تفاوتی است میان خلق های عالم بیش
چه گویم از دل غافل تغافل ای درویش
هزار قصه حکایتگری کند ما را
تمدنی است خیالی اسیر قومی خویش
تمدنی است خیالی جهان زند فریاد
ز دست خویش کنم ناله آتشین لا عیش
چراغ راه بشر گشته هر تمدن هان
ولی چه سود عمل ها نهفته ظاهر کیش
بشر به رویت دانا اسیر نفسانی
بشر خطا کندش کیفری چو سوزن نیش
به جان خلق چه کیفر رسد بدان روزی
اگر چه خلق خود آگاه از عوالم خویش
بشر اسیر بلاهای خانمان سوزی
به زرق و برق تمدن که ظاهری اندیش
چه گویم از خطراتش تمدنی ویران
نما به جلوه گری حیف از درون بس ریش
دلا به نان جوین چون علی قناعت کن
که حفظ خود کنی از هر ریا و هر تلخیش
ولی که ناظر ایمان بگوید از ایمان
که خلق را که به تبلیغ رهنما در کیش
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/ رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش گفت: انتظارات جامعه از آموزش و پرورش تفاوت معنی داری نسبت به دورههای گذشته یافته و بیش از این ادامه مدیریتهای سنتی پاسخ گو نیست؛ این در حالیست که وزارتخانه اگر از درون خود به انتظارات اجتماعی جدید پاسخ ندهد، قطعاً با بحران گسترده بیاعتمادی مواجه خواهد شد.
روانشناسان، فراوان دربارۀ بلوغ زودرس جوانان سخن گفته و هشدار دادهاند.
کاش جامعهشناسان هم دربارۀ بلوغ عقلی دیررس در برخی جوامع بشری پیوسته هشدار میدادند و زنگهای خطر را به صدا درمیآوردند. بلوغ دیررس، یعنی آنچه را که در سیسالگی فهمیدهای باید در بیستسالگی میفهمیدی و آنچه در پنجاهسالگی آموختی باید در چهلسالگی میدانستی. گاهی دیر فهمیدن به اندازۀ نفهمیدن، زیانبار است. وقتی کار از کار گذشت، نه پشیمانی سودی دارد، نه آگاهی.
جامعه نیز مانند انسان، دوران بلوغ دارد. جامعهای که دیرتر به بلوغ عقلی میرسد، آنچه را که – مثلا - باید در قرن بیستم میلادی میفهمید، در قرن بیستویکم میفهمد. پس در قرن بیستویکم چیزی را میفهمد که زمان آن گذشته است. بدین ترتیب، چیزی را که باید در قرن بیستویکم بیاموزد و مربوط به همان قرن است، نمیآموزد و به قرنی دیگر وامیگذارد. این دومینوی تأخیر همینطور قرنهای او را میبلعد و میان او و قافلۀ تمدن فاصله میاندازد.
بلوغ عقلی جامعه، نشانههایی دارد که مهمترین آنها، مسئولیتپذیری، توانایی در کار گروهی و فروتنی است:
جامعۀ فروتن، بلندپروازی نمیکند، اگرچه به دوردستها مینگرد؛ خیالاندیش نیست، اگرچه تخیلی قوی دارد؛ شعارهای خام نمیدهد، اگرچه از صدایی بلند در جهان علم و صنعت برخوردار است؛ به روی دیگران چنگ نمیاندازد، اگرچه دوست و دشمنش را میشناسد؛ به تجربههای جوامع دیگر ارج مینهد و چرخ را دوباره اختراع نمیکند، اگرچه آسیبها را هم میشناسد.
توانایی در کار گروهی را هم باید در دوران کودکی آموخت که متأسفانه نظام آموزشی ما هیچ برنامهای برای آن ندارد؛ بلکه پیوسته بر آتش تفکیکها و تقسیم آدمها به بهانههای گونهگون میدمد.
دربارۀ مسئولیتناپذیری ما ایرانیان نیز اگر شک دارید، این روزها سری به طبیعت بزنید.
در ایام نوروز چند بار خواستم به توصیۀ حافظ عمل کنم و بر لب جویی بنشینم تا گذر عمر را ببینم؛ «کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس.» اما هر بار که بر لب جویی نشستم، آن قدر زباله و بیمرامی و زخم ظلم و جفا بر تن طبیعت دیدم که آه از نهادم برآمد.
رفتار ما با طبیعت، گویاترین گواه بر مسئولیتناپذیری ما است و مردمی که رفتارشان با طبیعت این است، سرنوشتشان نیز همین است.
کانال یادداشت ها
گروه اخبار/ وزیر آموزش و پرورش در دیدار نوروزی خود با مدیران مرکز امور بین الملل و مدارس خارج از کشور و معاونت متوسطه و امور زنان، بر خارج شدن مدارس از حالت رخوت و سستی تاکید کرد و اجرای این موضوع را در گرو ترسیم نقشه راهبردی وزارتخانه در سال 97 خواند.
گروه اخبار/ سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس مدل آموزشی مورد استفاده در کشور را مدلی منسوخ دانست که فاصله زیادی از واقعیت و نیاز جامعه دارد.
امروز روز طبیعت است. روز بدر کردن نحوست 13 است. سالهای طولانی خواستند تا ما باور کنیم که عدد 13 نحس است. پلاک های دری که با این عدد شناسایی می شوند چنین نوشته می شوند 1+12
راستی یک تصور غلط چگونه می تواند سالهای متمادی ، باور یک ملت را تشکیل دهد؟
نحوست عدد 13 پس از نفوذ فرهنگ اروپایی در زمان حکومت صفویان به ایران رسیده است . اروپائیان عدد 13 را نحس می دانستند و هنوز هم با وجود پیشرفت های علمی و فن آوری در اروپا ، این خرافات عمیقا در دل بسیاری از آنان وجود دارد که در مقایسه با خرافات مشرق زمین ، شمارگان آن ها کم هم نیست و مثال های بسیار دیگری مانند " داشتن روزی بد با دیدن گربه ی سیاه رنگ" ، احتمال " رویدادی شوم پس از رد شدن از زیر نردبام " یا " شوم بودن گذاشتن کلید خانه روی میز آشپزخانه "، "خوش شانسی آوردن نعل اسب " و بسیاری موارد خرافی دیگر که برخی وارد فرهنگ ما نیز شده اند .
اما تنها چیزی که در فرهنگ ایرانی می توانیم درباره ی عدد سیزده پیدا کنیم ، " بد قلق" بودن عدد 13 به خاطر خاصیت بخش ناپذیری آن است. (که این خود نشانه ای از دانش بالای ایرانیان از ریاضی و به کارگیری آن در زندگی روزمره است. )
وقتی دربارۀ نیکویی و فرخندگی این روز بیشتر دقت می کنیم منابع معقول و مستند با سوابق تاریخی زیادی را می یابیم. همان طور که گفته شد سیزدهم فرودین ماه که تیر روز نام دارد و متعلق به فرشته یا امشاسپند یا ایزد سپند (مقدس) و بزرگواری است که در متون پهلوی و در اوستا تیشتر نام دارد و جشن بزرگ تیر روز از تیر ماه که جشن تیرگان است به نام او می باشد.
برعکس تصور عامه بر نحوست روز سیزدهم فروردین ماه ، در کتاب " آثار الباقیه" ابوریحان بیرونی که کتابی در وجه مطالعه تطبیقی تقویمهای فرهنگها و تمدنهای گوناگون ، در هم بافته با ریاضیات ، نجوم ، به همراه کاوش در سنن و مذاهب ملتهای گوناگون است جدولی برای سعد و نحس بودن روزها دارد که در آن جدول در مقابل روز سیزدهم نوروز کلمه ی "سعد" به معنی نیک و فرخنده آورده شده است.
اگر روز سیزده بدر ، نحس باشد بایستی این روز در تمامی ماه های سال چنین باشد. پس حکمت بدر کردن 13 فروردین نه به دلیل نحوست عدد که به دلیل اتمام جشن نوروز با سابقه تاریخی می باشد. پیشینه ی جشن نوروز را از زمان جمشید شاه می دانند درباره ی مفهوم سیزده به در، هم روایت هست که :
روز سیزده بدر روز تحکیم مودت و دوستی و عشق من و شما با شاهرگ های سبز تصفیه کننده هوای ناپاک ره آوردهای زندگی شهرنشینی و شهر گستری بشری است ".......جمشید، شاه پیشدادی ، روز سیزده نوروز (سیزده بدر) را در صحرای سبز و خرم خیمه و خرگاه بر پا می کند و بار عام می دهد و چندین سال متوالی این کار را انجام می دهد که در نتیجه این مراسم در ایران زمین به صورت سنت و آیین درمی آید و ایرانیان از آن پس سیزده بدر را بیرون از خانه در کنار چشمه سارها و دامن طبیعت برگزار می کنند ....."
اما در بررسی دیرینگی جشن سیزده بدر از روی منابع مکتوب ، تمامی منابع به دوران قاجار اشاره دارند و گزارش به برگزاری سیزده بدر در فروردین یا صفر در این دوره داده اند، از همین رو برخی پژوهشگران پنداشته اند که جشن سیزده بدر بیش از یکی دو سده دیرینگی ندارد اما با دقت بیشتر در می یابیم که شواهدی برای دیرینگی جشن سیزده بدر وجود دارد.
مراسم سبزه گره زدن یکی از مراسم سیزده بدر
افسانۀ آفرینش در ایران باستان و موضوع نخستین بشر و نخستین شاه و دانستن روایاتی درباره ی " کیومرث " دارای اهمیت زیادی است، در " اوستا " چندین بار از کیومرث سخن به میان آمده و او را نخستین پادشاه و نیز نخستین بشر نامیده است.
گفته های حمزه ی اصفهانی " در کتاب "سِنی ملوک الارض و الانبیاء " صفحه های 23 تا 29 و گفته های " مسعودی " در کتاب " مروج الذهب" جلد دوم صفحه های 110 و 111 و " بیرونی" در کتاب " آثار الباقیه" بر پایه ی همان آگاهی است که در منبع پهلوی وجود دارد که :
" مَشیه و مَشیانه " که دختر و پسر دو قلوی کیومرث بودند، روز سیزدهم فروردین برای نخستین بار در جهان با هم ازدواج کردند. در آن زمان چون عقد و نکاحی شناخته نشده بود آن دو به وسیله ی گره زدن دو شاخه ی " موُرد " ( نام درختی زینتی همیشه سبز است) ، پایۀ ازدواج خود را بنا نهادند و چون ایرانیان باستان از این راز به خوبی آگاهی داشتند ، آن مراسم را به ویژه دختران و پسران دم بخت روز سیزده بدر انجام می دادند ، امروزه نیز دختران و پسران برای بستن پیمان زناشویی ، نیت می کنند و سبزه گِره می زنند.( در منبع اصلی علف گره زدن نوشته است) این رسم از زمان " کیانیان " تقریبا فراموش شد و در زمان " هخامنشیان " دوباره آغاز شد و تا امروز باقی مانده است .**
هر سنت به وجود آمده اصولا ریشه تاریخی دارد و این اصل بیشتر از سوی افراد صاحب قدرت و منصب به عنوان بدعتی تازه مرسوم گردیده است.
روز طبیعت ، روزی است که دشت و دمن با طراوت آب و هوای بهاری ، مستی و سر زندگی را به افرادی که طی چرخش ایام یک سال خسته از کار و فعالیت گردیده اند ، تقدیم می دارد. در بهار جوانه زدن شاخ و برگ درختان و گیاهان از تولد دوباره سخن می گوید ، لباس خشک و بی روح زمستان از تن طبیعت کَنده شده و رخت سرسبز بر چهره زیبای جنگل ها و تفرج گاه ها به عنوان نمود زندگانی را می پوشاند.
با رفتن خود در دل طبیعت ما انسانها سلام و ارادت و نیاز خود را در گوش دشت و دَمن زمزمه می کنیم و دوام و بقای حیات خود را در پاسداشت حرمت و قداست فضاهای سبز ، برای تسلسل نسل ها رقم می زنیم.
روز سیزده بدر روز تحکیم مودت و دوستی و عشق من و شما با شاهرگ های سبز تصفیه کننده هوای ناپاک ره آوردهای زندگی شهرنشینی و شهر گستری بشری است.
روز پیوند جنگلبانان گمنام با مردمانی است که گاه با شکار غیرقانونی خود اکوسیستم طبیعی آفرینش را در هم می کوبند و فرآیند گیاهان و حیوانات و میکرو ارگانیسم ها را نابود می کنند.
گاه بشر ظالمانه با اتکا به قوای جسمانی خود بر تن نحیف و لطیف بهاری طبیعت ، پای نامهربانی را به خشونت می گذارد و شاخ و برگ نورسیدۀ آن را له می کند ، می شکند ، می سوزاند و.......
آن درخت خودروی جنگل و دشت به من ناسپاس نیازی ندارد اما حیات و دوام بقای من و فرزندان من در گِرو سرسبزی همان درختی است که توسط جهل و نادانی عده ای محکوم به نیستی می گردد.
بیایید با آغوشی پُر از مهر و محبت در کنار طبیعت ، نه بر روی سبزه ها و روئیدنی ها ، روز دلپذیری کنار خانواده خود بگذرانیم و به کودکان و نوجوانان خود میراث داران این گستردگی سبز بی انتها ، عشق به طبیعت را فرا دهیم و حساس بودن محیط زیست را به هر نوع آلودگی و انباشت زباله های تجزیه ناپذیر یاد آور شویم . امروز ما هر چه بکاریم فردا همان را درو خواهیم کرد.
روز سیزده بدرتان به خوشی و خرمی بگذرد.
** تاریخچه سیزده بدر، مجموعه تاریخ و تمدن، سایت بیتوته.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید