اهداف ایجاد نظامهای آموزشی در دنیا و اکثر کشورها توجه به آموزش و یادگیری است . یادگیری که منجر به دانستن و عمل کردن و زندگی بهتر باشد. اولویت اصلی کشورهای پیشرفته صنعتی واقتصادی در آموزش و پرورش یاد دادن مهارتهای زندگی است تا فرد با اتکا به دانسته ها و آموخته های خود بتواند توان ادراه زندگی شخصی و نیز حضور در جامعه را داشته باشد .
براین اساس به مرور زمان نگرش آنها بر مدارس و تعلیم و تربیت از حالت کتابی و القاء یک عده محفوظات و فرمولها خارج شده و تلاش دارند بیشتر خود اتکایی ، شغل و کارآفرینی و شا دزیستن و... را آموزش بدهند و در این میان مطالب علمی و آموزشی را نیز بر اساس پیشرفتهای روز دنیا را در مقاطع مختلف تحصیلی آموزش دهند .
این مسیر توانسته است نخبه پروری و کشف استعدادها را در این کشورها راحت تر نموده و سرمایه گذاری را در مسیر درستی به پیش ببرد. در این مدارس شادی و نشاط وعلاقه حرف اول را می زند و معلم به تناسب نیازهای نوجوان و جوان برنامه ریزی می کند و آموزش می دهد و مسئولین رده بالا هم امکانات لازم را برای ایجاد این بسترها فراهم می کنند. تفریح و بازی و سرگرمی و کارگاه های آموزشی جز لاینفک این مدارس هستند.
برعکس موضوع سری به مدارس خودمان بزنیم:
کتابهای از پیش آماده شده ای که چندین سال است که تدریس می شود تحویل کودکان می شود ؛ معلم طبق برنامه هفتگی و عادت سی ساله در کلاس درس حاضر شده و متکلم الوحده بوده و درس را توضیح داده ، ارزشیابی می کند و در پایان سال به اجبار واکراه و... باید درصد قبولی اش بالای 95درصد باشد ! ( یعنی عملا" همه فرزندان ما بهره هوشی نزدیک به اینشتین دارند و بی استعداد و کم توان ذهنی و.... معنی ندارد) ؛ کودکانمان هرسال به مدارج بالای تحصیلی صعود می کنند و در برخی موارد به اجبار والدین در رشته ای خاص تحصیل می کنند و اوقات فراغت شان هم پر می شود از کلاسهای تقویتی وکنکور و تست و... که یاد بگیرند که باید از همان اول مرد باشند بدون اینکه کودکی ونوجوانی و جوانی را تجربه کرده باشند ؛ مدارس سمپاد و تیزهوشان و نمونه شده بلای خانواده ها و از معیارهای چشم وهم چشمی و احساس غرور و فخر فروشی به دیگران ، به هر قیمت ممکن که باشد و حتی فرزندمان تعادل روحی و روانی خود را از دست بدهد ؛ بعداز فارغ التحصیلی از آموزش وپرورش ، دکه ها و دکانهایی به نام دانشگاههای جور واجور پذیرای اینها می شوند و تا توان و انرژی جوانی دارند مجبورند درس بخوانند ؛ الان فارغ التحصیل شده اند و بعد از انجام خدمت مقدس سربازی و یا خرید توسط بابای پولدار ، در به در دنبال شغل اند و چون مدرک بالاتری دارند نه کارگری برازنده آنهاست و نه کارمندی ، و دنبال مشاغل دهن پرکن هستند که بعد ازمدتی به ناچار حتی به کار در پیک موتوری نیز راضی می شوند. (البته مستضعفان). تفریح و بازی و سرگرمی و کارگاه های آموزشی جز لاینفک این مدارس هستند
اما با همه این تفاسیر یک سئوال مطرح است که:
در این سالها استعداد فرزند ما چه بوده است؟ علاقه او به چه رشته ی درسی یا مهارتی بوده است ؟ توانایی جسمی وروحی او برای چه کاری بهتر بوده است؟ و هزار سئوال دیگر ...
چرا احساس می کنیم فرزندمان تیزهوش یا نمونه است؟ صرف اینکه نمره و معدل بالاتری دارد باید در مدارس خاص تحصیل کند؟ از کجا به این نتیجه رسیده ایم؟ آیا آزمون مدارس خاص می تواند توجیه مناسب و علمی برای استعداد فرزندمان باشد؟
حتما" جواب منفی است چرا که معیارهای من درآوردی باعث شده کشتی نظام آموزشی ما به گل بنشیند و امروز حذف تجربه تلخ مدارس خاص و جدا کردن و تفکیک کودکان به تیزهوش و نمونه و گیج وکودن و... از طرف سودجویان آموزشی بلایی عظیم دانسته می شود
.
کشورهای پیشرفته استعدادیابی را سرلوحه کارشان قرار داده اند و هرکس به تناسب توان و قدرت هوشی و جسمی و ذهنی و علاقه درونی هدایت می شود و هیچ گاه تکیه بر کنکور و پرکردن دانشگاه هایشان نداشته اند.
درکشور ما علاوه براینکه نظر فرزندان در درس خواندن زیاد مهم نیست و اولیاء تصمیم گیرنده هستند بلکه استعدادهایشان نیز سرکوب شده و در جهت رشد آنها کاری نکرده ایم.هرچند بتواند بالاترین رتبه علمی را به دست آورد اما همواره درون خود گمشده ای دارد که شادابی را از او می گیرد.
استاد دانشگاهی نقل می کرد فرزندم از اول دوران متوسطه دوم بنای ناسازگاری برای ادامه تحصیل گذاشت و عملا" درمقابل من و مادرش که برای ادامه تحصیل او آرزوهای زیادی داشتیم ایستاد و عنوان کرد که علاقه ای به حضور در کلاس درس ندارد و آنچه تاکنون برای یاد گرفتن و دانستن نیاز داشته یاد گرفته است.بالاخره بعد از مدتی ما تسلیم خواسته او شدیم و او از فردای همان روز رفت دنبال کار و شغل مورد علاقه خود و بعد از چند سال دررشته فنی مورد علاقه اش از موفق ترین افراد بوده واز لحظ مالی در چند سال فعالیتش بیش از سی سال دریافتی من ثروت دارد و با گذراندن کلاس زبان خارجی نیز در بالاترین حد می باشد.
به راستی هدف ما از مدرسه وآموزش و پرورش مگر چیزی غیر از یاد گرفتن مهارتهای اولیه زندگی و در نهایت وارد کار حرفه ای شدن است؟ پس چرا همه چیز را و شغل را در تحصیل جست و جو می کنیم .
امروز این همه مغازه با نام آموزشگاه علمی، موسسه آموزشی و کتب فلان و.....به بیراهه بردن زندگی کودکان وافزودن فشار روحی بر والدین است.اگر آگاه باشیم مطمئن باشید که نان همه آنها آجر است.
حلقه مفقوده استعداد یابی در ایران بیش از پیش محجور مانده و در نظام تعلیم و تربیت ما هنوز فکری اساسی برای آن نشده است.
1-مدارس کاردانش و هنرستانهای ما در سردرگمی درس و حرفه آموزی گرفتار آمده اند و در اکثر اوقات دانش آموزان ضعیف علمی و تحصیلی روانه این مدارس شده اند در حالی که اگر اولا" گزینش براساس علاقه مندی باشد ثانیا" به جای تکیه بر دروسی که عملا سودی به حال دانش آموز ندارند کار کارگاهی وآموزش یاد داده شود و ثالثا" رشته ها بر اساس نیاز جامعه و مناطق مختلف تعریف شود قطعا" هم مدارس کاردانش و هنرستانها رونق مجدد می گیرند و ارزش و اعتبار پیدا می کنند و از طرفی افرادی با مهارتهای مورد نیاز و صد در صد کار بلد تحویل جامعه داده می شود .
ولی فارغ التحصیلان فعلی شاید ابتدایی ترین فعالیت رشته تحصیلی را نمی توانند در فضای عملی پیاده کنند ، چرا آموزش در مدارس به حد کافی کاربردی نبوده و از طرفی دروس عمومی وقت بسیاری را از آنان در مدارس به هدر می دهد.
2- هنرستانهای هنری مانند موسیقی ، تئاتر و سینما ، هنرهای دستی و... تربیت بدنی که واقعا" رشته های موجود زیر مجموعه آنها نامحدودند واکثرا" هم اشتغال زا هستند گسترش چشم گیری در جامعه نداشته است .
فرزندانی که علاقه مند به فعالیت در این زمینه ها هستند چرا باید به اجبار و برای دکتر شدن در رشته تجربی در س بخوانند؟
در بسیاری از شهرهای ماعلاقه مندان به این گونه مدارس زیادند ولی دلیل عدم سرمایه گذاری آموزش و پرورش دراین رشته ها نامعلوم است.
به راستی هدف ما از مدرسه وآموزش و پرورش مگر چیزی غیر از یاد گرفتن مهارتهای اولیه زندگی و در نهایت وارد کار حرفه ای شدن است؟ هنرهای بومی و سنتی که می تواند گره گشای اشتغال و تولید و درآمد ارزی باشد در مدارس ورشته های مدون شده به فراموشی سپرده شده است.
دبیرستانهای تربیت بدنی می توانند علاوه بر تربیت جوانانی شاداب قهرمانانی ورزشی پرورش دهند که عملا " با حضور در عرصه های بین المللی ، می تواند از لحاظ مالی هم برای فرد و کشور مناسب باشد و هزاران مزیت دیگر ...
3- کانونهای فرهنگی و هنری آموزش و پرورش که می بایست محلی برای شکوفا کردن استعداهای فرندانمان باشد عملا" تاب و تب اولیه سالهای اول انقلاب را ندارند و عملا" محل برگزاری کلاسهای تقویتی و چند کلاس ساده آموزش شده است .
4- تربیت مشاوران قوی و کاردان و با علم روز، جهت شناسایی استعدادها در مدارس الزامی است تا حداقل بعد از اتمام تحصیلات دوره اول متوسطه استعدادهای دانش آموزان هدر نرود و در مقطع دوم متوسطه ازآنها بهره ببرد و به اولیاء نیز آموزش داده شود که فرزندتان در رشته ای غیر از تجربی وریاضی هم می تواند حرفی برای گفتن داشته باشد.
5- مسابقات فرهنگی و هنری که زمانی محل تجلی بروز استعداد دانش آموزان دررشته های هنری، صنایع دستی ، موسیقی ، و...بود چندین سال است که از گردونه فعالیتهای امورتربیتی خارج شده است و معلوم نیست تدوین کنندگان برنامه های تربیتی در وزارت آموزش و پرورش بر اساس کدام الگو و معیاری در حرکتند.
در نهایت اینکه ابزار زندگی تنها کنکور و پزشک شدن و مهندس شدن نیست ،صاحب شغل شدن فقط با مدرک داشتن دانشگاهی نیست، شناخت توانائی ها واستعدادهای فرزندمان می تواند کمکمان کند که او را در مسیر درست زندگی قرار دهیم و از فشارهای روانی وارده برخود و فرزندمان بکاهیم ، زندگی کردن و درک از زندگی و نوجوانی وجوانی کردن را بدانند .
و بدانیم که قرار نیست همه مدارج بالای علمی داشته باشند .
می شود مدرک پایین تری داشت ولی زندگی را لذت بخش کرد و مطمئنا" خانواده شاد و جامعه ای شاداب تر با افراد آن محقق می شود اگر بتوانیم اجازه دهیم هر کسی برای زندگی خودش تصمیم بگیرد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
مضمون پیام شما پسندیده است اما حیف که نسخه تجویزی شما "اما و اگر" فراوان دارد.هنرستانها به محل تجمع فرزندان طبقات پایین تبدیل شده اند. استعداد یابی به همین سادگی نیست.
رها شدن دانشآموزان نخبه درپی حذف مدارس تیزهوشان/دانشآموزان به سمت مدارس غیردولتی سوق داده میشوند
سرویس فرهنگی
رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه حذف تیزهوشان به معنای رها کردن نخبههای کشور است و این اقدام دانشآموزان را به سمت مدارس غیردولتی سوق میدهد، گفت: با این اقدام مدارس دولتی تضعیف میشوند.
چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۱۹
حمیدرضا حاجی بابایی
حمیدرضا حاجیبابایی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری خانه ملت با اشاره به صحبتهای اخیر وزیر آموزش و پرورش و تصمیم شورای عالی آموزش و پرورش در حذف هر نوع آزمون تستی در مدارس ابتدایی کشور، حذف مدارس خاص و ممنوع شدن توزیع کتابهای تستی کمک درسی، گفت: این مصوبه مزیتها و کاستیهایی دارد؛ اگرچه با حذف آزمون ورودی مدارس استرس دانشآموزان کاهش مییابد اما آنچه مهم است بررسی وضعیت دانشآموزان نخبه است چرا که باید برای آموزش این دانشآموزان شرایط ویژهای در نظر گرفته شود.
اینکه مردم یک کشور، از وزارتخانهای که مستقیمترین تاثیر را در زندگی تکتک خانوادهها دارد انتظار داشته باشند با درایت بیشتری تصمیمگیری کند، طبیعی است. شما مسئول هستید آقای وزیر! واژه مسئول، بیش از بار تصمیمگیری، بار «پاسخگویی» به همراه دارد.
یک مدرس دانشگاه فرهنگیان و مربی مدارس تیزهوشان حذف این مدارس را غیرعلمی و نادرست ارزیابی کرد.
محمدرضا میبدی در حاشیه مناظره حذف مدارس تیزهوشان در مصاحبه با خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما گفت: حذف این مدارس به سبب تصمیم شتابزده و اقدام پژوهی نادرست همچنین مکانیزمهای غیرمعمول، جنجالی و نادرست است.
وی با اشاره به مصوبه اخیر شورای عالی آموزش و پرورش که منجر به حذف مدارس تیزهوشان میشود، افزود: توجه ما به عدالت آموزشی برای نخبگان کم بضاعت است.
میبدی گفت: دانش آموزان نخبه در صورت حذف مدارس تیزهوشان سه گروه خواهند شد.
وی اضافه کرد: گروه نخست حتی با ایجاد شرایط دشوار اقتصادی برای خانوادهها به مدارس غیردولتی خواهند رفت و گروه دوم نیز در همان دوران تحصیل به خارج از کشور خواهند رفت و پدیده فرار مغزها را دامن خواهند زد و متأسفانه گروه سومی از نخبگان بی بضاعت بدون هیچ آموزشی ادامه تحصیل خواهند داد
سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان
رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس گفت: سابقه افرادی که طرفدار حذف مدارس سمپاد هستند بررسی تا مشخص شود چه تعداد از آنها مدرسه غیردولتی دارند.
به گزارش مشرق، حمیدرضا حاجیبابایی امروز در برنامه تلویزیونی در خصوص حذف مدارس سمپاد اظهار کرد: این سوال مطرح است که آیا شورای عالی آموزش و پرورش این جایگاه را دارد که اقدام به حذف مدارس سمپاد کند؟ به نظر میرسد این مسئله جزو وظایف شورای عالی انقلاب فرهنگی است، چرا که سند تحول بنیادین و نقشه جامع علمی کشور که به تعریف نخبگان پرداختهاند در شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب شدهاند.
ولی خوشبختانه بنیاد علمی آموزشی فکر به فکر که رئیس انجمن هوش ملی ایرانم هستش از سال ۹۵ بعنوان اولین مرکز ارزیابی و تواتمندسازی ضرایب هوشی شروع بکار کرده تا کودکان رو استعدادیابی کنه که نهایتا بتونن در زمینه ای که استعداد دارن فعالیت کرده و ثروت آفرینی کنن.