نهاد آموزشی هر جامعه بخشی از ساختار اجتماعی آن و همچنین متاثر از نظام جهانی است و برای دستیابی به اهداف بنیادین خود باید با تغییرات اجتماعی و فرهنگی سازگار و هماهنگ شود/ از جمله این کارکردها میتوان به کارکرد سیاسی یعنی ایجاد هویت ملی و مدیریت اجتماعی و فرهنگی و کارکرد اقتصادی یعنی تولید نیروی متخصص اشاره کرد. این کارکردها به تدریج از انحصار نهاد مدرسه خارج شدهاند و یا به دلایل مختلف این نهاد در دستیابی به آنها ناکارآمد شده است/ در جامعه ما تربیت ایدئولوژیک شهروندان از طرق مختلف از جمله آموزش عمومی و با شیوه مدیریت متمرکز فرم و محتوای آموزشی پیگیری میشود/ نظام آموزشی که همواره به اهمیت هماهنگی و همسویی سیاستهای آموزشی خانه و مدرسه تاکید میکند، تعریفی یک سویه را از هماهنگی مد نظر دارد و جایگاهی برای اولویتها و انتظارات جامعه و خانوادهها از آموزش قایل نیست/ در حالی که مطالعات حوزه آموزش هدفگذاری برای دوره ابتدایی را بر پایه ایجاد اشتیاق به یادگیری از طریق استفاده از محتوای جذاب برای کودکان و کاهش فشار زمانی و محتوایی قرار میدهند، در جامعه ما نه تنها آموزش رسمی در این زمینه بسیار کند به این سمت میرود، آموزشهای خارج از برنامه نیز توسط والدین به آن افزوده میگردد/ کودکان در این کلاسها همان اجبار و نظم مدرسه را تجربه میکنند و فرصت و فضای چندانی برای بازی یا آزادی فکری برایشان باقی نمیماند، که چنین فشاری بر ذهن و جسم کودکان نوعی اعمال خشونت بر آنان است/ کودکان در این کلاسها همان اجبار و نظم مدرسه را تجربه میکنند و فرصت و فضای چندانی برای بازی یا آزادی فکری برایشان باقی نمیماند، که چنین فشاری بر ذهن و جسم کودکان نوعی اعمال خشونت بر آنان است/ با افزایش سطح تحصیلات والدین طی دو دهه اخیر، همچنین با کسب اطلاعات تربیتی و آموزشی از رسانههای جمعی، امروزه خانواده در زمینه برنامهریزی تحصیلی فرزندان صاحب نظر بوده و تابع مطلق مدرسه نیست/ اعلام ممنوعیت هر گونه آموزش زبان انگلیسی خارج از برنامه رسمی در مدارس که در روزهای اخیر اتفاق افتاد، نمونهای از سیاستگذاری فرهنگی حاکمیتی است که همانند ایجاد محدودیتهای رسانهای و ارتباطی، در دوران پسامدرن جایگاه و تاثیرگذاری خود را از دست داده است/ گذشته از تاثیر نگرش رقابتی که همچنان بر آموزش عمومی سایه افکنده و بازار کاسبان آموزشی را گرمتر میکند، عدم اعتماد و مشارکت والدین در تنظیم و انتخاب برنامه درسی،بیش از هر چیز آنان را به سمت شرکت در کلاسهایی مثل زبان انگلیسی، موسیقی و ورزش که در برنامه مدارس جایی ندارند و یا از کیفیت قابل قبول برخوردار نیستند، متمایل میکند/ بازنگری در اهداف و سیاستهای آموزشی و حرکت به سمت تعامل با جامعه میتواند مدرسه را به عنوان محور و نه مکان یادگیری حفظ کند
ما ايرانى ها يک ترسى داريم كه همزاد ما است، يعنى از روزى كه به دنيا مى آييم با ما همراه است و وقتى خارج از كشور مى آييم اين ترس بيشتر به چشم مي آيد، و تا مدتى اذيت مان ميكند، بعد كم كم با زندگى در فرهنگ جديد اين ترس برطرف مي شود/ بيشتر اين ترسها فارغ از منشأهاى روانى درونى ناشى از زندگى در شرايط نابسامان و لرزان فرهنگى-اقتصادى محلى است كه در آن رشد كرده ايم و بزرگ شده ايم/ يكى از كارهايى كه غربى ها كرده اند اين است كه: ترس را به طور كلى از جامعه حدف كرده اند/ جامعه به بهانه هاى واهى با آدمها درگير نمي شود. اين نوجوان رشد مي كند، در دانشگاه هيچ ترسى ندارد، حرفش را و هنرش را ارائه مي دهد، و باز رشد مي كند/ هميشه اين ترس با ما هست، در خانواده محدود بوده ايم، در مدرسه زده اند توى سرمان، در دانشگاه نگذاشته اند حرفمان را بزنيم، در جامعه مورد توهين و تحقير بوده ايم . اين آدمها معلوم است كه رشد نمي كنند، اين جامعه معلوم است كه تغيير نمي كند
تعدادی از مدیران ارشد، مدیران کل ، مدیران مناطق ، معاونین و... چطور جایگاه خطیر خود را درسالهای اخیر بر عهده ایشان گذاشته شده است را تحت هیچ عنوان واگذار و صندلی را رهانمی نمایند و از این حب مقام به نام " خدمت " سواستفاده می نمایند و همچنین مانع تغییر و تحول بنیادین می باشند که البته تعدادشان کم هم نیست ،درحالی که با بررسی پیشینه و سوابق این عزیزان به راحتی می توان متوجه شد که حتی یکسال سابقه مدیریت یا معاونت در مدارس رانداشته اند و اکنون نیز از حضور به مدرسه و کلاس درس فراری اند/ آیا مگر نه اینکه امروز مدیران باید سلسله مراتب را از معلمی ، معاونت های آموزشی و پرورشی و بعد مدیریت طی نموده و سپس ارتقای درجه کسب نمایند/ آیا همیشه باید چماق " استیضاح" حربه ی این تعداد نمایندگان باشد و به خود اجازه دهند حتی در کمترین مسئولیتها نیز دخالت و افراد همراه خود را وارد نمایند
ما هر روز شاهد تصویب و تدوین تبصره ها و ماده ها و آئین نامه ها و دستورالعمل ها درمجلس شورای اسلامی یا سایر وزارتخانه ها هستیم که به ضرر منافع شاغلین گروه های متفاوت هست اما صدای اعتراض مان به جایی نمی رسد/ فقط دو کلمه یک تبصره از یک بخشنامه این همه برای حضرات حساسیت آفرید تا جایی که وزیر به کم دقتی وزارت در این خصوص اشاره می کند/ با دو تذکر از مقام معاونتی ادوار گذشته و یک روحانی که تا دیروز از غم ها و رنجهای موجود در آموزش و پرورش در بالای مَنبر هیچ سخنی در عدالت خواهی و ابراز همدردی با فرهنگیان ننموده است شما جا زده و می گویید کم دقتی کرده اید/ چرا به حرمت همان خون شهدا نگفتید که هیچ یک از شهدا و جانبازان راضی نیستند سبب شب ادراری و گریستن کودک ترسیده از حقیقت مرگ یا شهادت گردند/ ما از ترس ها و محدویت های شما مطلع ایم برای همین در صفحات گوناگون این سایت خواستار استقلال رأی شمائیم/ تا کی آموزش و پرورش توپ بستکبال زمین سیاست خواهد ماند و هر کسی جرأت پرتاب آن به داخل تور دلخواسته و تمنیّات خود را خواهد داشت/ کاش به جای بیان جمله کم دقتی ، قدری ایستادن و پافشاری را با حمایت فرهنگیان جامعه خود مَحک می زدید/ کاش قدری چون مردان تاریخ کشورمان مقاومت را در برابر ناراستی بر می گزیدید در نهایت شاید وخامت اوضاع به استعفا منتهی می شد اما شما نیز مرد تاریخ آموزش و پرورش در اذهان ما باقی می ماندید / جناب سحر خیز ! فقط یک نظریه یا تئوری تربیتی درست و منطقی نه شعارگونه دهید بنده به شما و دانش غیر غربی شما ایمان می آورم/ آموزش و پرورش برای نفس کشیدن و رشد طولی و عرضی خود نیازمند استقلال رأی است. نیازمند قاطعیت در تصمیم گیری و اجرای آن است/ رنجوری یک دبیر بازنشسته از قصور ولی نعمت خویش است که به 14 - 15 میلیون فرزند خود تسلیم شدن و عقب نشینی را آموزش داد . بعد کسی نگوید معلمان زن یا مرد سرزمین من ترسو هستند ...
گروه اخبار/ نایب رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی گفت: اعتبار بودجه در نظر گرفته شده برای آموزش و پرورش با احتساب 5 هزار میلیارد تومان (در نشست امروز کمیسیون اضافه شد)به 40 هزار میلیارد تومان رسید.
همان " تعهد محضری " معلمان یک سند برای تخلف دولت از تعهدات معهود است و زمانی که قراردادی بین دو طرف عقد و قانونی می گردد نمی توان یک طرفه آن را ملغی کرد/ این نخستین تخلف آشکار است و رئیس جمهور که پای این لایحه را امضا کرده است باید پاسخ گو باشد/ پرسش این است که چرا وزارت آموزش و پرورش قبل از گنجاندن این مواد و تبصره ها حداکثر تلاش و امکانات خود را برای حذف و یا تعدیل آن به عمل نیاورده است/ آیا گفتن جملاتی مانند " فرهنگیان نگران حذف سوابق تحصیلی از سنوات خدمتی خود نباشند " رافع مسئولیت این وزارتخانه در عمل به وظایف قانونی خود می باشد/ مدیرانی که مسئولیت تامین نیرو و منابع انسانی در این وزارتخانه را بر عهده دارند به چه کاری مشغولند / آیا این مدیران قبلا پیش بینی نمی کردند که تا سال 1404 حدود نیمی از پرسنل وزارت آموزش و پرورش در جریان " بازنشستگی " از این دستگاه خارج خواهند شد/ نماینده مجلس در سال 89 : مقبول نیست که از یک طرف نیروهای آموزش دیده را با 20 سال سابقه برای خانم ها و 25 سال سابقه برای آقایان بازنشسته کنیم و از طرف دیگر نیروهایی تحت عنوان تعاونی بدون آموزش لازم را بر سر کلاس ها بیاوریم.عباسپور در ادامه همچنین از تشکیل کلاس های درس با بیش از 45 دانش آموز انتقاد کرد. "/ همان موقع نگارنده در مطالب و مواضع مختلف نسبت به این سیاست ها و اقدامات اعتراض کرد اما متاسفانه گوش شنوایی برای این " هشدارها " یافت نشد / تا کی قرار است این وضعیت ادامه داشته باشد و هزینه " بی تدبیری " مسئولان را " معلمان " بپردازند/ سوال این است که چرا یک معلم حاضر نیست تحت هیچ شرایطی در آموزش و پرورش بیش از روال رسمی اش ادامه خدمت دهد/ بخش غم انگیز این ماجرا آن است مدیرانی که در این چرخه ناکارآمدی دست داشته اند اکثرا هنوز هم بر مسند کار هستند و تنها ماسک و بادنمای خویش را عوض کرده اند/ شاید مهم ترین و اصلی ترین دلایل این گونه تصمیمات گذر از " بحران کمبود نیروی انسانی " و نیز " بحران صندوق های بازنشستگی " باشد/ آیا کسانی که مطابق گفته های آن نماینده مجلس نیروهای آموزش دیده را با 20 سال سابقه برای خانم ها و 25 سال سابقه برای آقایان بازنشسته کردند فکر نمی کردند که روزی خواهد رسید که " کفگیر به ته دیگ بخورد "/ چرا معلم در این سیستم دچار " فرسودگی شغلی زودرس " می شود و می خواهد از سیستم فرار کند/ سطح تخصص و کارشناسی در بدنه مدیریتی و ستادی آموزش و پرورش کجاست/ همان موقع بارها اعلام کردیم که مسئولان به جای خوشحالی و اظهار شادمانی از استقبال فرهنگیان از از بازنشستگی پیش از موعد به فکر ریشه ها و دلایل آن باشند/ همان موقع اعلام کردیم که محیط برای فعالیت در آموزش و پرورش طاقت فرسا و روزمره شده است و بسیاری از معلمان دچار " فرسودگی شغلی " شده اند/ در نظام مدیریتی معیوب ما مدیر ناکارآمد و ناتوان معمولا از چرخه خارج نمی شود ؛ حداکثر این است که جا به جا می شود / به این پیشنهادها توجه کنید....
گروه گزارش/
بخشنامه وزارت آموزش و پرورش در مورد بردن دانش آموزان به ویژه «کلاس های اول و دوم ابتدایی » به برخی مراکز تحت عنوان « اردوهای دانش آموزی » واکنش های متفاوتی را برانگیخت .
در بخشی از این بخشنامه آمده بود :
" "بازدید از مراکز بهداشتی و درمانی ،عیادت از جانبازان و بیماران ،مراکز انتقال خون ،گلزار شهدا و آرامستان ها در دوره های متوسطه اول و دوم با رعایت نکات تربیتی، ایمنی و بهداشتی بلامانع است ،ولی این قبیل برنامه ها برای دوره های پیش دبستانی و کلاس اول و دوم ابتدایی ممنوع است."
« صدای معلم » در یادداشت های که منتشر شده و خواهد شد نسبت به برخی اظهارنظرها مانند سخنرانی « حجت الاسلام پناهیان » و « ابراهیم سحر خیز » معاون آموزش متوسطه در وزارت حاجی بابایی واکنش نشان داد .
در این زمینه با « رضوان حکیم زاده » معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش گفت و گویی انجام دادیم .
بخش اول گفت و گو تقدیم شما می شود .
او پزشک تیم ژیمناستیک امریکا بود/ او از موقعیت شغلی سوء استفاده کرده است و این از نظر جامعه قابل گذشت نیست/ در کشورهای توسعه یافته خیانت به اعتماد مردم جرمی بس سنگین است/ اینکه یک استاد دانشگاه، معلم، مربی ورزشی، پزشک و یا یک کشیش باشید و به اقتضای شغل تان روزانه با زنان یا کودکان بسیاری سر و کار داشته باشید و بنا به همین موقعیت و فرصت موجود، به اعتماد عمومی ضربه بزنید نابخشودنی است/ صدمه زدن به اعتماد عمومی، ایجاد هراس جمعی، صدمه به شأن و منزلت یک شغل، ایجاد بدبینی به کارآمدی سازمان های رسمی از جمله پیامدهایی هستند که سوء استفاده یک فرد از موقعیت شغلی اش می تواند به بار آورد/ در کشورهای پیشرفته، سیستم قضایی جامعه در خصوص چنین مسائلی با کسی شوخی ندارد/ در کشورهای توسعه یافته چیزی به نام « احساس شرم» ؛ چه در بین مجرمان و چه در بین مسئولان، هنوز زنده است و این رمز بقای آنهاست
گروه اخبار/ به دنبال منتفی شدن پرداخت پاداش بازنشستگی فرهنگیان از محل صندوق توسعه ملی، سید محمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش در نامه ای به رییس مجلس شورای اسلامی از این اقدام انتقاد کرد.