صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه اخبار/

حذف آزمون های ورودی در آموزش و پرورش و نقش مافیا در حافظه محوری

علی الهیار ترکمن روز سه شنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا در ساری افزود : اگر بخواهیم در چارچوب سند تحول بنیادین حرکت کنیم باید آموزش در مدارس از حالت حافظه محوری خارج شود .
وی گفت که با حذف آزمون های ورودی برای مدارس نمونه دولتی و استعداد های درخشان ، حذف آموزش حافظه محور از مدارس کلید خورده است .
معاون وزیر آموزش و پرورش تاکید کرد : دستیابی به حیات طیبه به عنوان هدف نهائی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش با ایجاد انگیزه استانداردهای رفتاری در دانش آموزان و خروج از آموزش حافظه محور امکان پذیر است .
الهیار ترکمن با اعلام این که آموزش حافظه محور در مدارس دارای مافیا و صحنه گردانانی در بیرون از آموزش و پرورش است ، گفت : تصمیم وزیر آموزش و پرورش برای حذف آزمون های ورودی به مدارس به شاداب سازی و ایجاد زنجیره رفتاری درست و مطابق استانداردها در دانش آموزان منجر می شود .
وی افزود : شورای عالی آموزش و پرورش حذف این آزمون ها را مصوب کرده است که پس از امضای رئیس جمهوری اجرا خواهد شد .
معاون وزیر آموزش و پرورش در پاسخ به این پرسش که دانش آموزان و والدین آنان در باره اجرائی شدن یا نشدن حذف این آزمون ها و شرایط جدید ثبت نام در این مدارس نگرانی دارند ، گفت : خانواده ها و دانش آموزان نگران نباشند و طی چند روز آینده موضوع اعلام و اطلاعات لازم منتشر خواهد شد.
براساس اعلام وزارت آموزش و پرورش از 13 میلیون و 500 هزار دانش آموز کشور ، حدود هفت میلیون و 500 هزار دانش آموز در دوره ابتدایی تحصیل می کنند.
18 نوع مدرسه در نظام تعلیم و تربیت کشور وجود دارد که به لحاظ اداره آنها به انواع مدارس دولتی ، غیر دولتی ، تیزهوشان ، نمونه دولتی ، هیأت امنایی ، تربیت بدنی ، علوم و معارف اسلامی ، قرآنی ، ایثارگران ، دانش‌آموزان استثنایی ، بزرگسالان ، مدارس وابسته به نهادهای مختلف ، مدارس سماء وابسته به دانشگاه آزاد اسلامی ، مدارس شبانه روزی ، مدارس از راه دور ، مدارس ماندگار ، مدارس هوشمند و مدارس شبانه تقسیم می شوند.
تاکنون برای ورود به برخی از این مدارس از جمله مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی ، دانش آموزان باید از آزمون های ویژه ای عبور می کردند که با توجه به محدودیت ظرفیت پذیرش آنها، رقابت سنگینی میان دانش آموزان شکل می گرفت و اضطراب زیادی به کودکان و نوجوانان وارد می کرد.

انتهای پیام /

سه شنبه, 06 فروردين 1397 09:00

نوشتن و تفکر انتقادی : بنویسید

نوشتن و تفکر انتقادی و فوبیای کاغذ و درس انشا  من وقتی می‌خواهم دربارۀ مسئله‌ای فکر کنم، دربارۀ آن می‌نویسم. یعنی با نوشتن می‌اندیشم.

نمی‌دانم عادت بدی است یا خوب؛ ولی می‌دانم که بسیاری از نویسندگان همین‌گونه‌اند؛ یعنی اکثر گفتارها و نوشتارها تکاپوی بی‌پردۀ ذهن‌ها است و باید آنها را «فرایند تأمل» دانست، نه «فراوردۀ تأملات». به عبارت دیگر، کاغذ، کارگاه ذهن است، نه انبار محصولات.

نگاه سنتی به نوشتن و نویسندگی، بر این پایه استوار است که نوشته‌های دیگران را باید خواند و یاد گرفت.

نگاه جدید می‌گوید: نوشته‌های دیگران را باید خواند و بر آنها خرده گرفت. تفکر انتقادی که جای آن در میان ما بسیار خالی است، بدون زمینه نیست.

 

یکی از قوی‌ترین دشمنان تفکر انتقادی در میان ما، همین تقسیم مردم به نویسنده و خواننده است. مردم را باید به نویسنده و نویسنده تقسیم کرد. دورۀ ما دورۀ تقسیم جامعه به چند نویسنده و میلیون‌ها خواننده نیست. اکنون به کمک شبکه‌های مجازی و گروه‌های اجتماعی، هر کس می‌تواند رسانه‌ای داشته باشد و بنویسد و خود را بیازماید.

نویسندگی، یکی از راه‌های آسان برای خویشتن‌آزمایی است. نوشته‌های ما بیش از آنکه برای دیگران سودمند باشد، برای خود ما مفید است. اینکه کسی نوشته ما را بخواند یا نخواند، آنقدر مهم نیست که اصل نوشتن مهم است. چون ما تا ننویسیم، نمی‌دانیم چه می‌دانیم و چه نمی‌دانیم.

نوشتن و تفکر انتقادی و فوبیای کاغذ و درس انشا

بنابراین، نوشتن دست‌کم چهار فایده دارد:
1. ما را وادار به اندیشیدن می‌کند؛
2. ما را از توهم دربارۀ سرمایه‌های علمی و توانایی‌هایمان بیرون می‌آورد؛
3. ما را در معرض نقد دیگران قرار می‌دهد؛
4. به ما جرئت می‌دهد که نوشته‌های دیگران را هم نقد کنیم و مصرف‌کنندۀ بی‌اختیار نباشیم؛ چون هر نویسنده‌ای، به خود حق می‌دهد که دربارۀ نویسندگان دیگر داوری کند.  

می‌پرسند: آیا افزایش نویسندگان، گسترش بی‌مایگی در جامعه نیست؟ چون فقط عدۀ کمی می‌توانند پرمایه بنویسند. وقتی همه دست به قلم شدند، بی‌مایگی یا میان‌مایگی، فضا را چنان تیره و تار می‌کند که شایستگان دیده نمی‌شوند.  نگاه جدید می‌گوید: نوشته‌های دیگران را باید خواند و بر آنها خرده گرفت. تفکر انتقادی که جای آن در میان ما بسیار خالی است، بدون زمینه نیست
پاسخ من این است که تا زمینۀ تفکر انتقادی در جامعه هموار نشود، دوغ از دوشاب قابل تشخیص نیست. فراوانی نوشته‌ها و نویسندگان، در صورتی زیان‌بار است که تفکر انتقادی در میان نباشد. پس مشکل در فراوانی نویسنده نیست؛ در مخاطب‌های زود‌باور است.

نوشتن به ما کمک می‌کند که نویسندگان کم‌مایه را از پرمایه تمیز دهیم. در ضمن، در نوشتن آنقدر سود و فایده است که هر زیانی را جبران می‌کند.

جامعۀ پیشرفته، جامعۀ نوشتاری است، نه شفاهی.

رونق فیسبوک و صدها شبکۀ مجازی و اجتماعی، از همین‌جا آب می‌خورد. فوبیای کاغذ (Papyrophobia)، نشانۀ نابالغی است.

قرار بود کلاس‌های انشا در مدارس و درس آیین نگارش در دانشگاه‌ها، با فوبیای کاغذ یا کاغذهراسی مبارزه کنند. اما از قضا اسکنجبین صفرا فزود.

کانال یادداشت ها

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار/ وزیر آموزش و پرورش گفت: مهمترین برنامه ما در سال جاری تحول در حوزه محتوای برنامه‌های آموزشی و پرورشی است.

عید ایرانی و حمایت از کالای ایرانی  چیزهای خوب در جامعه ما امروز تبدیل به خاطره گردیده است. ترسم آرام آرام چهره خوبی رخت بربندد و ما بدون وجود آنها زندگی محنت باری را بر دوش کشیم. هر چه بود به برکت وجود مادربزرگ و پدربزرگ بود. یا به برکت خانه های افقی قدیمی بود با بوی رطوبت نم دارش. گوشه گوشۀ آن خانه ها پُر بود از خاطره تولد فرزندان و نوه ها. یا خاطره سفره های دورهمی بیش از ده نفره . سفره هم برای خود برکتی داشت. سفره هم برای خود بوی مهربانی داشت. بوی سنگگ تازه برشته یا صدای غُرغُر سماور لب سفره با قوری قرمز عکس شاهزاده قجری.
حیاط نیمه خاکی جارو خورده آب پاشیده بوی رحمت خدا یعنی خاک نم دار می داد. دوچرخه کهنه پدر پارک در کنار دیوار کاه گلی. حوض آبی پر از آب با ماهی قرمزهای کوچک شاد. پنجره های چوبی قدیمی که بالا - پایین باز و بسته می شد (پنجره های مدل اُرسی ). اتاق های تو در توی دیوار گچی با طاقچه های دراز به موازات هم که با پارچه سفید گلدوزی شده مادربزرگ با گل های قرمز و نارنجی و زرد، و بر رویش چراغ نفتی های لاله دار طرح گُلی . شب یلدا یا تحویل سال فقط یک رسم نبود یا یک سنت نخ نما شدۀ بی معنی. هر یک برای خود ادب داشت و زیبایی آنها به زیبایی آدم هایش با صفای دلهایشان بود. عیدی پدر خیر بود و برکت . فقط پیر و بزرگ خانواده عیدی می داد .شاید برای یادآوری همه افراد خانواده که یادشان نرود رسم احترام و وفاداری. نَفَس آدمی از این همه شور و ذوق و عشق و محبت و دوستی و گذشت و... می گرفت.

اما گویی زمان با گذشت خود سعی بر تخریب تابلوی زندگی را داشت. زمان و تکنولوژی همه این زیبایی ها را شست و بُرد. به بهانه افزایش جمعیت ، ابتدا وسعت شهرها توسعه یافت و سپس ابزار و ادات تکنولوژی بی امان ما را محاصره ساخت و خانه های افقی شدند عمودی .
حیاط مهربانی بهایش آن چنان افزایش یافت که برای تازه هایش توان خرید نبود و برای قدیمی هایش هم هوس فروش و دست یافتن به نرخ روزش بود. یک ایپدمی ظاهرا کُند اما سریع ، همه حیاط داران را تسلیم فروش و خرید آپارتمان ساخت. آنهایی هم که مقاومت می کنند مورد مذمت همسایه و فامیل و بنگاه املاکی محله قرار می گیرند.دیوار مهربانی خانه های شهر یکی پس از دیگری فرو ریخت و آرام آرام کل خاطرات شیرین زندگی خانواده گسترده پدربزرگ و مادربزرگ و پنج برادر با زن و بچه هایشان متلاشی گردید و مهربانی جایش را با نامهربانی تعویض نمود. نامش شد گرفتاری و وقت نداشتن برای عزیزان یا نامش شد امنیت و عدم اعتماد به بیگانگان. قفل های در ، از چِفت پشت انداز گذشته تبدیل به پیچیدگی قفل های دزدگیر خارجی شد. حصار ما از خویشاوندان و فامیل و آشنا و هم محله ای هر چه بیشتر شد، فاصله ما نیز با آنها افزایش یافت. شدیم بیگانه از هم. فقط یک سلام خشک و خالی .آن هم سرد و غیر منعطف.

عید ایرانی و حمایت از کالای ایرانی

امروز دیگر دید و بازدید عید عطر و بوی مهربانی و اشتیاق نمی دهد. امروز افراد از هم فرار می کنند. امروز ارسال پیام جایگزین دید و بازدید گردیده است. تلفن هم نمی زنیم کی حوصله صحبت کردن یا تعارف کردن دارد؟ کی حوصله شنیدن صدای....... دارد؟ گویی هیچ کدام از ما رغبت روبه رویی با آشنایان را حتی برای سالی یک بار هم ، دیگر نداریم. ما امروز تحمل غیر خودی را حتی اگر خواهر و برادرمان هم باشد نداریم. دروغ هایمان زیاد شده و فرارهایمان از یکدیگر بی حد و حساب.

آپارتمان های سر به فلک کشیده سایه تاریک و نامهربان خود را بر روی دل هایمان افکنده و مراقب ماست که مبادا نقض عهدنامه کنیم و بخواهیم مهمان نوازی کنیم. افراد سرد و بی روح گشته اند. سفره هفت سین صفا و عطر و بوی قدیم خود را ندارد.اگر هفت سین خود را بر روی سفره می چینیم یا نامش را سفره می گذاریم به برکت سفره های گذشتگانمان است اما سفره های امروزی ترمه های مصنوعی بی روح است که صفا در آن رنگ می بازد. ماهی های قرمز کوچک داخل تُنگ شیشه ای دیگر شاد نیستند. افراد خود را در خانه حبس می کنند ومی گویند رفته ایم سفر.  دید و بازدید نوروز که تبدیل به صله رحم سالی یک بار شده ،آرام آرام ، آن نیز با بهانه هایی دارد از دست می رود. راستی با ما چه کرده اند که تحمل همنشینی و همراهی دل یکدیگر را دیگر نداریم ؟

راستی ما هیچ فهمیدیم بر سرمان چه گذشت که چنین سنت گریز و آداب و رسوم خراب کن شدیم؟ امروز هر فرد در هر سن و سالی که شاغل است عیدی می دهد و تبرک بزرگ منشی پدر یا پدربزرگ دیگر بهایی ندارد. یا مثل گذشته نیست که به معنویت عیدی بیندیشند ، امروز رقم پرداخت عیدی هم کلاس دارد. کم و زیاد عیدی توسط کودکان و نوجوانان مَحک می خورد. معترض می شوند و دیگر از تواضع و سر فرود آوردن در برابر بزرگی بزرگان خبری نیست.

دید و بازدید نوروز که تبدیل به صله رحم سالی یک بار شده ، آرام آرام ، آن نیز با بهانه هایی دارد از دست می رود. راستی با ما چه کرده اند که تحمل همنشینی و همراهی دل یکدیگر را دیگر نداریم ؟ چرا ما از یکدیگر فرار می کنیم؟ رشد و توسعه و ترقی اقتصادی و اجتماعی به بهای نیستی فرهنگ خودی ؟!! ارزش مترقی شدن را داشت؟ از خود گذشتگی جای خود را به از خود بیگانگی داده تا جایی که ما تنهای تنهائیم. فقط خودمان هستیم و زن و بچه هایمان. فاصله مان با پدر و مادر هم زیاد شده یا آنها را سپردیم خانه سالمندان که دو سه روز زندگی خود، نفس راحتی بکشیم!

عید ایرانی و حمایت از کالای ایرانی

 

ما امروز تنهائیم . تنهای تنها . ما امروز به همراهی توسعه اقتصادی - اجتماعی عاریتی از کشورهای پیشرفته ، فرهنگ خودی را به خاک خوردن و فراموشی محکوم کرده ایم. اما خود آنان با همراهی پیشرفت ، فرهنگ انسانی و انسانیت نویی را جایگزین عطر و بوی خاطرات قدیمی کرده اند. امروز آنان فرهنگ پیشرفته ای هم دارند چون همسو حرکت کرده اند اما ما فرهنگ را قربانی راحتی زندگی مدرن کردیم . امروز محتوای زندگی آنان پُر ملات و زندگی ما کم مایه گردیده است. خود پیشرفت کنندگان حواسشان بود که فرهنگ را فراموش نکنند چون لازمه حیات بشری است اما ما در تقلید کورکورانه خود فرهنگ را به کناری نهادیم و سرعت الگوجویی خود را شتاب بخشیدیم.


 عید و سفره هفت سین و دید و بازدید ، همه چیز در گذشته دور ماند . دیگر کسی نیست تا خاطرات آن را نیز تعریف کند چون فاصله ما با آن زیاد شده است و یا اصلا خاطره ای وجود ندارد. ما امروز خیر و برکت همدلی را از دست داده ایم . ما امروز عشق و مودت را از دست داده ایم. ما امروز با بیگانگی از غنای موسیقی سنتی خود ، موسیقی خارجی گوش می دهیم . امروز همه چیز ما غیر ایرانی است.

راستی چگونه قرار است با تمام این اوصاف ، ما مصرف کننده کالای ایرانی باشیم؟


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار/ وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفت: در حال حاضر یکی از مشکلات و توقعات به حق بازنشستگان و مستمری بگیران طرح همسان سازی حقوق است.

منتشرشده در بازنشستگان
دوشنبه, 18 آبان 1393 21:30

تشکر از سایت صدای معلم

یزد

منتشرشده در نامه های دریافتی

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور