«آن که چرایی در زندگی دارد، با هر چگونه ای خواهد ساخت» / عمده فعالیتهای بهمن بیگی به خاطر انجام وظیفه نبود چون کسی یا مرجعی این کارها را از او نخواسته بود/ او تفنگ را از دست عشایر گرفت و به جای آن، قلم را در دستشان نهاد/ در ابتدا بسیاری به روند کارش با دیده ی شک و تردید و بعدا با نگاه حب و بغض می نگریستند/ همین ذهنیت بعد از انقلاب بود که نگذاشت کسی او را قدر بداند و بر صدر نشاند ؛ اما وقتی همه مطمئن شدند دیگر نیست ،شبکه ملی برایش وقت گذاشت و مثلا مستند الفبای معجزه گر را پخش کرد. آن هم به کارگردانی کسی ( حسن پور) که به قول خودش تا سال 1385 حتی نام بهمن بیگی را نشنیده بود ....
پرتو روی تو ای شمع جگر سوز مدام
در دل آینه تابد ببرد لکّه دام
دل رم کرده من تابش انوار طلب
می کند تجربه سازد که شود پخته نه خام
ای قلم عزت تو گم شده در جامعه ولی
نظر صاحب دوران تو ببین هست پیام
علم آموز تو شد پیر خردمند که گفت
در ره علم ببین رونق ایام به کام
خجل آن کس که در علم به رویش نگشود
یا که در علم شد و خواند ببرد از خود نام
عقل ها می نگرم پوچ که در مدرک علم
ضعف روح است چه گویم هیجان گشته نه رام
گر هدایت نکنی دوست ولی را گویم
در رهت جان چه و ایمان نکند فهم همام
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
جالب است که موسسات برگزاری آزمون ها " بی نام و نشان " نبوده و با مجوز وزارت آموزش و پرورش اقدام به برگزاری آزمون ها در مدارس می کنند اما ظاهرا مسئولان این وزارتخانه از کنار آن به راحتی می گذرند/ نخستین پرسش آن است که آیا این موسسات خود سر و بدون هماهنگی با مدارس شبکه درست کرده و اقدام به برگزاری آزمون می کنند/ مدرسه اقدام به برگزاری انواع کلاس ها و آزمون ها می کند و همه به نوعی از آن منتفع می شوند/ تنها عنصری که در این چرخه ناسالم قربانی می شود " دانش آموز " است که البته صدایش هم به جایی نمی رسد/ خانواده ها هم مشغول تفاخر و پز دادن برای بازی مشهور " چه کسی بیشتر دارد " می شوند/ تمایل به " متفاوت بودن " و " ابراز وجود از طریق کالای متفاوت " در فرهنگ ایرانی موجب شده است تا این مدارس شکل بگیرند/ این درست همان زمانی است که فساد سیستمی در سایه فقدان و یا ضعف مکانیسم های نظارتی و کنترل آغاز می شود/ مسئولان و مدیران آموزش و پرورش دائما صحبت از " مدرسه شاد " می کنند/ مبرهن است که " مدرسه فرهاد " که توسط " توران میرهادی " بنیان نهاده شد الگوی یک مدرسه شاد و انسانی بوده است/ حال پرسش اصلی و راهبردی از وزیر آموزش و پرورش آن است که چرا اجازه نمی دهند حتی در میان بیش از 105 هزار مدرسه فقط یک " مدرسه " با این الگوی موفق اداره شود/ پرسش من از خانم حکیم زاده آن است که عناصر و یا اِلمان های " مدرسه شاد " چیست/ آیا این حرف هایی که بطحایی ، حکیم زاده ، نوید ادهم و... می زنند به نوعی بازی با واژه ها و سرکار گذاشتن مردم و افکار عمومی نیست/ نگاهی به تاریخچه شکل گیری این نهاد نشان از نزول جایگاه و حتی سقوط این مدارس دارد .این نهاد از چارت " سازمان " اکنون به " مرکز " تنزل پیدا کرده است/ جا زدن شهاب به جای سمپاد در حالت خوش بینانه نشانه " ناآگاهی " و در وجه دیگر فریب افکار عمومی و آدرس دادن به آینده ای نامعلوم برای فرار از فشار افکار عمومی و پاسخ گویی است/ فارغ از این ناهماهنگی مسئولان و مدیران چند دهه ای آموزش و پرورش چرا در مورد علل ناکامی طرح شهاب سخن نمی گویند/ هنر مسئولان سابق وزارت آموزش و پرورش مانند " حاجی بابایی " آن است که جمعیت نرمال تیزهوشان در یک جامعه را از عدد " 5 /1 تا 2 درصد " به حدود 25 درصد تا حتی 30 درصد رساندند/ اولیاء دانش آموزان هم برای " تفاخر " و " بر چسب زدن جعلی " با فرزند خود مانند " کالا " رفتار کرده و حاضر بوده و هستند هر مبلغی را برای این " برچسب " تقبل نمایند/ پرسش این است که خانم حکیم زاده و آن روسای محترم دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی که در حمایت از این مصوبه بیانیه صادر می کنند بدون آن که چند خطی آن را تحلیل و یا آنالیز کنند ؛ در زمان رشد سرطانی مدارس سمپاد کجا بودند و چه می کردند/ و اما نکته مهم تر و راهبردی آن که چرا جامعه در مجموع نسبت به " حذف تدریجی سمپاد " واکنش نشان نمی دهد و حتی به صورت ضمنی از این وضعیت شادمان است/ بر اساس آمار مجلس شوراي اسلامي در سال 1389، 60 هزار نخبه ايرانی از ايران مهاجرت كردهاند كه اغلب از المپيادهای علمی و يا جزو نفرات برتر كنكور و يا دانشگاه ها است/ خروج این تعداد نخبه از کشور موجب شده است تا متوسط بهره هوشی ( آی کیو ) ایران عدد 84 شود . ( میزان نرمال و یا خوب 100 است )/ صد البته طبیعی است در جامعه ای با چنین مختصاتی دیگر " نخبگی " تحمل نشده و جامعه " شمشادی " شکل خواهد گرفت/ جامعهی ایرانی عدالت را برابر با نابودی قدبلندها میداند. به همین خاطر ما با یک جامعه شمشادی روبه رو هستیم. جامعه شمشادی یعنی جامعهای که از بزرگها خوشش نمیآید و درختها و علفها همه شمشاد دیده میشوند. جامعهای که قیچیهایش برای بریدن آنکه رشد میکند، همیشه آماده است
جلایی پور گفت که انتشار این مدارک در راستای اعتقاد و التزام به اصل پاسخگویی و شفافیت است/ آدمی که ریگی در کفش خود ندارد سرش را بالا می گیرد و با سند و مدرک حرف خودش را اثبات می کند/ حالا این برخورد درست را مقایسه کنید با شیوه برخورد « علی الهیار ترکمن » معاون پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش . ایشان ادعای داشتن مدرک فوق لیسانس از پاریس و دکتری از دانشگاه آلبرتای کانادا را در رزومه اش مطرح کرده بود/ وقتی « صدای معلم » با سند و مدرک نشان داد ( این جا ) که ادعای داشتن مدرک دکتری آلبرتا و فوق لیسانس پاریس دروغ است. دچار تناقض گویی شد. اول دعوت کرد هرکس می خواهد مدارک مرا ببیند به دفتر من بیاید تا نشان بدهم . انگار می خواهد از لوح کوروش پرده برداری کند/ از 19 آذر تا حالا او با تعدادی از فعالان صنفی و سیاسی و مدیران رده های مختلف در دفترش و درجاهای دیگر ملاقات کرده ، چرا مدارکش را به آنها نشان نداده است؟ اصلا چرا مدارک را ضمیمه پاسخ خود در سایت وزارتخانه نکرد/ چرا مدرک دکتری و فوق لیسانس خود را به هوادارنش که بااکانت واقعی و جعلی در تلگرام مشغول جانفشانی هستند نشان نمی دهد تا بگویند ما دیدیم/ عده ای در حمایت از ترکمن می گویند: " آقای ترکمن کار خلافی نکرده . ادعا کرده که دکتری و فوق لیسانس از آلبرتا و پاریس دارد اما در حکم کارگزینی اش فوق لیسانس روانشناسی رودهن اعمال شده است. تخلفی صورت نگرفته است. دروغگویی هم جرم نیست. چرا این قدر صدای معلم موضوع را کش می دهد."/ آنها به جای محکوم کردن دروغگو و برای تعظیم در برابر صاحبان قدرت از اینکه صدای معلم نمی گذارد که قبح دروغگویی بریزد ناراحتند
گروه استان ها و شهرستان ها/
مصوبه اخیر وزارت آموزش و پرورش در مورد ممنوعیت برگزاري هر نوع آزمون از جمله تيزهوشان ، نمونه دولتي و ساير مدارس خاص و یا انحلال مدارس سمپاد واکنش های متفاوتی را برانگیخته است .
« حسین شاملی یام» از شهرستان مرند در این مورد مطلبی ارسال کرده است .
« صدای معلم » از همگان به ویژه فرهنگیان دعوت می کند تا دیدگاه های خود را در این باره برای ما ارسال کنند .