تلاش کردیم تا زمینه های انحراف صندوق را از بین ببریم و سعی می کنیم خطاهای گذشته در فرآیند مدیریتی تکرار نشود/ برخی از دوستان تاکید دارند هر تخلفی که صورت گرفته است، بعد از سال ۹۲ بوده، در حالیکه چنین چیزی صحت ندارد و برخی نمایندگان سعی کرده اند اطلاعات قبل از سال ۹۲ را بردارند و وارد تحقيق و تفحص مربوط به آن سال ها نشوند/ افزایش منابع ورودی صندوق برای ادامه حیات ضروری است بنابراین با مساعدت معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی بخشنامه ای با موضوع افزایش حق السهم اعضا صادر شده است/ همه آن مبالغی که در بانک سرمایه از آن با عنوان اختلاس یاد می شود مربوط به فرهنگیان نیست زیرا حدود ۴۷ درصد از سرمایه اولیه بانک سرمایه مربوط به شرکت های زیر مجموعه صندوق ذخیره فرهنگیان است/ اختلاس صورت گرفته در بانک سرمایه است نه در صندوق اما متاسفانه رسانه ها دائما صندوق را مورد هجمه قرار می دهند
نگاه خصوصی سازی به آموزش عمومی راهگشا نیست البته با توجه به اینکه در آموزش عالی هم اشکالاتی وجود دارد نباید بیش از این آموزش و پرورش به سمت خصوصی سازی پیش رود/ در دولت تدبیر و امید پوشش تحصیلی پیش دبستانی از 38 به بیش از 60 درصد رسیده است. همچنین در دوره ابتدایی قصد داریم آموزش های ضمن خدمت را از شکل سنتی به شکل مخاطبمحور تغییر دهیم/ در بین مطالبات ذکر شده مواردی شامل راحت بودن دانش آموزان دختر در فضای مدرسه بدون داشتن حجاب، حذف درس ریاضی، مختلط بودن دختر و پسر در مدرسه، داشتن سالن ورزشی، حذف کتاب درسی با جایگزینی رسانه های دیجیتال، افزایش زنگ تفریح، افزایش درک مدیر و معلم از دانش آموز، استفاده از لوازم آرایش و مجاز بودن استفاده از موبایل در مدرسه بیشترین درخواست را داشتند
دولت تانزانیا سالانه مبلغی معادل ۱۰۷ میلیون دلار به افرادی که در ادارهها حضور نداشتند یا در آنجا کاری انجام نمیدادند، حقوق پرداخت میکرد/ به دستور رئیسجمهور تانزانیا نام کارمندان اخراجی نیز اعلام عمومی شده است/ کشور تانزانیا در شرق آفریقا واقع شده و با آن که فقیر است، در رده باسوادترین کشورهای آفریقایی قرار دارد و بیش از ۸۵ درصد مردم آن خواندن و نوشتن بلند هستند/ در ایران هیچوقت چنین اتفاقی رخ نمیدهد، زیرا بسیاری از کسانی که در ادارات دولتی مشغول به کار هستند، توسط خود آن سازمان و وزارتخانه استخدام نشدهاند، پس اخراج آنها نیز از عهده دولت خارج است/ این که پشت میز شرکت و اداره یا روی مبل خانه بنشینیم و کار نکنیم و پول به حسابمان واریز شود، آرزوی قلبی خیلی از ماست/ همه ما کسانی را میشناسیم که مدرک تحصیلی تقلبی دارند یا هر ماه الکی حقوق دریافت میکنند، اما به این موضوع عادت کردهایم و شاید خودمان هم دلمان میخواهد مانند آنها باشیم
مفهوم و معنای اولیه فقر یعنی برخوردار نبودن از امکانات اولیه برای زندگی، که شامل غذا ، پوشاک ، سقف بالای سر، امکانات آموزشی و بهداشتی است. فقر در جامعه نسل به نسل از پدران به فرزندان همانند بیماریهای مسری منتقل می شود. این انتقال فقط در خانواده باقی نمی ماند و آثار آن چون بیسوادی ، بیکاری ، اعتیاد ، جرم و جنایت، بزه و بزهکاری، افزایش دزدی و.....نمود پیدا می کند.
نابرابری های اجتماعی و اقتصادی و حتی فرهنگی در جامعه که ناشی از تضاد طبقاتی شدید است سیمای جامعه را کریه المنظر می کند. از یک سو شهرها خصوصا شهرهای کلان میل به رشد و توسعه دارند و با یکدیگر به رقابت برخورداری از تمامی امکانات لوکس و مدرن برمی خیزند و از سوی دیگر مراکز شهرها را حاشیه های فقیر و محروم بدمنظر می کند. مراکز شهرها از حضور و حیات فقرا در جایگاه شان در امان نیستند. آنان برای تکدی گری یا جمع آوری زباله های قابل بازیافت یا فروش و یا قابل استفاده ، به مراکز شهرها می آیند و آرامش و امنیت شهرنشینان مرفه را بر هم می زنند. نبود عدالت اجتماعی در توزیع عادلانه ثروت سیمای مراکز شهرها را با محرومیت ها خصوصا با امکانات ناکافی روستاها و مهاجرت آنان به شهرها ، خدشه دار می سازد و تلاش سیاست گذاران را برای توسعه یافتگی تضعیف می نماید.
فقر عبارت است از ناتوانی در برآورده ساختن نیازهای انسانی.
فقرعبارت است از عدم برخورداری از حداقل امکانات معاش .
فقر عبارتست ازعدم برخورداری از قوت لایموت.
فقر به دو دسته تقسیم می شود:
فقر مطلق : فرد توانایی به دست آوردن حداقل معاش را ندارد و جان او به خاطر گرسنگی تهدید به مرگ می شود.
فقر نسبی : فرد می تواند حداقل امکانات زندگی خود را به دست آورد و زنده بماند اما درآمد خود را با سایر گروه ها و طبقات مقایسه می کند و احساس فقر می کند.
در این مقال به پدیده فقر به طور اعم پرداخت نمی گردد بلکه آن را به طور اخص در مورد فرهنگیان ، مورد بررسی قرار می دهیم.
طبق تعاریف ارائه شده فقر فرهنگیان نسبی است. ما فرهنگیان همگی اِشراف به زیرخط فقر قرار گرفتن خود در مقایسه با سایر مشاغل داریم. افزایش درآمد گروه های مختلف شغلی و برخورداری آنان از رفاه باعث ایجاد شکاف بین قشر فرهنگیان با آنان در جامعه گردیده است،چون این افزایش درآمد، هیچ نوع همزمانی یا هماهنگی با یکدیگر ندارد.
همیشه گفته اند: فقر فقر می آورد و ثروت ثروت. یعنی هر کدام از این دو به طور جداگانه باعث شدت و تداوم خود می گردد. وقتی معلمی در وضعیت زیر خط فقر یا فقر نسبی قرار می گیرد شرایط نامساعد و اسفبار زندگی را به خانواده و فرزندان خود منتقل می سازد. تحرک موجود در این خانواده از نوع افقی و محدود می باشد. تنها عاملی که می تواند داستان شدت فقر نسبی این خانواده را بکاهد ادامه تحصیل و اشتغال فرزند یا فرزندان در رشته ای پر درآمد با جایگاه اجتماعی بالاست و این توفیقی است که نصیب هر خانواده فرهنگی نمی گردد. منتهی مراتب این روند تأثیرگذار مثبت ، موقتی بوده و با ازدواج فرزند یا فرزندان ، این یاری کم رنگ یا بی رنگ می شود.
آثار اقتصادی فقر در جامعه شدت گرفتن تضاد یا شکاف طبقاتی ما بین فقرا و ثروتمندان است. حداقل افراد، دارنده بخش اعظم درآمد جامعه هستند و برعکس حداکثر افراد، دارنده بخش جزئی و ناکافی از درآمدند. فاصله شدید درآمدها در جامعه ، تعادل اقتصادی را بر هم می زند و موجب کاهش پس انداز و قدرت سرمایه گذاری برای تولید می شود لذا بیکاری در جامعه افزایش یافته و فقر بیشتر و اقتصاد رشد منفی می یابد.
آثار فرهنگی فقر در جامعه، ضعف جایگاه علم و اعتقاد و باور مذهبی و افزایش بیماری های روحی و روانی است. آداب و رسوم و سنن و هنر، در جامعه دجار خدشه و ضعف می گردد و در برابری با فرهنگ های بیگانه ، فرهنگ خودی رنگ می بازد.
آثار اجتماعی فقر، مورد تحقیر و حقارت قرار گرفتن در جامعه توسط دارایان و ایجاد تزلزل شخصیتی است. ناتوانی در برآورده ساختن نیازهای حیاتی زندگی باعث احساس درماندگی و ناتوانی فرد فقیر می گردد.
آثار سیاسی فقر، دشمنی ، کینه و بی اعتمادی نسبت به سیاستمداران و سیاستگذاران است. پایداری فقر موجب عدم رضایت و دلبستگی به نظام سیاسی می شود و ثبات آن به مخاطره می افتد.
بحث یارانه ، مبحث مفصلی است که در این مقال نمی گنجد، همین بس که پرداخت نقدی یارانه یا سوبسید نیز نتوانست باعث از بین رفتن فقر و ایجاد تعادل درآمدها در بین گروه های مختلف شغلی در جامعه گردد، که این مهم بیانگر ناموفق بودن طرح، جهت بهبود معاش دهک های نابرخوردار یا پایین اقتصادی است.
سیاست های اعطای وام های کم بهره یا کم مقدار نیز نتوانست و نمی تواند کل ماهیت فقر را بزداید. چون :
1 - مقدار آن کم است.
2- همه میل یا امکان دریافت از آن را ندارند.
3 - فقط به شاغلین و بازنشستگان داده می شود و بخش اعظم فقرای بی درآمد یا کم درآمد امکان بهره مندی از آن را ندارند.
4 - گرانی در جامعه غوغا می کند و برآورد سازی همه نیازها و خواسته های پاسخ نیافته با مقدار کم وام های اعطایی، عملا غیر ممکن است.
این نیازها:
بخشی مربوط به تأمین نیازهای حیاتی یعنی تهیه غذا و تنوع غذایی برای تضمین سلامتی است.
بخشی مربوط به تأمین نیازهای تحصیلی فرزندان چون مایحتاج آموزشی و شهریه و... است.
بخشی مربوط به ازدواج و سرو سامان دهی زندگی فرزندان است.
بخشی مربوط به درمان بیماریهای مزمن یا ناعلاج یا روتین پزشکی است.
بخشی مربوط به تأمین رهن یا اجاره های عقب افتاده محل سکونت است.
و بخشی مربوط به تأمین مسکن و سقفی بالای سر برای آسایش خانواده است.
5 - دادن وام به قشری که توان بازپرداخت آن را به سختی دارند به جز وابستگی لاجرمی، خیری برای دریافت کنندگان آن ندارد.
با زیر خط فقر قرار دادن فرهنگیان ، منظور تمامی پرسنل نظام آموزشی است اعم از دفتردار و معاون و مدیر و معلم و.... بر تعداد فقرای جامعه افزوده می شود و آنان از طبقه اجتماعی متوسط برخوردار جدا شده و به طبقه فقیر می پیوندند. این تلخ نامه ، فقط بر خانواده معلمان یا جامعه از نظر اجتماعی و اقتصادی اثر نمی گذارد، بلکه باعث تأخر فرهنگی و عدم رشد آن می گردد.
در این میان جایگاه علم خدشه دار می شود، قداست شغلی و نفوذ معنوی معلم از بین می رود. علاقه مندی به تحصیل و آموزش کم رنگ می گردد. ترک تحصیل و بازماندگی از تحصیل افزوده می شود. همه فرزندان خانواده عظیم فرهنگی در جامعه با کین و نفرت از سیاست های اِعمال شده ، رشد یافته و زندگی می کنند. گویی عامدا تخم و بذر نارضایتی افشانده می شود. موقعیت افراد تحصیل کرده در جامعه زیر سئوال می رود و از اهمیت آن کاسته می شود.جامعه به سوی بیسوادی و بی خردی و در جازدگی و عقب افتادگی کشانده می شود، همه آثار آن به ضرر تمامی ابعاد جامعه است.جایگاه علم و دانش و تحصیل هنر و ادب همزمان با گرداب فقر معلمان و تزلزل منزلت و جایگاه آنان ، تبدیل به باتلاقی می گردد که همگان تلاش برای فراراز آن دارند.
حال تمامی وزارتخانه ها با تمامی زیر مجموعه های خود قدری تأمل بنمایند که آیا زیر خط فقر نگه داشتن سمبل و نماد علم و خرد در جامعه ، با همه آنان چه خواهد کرد؟ امروز اگر معلمان فقط به نالیدن و التماس و نومیدی پناه آورده اند خدا داند فردا چه زاید زمان. در ضمن فرمایش امام جعفر صادق "ع" را فراموش نکنیم که : نزدیک است فقر به کفر بینجامد.
امید که همه دست اندکاران نظام سیاسی با دوراندیشی به شرایط موجود و عواقب آن بیندیشند.خلاصی از خیل عظیم مشکلات نظام آموزشی ، در بهبود شرایط معاش و نحوه زندگی فرهنگیان وارسته بزرگوار خفته است. هوشیار باشیم که غفلت امروز مایه پشیمانی فردا نگردد.
به جای ذکر مکرر بودجه نیست ، بودجه ناکافی است، و انتظار رحمت از سوی اولیای دانش آموزان ، به منابع واقعی و دائمی تأمین بودجه بیندیشید . ابتدا باید ناف وابستگی به کمک های مردمی را قیچی سازید چون ادامه آن جز فلاکت و بدبختی برای ساختار نظام آموزشی نیست.
دوام همه چیز در جامعه به حیات و بقای معلم منوط است.
ارزش هر جامعه با نحوه نگرش جامعه به معلمان سنجیده می شود.
تحصیلات عالی در هر جامعه مرهون آموزش های بنیانی در مدارس کشور است.
افراد دارای مقام و سِمت های بالای هرمی همه داشته های خود اعم از دانش ، خرد ، شعور ، آگاهی و ثروت و موقعیت و موفقیت شغلی را مدیون همه معلمان طی تحصیل خود هستند.
جناب آقای بطجایی اگر می خواهید مرد تاریخ آموزش و پرورش کشور باشید ، شجاعانه در برابر نمایندگان مجلس برای افزایش بودجه در خور وزارتخانه تان ، که منطقی و عقلانی باشد و موجب احیای بزرگترین وزارتخانه کشور گردد، مقاومت نمایید. ما فرهنگیان حامی شما ولی نعمت خود هستیم. این رهایی فقط شامل معاش یا اوضاع آموزشی کشور نیست ، این رهایی مربوط به تمامی بخش های در برگیرنده جامعه اعم از بخش های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی است. گره کور توسعه نیافتگی کشور امروز با دستان شما باز می شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر آمد ( این جا ) ؛ نشست" اصل کفایت و چالش تامین و مدیریت منابع مالی در آموزش و پرورش " در دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی تهران برگزار گردید .
در این نشست تخصصی دکتر ابوالقاسم نادری ( استاد دانشگاه تهران ) ؛ دکتر صمد برزویان ( دبیر نشست و استادیار دانشگاه علامه طباطبائی ) ؛ دکتر حمید رحیمیان ( دانشیار دانشگاه علامه طباطبائی تهران ) ؛ دکتر عباس عباس پور ( دانشیار دانشگاه علامه طباطبائی تهران ) ؛ دکتر برجعلی رئیس دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی تهران و نیز علی اللهیار ترکمن ( معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش ) به ارائه دیدگاه های خود پرداختند .
در پایان نیز دانشجویان و حاضران پرسش های خود را مطرح کردند .
در این قسمت ؛ بخش پایانی سخنان دکتر « صمد برزویان » تقدیم شما می شود .
پس از ارائه بودجه از سوی رئیسجمهور به مجلس شورای اسلامی و مشخصشدن جزئیاتی از بودجه، شاهد موضعگیریهای منتقدانه بسیاری نسبت به بودجه در فضای جامعه بودهایم. در مورد بودجه آموزش و پرورش هم چنین اتفاقی افتاد و فعالان این حوزه انتقاداتی به بودجه آموزش و پرورش از منظرهای مختلف انجام دادند، اما در همه این انتقادها یا گاهی دفاعیههایی که از بودجه آموزش و پرورش صورت گرفت، به نکتهای که کمتر توجه شده، نحوه بودجهریزی و بودجهبندی در آموزش و پرورش است و به سؤالاتی از این قبیل پاسخ داده نشده:
آیا بودجهریزی یک مجموعه آموزشی مانند بودجهریزی در یک مجموعه صنعتی و تجاری است؟ بودجهریزی بین این سازمانها با هم چه تفاوتی دارد و در هر یک از این سازمانها، کدامیک از پارامترها در تدوین سند بودجه سالانه آن سازمان مهم است؟
هرچند به آموزش و پرورش بهعنوان یک سازمان آموزشی نگاه میشود، اما با کمی دقت در عملکرد متوجه میشویم که در سالهای گذشته فعالیتهای اقتصادی زیادی در آن انجام گرفته و نمیتوان به این دستگاه عریض و طویل بهعنوان مجموعهای صرفا آموزشی نگریست. فعالیتهایی مانند: مدارسی با اساسنامههای متفاوت که اجازه گرفتن وجوه از مردم دارند و هیچ نهاد نظارتی خارج از آموزش و پرورش حق ورود و بازرسی اسناد مالی، صحت، سلامت و درستی فرایندهایشان را ندارد، کاربریهایی از املاک آموزش و پرورش که به صورت تجاری دیده میشود، سازمانی مانند نوسازی مدارس که در دل یک سازمان آموزشی به فعالیتهای عمرانی مشغول است، تعاونیهای مصرف فرهنگیان و موارد متعددی از این قبیل ماهیت صرفا آموزشی این سازمان را به چالش میکشند و برای هیچ ذینفعی مشخص نیست که این مسائل چگونه در کنار مسائل آموزشی مدیریت مالی و برنامهای میشود.
بودجه آموزش و پرورش سندی گنگ برای همه ذینفعان آموزش و پرورش است و این دستگاه تلاشی برای شفافسازی آن نکرده. این عدم شفافسازی و تهیه مکملهای قابلفهم برای ذینفعان این سازمان آموزشی سبب شده تا ناظران بهجز مواردی کلی نتوانند جزئیات دقیقی از بودجه آموزش و پرورش را مورد تحلیل و بررسی قرار دهند و از این بابت درِ نقدهای منصفانه و مصلحانه در راستای بهبود وضع بودجهای آموزش و پرورش از دو منظر تضعیف شود:
نخست مطالعات مبتنیبر بهرهوری سازمانی در این سازمان به دلیل مشخصنبودن فرایندهای مالی امکانپذیر نیست. دوم مقایسه این بودجه با بودجه سایر سازمانهایی با اهداف مشابه آموزش و پرورش مانند وزارتخانههای علوم، بهداشت و درمان و همچنین صداوسیما و … ممکن نیست.
چنین نقصی سبب میشود تا بودجههای کم برخی از این سازمانها قابلیت رشد بیشتری داشته باشد و بودجه آموزش و پرورش به دلیل مقدار زیاد با کندی رشد و چسبندگی مواجه شود و در درازمدت این عدم رشدهای متوازن مانع رشد کیفی و کمی شود.
روزنامه شرق
آنچه این روزها در سراسر کشور شاهد ان هستیم اعتراضات به حق و از سر استیصال مردم است که نتیجه گرانی، تورم، بیعدالتی، رشوهخواری، باندبازی، سیاستبازی، اختلاس، دزدی و آنارشیسم اداری و مالی در سطوح مختلف کشور است .
معلمین از معدود اقشاری هستند که این فشارهای اقتصادی را با گوشت و پوست لمس میکنند چرا که هر روز با دانشآموزانی سروکار دارند که نمونه جامعه فقرزده و نابه سامان است ، دانشآموزانی که هرروز سفره اشان خالیتر و رنگ و رویشان زردتر میشود اگرچه خودشان نیز در این درد شریک هستند اما به قول قدیمیها آبباریکهای دارند که با آن صورت خود را سرخ کنند.
بچههای اعتیاد، طلاق، فقر، کار هر روز رو به افزایش است که این نتیجه اعمال سیاستهای ناکارآمد اقتصادی است و دولتمردان کاخنشین بیدرد هر روز فربهتر و بیخیالتر و با لبخند خبر از عادی بودن اوضاع میدهند و شعار- همهجا آرام است من چقدر خوشبختم – میدهند .
از بودجه ناعادلانه آموزش و پرورش و قطع شیر یارانهای دانش آموزان تا کسر بودجه آموزش و پرورش و نبود سرانه آموزشی و پرورشی همه و همه نشان از بیعدالتی آموزشی دارد .
حضرت امام خمینی (ره) فرمودند مردم با دولتمردان تعارف ندارند و واقعاً همینطور هست .فشار اقتصادی روزبهروز استخوانهای اقشار مختلف را میشکند ، تورم کم میشود رکود بالا میرود ، بانکها پدر ملت را درآوردهاند و فقط حرف و حرف و حرف اما یکذره عمل نیست . آخر کی این وضعیت بانکها را میخواهند سروسامان بدهند ، خدا میداند .
تمام ملت بدهکار بانکها شدهاند و تمام حقوقشان با سودهای آسمانخراش در اول برج برای قسط میرود و سیاستمداران و دولتمردان مجلسیان را کک نمیگزد .
آخر تا کی ملت دندان روی جگر بگذارند و سکوت کنند و از آنطرف زجر دزدیها، اختلاسها، غارتگریها، حقوق دهها میلیونی را ببینند و دم نزنند ؟
سفارشها مقام معظم رهبری به هیئت دولت پیرامون حقوق یک یا دومیلیونی و حقوق چند دهمیلیونی هم افاقه نکرد.
آخر چرا دولت از ریختوپاش در ردیفهای بودجه خود کم نمیکند ؟ این چه بودجهریزی است که ملت باید برای هر جلسه که شما میگیرید میلیونها تومان از جیبشان برود ؟
مگر در انگلستان و فرانسه و آمریکا چقدر جلسه میگیرند و حرف میزنند که شما میخواهید عقب نمانید؟
بهجای جلسات متعدد و بیفایده عمل کنید؛ بنابراین شاید اولین گروهی که با یک جمع و تفریق ساده و محاسبه سرانگشتی دخلوخرج متوجه خطر گرانی، تورم، رکود میشوند معلمان و فرهنگیان هستند و با برپایی تجمعهای اعتراضی مسالمتآمیز (اما به دید دولت غیرقانونی که آنهم هیچگاه مجوزی برای تجمع آنان ندادند) صدایشان را به گوش مسئولین و مسند نشینان رساندند اما کو گوش شنوا؟
فرهنگیان که اموالشان در صندوق ذخیره فرهنگیان به باد رفته و هنوز درگیر و دار بوروکراسی اداری هیئت تحقیق و تفحص گیرکرده و ملاحظات سیاسی و ... آنان را ناامید از حقخواهی کرده در کنار سایر اقشار ملت از دولتمردان میخواهد که صدای تظلم خواهی آنان را بشنوند که معلمان و فرهنگیان قانونمندترین مطالبات را خواستهاند ولی صدای مظلومیت شان راه بهجایی نبرده است ...
این روزها صدای بهحق، عدالتخواهی و مبارزه با فساد اداری و مالی و شفافیت دخلوخرج دیگر با سخن و حرف و لبخند به بوته عمل درنمیآید بلکه عزمی راسخ و بهدوراز سیاستبازی میخواهد چراکه چشمان بیدار و گوشهای شنوا رفتارها را رصد میکند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید