گاهی که فیلم های زنده یاد عباس کیارستمی را که برای کودکان ساخته است به ویژه فیلم های ساخته شده در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ، را مشاهده می کردم ، با شگفتی از خود می پرسیدم که چرا کیارستمی این قدر ، موضوعات پیش و پا افتاده ، ابتدایی ، کوچک ، و بی اهمیت ! را موضوع ساخت فیلم قرارداده و دیگران را به تماشای آن دعوت کرده است . سوژه هایی چون ، دوستی کودکی با یک سگ ، مشورت و همکاری ، توانایی انجام کار ، نظم و ترتیب ، چگونگی اداره ی کلاس ، دوستی بزرگترها و کودکان و... بسیار بی اهمیت تلقی می کردم و در کارنامه ی سینمایی کیارستمی واجد توجه جدی نمی دیدم .
گذشت زمان و مشاهده ی تلخی واقعیت ها ، حقانیت بینش راهبردی و کاربردی کیارستمی بزرگ را برایم به اثبات رساند . راهبردی که آن بزرگ نزدیک به پنج دهه پیش بدان واقف بود و زنده یاد مهندس بازرگان نیز پیش از او با کتاب " بی نهایت کوچک ها " آن را گوشزد کرده بود .
چرا به چنین بینش کاربردی محتاجیم ؟
تفکر انتزاعی - ذهنی ، خطر تخیلی - توهمی شدن انسان را نیز به همراه دارد ، از این رو این گونه افراد به طور معمول سخنان ، ادعاها و شعارهای بزرگ و آرمانی سر می دهند ، و با واقعیت ها چندان نسبتی ندارند و یا اصولا به تحقق مدعیات خود نمی اندیشند ، در نتیجه شعارها و آرزوهای آنان به علت غیر عملی - غیر کارکردی و غیر کاربردی بودن ، صورت واقعیت به خود نمی گیرد و حاصل ملموسی برای جامعه ندارد و چون به نتیجه ی قابل حصولی منجر نشده است ، پس از فروکش کردن هیجان نخستین به یاس ، نا امیدی و عزلت و درخودفرورفتگی منجر می شود .
نظام تعلیم و تربیت در ایران به طور معمول از کسر بودجه مزمن ، فقدان زیرساخت های لازم جهت روزآمد کردن آموزش ، عدم آمادگی مدیران برای همکاری و همراهی با بدنه ی فرهنگیان ، بوروکراسی پیچیده ، قوانین و بخشنامه های متصلب و دست و پاگیر ، و حاکمیت روزمرگی و گذران زمان و سپردن اوضاع به آینده ای نامعلوم و بدون برنامه رنج می برد ؛ از همین رو نظام آموزش و پرورش بیش از پیش به راهبردهای کاربردی - کارکردی کوچک و عملی و واقعی نیازمند است .
به تاء سی از آموزگار هنرمند و بزرگ ، عباس کیارستمی در دومین یادداشت خود در باب راهبرد " کوچک های بزرگ " آموزش " مسواک زدن " را برای دانش آموزان و کودکان عزیز وطن در مدارس کشور پیشنهاد می کنم .
لابد برخی خواهند گفت که مگر مسواک زدن چه اهمیتی دارد و یا مگر همه ی بچه ها و مردم آن را نمی دانند و یا نیاموخته اند ؟!
پاسخم این است که از فرط طبیعی و بدیهی بودن این نیاز ملی ، غالبا بدان توجه لازم نشده و همین امر منجر به خسارت جسمانی ، مادی ، روحی و روانی و زیستی بزرگ و عظیمی به کودکان ، بزرگسالان و مردم کشورمان شده است .
ساعت های بسیاری در کلاس های مدارس صرف آموختن مطالب انتزاعی می شود که به دلیل غیر کاربردی - غیر ضروری بودن ، هیچ نتیجه و تاثیری در زندگی روزمره آنان نداشته و ندارد .
به یاد ندارم حتی یک بار در مدارسی که درس خواندیم و اکنون که درس می دهیم ، در ضرورت و ارزش و اهمیت مسواک زدن ، فایده های مسواک ، روش درست مسواک و ... صحبتی ، گفت و گویی ، کلاس یا آموزشی برگزار شده باشد .
ایرانیان و نظام بهداشت ایران ، با توجه به بالا بودن هزینه های دندان پزشکی ، سالانه هزینه های هنگفتی را بابت عدم مسواک زدن متقبل می شوند که برای خانوارهای ایرانی در مقایسه با سطح درآمدشان، بسیار بالا محسوب می شود . همچنین تاثیرات مخربی که عدم رعایت بهداشت دهان و دندان بر روح و روان ، اعتماد به نفس و سلامتی و زیبایی ظاهری و بیرونی افراد ، اتلاف وقت و زمان ، بروز یا تشدید بیماریهای گوارشی ، قلبی - عروقی و سرطان ها دارد ، باید در این سیاهه مورد توجه قرار گیرد .
از این رو آموزش مستمر ، بی وقفه و کامل برنامه ی مهم " مسواک زدن " برای کودکان ، نوجوانان و جوانان ایرانی ، نه یک امر حاشیه ای ، فانتزی یا پیش و پا افتاده که نیازی حتمی ، ضروری ، کاربردی در سطح ملی می باشد که به عنوان یک برنامه ی " آموزش پیشگیری بهتر از درمان " با همکاری وزارت بهداشت ، باید به مرحله ی اجرا درآید ، و حتی ضرورت آن اقتضا می کند که آموزش آن هم به شکل داستانی برای کودکان و هم عملی برای آنان در دروس دانش آموزان گنجانده شود .
نگارنده پیش از این ضرورت آموزش مقابله و محافظت از زلزله را به طور کاربردی و نه نمایشی - تفریحی را طی یادداشتی به مسئولان ستادی وزارت آموزش و پرورش پیشنهاد داده بودم و اینک آموزش این مهم را نیز برنامه ای " کاربردی - کم هزینه یا حتی بدون هزینه ، برای نظام تعلیمی کشور می دانم .
امیدواریم این سطور که صرفا از باب دغدغه ی توسعه و برون رفت میهن از چالش ها و بحران ها ی هزینه زا ، نگاشته و پیشنهاد می شود مورد توجه تصمیم گیران تعلیم و تربیت قرار گیرد و به بایگانی تاریخ نرفته یا مشمول مرور زمان و فراموشی نشود .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
زنده یاد عباس کیارستمی آنچنان بینشی داشت که ما امروز از آن به عنوان « دیدن دگر آموز، شنیدن دگر آموز » یاد می کنیم. عباس کیارستمی چشمهایش را شسته بود و پدیده ها را هر چند کوچک، زیبا می دید.
محور اصلی آثار او، انسان و انسانیّت بود.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
پیروز و سربلند باشید.
« پیشگیری مقدّم بر درمان است » و کم هزینه تر از درمان.
پیشگیری اوّلیّه، ساده ترین و کم هزینه ترین راه است ولی متأسّفانه به آن پرداخته نمی شود یا بسیار کم پرداخته می شود. پیشگیری ثانویّه هم به دلیل برخی مخفی کاری ها، کم تر اتّفاق می افتد و پیشگیری ثالث که بعد از مبتلا شدن فرد صورت می گیرد به دلیل ترس از همه گیر شدن به آن پرداخته می شود و بسیار هزینه بر است. متأسّفانه ما مسأله های خود را اولویّت بندی نمی کنیم و از انباشت مسائل، مشکلات به وجود می آیند و به دلیل اولویّت بندی نکردن مشکلات، معضلات به وجود می آیند و از انباشت معضلات، بحران حاصل می شود. این در حالی ست که برای حلّ مسأله اراده ی فردی کافی ست، برای حلّ مشکل، اراده ی جمعی لازم است و حلّ معضل، اراده ی جامعه را می طلبد و برای حلّ بحران، اراده ی جهانی لازم است. ژرفابینی و ژرف اندیشی زنده یاد عباس کیارستمی مبتنی بر حلّ مسأله و پیشگیری اوّلیّه بود. به قول سعدی شیرازی:
« هر که در خُردی اش ادب نکنند
در بزرگی فلاح از او برخاست
چوب تر را چنان که خواهی پیچ
نشود خشک جز به آتش راست »
پایدار باشید.