خدا را شکر گویم لحظه هایی
که نازل فیض گشتم حمد الهی
ببودم کودکی همره بزرگان
بزرگی ها عیان در بند ایمان
سراسر قیل و قال علمی هویدا
کتاب علمی حجابم شد خدایا
به دور از سنگ و گل دینار و درهم
کنم حمدی خدا را شکر هر دم
به حرمت پاک دینان لطف فرما
به بی سر پا کنی رحمی خدایا
که من آواره بودم بی سر و پا
تو سامان دادیم باری تعالا
حبیبان هر نظر شکری خدا را
که دور از دشمنی دشمن نماها
به جانب دوستانت ما گرایش
به آن جانب گرایش حق بینش
کنم شکری به دور از دشمنانی
نه دعوی مدعی از دوستانی
چو عارض حُسن را رویت خدایا
چنان عاشق شدم افتادم از پا
به نرمی ذکر گفتارم عیانی
جمیل عشقی جمالی را نگاهی
چه نعمت بی کران بخشی به انسان
به کم کاری ما نعمت فراوان
به صاحب منصبان گاهی نگاهی
زوال عقلی چو رویت کردم آهی
خدا را شکر گفتم آن زمانی
که فارغ از زوال عقلی که فانی
سگی دیدم امانت گله ای را
که کمتر سگ خیانت پیشه ای را
کتاب آرا وجودت خود کتابی
به خود بنگر معارف کسب هایی
مجازی گفتنی یا رب ربی را
فراوان نعمت عاید هر کسی را
چه خواهد شد اگر گوییم حق را
فزون نعمت که لا احصا کمی لا
معطر کن به عطری ذکر جان را
که دوری از تعفن جلوه زیبا
کواکب نیّر اعظم را نگاهی
جهان افروز شمشی جلوه هایی
خودی را نجم بینم با قمرها
چو شمعی همچو مصباحی هویدا
میان خلوت نشینان بزم آرا
همان شب زنده داران شب که احیا
میان سوزین دلان عاشق که کتمان
درون را فاش کتمانی هراسان
چراغی نیم افروزی نمایان
چه کاری با خدایی گفتمان هان
شبی را انتخابی توبه انسان
ز رسوایی میان خلقی گریزان
چو ماهی می شود سالک دل آگاه
رُخش چون زعفرانی همچو آن ماه
منیری بدر گاهی جلوه سالک
گهی همچون محاقی لا مهالک
گهی از شرم سوزد گاه از شوق
روانش را ز تن پرواز تا فوق
دنی دنیا بدیدم ادنیایی
که با دنیا دلان کم همتانی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
روز مهمی برای آموزش و پرورش بود که وزیر محترم خبر حذف آزمون مدارس نمونه و تیزهوشان را اعلام نمودند که در واقع خبر انحلال این مدارس در مقطع متوسطه اول خواهد بود. اکنون چند سطری را که به ذهنم می رسد می نگارم و البته روی سخنم بیشتر با جناب نظری مسئول اطلاع رسانی وزارتخانه است.
جناب استاد نظری گرانقدر و همکاران عزیز
کار مهم و البته عظیمی بود این اعلام رسمی.
در واقع شجاعت می خواست. راستش را بخواهید اصلاً انتظار این حرکت انقلابی را نداشتم. یعنی وقتی شش ماه گذشته را می نگرم هیچ جای ذهنم ، آماده شنیدن چنین خبری نبودم، شاید از جناب وزیر چنین انتظاری نداشتم. شاید ما معلمان هنوز برای شناخت جناب وزیر وقت نیاز داریم( با توجه به موضع گیری های یک هفته اخیر ایشان ).
بدون شک پشتوانه های تئوریکی و تجربی بسیاری از این تصمیم پشتیبانی می نمایند.
اما یک اما را هم باید کنار گذاشت:
تجربه نشان داده تصمیمات بداهه ، نتایج خوبی نخواهند داشت. ما یاد گرفتیم تصمیم بدون پژوهش ممنوع . آن هم تصمیم به این بزرگی. اگر خرد جمعی پشتوانه است باید از مدتی قبل زمینه چینی می شد.
ای کاش افکار عمومی آماده می شد ، خانواده ها قانع می شدند و ...
وقتی چنین اتفاقی رخ نداده ، باید منتظر بود .
منتظر نگرانی ها و تشویش ها
منتظر فشار از سوی مراکزی که نانشان در این بازی بود .
منتظر فشارها ، نقدها، روزنامه ها و ...
منتظر مواردی بی شماری که انرژی را می گیرد و حرکت را سخت و سنگین می نماید.
البته باید در برخورد با هجمه احتمالی هم سعه صدر داشت که حتما چنین خواهد بود.
به یقین دیدگاه بیشتر ما معلمان هم در راستای حذف آزمون بوده و هست .
اما یاد خاطره ای هم افتادم که بزرگواری که قبلاً هم در راس امور وزارتخانه بودند . یک اعتقادی داشتند که باید با کاری پر سر وصدا شروع کرد که توجه همه را جلب نماید و در تیتر اخبار بود. امیدوارم این حرکت چنین نگرشی را در پس زمینه خود نداشته باشد.
از خدای بزرگ همت متعالی برای شما خواهانم تا قدمهای محکمتری را در نهاد آموزش و پرورش بردارید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
شش سال طلايي تا 1404 مانده است كه اگر مسئولان حداقل در ارتباط با مدرسهي تعريف شده در سند تحول بنيادين آموزش و پرورش عزم خويش را جزم كنند، موفقيتهاي خوبي نصيب كشور خواهد شد.
در بخشي از سند با عنوان مدرسه در افق چشمانداز 1404(فصل چهارم)، ويژگيهاي مدرسه چنين برشمرده شدهاند:
در بخش هدفهاي عملياتي و راهكارهاي سند تحول بنيادين (فصل هفتم)، ذيل هدف عملياتي 1 آمده است:
آموزش و پرورش، تربيت افرادي را دنبال ميكند كه با درك مفاهيم اقتصادي در چارچوب نظام معيار اسلامي، از طريق كار و تلاش و روحيه انقلابي و جهادي، كارآفريني، قناعت و انضباط مالي، مصرف بهينه و دوري از اسراف و تبذير و با رعايت وجدان، عدالت و انصاف در روابط با ديگران در فعاليتهاي اقتصادي در مقياس خانوادگي، ملي و جهاني مشاركت مينمايند. داراي حداقل يك مهارت مفيد براي تأمين معاش حلال باشند، به گونهاي كه در صورت جدايي از نظام تعليم و تربيت رسمي در هر مرحله، توانايي تأمين زندگي خود و اداره خانواده را داشته باشند.
همچنين در ادامه همين بخش و در قالب راهكارهاي مرتبط داريم:
(راهكار 6-1): گسترش و تنوع دادن به حٍرَف و مهارتهاي مورد نياز جامعه و تعليم متناسب و برنامهريزي شده آن در همه دورههاي تحصيلي و براي همه دانشآموزان
اين مضامين بلند در صحنه عمل زمينهساز استقرار و بسط نظام اقتصاد مقاومتي خواهند بود و از حيث گفتمانسازي اقتصاد مقاومتي و تبديل آن به گفتمان فراگير ملي در صحنه اقدام و عمل، در جاي خود حائز اهميت و داراي سهم هستند. از بين اين مضامين زيبا و نغز، تنها اين جمله آرماني را مورد توجه قرار داده و سعي ميكنيم خودمان را قانع كنيم كه ميشود ما مدرسهايداشته باشيم كه « داراي پيوند مؤثر با موضوعات و مسائل جامعه در مقياس محلي، منطقهای و ملی با حضور فعال در حیات اجتماعی»، باشد؟!
اول بايد ببينم كه آيا مدرسه ظرفيت لازم و كافي را براي اين اتفاق ميمون دارد يا نه؟!
مدرسه محل رفت و آمد حداقل سه گروه انساني يعني معلمان، دانشآموزان و اولياء است. رويارويي انسانها با هم ميتواند ارتباط را در پي داشته باشد. هر چقدر اين رويارويي هدفمندتر و با قصد مشخص انجام گيرد، شكلگيري ارتباطات معنادار و اثربخشتر، بيشتر مورد انتظار خواهد بود و امكان تحقق آن نيز به مراتب بيشتر است.
صاحبنظران حوزههاي تعليم و تربيت و ارتباطات بر اين واقعيت تأكيد دارند. از منظر ايشان، در مكان مشخص اما بدون مرزي با نام مدرسه است كه مناسبترین و بهترین فضای آموزشي و پرورشي برای ایجاد و گسترش شبکهای از ارتباطات قوی و مؤثر، امکان ظهور و بروز دارد.
در عبارتي ساده ميتوان گفت كه ارتباط موثر، رابطهای است که در آن، طرف مقابل، پیام شما را با حداکثر دقت ممکن دریافت و درک کند در صورت لازم كنش يا واكنش متناسب با پيام شما را در عمل و رفتار خود بروز دهد. با اين وصف هر دو طرف ارتباط درباره اثربخشي آن داراي مسئوليت هستند.
حالا اين سوال را مطرح ميكنيم كه در دسترسترين مصداق حضور فعال مدرسه در حيات اجتماعي كدام است؟
پاسخ اين سوال در سطور بالا كه از دل متن سند تحول بنيادين آموزش و پرورش به گواه گرفته شدهاند، قابل درك و برداشت است و آن جز كار و اشتغال چه ميتواند باشد؟!
كار و اشتغال نبض هر نظام اقتصادي به شمار ميرود. اگر نبض نظام اقتصادي خوب و درست بزند حال آن خوب است! در غير اين صورت مراجعه به حكيم و طبيب و يا حضور ايشان بر بالين صاحب نبض لازم است!
و سوال آخر اينكه براي حضور فعال مدرسه در حيات اجتماعي از طريق ايجاد اشتغال راهكار مشخصي ارايه و دنبال شده است؟
پاسخ اين سوال بر عهده مسئولان است و نگارنده اين متون راهكاري در ذهن دارد كه به شرح ذيل ارايه ميدهد:
اصلاح مناسبات و در تعبیر بهتر اصلاح سطوح و مسیرها و فرایندهای ارتباطی در آموزش و پرورش(از ستاد گرفته تا صف)؛ از جمله موارد اجتنابناپذیری است که تداوم تغافل نسبت به آنها، تنها هزینههای بیشتر و چه بسا ضررهای متعددی را متوجه آن دستگاه خواهد ساخت.
بر همین اساس و بر پايه چارچوب مفهومي متصور، مدرسه به مثابه امتداد فضاي برنامهریزی درسی شناخته خواهد شد. سرمایههای انسانی حاضر در مدرسه ذيل ارتباطات شكل گرفته، با همسویی و همافزایی، در تولید محتوا، کسب دانش، مهارت و فضایل اخلاقی؛ مشاركت و تعامل خواهند داشت.
راهكار:
تشکیل شرکتهای دانشبنیان، کارآفرینانه و مهارتی دانشآموزی – مدرسه به مثابه مركز رشد
شروع پروژه از مدارس فني و حرفهاي و گسترش آن در ساير آموزشگاهها
سرمایهگذاران اولیه: اولیاء
راهبری و هدایت در مقام مشاور: معلمان
مصاديق حمايتي:
الف. تخصيص سرمايه توسط صندوقهاي حمايتي
ب.الزام مدارس و مراکز وابسته به آموزش و پرورش و یا حتي سایر مراکز دولتی به استفاده از تولیدات و خدمات این مجموعههای دانشآموزی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مخالفین حذف مدارس خاص ، تصور نکنند که این حرکت یک جابه جایی تاکتیکی یا تقویت قدرت مدارس غیردولتی است/ یکسان سازی آموزش آرزوی 4 دهه ای برای اکثر معلمان بوده و مردم نیز به عنوان اولیا از لطمات روحی - روانی وجود مدارس خاص مطلعند. آنان فقط در گرداب چشم و همچشمی آموزشی گرفتار بوده اند، دسترسی به ایده طرح ممتاز آموزشی که از اثرات آن همگان آگاهیم/ در طرح شهاب ، فرايند شناسايي استعدادها و هدايت دانش آموزان پايه چهارم ابتدايي در هشت حوزه استعداد کلامی، رياضي، هنري، فضايي، حرکتي، اجتماعي، علومتجربی و فرهنگ دينی توسط معلمان آموزش ديده تکميل و به مدير مدرسه ارائه مي شود و براي هدايت عمومی دانشآموزان و اوليای آن ها مورد بررسي و تحليل قرار ميگيرد و گزارش تحليلی آماری دقيقی از طرف مدرسه به اداره آموزش و پرورش شهرستان ارسال می شود. همچنین همه مستندات در پرونده سوابق تحصيلی فرد به صورت منظم بايگانی و نگهداری می شود/ آیا طرح توصیفی دوره ابتدایی ، علیرغم نارضایتی معلمان این دوره از آن و زمان گیر بودن و ناکارآمد دانستن آن ، در راستای طرح شهاب ، به کارکرد نامناسب خود ادامه خواهد داد/ ما باید معلمان را از روبه روی دانش آموزان به همراهی آنها سوق دهیم یا به مسیر موازی بین این دو نقش پایان دهیم . ما باید روح آزادمنشی کودکان و نوجوانان را حرمت نهیم/ ما در نظام آموزشی خود این روح را به قتل رساندیم و یا در لابه لای سطور خشک و انعطاف ناپذیر کتب درسی خواباندیم. برای همین امروز کنترل دانش آموز از دست معلم خارج گردیده است/ آموزش را فقط برای فضای بسته و بدون اکسیژن کلاس ها محدود نسازیم. گویی یکی از رسالت های آموزش و پرورش مبصری برای ساکت نگه داشتن دانش آموزان در کلاس درس است تا هم اولیای آنان و هم اولیای مدرسه از هیاهوی نشأت گرفته از روح زندگانی آنان یعنی جنبش و تحرک، در امان باشند. آموزش ما باید به فضای باز رفته و از فرآیندهای مشاهده و خطا و آزمون و نُت برداری نکات مهم ، قابلیت و توانایی و مهارت تیزبینی و مشاهده دقیق و حساس بودن به محیط پیرامون و پدیده های آن را در دانش آموزان تقویت نماید/ با قابلیت هایی نظیر تفکر انتقادی می توان اعتماد به نفس دانش آموزان را سنجید/ نیاز حیاتی آموزش و پرورش کشور ما امروز جابه جایی نقش آموزش از رأس هرم به سوی قاعده هرم است. این کانون را نیز باید متحول ساخت/ نظام آموزشی ما باید از آموزش انفرادی به سوی آموزش تیمی و گروهی هدایت شود...
بالاخره پس از سال ها انتظار شورای عالی آموزش و پرورش حذف امتحانات ورودی پایه ی هفتم برای مدارس تیز هوشان ، نمونه دولتی و مدارس خاص را تصویب کرد و نیز تجویز کتاب های کمک درسی ممنوع شد.
این جای خوشحالی است که چنین قانونی توسط مرجع قانون گذار نظام آموزشی تصویب شده است و تصویب این قانون نیز ضرورت داشت اما کافی نیست .
براساس آنچه شاهد بوده ایم برای محقق شدن واقعی این قانون باید به سراغ دو عنصر معلم و اولیای دانش آموز رفت و این نگاه را ابتدا در خود معلم تغییر داد تا بتواند در کف کلاس و صف مقدم سنگر تعلیم و تربیت، خود مفهوم اررشیابی را به درستی درک کند و آن را مترادف با امتحان نداند بلکه توام بافرایند تدریس هریک از ارزشیابی های آغازین ، سنجشی و فرایندی را آگاهانه و به منظور تشخیص و کمک به بهبود نقایص در سفر یادگیری انجام دهد و نیز از عنصر دیگر یعنی اولیای محترم دانش آموزان نیز نباید غافل شد و در آگاهی بخشی به اهداف ، نگاه آنها را تغییر داد.
چرا که اولیای محترم دانش آموزان نیز ذی نفعان ارزشیابی کیفی- توصیفی هستند و اگر به اهداف این رویکرد آشنا نباشند همراهی آنها کمکی به مسافران سفریادگیری نخواهد کرد.
اولیای محترم و نیز خود همکاران محصول تفکر آن سیستم آموزشی هستند که دیدگاهشان نسبت به رقابت و انگیزه می بایست تغییر کند تا دست مافیا و سودجویانی که با تشکیل موسسات آموزشی بازار تجارت باز کرده اند از جیب آنها کوتاه شود و فریب تبلیغات دروغین آنها را برای استفاده از سوالات شبه کنکور و کتاب های کمک درسی شان نخورند.
این آگاهی عمومی ضروری است و می بایست به طور جدی تر کار شود و کارگاه هایی در سراسرمدارس کشور توسط متخصصین عالم به برنامه گذاشته شود .
در غیر این صورت اگر معلم هم اصل برنامه گرفته باشد و بخواهد درست و اصولی آن را انجام دهد از سوی والدین و حتی برخی نیروهای ستادی خود آموزش و پرورش متهم به کم کاری می شود واین فاجعه بزرگی است .
اگر می خواهیم عقلانیت تربیتی برجامعه حاکم شود و تب بازار مکاره محصولات مضر آموزشی از قبیل آزمون ها و کتاب های کمک درسی فروکش کند نیاز به یک انقلاب است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
از مدیرانی نام می برد که در بخش های دولتی شاغل هستند و یا در سال های اخیر بازنشست شده اند و خود در حال حاضر از مدیران ارشد مدارس غیرانتفاعی مناطق بالاشهر شهر تهران هستند/ مدارس غیر انتفاعی بالاشهر تهران و مدیران نقش آفرین آن در سیاستگذاری های آموزش و پروش، در حال حاضر و بر اساس منافع شخصی خود سیاست های کلان آموزش و پرورش کشور را هدایت می کنند و معنای این موضوع آن است که منافع میلیونی مردم ایران قربانی منافع جمع اندکی از مدیران پر نفوذ مدارس غیر انتفاعی می شود/ در همه کشورهای جهان و به ویژه کشورهای توسعه یافته دنیا دو بخش آموزش و بهداشت را فضایی برای خدمات عمومی معرفی می کنند که بخش خصوصی اجازه چندانی برای فعالیت و سودآوری در آن ندارد، اما در ایران این فضاها و به ویژه آموزش و پرورش به محلی برای افزایش منافع مادی برخی افراد خاص تبدیل شده است/ برخی افراد متخلف و پرنفوذ در شرایط کنونی آموزش و پرورش کشور را به ابزاری برای کسب درآمد خود تبدیل کرده اند و تنها چیزی که برای آنها اهمیت ندارد، منافع ملی و آینده روشن ایران است