صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

آثار طلاق برای زندگی و وضعیت تحصیلی دانش آموزان و فرزندان

«- خانم اجازه! می‌خوام یه رازی بهتون بگم. رازدارم می‌شید؟ آخه دوست ندارم همکلاسی‌هام بدونن.
- بگو عزیزم.
- خانم اجازه! مامان من دو سال پیش از بابا طلاق گرفت و رفت. بعد از اون من و بابا باهم زندگی می‌کنیم. وقتی مامانم رفت، من هشت سالم بود و حالا 10 سالمه. بابا گفته امروز قراره یه پرستار بیاد خونمون که هم من دیگه تنها نباشم و هم به درس و مشقم برسه؛ آخه خانم! از وقتی مامانم رفته، کسی نیست منو توی خونه برای درس‌ها کمک کنه و دلگرمی بده. تازه من بیشتر روز رو تو خونه تنهام. بعضی وقت‌ها خیلی می‌ترسم.
- از مامان هیچ خبری نداری؟
- چرا خانم. مامانم بهم زنگ می‌زنه. همین دو روز پیش زنگ و گفت می‌خواد بیاد منو برای همیشه ببره پیش خودش، اما من دوست ندارم برم. مامانم اگه منو دوست داشت، نمی‌رفت و من تنها نمی‌شدم.
- خب عزیزم، من که از موضوع اطلاع دقیق ندارم، ولی شاید مامان مجبور شده که بره.  خانواده‌های منسجم فرزندانی شاد و موفق دارند و اغلب کودکانی که رفتارهای پرتنش از خود نشان می‌دهند و معمولا نمی‌توانند با کسی دوستی موثر داشته باشند، در خانواده دچار مشکلات عدیده هستند
- خانم اجازه! وقتی پدر و مادرم باهم کنار من بودن، من خیلی احساس خوبی داشتم. حتی توی درس‌ها هیچ مشکلی نداشتم، ولی از وقتی مادرم از پیش ما رفت، من دیگه هیچ‌وقت خوشحال نشدم. حتی حالا که مامان میگه می‌خواد منو با خودش ببره، بازم خوشحال نیستم، چون اون وقت هم بابا نمی‌خواد باشه.
- غصه نخور عزیزم! مطمئن باش مامان و بابا هر دو شما رو خیلی دوست دارن. شاید مجبور شدن که از هم جدا بشن.
- خانم اجازه! امروز که قراره برای اولین‌بار پرستار بیاد برام، خیلی استرس دارم. به نظرتون اون می‌تونه برای جبران افت تحصیلی، منو کمک کنه؟
- استرس برای چی؟ آروم باش. مطمئنا بابا خانم خوبی رو برای پرستاری شما انتخاب کرده. البته که ایشون می‌تونه به پیشرفت تحصیلی شما کمک کنه، اما اصل موضوع تلاش خودت هست و اینکه آروم باشی و به روزهای خوبی که در انتظارت هست فکر کنی و استرس و غصه رو از خودت دور کنی، اون وقت می‌بینی که هیچ مشکلی توی درس‌ها هم نخواهی داشت...»


آنچه خواندید بخشی از یک گفت‌وگوی کوتاه دانش‌آموز دختر 10 ساله با معلم خود است که در یک درد دل برای معلم خود، دغدغه‌ها، استرس‌ها و تاثیر همه این‌ها بر روی وضعیت تحصیلی‌اش را بیان می‌کند.
متاسفانه در اثر روند افزایشی آمار طلاق در کشور، تعداد فرزندان آسیب‌دیده از این پدیده نامیمون اجتماعی نیز افزایش یافته و آثار آن در میان دانش‌آموزان مدارس، هم از نظر تحصیلی و هم رفتاری و عاطفی نمود روشنی دارد.


آثار طلاق برای زندگی و وضعیت تحصیلی دانش آموزان و فرزندان  خانواده بستر اجتماعی‌ شدن فرزندان است
روانشناسان آثار طلاق والدین را بر روی فرزندان، دارای گستره وسیع می‌دانند. از آنجا که هر انسانی قسمت اعظم زندگی خود را در خانواده سپری می‌کند، این نهاد کوچک، اولین گروه خویشاوندی او محسوب می‌شود. یک کودک در بستر این کانون منسجم، از نظر جسمی و فکری رشد می‌یابد، اخلاق و حیات او شکل می‌گیرد و در یک کلام مقدمات اجتماعی شدن در او فراهم می‌شود.
حال زمانی را در نظر بگیرید که کودکی از کانون خانواده بی‌بهره باشد، یا از شرایط خانوادگی مناسب و پشتیبانی و حمایت عاطفی والدین خود برخوردار نباشد و نیازهای روحی و روانی‌اش تامین نشود. از آنجا که پاسخ گرفتن به نیازها از سوی والدین لازمه زندگی یک کودک و موفقیت تحصیلی اوست، در این شرایط او به‌دنبال ارضای احتیاجات خود دچار بی‌توجهی به تحصیل یا ترک آن می‌شود.
در این خصوص ن.گ که معلم پایه چهارم است، اظهار می‌کند: «وقتی در کلاس درس دانش‌آموزانی را می‌بینم که از نظر درسی یا رفتاری وضعیت مناسبی ندارند، سعی می‌کنم از طریق ارتباط‌گیری با والدین مشکل دانش‌آموز را حل کنم. اما بارها این موضوع را تجربه کرده‌ام اکثر کودکانی که دچار افت تحصیلی هستند و همین‌طور با محیط اطراف و همسالان خود سازگاری ندارند، عمدتا از دردی پنهان رنج می‌برند، اما آن‌ را زیر لبخندهای کودکانه‌شان پنهان می‌کنند. این مشکل که معمولا کودکان آن‌را از همه پنهان می‌کنند، طلاق عاطفی یا فیزیکی والدین است.

طی سال‌ها تدریس برای کودکان این شهر، به من ثابت شده است که خانواده‌های منسجم فرزندانی شاد و موفق دارند و اغلب کودکانی که رفتارهای پرتنش از خود نشان می‌دهند و معمولا نمی‌توانند با کسی دوستی موثر داشته باشند، در خانواده دچار مشکلات عدیده هستند.»


پرخاشگری و اضطراب؛ ارمغان طلاق برای فرزندان
روانشناسان معتقدند که طلاق والدین تاثیرات مهمی در ابعاد مختلف زندگی فرزندان می‌گذارد و آن‌ها را دچار تنش‌هایی می‌کند که می‌تواند مسیر آینده و زندگی‌شان را تغییر دهد. ترس از طردشدگي و تنها ماندن، احساس گناه، غم و اندوه، افسردگي، به‌وجود آمدن زمينه‌هاي اضطراب، پرخاشگري و از کوره دررفتن از جمله آثار طلاق بر روی فرزندان است که در افرد مختلف متناسب با جنسیت و شخصیت، بروز پیدا می‌کند؛ آثار دهشتناکی که فقط یکی از آن‌ها کافیست تا یک کودک یا نوجوان از تحصیل بازماند و در تنظیم روابط خود با افراد و محیط پیرامون دچار مشکل شود.
با توجه به آثار زیان‌بار طلاق بر روی فرزندان، توصیه مشاوران خانواده و نیز روانشناسان این است که زوجین در سال‌های اولیه زندگی مشترک، برای فرزنددار شدن تعجیل نکنند؛ چراکه فرزندآوری مسئولیت سنگینی را برای والدین ایجاد می‌کند و اگر به هر دلیلی زندگی به طلاق منجر شود، نخستين قربانيان آن، فرزنداني خواهند بود که از نفاق و تفرقه زوجين به جاي مانده‌اند.
روزنامه مردم‌ نو


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در دانش آموز

طنزانه یک معلم بازنشسته به مناسبت روز معلم و خطاب به رئیس جمهور

سلام

جناب رئیس جمهور


آن وقت ها که شاغل بودم هر سال مدیران مدارس به دستور مافوق هاشان و آنها هم به دستور مافوق ترهاشان و مافوق ترها هم به فرمان مافوق ترتر هاشان بامبولی سرمان در می آوردند ،یکی از این بامبول ها ارائه پیشنهاد بود .


آن وقت ها من پیشنهادی ندادم اما الان برای شما بزرگوار پیشنهادی دارم :
آقای روحانی آموزش و پرورش را منحل کنید !
چون اصلا کارایی ندارد ، ورودی اش یک بچه ی هفت ساله ی بی غل و غش است و خروجی اش دور از جانتان رئیس جمهور و نمایندگان مجلس و وزرا ووکلا و دلال ها و رانت خوران و....
نگران خالی شدن مدارس هم نباشید !

آنها را هم بدهید به آقازاده ها و اعوان و انصارشان که عادت به آپارتمان نشینی آن هم از نوع قوطی کبریتش ندارند...
جان جانانی می گفت بچه ها ۴ساعت در مدرسه اند و ۲۰ ساعت در محیط خانواده ؛ این گناه آموزش و پرورش نیست که بچه ها چنین و چنانند ...
گفتم جان ِمن خانواده های آن ها هم دست پخت آموزش و پرورش اند !
آقای روحانی معلمین ما که حقوقی نمی گیرند که بگویم از جهت مالی دست تان باز می شود اما ایاب و ذهاب بچه ها و مخارج مدرسه و کاغذ و کتابشان که نباشد غنیمت است . اصلا شاید هوا تمیز تر شود !
حقوق معلمان را هم بدهید پول تو جیبی آقا زادک ها ! «منظورم آقازاده های زیر پنج سال است»
۴ تا کانال تلویزیونی به ریاست فک و فامیل هاتان هم دایر کنید ،بچه ها بنشینند چفتش ،یک ژن خوب را هم بگذارید همه ی مواددرسی را تدریس کند .


اقای روحانی !

من که بازنشست شدم این پیشنهاد اگر هم بار مالی داشته باشد قطعا شامل حال من نمی شود .
اما فدای سرتان...من یک کلاس فوق برنامه ادبیات هم برای نمایندگان تان می گذارم که تلفظ شان درست شود و «لوور »را لولر و لووِور و لول تلفظ نفرمایند .
می دانید بزرگوار با انحلال آموزش و پرورش از ادا واصول های روز معلم و بنرهای خشک و خالی و «معلمی عشقققق است » هم راحت می شوید .
وقتی معلمی نباشد روز معلم معنا ندارد.
ادارات آموزش و پرورش را هم پارکینگ یا مرغداری یا گلخانه کنید یا بدهید به آنهایی که ویلای چنین و چنان ندارند و از دیدن ویلاهای بزرگان دچار افسردگی شده اند!
عرض دیگری ندارم چون یک معلم بازنشسته ام و نمی توانم عرضی داشته باشم .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
دوشنبه, 09 ارديبهشت 1397 12:21

هر روز به نام تو ثبت است ای معلم

شعر معلم برای روز معلم

پرتو روی تو ای شمع جگر سوز مدام
در دل آینه تابد ببرد لکّه دام

دل رم کرده من تابش انوار طلب
می کند تجربه سازد که شود پخته نه خام

ای قلم عزت تو گم شده در جامعه ولی
نظر صاحب دوران تو ببین هست پیام

علم آموز تو شد پیر خردمند که گفت
در ره علم ببین رونق ایام به کام

خجل آن کس که در علم به رویش نگشود
یا که در علم شد و خواند ببرد از خود نام

عقل ها می نگرم پوچ که در مدرک علم
ضعف روح است چه گویم هیجان گشته نه رام

گر هدایت نکنی دوست ولی را گویم
در رهت جان چه و ایمان نکند فهم همام

*****************************************

علم را می نگرم گشته اسیر من و تو
حلم را می نگرم هست سعیر من و تو

نور را می نگرم تابش انوار مدام
در دلم جای شود کیست سفیر من و تو

شمع را می نگرم واله و خندان گوید
گل عزیز است به سجاده صفیر من و تو

روز را می نگرم آهوی وحشی همه شب
همره لاله شود دشت امیر من و تو

دوست را می نگرم در ره خورشید فغان
ناله ها سر بدهد ناله شهیر من و تو

زهد را می نگرم ساکن کوی ملکوت
شده ، ای یار چه گویی که مسیر من و تو

به سوی دوست هدایت کند ای مالک دهر
که ولی عاشق روح است نصیر من و تو

****************************************

دیوانه ات دیوانه شد کُنج خراب خانه شد
ای عاشقا آتش ببین نزدیک آن پروانه شد

خود را نگر بیگانه شو از خود در آ در خانه شو
بینی حقایق را چسان با عاشقان همخانه شو

در این جهان ، بینی نشان عاشق شوی چون مهوشان
ماهی نمی دانم قمر همخانه شد خُم خانه شد

زلفت ببینم مُشک بوی رویت نبینم سرخ روی
ای عاشق مسکین من خال لبت دُردانه شد

قدت ببینم سرو شد زلفت چو سنبل نازنین
خواهم عصای دست من ای نازنین شکرانه شد

مضراب را ای نازنین بر سینه ام کش تا ببین
سوزش چو دریای یقین یونس صفت فرزانه شد

صالح شدم در بندگی یوسف شدم در زندگی
عیسی و موسی را ببین صحرای دل کاشانه شد

آری ولی بینی مرا در بندگی صدق و وفا
خدمتگزار اُمتم عشق عاشقی افسانه شد

******************************************

میلاد اختر تابناک هدایت و امامت ، امیدِ دل شکستگان ، عدالت گستر جهان ، امام زمان "عج" و نیمه شعبان مبارک .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار/ رییس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی گفت که بر اساس مذاکراتش با غلامرضا تاجگردون رییس کمیسیون تلفیق بودجه ۹۷ قرار است اصلاحیه‌ای از سوی مجلس برای میزان افزایش حقوق کارکنان دولت در سال ۹۷ ارائه شود.

دوشنبه, 18 آبان 1393 21:30

آزمون سمپاد برگزار شود

کرمانشاه

منتشرشده در نامه های دریافتی

تاریخچه پویش فرهنگیان در راه مطالبات صنفی  "حدود 57 سال از روزی که خون پاک ابوالحسن خانعلی سنگفرش میدان بهارستان را رنگین کرد می گذرد.اما پویش جامعه فرهنگی کشور در مسیر استیفای حقوق صنفی خود به نتیجه مطلوب نرسیده است.

در دوازدهم اردیبهشت ماه 1340،نیروهای انتظامی به سوی معلمان معترض به"اشل جدید حقوقی"،در میدان بهارستان، آتش گشودند. خانعلی در جریان این تیراندازی به شهادت رسید تا اولین شهید راه مطالبات صنفی و استیفای حقوق معلمین لقب گیرد.هر چند بعد از پیروزی انقلاب اسلامی،سالروز ترور مرتضی مطهری را به عنوان سرآغاز هفته بزرگداشت مقام معلم نامگذاری کردند با این حال نام و یاد خانعلی در اذهان باقی مانده است.
در این مجال کوتاه،قصد دارم به مناسبت هفته معلم به تفکیک اشاره ای کوتاه به نابه سامانی های حوزه آموزش و پرورش کشور و مشکلات صنفی فرهنگیان داشته و در راستای حل بخشی از این تنگناها و معضلات، پیشنهاداتی را ارائه نمایم.

تاریخچه پویش فرهنگیان در راه مطالبات صنفی

نظام آموزشی کشور

بدون تردید نقطه آغاز نابه سامانی های سیستم آموزش و پرورش ایران، کتاب درسی است.محتوای کتاب های درسی و اصولا جهت گیری تعلیم و تربیت در مدارس ما،هیچ مطابقت و سنخیتی با نیازهای امروز و فردای دانش آموزان و مشکلات مبتلابه جامعه ندارد. در این قالب دانش آموز ناچار به مطالعه و آزمون سرفصل هایی بیگانه با حوزه علایق و نیازمندی های خود است و طبعا این قشر پس از پایان تحصیلات،با سرخوردگی و احساس ناتوانی وارد اجتماع شده و به واسطه فقدان اعتماد به نفس، قادر به ایفای نقشی مثبت و فراگیر در جامعه نخواهدبود.

انتظار داریم که معلمان، دانش آموزانی نخبه، فعال، اخلاق مدار، منضبط، اجتماعی، باهوش و محقق تربیت نمایند اما از زیر ساخت ها و پیش نیازهای این روند،غفلت کرده ایم.  نظام آموزشی ما حافظه محور است.انبوهی از اطلاعات غیر کاربردی را به دانش آموز منتقل که در فردای امتحان، باید از ذهن پاک شود و طبعا در این چرخه روح و روان دانش آموز، به شدت آسیب می بیند.

سیستم آموزشی و پرورشی ما هنوز به الگو و شیوه ای کارشناسانه در مسیر تدوین نظام آموزشی و توزیع پایه های تحصیلی و نیز نحوه تدریس و تفهیم محتوای درسی دست نیافته است.از همین روی، با آزمون و خطا،نظام هایی چون: سالی، واحدی، ترمی، کمی، توصیفی،6-3-3 و...را پیاده و اجرایی می کنیم و طبعا در این گیر و دار،بخشی از سرمایه علمی کشور به هدر می رود.

در نظام آموزش و پرورش ما، تحقیق و پژوهش حلقه مفقوده است.

اگر دانش آموز در پروسه پژوهش فارغ از کپی برداری ها و سرقت های علمی معمول، به چراها و چگونه های دروس آموزشی  دست یابد؛سیستم آموزشی کشور را می توان موفق ارزیابی کرد.

رکن دیگر سیستم آموزشی ایران، مدرسه است.در چارچوب فضای مدرسه است که دانش آموز از لحاظ علمی، اخلاقی، جسمی و روحی پرورش و برای خدمت به جامعه آماده می شود.

سال هاست که مدارس ما خودگردان شده اند.به رغم صراحت قانون در آموزش رایگان،سرانه دولتی نزدیک به صفر است و مدیران مدارس ناچار به اخذ وجه از دانش آموزان برای اداره فضای آموزشی هستند که این فرآیند ضمن خدشه بر اعتبار و منزلت کادر اجرایی مدرسه، در وضعیت بغرنج اقتصاد خانوار، تنش های بسیاری را در مدارس دامن می زند. فرسودگی ساختمان مدارس،فقدان وسایل آموزشی، کمک آموزشی، ورزشی و ایمنی، تراکم کلاس و عدم تجهیز مدارس به امکانات رفاهی که جملگی از کمبود اعتبارات مالی ناشی می شوند؛ چالش اصلی مدارس به شمار می روند.ضمن آن که شیوع پدیده های وحشتناک نوظهوری چون: خودکشی، قتل، بلوغ زودرس، پرخاشگری و اعتیاد در میان دانش آموزان مدارس،عزمی جدی و کارشناسانه برای مواجهه و مدیریت آن می طلبد و بدون تردید در این میان بار اصلی این مشکلات بر دوش معلمین است.


معلم
رکن اصلی تعلیم و تربیت در هر کشوری، "معلم" است و هر برنامه و رویکردی برای اصلاح نظام تحصیلی و تقویت بنیان های آموزشی و تربیتی،بدون توجه اساسی به نیازها و مطالبات جامعه فرهنگی،محکوم به شکست است.به زبان ساده،معلمی که به خاطر تنگناهای مالی، به چند پیشگی روی آورده و با جسمی خسته و روحی آزرده از نامرادی ها وارد فضای مدرسه می شود چگونه قادر به مدیریت فرآیندهای آموزشی خواهدبود؟

انتظار داریم که معلمان، دانش آموزانی نخبه، فعال، اخلاق مدار، منضبط، اجتماعی، باهوش و محقق تربیت نمایند اما از زیر ساخت ها و پیش نیازهای این روند،غفلت کرده ایم.

تاریخچه پویش فرهنگیان در راه مطالبات صنفی

سال ها از تصویب قانون مدیریت خدمات کشوری می گذرد اما این قانون که قرار بود گامی در مسیر ساماندهی حقوق معلمان و جبران بخشی از اجحافات صورت گرفته در حق آنان باشد در بایگانی مسئولان خاک می خورد.

به دلیل کاهش اعتبارات وزارت آموزش و پرورش،در سال های اخیر تقریبا تمام مزایای حقوقی پرسنل فرهنگی حذف شده است.تبعیضات ناروا در پرداخت حقوق کارمندان به حدی است که نمودار دریافتی یک معلم با کارمند هم سطح خود در اداره ای دیگر،قابل قیاس نیست و هیچ منطقی نمی تواند این تفاوت چشمگیر را توجیه نماید.

تاریخچه پویش فرهنگیان در راه مطالبات صنفی

در این سال ها معلمین به رغم تجمعات و پیگیری های طاقت فرسای صنفی به هدف اصلی خود که همان رفع تبعیض در پرداخت حقوق، اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری، ارتقای وضعیت معیشتی، ارتقای منزلت اجتماعی و جبران عقب افتادگی های حقوقی است دست نیافته اند.

بدون تردید ضریب های قطره چکانی،مطالبات صنفی معلمان را پوشش نخواهد داد .
در هر صورت هفته معلم دیگری را تجربه می کنیم و امیدوارم که سال نود و هفت،سال دستیابی معلمان به حقوق اساسی خود از پس نیم قرن جانفشانی و تلاش باشد.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

روز معلم و رنج نامه یک معلم

هر وقت نامی از معلم و آموزش و پرورش به میان می آید مفاهیمی نظیر فقر، رنج، نارضایتی، قرض، تبعیض و...به ذهن ملت خطور می کند.به جز عده ای که بی انصاف تشریف دارند همگان خوب می دانند که معلمان و خانواده هایشان در چه وضعیت بغرنجی گذران روزگار می کنند.

متاسفانه  وضعیت معیشتی معلمان روز به روز در حال بحرانی تر شدن است.دولت ها از اصولگرایش گرفته تا اصلاح طلب و اعتدال نگاهی فراتر از تمجید و تعریف به آموزش و پرورش ندارند که البته همین تمجید و تعریف ها هم بیشتر مختص هفته معلم است و بقیه سال  کسی یادی از معلمان نمی کند.

قاطبه دولت ها وحکومت ها در کشورهای درجه یک دنیا تمام هم وغم شان آموزش و پرورش است و اگر امروز حرفی برای گفتن دارند و مردم آن ها در رفاه و نعمت به سر می برند ثمره  آموزش وپرورش  پویای آن هاست.

در ایران هم معلمان مسافرکش، بقال و نجار هستند و هر از چندگاهی نیز مشت و لگد های دانش آموزان و اولیای آنان نصیب شان می شود.

 به راستی چه دردآور است وقتی معلم مملکت  همکلاس دوران مدرسه اش را می بیند.
همان همکلاسی که میانه خوبی  با درس و مشق نداشت.
حال آن همکلاسی به برکت دانشگاهی درجه هفت فوق دیپلمی دست و پا کرده و در اداره ای مشغول شده و سه چهار برابر آقا یا خانم معلم حقوق می گیرد و حسرتی به دل خودش و خانواده اش نمانده است.
اینجاست که معلم نگاهی به حال و روز خود می کند که پس از سال ها درس خواندن و تدریس و  خون دل خوردن  آهی در بساط ندارد و مدام شرمنده خانواده اش می شود.

همه مشاغل محترم هستند اما طبیعتا اثرگذاری ها متفاوت است.

هر عقل سلیمی می داند که راه  درست شدن و پیشرفت مملکت آموزش و پرورش است و تقویت این دستگاه باید کار ویژه و اولویت نخست هر حکومتی  باشد.اما خدا می داند که دلیل تحقیر و تضعیف معلم و مدرسه چیست.

حقیقتا  تضعیف آموزش و پرورش و معلمان مساوی با تضعیف نظام، دولت و ملت است.

روز معلم و رنج نامه یک معلم

 

بنده پیش از ورود به آموزش وپرورش چندین موقعیت شغلی داشتم و به دلایلی  معلمی را انتخاب کردم و معلمی را افتخاری بزرگ دانسته و می دانم اما شرایط سخت زندگی و تبعیض های بی شرمانه ای که می بینم نه فقط مرا بلکه تمام معلمان مملکت را می آزارد و واقعا  کاسه صبرمان لبریز شده است. 

عمری درس خواندم و چهار سال زندگی سخت در دانشگاه فرهنگیان را پشت سرگذاشتم و اینک هفته ای بیست و چهار ساعت با ده ها دانش آموز سر و کله می زنم که هر کدام آن ها مشکلات خانوادگی و رفتاری خاص خود را دارند .
حال سوال اینجاست که آیا دریافت یک میلیون و صدهزار تومن حقوق در ماه تحقیر و توهین به من و همکاران جوانم  نیست؟

اگر می گویم ای کاش راننده سازمان مالیات می شدم بی راه گفته ام؟با این حقوق چگونه باید زندگی کنم؟

از این دست صحبت ها زیاد شنیده اید و گوش هیچ مسئولی هم بدهکار نبوده و نیست اما  از باب وظیفه کماکان می نویسیم تا شاید گشایشی حاصل شود و اما روز معلم نزدیک است.پیش از آن که نجومی بگیران پشت تریبون ها خودنمایی کنند و نمک به زخم مان بپاشند و تبریک و تعارف تکه پاره کنند چه بهتر که  خودمان به هم تبریک و خداقوت بگوییم.

عزیزان دلم؛ همکاران نجیبم؛ روزتان مبارک...

خداقوت...

صادقانه ترین درودها بر شما که با دست خالی ماندگارترین خوبی ها را خلق می کنید.....


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

موانع حذف کنکور و ضعف وزارت آموزش و پرورش و کوتاهی سازمان سنجش آموزش کشور  جناب آقای سید محمد بطحائی

وزیر محترم آموزش و پرورش

سلام بر شما

با احترام؛ در باره مهم ترین جامعه تربیتی کشورمان، در یک جمله می توان گفت: آموزش و پرورش ما گام هائی در جهت بهبود امور برداشته و برای رفع چالش های اساسی پیش رو راه درازی در پیش دارد. این نامه در باره یکی از آن چالش ها و بزرگ ترین آنهااست؛ زیرا خود عامل چالش های بسیار دیگر و مانع اجرای مأموریت اصلی نظام تعلیم و تربیت پایه کشور است؛ لذا سعی شده با وا کاوی مسئله، راه روشنی را به شما نشان دهد، امید است از آن استفاده نمائید.

همان گونه که استحضار دارید؛  نگارنده و ده ها پژوهشگر دیگر بیش از 16 سال است در زمینه های گوناگون آموزشی و تربیتی، به ویژه در زمینه: «روش های سنجش و پذیرش دانشجو و آسیب شناسی کنکور»تحقیق کرده و تأثیر سوء و مخرب آزمون سراسری (با سئوالات چهار گزینه ای) را بر اهداف کلی و برنامه های درسی نظام تعلیم و تربیت کشور منتشر کرده ایم. علاوه بر این، انواع آسیب های «روانی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی وعلمی- آموزشی» وارده از سوی این سبک سنجش و پذیرش دانشجو به جوانان و خانواده های آنان از طریق انتشار گزارش های پژوهشی، مقالات متعدد علمی- پژوهشی، ترویجی در مجلات معتبر علمی، در کنفرانس های  بین المللی و به ویژه در رسانه های عمومی جمهوری اسلامی ایران به اطلاع همگان رسیده است. چون ممکن است جنابعالی فرصت نداشتید آثار علمی مورد نظر (که زیر بنای تصویب دو قانون در باره حذف کنکور شد) را ورق بزنید. در این نامه تنها به اختصار به پشتوانه های آن قوانین اشاره شده است.

موانع حذف کنکور و ضعف وزارت آموزش و پرورش و کوتاهی سازمان سنجش آموزش کشور

پشتوانه های علمی- پژوهشی دو قانون مصوب مجلس در باره حذف کنکور

سنجش آموزش به عهده وزارت آموزش و پرورش و پذیرش دانشجو به عهده وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است  انتشار این آثار به ویژه انتشار دو گزارش پژوهشی مهم و یک کتاب شامل مجموعه مقالات (با عناوین و مشخصات زیر) و سایر مقالات و یادداشت های استخراج شده از نتایج تحقیقات، همراه درخواست های مردم از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی، زمینه ساز تصویب اولین قانون پذیرش دانشجو (مشهور به قانون حذف کنکور) در تاریخ 9 / 8 / 1396 گردید . قانون دوم (مصوب تاریخ 10 / 6 / 1392) نیز با استفاده از روح و متن قانون اول تهیه شده است. بنابراین،  نظر آنها که می گویند قوانین حذف کنکور،  کارشناسی نشده و یا مبتنی بر پژوهش نبوده، معتبر نیست. البته همه می دانیم آنچه پژوهشگران مد نظر دارند، در مسیر شور و مشورت (آن هم توسط نمایندگان مجلس با سلائق گوناگون) دستخوش تغییرات می شود؛ با این حال انتظار نمی رود قوانین ابلاغ شده طی 11 سال به بهانه های مختلف زیر پا گذاشته شود.

1- بررسی آسیب های کنکور بر برنامه های درسی دوره متوسطه، مؤسسه پژوهشی برنامه ریزی درسی و نوآوری های آموزشی، سال 1381.

2- کتاب  بررسي روشها و مسائل آزمون هاي ورودي دانشگاهها (مجموعه مقالات)، خانه ریاضیات اصفهان، سال 1381.

3- بررسي نظام پذيرش دانشجو در کشور و ارائه الگوي پيشنهادي، مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی ، گزارش شماره 7624 ، سال 1384.

موانع حذف کنکور و ضعف وزارت آموزش و پرورش و کوتاهی سازمان سنجش آموزش کشور

آیا آسیب های کنکور تنها سبب ناکارآمدی دوره های تحصیلی قبل از دانشگاه شده است؟

دیگر کمتر کسی است که نداند، نظام کنکور- محوری تا چه اندازه در تار و پود مدارس ابتدائی و متوسطه کشور ریشه دوانده و ارکان آموزش و تربیت را به انحراف کشیده است. به استناد نتایج گزارش پژوهشی ردیف 1، به خاطر حاکمیت فرهنگ کنکور، از گذشته تا حال، به جز هدف کلی: «فراهم کردن زمینه ادامه تحصیل دانش آموزان دوره متوسطه»، هیچ یک از هدف های دیگر این دوره جامه عمل نپوشیده است. برنامه درسی عقیم مانده و آنچه کنکور می خواهد در همه عناصر برنامه درسی رسمی (اهداف، محتوای آموزشی، روش های یاددهی- یادگیری، شیوه های ارزشیابی از آموخته ها و وسائل  و زمان آموزش) رسوخ نموده و آنها را از اصالت تهی کرده  است. در سال های آخر رژیم سابق (1354-56) نسبت ضریب تأثیر سابقه تحصیلی به کنکور 5 به 2 (یعنی 60 درصد سابقه و 40 درصد کنکور) بود. ضمن این که سابقه تحصیلی تنها نمرات کتبی امتحانات نهائی سال آخر متوسطه را شامل می شد

در حال حاضر کنکور با سئوالات چهار گزینه ای (متکی به دانش سطحی حفظ کردنی و ترفندها و حقه های تست زنی) برنامه درسی رسمی در همه دوره های تحصیلی را نا کارآمد ساخته و سبب شده آنها که ترفندهای میلیونی را خریده اند با معدل های 10 و 11 و 12 در بهترین رشته – محل های دولتی پذیرفته شوندو در مقابل بسیاری از دانش آموزان که دروس مربوط به امتحانات نهائی را عمیق مطالعه کرده و پاسخ های مناسب سئوالات تشریحی این امتحانات را به نحو مطلوب خلق کرده و بدون شرکت در کلاس های آموزش ترفندهای  تست زنی با معدل های 18 و 19 و 20 فارغ التحصیل  شده اند، قربانی بی عدالتی کنکور گردیده و نتوانستند به دانشگاه های دولتی و رشته – محل های مورد علاقه خود راه یابند.

اما کنکور، تنها سبب ناکارآمدی دوره های تحصیلی قبل از دانشگاه نشده؛ به استناد محتوای بخش کوچکی از گزارش پژوهشی جامع ردیف 3 که با سئوال: «ﻛﺎﺭﻛﺮﺩ ﻭﺍﻗﻌﻲ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﭼﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻛﺎﺭﻛﺮﺩ ﺟﺎﺭﻱ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﭼﻴﺴﺖ»؟ آغاز شده ؛ نشان از نا کارآمد ساختن دانشگاه ها دارد:

سازمان سنجش به نمایندگی وزارت علوم در 11 سال گذشته بر خلاف روح و متن دو قانون؛ سابقه تحصیلی را در آموزش و پرورش تحقیر و تضعیف کرده و عامل اصلی همه آسیب های روانی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و علمی- آموزشی به جوانان و خانواده های آنان و ناکارآمدی نظام تعلیم و تربیت کشور بوده است  ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﻜﺎﻧﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ جوانانی با سواد علمی بالا، اندیشمند و خلاق است؛ جائی که نتیجه تلاش های فکری خود را در حل مسائل کاربردی کشور به کار ببرند. همچنین، دانشگاه ﻣﻜﺎﻧﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪﻫﺎ ﻭ ﺩﻳﺪﮔﺎﻩﻫﺎﻱ ﻧﻮﻳﻦ است. ﺟﺎﻳﮕﺎﻫﻲ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻣﻮﺧﺘﻦ ﻭ ﺑﻪ ﻛﺎﺭﺑﺮﺩﻥ روش های ﻋﻠﻤﻲ ﺩﺭ رو به رو شدن ﺑﺎ ﻣﺠﻬﻮﻻﺕ ﻭ ﻣﻌﻀﻼﺕ جامعه. ﺟﺎﻳﮕﺎﻫﻲ ﺍﺳﺖ برای ﺁﻣﻮﺧﺘﻦ ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻣﻲ ﺍﺯ ﭘﺎﻳﮕﺎﻩﻫﺎﻱ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﻓﻜﺮﻱ ﻭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ.

اما، ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩﻫﺎﻱ ﻣﺎ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﻣﺤﻞ ﺗﻤﺮﻛﺰ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑـﻴﺶﺗﺮ ﻣﺤﻔﻮﻇﺎﺕ ﻳﻜﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﺴﺐ ﻛﺮﺩﻩﺍﻧﺪ. افرادی که تنها یادگرفته اند چگونه و با چه ترفندی، به سرعت از میان چهارگزینه هر سئوال؛ پاسخ صحیح را انتخاب کنند. ﺣﺎﻝ ﺁﻥ ﻛﻪ  لازم است تفکر واگرا داشته باشند و به ابتکار و نوآوری در حل مسائل جامعه به پردازند؛ دانشگاه به دانشجوی پژوهنده که مسلط به ﺭﻭﺵ های ﭘﮋﻭﻫﺶ ﻋﻠﻤﻲ است، نیاز دارد، نه در پاسخ کسی که در مدت تحصیل در دبیرستان دانشی را در حافظه کوتاه مدت ذخیره کرده و وقتی وارد دانشگاه شد همه دانش حافظه ای  را فراموش کند.

ﺍﺻﻮﻻً ﻣﺤﻔﻮﻇﺎﺕ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺣﺪ، ﺑﺪﻭﻥ ﺁﺷﻨﺎ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎ ﺭﻭﺵ ﮔﺮﺩﺁﻭﺭﻱ ﺩﺍﺩﻩﻫﺎ، ﺧﻮﺩ ﻣﺎﻧﻌﻲ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻧﻮﺟﻮﻳﻲ ﻭ ﻧﻮﺁﻭﺭﻱ ﺍﺳﺖ. ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺫﻫﻦ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﺪ ﺍﺷﺒﺎﻉ ﺍﺯ ﻣﻌﻠﻮﻣﺎﺕ ﺭﺍﻳﺞ ﻭ ﻣﺮﺳﻮﻡ ﺍﻧﺒﺎﺷﺘﻴﻢ ﻗﺪﺭﺕ ﺩﺍﻭﺭﻱ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ﻧﻮﺟﻮﻳﻲ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﺑﺮﺩﻩﺍﻳﻢ (مرکز پژوهش ‌های مجلس شورای اسلامی، 1384، ص 154).

ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺩﻳﮕﺮ، وقتی ﮔﺰﻳﻨﺶ ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ به صورتی ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ به دانش حفظ کردنی عادت کرده و ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﻴﺶﺗﺮ ﻫﻤﺴﺎﻥ ﻭ ﻳﻜﺴﺎﻥ ﻭﺍﺭﺩ شوند. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ ﺍﻓﺮﺍﺩﻱ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ کمتر متکی به ذهن فعال و تراوشات ذهنی سازنده هستند و ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﺷﻴﻮﻩﺍﻱ ﻳﻜﺴﺎﻥ (متکی به حافظه) ﻣﻲﺍﻧﺪﻳﺸﻨﺪ. ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺭﻛﻮﺩ ﻋﻠﻤﻲ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻓﺮﺍﮔﻴﺮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ (همان، ص 155). عوامل این نابه سامانی ها در نظام تعلیم و تربیت کشور کدامند؟

موانع حذف کنکور و ضعف وزارت آموزش و پرورش و کوتاهی سازمان سنجش آموزش کشور

استفاده نا روای سازمان سنجش از ضعف مدیران آموزش و پرورش

متأسفانه در 11 سال گذشته که دو قانون برای حذف کنکور تصویب و ابلاغ گردید، وزرا و معاونان ذیربط در آموزش و پرورش قبل از تصدی جنابعالی و معاونان ذیربط کنونی در زمان تصدی شما ضعیف عمل کردند و از حقوقی که در قوانین مربوط در جهت رفع آسیب های کنکور و تقویت برنامه های آموزشی، درسی و تربیتی پیش بینی شده بود؛ دفاع مؤثر نکردند؛به برداشت های سطحی خود از قانون اکتفا نموده و تفسیرهای سوء سازمان سنجش از قانون را باور کردند و توصیه ها و هشدارهای پژوهشگران حوزه تعلیم و تربیت را بر نتافتند. در این مدت مرکز سنجش آموزش و پرورش که به مصداق شعبه دوم سازمان سنجش آموزش عالی و در خدمت به آن سازمان، همان منویات را تبلیغ و عمل می کند، کانون ضعف آموزش و پرورش در جهت اجرا نشدن قوانین حذف کنکور بوده است. قوانینی که مجلس تصویب کرده نادیده گرفته و بی اهمیت تلقی می شود و اجرای آن به مدت 11 سال به تأخیر می افتد ولی از رأی دیوان عدالت (که از نظر سازمان سنجش و مافیای کنکور زیبا و شیرین است) و برای نظام تعلیم و تربیت کشور و بر مبنای رویکرد عدالت اجتماعی بسیار زشت و تلخ است، استقبال می شود

در قانون نخست،صراحتا به حذف کامل کنکور و جایگزینی سابقه تحصیلی به جای آن تأکید شده بود و در قانون دوم نیز می بایست امتحانات دروس سه سال دوره متوسطه به صورت سراسری، نهائی و استاندارد برگزار شود، که سازمان سنجش آموزش عالی همواره از همین سابقه تحصیلی تکمیل نشده، به عنوان نقطه ضعف آموزش و پرورش استفاده ناروا کرده است. در این زمینه بیشترین کم کاری و ضعف،  پس از آن سازمان، به عهده رئیس کنونی مرکز سنجش آموزش و پرورش است.

از وی انتظار می رفت، در اجرای قانون دوم (مصوب سال 1392) برنامه مدونی برای تحت پوشش قرار دادن دروس بیشتری از سه پایه دوره متوسطه درامتحانات نهائی به شورای عالی آموزش و پرورش پیشنهاد نماید؛ اما چون این پیشنهاد با سیاست های سازمان سنجش آموزش عالی همخوانی نداشت؛ بی اعتنا از وظیفه ای که قانون به عهده آموزش و پرورش گذاشته و مجری آن این مرکز بوده، شانه خالی کرد. متأسفانه در کشور ما هیچ مدیری را به خاطر کارهائی که موظف به انجام آن بوده و نکرده، بازخواست نمی کنند.

در جمله اول تبصره 4 ماده 5 قانون سنجش و پذیرش دانشجو– مصوب تاریخ 10 / 6 / 1392آمده است: «در پذیرش دانشجو تأثیر سابقه تحصیلی سالانه به صورت تدریجی و صعودی است». این جمله با تبصره ۵ ـ «در سال اول اجرای این قانون تأثیر سابقه تحصیلی در پذیرش داوطلبانی که دارای سابقه تحصیلی می باشند حداقل بیست و پنج درصد (۲۵%) می باشد» تکمیل می شود و واضح است، که قانون گذار با قید واژه: «حداقل(کف)» بیست و پنج درصد،دست مجریان را باز گذاشته که ضریب تأثیر حد اکثر(سقف) را (حتی در سال اول اجرای قانون) خود تعیین کنند و این مزیتی بوده که می بایست نمایندگان آموزش و پرورش در شورای سنجش و پذیرش دانشجو (موضوع ماده 2 قانون)در اعمال ضریب حد اکثر(سقف) برای سابقه تحصیلی متناسب با دو سال از سه سال (دوسوم = 66.7 درصد) بر تعیین ضریب 66.7 درصد برای سابقه تحصیلی در اولین سال اجرای قانون (سال 93) پای می فشردند و از این حق مسلم قانونی خود به نفع جوانان کشور و اصلاحن ظام تعلیم و تربیت  استفاده می کردند؛ که نکردند. در مقابل، دبیر آن شورا (رئیس سازمان سنجش آموزش عالی) که بیشترین اشراف را نسبت به مفاد قانون داشته، زیرکانه همه بندهای قانون را آن گونه که خود خواسته تفسیر کرده است؛ سایر اعضا و نیز نمایندگان آموزش و پرورش در آن شورا که همگی مشغله های خود، مانع تسلط آنان بر قانون بوده است؛ نتوانستند از حقوق تصریح شده قانونی که روح و متن قانون همه در جهت افزایش سالانه ضریب تأثیر سابقه تحصیلی و کاهش سالانه ضریب تأثیر کنکور است؛ دفاع کنند؛ لذا تسلیم آنچه که سازمان سنجش تفسیر کرد شدند.

نتیجه هنر نمائی رئیس سازمان سنجش این شد که پس از 11 سال نه تنها قانون اجرا نشد، بلکه وارونه اجرا شد. ضریب تأثیر کنکور که قرار بود به صفر میل کند، به 100 ارتقاء یافت و ضریب سابقه تحصیلی که قرار بود به سمت 100 میل کند به صفر کاهش یافت.

موانع حذف کنکور و ضعف وزارت آموزش و پرورش و کوتاهی سازمان سنجش آموزش کشور

صندلی های خالی دانشگاه (ارث دولت دهم) روغن ریخته شده نذر سابقه تحصیلی

مفسر قانون (جناب دبیر شورا) چشم خود را بر روی جمله اول  تبصره 4 ماده 5  (که افزایش سالانه و تدریجی تأثیر سابقه تحصیلی است) می بندد و به استناد ادامه تبصره 4 ماده 5 قانون: «و پس از پنج سال حداقل هشتاد و پنج درصد (۸۵%) ظرفیت پذیرش دانشجو در کل کشور بر مبنای سابقه تحصیلی خواهد بود» در همه سخنرانی ها با این عدد (85 درصد) بازی می کند و می گوید: «با توجه به اینکه ۸۵ درصد از کل ظرفیت ما بدون کنکور شده است امسال برای اولین بار از ۱۳۱ هزار نفر ظرفیت روزانه 1 / 12 درصد بدون کنکور و رشته های شبانه که دانشگاه های دولتی هستند ۳۰ درصد را شامل می شود . این روند در سال آینده به ۹۰درصد خواهد رسید)خدائی، مرداد96)و ادعای اجرای قانون را دارد !

رئیس سازمان سنجش با نادیده گرفتن جمله اول این تبصره که بر اساس آن می بایست ضریب تأثیر سابقه تحصیلی را ظرف 5 سال تا 85 درصد افزایش می داد، ادعا دارد که بر اساس این تبصره؛ حدود 85 درصد ظرفیت پذیرش دانشگاه ها بدون کنکور و از طریق سابقه تحصیلی جذب می شوند؛ اولا- صندلی های خالی دانشگاه ها در رشته – محل های بدون طرف دار، فرصت، موهبت و امتیازی نبوده که سازمان سنجش بر اساس آن قانون فراهم کرده باشد؛ بلکه بسیار فراتر از 85 درصد، بلکه بیش از 130 درصد تعداد داوطلبان صندلی های خالی دانشگاه ها محصول توسعه بی حساب و بی رویه به ارث رسیده از دولت دهم است؛ که به قول معروف روغن ریخته شده ای است که آقای دکتر ابراهیم خدائی هر سال نذر سابقه تحصیلی می کند.

حال اگر فرض کنیم تعداد ظرفیت کل پذیرش دانشگاه ها (اعم از دولتی و غیر دولتی) یک میلیون صندلی باشد که 85 درصد آن (یعنی 850 هزار صندلی آن) بالقوه برای انتخاب داوطلبان بدون کنکور و صرفا از طریق سابقه تحصیلی در نظر گرفته شده باشد؛ ببینیم بالفعل (عملا) – چقدر از داوطلبان بدون شرکت در کنکور (و تنها بر اساس سابقه تحصیلی) از این صندلی های باد آورده (همان فرصت و موهبت و نذر سازمان سنجش!!) استفاده می کنند؟

آمارهای رسمی انتشار یافته سازمان سنجش حاکی از آن است که تعداد شرکت کننده گان در کنکور سراسری سال 96،   ۸۳۸ هزار و ۹۷۲ نفر بودند و تنها ۹۱ هزار و ۵۱۰ نفر در آزمون سراسری غایب بودند(که احتمالا بخشی از اینها بر اساس سابقه تحصیلی انتخاب رشته کرده اند) و بین آنها غایب واقعی که  ثبت نام کرده ولی بعدا پشیمان شده و از خیر ادامه تحصیل گذشته اند نیز وجود دارد.

موانع حذف کنکور و ضعف وزارت آموزش و پرورش و کوتاهی سازمان سنجش آموزش کشور

با این حالاگر فرض کنیم حتی یک نفر از ادامه تحصیل منصرف نشده است، بنابر این،کمتر از 12 درصد داوطلبان بر اساس سابقه تحصیلی انتخاب رشته کرده اند و این همه هیاهوی 85 درصد بدون کنکور طبل میان تهی و آمار های بالقوه و ظرفیتی است که می تواند به متقاضیان بدون کنکور اختصاص یابد؛ اما چون اکثر داوطلبان قادر به پرداخت شهریه دانشگاه های غیر دولتی و یا شهریه رشته–محل های دولتی (نوبت شبانه) نیستند؛ بیش از 88 درصد آنها برای اینکه شانس خود را برای نشستن بر روی صندلی رشته – محل های دولتی پر طرف دار بیازمایند، در کنکور شرکت می کنند (به ویژه کنکوری که سازمان سنجش جاذبه و جایزه با ضریب 100 درصد را به آن اختصاص داده)  لذا ملاحظه می شود، کمتر از 12 درصد داوطلبان بدون کنکور و از طریق سابقه تحصیلی رشته- محل خود را انتخاب می کنند.

ثانیا- با توجه به این که قانون قید کرده: «هشتاد و پنج درصد (۸۵%) ظرفیت پذیرش دانشجو در کل کشور بر مبنای سابقه تحصیلی خواهد بود» ، معنی «ظرفیت پذیرش در کل کشور»یعنی 85 درصد ظرفیت همه رشته – محل ها (اعم دولتی و غیر دولتی و پر طرف دار و کم طرف دار) که شامل: 85 درصد ظرفیت همه رشته های دانشگاه شریف، دانشگاه تهران، شهید بهشتی، امیر کبیر، علم و صنعت و ... و همه رشته های دانشگاه های مراکز استان ها و شهرستان های کشور نه این که هرچه رشته- محل بدون طرف دار دانشگاه های غیر دولتی (که اکثر داوطلبان قدرت مالی پرداخت شهریه های آن را ندارند) بر مبنای سابقه تحصیلی باشد.

البته این سخن نیز درست است که نمی توان رشته – محل های پر طرف دار را آزاد گذاشت که هر کس خواست انتخاب کند؛ اما برای این که تمام متن تبصره 4 ماده 5 (هر دو جمله) در قانون جامه عمل بپوشد، بایستی ضریب تأثیر سابقه تحصیلی به 85 درصد (متناسب با 85 درصد ظرفیت پیش بینی شده در قانون) افزایش یابد و همه داوطلبان در کنکور با ضریب 15 درصد شرکت کنند، تا بدین وسیله هم برای سابقه تحصیلی داوطلبان به میزان 85 درصد فرصت پذیرش در کل کشور وجود داشته باشد؛ هم کنکور 15 درصدی نمرات امتحانات نهائی آنان را غربال کند. این تنها روش اجرای دقیق قانون است، که متأسفانه، سازمان سنجش آموزش عالی به خاطر حفظ و تقویت منافع اقتصادی شرکت تعاونی کارکنانش آن را بر نمی تابد.

موانع حذف کنکور و ضعف وزارت آموزش و پرورش و کوتاهی سازمان سنجش آموزش کشور

کنکور به مثابه رگ حیاتی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری

کنکور برای سازمان سنجش آموزش عالی و وزارت علوم به مثابه رگ حیاتی است، برای صحت این ادعا ببینیم سازمان سنجش برای این که ضریب تأثیر سابقه تحصیلی را از حداقل 25 و 30 درصد ساقط کند و به صفر برساند چگونه با برنامه ریزی دقیق، حتی با هدایت مادر یک داوطلب (به عنوان شاکی) به دیوان عدالت اداری سبب صدور رأی غیر کارشناسی و مغایر روح و متن قانون می شود؛ که به محض صدور این رأی دیوان عدالت اداری، سازمان سنجش آموزش عالی و مافیای کنکور از خوشحالی سر از پا نمی شناسند به گونه ای که فردای آن روز، همین دبیر و تصمیم ساز شورای سنجش و پذیرش دانشجو (منظور رئیس سازمان سنجش) که از تیرخلاص به سوابق تحصیلی و سوگلی شدن 100 درصدی کنکور اطمینان یافته، چنان قانون شناس و مطیع و مجری پر وپا قرص این رأی می شود که یک روز پس از صدور آن رأی در مصاحبه با خبرگزاری مهر می گوید: «سازمان سنجش از قبل در جریان روند بررسی این موضوع بود و چون پیش بینی می کردیم ما طی نامه ای به وزیر علوم اطلاع دادیم. وزیر علوم نیز در ۱۲ بهمن ماه ۹۴ این موضوع را از مجلس شورای اسلامی استفسار کرد. در واقع درخواست تفسیر کرده ایم. در ادامه مصاحبه می گوید: رای هیات عمومی دیوان در حکم قانون است و لازم الاجرا»(۱۷بهمن ۱۳۹۴).

موانع حذف کنکور و ضعف وزارت آموزش و پرورش و کوتاهی سازمان سنجش آموزش کشور

عجیب است که:

قوانینی که مجلس تصویب کرده نادیده گرفته و بی اهمیت تلقی می شود و اجرای آن به مدت 11 سال به تأخیر می افتد ولی از رأی دیوان عدالت (که از نظر سازمان سنجش و مافیای کنکور زیبا و شیرین است) و برای نظام تعلیم و تربیت کشور و بر مبنای رویکرد عدالت اجتماعی بسیار زشت و تلخ است، استقبال می شود، در حالی که  هنوز مرکب این رأی خشک نشده به اجرا در می آید. نتیجه این شد که از سال 1395 تا 1397 (حتی در کنکور تیرماه سال آینده)، عملا تأثیر سابقه تحصیلی به صفر کاهش و تأثیر کنکور به 100 افزایش یافته است.

در بین مدیران عالی کشور؛ سه نفر، شامل: آقای دکتر لاریجانی (رئیس مجلس شورای اسلامی) ، جنابعالی و آقای دکتر مخبر دزفولی دبیر کل شورای عالی انقلاب فرهنگی بدون اما و اگر می گویند کنکور باید حذف شود؛ مقامات وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (اعم از وزیر، معاون آموزشی و حتی آقای دکتر خدائی)، نیز به ظاهر شعار موافقت با حذف کنکور را می دهند ، که گفته های مقامات وزارت علوم تنها زبانی است و به هیچ وجه در عمل حاضر نیستند حتی ضریب کنکور به 15 درصد کاهش یابد چه رسد به اینکه حذف شود؛ اگر قصد آنها حتی کاهش ضریب تأثیر کنکور بود در این 11 سال اقدام می کردند؛ ولی آنها همواره با اما و اگر و سه و چهار سال باید صبر کرد، به همین شیوه می خواهند حل مسئله کنکور 11 سال دیگر با وعده و وعید به تأخیر بیفتد و این دور تسلسل باطل ادامه یابد.

 

اهمیت سابقه تحصیلی و درس از گذشته سازمان سنجش برای این که ضریب تأثیر سابقه تحصیلی را از حداقل 25 و 30 درصد ساقط کند و به صفر برساند چگونه با برنامه ریزی دقیق، حتی با هدایت مادر یک داوطلب (به عنوان شاکی) به دیوان عدالت اداری سبب صدور رأی غیر کارشناسی و مغایر روح و متن قانون می شود؛ که به محض صدور این رأی دیوان عدالت اداری، سازمان سنجش آموزش عالی و مافیای کنکور از خوشحالی سر از پا نمی شناسند

برخی که آشنائی دقیقی نسبت به مسائل کنکور ندارند و از تأثیر سوء و آسیب های  آن بر نظام تعلیم و تربیت و سایر نظام های کشور آگاهی ندارند، تصور می کنند موضوع سنجش آموزش دانش آموزان برای ورود به دانشگاه ها تنها مربوط به آموزش عالی است و به آموزش و پرورش مربوط نیست، در حالی که بیش از 100 سال است که آموزش و پرورش سنجش آموزش (پیشرفت تحصیلی) دانش آموزان را طی  12 سال دوران تحصیل آنان به عهده دارد و مأموریت وزارت علوم تنها بایستی پذیرش دانشجو باشد؛ نه سنجش آموزش آنها، ضمن این که سئوالات چهار گزینه ای کنکور تنها قادر است دانش حافظه موقت (سطحی) و مهارت و سرعت تست زنی داوطلبان را بسنجد و هیچ گاه نمی تواند پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را در سطوح گوناگون سنجش نماید.

خوب است از گذشته (به ویژه گذشته مطلوب تر از حال، که چراغ راه آینده است) درس بگیریم، تاریخ گذشته در این زمینه به ما می آموزد: تا قبل از پیدایش کنکور سراسری به سبک امروز، به مدت 71 سال سابقه تحصیلی آن هم تنها معدل نمرات در گواهی نامه امتحانات سال آخر متوسطه و یا نمرات سال آخر دوره های قبل از آن (سیکل اول متوسطه) ملاک و محور اصلی ورود به آموزش عالی بود و اگر مؤسسات آموزش عالی در آن سال ها به عنوان مکمل سابقه تحصیلی به صورت غیر متمرکز از آزمون های ورودی استفاده می کردند، نوع سئوالات آن آزمون ها نیز تشریحی و یا کوته جواب بود.

همچنین در سال های آخر رژیم سابق (1354-56) نسبت ضریب تأثیر سابقه تحصیلی به کنکور 5 به 2 (یعنی 60 درصد سابقه و 40 درصد کنکور) بود. ضمن این که سابقه تحصیلی تنها نمرات کتبی امتحانات نهائی سال آخر متوسطه را شامل می شد.

علاوه بر این چه در گذشته، چه در زمان حال،  همه دانشگاه های معتبر دنیا (به ویژه کشورهای پیشرفته جهان) تنها نمرات امتحانات نهائی سال آخر متوسطه دانش آموزان دیپلمه ایرانی را معتبر و معیار پذیرش در دانشگاه خود قرار داده و می دهند و نمرات کنکور را به رسمیت نمی شناسند؛ اکنون آیا سزاوار است که آموزش عالی در کشور ما به خاطر منافع اقتصادی شرکت تعاونی کارکنان سازمان سنجش امروز تا این حد نسبت به سابقه تحصیلی ناسپاس باشد و عناد بورزد؟!

موانع حذف کنکور و ضعف وزارت آموزش و پرورش و کوتاهی سازمان سنجش آموزش کشور

نتیجه گیری و پیشنهاد

از آنجا که سازمان سنجش به نمایندگی وزارت علوم در 11 سال گذشته بر خلاف روح و متن دو قانون؛ سابقه تحصیلی را در آموزش و پرورش تحقیر و تضعیف کرده و عامل اصلی همه آسیب های روانی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و علمی- آموزشی به جوانان و خانواده های آنان و ناکارآمدی نظام تعلیم و تربیت کشور بوده است؛ از طرفی، سبب گردیده  فارغ التحصیلان دیپلمه و بالاتر ماامروز به جز دانش سطحی حفظ کردنی و استفاده از ترفندهای تست زنی، از کم ترین شایستگی ها برای ورود به جامعه برخوردار شوند و نتوانند نقش مؤثری ایفا کنند؛ از سوی دیگر ضعف صلاحیت های حرفه ای فارغ التحصیلان مانع توسعه علم و فناوری و کند شدن روند پیشرفت در همه نظام های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور گردیده است؛علاوه بر این با عنایت به این که 5 سال از مهلت اجرای قانون دوم (مصوب 10 / 6 / 1392 ) گذشته است و مدت مأموریت شورای سنجش و پذیرش دانشجو مذکور در ماده 2 قانون پایان یافته، لذا ضروری است مجلس شورای  اسلامی قانون قبلی را اصلاح و یا قانون جدیدی تصویب نماید.

بر همین اساس پیشنهاد می شود جنابعالی و معاونان محترم از پیشنهادات زیر که پشتوانه نظر سنجی از 84 نفر از پژوهشگران، کارشناسان و دبیران خبره مدرسه و دانشگاهدر قالب ماده واحده اصلاحیه قانون سنجش و پذیرش دانشجو تنظیم و برای جنابعالی و رئیس محترم مجلس شورای اسلامی ارسال گردیده، حمایت فرمائید تا ان شاءالله با استفاده از فرصت 14 ماهه باقیمانده تا آزمون سال 1398 تغییرات اساسی به شرح زیر در قانون سنجش و پذیرش دانشجو اعمال شود:

1- سنجش آموزش به عهده وزارت آموزش و پرورش و پذیرش دانشجو به عهده وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است.

2- ضریب تأثیر کنکور سراسری یک مرحله ای در پذیرش دانشجو (که تنها منحصر به سئوالات هوش و استعداد تحصیلی خواهد بود) 15 تعیین می شود. این آزمون سراسری علاوه بر سنجش انواع  هوش و استعداد تحصیلی داوطلبان، ابزار غربالگری نمرات امتحانات نهائی آنان نیز محسوب می شود.

3- ضریب تأثیر سابقه تحصیلی (شامل همه دروس سال آخر دوره دوم متوسطه) در پذیرش دانشجو  85 تعیین می شود. در  این آزمون از سئوالات تشریحی استاندارد در سطوح مختلف یادگیری استفاده می شود.

4- از آنجا که کنکور با ضریب 15 از کمترین آسیب برخوردار است، برای سنجش هوش و استعداد تحصیلی داوطلبان ورود به آموزش عالی و نیز غربال شدن نمرات امتحانات نهائی است و همه داوطلبان موظفند در این کنکور شرکت نمایند.

5- آموزش و پرورش بر اساس بودجه ای که مجلس شورای اسلامی تخصیص خواهد داد، موظف است با کمک دولت امکانات مورد نیاز استانداردسازی سئوالات، کاربرد فناوری اطلاعات در تصحیح اوراق امتحانی و افزایش تمهیدات امنیتی در اجرای این اصلاحات را فراهم نماید.

6- - تصمیم‌گیری درباره چگونگی احتساب سوابق داوطلبان بدون سابقه و دیپلمه‌های سابق و چگونگی انجام تقاضای ترمیم سابقه تحصیلی آنان و کنترل استاندارد بودن سئوالات امتحانی بر عهده شورای عالی آموزش و پرورش است.

لازم به ذکر است؛ پیشنهاد ارائه شده  از نتایج  حاصل از آخرین تحقیق اینجانب در باره روش های سنجش و پذیرش دانشجو پشتوانه نظرسنجی از  84 تن از پژوهشگران و کارشناسان خبره مدرسه و دانشگاه را همراه دارد .

ضمنا  گزارش نهائی این تحقیق به زودی برای جنابعالی نیز ارسال خواهد شد.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
یکشنبه, 08 ارديبهشت 1397 04:34

مصرف زدگی

شعر معلم برای مصرف زدگی و حمایت از کالای ایرانی

رو به افزون بس چه شرکت ها دلا
با تمدن اجنبی رویت نما

داخلی اجناس بادی روی دست
آن چنان بادی که تولیدی نه دشت

خارجی اجناس با تبلیغ هان
خانه ها را پر ز اجناسی بدان

با کمی تخفیف کالا عرضه ها
چون تقاضا بیش تولیدات را

هایپرمی ها ببینی در مکان
با فروشش تخته دکان های مان

با کمی تخفیف کالا عرضه ای
مصرفش بیشی میان مردم همی

خارجی اجناس را بر ما عیان
داخلی اجناس را محوی همان

یاد کن یادی ز گاندی رهبری
آن فقید عالم زمان دانا همی

با پیامش عرضه کالا خارجی
باد در ید مردمش فهمی کمی

تا که تولیدات داخل رشد هان
مصرفش ما بین مردم واجب آن

هر تمدن رشد با تولید خود
با صنایع داخلی امید خود


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

آیا هوش مصنوعی موجب تحول مثبت در آموزش و پرورش ایران می شود ؟

بلی - 57%
خیر - 43%

مجموع آرا: 223

دیدگــاه

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور