گروه رسانه/ در پی درج مطلبی در صدای معلم با عنوان " علی الهیار ترکمن معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش مدرک تحصیلی فوق لیسانس و دکتری ندارد ؛ ایمیل ارسالی و پاسخ دانشگاه آلبرتا در اختیار صدای معلم است " ( این جا ) ؛ وزارت آموزش و پرورش جوابیه ای ارسال کرد .
ضمن تشکر و قدردانی از پاسخ گویی ؛ عین جوابیه به شرح زیر است
گروه گزارش/
در نشست رسانه ای معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش که 30 آذر ماه در سالن آمفی تئاتر وزارت آموزش و پرورش برگزار گردید ؛ صدای معلم از « علی اللهیار ترکمن » پرسید : ( این جا )
" نکته بعد ایده خطرناکی در آموزش و پرورش در قالب بند " ه" تبصره 9 یعنی تغییر کاربری املاک و فضاهای مازاد و تبدیل به احسن آنها شکل گرفته است.
ساختمان مدرسه و زمین های مرغوب آن سرمایه های ثابت آموزش و پرورش است و نباید مورد دست درازی قرار گیرد. اجرای این بند پای دلالان را به آموزش و پرورش باز می کند و دلالی و رانت و فساد را در سیستم افزایش می دهد.
چرا واقعیت ها را به معلمان نمی گویید؟ ... "
پاسخ اللهیار ترکمن چنین بود :
" من خیلی متاسفم که خیلی از جاها ما به خاطر عدم آشنایی مان با ظرفیت های بودجه تحلیل هایی می کنیم که اذهان محترم فرهنگیان را دچار تشویش می کنیم .
... شما باید عددها را بهتر بشناسید .
شما اگر بودجه را می شناختید این جوری نمی گفتید !
مورد آخری که فرمودند در مورد بند " ه " تبصره 9 ؛ بحث فروش " ساختمان " و این حرف ها نیست .
بحث تغییر کاربری و سامان دهی املاک است .
در هر صورت ما چه بخواهیم و چه نخواهیم یک سری املاک آموزش و پرورش در حال حاضر " مازاد " است و هیچ نفعی برای آموزش و پرورش ندارد .
در قانون هم گفته است برای تبدیل به احسن کردن اجازه این کار را دارید .
آیین نامه اجرایی این کار پیش بینی خواهد شد ، در دولت مصوب خواهد شد ...."
ایشان تاریخچه تغییر تقویم آموزشی در حوزه آموزش و پرورش را مطالعه نکرده یا از آن اطلاعی ندارد/ آموزش و پرورش حتی توان ندارد کلاسهای درس را تا آخر اسفندماه و زمان مصوب دایر نگه دارد، پس چطور میخواهد یک ماه زودتر مدارس را شروع کند/ آلودگیهای مکرر هوا تقویم آموزشی مدارس را مختل کرده و اگر وضعیت به همین صورت ادامه پیدا کند، اختلال جدی در نظام آموزشی کلانشهرها ایجاد خواهد شد/ تصویب تقویم آموزشی مناطق تابعه با توجه به شرایط اقلیمی و جمعیتی منطقه در شورای آموزش و پرورش منطقه مشخص میشود، اما این بند مصوب شده اجرا نمیشود/ جای تأسف بسیار است که مسئولان آموزش و پرورش شعار تمرکز زدایی و تفویض اختیار میدهند، اما در عمل برای اجرای آن کاری نکرده و در حد شعار باقی میماند/ رئیس سازمان حفاظت محیط زیست اعلام کرده است که ۶۷ درصد آلودگی شهرها مربوط به کامیونها و اتوبوسهای فرسوده است. پرسش است که این موارد چه ارتباطی با نظام آموزشی کشور دارد/ اگر مسئولان میخواهند به آموزش و پرورش خدمت کنند، دست از سر نظام آموزشی بردارند و منابع آلاینده هوا را شناسایی و مرتفع کنند، نه اینکه برای دیوار کوتاه مدارس برنامهریزی کرده و نقشه بریزند تا از اینکه هست، ناکارآمدتر شوند
قدس آنلاین- همه ساله با اوج گرفتن ایام درس و مدرسه و فرا رسیدن ماههای آذر و دی، وارونه و آلوده شدن هوا مسئولان کشور را بر این میدارد که چارهای برای آن بیندیشند. راهحلهایی کوتاه مدت که به نظر میرسد راحتترین آن پاک کردن صورت مسئله و تعطیلی مدارس است.
اظهار نظر جنجالی چهارشنبه گذشته عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست مبنی بر تعطیلی یک ماهه مدارس برای جلوگیری از آلودگی هوا یکی از همین راهکارهاست.
وی با تأکید بر اینکه آلودگی هوای کلانشهرها در فصل سرد و زمان وارونگی هوا مربوط به خودروهای سنگین و اتوبوسهای فرسوده است، گفته است: در کمیسیون زیربنایی دولت پیشنهاد کردهایم مدارس در نیمه شمالی کشور و مناطق سردسیر از جمله تهران یک ماه زودتر آغاز شود و از ۱۵ آذر تا ۱۵ دی مدارس این مناطق تعطیل شوند تا دانشآموزان با هوای آلوده مواجه نشوند.
آلودگیهای مکرر هوا تقویم آموزشی را مختل کرده است
در شرایط فعلی بر مبنای تقویم آموزشی که به شکل سنتی از گذشتههای خیلی دور همراه آموزش و پرورش بوده است، سال تحصیلی ۹ ماه تعریف شده که از اول مهر شروع و تا پایان خرداد ادامه پیدا میکند. سه ماه میانی که با تعطیلات تابستانی همراه است به گفته کارشناسان فاصله طولانی بین یادگیری ایجاد کرده و ضرورت تغییر در تقویم آموزشی را یادآوری میکند. به همین منظور از وظایف شوراهای آموزش و پرورش مصوبه سال ۱۳۷۲ تغییر در تقویم آموزشی مناطق و شهرستانها مناسب با شرایط اقلیمی و جغرافیایی هر استان تعریف شده، اما از آن سال تا کنون به آن توجهی نشده است.
یک کارشناس آموزش کشور با بیان اینکه پیشنهاد تعطیلی مدارس توسط رئیس سازمان حفاظت محیط زیست نشان میدهد، ایشان تاریخچه تغییر تقویم آموزشی در حوزه آموزش و پرورش را مطالعه نکرده یا از آن اطلاعی ندارد، به خبرنگار ما میگوید: ایشان مطرح کردهاند که ۱۵ آذر تا ۱۵ دی ماه مدارس تعطیل شده و یک ماه شهریور به سال تحصیلی اضافه شود، در حالی که تجربه نشان داده است این طرح تجربه موفقی نیست.
علی پورسلیمان در ادامه میگوید: آموزش و پرورش حتی توان ندارد کلاسهای درس را تا آخر اسفندماه و زمان مصوب دایر نگه دارد، پس چطور میخواهد یک ماه زودتر مدارس را شروع کند؟ این موارد همه مباحثی است که قبلاً مطرح شده و تاکنون به نتیجه خاصی نرسیده است.
وی اضافه میکند: مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش بیان میکند که باید در مدارس ۲۰۰ روز آموزشی داشته باشیم، در حالی که روزهای آموزشی مدارس بین ۱۵۰ تا ۱۷۰ روز متغیر بوده و به دلایل مختلف از آنچه مصوب شده کمتر است. علاوه بر آن آلودگیهای مکرر هوا تقویم آموزشی مدارس را مختل کرده و اگر وضعیت به همین صورت ادامه پیدا کند، اختلال جدی در نظام آموزشی کلانشهرها ایجاد خواهد شد.
مسئولان دست از سر نظام آموزشی بردارند
پورسلیمان توضیح میدهد:تغییر تقویم آموزشی ایده جدیدی نیست و راهحل آن هم پیش بینی شده است. قانون تشکیل شورای آموزش و پرورش، بند ۲ از ماده ۴ وظایف و اختیار شورای استان مصوبه ۲۶ دی ۱۳۷۲ تأکید و تصریح میکند که تصویب تقویم آموزشی مناطق تابعه با توجه به شرایط اقلیمی و جمعیتی منطقه در شورای آموزش و پرورش منطقه مشخص میشود، اما این بند مصوب شده اجرا نمیشود.
جای تأسف بسیار است که مسئولان آموزش و پرورش شعار تمرکز زدایی و تفویض اختیار میدهند، اما در عمل برای اجرای آن کاری نکرده و در حد شعار باقی میماند.
این کارشناس آموزش میگوید: رئیس سازمان حفاظت محیط زیست اعلام کرده است که ۶۷ درصد آلودگی شهرها مربوط به کامیونها و اتوبوسهای فرسوده است. پرسش است که این موارد چه ارتباطی با نظام آموزشی کشور دارد؟ اگر انگیزه حل کردن مسئله است، راه حل آن هم ساده است. اگر آلایندهها توسط خودروهای شخصی ایجاد میشود، نیاز است تا مسئولان به فکر بوده و منابع لازم را پیشبینی کنند. اگر شهرداری تهران منابع مالی لازم در اختیار ندارد، ارتباطی با نظام آموزشی کشور ندارد.
پورسلیمان اضافه میکند: همه دنیا این مسئله را از طریق فرهنگسازی، استفاده از خودروهای هیبریدی و ترویج فرهنگ دوچرخهسواری و استفاده مردم از وسایل نقلیه عمومی با کیفیت حل کردهاند، اما به نظر میرسد مسئولان در این زمینه کار خاصی انجام نداده و فقط به شعار بسنده کردهاند.
این کارشناس آموزش کشور در پایان بیان میکند: اگر مسئولان میخواهند به آموزش و پرورش خدمت کنند، دست از سر نظام آموزشی بردارند و منابع آلاینده هوا را شناسایی و مرتفع کنند، نه اینکه برای دیوار کوتاه مدارس برنامهریزی کرده و نقشه بریزند تا از اینکه هست، ناکارآمدتر شوند.
پیشنهاد تعطیلی مدارس از اساس مشکل دارد
عضو انجمن ایرانی اقلیم نیز با انتقاد از بیان این راهکار برای کاهش آلودگی هوا، به خبرنگار ما میگوید: متأسفانه بیشتر اقدامهای و تصمیماتی که در حوزه اجرایی کشور انجام میشود، بدون تفکر بوده است.
دکتر محسن حمیدیانپور میگوید: بیان این طرح با پشتوانه مطالعه قوی و کاری کارشناسی نبوده و از پایه مشکل دارد. این مسائل همه در حالی است که آلودگی هوا بیشتر بر کودکان، سالمندان، بیماران قلبی و ریوی تأثیرگذار است و باید با ارائه راهکارهای مناسب، کارشناسی و تحقیق شده به سلامتی این افراد توجه کرد.
با تعطیلی مدارس مشکل آلودگی هوا حل نمیشود
به نظر میرسد شرایط آن قدر سخت و دشوار شده است که راهکاری برای مبارزه با آلودگی هوا وجود ندارد یا شاید هم راهکاری که بتواند در کوتاه مدت غول سیاه آلودگی را شکست دهد، به ذهن مسئولان نمیرسد.
جبار کوچکینژاد، نایب رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی به خبرنگار ما میگوید: تجربه تعطیلی مدارس در آلودگیهای اخیر نشان داده است که مدارس بارها تعطیل شده، اما آلودگی همچنان پابرجا بوده است. تعطیلی مدارس در کاهش آلودگی هوای کلانشهرها تأثیر چندانی نداشته است. البته باید در مجلس تعطیلات و تقویم زمانی مدارس مورد بازبینی قرار گیرد، اما با این نظر که با تعطیلی مدارس، مشکل آلودگی هوا نیز تمام میشود، مخالف هستیم.
نظرات شخصیشان را اعلام نکنند
عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی میگوید: رفت و آمد دانشآموزان در شهر و تردد روزانه آنها یکی از عوامل آلودگی است، اما تنها عامل نیست. اگر عوامل خطرزای دیگر حذف شود، مشکل دانشآموزان نیز حل میشود. ضمن اینکه هنوز مشخص نیست در شهری مانند تهران، چه زمانی اوج آلودگی است. روزهای بسیاری داریم که با وجود تعطیلی مدارس هنوز هم هوا بسیار آلوده است.
وی با انتقاد از عملکرد رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، میافزاید: از رئیس سازمان حفاظت محیط زیست انتظار نداریم که نظر شخصی خود را در تریبون اعلام کنند. به نظر میرسد ایشان باید نظرات کارشناسی و تحقیق شده را بیان کنند. به طور مثال ایشان باید به عوامل مختلف مانند موتور سیکلتها، خودروها، کارخانجات و بسیاری آلایندههای دیگر که در شهرها وجود دارند، اشاره و راهکار دهند. صراحت ایشان برای بیان نظری شخصی و آن هم برای جامعه بزرگ فرهنگی و دانشآموزی کشور آن هم در چنین مقطع زمانی کاری درست نبود. به نظر میرسد نیاز است که دولت به ایشان تذکر دهد از این اظهار نظرها نداشته باشد.
گروه اخبار/
پس از انتشار یک یادداشت در صدای معلم با عنوان " علی الهیار ترکمن معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش مدرک تحصیلی فوق لیسانس و دکتری ندارد ؛ ایمیل ارسالی و پاسخ دانشگاه آلبرتا در اختیار صدای معلم است " ( این جا ) ؛ علی اللهیار معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش کانال تلگرامی خود را از دسترس خارج کرد .
پیش تر این کانال در آدرس
AliAllahyarTorkman@
قایل دسترسی بود .
« اللهیار ترکمن در این کانال خود را چنین معرفی کرده بود :
"
[ کانال رسمی علی الهیارترکمن]
بسم الله الرحمن الرحیم
در سالروز میلاد مبارک نبی مکرم اسلام و سلاله عالم ایشان، این کانال برای بیان دیدگاههای معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش راه اندازی شده است.
خود زندگی نامه نویسی یا به قول فرنگی ها، اتوبیوگرافی:
علی الهیارترکمن هستم. در خرداد ماه ۱۳۵۰ در محله پیروزی در شرق تهران متولد شدم. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی خود را در مدرسه ۱۷ شهریور منطقه ۱۴ و دبیرستان خود را در دبیرستان شیخ بهایی منطقه ۱۳ در رشته علوم تجربی به پایان رساندم. در سال ۱۳۷۰ در رشته روانشناسی دانشگاه تهران پذیرفته شدم، سال ۱۳۷۳ وارد سازمان برنامه و بودجه شده و پس از مدت کوتاهی بعنوان کارشناس دفتر امور آموزش و پرورش سازمان مشغول بکار شدم، علت حضور من در دفتر آموزش و پرورش با مدرک روانشناسی این بود که در آن زمان یک گروه روانشناس، جامعه شناس و اقتصاددان روی برنامه های توسعه آموزش و پرورش کار می کردند. دوره کاری بسیار خوبی بود و توانستم موارد زیادی را بیاموزم. در سال ۱۳۸۲ با اخذ پذیرش از موسسه بین المللی برنامه ریزی آموزشی برای تحصیل در کارشناسی ارشد برنامه ریزی و تحلیل آموزشی عازم پاریس شدم و توانستم در محضر اساتید بنام برنامه ریزی آموزشی مثل کلود ساواژه، پوان یون، هرنز، سایتو و دولاتا تلمذ کنم، پایان نامه کارشناسی ارشد من در خصوص تحلیل الگوی توزیع و بکارگیری معلمان دوره راهنمایی در ایران بود. متعاقب پایان دوره کارشناسی ارشد،موفق به کسب پذیرش دوره دکتری سیاستگذاری آموزشی از دانشگاه آلبرتا کانادا شدم اما به دلیل عدم موافقت سازمان برنامه با مرخصی بدون حقوق، مجبور شدم دوره دکتری را بصورت از راه دور ادامه داده و در سال ۱۳۹۳ با دفاع از تز تحلیل سیاستهای کیفیت آموزشی ایران فارغ التحصیل شوم.
کل دوران خدمت من در سازمان برنامه در بخش آموزش و پرورش بود، البته ۱۰ سالی را هم علاوه بر بخش آوپ، کارهای آموزش عالی و پژوهش و فرهنگ را انجام می دادم. مشاغل تحت تصدی اینجانب به شرح زیر است:
کارشناس برنامه ریزی و بودجه آموزش و پرورش ۱۳۷۳ تا ۱۳۷۹
رییس گروه برنامه ریزی آموزش و پرورش ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۴
معاون دفتر آموزش و پرورش ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۴
مدیرکل دفتر آموزش و پرورش عمومی و فنی و حرفه ای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۶
از مهرماه سال جاری هم پس از انتصاب آقای بطحایی بعنوان وزیر آموزش و پرورش در سمت معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی به این وزارت مامور شده ام.
اینجانب اگرچه در سازمان دیگری بودم اما ارتباط تنگاتنگی با مجموعه آوپ داشته ام. به تعبیر برخی دوستان، به دائره المعارف تاریخ شفاهی آوپ بدل شده ام، در طول دوران خدمتم، با ۹ معاون اداری و مالی و ۷ مدیرکل بودجه در آموزش و پرورش کار کرده ام.
امیدوارم در طول دوران تصدی این مسئولیت در وزارت آوپ بتوانم تجربیات و دانسته هایم را برای اعتلای بخش آوپ میهن عزیزم در خدمت فرهنگیان معزز قرار دهم و برای این کار از نقد منصفانه و راهنمایی های فرهنگیان بزرگوار بی نیاز نیستم.
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
پایان پیام/
به نام خدا
نظربه اين كه در يادداشت جناب آقاي عبداللهي اشاره اي به صحبت هاي من در رابطه با نتايج يك بررسي ميداني شده است، لطفاً توضيحات ذيل تقديم مي شود. مطابق قانون مطبوعات منعكس فرماييد.
ظاهراً به نظر مي رسد صحبت هاي اينجانب در اجلاس سراسري مديران كل و معاونان وزارتخانه به درستي منعكس نشده است و بريده ي ناقصي از آن منتقل شده است. اصل صحبت من اين بود كه ما عادت كرده ايم كه از بالا به پايين، برنامه هاي درسي و تربيتي را تدوين و اجرا كنيم بدون اين كه فضاي ذهني دانش آموزان را رصد كنيم .
از منظر برنامه ريزي هاي تربيتي لازم است بدانيم در ذهن دانش آموزان ما چه مي گذرد تا متناسب با آن برنامه هاي تربيتي داشته باشيم و اگر به اين مسئله توجه نكنيم فاصله بين ما و آن ها زياد مي شود. ما راه خودمان را مي رويم و تصور مي كنيم هرچه را در كتاب هاي درسي به آن ها آموزش داده ايم پذيرفته اند درحالي كه ذهن آن ها طور ديگري است.
من به يك نمونه كارميداني اشاره كردم كه خواسته هاي بچه ها از محيط مدرسه اين بوده است،و اين را به عنوان يك آسيب مطرح كردم. قطعاً من و هيچ دانش آموخته ي تعليم و تربيت بر همه ي اين خواسته ها صحه نمي گذارد. به عبارتي من بيان كردم كه بچه ها اظهار كرده اند علاقه مند به استفاده از موبايل و لوازم آرايشي هستند اين مواجه شدن با صورت مسئله است .
نمي دانم جناب آقاي شيرزاد از كدام قسمت صحبت هاي من اين موضوع را برداشت كرده اند كه من موافق استفاده از موبايل و لوازم آرايشي در دوره ي ابتدايي هستم. برعكس اتفاقاً من در جلسه اشاره كردم كه اين بررسي ميداني مربوط به مقطع متوسطه اول است و من نه به عنوان معاون آموزش ابتدايي بلكه به عنوان يك عضو از خانواده ي آموزش و پرورش مايل هستم اين چالش اساسي يعني تفاوت در خواسته هاي دانش آموزان با ديدگاه هاي برنامه ريزان را مطرح كنم تا براي آن هم انديشي كنيم و معتقدم ما بايد براي اين كه در برنامه هايمان موفق شويم و مواردي مثل شرايط اخير غافلگيرمان نكند سعي كنيم آنچه در ذهن بچه ها مي گذرد را رصد كنيم و متناسب با آن برنامه هاي مناسب تربيتي داشته باشيم.
اتفاقاً من هم مخالف به كارگيري اين لوازم در محيط هاي آموزشي هستم و عقيده دارم اگر ما مهارت هاي اعتماد به نفس، عزت نفس و خودآگاهي و خودباوري را در دانش آموزان دخترمان پرورش دهيم ديگر شاهد تمايل افراطي آن ها به اين شكل براي استفاده ازلوازم آرايش نخواهيم بود.
بعيد مي دانم ايشان كه جزو افراد آشنا به مسائل تعليم و تربيت هستند با يك اصل مهم در برنامه ريزي درسي و تربيتي كه ملاحظه ويژگي هاي يادگيرندگان، خواسته ها و علايق آن ها در تهيه برنامه هاي متناسب آموزشي و تربيتي است، مخالفتي داشته باشند.
در هر حال از اين كه قسمتي از اين يادداشت برخلاف نوشته هاي قبلي به جاي پرداختن صرف به نقد شخص من، به نقد ايده هاي من پرداخته است ،خوشحالم و آن را گام مثبتي مي دانم .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
چند سالی است که روش ارزشیابی در دوره ابتدایی از کمیت به کیفیت تبدیل گردیده است ؛ آموزش و پرورش برای رهایی از سیستم اعتیاد آور و استرس زای نمره دهی یک تا بیست به این اقدام دست زده است.
چند ایراد برای روش توصیفی وارد است:
1 - ابتدا این که این روش در همان دوره ابتدایی باقی ماند و به دو دوره راهنمایی و متوسطه ، و امروز فقط متوسطه سرایت نکرد. مغایرت سیستم ارزشیابی سه دوره با یکدیگر باعث سردرگمی معلمان و شوک دانش آموزان گردید. به هر حال یکی از دو سیستم بهترین است و باید برای ایجاد هماهنگی و همانندی در هر سه دوره روش ارزشیابی یکسان گردد.
2 - چون نحوه ارزشیابی دانش آموزان در تمامی دوره ها یکسان نیست دانش آموزی که به دوره بعد ابتدایی وارد می شود استرس بیشتری می یابد. روشی که با آن بیگانه هست و طی 5 – 6 سال تحصیل، آن را تجربه نکرده است، مگر فقط در دو نوبت پایانی یعنی بهمن ماه و خرداد ماه که با سطح نمره 20 مورد ارزیابی قرار می گیرد و این تناقض نیز آثار خوشایندی ندارد.
3 - تبدیل کیفیت به کمیت همیشه برای محققین دشوار بوده است، چرا که در آن از واحدهای سنجش کمی چون ترازو ، خط کش ، متر یا واحدی چون لیتر و.... جهت اندازه گیری نمی توان استفاده کرد.
در دوره ابتدایی ،استفاده از واژه های توصیفی "خیلی خوب و خوب " به قضاوت معلم برمی گردد. اعتبار و روایی توصیف واقعی با دخالت زمان و مکان قابلیت تغییر دارد. در سیستم نمره دهی پرسش شفاهی نیز دشواری قضاوت منطقی هست. اما در پرسش کتبی اگر بر اساس سئوالات دقیق و استاندارد تهیه گردد نسبتا عادلانه عمل می کند.
بیان توصیف "قابل قبول" یعنی قرار گرفتن در مرز متوسط . مورد آخر توصیف یعنی " نیاز به آموزش و تلاش بیشتر دارد " که این تلاش توسط خود معلم یا والدین انجام می گیرد. البته اگر اولیا باسواد باشند. هر چند برای باسوادها نیز گاه کار کردن با کودکان به دلیل تغییرات مفاهیم کتب درسی و روش یاد دهی ، دشواری هایی وجود دارد. به هر حال توصیف میزان یادگیری و ارزشیابی وضعیت تحصیلی یک دانش آموز به منظر معلم و برداشت او بر می گردد.
در زیر به وضعیت آموزشی چندین کشور از نظر فرآیند سیستم یادگیری و ارزشیابی پرداخته شده است:
وضعیت ارزشیابی کلاسی در کشور فنلاند
در کشور فنلاند، یادگیری فارغ از هر نوع استرس امتحان و نمره است. اصلاحات آموزشی حدود 40 سال پیش در مدارس این کشور اتفاق افتاد. سیستم آموزش و پرورش فنلاند صد درصد دولتی است و با کمترین هزینه، به بهترین نتیجه می رسد. آموزش رسمی برای کودکان فنلاندی از هفت سالگی شروع می شود . فنلاندی ها تا به 10 سالگی پا نگذارند، هیچ مشق شب یا امتحانی را تجربه نمی کنند و در شش سال اول، اصلا مورد ارزیابی قرار نمی گیرند. این فقدان رقابت و فشار آکادمیک به کودکان اجازه شکوفایی داده و تلاش برای یاد گرفتن را به آنها آموزش می دهد و طی آن فرصتی برای بروز استعدادهایشان پیدا می کنند. تنها آزمون اجباری کودکان فنلاندی در سن 16 سالگی و بعد از پایان دبیرستان از آنها گرفته می شود که چیزی شبیه به کنکور خودمان است، البته نه با این ساز و کار استرس زا و آسیب رسان. فنلاند از نظر سطح علمی دانش آموزان یک دست ترین دانش آموزان دنیا را دارد. کلاس ها به شکلی دسته بندی شده که دانش آموزان با استعدادتر دائما با کم استعدادترها در تعامل باشند و توانایی های خود را به آنها منتقل کنند. مسئله بعدی، کم تعداد بودن کلاس های آموزشی فنلاند است. هر کلاسی حداکثر 16 دانش آموز دارد و همه آنها می توانند به آسانی از امکانات آموزشی مدارس بهره مند شوند. 66 درصد از فارغ التحصیلان دبیرستان های فنلاند به دانشگاه راه می یابند.
هلند و مدارس استیو جابزی
هلند جایی است که تکنولوژی قرن بیست و یکمی را به معنای واقعی وارد سیستم آموزشی خود کرده است. این مدل آموزشی "آموزش دوران مدرن" نام دارد . در این مدارس آی پدها و اپلیکیشن ها به کلی جایگزین کتاب ها و تخته سیاه ها می شوند. این مدارس ادعا می کنند در آماده سازی دانش آموزان برای رویارویی با دنیای مدرن، بهترین هستند. در اکثر مدارس دنیا همراه داشتن تلفن همراه سر کلاس های درس ممنوع است اما در مدارس استیو جابزی یک لحظه هم لازم نیست آی پدتان را از خودتان جدا کنید. از آنجا که هر دانش آموزی آی پد خودش را دارد، انگار از یک معلم خصوصی بهره می گیرد. این مدارس از تقسیم بندی های سنی سنتی هم تبعیت نمی کنند و دانش آموزان را به دو گروه سنی 4 تا 7 سال و 8 تا 12 سال تقسیم کرده اند.
دانش آموزان مدارس استیو جابزی هم در کلاس های واقعی حضور دارند و هم در کلاس های مجازی. در چنین مدارسی معلم ها به جای این که جلوی کلاس بایستند و درس بدهند، نقش مربیانی را بازی می کنند که کودکان را در مسیر یادگیری شان هدایت می کنند. والدین هم می توانند از طریق یک اپ فعالیت فرزندانشان را کنترل کنند که البته این بخش قضیه ممکن است برای بعضی ها خوشایند نباشد. ساعت های درسی در این مدارس شناور است و حتی می تواند در تعطیلات هم ادامه پیدا کند.
ادغام کارمندی و دانش آموزی در استودیو اسکول های انگلیسی
آموزش جامعه ما همراه با رقابت ستیزه جویانه ، فردگرایانه ، خودخواهانه و توأم با افسردگی است چند سالی است در انگلستان نسل جدیدی از مدارس به نام استودیو اسکول یا مدارس استودیویی به وجود آمده است که کار و تحصیل را با هم در می آمیزد. این مدارس دولتی هستند، اما از ساختارهای سنتی آموزش فاصله گرفته اند و بر خلاقیت و آموزش مهارت های زندگی تمرکز کرده اند. دانش آموزان در این مدارس به جای نشستن روی نیمکت های کلاس و گوش دادن به معلم شان، در گروه های کوچک روی پروژه های عملی کار می کنند. فضای این مدارس طوری طراحی شده که حس محیط کار را به دانش آموزان القا کند. اسباب و ادوات کاری در استودیو اسکول ها کنار ابزارهای سنتی مدارس قرار گرفته اند. این سیستم آموزشی جدید طوری طراحی شده که دانش آموزان را برای زندگی واقعی خارج از کلاس های درسی آماده کند.
انگلیسی ها، فرزندشان را از 5 سالگی به مدرسه می فرستند. سیستم آموزش و پرورش در انگلستان به 4 بخش اصلی، آموزش ابتدایی، متوسطه، تکمیلی و عالی تقسیم می شود. کودکان در انگلستان از نظر قانون باید آموزش ابتدایی و متوسطه را پشت سر بگذارند که این دوران از 5 تا 16 سالگی ادامه پیدا می کند. در این دوران آموزش و پرورش اجباری است اما لازم نیست کودکان به مدرسه بروند، آنها می توانند در خانه تعلیم ببینند. حدود 94 درصد از دانش آموزان انگلیسی به صورت رایگان و از بودجه عمومی تحصیل می کنند و فقط 6 درصد از مدارس مستقل از دانش آموزان هزینه دریافت می کنند. مدارس ابتدایی معمولا دخترانه و پسرانه (مختلط) است ولی مدارس متوسطه ممکن است مختلط یا مجزا باشند.
اگر دانش آموزی تصمیم گرفت وارد دوران تکمیلی شود باید 2 سال دیگر یعنی تا سن 18 سالگی به تحصیل ادامه دهد و مجموعه ای از درس ها و امتحانات را پشت سر بگذارد. این دوره مشخص می کند که دانش آموز برای ورود به دانشگاه واجد شرایط هست یا نه؟ اما تا سال 1870 میلادی اوضاع به این شکل نبود و همه مدارس، خصوصی یا به شکل نهادهای خیریه بودند.
در انگلیس و کانادا، چرت صبحگاهی آزاد است
شاید باور نکنید که در بعضی از مدارس دنیا بچه ها می توانند بدون استرس صبح زود بیدار شدن، تا هر ساعتی که دلشان خواست در رختخواب بمانند. چند وقت پیش یک مدرسه در لندن پیدا شد که به نوجوان ها اجازه می داد دیرتر به مدرسه بیایند. این سیاست گذاری خاص بر مبنای پژوهشی بود که نشان می داد اگر نوجوانان فقط 25 دقیقه دیرتر به مدرسه بیایند، هشیاری و گیرایی و تمرکزشان تا حد قابل توجهی بالاتر می رود و دیگر نیازی نیست خودشان را به زور قهوه و کافئین سرپا نگه دارند. در نتیجه این سیاست، دانش آموزان وقت شناس تر شده و حضور مرتب تری سر کلاس های درس دارند. همچنین این دانش آموزان به شرکت در بحث ها علاقه بیشتری نشان داده و درس ها هم سریع تر پیش می رفت.
مدرسه دیگری در کانادا هم بعد از اجرای این برنامه شاهد یک تغییر باور نکردنی بود، آمار غیبت های دانش آموزان به یک سوم کاهش پیدا کرد. هر چند این مسئله هنوز به یک سبک مرسوم در کانادا یا انگلستان تبدیل نشده اما در تعدادی از مدارس این دو کشور پیاده شده و نتایج مطلوبی هم گرفته است.
هدف از ذکر این اوضاع آموزشی در چند کشور به طور نمونه ، رسیدن به مقایسه برخی فرآیندهای آموزشی ما با چند کشور برتر آموزشی است :
1 - دانش آموزان در این مدارس احساس ارزشمندی می کنند. نگاه به دانش آموز نگاه از بالا و تسلط جویانه نیست. گوئی دانش آموز و معلم در این مدارس لازم و ملزوم یکدیگرند. یک روح در دو جسم اند. اما در مدارس ما دانش آموز باید جایگاه خود را بشناسد وحتی در آئین نامه انضباطی احترام به اولیای مدارس تذکر داده شده است.
2 - دانش آموزان در این مدارس روح و مغزشان آزاد است. در مدارس کشورهای برتر آموزشی سَیلان خرد و تفکر و خلاقیت حاکم است. از کوچک ترین ابزار چون یک برگ زرد و نارنجی فصل خزان یا کرم خاکی تا تازه های علوم و فنون ، در تفهیم یادگیری مضایقه نمی کنند. یعنی ترکیب مشاهده و آزمون و خطا برای یادگیری عمیق. و در مدارس ما بر هر منبع یادگیری قفل زده می شود از کتابخانه و اتاق رایانه و..... یا از دور آنان را به نظاره آزمایش انجام شده توسط متصدی آزمایشگاه می نشانند که دست نزنید می شکند.
3 - هدف اصلی در مدارس این کشورها، یادگیری صحیح و عمقی است. تفکر دانش آموز در تعقیب مسأله مورد یادگیری فعال و پویاست. در مدارس ما رگبار یکنواخت صدای معلم او را خسته و فعالیت مغزی اش را ناکارآمد می سازد.
4 - هدف اصلی در مدارس این کشورها ، کاریردی بودن فرا گرفته هاست و در مدارس ما حفظ نمودن یاد گرفته هاست. حتی فرمول های شیمی و ریاضی و فیزیک را هم باید حفظ کرد. مغز ما انبار محفوظات فرّار است. و مغز آنان دائم در حال دریافت هوای تازه و اکسیژن بسیار برای فعالیت بی امان عقل و تفکر است.
5 - استفاده از ره آوردهای تکنولوژی روز ، برای آموزش آنان همانند خون در بدن انسان و حکم حیاتی دارد و به دلیل استفاده درست ، مفاهیمی چون پنهان کاری یا کاربرد ناصحیح ابزارآلات تکنولوژی وجود ندارد. همانند ما نیاز به واخواست یا بازجویی در این کشورها نیست که باعث اتلاف زمان آموزشی کودک از فرآیند آموزش لذت می برد چون در آن سهیم است. چون به روش پرسش و جواب جهت تحریک حس کنجکاوی و تقویت روحیه کاوش برای پاسخ یابی توأم استگردد.همین رفتارهای نامناسب ناشی از برخوردهای سربازخانه ای ما باعث گردیده است تا خلاف و رفتار ناشایست فزونی گیرد. برای آسودگی روح و جسم دانش آموز هر طرحی که صلاح است اجرا می شود و احساسی برای پررویی یا گستاخی دانش آموز نیست. استفاده از موبایل یا آی پدها و اپلیکیشن ها که به کلی جایگزین کتاب ها و تخته سیاه ها گردیده است. دانش آموز به این ابزار برای فراگیری دانش و گسترش آموزش می نگرد. اما ما با تهدید و افعال نهی آئین نامه انضباطی ، آنان را به پنهان کاری و ستیزه با کاربرد صحیح ابزارآلات تکنولوژی دعوت می کنیم.
جالب این که تمامی تغییرات و تحولات اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی 25 سال ضرورت به روزرسانی مفاد آئین نامه انضباطی مدارس را بر مسئولین ، واجب نساخته است و تدوین آن به سال 1371 مربوط است.
6 - دولت ها برای دانش آموزان برنامه ریزی بلندمدت و زیربنایی دارند. آموزش و پرورش را معادل درخت گردو در نظر می گیرند. یعنی سرمایه گذاری بیشتر امروز و نتیجه گیری بیشتر در 20 – 30 سال آینده . یعنی برداشت محصول در زمان اشتغال دانش آموزان امروز که در بلند مدت نتایج ارزنده ای نصیب بخش های مختلف کشور می نماید. و ما با سیستم نمره دهی زود بازده بودن یاد گرفته ها را انتظار داریم. شاید آنانی که در پی یک شبه میلیادر شدن هستند از برنامه پنهان مدرسه چنین شتابان رفتن را دریافته اند. زود، تند، سریع، برای نتیجه ای منفعت طلبانه.
ما معلمین نیز از یک سو با روش تدریس و از سوی دیگر با پرسش خشک و بی روح آموخته ها ، شتاب خود را برای نتیجه گیری نشان می دهیم.حضور سرگروه در مدرسه یا کارشناس اداری برای تذکر درج نمره شفاهی و کتبی در راستای همان روش غلط یاددهی یا ارزشیابی است. و تعداد قلیلی از معلمان که به دلیل متکلم الوحده بودن در کلاس درس ، زمان کم می آورند (به دلیل ناکارآمدی سیستم آموزشی) خلاقانه به کاشت نمره به طور تصادفی و پراکنده در دفتر نمره خویش می نمایند، چون تنها توقع نظام آموزشی ردیف شدن نمره است نه اطمینان از یادگیری.
7 – در این کشورها هدف نظام آموزشی شکنجه یا بیگاری یا تحمیل نظر بزرگترها با عنوان مدیر و معلم و معاون نیست. آنان مقتضیات سن دانش آموز و را درک می کنند. در انگلیس و کانادا به این نتیجه رسیده اند که بیداری در ساعات اولیه صبح و اجبار برای حضور در رأس ساعت معین ، برای کودک و نوجوان مشقت آمیز و حتی نفرت انگیز است. لذا در برخی از مدارس اقدام به حضور دیر هنگام دانش آموزان در محیط مدرسه کرده اند که نتایج بررسی یادگیری توأم با علاقه و رغبت بیشتر را نشان می دهد. یا در صورت نیاز به خواب به دانش آموز اجازه چرت زدن صبحگاهی می دهند. هر چند به دلیل ناکارآمدی سیستم آموزشی ما برخی از دانش آموزان دائم در چرت اند. دانش آموزان ما وقتی دیر می کنند همانند یک مجرم با او رفتار می شود. ابتدا او را در گوشه ای دور از صف مدرسه نگه داری می شوند . آئینه عبرت. بعد اتمام برنامه صبحگاهی ، همانند خلافکاران حرفه ای با تهدید و ارعاب او را به دفتر مدیر هدایت می کنند. بعد همگی به سوی دفتر انضباطی مدرسه حرکت می کنند و با درج زمان تأخیر ، آنها را تهدید به کسر نمره انضباطی می نمایند. نمره انضباط دیوار کوتاه دانش آموز نیست که هر گاه کم آوردیم به سویش سنگ پرتاب کنیم یا تهدید به کسر نمره کنیم. مدیر، معاون ، معلم و گاه دبیران پرورشی و تربیت بدنی و..... در چنین ساختاری خواستار شکل گیری کدام ارزش یا هویت یا امنیت برای دانش آموزان هستیم؟
8 - استرس و شب ادراری و ناخن خوردن و رقابت ستیزه جویانه در مدارس این کشور جایش را به آرامش و لذت و عشق به یادگیری داده است. با حذف نمره یا دخالت کم اثر آن در مراحل یادگیری ، دانش آموز برای فراگیری مطلب تلاش می کند نه برای گرفتن نمره ممتاز یا نمره قبولی. اعتیاد جنون آمیز برخی از والدین به نمره بیست و اختلالاتی که بر کودکان تحمیل می گردد. چون نرفتن به منزل یا ترس از والدین و پنهان کردن نمره آن هم به خاطر 0/25 کاهش نمره از 20 .
9 - محتوی سیستم آموزشی با واقعیت های زندگی اجتماعی در این کشورها همخوانی فوق العاده ای دارد. برای همین از سوی دانش آموزان و اولیای آنها جهت همراهی آموزش ،پذیرش ملی وجود دارد. اما محتوی کتب درسی ما جهت دار یا بسته یا غیر مرتبط با واقعیت هاست.گویی محتوی کتب درسی آنان صرفا جهت جامعه پذیری و فراگیری دانش روز است و محتوی کتب درسی ما برای همسو شدن با نظام سیاسی است.
10 - آموزش به معنای همزیستی مسالمت آمیز با تقیّد به همدلی، گذشت ، احترام متقابل ، نشاط و شادی است و روح جمعی یا خرد جمعی دانش آموزان را برای زندگی فردی و اجتماعی فردا آماده می سازد. اما آموزش جامعه ما همراه با رقابت ستیزه جویانه ، فردگرایانه ، خودخواهانه و توأم با افسردگی است.
11 - جذابیت آموزش، دانش آموزان را با شور و عشق و علاقه به مدرسه می کشاند. اما دانش آموزان ما سخت ترین و تلخ ترین دوران زندگی خود را در راه خانه و مدرسه می گذرانند. آن هم در بهترین سنین نشاط و انرژی. برای همین افسردگی دارند و به رفتارهای نامتعارف گرایش می یابند، ما آنها را به این سو هدایت می کنیم.
12 - در این نظامها دانش آموزان موجوداتی با ارزش و اهمیتی هستند که تداوم ساختارهای فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی جامعه بر عهده آنان است. اما ما آنان را در منگنه آئین نامه های انضباطی یا نگاه های خشک و نامهربان اولیای مدرسه ، محصور می سازیم. تصور ما این است که با دادن کوچکترین امتیاز مثبت یا در خور شأن انسانی ، فرصت طلبی او منجر به رفتار خلاف اخلاقی یا سوء استفاده از موقعیت می گردد.
13 - در سیستم آموزشی آنان طی یک روز، انرژی و نشاط لازم برای یادگیری هست. طولانی بودن زنگ سیاحت آنان و وجود زنگ تغذیه ، باعث تقویت انرژی می گردد. اما در نظام آموزشی ما قوای اولیای مدرسه و خصوصا معلم و دانش آموز همان زنگ اول به تحلیل می رود و طاقت مرگ آور تحمل باقی ساعات ، بر سلامتی روح و جسم آنان آسیب مستمر وارد می سازد.
14 - دانش آموزان در این کشورها با نمره درسی تهدید نمی شوند ، مثلا در کشور فنلاند تا 10 سالگی آزمونی در کار نیست. کودک از فرآیند آموزش لذت می برد چون در آن سهیم است. چون به روش پرسش و جواب جهت تحریک حس کنجکاوی و تقویت روحیه کاوش برای پاسخ یابی توأم است. دانش آموز با طی این طریق حس مفید و مؤثر بودن دارد. اما ما با نمره خصوصا نمره مستمر ، دائم شرایط ترس و تهدید را بردانش آموزان متوسط یا ضعیف ، تحمیل می نماییم. کاش بجای این از فراگیری آنان ، یقین حاصل می کردیم.
15 - در این کشورها دانش آموز را با نوشتن تکالیف درسی یا مشق ، مشغول یا خسته نمی سازند و به بدخطی ناشی از زیادی مشق و شتاب در نوشتن هدایت نمی کنند . یا مجبور به فراگیری دروغ و تقلب با پرش پاراگرافی از مشق نمی نمایند. بیشتر تکالیف آنها یا عملی است و یا در همان مدرسه انجام می شود. اما ما با اصرار بر درست بودن روش مشق گویی یا نوشتن چندین باره متن جهت یادگیری ، مرض خرید و فروش پایان نامه های سطوح مختلف دانشجویی را به دوره ابتدایی نیز تسرّی بخشیدیم .
16 - سیستم آموزشی کشورهای برتر به یادگیری مفاهیم موزون امروز می پردازد و با یادآوری دشواریهای طی طریق تا دانشگاه و اشتغال، آنان را مضطرب و پراسترس نمی سازد. اما ما از همان دوره ابتدایی سعی بر تذکر مسیر سخت آموزشی داریم و گواه آن تست زنی های جنون آمیز برای سبقت گیری مدیران مدارس غیردولتی یا دولتی از یکدیگر جهت قبولی هرچه بیشتر دانش آموزان در مدارس نمونه دولتی یا تیزهوشان است . برای جذب بیشتر دانش آموز توسط مدارس غیردولتی در سالهای آتی این افزونی تعداد قبولین امتیاز برتر شمرده می شود. مفاهیم درسی تبدیل به قرص هایی گردیده است که با خوردن آنها یعنی قابلیت تست زنی امکان حضور در دانشگاهها برای فرد ممکن می گردد.
ما تا لحظه کنکور در زمان تحصیل ، حتی یک تست نیز حل نکرده بودیم ( سال 48 تا 60 ).
17 - در زمان تحصیل به آنان مهارت زندگی اجتماعی و حرفه ای آموزش داده می شود. اما ما به جز در مدارس کار و دانش یا فنی و حرفه ای چنین توفیقی نداشتیم. هر چند به دلیل اشتباه در هدایت تحصیلی ، مدارس کار و دانش شد مرکز دانش آموزان ضعیف. البته آموزش مهارت به آنان ستودنی بود وقتی توانایی ادامه تحصیل عادی را نداشتند، اما تلقی آنان از خودشان در این مدارس با القای حاضران یعنی جمع دانش آموزان درس نخوان، حس خوشایندی به آنان نداد.
18 – استعداد یابی در حین فعالیت های عملی و نظری در این مدارس توسط معلمین به دقت انجام می شود و هدایت تحصیلی یا شغلی ، ممکن می گردد. اما در جامعه ما آنان طی12 سال آموزشی به حال خود رها هستند. حتی انتخاب رشته دانش آموز منوط به امکانات آموزشی مدرسه ثبت نام شده است نه استعداد وعلاقه یا رغبت او.
19 - آموزش به طریق گروهی و گروه بندی در این کشورها انجام می گیرد. روشی که انرژی معلم را برای فعالیت های مفیدتر ذخیره می سازد. اما در کشور ما به تبعیت از روش تربیتی خانواده ها فعالیت ها به صورت انفرادی برای بیشتر نشان دادن خود صورت می گیرد. مدارس نیز در تعقیب این ایراد ، فعالیت آموزشی انفرادی را بیشتر می پسندند. البته این ساختار تربیتی در کل بخش های کشور حاکمیت دارد، یعنی مقبولیت فعالیت فردی برای ما از جمعی بیشتر است. یکی از بهترین روشهای آموزشی طبقه بندی به صورت گروه دو نفره ضعیف و قوی است که موجب تقویت خودباوری در هر دو فرد در طی سال تحصیلی می شود. که در آن دانش آموز قوی قوی تر و ضعیف پیشرفت تحصیلی از خود نشان می دهد و فراغت معلم برای پرداختن به سایر فعالیت ها هم بیشتر می شود.
طی طریق ما در مسیر آموزشی کشور بسیار سنتی و تکراری است. نیاز به تغییرات و تحولات همه جانبه با دلسوزی بیشتر در این مقطع تاریخی احساس می شود. اولین دوره برای شروع این حرکت دوره ابتدایی است تا به مرور نوبت به سایر کلاسها و دوره ها برسد. همه ما در قبال این امر خطیر مسئولیت اجتناب ناپذیری بر دوش داریم.
منبع: راه برترین ها . پورتال خبری سبک زندگی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید