سليقه ها و رفتارهاي سياسي سياسيون و طرفداران آن ها در قضيه فوق نيز نافذ بود؛ به طوري كه برخي از طرفداران دولت سعي در جانبداري از اقدام مورد نظر بدون تبيين علمي عمل مورد نظر نمودند و جمع كثيري از مخالفان دولت در حجم گسترده بدون توجه به زمينه ها و پيامدهاي چنين رفتاري تلاش نمودند كه آن را ناشيانه، عجولانه و داراي فرجام تلخ تلقي نمايند/ روساي دانشكده ها ي روان شناسي و علوم تربيتي در يك نامه سرگشاده اي از حذف آزمون ها در مدارس ابتدايي با ذكر دلايل كلي حمايت كردند بدون آنكه تبيين و تحليل علمي از مساله ارائه نمايند. مساله قابل تامل در اين ميان، كمرنگ بودن نقش دانشكده هاي روان شناسي و علوم تربيتي در تحولات و چالش هاي كنوني آموزش و پرورش كشور هست كه متاسفانه نقش و حضور فعال و موثر در اين ارتباط از طرف دانشگاهيان ديده نمي شود و پژوهش هاي آكادميك دانشگاهيان نيز تاثير خاصي در حل مشكلات آموزش و پرورش بازي نمي كنند كه شايد يكي از دلايل اين مساله، دور ماندن دانشگاه هاي كشور از متن تحولات آموزش و پرورش است/ مدارس سمپاد در راستاي پر نمودن خلاء هاي ناشي از ضعف كاستي هاي نظام آموزشي در ارتباط با پرورش استعدادهاي دانش آموزان تيزهوش و سرآمد با هدف نخبه پروري شكل گرفت؛ اما به زودي بنابه دلايل مختلف از اهداف اصلي خود فاصله گرفت و حتي در نقش يك پارادوكس ظاهر شد/ تنها وجود خصيصه هايي چون رقابتي بودن، آمادگي بهتر دانش آموزان براي كنكور، تفاخر اجتماعي، برخورداري از معلمان خوب،سبب گرايش خانواده ها به اين مدارس شده است/ وجود تنوع در مدارس ايران مانند مدارس سمپاد، نمونه، ماندگار، هيئت امنايي، شاهد، مدارس غيردولتي با سليقه هاي متفاوت و .... دلالت بر بي نظمي و ناهمگوني در نظام آموزشي كشور مي باشد/ جراي موارد فوق در سايه تدوين و تصويب نظام جامع معلمي كه در برگيرنده همه ابعاد مختلف حرفه معلمي به خصوص وضعيت معيشتي و گزينش معلمان و نيز ارزيابي بر فرايند كار آنها باشد؛ امكان پذير است ...
فارغ از نگرانی های موجه و منطقی در باب حذف تدریجی مدارس سمپاد ، مواجهه برخی افراد با این موضوع نشان دهنده فوبیای عمیقی است که در روح و روان ما ایرانیان رسوخ کرده و دولت را دایه ای دائمی و همیشه شیرده می دانیم که غیبتش از هر عرصه ای موجب ایجاد وحشت و هراسمان می شود. این روزها کم نیستند افرادی که حذف آزمون و کنار رفتن تدریجی مدارس خاص را امری مبارک قلمداد می کنند اما با طرح این ادعا که امکان سوء استفاده مدارس غیردولتی در این امر وجود دارد، عملا کلیت آن را زیر سوال می برند. در ارتباط با حذف آزمونها و منتفع شدن مدارس غیر دولتی می توان به چند نکته اشاره کرد :
۱ – تعدادی از مدارس غیر دولتیِ برند و معروف در سطح تهران و شهرهای بزرگ کشور، همواره مشتری های ثابت و وفادار خود را داشته و دارند و نیازی نیست تا وزارت آموزش و پرورش، عمدا یا سهوا با حذف سمپاد بخواهد از آنها حمایت کند. این مدارس به هر دلیل با ترافیک تقاضای ثبت نام مواجه بوده و بسیاری از دانش آموزان با استعداد نیز هر سال به دلیل محدودیت ظرفیت از ورود به این مدارس باز می مانند.
۲ – سایر مدارس غیر دولتی و در واقع بیشتر آنها، از نظر کیفی تفاوت معناداری با مدارس دولتی ندارند و در واقع آلترناتیوی برای مدارس سمپاد محسوب نمی شوند.
۳ – آنچه مورد اعتراض کارشناسان تعلیم و تربیت قرار گرفته است، تنوع مدارس از حیث برنامه های آموزشی و شیوه جذب و نیز اهداف نهایی است و مدارس غیردولتی از این حیث در دسته مدارس خاص قابل طبقه بندی نیستند. وجود مدارس غیردولتی را نباید با معضل تعدد و تکثر انواع مدرسه در ایران پیوند زد. در همه جای دنیا مدارس غیردولتی وجود دارند و درصد چشمگیری از پوشش تحصیلی را بر عهده دارند.
۴ – مدارس سمپاد هم از دولت و بودجه عمومی تغذیه می کنند و هم از دانش آموزان شهریه می گیرند و چنین وضعیتی عامل مهمی در شیوع فساد مالی است اما مدارس غیردولتی از خرید یا اجاره فضای آموزشی تا حقوق معلمان آن را موسس پرداخت می کند و مردم نیز با تشخیص و انتخاب خود فرزندانشان را به این مدارس می فرستند.
۵- این نکته که «کیفیت پایین مدارس دولتی باعث روی آوردن به مدارس غیردولتی می شود» ، نکته ای درست اما ناقص است . درست است چون همه جای دنیا برخی افراد خواهان استفاده از خدماتی هستند که از آنچه دولت ارائه می دهد، بهتر و با کیفیت تر باشد. در موضوع سایر کالاهای عمومی هم همین مسئله صدق می کند. بهداشت عمومی را دولت متقبل شده است اما این امر مانع استفاده مردم از بیمارستان خصوصی نیست و یا امنیت را دولت عهده دار است اما برخی افراد در قبال پرداخت پول، امنیت بیشتر و بهتری را برای خود خریداری می کنند که نمونه آن را می توان در استفاده برخی چهره ها از «بادیگارد» شخصی و یا به خدمت گرفتن نگهبان محله در برخی مناطق مشاهده کرد. اما استدلال «کیفیت پایین مدارس دولتی باعث روی آوردن به مدارس غیردولتی می شود» ، ناقص و ابتر است چرا که واقع گرایی در آن غایب است و از این نکته غافل است که «کیفیت» امری نسبی است و نمی توان منتظر رسیدن مدارس دولتی به یک سطح مشخص از کیفیت ماند تا بعد از آن اجازه وجود مدارس غیردولتی را صادر کرد. حتی اگر به آن کیفیت مورد نظر و اتوپیایی هم برسیم، آنگاه به خاطر برتری همیشگی بخص خصوصی بر بخش عمومی ، باز هم بخش خصوصی پیشی گرفته و مسئله مورد نظر همچنان برقرار خواهد بود.
۶- مخالفان غیردولتی عموما به این نکته اشاره می کنند که مدارس غیر دولتی فی نفسه بد نیستند اما آموزش و پرورش توان مقابله با تخلفات آنها را ندارد و با همین دستاویز کلیت و فلسفه وجودی این مدارس را زیر سوال می برند. از این افراد باید این سوال را پرسید که آیا هر پدیده و عملی که در لیست تخلفات و جرائم قرار گرفته است ، ضرورتا ریشه کن هم شده است؟ به عنوان مثال به خاطر اینکه فروش مواد مخدر جرم است، چنین عملی هرگز در جامعه اتفاق نمی افتد و دستگاههای مرتبط با آن را باید منحل نمود؟
طبیعی است که در مدارس و مراکز غیردولتی کشور هم تخلفاتی روی می دهد و اتفاقا پرونده های زیادی از لغو ابلاغ مدیران تا باطل کردن مجوز موسسان در وزارت آموزش و پرورش موجود است و شهریه این مدارس هم با دقت محاسبه شده و نظارت کافی برآن صورت می گیرد اما در برخی مدارس اولیا با رضایت خود و به خاطر مقتضیات زندگی شهری و دیگر مسایل مرتبط با آن ، خواهان حضور طولانی تر دانش آموزان در مدرسه و برخورداری آنها از رفاه و راحتی و ارائه خدمات بیشتری از سوی مدرسه هستند و در ازای آن مبالغ بیشتری هم پرداخت می کنند. این مبالغ ارتباطی به شهریه مصوب آنها ندارد و در عین حال نمی توان این گونه مدارس را به کل کشور تعمیم داد و بدون دقت در ماهیت موضوع و با کلی گویی رای به محکومیت بخش غیردولتی داد.
این نوشته، یک برداشت کاملا شخصی است .
@fanoosedu
مدیرمحترم سایت وزین صدای معلم
جناب آقای پورسلیمان
باسلام و احترام
همان طوری که استحضار دارید طبق اساسنامه صندوق ذخیره فرهنگیان ۲نفر از هیات امنا و ۱نفر بازرس افتخاری به انتخاب وزیر آموزش و پرورش در صندوق برگزیده می شوند اتفاق خوبی که امسال افتاده و یکی از نکات مثبت می باشد انتخاب این ۳ نفر را به معلمان واگذار کرده اند و در همین راستا از آبان ماه فرایند انتخابات شروع شده است.
حدود ۳ ماه قبل وزارت آموزش وپرورش طی فراخوانی از همه معلمان سراسر کشور خواست که نظرات و پیشنهادات خود را در مورد چگونگی انتخاب ۳ نفر هیات امنای صندوق ذخیره فرهنگیان به آدرس ایمیلی که در اطلاعیه فراخوان درج شده است بفرستند.
فعالان صنفی و معلمان که می خواستند نظرات خود را ارسال کنند با آدرس ایمیل نادرستی روبه رو شدند و بدین وسیله مرحله اول استفاده از نظرات معلمان به سنگ خورد و فقط جنبه تبلیغاتی بیش نبود.
اواخر دی ماه وزارت آموزش و پرورش با ارسال بخشنامه در ارتباط با انتخابات هیات امنای صندوق ذخیره فرهنگیان و متعاقب آن اطلاع رسانی از طریق سایت و کانال رسمی وزارت معلمان را تشویق به نام نویسی جهت داوطلب شدن برای انتخابات کرد و عموم فرهنگیان را به شرکت در رای گیری فراخواند.
این روند با آغاز ثبت نام از داوطلبان ادامه یافت ، اما بنا به دلایل نامعلوم و مبهم این اطلاع رسانی از روز یکشنبه ۱۵ بهمن ماه به طور کامل در سایت ها و کانال های رسمی متعلق به وزارت آموزش و پرورش از وزارت گرفته تا استان ها و نواحی و مناطق به طور کامل متوقف شد!
پی گیری های فعالان صنفی از طریق ادارات آموزش و پرورش استان ها و مناطق و نواحی برای چرایی توقف اطلاع رسانی به جایی نرسید!
گزارشات رسیده از مدارس و نواحی و مناطق آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی حاکی است که اکثریت معلمان علی رغم ارسال بخشنامه به مدارس از انتخابات هیات امنای صندوق ذخیره فرهنگیان بی اطلاع هستند و نمی دانند که انتخاباتی پیش رو است و اعضای عضو صندوق اطلاعی ندارند که باید در این انتخابات یا کاندیدا شوند و یا در رای گیری شرکت کنند!
این بایکوت خبری ادامه داشت تا اینکه در این اواخر (بیستم بهمن ماه) اکثریت کاندیداها و معلمان متوجه شدند که افراد ستادی در سطح اداره (خارج ازمدارس) که دارای مسئولیت هستند در انتخابات کاندیدا شدند و این افراد با سفارش به مدیران و روسای نواحی و مناطق و شعبات داخلی آنها سعی در اعمال نفوذ در انتخابات از راههای غیر معقول دارند از جمله در مواردی با گرفتن کدملی و رمزعبور فیش حقوقی اعضای صندوق ذخیره فرهنگیان از این سکوت معنا دار خبری و بی اطلاعی معلمان از انتخابات به نفع خود بهره ببرند و خود را به مرحله کشوری برسانند روشی که انتخابات را نا سالم می کند.
مستثنی شدن عده ای از کسانی که در آموزش و پرورش پست های مدیریتی داشتند از کاندیدا شدن در انتخابات اتفاق خوبی بود اما آزاد گذاشتن داوطلبی افراد ستادی از جمله نکات کور و مبهم این انتخابات می باشد که راه را برای نفوذ افرادی به غیر از معلمان به صندوق باز می کند.
افراد ستادی که در اداره کل ، داوطلب شرکت در انتخابات شدند؛ در سال های قبل سابقه درخشان و تاثیر گذاری از خود ندارند و عده ای از آنان حتی در امورات رفاهی فرهنگیان مسئولیت داشته و دارند و به نوعی مسولیت صندوق ذخیره فرهنگیان در استان بر دوش آنان می باشد که اگر فعالیت شایسته ای داشتند و هوشیارانه عمل می کردند ، می توانستند جلوی اختلاس در این صندوق را بگیرند و یا در جهت تغییر اساسنامه صندوق ذخیره فرهنگیان تلاش می کردند که هیچ کدام از این اتفاقات از سوی آنها نیافتاده است .
لذا با توجه به موارد فوق :
الف : افراد داوطلب از حوزه ستادی اداره کل که کاندیدا شده اند انصراف خود را تا زمان آغاز رآی گیری اعلام نمایند و در غیر این صورت انتخابات برای شفاف سازی فرایند انتخابات و چگونگی شرکت معلمان در آن حداقل به مدت 3 ماه به حالت تعلیق درآید.
ب : اطلاع رسانی فراگیر و همگانی در سطح مدارس و از طریق سایت ها و کانال های رسمی آموزش و پرورش یا پیامک و استفاده از فضای مجازی و رسانه های ارتباط جمعی در این چند روز مانده به رای گیری انجام گیرد .
ج : درصورت انصراف کاندیدها گزینه " انصراف " در سامانه مربوط به ثبت نام وجود ندارد که لازم است هرچه سریعتر این منو نیز اضافه شود .
د : در زمان رآی گیری علاوه بر کدملی و رمز عبور فیش حقوقی کدواژه تایید به تلفن همراه شخص رآی دهنده جهت اعتبار سنجی ارسال شود تا جلوی سوء استفاده ها گرفته شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
امروز در یک کلاس در مدرسه فرزانگان، این موضوع را به دانش آموزان دادم، و با انشایی مواجه شدم که دلم می خواست به حال دختران نخبه ی جامعه ام گریه کنم/ « من دلم می خواهد یک روز با لباس ورزشی بیرون بروم و توپ بازی کنم و بعد از آن دوچرخه خود را بردارم و با دوستانم به پارک بروم و با صدای بلند بخندم و شادی کنم، بدونِ اینکه کسی به من بگوید تو دختری! چرا توپ بازی می کنی؟! یا بگوید تو دختری چرا دوچرخه سواری می کنی؟! و بدونِ اینکه نگران نگاههای جنسیتی باشم و ترس از جنس مخالف را داشته باشم.»/ در دنیایی که آرزوی نوجوانان رفتن به فضا و کره مریخ و ماه است، در کشور من آرزوی یک دختر نخبه، آزادی و داشتن آرامش و شادی در جامعه است/ مردمی که شاد نیستند یقیناً سالم نیستند چون روح و روان که سالم نباشد جسم هم سالم نخواهد بود/ داشتن جامعه ای شاد برای دختران ، کار سختی نیست اگر نگاهمان را اندکی تغییر دهیم/ فقر در مملکت ما بیداد می کند. فقر نه فقط برای نداشتن و نخوردن بلکه فقر فرهنگی، فقر نیاندیشیدن. فقر مالی را شاید بتوان تحمل کرد ولی امان از فقر فرهنگی
وزش و پرورش همواره در تمام جوامع مدعی به عنوان وسیله ای برای برابرسازی و برقرار کردن عدالت اجتماعی به حساب می آید. برابری و عدالتی که به نظر می رسد در سیستم آموزشی ما به فراموشی سپرده شده است/ اگر عوامل اجتماعی و فرهنگی و طبقاتی فرد بر روند تحصیلات او در مدارس و مراکز آموزشی تاثیری نگذارد ، بدین معنی که خط فاصله ای عظیم میان گروه بالادست نشین و طبقه فقیر نشین در نظام آموزشی نباشد آن نظام به کاهش نابرابری کمک خواهد کرد و در غیر این صورت آن نظام آموزشی خود تبدیل می شود به وسیله ای برای بازتولید نابرابری به گونه ای که در راستای افزایش قدرت و ثروت طبقه دارا و تثبیت فقر طبقه زیردست نشین فعالیت خواهد کرد/ در این زمان آموزش و پرورش باید با استفاده از نوعی تبعیض که از آن به عنوان «تبعیض مثبت» نام برده میشود، فرایندی را دنبال کند که در نتیجه آن برابری میان این دو گروه به وجود آید تا تمامی کودکان بتوانند با توانایی های مشابه دوره تحصیلی را به پایان برسانند/ در نتیجه تمام این اشتباهات که در اکثر نظام های آموزشی دنیا رخ می دهد مدرسه تبدیل به یک سیستم بازتولید نابرابری می شود، موضوعی که بوردیو آن را خشونت نمادین می نامد و این خشونت در نهایت نظام آموزشی مبتنی بر طبقات را به وجود می آورد که در آن ثروت و قدرت انتظار ژن های خوب را می کشد و فقر و دشواری انتظار کودکانی از طبقات پایین جامعه را....
گروه استان ها و شهرستان ها/
مصوبه اخیر وزارت آموزش و پرورش در مورد ممنوعیت برگزاري هر نوع آزمون از جمله تيزهوشان ، نمونه دولتي و ساير مدارس خاص و یا انحلال مدارس سمپاد واکنش های متفاوتی را برانگیخته است .
« سعید رستگار » از استان البرز در این مورد مطلبی ارسال کرده است .
« صدای معلم » از همگان به ویژه فرهنگیان دعوت می کند تا دیدگاه های خود را در این باره برای ما ارسال کنند .
گروه اخبار/
مصوبه اخیر وزارت آموزش و پرورش در مورد ممنوعیت برگزاري هر نوع آزمون از جمله تيزهوشان ، نمونه دولتي و ساير مدارس خاص و یا انحلال مدارس سمپاد واکنش های متفاوتی را برانگیخته است .
« فرروز عطایی» از تهران در این مورد برای صدای معلم نامه ای ارسال کرده است .
« صدای معلم » از همگان به ویژه فرهنگیان دعوت می کند تا دیدگاه های خود را در این باره برای ما ارسال کنند .
نامزدهای معزز انتخابات صندوق ذخیره مواظب باشند با تبلیغات مضحک و عجیب و غریب حیثیت چند صدهزار فرهنگی را خدشه دار نکنند!
از روزی که تبلیغات انتخابات صندوق ذخیره شروع شده است روزانه به ده ها گروه و کانال وکمپین دعوت می شویم و اگر هم گروه یا کانال را ترک کنیم دوستان خاطرشان مکدر شده و البته بلافاصله مجددا ما را اضافه می کنند.
اما آنچه بنده را به نوشتن واداشت سبک و سیاق تبلیغات برخی همکاران است که عمق فاجعه در آموزش و پرورش را بیش از پیش نمایان می کند.
فیگورها و ژست هایی که در عکس های تبلیغاتی عالیجنابان می بینیم هم خنده دار است و هم تاسف بار.
وعده های نجومی و پوپولیستی برخی عزیزان را کجای دلمان بگذاریم؟ به به وچه چه ها و تملق های اطرافیان هم که شبانه روز از فتوحات و کرامات و دست پاکی نامزد مورد حمایت خود می گویند دل هر معلم دلسوزی را می شکند که چرا این گونه شده ایم.
در این گروه ها هر روز با ده ها پیام روبه رو می شویم که افرادی نامزدها را امین،صدیق،مدبر،ناجی،دانشمند،عارف،سالک و...خطاب می کنند!
امیدوارم برخی همکاران به همین مقدار بسنده کنند و تبلیغات به شام و ناهار و کارناوال های خیابانی نکشد.
یادمان نرود که ما معلم هستیم و رسالتی به غایت سنگین و حساس داریم.
از لحاظ حقوق و معیشت که در بدترین شرایط قرار گرفته ایم پس حداقل حیثیت و قداست معلمی را بیش از این لگدمال نکنیم.
هزاران غیرفرهنگی در این قبیل گروه ها ما را زیرنظر دارند.
البته همکارانی که تبلیغاتی بدین شیوه دارند بخش کوچکی از مجموعه عظیم آموزش و پرورش هستند و به دور از انصاف است که جامعه به صرف این قبیل موضوعات نگاهی صفر و یکی به معلمان داشته باشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
یک معلم وقتی بدون دفتر نمره وارد کلاس می شود توازن خود را متزلزل احساس می کند/ از تنها ابزار حکومت یا نفوذ معلم در کلاس درس ، همین دفترنمره باقی مانده است/ این خود نمود عینی بر ناصواب بودن نظام آموزشی ماست که مسیر شفاف یا خوشایندی برای اثرگذاری بر مفاهیمی چون عشق و دوست داشتن، احترام بر بزرگترها ، احترام بر ساحت علم و علم آموزی، اطمینان به توانایی های خود،داشتن اعتماد به نفس و خودباوری و..... در آن وجود ندارد یا خیلی کم رنگ است، شاید این اثر کم رنگ نیز در سایه نحوه تربیت والدین ظاهر می شود/ چرا خیلی از کشورها با آموزش برتر چون فنلاند از ابزار درج نمره برای کنترل روند آموزش کودکان و نوجوانان خود استفاده نمی کنند/ رکن دیگر کنترل ابزاری دانش آموز دیوار کوتاه نمره انضباط است که توسط هر یک از کارکنان مدرسه از معلم تا معاون ، از مدیر تا دبیر پرورشی ، از مشاور تا حتی گاه شکایت سرایدار، از این نمره کم می گردد/ سئوالی که جای طرح دارد این که روش و سیستم آموزشی چنین کشورهایی با کدام جاذبه ها و دلبستگی هایی دانش آموزان را با ذوق و شوق و میل باطنی به سوی مدارس می کشانند/ حتی به ما می گفتند نمره انضباط برای فردای اشتغال شما مُعرّف شخصیت شماست ، به همین دلیل طی 12 سال تمام ، نمره انضباط ما 20 بود. تصور ما آن بود که موقع استخدام نمره انضباط نیز دخیل است/ با گفت و گو و تحلیل خطا ، به او قدری فرصت تأمل و فهمیدن بدهیم. او باید قدرت تحلیل خطا و اثرات سوء آن را به دست بیاورد و گرنه فردا در زمان اشتغال یا تشکیل زندگی مشترک ، هر دایم خطاها و لرزش های خود را با دیگر خطاها و دروغ ها مستتر خواهد ساخت/ بدترین نوع برخورد مسئولین مدارس و گاه در شرایط حساس مسئولین ادارات ، پنهان کردن خطای دانش آموزان خاطی است ، بدین طریق او هرگز واقعیت ها را درک نخواهد کرد و همیشه برای پاک کردن صورت مسأله تلاش خواهد کرد و هرگز یافتن راه حل درست و منطقی را تجربه نخواهد کرد/ ضعیف ترین معلم ، کسی است که دانش آموز را به هر دلیلی دفتر می فرستد یا برای ترساندن و تأدیب دانش آموزان مدیر یا معاون را با ساخت و پاخت پنهانی ، به کلاس دعوت می کند. مشکل کلاس را باید معلم و خارج از آن را مابقی که شرح وظایف شان اجازه می دهد حل و فصل نمایند/ آموزش ، مسیر آزار و اذیت دانش آموزان و معلمان نیست ، آموزش فرآیند خوشایندی است که دانش آموزان در آن حس کنجکاوی ، مشارکت ، تفکر و تخیل ، خلاقیت و نقد و بررسی و نتیجه گیری را باید تجربه کنند.برای این منظور سیاست های آموزشی ما باید همسو با یکدیگر متحول شوند
رفته رفته این مدارس به مانند بسیار طرح های دیگر آموزشی که اهداف زیبا و بسیار خوبی دارند ، در عمل و به مرور زمان دچار آفت و عوارضی شد که با آن مشکلات و آفت ها اکثریت فرهنگیان آشنایی دارند و اکنون با اعلام وزیر آموزش و پرورش مبنی بر حذف مدارس سمپاد ، موافقان و مخالفان این مدارس با صف آرایی در برابر هم در مدح یا ذم آن می گویند و می نویسند/ از معلم تنها و تنها یک هدف را مطالبه می کنند و آن اینکه مهارت و قدرت تست زنی و قدرت غلبه ی آنها بر سایر دانش آموزان مدارس دیگر را افزایش دهیم و از این طریق هوش و ذکاوت و برتری فکری آنان را بر دیگران به اثبات برسانیم/ مدارس سمپاد چنان سیطره ای بر امر آموزش در کشور ما پیدا کرده اند که ملاک و معیار و شاقول موفقیت یا عدم موفقیت مدیران ، دبیران و دانش آموزان شده اند/ در رشته های علوم تجربی یا ریاضی ، بهترین دانشگاه های ایران را اشغال می کنند ، و البته در ادامه ی همین ظفر و پیروزی است که اکثریت قبول شدگان مدارس سمپاد در دانشگاه های معتبر کشور ، ایران و وطنشان را جای مناسبی برای شکوفایی بیشتر استعدادهای خود نمی بینند و باتوصیه و کمک خانواده ها یشان راهی دیار از مابهتران شده و ایران و ایرانیان را در فلاکت و انحطاطی که ناشی از توسعه نیافتگی شان هست به خود رها می کنند تا در این فقر و فلاکت در هم بلولند و بر درماندگی خود سوگوار باشند/ بارها و بارها مدیران و خانواده های محصول کارخانه ی سمپاد از من طلب کار در کلاس جهت مهارت در تست زنی می کردند و اصولا با مهارت های دیگر همچون ، تفکر ، تجزیه و تحلیل ، نقادی و همکاری و مسئولیت پذیری ، مشارکت و احترام به همنوع و پاسخگویی ، یا مهارت عاطفی ، کلامی ، حل مسئله ، خودانتقادی ، همدلی و بردباری ، گذشت و دلسوزی ، طبیعت دوستی و یکرنگی و ... کاری نداشته و ندارند ؛ گویی با یک محیط گلخانه ای سروکار داریم که فقط یک هدف دارد ، پیروزی در نبرد کنکور و جشن غلبه بر دیگر رقیبان در میدان تجارتخانه ی کنکوریسم ....