صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه رسانه /

اظهارات مخبر درفولی در مورد بررسی مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش در شورای عالی انقلاب فرهنگی واکنش های متفاوتی را برانگیخته است .

پیش تر ؛ « صدای معلم » در مطلبی با عنوان :

 " صدای معلم " از رییس جمهور می خواهد در جهت انحلال شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان نهاد موازی گام بردارد و در صورت لزوم ادامه موجودیت این نهاد در کنار دیگر مسایل اختلافی به همه پرسی گذاشته شود "

همه فرهنگیان از هویت و کیان آموزش و پرورش دفاع کنیم " ( این جا ) ؛ اعلام کرد :

" « صدای معلم »  با این که انتقادات جدی و اساسی بر مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش وارد نموده است و آن را مورد نقد کارشناسی قرار داده است اما دخالت شورای عالی انقلاب فرهنگی را در امور آموزش و پرورش را توهین به شعور کارکنان این  وزارتخانه و معلمان تلقی نموده و مصرا خواهان آن است تا به جای دخالت نهادهای خارج از وزارتخانه ، نظرات کارشناسان و معلمان در این مباحث ارج نهاده شود "

"صدای معلم "  از رئیس جمهور به عنوان رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی  انتظار دارد تا  مطابق مُّر قانون به شان و استقلال وزارت آموزش و پرورش احترام گذاشته شود .

« جبهه دانا ایران » نیز به این اقدام و ظهارات دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی واکنش نشان داده است .

منتشرشده در یادداشت

 خودکشی دانش آموزان و خودکشی از نظرامیل دورکیم  طرح مسئله :
خودکشی یک پدیده اجتماعی است و در اغلب کشورهایی که اطلاعات آماری در دسترس است بین 10 علت اول مرگ در تمام سال های زندگی قرار دارد. این پدیده شوم در حوزه جامعه شناسی آسیب های اجتماعی هم همواره موضوعی کلیدی بوده است.

تغیرات وسیع اجتماعی در دوره گذار جوامع غربی و اروپایی هزینه های مادی و انسانی فراوانی برای این جامعه ها داشت که تزلزل مبانی نظم کهن و آشفتگی های اجتماعی در ساختارهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی عصر جدید یکی از عمده ترین آنها بود.این تغییرات باعث پیدایش مجموعه ای از مسائل اجتماعی شد که یکی از آن ها " خودکشی " بود. خودکشی نه تنها یک پدیده اجتماعی است بلکه با متغیرهای متعددی چون اقتصاد ، دین سیاست ، تقلید و تغییرات اجتماعی و حتی نهاد خانواده ارتباط تنگاتنگ دارد.

هدف مقاله حاضر تبیین خودکشی از دیدگاه مکتب جامعه شناختی  همچون پدیده ای چند بعدی با تاکید بر نظریه جامعه شناس بزرگ فرانسوی امیل دورکیم است.


تاریخچه :
خودکشی تاریخی دیرینه دارد و ادیان و حکما نسبت به آن مواضع متفاوتی گرفته اند اما در عین حال  هم نمی توان ادعا کرد که پدیده ای جهانی است.

"روث بندیکت" نشان داده است که خودکشی برای قبیله ابتدایی "زونی" شناخته شده نیست ولی در قبیله ابتدایی دیگری بنام" کواکیوتل" امری عادی بود.

در باور بودایی زندگی تنها شیرین نیست بلکه ضد ارزش است.

در برنامه های بلند مدت مسائل فرهنگی و آموزشی محوریت دارند  در هندوستان عهد باستان مطابق آئین هندو خردمندانی که در جست و جوی کمال و وصول به خیر جاویدان یا "نیروانا" بودند برای رها شدن از همه دردها در خلال جشن های مذهبی به فراوانی دست به خودکشی می زدند.

در چین خودکشی نوعی عکس العمل گروهی به شمار می آمد.مثلا بعد از مرگ کنفوسیوس 500 نفر از شاگردانش در اعتراض به از بین بردن آثار استاد خود را به امواج دریا سپردند!

در میان اشراف و سامورایی های ژاپن حفظ شرافت خانوادگی مستلزم نوعی از خودکشی بود که به آن هاراگیری  می گفتند.این روند را افسران ژاپنی در جنگ دوم جهانی هم دنبال کردند.

در یونان و روم باستان خودکشی جرم تلقی می شد و جسد خودکشی کننده مورد اهانت قرار می گرفت.دست راست آن را می بریدند و در جای دیگری دفن می کردند .
در تمام جوامع یهودی و مسیحی و اسلامی خودکشی ممنوع اعلام شده  است .

فقهای اسلامی با استناد به آیه 192 سوره بقره: " ولا تلقو بایدایکم الی التهلکه" معتقدند که خودکشی با دست خود خویشتن را به مهلکه انداختن است و ناقض دستور باری تعالی و لذا از معاصی کبیره شمرده می شود .


نظریه کلاسیک خودکشی دورکیم:
دورکیم نخستین جامعه شناسی بود که پدیده به ظاهر فردی " خودکشی" را یک واقعیت اجتماعی فرض کرد.

به نظر دورکیم واقعیت های اجتماعی در بیرون از حوزه فرد قرار دارند و به طور جبری بر او تحمیل می شوند و فرد در پدید آوردن آنها دخالت ندارد. همچنان که او به هیچ وجه به شخصی بودن باورها و وظایف و ارزش ها معتقد نبود . در برنامه های میان مدت مسائل اقتصادی و بهبود وضعیت معیشت محوریت دارند

دورکیم می گفت: زمانی که شخص زاییده و تربیت می شود هم زمان پدیده های اجتماعی نظیر باورها و ارزش هاو...را هم می آموزد.
پیش فرض دورکیم در بررسی خودکشی این بود که جریانات اجتماعی از ویژگی جوامع هستند و از آنجایی که خودکشی یک پدیده اجتماعی است بنابراین می توان پذیرفت نرخ خودکشی برحسب هر 100000 نفر می تواند شاخصی برای جریانات اجتماعی باشد.این نرخ برای جوامع مختلف با توجه به شرایط حاکم بر آن جامعه متفاوت است. خودکشی به نظر دورکیم یک عمل صرفا فردی نیست  .او خودکشی را با همبستگی اجتماعی و شدت و ضعف آن مربوط می داند.

امروزه صاحب نظران مکتب جامعه شناختی با استناد به نظریه دورکیم خودکشی را حاصل جمع عوامل گوناگون اقتصادی  سیاسی و دینی و خانوادگی و... می دانند .

خودکشی دانش آموزان و خودکشی از نظرامیل دورکیم

عوامل موثر بر خودکشی:


عوامل اقتصادی:
وحدت خانوادگی در نرخ  خودکشی  در آن جوامع موثر است.جوانانی که با خانواده ی شان وحدت بسیار قوی داشتند کمتر تسلیم نابسامانی های و عمل انتحاری می شوند  به طورکلی توسعه اقتصادی و پیچیدگی نقش های اقتصادی زن و مرد باعث شده که الگوی سنتی تولید و به دنبال آن نظام خویشاوندی از هم گسسته شود و در نتیجه فرد بیشتر در معرض خودکشی قرار گیرد.در بیشتر کشورهای در حال توسعه میزان خودکشی مردان با بالارفتن سن افزایش می یابد ولی برای زنان میانسال و پیر این میزان علی رغم بیوه گی و انزوای اجتماعی بسیار کم است. ژیرارد در توجیه این تفاوت معتقد است که هویت نقش اقتصادی زنان از نظر سنتی حول خانواده می چرخد ؛ به عبارت دیگر هر چند مشارکت زنان به عنوان نیروی کار و تولید در جامعه افزایش یافته ولی هویت شغلی آنان تا حدود زیادی با عواطف وا حساسات خانوادگی ترکیب شده و سبب شده توانایی دوری از خودکشی را برای زنان به شدت بالا برود .


عوامل دینی واعتقادی:
هرچه تعلق فرد به ارزش های دینی و مذهبی بیشتر باشد به همان اندازه احتمال ارتکاب خودکشی پایین می آید .

اکثر قریب به اتفاق پژوهش ها موید این نکته است که افراد متدین کمتر اقدام به خودکشی می کنند زیرا که حیات را موهبتی الهی می دانند .مومنان در هر دین و مذهبی باور دارند که زندگی امانتی از جانب خداوند است و فقط او می تواند در زمان مقرر زندگی را از فرد بستاند.


عوامل سیاسی و دولتی :
فلدمن و همکارانش با استناد به مفهوم آنومی دورکیم به این نتیجه رسیدند که میزان خودکشی در دوره انتخابات بالاتر می رود زیرا در این دوره وحدت اجتماعی متزلزل می شود و نظام اجتماعی جدیدی جایگزین نظام قبلی می شود .دولت ها برای جلب آرای مردم به مجموعه ای از اصلاحات دست می زنند ولی بعد از انتخابات وضعیت به حالت قبلی بر می گردد.

در دوره رکود اقتصادی آمریکا در سال 1972 نیکسون ریس جمهور وقت آمریکا برای جلب مجدد آرای مردم سیاست کاهش فشار اقتصادی را در پیش گرفت ولی بعد از انتخابات دوباره به حالت قبل از انتخابات برگشت . تغییر در ساختار اقتصادی  آمریکا در آن مقطع زمانی سبب  افزایش آشفتگی اجتماعی شد که نتیجه مستقیمی در بالا رفتن نرخ خودکشی در آن زمان داشت.


عامل تقلید و دنباله روی:
دورکیم نقش تقلید در خودکشی را اصولا نپذیرفت. ولی امروزه این بند از نظریه او مخالفان جدی دارد.فیلیپس تعدادی از داستان های خودکشی در روزنامه نیویورک تایمز را تحلیل جامعه شناختی کرد ( 1947 تا 1968)و بر خلاف دورکیم دریافت که در ماه های بعد از چاپ این داستان ها در روزنامه  افزایش معناداری در نرخ خودکشی ها مشاهده می شود.یافته های فیلیپس  در دوره زمانی 1968 تا1977 دوباره تائید شد.


عوامل خانوادگی:
آیا نظام خویشاوندی و روابط خانوادگی در میزان گرایش به خودکشی تاثیر دارد؟ این پرسش یکی از عمومی ترین پرسش ها در مواجهه با پدیده خودکشی است.

مطالعات  "تورلیندسون" و"بارناسون " آشکار کرد که وحدت خانوادگی در نرخ  خودکشی  در آن جوامع موثر است.جوانانی که با خانواده ی شان وحدت بسیار قوی داشتند کمتر تسلیم نابسامانی های و عمل انتحاری می شوند.حتی بی هنجاری فردی نیز می تواند با وحدت خانوادگی خنثی شود.تاثیر وحدت خانوادگی و مدیریت والدین ممکن است چنان زیاد باشد که تماس جوانان را با افراد خودکشی کننده محدود سازد .همچنین ثابت شده که کاهش وحدت خانوادگی و  مدیریت ضعیف والدین در گرایش جوانان به خودکشی تاثیرگذار است


 وضعیت خودکشی در ایران و جهان
جدید ترین آمار سازمان بهداشت جهانی، حکایت از افزایش میزان خودکشی در جهان به یک میلیون نفر در سال دارد به عبارت دیگر تعداد افراد اقدام کننده به خودکشی 10 تا 20 برابر شده است. آمار خودکشی در مناطق مختلف جهان متفاوت است  ؛ بر اساس آخرین آمار سازمان بهداشت جهانی، بالاترین نرخ خودکشی در کشور های اروپای غربی از جمله بلاروس، لیتونی و فدراسیون روسیه و پایین ترین میزان خودکشی مربوط به مالدیو، در آسیای جنوب شرقی تعلق دارد. 

خوشبختانه ایران در زمره کشورهای با نرخ پایین خودکشی است و جز در برخی مناطق غربی کشور نرخ خودکشی در اکثر استانهای کشور یک سوم و یا نصف نرخ خودکشی جهانی است.ولی توجه به این نکته مهم است که خودکشی در ایران با حدود 500 مورد موفق در سال به یکی از آسیب های اجتماعی رو به رشد تبدیل شده است.


سخن آخر اینکه:

1- متولیان امر  برای پیشگیری از خودكشی باید طراحی و اجرای  برنامه های بلند مدت، میان‌ مدت و كوتاه‌ مدت را مدنظر قرار دهند. در برنامه های بلند مدت مسائل فرهنگی و آموزشی محوریت دارند و شامل برنامه‌ریزی در جهت فرهنگ‌سازی برای روابط بهتر خانوادگی از طریق آموزش‌های همگانی در مدارس رسانه ها و ایجاد فضای آرامش بخش و امیدوار‌كننده به آینده در جهت رفع افسردگی در جامعه و... است .

در برنامه های میان مدت مسائل اقتصادی و بهبود وضعیت معیشت محوریت دارند. حل معضل بیكاری، تلاش در جهت بهبود وضعیت اقتصادی مردم،  و در كل كاهش دادن نابرابری‌های اجتماعی همه و همه می توانند مانعی بر سر راه افزایش میزان خودكشی در كشور باشند و در برنامه‌های كوتاه‌مدت نیز مسائل درمانی محوریت دارند. تشویق زوج‌های جوان برای گرفتن مشاوره های قبل از ازدواج، شناسایی افراد در خطر و اقدام سریع برای حل مشكل آنان و ایجاد خطوط بحران و اورژانس‌های اجتماعی می توانند تا حد زیادی در برابر معضل خودكشی چاره‌ساز باشد . دولت ها برای جلب آرای مردم به مجموعه ای از اصلاحات دست می زنند ولی بعد از انتخابات وضعیت به حالت قبلی بر می گردد


2- به نظر می رسد چارچوب سیاستهای کلی جمعیت ابلاغی مقام معظم رهبری به ویژه در مواردی نظیر تحکیم بنیان و پایداری خانواده از طریق  آموزشهای عمومی درباره اصالت کانون خانواده و فرزند پروری، تأکید بر آموزش مهارتهای زندگی و ارتباطی و ارائه خدمات مشاوره ا ی بر مبنای فرهنگ و ارزشهای اسلامی- ایرانی، ترویج و نهادینه سازی سبک زندگی اسلامی- ایرانی و مقابله با ابعاد نامطلوب سبک زندگی غربی می تواند زمینه فعالیت گسترده و کارایی برای مسولین ذیربط جهت مقابله با این پدیده شوم باشد .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در پژوهش

حذف حق عائله مندی بانوان مجرد

از وزیر و قاضی ...که تصمیم گرفتند حق عائله مندی از خانم های ازدواج نکرده حذف شود این سئوال را دارم که چطور به این نتیجه بسیار سخت رسیدند و چقدر انرژی مغزشون را مصرف کردند که از این خانم ها که بسیار مشکل دارند این مبلغ کم گردد؟!


1) این توهین و تضعیف حق برای خانم هایی می باشد که اکثرا سن های آنها بالای 40 سال هستند به علت جنگ ... بدون همسر مانده اند و نمی توانستند با هر کسی و با افراد کم سن تر از خودشان ازدواج کنند .... و البته چند سال پیش وزیر و قاضی وقت به این فکر افتادند که کمکی به این خانم ها شود و دست آنها درد نکند ولی شماها با نبوغ بسیار بالایی که نشان داده اید به ما خانم ها توهین کردید و فرمودید بروید ازدواج کنید و طلاق بگیرید به شما این حق تعلق بگیرد...


2) این خانم های مجرد اکثرا سرپرست پدر و مادر پیرشان هستند و همچنین پدر و مادر پیرشان تحت بیمه آنها نیز می باشد ؛ حال آقای وزیر و قاضی باهوش ... اینها چطور می شود؟ یعنی پدر و مادر خانواده یک دختر نیست! یعنی پدر و مادر ارزش برای شما ندارد که یک دختر با این جامعه ای که بسیار بسیار برای خانم مجرد و تنها و بی کس مشکل ایجاد می کنند، دارد این قدر تنش را تحمل می کند و این مشکلات را هم به دوش می کشد...


3) یک خانم طلاق گرفته از همسر پول ، منزل و ماشین و طلا... دریافت کرده و ایشان باید این حق عائله مندی را بگیرد ولی ما خانم های مجرد که خیلی از ما حتی ارث هم نگرفته ایم مانند اینجانب ، ولی نباید این حق خودمان را هم نگیریم...
به جای آنکه به فکر ما خانم های مجردی باشید که به علت جنگ حق همسر از ما گرفته شده و بی نهایت در این جامعه با ما توهین و بی حرمتی می شود فکر و راه کار درستی برای آرامش ما انجام دهید همیشه با اعصاب و روح ما هم بازی کرده اید و می کنید...
اینجانب اصلا نمی بخشم و امیدوارم آن قاضی و یا هر کس دیگر که چنین دستوری دادند از خداوند جواب کامل و جامع بگیرد چون ما خانم های مجرد دائما در مدارس ...

از خداوند می خواهیم جواب این افراد را بدهند .

متاسفانه ما قدرت برخورد با این نابغه ها را نداریم.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

  توهین یک ولی دانش آموز به صدای معلم در مورد پیک نوروزی در سمنانوطن خاک مقدس من امروز دامن خود را با غفلت مستانه یک هموطن آلوده به تخدیر فرهنگ نموده است. ابتدا اعتراض او را مبنی بر عدول آموزش و پرورش سمنان در مورد بخشنامه حذف پیک نوروزی خواندم و با او همدلی کردم اما در دیگر بخش صدای معلم ، با واژگانی تحقیرآمیز و ناجوانمردانه برابر گشتم که یک باره تمامی اعضای بدنم سست و معترض گردید.

در فضای فرهنگ فرهنگیان شاید دست های نامحرم بسیاری تن ما را آلوده به زخم های بی نهایت کرده باشد اما دریافت چنین دستمزدی از یک اولیا آن هم برای سایتی که پناهگاه مظلومان می باشد از زخم خنجر زهرآلود نیز کُشنده تر و تخریب گرتر بود.

در نوشته اخیر خود چنین بیان کرده ام :

فاصله از زمانی آغاز شد که آموزش و پرورش همانند وادی رحمت بی در و پیکر گردید و هر رهگذر از روی شیطنت یا پلیدی و زشتی بدان سنگی پرتاب کرد یا رد پایی از خود بر جای گذاشت و یا عضوی از آن شد ، بی آن که شاخص یا فاکتورهایی برای شرایط ورود چنین افرادی وجود داشته باشد.

آری !

اوقات ، ایام مهربانی ها و گذشت هاست . آستانه سال نو هستیم ، تصور نکنید هیزم نوشتارتان را بیشتر نمودید و مطلب ارسالی تان چاپ گردید، نجابت در برابر فریاد بی انصاف شما سر تسلیم فرود آورد  تو نیز ای ولی مهربانم ، بر وجود این جسم بی ولی نعمت ، مختاری تا سنگی به خشم یا نفرت یا نامهربانی بیندازی! اما تن ما آنقدر در ناملایمات شغلی نحیف گردیده است که دیگر زخم هایمان التیام نمی یابد . حداقل شما اولیای دانش آموز من یا او بر این جسم ریش ریش دل می سوزاندی و معلول را بجای علت شلاق نمی زدی .

ولی مهربانم ، به جای غرش کلمات ناموزون انسانی برای مدیریتی که جز حمایت و اخلاص در خدمت ، کمر به هیچ چشمداشت مادی و معنوی نگمارده است ، قدری صبورانه منتظر پاسخی مهربانه می شدید. با نگارش متنی دلسوزانه ، ما معلمان را نیز به سفره اعتراض خود دعوت می نمودی تا با هم صدایی خود در ماهیت انسان قرن 21 ، با وزیر خود سخن می گفتیم تا شاید مَرهم دردی می شدیم .

ولی مهربانم ما مدت زمانی ، نوشته به صدای معلم ارسال می داریم اما حجم نوشتار قشر فهیم از بس زیاد است به انتظار نوبت خود می نشینیم چون دستمایه فرهنگ از زیر دستان ما می گذرد و محتوای فرهنگ بر ما ، واژگان ادب و صبر و حرمت و ایثار را فرا داده است. من فرهنگ کشورم را با یک پاراگراف نامهربانی به احدی واگذار نمی نمایم

ولی مهربانم ، شما در دیگر حقوق پایمال شده نیز چشم و گوش بسته زمین و آسمان را به هم می دوزید؟ چون در این جامعه فقط نقض حذف پیک نوروزی مصیبت ما نیست.

هیچ می دانید غمنامه دل فرهنگیان سال هاست بر طبل اعتراض ، نجیبانه می کوبد تا شاید به قول همکاران گوش شنوایی بیابد؟ اما هرگز دهان خود را به تلفظ کلمات نازیبای ناموزون ملبس نمی سازد. شما قدری برای همدردی در این سایتی که بدان اعتماد ورزیده اید و درد دل خود را ارسال نموده اید گشتی بزنید تا ببینید صبر نجیبانه و مهربانه معلمان وطن تان را.

توهین یک ولی دانش آموز به صدای معلم در مورد پیک نوروزی در سمنان
ولی مهربانم ، از فراگیری فرزند شما از واژگان نامهربانی تان دل نگرانم .ما جز عطوفت و گذشت برای فرزندت چیزی نیاموخته ایم. شما را به خدا نتیجه زحمات ما را با چنین خشم ناموزون لکه دار مسازید. ما حتی با واژه شما بخش و کشیده هم نگفتیم ما پاسدار کمالات زبانیم.
ننگ بر قصور عاطفی انسانهایی که جز منفعت روزمره خود به هیچ نمی اندیشند



کسی که بدان اهانت ورزیده اید و تهمت هم سفرگی با 900 میلیون تومان به او بسته اید ، همان فردی است که سفره مهربانی خود را به رایگان و با عطوفت برادرانه در اختیار ما معلمان دردمند رها به حال خود ، گذاشته است و با هر ناز و عشوه معلمان هم صدا و هم مسیر است.

ولی مهربانم ، من بازنشسته از مجموع درآمد پیک نوروزی با این همه خدمت بی خبرم ، این اعداد و ارقام را از حرص و جوش سه تومن از دست رفته خود ضرب و جمع کرده اید!

اوقات ، ایام مهربانی ها و گذشت هاست . آستانه سال نو هستیم ، تصور نکنید هیزم نوشتارتان را بیشتر نمودید و مطلب ارسالی تان چاپ گردید، نجابت در برابر فریاد بی انصاف شما سر تسلیم فرود آورد.

توهین یک ولی دانش آموز به صدای معلم در مورد پیک نوروزی در سمنان

هموطنان سمنانی امروز شما داغدار فرهنگ شهر خود با غفلت یک هم شهری هستید. قلم به دست شوید که فرهنگِ فرهنگ نویسان درآستانه تزلزل و کم مایگی است.

ننگ بر قصور عاطفی انسانهایی که جز منفعت روزمره خود به هیچ نمی اندیشند.

من فرهنگ کشورم را با یک پاراگراف نامهربانی به احدی واگذار نمی نمایم. به امید اعتلای روزافزون تمامی جنبه های انسانی انسانها.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

برکناری مدیر مدرسه به خاطر یک کلیپ و مدرسه شاد

1) همه چیز از انتشار یک کلیپ دو دقیقه ای در اسفند 95 شروع شد، قسمتی از جشن نوروز دانش آموزان مدرسه که آنقدر از طرف همکاران فرهنگی از سراسر کشور مورد تشویق و تحسین قرار گرفت که خستگی ناشی از یک ماه برنامه ریزی را تا حدودی برطرف کرد. اما هنوز یک روز نگذشته بود که طی تماسی از طرف مدیر دریافتم  مسئولین به شدت در مورد این کلیپ واکنش نشان داده اند.

  وزیری که نه می تواند بودجه عادلانه برای آموزش و پرورش درخواست کند، نه می تواند طلبهای معوق معلمین را پرداخت کند، نه قادر است معلمین بی گناهش را آزاد کند و نه حتی این توان را دارد که شادی و نشاط را به مدارس بیاورد خبر این قدر شگفت آور بود که ابتدا فکر کردم مدیر قصد شوخی دارد. ولی وقتی شنیدم مدیر تا مرز برکناری پیش رفته است متوجه شدم که مسئله جدی تر از این حرفهاست.

تصمیم برکناری آنهم در تاریخ 26 اسفند نشان می داد که جرم مدیر آنقدر غیر قابل گذشت است که مسئولین طاقت پشت سرگذاشتن تعطیلات عید و سپس اتخاذ یک تصمیم منطقی را نداشته اند.

برکناری به خاطر یک کلیپ! آن هم کلیپ جشن و شادی! آن هم جشنی که به گفته ی دانش آموزان، یکی از خاطره انگیزترین جشن های دوران تحصیل شان بوده است. جشنی که تحسین دانش آموز و معلم و اولیا و همکاران را برانگیخته است. هر چند نهایتا مدیر برکنار نشد ولی وادار شد تعهد دهد که دیگر در مدرسه چنین جشنهایی برگزار نکند.

 

2  ) بر مبنای " گزارش جهانی شادی " در سال 2016 ، ایران  از لحاظ شاخصهای نشاط عمومی در میان 157 کشور مورد بررسی در رتبه 105 قرار دارد.

بر اساس گزارش مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری هم 75 درصد مردم ایران دچار یاس و ناامیدی هستند. در چنین فضای هولناک یاس آلودی اگر معلمی بتواند با کمترین امکانات برای نسل جوان و آینده ساز، جشنی ترتیب دهد که ضمن آشنایی نوجوانان با فرهنگ اصیل باستانی خود، موجبات شادی و نشاط آنها را فراهم آورد قاعدتا شایسته تحسین و تقدیر است نه سرزنش.

مطمئنا چنین معلمی در جوامع دیگر قدر می بیند و بر صدر می نشیند، اما در جامعه ما بابت این کار پسندیده ی تربیتی، بارها بازخواست می شود و نهایتا محکوم به عدم تکرار جشن می گردد. در چنین شرایطی چگونه می توان نسل جوان را از برگزاری آیین ها و مراسم غربی مانند جشن هالووین و ولنتاین منع کرد؟

چگونه می توان سر کلاس به دانش آموزان گفت هالووین یک جشن غربی است و هیچ سنخیتی با فرهنگ ما ندارد؟

مردم نیاز به شادی و جشن دارند، اگر آنها را از برگزاری جشن های ملی محروم کنیم به سمت جایگزین های غربی می روند و روز به روز از فرهنگ خود دورتر می شوند.

اما سوال اینجاست که من به عنوان یک معلم چگونه می توانم این موضوع بسیار ساده را به کسانی تفهیم کنم که معتقدند در هیچ کجای سند تحول آموزش و پرورش اشاره ای به گسترش فرهنگ ایرانی نشده است و اساسا هیچ معلمی حق ندارد در مدرسه برای بچه ها جشن چهارشنبه سوری به پا کند؟

برکناری مدیر مدرسه به خاطر یک کلیپ و مدرسه شاد

من چگونه می توانم دغدغه های خود را از سرگشتگی نسل جوان و فراموشی هویت ایرانی برای کسانی بازگو کنم که مرا به جرم ورود به یک مسئله فرهنگی متهم می کنند؟ که مرا متهم به دخالت در اموری می کنند که از نظر آنها وظیفه من نیست:

امور تربیتی و فرهنگی!

آیا فقط کسی که ابلاغ معاونت پرورشی دارد اجازه پرداختن به امور تربیتی و فرهنگی خواهد داشت؟ آیا یک معلم تاریخ اجازه ندارد به بهانه ی برگزاری یک جشن باستانی، چنان شور و نشاطی به محیط مدرسه ببخشد که تا سالها در ذهن نوجوانان آینده ساز این سرزمین حک شود؟ چنین معلمانی شایسته پاداشند یا مستحق مجازات؟ ایران  از لحاظ شاخصهای نشاط عمومی در میان 157 کشور مورد بررسی در رتبه 105 قرار دارد


3) روی سخن من با وزارتخانه آموزش و پرورش است.

وقتی جناب وزیر در مورد لزوم شادی و نشاط در مدارس صحبت می کنند آیا به مقدمات و لوازم این امر اندیشیده اند؟

آیا بعد از شش ماه دروس خسته کننده و امتحانات تکراری و یکنواخت، نیاز به یک جشن به بهانه یک مناسبت باستانی احساس نمی شود؟ و آیا جشن بدون موسیقی و پایکوبی معنی دارد؟ آیا فقط با حرفهای زیبا و مردم پسند، می توان جامعه معلمین و دانش آموزان را قانع کرد که مسئولین واقعا به شادی مردم اهمیت می دهند؟

برکناری مدیر مدرسه به خاطر یک کلیپ و مدرسه شاد


4) می گویند پادشاهی به بقراط دستور داد که از او سه درخواست داشته باشد تا هر سه را فورا اجابت کند. درخواستهای بقراط عبارت بودند از : آمرزیده شدن گناهان، جوان شدن و رها گشتن از چنگال مرگ. پادشاه نتوانست هیچ کدام از این سه درخواست را برآورده کند و گفت که همه ی اینها فقط از عهده ی خداوند بررگ برمی آید. سپس بقراط خندید و به طعنه از پادشاه خواست که از جلوی خورشید کنار رود. چرا که او نیز مانند بقراط، عاجز و مجبور است! 75 درصد مردم ایران دچار یاس و ناامیدی هستند


به نظر می رسد که چنین داستانی را باید برای وزیر محترم آمورش و پرورش دوباره خوانی کرد؛ وزیری که نه می تواند بودجه عادلانه برای آموزش و پرورش درخواست کند، نه می تواند طلبهای معوق معلمین را پرداخت کند، نه قادر است معلمین بی گناهش را آزاد کند و نه حتی این توان را دارد که شادی و نشاط را به مدارس بیاورد. آیا در این صورت، فلسفه وجودی چنین وزیری زیر سوال نمی رود؟

منبع: روزنامه روزان. 23 اسفند 1396

منتشرشده در یادداشت
ماجرای مرگ خواجو و باقی مانده ی مطالبات فرهنگیان   دیر زمانی است که بنده و امثال بنده  فرهنگیان شاغل در وزارت فخیمه ی آموزش و پرورش مطالباتی داریم که نه از خداوند پنهان است که البته عالم به غیب است و نه از مردم پنهان ، و اکثرا هم  مالی است . البته درخواست های فرهنگی و آموزشی و تربیتی هم فراوان داریم اما این همه، در میان وضعیت بغرنج معیشتی کمرنگ و کم صدا شده اند.
باز هم خداوند و  خودمان  و دولت محترم، خوب  می‌دانیم که داستان مربوط به این ماه و ماه قبل و قبل تر هم نیست بلکه این گنج قارونی که ما طلبکاریم مربوط به یکسال و دوسال و سالیان  گذشته است. 
ما هم البته دم نمی زنیم و دعا به جان دولت تدبیر و امید می کنیم زیرا  سهم عمده ای از موفقیت جناب روحانی و دولت مکرم ایشان در پیروزی انتخابات بر دوش جامعه فرهنگیان و خانواده های آنان بوده و در این اندیشه ایم که دولت نمی‌خواهد به سرنوشت خواجو دچار گردیم. .
عرض کردم که سهم بزرگی از پیروزی دولت تدبیر و امید بر دوش فرهنگیان بوده. از این رو این دولت علاقه فراوان به معلم ها دارد و حواسش به آنها هست.
دولتمردان که نیک  می‌دانند معلمین  برخلاف کارمندان دیگر دولت نه مزایایی دارند و نه حق مسکن و نه سرویس و نه لباس و نه پاداش اول سال و نه پاداش آخر سال و نه اضافه کار آن چنانی و نه کارت هدیه و نه بن فروشگاه شهروند و نه هتل و نه مهمانخانه و نه حق سفر و نه کارانه و نه یارانه و البته نه عیدانه ! (عیدانه های خاص که برخی دستگاه ها پرداخت میکنند) بنا براین رعایت آنها را می‌کنند تا به سرنوشت خواجو دچار نگردند. 
 
بگذارید  برایتان از مرگ خواجو شاعر و عارف کرمانی قرن هفتم که در سال 752 ق در شیراز رخ داده  بگویم که  می دانیم مزار او نیز در تنگ الله و اکبر است.
 
خواجو که در پناه خاندان محلی اینجو بود ،آنها را مدح می گفت . علت مرگ خواجو جالب است . زیرا  درمی یابیم شادی فراوان هم می تواند موجب مرگ گردد! این همان نکته ی ماجرا است و با عدم پرداخت مطالبات ما در ارتباط است و چون وزارت آموزش و پرورش لابد مشاورانی  آگاه  با کتاب و ادبیات و تاریخ، فراوان دارد ، دور نیست که این نکته را به جناب وزیر اطلاع داده اند تا از فجایع جلوگیری شود.
 
ماجرای مرگ خواجو و باقی مانده ی مطالبات فرهنگیان
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 خواجو کرمانی که عارفی کم توان بود، بر اثر دریافت صله ای فراوان از شادی قالب تهی کرده و اگر خدایی ناکرده این اتفاق برای ما معلمین رخ دهد و حقوق افزایش یابد یا مطالبات پرداخت گردد  تکلیف چیست ؟
 
ببینید قاضی احمد غفاری کاشانی در تاریخ نگارستان مرگ خواجو را بر اثر چه حادثه ای آورده :
 
« سبب و فاتش آنکه وی مداح آل مظفر بود ...قصیده ای غرا در سلک نظم کشید ، شیخ ابو اسحق یک طبق زر سرخ صله بدو موهبت فرمود ، مقارن این احوال خواجو متغیرالحال شده و درگذشت!» (تاریخ نگارستان ص 30)
 
قاضی احمد قمی هم چنین نوشته:
 
«...شیخ ابو اسحق یک طبق پر از زر بدو بخشید. مقارن آن حال ، مولانا متغیرالحال گشت و در دم در گذشت...» (مقدمه دیوان خواجو/سهیلی خوانساری)
القصه، خداوند به دولتمردان خیر دهاد! که به فکر ما هستند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
منتشرشده در یادداشت

چهارمحال و بختیاری

منتشرشده در نامه های دریافتی

تاريخچه ريشه هاي تفکر و تلاش براي ايجاد بورس اوراق بهادار در ايران

قسمت نخست :

روزنامه دنياي  اقتصاد (  شماره 4253 يکشنبه مورخ 8 بهمن 96)   ، در ويژه نامه ي  نکوداشت 50 سالگي بورس ، با 10  ياد داشت ، مقاله ، گفت و گو  و ...  به شرح ذيل  :

  1.  در جشن پنجاهمين سالگشت بورس از حسين عبده تبريزي
  2.  چالش هاي بورس در آغاز انقلاب از رجايي سلماسي
  3.  پنج موتور رونق بورس از شاپور محمدي
  4.   موج تحولات در دوران نخستين رئيس سازمان از علي صالح آبادي
  5.   جايگاه بورس در 50 سالگي از سليمان کرمي
  6.   روياي 50 سالگي از علي سعيدي
  7.   بورس تهران نماد شفافيت و نقد شوندگي در اقتصاد کشور از حسن قاليباف اصل
  8.   فرابورس ايران مهد نخستين هاي بازار سرمايه از امير هاموني 
  9.   رکورد هاي طلايي بورس جوان از حامد سلطاني نژاد
  10.  سپرده گذاري مرزکزي نبض تپنده بازار سرمايه

نيم قرن فعاليت بازار سرمايه را بررسي کرده است  .

در ادامه خلاصه اي از اين ويژه نامه ي ارزشمند را دريک گفت و گوي مجازي  در دو  بخش تقديم خوانندگان فهيم مي گردد .

بخش اول نگاهي به چهار دوران تاريخي ( قبل از انقلاب ، بعد از انقلاب تا پايان جنگ ،بعد از جنگ تا پايان دههي 70 خورشيدي  و دو دهه اخير  )

بخش دوم نگاهي محتوايي به بورس

قابل ذکر است که علاوه بر ، ده منبع ِ فوق الذکر ، منابع ديگر مورد استفاده از شماره 10 به بعد ، رديف گرفته اند  .

بخش اول نگاهي به چهار دوران تاريخي ( قبل از انقلاب ، بعد از انقلاب تا پايان جنگ ، بعد از جنگ تا پايان دهه ي 70 خورشيدي  و دو دهه اخير  )

الف - بورس قبل از وقوع انقلاب اسلامي ايران

 

سئوال کننده :

تاريخچه ريشه هاي ِ تفکر و تلاش براي ايجاد بورس اوراق بها دار در ايران را بيان نماييد .

پاسخ دهنده : ( 8 ) ، ( 11 ) و ( 6 )

در سال‌های نخستین پس از انقلاب، ملی شدن صنایع و دولتی کردن بیشتر شرکت‌ها و موسسات و نیز تصویب قوانینی همچون «قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران» مصوب ۱۳۵۸، موجب حذف شمار قابل توجهی از بانک‌ها و شرکت‌های پذیرفته از فهرست بورس شد.  "بازار سرمایه در ایران به نوعی از ۵۰۰ سال گذشته شکل گرفته است؛ زیرا هنگامی که کشاورزان گندم تولید می‌کردند همان موقع معاملات سلف و حتی آتی انجام می‌دادند." ( 8 )

" فرق معاملات آتی با سلف در این است که در آتی نه پولی پرداخت می‌شود و نه کالایی ردوبدل می‌شود؛ بلکه همه چیز مربوط به آینده است. خرید و فروش زیره که در کرمان تولید می‌شد ، ۴۰۰ سال پیش به‌ صورت معاملات آتی انجام می‌شد. به گفته هامونی، بنابراین در حالی که در ترم‌های اقتصادی که در غرب نوشته شده، دادوستدهایی مثل معاملات آتی به‌عنوان ابزارهای جدید معرفی می‌شود ایرانی‌ها حدود پنج قرن گذشته معاملات روی کاغذ انجام می‌دادند و بر اساس همین مبادلات کاغذی، در موعد مقرر کالاها را جابه‌جا می‌کردند." ( 8 )


" فکر اصلی ایجاد بورس اوراق بهادار در ایران، به سال ۱۳۱۵ برمی‌گردد. در این سال، یک کارشناس هلندی و یک کارشناس بلژیکی به‌منظور بررسی و اقدام در مورد تهیه و تنظیم مقررات قانونی به ایران آمدند؛ اما مطالعات آن دو، با آغاز جنگ جهانی دوم متوقف شد. در سال ۱۳۳۳، مأموریت تشکیل بورس اوراق بهادار به اتاق بازرگانی و صنایع و معادن، بانک مرکزی و وزارت بازرگانی محول شد. این گروه، پس از ۱۲ سال تحقیق و بررسی، در سال ۱۳۴۵ قانون و مقررات تشکیل بورس اوراق بهادار تهران را تهیه کردند. لایحه تشکیل بورس اوراق بهادار تهران در اردیبهشت ۱۳۴۵ در مجلس شورای ملی تصویب شد. در پانزدهم بهمن ۱۳۴۶، بورس تهران، با ورود سهام بانک صنعت و معدن و نفت پارس آغاز به کار نمود." ( 11 )

کشورمان از دير باز  در حوزه برنامه‌ریزی در منطقه پیشرو بوده است. به‌طوری که نخستین بار در سال ۱۳۱۲، طرح ایجاد بورس در مجلس مطرح می‌شود. می‌دانیم که ما از سال ۱۳۲۸ قانون توسعه داریم که در آن زمان برنامه‌ها هفت ساله بوده است. بنابراین بورس نیز که در این برنامه‌ها گنجانده می‌شود حاصل زحمات و برنامه‌ریزی‌های مناسب آن دوران بوده است.(6 )

تاريخچه ريشه هاي تفکر و تلاش براي ايجاد بورس اوراق بهادار در ايران

سئوال کننده :

مي گويند نخستين معاملات بر روي تخته سياه با گچ نوشته و انجام مي شد ؟

 

پاسخ دهنده ( 6 ) :

"در ۱۵ بهمن ۱۳۴۶ نخستین معاملات بورس در کشورمان انجام می‌شود. در آن زمان معاملات روی تخته سیاه و با گچ نوشته و انجام می‌شد. این مساله مختص بورس ایران هم نبوده همه بورس‌های جهانی با همین روش شروع کرده‌اند. بانک توسعه صنعتی و معدنی در کنار نفت پارس، اولین شرکت‌هایی هستند که در بورس کشورمان پذیرش و نخستین معاملات بورس در این نمادها انجام شد. در آن زمان فقط روزهای یکشنبه معاملات انجام می‌شد؛ یعنی تنها یک روز در هفته. آن هم به این صورت که ابتدا کارگزاران سفارش‌ها را از مشتریان خود دریافت می‌کردند و از ساعت ۹ تا ۱۰ دور یک میز با سایر کارگزاری‌ها مذاکره می‌کردند. در این بازه زمانی کارگزار نمی‌توانست با مشتری خود مجددا صحبت کند. پس از آن، مجددا بین ساعت ۱۰ تا ۱۱ کارگزاران سفارش‌های جدید را از مشتریان دریافت کرده و ساعت ۱۱ تا ۱۲ پروسه مذاکره کارگزارها دور میز تکرار می‌شد."( 6 )  دلیل این محدودیت در دادوستد سهام این بود که پس از انقلاب بسیاری بورس را به‌عنوان یک نماد سرمایه‌داری می‌دانستند تا جایی که بسیاری از فعالان بازار، می‌ترسیدند بگویند که در بازار سهام کار می‌کنند

 

سئوال کننده :

عمده اوراق قرضه ( بدهي ) در ابتدا چه بوده است ؟ 

 

پاسخ دهنده :  ( 6)

" در آن دوران عموما اوراق قرضه (بدهی) و اوراق مربوط به اصلاحات اراضی مورد معامله قرار می‌گرفتند و کمتر معامله سهام را در بورس‌ها شاهد بودیم. این روند تا زمانی پیش می‌رود که خصوصی‌سازی بر اساس «قانون گسترش مالکیت واحدهای تولیدی» در سال ۵۴ شکل می‌گیرد و به تدریج شرکت‌هایی وارد بورس می‌شوند و معاملات سهام نیز انجام می‌شود. این مسیر تا سال ۵۸ ادامه می‌یابد."( 6 )

 

سئوال کننده :

حجم مبادلات بورس از شروع فعاليت چقدر بوده اين ارقام قبل از پيروزي انقلاب اسلامي ايران چقدر بوده است ؟

 

پاسخ دهنده :  ( 12 ) و ( 5 )

دو دفتره بودن بسیاری از بنگاه‌های اقتصادی کشور و فرارهای مالیاتی باعث می‌شد تا به‌طور کلی شفافیت حساب‌ها برای آنها هزینه بیشتری داشته باشد. در نتیجه جذابیت ورود به بورس برای این دست شرکت‌ها پایین بود  حجم اولیه معاملات در بورس: "طی سال‌های ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۷ حجم معاملات معادل ۱۵ میلیارد تومان بود که ۷ میلیارد تومان آن مربوط به مبادلات اوراق قرضه و ۸ میلیارد تومان معاملات سهام بوده است. طی این سال‌ها معاملات بر حسب دلار زیاد نبوده اما در کتاب بازار سرمایه که منتشر شده است، همه آمار و ارقام و اندازه بورس به دلار نوشته شده تا بتوان محاسبات روز را هم انجام داد." ( 12 )

در آغاز تنها سهام بانک توسعه صنعتی و معدنی و نفت پارس به همراه انواع اوراق قرضه در بورس معامله شدند. عرضه و تقاضای سهام در روزهای اول بسیار محدود بود. تصویب قانون گسترش مالکیت واحدهای تولیدی عرضه‌ها را تقویت کرد و از سوی دیگر تاسیس شرکت‌های سرمایه‌گذاری مانند سرمایه‌گذاری ملی ایران تحریک سمت تقاضا را به دنبال داشت. به این ترتیب ارزش معاملات که در سال نخست، تنها در سطح یک و نیم میلیون تومان قرار داشت به بیش از ۴/ ۴ میلیارد تومان در سال ۵۶ رسید (پس از حدود ۱۰ سال). با در نظر گرفتن نرخ دلار در آن سال‌ ارزش معاملات از حدود ۲۱۲ هزار دلار در سال نخست به حدود ۵۸۰ میلیون دلار در سال ۵۶ رسیده بود.( 5 )

 

سئوال کننده :

عامل يا عوامل اين رشد سريع  چه بوده  است ؟

 

پاسخ دهنده :  ( 5 )

روند افزایش تعداد شرکت‌های سهامی با اجبارهای قانونی افزایش یافت و تعداد شرکت‌های پذیرفته‌شده در سال‌های ۵۵ و ۵۶ جهش بیش از ۴۰ درصدی را تجربه کرد. به این ترتیب در پایان سال ۵۶ تعداد شرکت‌های سهامی به ۱۰۲ عدد رسید. نام بسیاری از این شرکت‌ها احتمالا برای فعالان کنونی بورس تهران نیز آشنا است. نفت پارس قدیمی‌ترین شرکتی دانست که همچنان معاملات آن در بورس تهران برقرار است. معاملات سهام برخی از شرکت‌های سیمانی و قندی نیز از باقیمانده‌های سال‌های نخست راه‌اندازی بورس هستند. در این میان نام برخی از شرکت‌های آشنا وجود دارد که عمدتا به دلیل مشکلاتی که داشتند مجبور به ترک معاملات بورس تهران و کوچ به معاملات بازار پایه شده‌اند.( 5 )

 

سئوال کننده :

از اجبار هاي قانوني سخن گفتيد . لطفأ چند مورد اين قوانين را ياد آوري کنيد .

 

پاسخ دهنده :  ( 10 )

"بنگاهداری در اقتصاد ایران پس از تصویب «لایحه اصلاح قسمتی از قانون تجارت» در سال ۱۳۴۷ وارد مرحله جدیدی می‌شود و امکان عمومی کردن سهام شرکت‌ها فراهم می‌شود. از این تاریخ مبنای قانونی شرکت‌های سهامی عام، شکل می‌گیرد. به موجب این قانون، شرکت‌هایی که قبلا هم بودند، مجاب می‌شوند خود را در چارچوب قانون جدید ساماندهی کنند و شکل سهام خود را بر اساس این قانون تنظیم و به مردم عرضه کنند. پس از آن است که بانک‌ها و کارخانجات مهم نیز در قالب شرکت سهامی عام تاسیس و سهام خود را به عموم عرضه می‌کنند. خالی از لطف نیست اشاره شود در لایحه اصلاحی سال۱۳۴۷ به‌‌رغم تازه‌کار بودن بورس در آن زمان، در ۶ ماده به نقش بورس و تفکیک شرکت‌های بورسی از غیر‌بورسی اشاره شده است. در این راستا تصویب «قانون گسترش مالکیت واحدهای تولیدی» در سال ۱۳۵۴ که به منظور گسترش مالکیت کارخانجات توسط عموم مردم و جلوگیری از مالکیت انحصاری عده‌ای خاص بر کارخانجات به تصویب مجلس رسید، به توسعه بورس در آن زمان کمک شایانی کرد.( 10 )

 

سئوال کننده :

آيا پرهيز از بخش دولتي و توجه به بخش خصوصي قبل از انقلاب هم مورد توجه دولتمردان بوده است ؟

 

پاسخ دهنده :  ( 5 )

تلاش برای خارج کردن سهام از بخش دولتی به شرایط کنونی محدود نمی‌شود. مروری بر قانون و مقررات و همچنین اظهارنظرهای مسوولان وقت کاملا بر عزم افزایش مشارکت عمومی در بخش تولید اشاره دارد. در دهه اول ( قبل از انقلاب )  سیاست‌گذاران همه تلاش خود را برای رواج فرهنگ سهامداری و جلب اطمینان به توسعه اقتصاد کشور به کار بردند.( 5 )

 

سئوال کننده :

آيا جلب سرمايه هاي خارجي هم  قبل از انقلاب هم مورد توجه دولتمردان بوده است ؟

 

پاسخ دهنده :  ( 5 )

علاوه بر فرهنگ‌سازی در داخل کشور تلاش برای جذب اعتماد سرمایه‌گذاران خارجی به اقتصاد کشور نیز از همان سال‌های نخست وجود داشته است. تیترهای پرانگیزه روزنامه‌ها در سال‌های نخست پس از افتتاح بورس از عرضه نخستین اوراق قرضه دولت ایران در آلمان بر این موضوع تاکید دارد. در سال ۵۳ بانک مرکزی معاملات سلف دلار را تصویب کرده بود. این تصمیم به دنبال حمایت از فعالان اقتصادی در برابر نوسانات نرخ ارز اتخاذ شد. در آن زمان این مصوبه با توجه به عدم آمادگی بانک‌ها به خوبی عملی نشد .( 5 )

 

ب بورس بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران تا پايان جنگ تحميلي

سئوال کننده :

چالش هاي بورس در اوايل پيروزي انقلاب اسلامي ايران چه بود ؟

تاريخچه ريشه هاي تفکر و تلاش براي ايجاد بورس اوراق بهادار در ايران

پاسخ دهنده ( 6 )

به دنبال تصویب دو قانون مربوط به ادغام بانک‌ها و حفاظت و توسعه صنایع ایران به سمت ملی شدن حرکت کرد. اقدامی که بورس را نیز متاثر کرد و اقتصاد به جای خصوصی شدن به سمت دولتی شدن رفت. بنابراین، بخشی از شرکت‌های بورسی از این بازار خارج شدند."( 6 )

در واقع، شرکت‌هایی که سودآور بودند تمایلی نداشتند با ورود به بازار سهام این سود را با دیگران به شراکت بگذارند. شرکت‌هایی نیز که زیان‌ده بودند، از سوی بورس پذیرفته نمی‌شدند. در نتیجه باید انگیزه‌ای ایجاد می‌شد تا به بزرگ شدن بورس کمک شود. قانون تخفیف مالیاتی که در بورس‌های بین‌المللی کم‌نظیر است یکی از جذابیت‌هایی بود که شرکت‌ها برای ورود به بورس انگیزه بیشتری پیدا کنند. البته دو دفتره بودن بسیاری از بنگاه‌های اقتصادی کشور و فرارهای مالیاتی باعث می‌شد تا به‌طور کلی شفافیت حساب‌ها برای آنها هزینه بیشتری داشته باشد. در نتیجه جذابیت ورود به بورس برای این دست شرکت‌ها پایین بود.( 6 )

 

سئوال کننده :

لطفأ بيشتر توضيح دهيد .

 

پاسخ دهنده ( 2 )

"پس از انقلاب اسلامی سازمان بورس به مدت یک سال فعالیتی نداشت. البته نه به این صورت که در سازمان بورس بسته شود بلکه تنها دادوستد‌ها انجام نمی‌شد. علت این موضوع به قوانینی باز می‌گردد که در سال ۵۸ برای ملی شدن بانک‌ها، بیمه‌ها و حفاظت و توسعه صنایع منعقد شد. این قوانین معاملات سهام را متوقف کرده بود. قانون یادشده دارای چهار بند الف، ب، ج و د بود که شرکت‌های مشمول بند «الف» از بورس خارج و مشمولان بند «ب» مصادره شدند. شرکت‌های مشمول بند «ج» به بانک‌ها بدهی داشتند و مشمولان بند «د» نیز شرکت‌هایی بودند که مدیران آنها از کشور خارج شده بودند. به این ترتیب بیشتر شرکت‌ها از بورس خارج شدند . " ( 2)

به این ترتیب در آذر ۵۹ ، عملا بازاری وجود نداشت. جلسات هیات مدیره تشکیل نمی‌شد. از جلسات کارگزاران نیز خبری نبود. در آن بازه زمانی تعداد کارمندهای سازمان تنها ۲۵ نفر بود. ( 2 )  .

دلیل این محدودیت در دادوستد سهام این بود که پس از انقلاب بسیاری بورس را به‌عنوان یک نماد سرمایه‌داری می‌دانستند تا جایی که بسیاری از فعالان بازار، می‌ترسیدند بگویند که در بازار سهام کار می‌کنند. ( 2 )

 دولت با اعلام اینکه سود این اوراق ربا است، مانع از انجام دادوستد اوراق مزبور شد. برای تغییر این ذهنیت غلط در مورد بازار سهام به‌طور مرتب ، با رسانه‌های مختلفی اعم از روزنامه‌ها، مجلات و رادیو مصاحبه‌هایی انجام مي شد. این گفت‌وگوها برای معرفی بازار سرمایه به‌عنوان یک ابزار مهم در توسعه اقتصادی بود. علاوه بر این در جلساتی نیز با مقامات مذهبی توجیهاتی برای معاملات سهام در بورس تهران صورت گرفت. در پایان همان جلسات اتفاقا مقامات مزبور تاکید کردند که معاملات بورس بسیار سالم و شفاف است. این اقدامات و فرهنگ‌سازی به مدت طولانی انجام شد تا اذهان عمومی با بازار سهام و نحوه معاملات و شرعی بودن آن آشنایی پیدا کنند.( 2 )

 

سئوال کننده :

اين توضيحات شما موانع قانوني را نمايان نمي کند . اگر موانع قانوني وجود دارد به آن ها اشاره کنيد .

 

پاسخ دهنده ( 10 )

"در سال‌های نخستین پس از انقلاب، ملی شدن صنایع و دولتی کردن بیشتر شرکت‌ها و موسسات و نیز تصویب قوانینی همچون «قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران» مصوب ۱۳۵۸،موجب حذف شمار قابل توجهی از بانک‌ها و شرکت‌های پذیرفته از فهرست بورس شد. در ادامه «قانون بانکداری بدون ربا» مصوب ۱۳۶۲ و در نتیجه عدم انتشار اوراق قرضه، عملا سبب افول بورس و به حاشیه راندن آن شد. " ( 10 )

 

سئوال کننده :

در اين دوران نقش کارشناسان چه بود ؟

 

پاسخ دهنده ( 2 ) :

در مجموع باید توجه داشت، چراغ بازار سهام در دوران بعد از انقلاب با تلاش چشمگیری روشن نگه داشته شد تا این بازار نوپا با وجود چالش‌ها و مشکلات متعدد ، حالا بتواند به این مرحله برسد. ( 2 )

منابع :

منابع :

  1.  در جشن پنجاهمين سالگشت بورس از حسين عبده تبريزي
  2.  چالش هاي بورس در آغاز انقلاب از رجايي سلماسي
  3.  پنج موتور رونق بورس از شاپور محمدي
  4.  موج تحولات در دوران نخستين رئيس سازمان از علي صالح آبادي
  5. جايگاه بورس در 50 سالگي از سليمان کرمي
  6.  روياي 50 سالگي از علي سعيدي
  7.  بورس تهران نماد شفافيت و نقد شوندگي در اقتصاد کشور از حسن قاليباف اصل
  8.  فرابورس ايران مهد نخستين هاي بازار سرمايه از امير هاموني
  9.  رکورد هاي طلايي بورس جوان از حامد سلطاني نژاد
  10. سپرده گذاري مرزکزي نبض تپنده بازار سرمايه
  11. دانشنامه ويکي پديا
  12. معاون نظارت بر نهادهای مالی سازمان بورس تشریح کرد.
  13. صداي معلم : مشکل «صندوق ذخیره فرهنگیان » نه " انحلال " است و نه " غیرمتمرکز و استانی کردن صندوق "! پیشنهاد ما این است !
  14. جزئیات نکوداشت جشن ۵۰ سالگی بازار سرمایه به قلم معاون نظارت بر نهادهای مالی سازمان بورس روزنامه دنياي اقتصاد شماره 4250 مورخ 4 / 11 / 96 به قلم معاون نظارت بر نهادهای مالی سازمان بورس روزنامه دنياي اقتصاد شماره 4250 مورخ   4 / 11 / 96                                                                                                                                                              
منتشرشده در اقتصاد

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور