کاری که نهضت سوادآموزی از 22 آذرماه برای تعدادی از آموزش دهندگان رقم زد/ اگر آموزش دهنده ای فریاد برآورد که حقوقمان ضایع شده و نه تنها مصوبه مجلس برایمان اجرا نگردیده بلکه از سوی مؤسسات طرف قرارداد باید وضعیت ما بیشتر بررسی شود، پشت میز نشینان ، بنا به مصلحتی که معلوم نیست برای کجا نیاز است ، این اشخاص را شاکی و خاطی معرفی کنند که نکند هر لحظه با اعتراض آگاهانه خود پایه های صندلی ها را سست کنند/ جز مطالبه حقوق مدنی و شهروندی خود چیزی نخواستیم که آن را خطا دانستید و خود را در جایگاهی دیدید که ما را وارد جنگ نا برابر کنید. مگر برده ایم که حق آزادی بیان و اندیشه را از ما گرفتید و این واگویه های ما را غرغر می دانید/ سازمان نهضت سوادآموزی اگر قرار بود حامی آموزش دهندگان باشد ، با این عملکرد اخیر خود بر علیه چند آموزش دهنده ثابت کرد که چقدر و تا چه حد بی تاب شده است که شب و روز نشناسد و زمین و زمان را برای نبودن این مطالبه گری ها به هم بدوزد و در مصاحبه ها و مکاتبه ها از هر کاهی کوه بسازد تا حذفشان کند/ اگر عملکرد سازمان نهضت سوادآموزی شفاف و روشن بود، تا الان یک جواب کتبی برای این انحلال ارائه شده بود/ اگر عملکرد سازمان نهضت سوادآموزی روشن و شفاف بود ، مؤسسات و کارشناسان یک استان علیه یک آموزش دهنده نمی شدند که اگر از چرخه خارجش نکنیم همه را آگاه می کند و همه آموزش دهنده ها شاکی سنوات و بیمه خود می شوند/ ما با وجود سازمانی که دموکراسی ندارد چطور از وزارت و مجلس چند فرقه انتظار یاری و حمایت داشته باشیم/ یکی از این سؤالات این است که اگر آموزش و پرورش کشور این قدر اوضاعش نابه سامان و اسف بار است ، دلیلش وجود افراد منتقد و پیگیری چون ما است یا حضور بله قربان گوهای نان به نرخ روز خور
ناله اگر که بر کشم ، خانه خراب می شوی !
خانه خراب گشته ام بس که سکوت کرده ام
صائب تبریزی
اگر بر این باور باشیم که عده ای می خواهند با انتقاد به ما ، همواره ما را چوب بزنند و به صحنه قضاوت بکشانند ، این سوء ظن روزی تبدیل به کمبود می شود. آن وقت است که با دید مغرضانه بساطی را پهن می کنیم که جمع کردنش نیز برایمان غیر ممکن می شود. کاری که نهضت سوادآموزی از 22 آذرماه برای تعدادی از آموزش دهندگان رقم زد. اگر آموزش دهنده ای فریاد برآورد که حقوقمان ضایع شده و نه تنها مصوبه مجلس برایمان اجرا نگردیده بلکه از سوی مؤسسات طرف قرارداد باید وضعیت ما بیشتر بررسی شود، پشت میز نشینان ، بنا به مصلحتی که معلوم نیست برای کجا نیاز است ، این اشخاص را شاکی و خاطی معرفی کنند که نکند هر لحظه با اعتراض آگاهانه خود پایه های صندلی ها را سست کنند؟!
چرا این قدر این اعتراضات به حق ما ، برای مسئولین درد آور بود؟ این قدر توهین و تهدید و تهمت برای کدام سیستم ارتقا آورده است که طی این مدت ما را با این هجمه ، تحت فشار قرار دادید؟
روزها را بشمارید. چقدر زمان لازم داشتید که کمی فکر کنید و پاسخی منطقی برای انحلال این کلاس ها بیابید . این حرکت چکشی برای چه بود؟ چرا مسئولیت کاری که کردید را لااقل قبول نمی کنید؟ از چه کسانی ضرب الاجلی دستور گرفتید که این گونه عمل کنید؟ چه کسی این اجازه را به شما داد که تا این حد پیش بروید؟ برای این زخمه ها الحمدلله بگوییم یا نعوذ بالله؟کدام یک در این وهله عاقبت بخیری دارد؟
رهبر کبیر انقلاب اسلامی در بیانات خود همواره به این مسئله اشاره داشتند که " حکومت اسلام ، حکومت قانون الهی ست و خود پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) هم پیرو قانون بودند. "
اگر طبق قوانین آموزشی کشور نتوانستید هیچ تخلفی پیدا کنید و فکر کردید با پاسخ ندادن موضوع خاتمه پیدا می کند ، بگویید این حرکت ناجوانمردانه را با کدام آیه و روایت ، شرعی جلوه دادید که آن قدر زیر دستانتان این حرکت را مقدس می دانند؟
جز مطالبه حقوق مدنی و شهروندی خود چیزی نخواستیم که آن را خطا دانستید و خود را در جایگاهی دیدید که ما را وارد جنگ نا برابر کنید. مگر برده ایم که حق آزادی بیان و اندیشه را از ما گرفتید و این واگویه های ما را غرغر می دانید؟
سازمان نهضت سوادآموزی اگر قرار بود حامی آموزش دهندگان باشد ، با این عملکرد اخیر خود بر علیه چند آموزش دهنده ثابت کرد که چقدر و تا چه حد بی تاب شده است که شب و روز نشناسد و زمین و زمان را برای نبودن این مطالبه گری ها به هم بدوزد و در مصاحبه ها و مکاتبه ها از هر کاهی کوه بسازد تا حذفشان کند. این انگشت های اشاره را کارمندان سازمان برای چه به سوی ما به نشان غضب بالا و پایین می برند؟ کاش قبل از آن که شمشیر بکشید موضع خود را مشخص می کردید که بدانیم دوستید یا دشمن که اینقدر غافل گیر نشویم.
اگر حسب شرایط شما را بالا و ما را از نظر موقعیت شغلی پایین قرارداده ،دست کم با رفتارهای غیر انسانی خود زور را به ظلم مبدل نکنید.
آن قدر عزت و احترام گذاشته اید که نمی دانیم با چه هدیه ای قدردانی کنیم. دست مریزاد می گوئیم به همه دست اندرکاران که با سکوت وهم دار و یا عجالتا تمام توان خود در نابودسازی عمر و جوانی فرزندان این کشور، سایه ی ننگین زنده ماندن با ذلت را بر سر ما کشیده اند.
خطایی نکرده ایم که اگر تقیه به سکوت کنیم شرایط برایمان تغییر کند. سکوت در این شرایط یعنی اجازه دادن به افرادی که سعی کردند با زور ، ظلمی که بر ما روا شد را طبیعی جلوه دهند همان طور که فساد مالی مؤسسات را در زایل شدن حق الزحمه های واقعی ، پنهان نگه داشته اند. همه شاید بدانند رنج کشیدن یعنی چه ولی تا رنج نکشیده باشند ، نمی توانند بفهمند که رنج یعنی چه !
اگر عملکرد سازمان نهضت سوادآموزی شفاف و روشن بود، تا الان یک جواب کتبی برای این انحلال ارائه شده بود.
اگر عملکرد سازمان نهضت سوادآموزی روشن و شفاف بود ، مؤسسات و کارشناسان یک استان علیه یک آموزش دهنده نمی شدند که اگر از چرخه خارجش نکنیم همه را آگاه می کند و همه آموزش دهنده ها شاکی سنوات و بیمه خود می شوند.
اگر عملکرد سازمان نهضت سوادآموزی روشن و شفاف بود، به دنبال حکمی نمی گشتند تا بتوانند سایر خدمات و سوابق این نیروها را در استان ها زیر سؤال ببرند، تا به این واسطه شاهد تعدیل ایشان در شغل آموزگاری در مدارس نیز باشند.
اگر عملکرد سازمان نهضت سوادآموزی شفاف و روشن بود، ما را درگیر مسایل سیاسی و جناحی خود نمی کردند که به خیال خود حالا که یک توپ یافته اند با پاسکاری به اهداف خود برسند.
ما با وجود سازمانی که دموکراسی ندارد چطور از وزارت و مجلس چند فرقه انتظار یاری و حمایت داشته باشیم؟
نگاهی بیندازید به خبرهای ضد و نقیض از خلاف های ریز و درشت کارمندان و مسئولین قبلی و فعلی در آموزش و پرورش. ببینید چه بر سر این سیستم آمده است.چراهای زیادی در مغزمان وجود دارد که جواب ندارد.
یکی از این سؤالات این است که اگر آموزش و پرورش کشور این قدر اوضاعش نابه سامان و اسف بار است ، دلیلش وجود افراد منتقد و پیگیری چون ما است یا حضور بله قربان گوهای نان به نرخ روز خور؟
با سپاس از حسن توجه و همکاری بسیار خوب رسانه صدای معلم
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
زگهواره تا گور دانش بجویی
دنبال علم آموزی این بندگان خدا نباشد. همه تحصیل کرده اند.
درد به دردشان اضافه نکنید. این کار ثواب ندارد.
اگر من و شما نسبت به این جوانان کوتاهی نمی کردیم الان وضعمان و وضعشان این نبود.
حتما شنیدید که فرمودن :بنی آدم اعضای یکدیگرند. حال اگر
همدردی نمی کنید لااقل مورد تمسخر قرار ندهید.
همیشه قبل از این که چیزی به کسی بگویید فکر کنید چه احساسی
داشتید اگر همان حرف را به شما می گفتند .
سکوت تا کی ؟؟آیا ظلم ها و حق های که ناحق شده و می شود
بخاطر سکوت چندین سال ما نیست؟در 7-8سالی که در نهضت
فعالیت داریم سالانه یکبار حق الزحمه گرفتیم و در این سالهای
فعالیت متمادی یک ساعت بیمه نداریم فقط و فقط سکوت کردیم
این شد نتیجه که می بینید . دیگه سکوت کنیم تا چه بدبختی
دیگر زمینه هاش فراهم بشود.
خب این موارد شکایت ندارد؟ اعتراض ندارد؟ این پولها در جیب چه کسی باید برود؟ من زحمت شیدم . سدش را چه کسی می خورد؟
کمتر بیمه نداریم. با وجود مصوبه آموزش دهندگان رو با گذشت
یکسال و چهار ماه از تصویب مصوبه هنوز بلاتکلیف گذاشتند
چون وزارت محترم آموزش و پرورش کلمه ی تجمیعی را بهانه
قرار داده که معنی نشده ، ما در عجبیم این همه سال وزارت مفرد
و جمع رو برای متعلمین خودش آموزش داده اشتباه بوده؟؟؟!!!!
اگر اشتباه نبوده دیگر لزومی نیست بگویند تجمیعی معنی ندارد
یا معنی نشده!! وزارت آموزش و پرورش زحمت این مورد رو
بکشد و طبق چیزی که در طول سالهای تحصیلی آموزش داده
معنی کند ، هر چند سازمان نهضت در آیین نامه ی خود این
کلمه رو معنی کرده است.
این کار و رفتار وزارت آموزش و پرورش مبین این ضربالمثل
می باشد.
آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم
یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم.
معنی کلمه ی تجمیعی در آیین نامه سازمان نهضت هست اما ما
......
خب ما چطور اطمینان کنیم که آموزشیاران را هم همینطوری اضافه نکردید؟ حق ما را ضایع کردید. ما 120 هزار نفر نیستیم. 60 هزار نفرم نیستیم. 36 هزار نفرم نیستیم. آقایان مسئول در وزارت از خودمان مدرک بخواهید. ما را نابود نکنید.
خب ما چطور اطمینان کنیم که آموزشیاران را هم همینطوری اضافه نکردید؟ حق ما را ضایع کردید. ما 120 هزار نفر نیستیم. 60 هزار نفرم نیستیم. 36 هزار نفرم نیستیم. آقایان مسئول در وزارت از خودمان مدرک بخواهید. ما را نابود نکنید.
تشکر می کنم از اطلاع رسانی خوب شما.
آموزش دهندگان نهضت از شما بابت حمایتتان سپاسگزاری می کنند.
این نامه را که خواندم در خطاب به مسئولینی که الان کار ما له دستشان افتاده این داستان را به خاطر آوردم.
روزی بهلول بر هارونالرشید وارد شد. خلیفه گفت: مرا پندی بده!
بهلول پرسید: اگر در بیابانی بیآب، تشنگی بر تو غلبه نماید چندان که مشرف به موت گردی، در مقابل جرعهای آب که عطش تو را فرو نشاند چه میدهی؟
گفت:صد دینار طلا.
پرسید: اگر صاحب آب به پول رضایت ندهد؟
گفت: نصف پادشاهیام را.
بهلول گفت: حال اگر به حبسالبول مبتلا گردی و رفع آن نتوانی، چه میدهی که آن را علاج کنند؟
گفت: نیم دیگر سلطنتم را.
بهلول گفت: پس ای خلیفه، این سلطنت که به آبی و بولی وابسته است، تو را مغرور نسازد که با خلق خدای به بدی رفتار کنی.
رفتارهایی که باهاشون شد پسندیده نبود. من آموزش دهنده می فهمم اینان چه گفتند. چون موسسه حق منو و خورد و رییس سازمان گفت ما دروغ می گوییم.
سازمان حرف ما را باور ندارد. چون ذی نفع است.
مگر می شود نداند که موسسات چه می کنند؟
این خانم دروغ نمی گوید. حرف همه ماست. اگر موسسات صادقند چرا قرارداد را به ما هم نمی دهند؟
اگر از وزارت کسی اینجا هست بگوید آیا سازمان توانسته است شما را بر سر کلمه تجمیعی که در آیین نامه نهضت سوادآموزی که در شهریور ماه همین امسال امتحانش را هم از ما گرفتند و بیش از یک نفر ( دو به بالا ) تعریف شده است برای ما حمایت بگیرند؟
نمایندگان کمیسیون اگر اینجا هستید بنویسید که چرا هنوز می گویید آمار درست ندارید؟
آقای باقرزاده می گویند تمام و کمال به شما تحویل داده اند. هر آنچه را که خواسته اید. پس چرا بهانه می آورید؟
آقای نوبخت مشکل شما با ما چیست؟
ما این همه سال مفت برایتان بدون بیمه و سابقه حساب شده کار کردیم و چندرغاز بعد از یک سال به ما حق الزحمه با 40 درصد کسورات گرفتیم بدیم ؟ بی سوادیم؟ از قیافه هایمان خوشتان نمی آید؟ مشکل شما با ما چیست؟
خب بگویید؟
چرا باید وضع ما این باشد؟
منی که در یک روستا کار می کنم ادب و شعورم بالاست. فکر نکنید با مدرک فوق لیسانس علوم تربیتی از کسی که کنار دست شما در دولت کار می کند کمترم.
راه حل ساده ای هم برای ساکت کردن این افراد پیگیر هست.
آنان را هم به خارج از کشور بفرستید تا سرشان گرم کار و تلاش شود و به کار شما و چپاولهایتان کاری نداشته باشند.
خودتان را مدیونشان نکنید. دست خودشان نیست که زیاد می فهمند. با خدایشان که نمی توانید بجنگید.
چند وقت پیش در برنامه زنده تلویزیونی دیدم و شنیدم از 150 دانشجوی نخبه صنعتی شریف 149 نفر به خارج از کشور مهاجرت کرده اند و یک نفرشان در ایران است.
سیاستی در این نهضت هست که به جای دیگری وصل می شود.وگرنه راه برای باسواد کردن مردم هست.حتی در دورترین و بی امکانات ترین مناطق ...
اتفاقا هر چه قدر مردم در بی سوادی بمانند به نفع این کشورست.
آقای نظری که دنبال رفتار شجاعانه می گشتند بیان یه حرکت شجاعانه نشون بدن ما معلمان یاد بگیریم.
این یه نمونه هست.پیام این و اونو نذار پاشو برو ببین حرف این بندگان خدا چیه!
اینا که هنوز نیومدند تو آموزش و پرورش وضعشون اینه وای به حال ما!
سر ما فعلا به حذف سنوات گرمه.شما که فعالید شجاعت به خرج بدید ببینیم مشکل این نیروها را می توانید منطقی حل کنید؟
از دکتر حدادعادل تقاضا دارم پدری کنند و با قلم خوبشان این کلمه تجمیعی را برای دوری از شر شیطان رانده شده از جمع بی پناه آموزش دهندگان در با نفوذترین رسانه و روزنامه و مجله و کتاب و فرهنگ لغت با وجود هزینه ای که در همین راستا از دولت می گیرند بنویسند و گره از این درد بی درمان سازمان و وزارت و مجلس باز کنند.گرچه این بیماری مزمن بهانه گیری ، درمان ندارد و انتظار می رفت با تغییر آب و هوا برای پست های وزارتی کمی عافیت پیدا کرده باشد که نیافت. ولیکن باز هم از همه عزیزان عاجزانه خواهش می کنیم گره ای که به دست و قلم فرهنگستان ادب باز می شود به دندان مصنوعی های خسته از زندگی که هر روز برای آلزایمر دارو مصرف می کنند نسپارند.
ما ترحم نمی خریم آقای باقرزاده ولی گوشتمان بدجور زیر دندان ها افتاده است.
این بندگان خدا را هم که به ناحق طعمه نا اهلان کردید ناموس این کشورند.شرف بر ما حکم می کند که حتی به زعم آنکه مقابلمان ایستادند چشمانمان را نبندیم تا آنان را بدرند.
اجرکم من الله
روشن هست که معنی دارد حق آموزش دهنده ها این ناروا یها
نیست . شهیده هانیه اکبریانی در تاریخ 16/3/96بخاطر اعتراض به
همین امر در مجلس حضور پیدا کرد و متاسفانه یا خوشبختانه
به شهادت رسید. متاسفانه برای اینکه خون ایشان در حال پایمال
شدن هست و خوشبختانه به خاطر این که از این سختی ها نجات
پیدا کرد و به دیدار حق شتافت. ان شاءالله نمایندگان و مسئولین
بیشتر از این، روح شهیده را بیشتر از این عذاب ندهند.
اینجا خیلی قفس شده.نمیشه زندگی کرد.
تو را خدا دعا کن. دعا کن.
بی باده کشید "بار تن" نتوانم
من بنده آن دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم
خدایا خسته شدیم.هر روز شاهد درد بودن سخت است.وقتی می بینم یکی مثل این خانم چگونه از حقش دفاع می کند و اینقدر مسئولین بی وجدانند دلم می گیرد
ما مدیون افرادی چون خانم کارگری و ... و ...و ... هستیم.از زندگیشان مایه گذاشتند و در استان ها و شهرستان ها با نمایندگان محترم صحبت کردند.
امیدوارم خدا کمک کند و حق از باطل مشخص شود. این آموزش دهندگان تلاششان را کردند.حتی زمانی که هیچ کس نمی دانست مصوبه و تبصره و الحاقیه چیست. خداوند ناظر همه چیز هست. پس به حق دست های بریده حضرت عباس و دل شکسته حضرت زینب از این شرایط نجاتشان دهد و دلشان را شاد کند.
منم بچه مسلمان
که دارم دین و ایمان
کتابم هست قرآن
رسولم داده فرمان
به وقت صبحگاهی
کنم شکر الهی
این را در کتاب قرآن کلاس اول به دانش آموزان یاد می دهند که بدانند تا چه حد ارزش خدا و کلام قرآن و پیام رسولش مهم است.
پس نغزش نکنید
کلاس کسانی را منحل کردید که همیشه واقعیت را گفتند و نوچه ها دستور داشتند که اذهان را بر علیه شان تغییر دهند.
مسئولان وزارت تو را به خدا شهادت دهید که رفتار این چند نفر در وزارت با شما چگونه بوده است.
نمایندگان مجلس به خاطر خدا بگویید اینان با شما به چه نحو سخن گفتند.
برید ببینید کیا دم به دقیقه گزارش و فوروارد پیام ها را به شماره های مسئولین سازمان داشتند.ریاستی که نظارت نامحسوس و محسوس دارد باید بداند که به جای اینکه به این شنیده ها و گفته ها توجه کند خودش رسما تحقیق کند. آقای باقرزاده گمان نمی کنم تاکنون ... و کارگری و ... را به چهره دیده باشد.
اگه در حقیقت باز بشه خیلی بد میشه.
زیاد به جانماز هایی که آب کشیدید و تسبیح هایی که در دست چرخاندید و جا مهرهایی که روی پیشانی درست کردید دل نبندید.
گرچه شماها از جایی حمایت می شوید که اینقدر می توانید راحت خلاف کنید ولی یه جایی بالاخره گیر می افتید.
مسلم شد که یه خبری هست که همه از جواب دادن طفره میرن.از این کار هم مثل سابق حتما سودی برای مسئولین هست.آفرین همین شماها مردید.
نقشه کشیدید و همه چیز را به ما تحمیل کردید.
چرا قانونی مصوب شده (قانون حق التدریسی اموزش دهندگان)ضمانت اجرایی ندارد ؟
چرا باید برای پیگیری مطالبات قانونی ,انحلال کلاس صورت بگیرد؟ چرا پیگیری ها باید با خوف از عاقبت امر صورت بگیرد؟
چرا باید اموزش دهنده با قانون مصوب همچنان خانه نشین شود ولی افرادی بدون قانون و از خانه سر از کلاس درس دراورد؟
چرا باید چنین مشکلاتی در کشوری که عدالت محور است رخ دهد؟
چرا ضعف های مدیریتی جبران نمیشود؟
عمر و جوانی اموزش دهنده باداورده نیست؟ کدام مسئولی از سازمان یا وزارت یا مجلس مقدور به انجام فعالیت با کسر حق بیمه بدون احتساب دقیقه ای بیمه بعد از سالها زحمت است؟
چرا گوش هایتان انقدر سنگین شده که این فریادها را شنوا نیست؟چرا دلهایتان انقدر سنگ شده که دردها را ملموس نیست؟
آیا جریان سیر و گرسنه و سوار و پیاده باعث نادیده گرفته شدن اینتخلفات عیان نشده است؟؟؟؟
همتون خوب می دونید نهضت برای چی هنوز مونده.اگر براتون سودی نداشت تا حالا منحلش کرده بودید.
... و ....و کارگری را هم که به این روز انداختید باید روزی جوابگو باشید.بالاخره توی این دنیا که نمی مونید.
آقای باقرزاده کار شما در سازمان از هر روز هفته فقط جلسه رفتن و مصاحبه کردن است یا اینکه کار خاص دیگری هم انجام می دهید؟
چطور وقتی از چیزی خبر ندارید در سخنرانی خود در کرمانشاه ما را دروغ گو خطاب می کنید.ما داریم با این وضع کار می کنیم و حقوق می گیریم یا شما؟
چرا یه دفعه ای یادتون افتاده برای ما ترحم سازی کنید بعد بگید نرید برای خودتون ترحم بخرید.
ما در این نهضت زجر روحی و روانی شدیم و جسممان پیر شد الان که عمرمان را گرفتید به شما اجازه نمی دهیم به ما بگویید قراضه.
شاید واضح بهتون نگفتند ولی این کار آقای باقرزاده فقط غرض ورزی شخصی هست.از همکاران خودت هم در این کار دخیل هستند.از بیرون از سازمان پیگیری کن.
منتظر جواب از سازمان نمان.
حیف عمر و جوانی ات است.
این چاهی که آن را کاوش می کنید فاضلاب است بیشتر همش بزنید بوی گندش بیشتر بلند می شود.
بله حق داری می خواهی بدانی چرا بی دلیل کلاست را منحل کردند و برایت دردسر درست کردند ولی الان دکتر باقرزاده و مشاوران تو را دشمن خود می بینند مراقب باش.فاصله بگیر و سکوت کن.سلامتی و جوانی ات ارزش بیشتری دارد.