وزش و پرورش همواره در تمام جوامع مدعی به عنوان وسیله ای برای برابرسازی و برقرار کردن عدالت اجتماعی به حساب می آید. برابری و عدالتی که به نظر می رسد در سیستم آموزشی ما به فراموشی سپرده شده است/ اگر عوامل اجتماعی و فرهنگی و طبقاتی فرد بر روند تحصیلات او در مدارس و مراکز آموزشی تاثیری نگذارد ، بدین معنی که خط فاصله ای عظیم میان گروه بالادست نشین و طبقه فقیر نشین در نظام آموزشی نباشد آن نظام به کاهش نابرابری کمک خواهد کرد و در غیر این صورت آن نظام آموزشی خود تبدیل می شود به وسیله ای برای بازتولید نابرابری به گونه ای که در راستای افزایش قدرت و ثروت طبقه دارا و تثبیت فقر طبقه زیردست نشین فعالیت خواهد کرد/ در این زمان آموزش و پرورش باید با استفاده از نوعی تبعیض که از آن به عنوان «تبعیض مثبت» نام برده میشود، فرایندی را دنبال کند که در نتیجه آن برابری میان این دو گروه به وجود آید تا تمامی کودکان بتوانند با توانایی های مشابه دوره تحصیلی را به پایان برسانند/ در نتیجه تمام این اشتباهات که در اکثر نظام های آموزشی دنیا رخ می دهد مدرسه تبدیل به یک سیستم بازتولید نابرابری می شود، موضوعی که بوردیو آن را خشونت نمادین می نامد و این خشونت در نهایت نظام آموزشی مبتنی بر طبقات را به وجود می آورد که در آن ثروت و قدرت انتظار ژن های خوب را می کشد و فقر و دشواری انتظار کودکانی از طبقات پایین جامعه را....
گروه استان ها و شهرستان ها/
مصوبه اخیر وزارت آموزش و پرورش در مورد ممنوعیت برگزاري هر نوع آزمون از جمله تيزهوشان ، نمونه دولتي و ساير مدارس خاص و یا انحلال مدارس سمپاد واکنش های متفاوتی را برانگیخته است .
« سعید رستگار » از استان البرز در این مورد مطلبی ارسال کرده است .
« صدای معلم » از همگان به ویژه فرهنگیان دعوت می کند تا دیدگاه های خود را در این باره برای ما ارسال کنند .
گروه اخبار/
مصوبه اخیر وزارت آموزش و پرورش در مورد ممنوعیت برگزاري هر نوع آزمون از جمله تيزهوشان ، نمونه دولتي و ساير مدارس خاص و یا انحلال مدارس سمپاد واکنش های متفاوتی را برانگیخته است .
« فرروز عطایی» از تهران در این مورد برای صدای معلم نامه ای ارسال کرده است .
« صدای معلم » از همگان به ویژه فرهنگیان دعوت می کند تا دیدگاه های خود را در این باره برای ما ارسال کنند .
نامزدهای معزز انتخابات صندوق ذخیره مواظب باشند با تبلیغات مضحک و عجیب و غریب حیثیت چند صدهزار فرهنگی را خدشه دار نکنند!
از روزی که تبلیغات انتخابات صندوق ذخیره شروع شده است روزانه به ده ها گروه و کانال وکمپین دعوت می شویم و اگر هم گروه یا کانال را ترک کنیم دوستان خاطرشان مکدر شده و البته بلافاصله مجددا ما را اضافه می کنند.
اما آنچه بنده را به نوشتن واداشت سبک و سیاق تبلیغات برخی همکاران است که عمق فاجعه در آموزش و پرورش را بیش از پیش نمایان می کند.
فیگورها و ژست هایی که در عکس های تبلیغاتی عالیجنابان می بینیم هم خنده دار است و هم تاسف بار.
وعده های نجومی و پوپولیستی برخی عزیزان را کجای دلمان بگذاریم؟ به به وچه چه ها و تملق های اطرافیان هم که شبانه روز از فتوحات و کرامات و دست پاکی نامزد مورد حمایت خود می گویند دل هر معلم دلسوزی را می شکند که چرا این گونه شده ایم.
در این گروه ها هر روز با ده ها پیام روبه رو می شویم که افرادی نامزدها را امین،صدیق،مدبر،ناجی،دانشمند،عارف،سالک و...خطاب می کنند!
امیدوارم برخی همکاران به همین مقدار بسنده کنند و تبلیغات به شام و ناهار و کارناوال های خیابانی نکشد.
یادمان نرود که ما معلم هستیم و رسالتی به غایت سنگین و حساس داریم.
از لحاظ حقوق و معیشت که در بدترین شرایط قرار گرفته ایم پس حداقل حیثیت و قداست معلمی را بیش از این لگدمال نکنیم.
هزاران غیرفرهنگی در این قبیل گروه ها ما را زیرنظر دارند.
البته همکارانی که تبلیغاتی بدین شیوه دارند بخش کوچکی از مجموعه عظیم آموزش و پرورش هستند و به دور از انصاف است که جامعه به صرف این قبیل موضوعات نگاهی صفر و یکی به معلمان داشته باشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
یک معلم وقتی بدون دفتر نمره وارد کلاس می شود توازن خود را متزلزل احساس می کند/ از تنها ابزار حکومت یا نفوذ معلم در کلاس درس ، همین دفترنمره باقی مانده است/ این خود نمود عینی بر ناصواب بودن نظام آموزشی ماست که مسیر شفاف یا خوشایندی برای اثرگذاری بر مفاهیمی چون عشق و دوست داشتن، احترام بر بزرگترها ، احترام بر ساحت علم و علم آموزی، اطمینان به توانایی های خود،داشتن اعتماد به نفس و خودباوری و..... در آن وجود ندارد یا خیلی کم رنگ است، شاید این اثر کم رنگ نیز در سایه نحوه تربیت والدین ظاهر می شود/ چرا خیلی از کشورها با آموزش برتر چون فنلاند از ابزار درج نمره برای کنترل روند آموزش کودکان و نوجوانان خود استفاده نمی کنند/ رکن دیگر کنترل ابزاری دانش آموز دیوار کوتاه نمره انضباط است که توسط هر یک از کارکنان مدرسه از معلم تا معاون ، از مدیر تا دبیر پرورشی ، از مشاور تا حتی گاه شکایت سرایدار، از این نمره کم می گردد/ سئوالی که جای طرح دارد این که روش و سیستم آموزشی چنین کشورهایی با کدام جاذبه ها و دلبستگی هایی دانش آموزان را با ذوق و شوق و میل باطنی به سوی مدارس می کشانند/ حتی به ما می گفتند نمره انضباط برای فردای اشتغال شما مُعرّف شخصیت شماست ، به همین دلیل طی 12 سال تمام ، نمره انضباط ما 20 بود. تصور ما آن بود که موقع استخدام نمره انضباط نیز دخیل است/ با گفت و گو و تحلیل خطا ، به او قدری فرصت تأمل و فهمیدن بدهیم. او باید قدرت تحلیل خطا و اثرات سوء آن را به دست بیاورد و گرنه فردا در زمان اشتغال یا تشکیل زندگی مشترک ، هر دایم خطاها و لرزش های خود را با دیگر خطاها و دروغ ها مستتر خواهد ساخت/ بدترین نوع برخورد مسئولین مدارس و گاه در شرایط حساس مسئولین ادارات ، پنهان کردن خطای دانش آموزان خاطی است ، بدین طریق او هرگز واقعیت ها را درک نخواهد کرد و همیشه برای پاک کردن صورت مسأله تلاش خواهد کرد و هرگز یافتن راه حل درست و منطقی را تجربه نخواهد کرد/ ضعیف ترین معلم ، کسی است که دانش آموز را به هر دلیلی دفتر می فرستد یا برای ترساندن و تأدیب دانش آموزان مدیر یا معاون را با ساخت و پاخت پنهانی ، به کلاس دعوت می کند. مشکل کلاس را باید معلم و خارج از آن را مابقی که شرح وظایف شان اجازه می دهد حل و فصل نمایند/ آموزش ، مسیر آزار و اذیت دانش آموزان و معلمان نیست ، آموزش فرآیند خوشایندی است که دانش آموزان در آن حس کنجکاوی ، مشارکت ، تفکر و تخیل ، خلاقیت و نقد و بررسی و نتیجه گیری را باید تجربه کنند.برای این منظور سیاست های آموزشی ما باید همسو با یکدیگر متحول شوند
رفته رفته این مدارس به مانند بسیار طرح های دیگر آموزشی که اهداف زیبا و بسیار خوبی دارند ، در عمل و به مرور زمان دچار آفت و عوارضی شد که با آن مشکلات و آفت ها اکثریت فرهنگیان آشنایی دارند و اکنون با اعلام وزیر آموزش و پرورش مبنی بر حذف مدارس سمپاد ، موافقان و مخالفان این مدارس با صف آرایی در برابر هم در مدح یا ذم آن می گویند و می نویسند/ از معلم تنها و تنها یک هدف را مطالبه می کنند و آن اینکه مهارت و قدرت تست زنی و قدرت غلبه ی آنها بر سایر دانش آموزان مدارس دیگر را افزایش دهیم و از این طریق هوش و ذکاوت و برتری فکری آنان را بر دیگران به اثبات برسانیم/ مدارس سمپاد چنان سیطره ای بر امر آموزش در کشور ما پیدا کرده اند که ملاک و معیار و شاقول موفقیت یا عدم موفقیت مدیران ، دبیران و دانش آموزان شده اند/ در رشته های علوم تجربی یا ریاضی ، بهترین دانشگاه های ایران را اشغال می کنند ، و البته در ادامه ی همین ظفر و پیروزی است که اکثریت قبول شدگان مدارس سمپاد در دانشگاه های معتبر کشور ، ایران و وطنشان را جای مناسبی برای شکوفایی بیشتر استعدادهای خود نمی بینند و باتوصیه و کمک خانواده ها یشان راهی دیار از مابهتران شده و ایران و ایرانیان را در فلاکت و انحطاطی که ناشی از توسعه نیافتگی شان هست به خود رها می کنند تا در این فقر و فلاکت در هم بلولند و بر درماندگی خود سوگوار باشند/ بارها و بارها مدیران و خانواده های محصول کارخانه ی سمپاد از من طلب کار در کلاس جهت مهارت در تست زنی می کردند و اصولا با مهارت های دیگر همچون ، تفکر ، تجزیه و تحلیل ، نقادی و همکاری و مسئولیت پذیری ، مشارکت و احترام به همنوع و پاسخگویی ، یا مهارت عاطفی ، کلامی ، حل مسئله ، خودانتقادی ، همدلی و بردباری ، گذشت و دلسوزی ، طبیعت دوستی و یکرنگی و ... کاری نداشته و ندارند ؛ گویی با یک محیط گلخانه ای سروکار داریم که فقط یک هدف دارد ، پیروزی در نبرد کنکور و جشن غلبه بر دیگر رقیبان در میدان تجارتخانه ی کنکوریسم ....
چندی ست که خانواده ها در این تب و تاب افتاده اند که کودکمان را فلان کلاس و بهمان موسسه ثبت نام کنیم تا نابغه شود و بعد از کلی رفت و آمد نتیجه ای جز خشم و اضطراب و افسردگی برای کودکشان ندارد.
گیریم که کودک شما بتواند یک عدد 8 رقمی را در یک عدد 5 رقمی ضرب کند و جوابش را در یک صدم ثانیه بگوید، یا بتواند در 15 سالگی لیسانس بگیرد...آن وقت می تواند درست زندگی کند؟از زندگی لذت ببرد؟ مسایلش را حل کند؟ درست تصمیم بگیرد؟ دوست پیدا کند؟
اصلا می تواند بخندد؟
کودکان ما نیازی به نابغه شدن ندارند اما نیاز دارند که بدانند چگونه زندگی کنند.نیاز دارند که توانایی هایشان را بشناسند و بتوانند آنها را به کار گیرند.
حقشان نیست بار آرزوهای از دست رفته ما را به دوش بکشند و کودکی شان فدای خواسته های ما شود.
حقشان این است که مطابق شخصیت شان پرورش داده شوند.
حقشان این است که شاد باشند و از زندگی لذت ببرند .
درست كه كودك بايد يك سري آموزشها ببيند اما نه اينكه تمام وقت خود را صرف اين مساله نمايد !
جايگاه نشاط و نحوه لذت بردن از كودكي كجاست ؟
کانال خالد توکلی
وزیر آموزش و پرورش در یک طرح ابتکاری اقدام به برگزاری انتخاباتی کرده که از طریق آن، سه نفر از معلمان به عنوان نمایندگان فرهنگیان عضو صندوق ذخیره فرهنگیان در هیات امنای موسسه (دو نفر به عنوان عضو هیأت امناء و یک نفر بازرس افتخاری) انتخاب می شوند. در این انتخابات حتی معاونین وزیر، مدیران و معاونین ستاد، استانها و مناطق نیز حق نامزدی را ندارند.
در واکنش به این طرح برخی از موضع انتقاد و برجسته نمودن نقاط ضعف طرح معتقدند این طرح، اقدامی نمایشی برای کاهش فشار برصندوق و استفاده از آن نمایندگان به عنوان سپر بلا و توجیه افکار عمومی می باشد.
یا برخی دیگر معتقدند زمانی که افرادی مانند دکتر محمدعلی نجفی و یا مرتضی حاجی علی رغم عضویت در هیات امنا نتوانسته اند منشاء اثر در موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان باشند، چگونه آن سه نفر می توانند تحولی در وضعیت به وجود آورند؟
و...
در پاسخ به نکات فوق باید گفت هر چند این نقدها در جای خود درست هستند؛ اما در عین حال این طرح وزیر را از موضع خوش بینی و برجسته ساختن نقاط قوت طرح باید قدمی هر چند کوچک در راه تمرين دموكراسي، شفاف سازی، اطلاع رساني و اعتماد سازی دانست که از طریق آن از سوء استفاده، اختلاس و فساد جلوگیری می شود.
تحقق این امر نیز بستگی بسیار زیادی به آن سه نفری خواهد داشت که از سوی معلمان به عنوان نماینده فرهنگیان انتخاب خواهند شد.
به نظر نویسنده، بزرگترین ویژگی این سه نفر نه صرفا تخصص و مهارت شان بلکه فراتر و مهم تر از آنها، به قول نلسون ماندلا این هست که: «نیاز نیست آنان برای معلمان، زمین و آسمان را بخرند، بلکه فقط خودشان را نفروشند»؛ به حدی که یا موجب پیروزی آنان گردد یا موجب عزل آنان از صندوق شود.
کانال جامعهشناسی علامه
گروه استان ها و شهرستان ها/
مصوبه اخیر وزارت آموزش و پرورش در مورد ممنوعیت برگزاري هر نوع آزمون از جمله تيزهوشان ، نمونه دولتي و ساير مدارس خاص و یا انحلال مدارس سمپاد واکنش های متفاوتی را برانگیخته است .
« مادر یک دانش آموز مدارس تیزهوشان » از اصفهان در این مورد برای صدای معلم نامه ای ارسال کرده است .
« صدای معلم » از همگان به ویژه فرهنگیان دعوت می کند تا دیدگاه های خود را در این باره برای ما ارسال کنند .
فارغ از محتوای این مطالب آن چه مهم است این است که سند و نیز پشتوانه پژوهشی این تصمیم تاکنون برای افکار عمومی مشخص و شفاف نشده است و مخالفتها و موافقت ها بر مبنای سخنرانی و مصاحبه مقامات صورت می گیرد و دفاع از این مصوبه در قالب شعارهای حماسی بیان می گردد/
به نظر می رسد این تصمیم نیز مانند ده ها و صدها تصمیمات دیگر که در حلقه بسته مدیران و پشت دیوارهای غیرقابل نفوذ ستاد وزارت آموزش و پرورش اخذ شده است متصف به صفاتی همچون " شتاب زدگی " می باشد .افراد ، فعالان و مدیرانی که تا دیروز طرح هایی مانند 3 – 3 – 6 را عجولانه معرفی می کردند هلهله کنان به صف " ستایشگران " این تصمیم پیوسته اند / طبق گفته مسئولان این تصمیم در جلسه شورایعالی آموزش و پرورش اتخاذ شده و در جلسه مخالفان و موافقانی داشته است ، اما خانم حکیم زاده آن را تا حد تصمیم فردی وزیر تقلیل می دهد و منافع این طرح را خرج کاریزمای وزیر می کند. تا جایی که از دوره وزارت آقای بطحایی با عنوان " دوران " یاد می کند/ ترویج کیش شخصیت ، با روحیه فرهنگیان تعارض دارد/ این خطاست که مسئولان اجرایی از وزیر تا معاون وزیر تا مدیرکل خود را نماینده فرهنگیان معرفی کنند/ ایشان از کجا می دانند و یا می توانند اثبات کنند که تمام معلمان سراسر کشور حامی این تصمیم ایشان و دوستان آن ها هستند/ این فضاسازی های اداری و تبدیل یک تصمیم آموزشی (هرچند با اهمیت) به موضوعی حیثیتی و بسیج مدیران برای حمایت از آن یادآور اقدامات نمایشی و سیاسی است که در سیستم اداری بسیار رایج است/ به نظر می رسد که این بیانیه هم مکمل تبلیغات گسترده معاونت ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در بزرگنمایی این مصوبه است. بیانیه قاقد اسامی دانشکده های علوم تربیتی و روانشناسی (سراسرکشور ) و نام روسای دانشکده ها است. ادبیات بیانیه هم تبلیغاتی است.تایید صحت بیانیه و ابعاد آن نیاز به راستی آزمایی و تحقیق دارد ( ادامه ) ....