صدای معلم :
سلام عرض می کنم خدمت مسئولان محترم ستادی و دوستان خبرنگار .
ابتدا مقدمه ای را خدمت شما عرض می کنم .
انتقادهای آقای چهاربند تند و آتشین بود . ما از ایشان انتقاد می کنیم و ایشان هم از مسئولان نظام انتقاد کنند !
صبح داشتم از جلوی وزارت کار رد می شدم دیدم وزارت کار در بنرهای بزرگ و قابل توجهی روز کارگر را تبریک گفته است .
این جا که رسیدم دیدم در وزارتخانه آموزش و پرورش خبری نیست .
نه بنری به مناسبت " هفته معلم " نصب شده است ( البته این را بگویم معلمان نیازی به این بنرها ندارند اما این کارها نوعی احترام به جایگاه معلمان است ).
در این نشست هم که اسمش بزرگ داشت " مقام معلم " است هیچ خبری هم نیست !
پیشنهاد من این است که سری به خانه های معلم و حتی ادارات آموزش و پرورش بزنید ببینید آن جا ها چه خبر است !
ظاهرا وزارت آموزش و پرورش از سال 92 تا کنون راهبرد مشخصی در مورد جذب و تربیت و نگهداشت نیروی انسانی نداشته و ندارد.
بعد از تاسیس دانشگاه فرهنگیان قرار بود که نیروی انسانی آموزش و پرورش منحصرا از طریق این دانشگاه صورت گیرد اما وزارتخانه با استفاده از ماده 28 این سیاست را دور زد و تعداد زیادی نیروی غیرمتخصص در دوره حاجی بابایی جذب و استخدام رسمی شدند.
در دوره وزا ت فانی بحث ساماندهی نیروی انسانی از طریق کاهش نیروهای رسمی و استفاده از خرید خدمات و خرید صندلی خالی مدارس غیرانتفاعی در دستور کار قرار گرفت و ظرفیت پذیرش دانشگاه فرهنگیان به حداقل رسید.
راهبرد فانی کاهش نیروی انسانی به مرز 700 هزار نفر بود.
با رفتن فانی این سیاست های انقباضی و اصلاحی رها شد الان باز هم استفاده از حق التدریس نیروهای شاغل و بازنشسته و استخدام معلمان حق التدریس آزاد و مربیان نهضت در دستورکار قرار گرفته و قرار است ظرفیت تربیت معلم افزایش پیدا کند و افراد زیادی به صورت رسمی استخدام شوند این روش ها به نوعی سیاستهای انبساطی دوره حاجی بابایی را تداعی می کند.
از طرفی سیاست بودجه ای دولت بودجه ریزی عملیاتی است و معاونت پشتیبانی خود را متعهد به اجرای این سیاست می داند یعنی افزایش بهره وری .
در آموزش و پرورش تنها محل صرفه جویی و افزایش بهره وری اصلاحات در نیروی انسانی است. این کار چگونه صورت می گیرد ؟
در حال حاضر به گفته مقامات بهره وری در آموزش و پرورش حدود 30 درصد است در عین حال 98 درصد بودجه صرف حقوق و دستمزد کارکنان می شود. شما به عنوان مسئول برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش آیا اصولا بودجه ریزی عملیاتی در آموزش و پرورش با حدود یک میلیون پرسنل را امکان پذیر می دانید؟
آیا راهبرد شما استخدام رسمی نیرو از طریق گرفتن ردیف استخدامی از سازمان برنامه است و یا کاهش نیروی استخدام رسمی و استفاده بیشتر از خرید خدمات را سیاست اصلی وزارت می دانید ؟
به نظر می رسد در 5 سال گذشته سیاستهای متناقضی در حوزه نیروی انسانی اجرا شده است.
اصولا آیا آموزش و پرورش تابع سیاستهای اصلاحی دولت در زمینه کاهش نیروهای استخدام رسمی و افزایش بهره وری از طریق ساماندهی نیرو است؟
چهاربند :
از اواسط سال 1395 تهیه برنامه پنج ساله نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش را شروع کردیم و مدتی است که تهیه شده و در اختیار نهادها و دستگاه های مسئول قرار گرفته است. جداول مربوط به دانش آموز، شاخصه های مصوب در ارتباط با نیازها، ما برای برنامه نیروی انسانی به چه چیزهایی نیاز داریم.
ابتدا بدانیم که در یک بازدهی زمانی چند دانش آموز داریم؟ بدانیم چند کلاس داریم؟ در چه دوره ای و در چه شاخه ای؟ در چه جنسی زیرا اینها تاثیرگذار است. هر کدام از اینها در واقع باید بر اساس مستنداتی محاسبه بشوند و این محاسبات در مجموع نیاز شما را بدهد. مجموعه شاخصه هایی که با دقت، تمام جوانب مربوط به تعیین و تشخیص نیاز را بدهد در یک جدول مشخص شده است. در مورد این هیچ مناقشه ای نیست. یکی از کارهایی که انجام شد و یکی از دعواهای قدیمی اختلاف بر سر این شاخصه ها بود.
نسبت معلم به کلاس اساسی ترین شاخص است. هر کلاس چقدر معلم می خواهد. در دوره ابتدایی یک معلم می خواهد. یک معلم بیست و چهار ساعت در هفته کار می کند. ساعت کاری در دبستان بیست و چهار ساعت است یک تقسیم بر یک می شود یک. در دوره متوسطه اول چقدر معلم می خواهد. 25/1 . سی ساعت برنامه هفتگی شد. یک معلم چقدر در هفته کار می کند بیست و چهار ساعت. سی تقسیم بر بیست و چهار می شود 25/1 . در دوره متوسطه نظری این عدد 46/1 است و در فنی و حرفه ای 1/2 است پس نتیجه می گیریم در شاخه فنی و حرفه ای دو برابر دوره ابتدایی هر کلاس معلم نیاز دارد. این که می گویند فنی حرفه ای را از 36 درصد به پنجاه درصد برسانید بار نیروی انسانی باید محاسبه گردد. یک مساوی با یک در همه دوره ها و در همه شاخه ها نیست. این اولین شاخص است که محاسبه شده و غیر قابل انکار است مگر این که برنامه درسی را کم کنید. مثلا فنی و حرفه ای به جای چهل ساعت در هفته بشود سی و پنج ساعت. آن وقت روی صورت کسر سی و پنج نوشته می شود و مخرج کسر که ثابت است می شود بیست و چهار. در طرح طبقه بندی مشاغل معلمین بیست و چهار ساعت کار را سی بکنید مخرج را بزرگ بکنید نسبت معلم به کلاس عوض می شود. این داستان حرف های جدی دارد. بر اساس آن چه که هست و آن چه که قانون طرح طبقه بندی مشاغل معلمین است و برنامه درسی مصوب شورای عالی آموزش و پرورش این شاخصه ها در آمده است. شاخص بعد از نسبت معلم به کلاس، شاخص دانش آموز نسبت به معلم است. در اینجا تراکم دخالت می کند. شاخص معلم به کلاس چقدر بوده است در مخرج بگذارید و یک عدد تراکم در صورت قرار بدهید. مثلا تراکم در ابتدایی بیست است . وقتی می گوییم بیست تراکم در کشور خیلی بالاست. ما فقط بیست و دو هزار مدرسه زیر بیست و چهار نفر داریم که در این مدارس، کلاس های چهار و پنج نفره تشکیل می شود. همه کلاس ها مانند تهران سی و شش یا سی و پنج نفر یا چهل نفر نیست. در کشور تراکم را به بیست رساندن با این همه پراکندگی کار خیلی سختی است. مناطق مرزی، روستایی، عشایری داریم. ما نود و دو هزار مدرسه دولتی داریم. تقریبا بیست و دو درصد مدارس دولتی ما مدارسی هستند که زیر بیست و چهار نفر هستند. این مدارس بیست و دو درصد زیر بیست و چهار نفر سه درصد دانش آموزان را پوشش می دهند. از یک کیلومتر مربع کمتر از یک نفر دانش آموز در کشور داریم یا خراسان جنوبی یا سیستان و بلوچستان است تا شهر تهران که دویست و پنجاه نفر در کیلومتر مربع است . از کمتر از یک دانش آموز هست تا دویست و پنجاه نفر. روش های مختلفی برای ساماندهی و رساندن خدمات به این دانش آموزان باید داشته باشیم.
اولین روش این است که پوشش تحصیلی تان را بالا نبرید. نگویید در ابتدایی نود و هشت درصد می خواهیم. اینها خود به خود حذف می شود. قانون اساسی می گوید همه مردم حق دارند تا پایان دوره متوسطه آموزش رایگان داشته باشند این حق است. به هر طریقی که شده باید برسد این خط قرمز است. الآن در خور بیابانک استان اصفهان روستایی داریم که با روستای دیگر 47 کیلومتر فاصله دارد. چه می شود کرد. حتی اگر روستای مرکزی بگذارید روزی پنجاه کیلومتر رفت و پنجاه کیلومتر برگشت برای یک دانش آموز ابتدایی شدنی نیست. بنابراین باید در همان روستا کلاس تشکیل بدهیم.
یکی از اقتضائات برنامه ریزی نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش متغیر بودن نیاز است به دلیل این اقتضائات، که در قانون مدیریت خدمات کشوری اصلا دیده نشده است.
آن گروهی که رفتند و سی و سه درصد بهره وری را درآوردند با استفاده از یک مرجع به نام قانون خدمات مدیریت کشوری این کار را کردند و کار غلط و اشتباهی کردند. چه کسی می گوید سی و سه درصد !
من عرض می کنم که سال آینده فقط برای مهر 97 از سیصد هزار نفر کمبود ، هشتاد و چهار هزار نفرشان در غالب حق التدریس تامین خواهیم کرد چه حق التدریس شاغلین چه حق التدریس بازنشستگان چه حق التدریس آزاد و چه خرید خدمات. خرید خدمات را فعلا به عنوان یک روش موقت اسمش را حق التدریس می گذاریم هشتاد و چهار هزار نفر. مابقی این نیاز را اصلا تامین نمی کنیم نیرو نمی دهیم. کجای این بهره وری است. کسی که این را محاسبه کرده است از این نیاز اطلاع داشته است؟
ما سال هاست که اشاره کرده ایم سیاست انقباضی را جلو بردیم و نیرو ندادیم. شاخصه ها را خودمان تعدیل کردیم. مهمترین عامل در آموزش و پرورش بهره وری منابع انسانی است یعنی نسبت نیروی مصرف شده به نیروی مورد نیاز. در مورد پیامدهایش کسی هنوز کاری انجام نداده است که بخواهد اندازه گیری بکند. بنابراین اشتباه است و ما رد می کنیم. هر مرجعی که این محاسبه را اعلام کرده بیاید و مبنای محاسباتش را اعلام بکند. این بر مبنای گزارش آن دستگاه هاست.
نرخ بهره وری بر مبنای عوامل تولید است اگر خدمات باشد. نرخ بهره وری صد است. عوامل تولید در آموزش و پرورش دو چیز است. یک فضا ، دو معلم. بهره وری روش های مختلفی دارد. گاهی بهره وری کل عوامل تولید است که باید ابتدا مشخص کنیم که بهره وری بر چه مبنایی با کدام روش است. گاهی بهره وری بر اساس عوامل تولید است شما عامل را تک تک می گیرید. فقط شصت درصد فضای ما فاقد استاندارد بهره وری است یا باید مقاوم سازی بشود یا باید تخریب یا بازسازی شود.
در بحث منابع انسانی سیصد هزار نفر کمبود مستند داریم. پس اگر بهره وری بر مبنای عوامل تولید باشد و آن عوامل تولید معلم و فضای آموزشی باشد تردید نکنید بهره وری در آموزش و پرورش صد است ؛ به استناد این آمار مگر این که صورت و مخرج را عوض بکنند و بگویند این سیصدهزار نفر که شما می گویید کمبود داریم، ندارید.
صدای معلم :
شما بیش از پنجاه هزار نفر نیروی مازاد در آموزش و پرورش دارید چگونه می گویید بهره وری صد در صد است ؟
ادامه دارد
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
نظرات بینندگان
چون ایرادات و اشکالات را نمی بینند
و درک نمی کنند و یا انکار می کنندو
یا دوست دارند که نبینند یا مصلحت
است که نبینند برای همین بهره وری
را صد می بینند. خالص و ناب.
انچه ناخالص و ناسره هست لابد
معلم است.
مثلا تراکم در ابتدایی بیست است . وقتی می گوییم بیست تراکم در کشور خیلی بالاست. ما فقط بیست و دو هزار مدرسه زیر بیست و چهار نفر داریم که در این مدارس، کلاس های چهار و پنج نفره تشکیل می شود. همه کلاس ها مانند تهران سی و شش یا سی و پنج نفر یا چهل نفر نیست. در کشور تراکم را به بیست رساندن با این همه پراکندگی کار خیلی سختی است.
کلام رو کامل گوش نمیدیم و اظهارنظر میکنیم
کامنتای هر خبری رو ببینی همین مدله
از اون بدتر فقط جلوودماغ خودمون رو. میبینیم
مثلا وقتی میگه تراکم فلان چند نفر پیدا میشن ک شما بیا ب من نشون بده
خب چشمتو باز کن فلان روستا رو هم ببین....
بیایید قبول کنیم تا موقعی ک عاقلانه حرف نزنیم اوضاع ما معلما همینه
تا زمانی ک بدون منطق حرف میزنیم اوضاع همینه
تاموقعی که مدیران مدارس برای توجیهه دریافت مبالغ غیر متعارف ارائه خدمات آموزشی از نیروهای غیر موظف غلو شده استفاده میکنند و بعضی مسئولین در ادارات و مدارس در فضای هیجانی موسسات وباندها و تجار وکاسبان آموزشی گرفتار شدند آقای چهاربند و دیگر مسئولین قادر به بهره وری واقعی نمیباشند ، تا موقعی که حق وحقوق معلمان به موقع و میزان واقعی تورم وخط فقر محاسبه وپرداخت نگردد چگونه آقای چهاربند امید به جذب نیروی های کیفی در آموزش وپرورش میباشد