1) همه چیز از انتشار یک کلیپ دو دقیقه ای در اسفند 95 شروع شد، قسمتی از جشن نوروز دانش آموزان مدرسه که آنقدر از طرف همکاران فرهنگی از سراسر کشور مورد تشویق و تحسین قرار گرفت که خستگی ناشی از یک ماه برنامه ریزی را تا حدودی برطرف کرد. اما هنوز یک روز نگذشته بود که طی تماسی از طرف مدیر دریافتم مسئولین به شدت در مورد این کلیپ واکنش نشان داده اند.
وزیری که نه می تواند بودجه عادلانه برای آموزش و پرورش درخواست کند، نه می تواند طلبهای معوق معلمین را پرداخت کند، نه قادر است معلمین بی گناهش را آزاد کند و نه حتی این توان را دارد که شادی و نشاط را به مدارس بیاورد خبر این قدر شگفت آور بود که ابتدا فکر کردم مدیر قصد شوخی دارد. ولی وقتی شنیدم مدیر تا مرز برکناری پیش رفته است متوجه شدم که مسئله جدی تر از این حرفهاست.
تصمیم برکناری آنهم در تاریخ 26 اسفند نشان می داد که جرم مدیر آنقدر غیر قابل گذشت است که مسئولین طاقت پشت سرگذاشتن تعطیلات عید و سپس اتخاذ یک تصمیم منطقی را نداشته اند.
برکناری به خاطر یک کلیپ! آن هم کلیپ جشن و شادی! آن هم جشنی که به گفته ی دانش آموزان، یکی از خاطره انگیزترین جشن های دوران تحصیل شان بوده است. جشنی که تحسین دانش آموز و معلم و اولیا و همکاران را برانگیخته است. هر چند نهایتا مدیر برکنار نشد ولی وادار شد تعهد دهد که دیگر در مدرسه چنین جشنهایی برگزار نکند.
2 ) بر مبنای " گزارش جهانی شادی " در سال 2016 ، ایران از لحاظ شاخصهای نشاط عمومی در میان 157 کشور مورد بررسی در رتبه 105 قرار دارد.
بر اساس گزارش مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری هم 75 درصد مردم ایران دچار یاس و ناامیدی هستند. در چنین فضای هولناک یاس آلودی اگر معلمی بتواند با کمترین امکانات برای نسل جوان و آینده ساز، جشنی ترتیب دهد که ضمن آشنایی نوجوانان با فرهنگ اصیل باستانی خود، موجبات شادی و نشاط آنها را فراهم آورد قاعدتا شایسته تحسین و تقدیر است نه سرزنش.
مطمئنا چنین معلمی در جوامع دیگر قدر می بیند و بر صدر می نشیند، اما در جامعه ما بابت این کار پسندیده ی تربیتی، بارها بازخواست می شود و نهایتا محکوم به عدم تکرار جشن می گردد. در چنین شرایطی چگونه می توان نسل جوان را از برگزاری آیین ها و مراسم غربی مانند جشن هالووین و ولنتاین منع کرد؟
چگونه می توان سر کلاس به دانش آموزان گفت هالووین یک جشن غربی است و هیچ سنخیتی با فرهنگ ما ندارد؟
مردم نیاز به شادی و جشن دارند، اگر آنها را از برگزاری جشن های ملی محروم کنیم به سمت جایگزین های غربی می روند و روز به روز از فرهنگ خود دورتر می شوند.
اما سوال اینجاست که من به عنوان یک معلم چگونه می توانم این موضوع بسیار ساده را به کسانی تفهیم کنم که معتقدند در هیچ کجای سند تحول آموزش و پرورش اشاره ای به گسترش فرهنگ ایرانی نشده است و اساسا هیچ معلمی حق ندارد در مدرسه برای بچه ها جشن چهارشنبه سوری به پا کند؟
من چگونه می توانم دغدغه های خود را از سرگشتگی نسل جوان و فراموشی هویت ایرانی برای کسانی بازگو کنم که مرا به جرم ورود به یک مسئله فرهنگی متهم می کنند؟ که مرا متهم به دخالت در اموری می کنند که از نظر آنها وظیفه من نیست:
امور تربیتی و فرهنگی!
آیا فقط کسی که ابلاغ معاونت پرورشی دارد اجازه پرداختن به امور تربیتی و فرهنگی خواهد داشت؟ آیا یک معلم تاریخ اجازه ندارد به بهانه ی برگزاری یک جشن باستانی، چنان شور و نشاطی به محیط مدرسه ببخشد که تا سالها در ذهن نوجوانان آینده ساز این سرزمین حک شود؟ چنین معلمانی شایسته پاداشند یا مستحق مجازات؟ ایران از لحاظ شاخصهای نشاط عمومی در میان 157 کشور مورد بررسی در رتبه 105 قرار دارد
3) روی سخن من با وزارتخانه آموزش و پرورش است.
وقتی جناب وزیر در مورد لزوم شادی و نشاط در مدارس صحبت می کنند آیا به مقدمات و لوازم این امر اندیشیده اند؟
آیا بعد از شش ماه دروس خسته کننده و امتحانات تکراری و یکنواخت، نیاز به یک جشن به بهانه یک مناسبت باستانی احساس نمی شود؟ و آیا جشن بدون موسیقی و پایکوبی معنی دارد؟ آیا فقط با حرفهای زیبا و مردم پسند، می توان جامعه معلمین و دانش آموزان را قانع کرد که مسئولین واقعا به شادی مردم اهمیت می دهند؟
4) می گویند پادشاهی به بقراط دستور داد که از او سه درخواست داشته باشد تا هر سه را فورا اجابت کند. درخواستهای بقراط عبارت بودند از : آمرزیده شدن گناهان، جوان شدن و رها گشتن از چنگال مرگ. پادشاه نتوانست هیچ کدام از این سه درخواست را برآورده کند و گفت که همه ی اینها فقط از عهده ی خداوند بررگ برمی آید. سپس بقراط خندید و به طعنه از پادشاه خواست که از جلوی خورشید کنار رود. چرا که او نیز مانند بقراط، عاجز و مجبور است! 75 درصد مردم ایران دچار یاس و ناامیدی هستند
به نظر می رسد که چنین داستانی را باید برای وزیر محترم آمورش و پرورش دوباره خوانی کرد؛ وزیری که نه می تواند بودجه عادلانه برای آموزش و پرورش درخواست کند، نه می تواند طلبهای معوق معلمین را پرداخت کند، نه قادر است معلمین بی گناهش را آزاد کند و نه حتی این توان را دارد که شادی و نشاط را به مدارس بیاورد. آیا در این صورت، فلسفه وجودی چنین وزیری زیر سوال نمی رود؟
منبع: روزنامه روزان. 23 اسفند 1396
قسمت نخست :
روزنامه دنياي اقتصاد ( شماره 4253 يکشنبه مورخ 8 بهمن 96) ، در ويژه نامه ي نکوداشت 50 سالگي بورس ، با 10 ياد داشت ، مقاله ، گفت و گو و ... به شرح ذيل :
نيم قرن فعاليت بازار سرمايه را بررسي کرده است .
در ادامه خلاصه اي از اين ويژه نامه ي ارزشمند را دريک گفت و گوي مجازي در دو بخش تقديم خوانندگان فهيم مي گردد .
بخش اول نگاهي به چهار دوران تاريخي ( قبل از انقلاب ، بعد از انقلاب تا پايان جنگ ،بعد از جنگ تا پايان دههي 70 خورشيدي و دو دهه اخير )
بخش دوم نگاهي محتوايي به بورس
قابل ذکر است که علاوه بر ، ده منبع ِ فوق الذکر ، منابع ديگر مورد استفاده از شماره 10 به بعد ، رديف گرفته اند .
بخش اول نگاهي به چهار دوران تاريخي ( قبل از انقلاب ، بعد از انقلاب تا پايان جنگ ، بعد از جنگ تا پايان دهه ي 70 خورشيدي و دو دهه اخير )
الف - بورس قبل از وقوع انقلاب اسلامي ايران
سئوال کننده :
تاريخچه ريشه هاي ِ تفکر و تلاش براي ايجاد بورس اوراق بها دار در ايران را بيان نماييد .
پاسخ دهنده : ( 8 ) ، ( 11 ) و ( 6 )
در سالهای نخستین پس از انقلاب، ملی شدن صنایع و دولتی کردن بیشتر شرکتها و موسسات و نیز تصویب قوانینی همچون «قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران» مصوب ۱۳۵۸، موجب حذف شمار قابل توجهی از بانکها و شرکتهای پذیرفته از فهرست بورس شد. "بازار سرمایه در ایران به نوعی از ۵۰۰ سال گذشته شکل گرفته است؛ زیرا هنگامی که کشاورزان گندم تولید میکردند همان موقع معاملات سلف و حتی آتی انجام میدادند." ( 8 )
" فرق معاملات آتی با سلف در این است که در آتی نه پولی پرداخت میشود و نه کالایی ردوبدل میشود؛ بلکه همه چیز مربوط به آینده است. خرید و فروش زیره که در کرمان تولید میشد ، ۴۰۰ سال پیش به صورت معاملات آتی انجام میشد. به گفته هامونی، بنابراین در حالی که در ترمهای اقتصادی که در غرب نوشته شده، دادوستدهایی مثل معاملات آتی بهعنوان ابزارهای جدید معرفی میشود ایرانیها حدود پنج قرن گذشته معاملات روی کاغذ انجام میدادند و بر اساس همین مبادلات کاغذی، در موعد مقرر کالاها را جابهجا میکردند." ( 8 )
" فکر اصلی ایجاد بورس اوراق بهادار در ایران، به سال ۱۳۱۵ برمیگردد. در این سال، یک کارشناس هلندی و یک کارشناس بلژیکی بهمنظور بررسی و اقدام در مورد تهیه و تنظیم مقررات قانونی به ایران آمدند؛ اما مطالعات آن دو، با آغاز جنگ جهانی دوم متوقف شد. در سال ۱۳۳۳، مأموریت تشکیل بورس اوراق بهادار به اتاق بازرگانی و صنایع و معادن، بانک مرکزی و وزارت بازرگانی محول شد. این گروه، پس از ۱۲ سال تحقیق و بررسی، در سال ۱۳۴۵ قانون و مقررات تشکیل بورس اوراق بهادار تهران را تهیه کردند. لایحه تشکیل بورس اوراق بهادار تهران در اردیبهشت ۱۳۴۵ در مجلس شورای ملی تصویب شد. در پانزدهم بهمن ۱۳۴۶، بورس تهران، با ورود سهام بانک صنعت و معدن و نفت پارس آغاز به کار نمود." ( 11 )
کشورمان از دير باز در حوزه برنامهریزی در منطقه پیشرو بوده است. بهطوری که نخستین بار در سال ۱۳۱۲، طرح ایجاد بورس در مجلس مطرح میشود. میدانیم که ما از سال ۱۳۲۸ قانون توسعه داریم که در آن زمان برنامهها هفت ساله بوده است. بنابراین بورس نیز که در این برنامهها گنجانده میشود حاصل زحمات و برنامهریزیهای مناسب آن دوران بوده است.(6 )
سئوال کننده :
مي گويند نخستين معاملات بر روي تخته سياه با گچ نوشته و انجام مي شد ؟
پاسخ دهنده ( 6 ) :
"در ۱۵ بهمن ۱۳۴۶ نخستین معاملات بورس در کشورمان انجام میشود. در آن زمان معاملات روی تخته سیاه و با گچ نوشته و انجام میشد. این مساله مختص بورس ایران هم نبوده همه بورسهای جهانی با همین روش شروع کردهاند. بانک توسعه صنعتی و معدنی در کنار نفت پارس، اولین شرکتهایی هستند که در بورس کشورمان پذیرش و نخستین معاملات بورس در این نمادها انجام شد. در آن زمان فقط روزهای یکشنبه معاملات انجام میشد؛ یعنی تنها یک روز در هفته. آن هم به این صورت که ابتدا کارگزاران سفارشها را از مشتریان خود دریافت میکردند و از ساعت ۹ تا ۱۰ دور یک میز با سایر کارگزاریها مذاکره میکردند. در این بازه زمانی کارگزار نمیتوانست با مشتری خود مجددا صحبت کند. پس از آن، مجددا بین ساعت ۱۰ تا ۱۱ کارگزاران سفارشهای جدید را از مشتریان دریافت کرده و ساعت ۱۱ تا ۱۲ پروسه مذاکره کارگزارها دور میز تکرار میشد."( 6 ) دلیل این محدودیت در دادوستد سهام این بود که پس از انقلاب بسیاری بورس را بهعنوان یک نماد سرمایهداری میدانستند تا جایی که بسیاری از فعالان بازار، میترسیدند بگویند که در بازار سهام کار میکنند
سئوال کننده :
عمده اوراق قرضه ( بدهي ) در ابتدا چه بوده است ؟
پاسخ دهنده : ( 6)
" در آن دوران عموما اوراق قرضه (بدهی) و اوراق مربوط به اصلاحات اراضی مورد معامله قرار میگرفتند و کمتر معامله سهام را در بورسها شاهد بودیم. این روند تا زمانی پیش میرود که خصوصیسازی بر اساس «قانون گسترش مالکیت واحدهای تولیدی» در سال ۵۴ شکل میگیرد و به تدریج شرکتهایی وارد بورس میشوند و معاملات سهام نیز انجام میشود. این مسیر تا سال ۵۸ ادامه مییابد."( 6 )
سئوال کننده :
حجم مبادلات بورس از شروع فعاليت چقدر بوده اين ارقام قبل از پيروزي انقلاب اسلامي ايران چقدر بوده است ؟
پاسخ دهنده : ( 12 ) و ( 5 )
دو دفتره بودن بسیاری از بنگاههای اقتصادی کشور و فرارهای مالیاتی باعث میشد تا بهطور کلی شفافیت حسابها برای آنها هزینه بیشتری داشته باشد. در نتیجه جذابیت ورود به بورس برای این دست شرکتها پایین بود حجم اولیه معاملات در بورس: "طی سالهای ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۷ حجم معاملات معادل ۱۵ میلیارد تومان بود که ۷ میلیارد تومان آن مربوط به مبادلات اوراق قرضه و ۸ میلیارد تومان معاملات سهام بوده است. طی این سالها معاملات بر حسب دلار زیاد نبوده اما در کتاب بازار سرمایه که منتشر شده است، همه آمار و ارقام و اندازه بورس به دلار نوشته شده تا بتوان محاسبات روز را هم انجام داد." ( 12 )
در آغاز تنها سهام بانک توسعه صنعتی و معدنی و نفت پارس به همراه انواع اوراق قرضه در بورس معامله شدند. عرضه و تقاضای سهام در روزهای اول بسیار محدود بود. تصویب قانون گسترش مالکیت واحدهای تولیدی عرضهها را تقویت کرد و از سوی دیگر تاسیس شرکتهای سرمایهگذاری مانند سرمایهگذاری ملی ایران تحریک سمت تقاضا را به دنبال داشت. به این ترتیب ارزش معاملات که در سال نخست، تنها در سطح یک و نیم میلیون تومان قرار داشت به بیش از ۴/ ۴ میلیارد تومان در سال ۵۶ رسید (پس از حدود ۱۰ سال). با در نظر گرفتن نرخ دلار در آن سال ارزش معاملات از حدود ۲۱۲ هزار دلار در سال نخست به حدود ۵۸۰ میلیون دلار در سال ۵۶ رسیده بود.( 5 )
سئوال کننده :
عامل يا عوامل اين رشد سريع چه بوده است ؟
پاسخ دهنده : ( 5 )
روند افزایش تعداد شرکتهای سهامی با اجبارهای قانونی افزایش یافت و تعداد شرکتهای پذیرفتهشده در سالهای ۵۵ و ۵۶ جهش بیش از ۴۰ درصدی را تجربه کرد. به این ترتیب در پایان سال ۵۶ تعداد شرکتهای سهامی به ۱۰۲ عدد رسید. نام بسیاری از این شرکتها احتمالا برای فعالان کنونی بورس تهران نیز آشنا است. نفت پارس قدیمیترین شرکتی دانست که همچنان معاملات آن در بورس تهران برقرار است. معاملات سهام برخی از شرکتهای سیمانی و قندی نیز از باقیماندههای سالهای نخست راهاندازی بورس هستند. در این میان نام برخی از شرکتهای آشنا وجود دارد که عمدتا به دلیل مشکلاتی که داشتند مجبور به ترک معاملات بورس تهران و کوچ به معاملات بازار پایه شدهاند.( 5 )
سئوال کننده :
از اجبار هاي قانوني سخن گفتيد . لطفأ چند مورد اين قوانين را ياد آوري کنيد .
پاسخ دهنده : ( 10 )
"بنگاهداری در اقتصاد ایران پس از تصویب «لایحه اصلاح قسمتی از قانون تجارت» در سال ۱۳۴۷ وارد مرحله جدیدی میشود و امکان عمومی کردن سهام شرکتها فراهم میشود. از این تاریخ مبنای قانونی شرکتهای سهامی عام، شکل میگیرد. به موجب این قانون، شرکتهایی که قبلا هم بودند، مجاب میشوند خود را در چارچوب قانون جدید ساماندهی کنند و شکل سهام خود را بر اساس این قانون تنظیم و به مردم عرضه کنند. پس از آن است که بانکها و کارخانجات مهم نیز در قالب شرکت سهامی عام تاسیس و سهام خود را به عموم عرضه میکنند. خالی از لطف نیست اشاره شود در لایحه اصلاحی سال۱۳۴۷ بهرغم تازهکار بودن بورس در آن زمان، در ۶ ماده به نقش بورس و تفکیک شرکتهای بورسی از غیربورسی اشاره شده است. در این راستا تصویب «قانون گسترش مالکیت واحدهای تولیدی» در سال ۱۳۵۴ که به منظور گسترش مالکیت کارخانجات توسط عموم مردم و جلوگیری از مالکیت انحصاری عدهای خاص بر کارخانجات به تصویب مجلس رسید، به توسعه بورس در آن زمان کمک شایانی کرد.( 10 )
سئوال کننده :
آيا پرهيز از بخش دولتي و توجه به بخش خصوصي قبل از انقلاب هم مورد توجه دولتمردان بوده است ؟
پاسخ دهنده : ( 5 )
تلاش برای خارج کردن سهام از بخش دولتی به شرایط کنونی محدود نمیشود. مروری بر قانون و مقررات و همچنین اظهارنظرهای مسوولان وقت کاملا بر عزم افزایش مشارکت عمومی در بخش تولید اشاره دارد. در دهه اول ( قبل از انقلاب ) سیاستگذاران همه تلاش خود را برای رواج فرهنگ سهامداری و جلب اطمینان به توسعه اقتصاد کشور به کار بردند.( 5 )
سئوال کننده :
آيا جلب سرمايه هاي خارجي هم قبل از انقلاب هم مورد توجه دولتمردان بوده است ؟
پاسخ دهنده : ( 5 )
علاوه بر فرهنگسازی در داخل کشور تلاش برای جذب اعتماد سرمایهگذاران خارجی به اقتصاد کشور نیز از همان سالهای نخست وجود داشته است. تیترهای پرانگیزه روزنامهها در سالهای نخست پس از افتتاح بورس از عرضه نخستین اوراق قرضه دولت ایران در آلمان بر این موضوع تاکید دارد. در سال ۵۳ بانک مرکزی معاملات سلف دلار را تصویب کرده بود. این تصمیم به دنبال حمایت از فعالان اقتصادی در برابر نوسانات نرخ ارز اتخاذ شد. در آن زمان این مصوبه با توجه به عدم آمادگی بانکها به خوبی عملی نشد .( 5 )
ب بورس بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران تا پايان جنگ تحميلي
سئوال کننده :
چالش هاي بورس در اوايل پيروزي انقلاب اسلامي ايران چه بود ؟
پاسخ دهنده ( 6 )
به دنبال تصویب دو قانون مربوط به ادغام بانکها و حفاظت و توسعه صنایع ایران به سمت ملی شدن حرکت کرد. اقدامی که بورس را نیز متاثر کرد و اقتصاد به جای خصوصی شدن به سمت دولتی شدن رفت. بنابراین، بخشی از شرکتهای بورسی از این بازار خارج شدند."( 6 )
در واقع، شرکتهایی که سودآور بودند تمایلی نداشتند با ورود به بازار سهام این سود را با دیگران به شراکت بگذارند. شرکتهایی نیز که زیانده بودند، از سوی بورس پذیرفته نمیشدند. در نتیجه باید انگیزهای ایجاد میشد تا به بزرگ شدن بورس کمک شود. قانون تخفیف مالیاتی که در بورسهای بینالمللی کمنظیر است یکی از جذابیتهایی بود که شرکتها برای ورود به بورس انگیزه بیشتری پیدا کنند. البته دو دفتره بودن بسیاری از بنگاههای اقتصادی کشور و فرارهای مالیاتی باعث میشد تا بهطور کلی شفافیت حسابها برای آنها هزینه بیشتری داشته باشد. در نتیجه جذابیت ورود به بورس برای این دست شرکتها پایین بود.( 6 )
سئوال کننده :
لطفأ بيشتر توضيح دهيد .
پاسخ دهنده ( 2 )
"پس از انقلاب اسلامی سازمان بورس به مدت یک سال فعالیتی نداشت. البته نه به این صورت که در سازمان بورس بسته شود بلکه تنها دادوستدها انجام نمیشد. علت این موضوع به قوانینی باز میگردد که در سال ۵۸ برای ملی شدن بانکها، بیمهها و حفاظت و توسعه صنایع منعقد شد. این قوانین معاملات سهام را متوقف کرده بود. قانون یادشده دارای چهار بند الف، ب، ج و د بود که شرکتهای مشمول بند «الف» از بورس خارج و مشمولان بند «ب» مصادره شدند. شرکتهای مشمول بند «ج» به بانکها بدهی داشتند و مشمولان بند «د» نیز شرکتهایی بودند که مدیران آنها از کشور خارج شده بودند. به این ترتیب بیشتر شرکتها از بورس خارج شدند . " ( 2)
به این ترتیب در آذر ۵۹ ، عملا بازاری وجود نداشت. جلسات هیات مدیره تشکیل نمیشد. از جلسات کارگزاران نیز خبری نبود. در آن بازه زمانی تعداد کارمندهای سازمان تنها ۲۵ نفر بود. ( 2 ) .
دلیل این محدودیت در دادوستد سهام این بود که پس از انقلاب بسیاری بورس را بهعنوان یک نماد سرمایهداری میدانستند تا جایی که بسیاری از فعالان بازار، میترسیدند بگویند که در بازار سهام کار میکنند. ( 2 )
دولت با اعلام اینکه سود این اوراق ربا است، مانع از انجام دادوستد اوراق مزبور شد. برای تغییر این ذهنیت غلط در مورد بازار سهام بهطور مرتب ، با رسانههای مختلفی اعم از روزنامهها، مجلات و رادیو مصاحبههایی انجام مي شد. این گفتوگوها برای معرفی بازار سرمایه بهعنوان یک ابزار مهم در توسعه اقتصادی بود. علاوه بر این در جلساتی نیز با مقامات مذهبی توجیهاتی برای معاملات سهام در بورس تهران صورت گرفت. در پایان همان جلسات اتفاقا مقامات مزبور تاکید کردند که معاملات بورس بسیار سالم و شفاف است. این اقدامات و فرهنگسازی به مدت طولانی انجام شد تا اذهان عمومی با بازار سهام و نحوه معاملات و شرعی بودن آن آشنایی پیدا کنند.( 2 )
سئوال کننده :
اين توضيحات شما موانع قانوني را نمايان نمي کند . اگر موانع قانوني وجود دارد به آن ها اشاره کنيد .
پاسخ دهنده ( 10 )
"در سالهای نخستین پس از انقلاب، ملی شدن صنایع و دولتی کردن بیشتر شرکتها و موسسات و نیز تصویب قوانینی همچون «قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران» مصوب ۱۳۵۸،موجب حذف شمار قابل توجهی از بانکها و شرکتهای پذیرفته از فهرست بورس شد. در ادامه «قانون بانکداری بدون ربا» مصوب ۱۳۶۲ و در نتیجه عدم انتشار اوراق قرضه، عملا سبب افول بورس و به حاشیه راندن آن شد. " ( 10 )
سئوال کننده :
در اين دوران نقش کارشناسان چه بود ؟
پاسخ دهنده ( 2 ) :
در مجموع باید توجه داشت، چراغ بازار سهام در دوران بعد از انقلاب با تلاش چشمگیری روشن نگه داشته شد تا این بازار نوپا با وجود چالشها و مشکلات متعدد ، حالا بتواند به این مرحله برسد. ( 2 )
منابع :
منابع :
گروه اخبار/
پروین اعتصامی (رخشنده اعتصامی) سرشناس ترین و مشهورترین شاعر زن ایرانی است که در سال 1285 در یک خانواده هنرمند در تبریز به دنیا آمد. او فرزند یوسف اعتصامی، نویسنده و مترجم معاصر ایرانی و اخترالملوک اعتصامی از شاعران دوره قاجاریه و متخلص به «شوری» بود.
در خرداد ۱۳۰۳، جشن فارغالتحصیلی پروین در مدرسه برپا شد. او در آن جشن درباره بیسوادی و بیخبری زنان ایران حرف زد. اعتصامی در قسمتهایی ازاعلامیه «زن و تاریخ» گفته است:
داروی بیماری مزمن شرق، منحصر به تعلیم و تربیت است. تعلیم و تربیت حقیقی که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گسترده معروف مستقیذ نماید. پیداست برای مرمت خرابیهای گذشته، اصلاح معایب حالیه و تمهیدسعادت آینده، چه مشکلاتی در پیش است. ایرانی باید ضعف و ملالت را از خود دور کرده، تند و چالاک از این پرتگاهها عبور کند.
به پاس زحمات فراوان پروین اعتصامی در زمینه شعر معاصر ایران و سبک شعر مناظرهای، روز بیست و پنجم اسفندماه (۱۶ مارس)، روز بزرگداشت پروین اعتصامی شاعر ایرانی نامگذاری شده است. ( 1 )
یادش گرامی باد
گروه استان ها و شهرستان ها/
حدود یک ماه پیش سید محمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش دستورالعمل ممنوعیت تولید و توزیع پیک نوروزی را به اداراتکل آموزش و پرورش استانها ابلاغ کرد.
در دستورالعمل ممنوعیت تولید و توزیع پیک نوروزی آمده است: در راستای بهرهگیری دانشآموزان از تعطیلات نوروزی با استفاده از موقعیتهای طبیعی و متنوع یادگیری و با هدف تقویت مهارتهای خواندن، نوشتن، سخن گفتن، گوش دادن و مشاهده کردن متناسب با نیازهای فردی و فرهنگی که ذیل سند تحول صورت میگیرد، دستورالعمل ممنوعیت پیک نوروزی و تمرینهای مرسوم سالهای قبل و جایگزین کردن داستان خوانی، داستان نویسی و داستانگویی به ادارات کل آموزش و پرورش استانها ابلاغ شد.
به نظر می رسد برخی مدیران زیرمجموعه وزارت آموزش و پرورش این دستورالعمل را جدی نگرفته اند .
" یک ولی دانش آموز " از سمنان مطلب زیر را برای صدای معلم ارسال کرده است .
« صدای معلم » آمادگی خویش را برای پاسخ مسئولان اعلام می کند .
وزیر آموزش و پرورش در طی نشستی گفتند : ریشه همه مشکلات آموزش و پرورش ناشی از فاصله آن با مردم است . **
جناب وزیر این فاصله می دانید از کی آغاز شد و چگونه شدت گرفت؟
با هم مرور کنیم تا دلایل را بیشتر و بهتر بفهمیم :
فاصله از زمانی آغاز شد که وزرا ، از ولی نعمتی معلمان استعفا داده و خواسته ها و دردنامه های آنان را نادیده گرفتند.
فاصله از زمانی آغاز شد که وزارت آموزش و پرورش از قوه مجریه خارج و به قوه مقننه وارد شد ، یعنی قدرت اجرایی و تصمیم گیری این وزارتخانه دستاویز نمایندگان مجلس گردید.
فاصله از زمانی آغاز شد که آموزش و پرورش همانند وادی رحمت بی در و پیکر گردید و هر رهگذر از روی شیطنت یا پلیدی و زشتی بدان سنگی پرتاب کرد یا رد پایی از خود بر جای گذاشت و یا عضوی از آن شد ، بی آن که شاخص یا فاکتورهایی برای شرایط ورود افراد وجود داشته باشد.
فاصله از زمانی آغاز شد که تا دهه 70 ، درهای آموزش و پرورش بر پژوهشگران و محققین بسته بود.
فاصله از زمانی آغاز شد که آمارهای ارائه شده توسط بخش های گوناگون وزارتخانه با واقعیت ها همخوانی نداشت و یا با بیراهه هایی چون مقوله درصد قبولی شاخص معلم برتر گردیدن ، نمره و توانایی حقیقی دانش آموزان را مخدوش نمودید.
فاصله از زمانی آغاز شد که پرورش را از آموزش جدا کردید و کارکرد معلم را ناقص ساختید، یعنی نفوذ معنوی معلم را از او گرفتید.
فاصله از زمانی آغاز شد که کوتاه ترین راه حل برای وزارتخانه بهترین راه حل هم بود. یعنی با بدعت مدارس خاص یا غیر دولتی ، بلوا و آشوبی در دل سیستم آموزشی کشور متولد شد که نزدیک به دو سه دهه تبدیل به غول عظیم الجثه ای گردید.
فاصله از زمانی آغاز شد که مدارس جدید نیاز به معلم جدید داشت اما توانایی پرورش و جذب آن نبود. پرورش معلم به سرمایه و زمان و جذب معلم به ایجاد ردیف بودجه ای جدیدی نیاز داشت و هر دو مقدور نبود.
فاصله از زمانی آغاز شد که تنوع مدارس نیازمند تنوع معلمان بود لذا با اسامی گوناگون و با ویژگی های متفاوت مشغول تدریس در کلاس های درسی شدند.
فاصله از زمانی آغاز شد که مردم در قبال انواع مدارس ( به گفته آقای دکتر زاهدی رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس 17 نوع مدرسه داریم) سردرگم ، تنها ، مستأصل و بهت زده ماندند و بحث های مجالس خانواده ها شده بود کدام مدرسه بهتر است و چرا؟
فاصله از زمانی آغاز شد که هر رهگذر در جا مانده از دایره اشتغال جامعه ، کوتاه ترین دیواری که می توانست از آن عبور کند آموزش و پرورش شد و او به عنوان معلم به تعلیم و تربیت فرزندان این مردم پرداخت. فاصله از زمانی آغاز شد که پرورش را از آموزش جدا کردید و کارکرد معلم را ناقص ساختید، یعنی نفوذ معنوی معلم را از او گرفتید
فاصله از زمانی آغاز شد که آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی که تا دهه 80 جذب آموزش و پرورش می شدند ، بعد آن تعهد جذب شان کَم لَم یَکن اعلام شد.
فاصله از زمانی آغاز شد که نیروهای آموزشی ناشی از بدعت مدارس خاص ، به وقت نیاز مورد استفاده قرار گرفتند و به وقت پاسخگویی به تعهد به کارگیری نیروی انسانی موجود ، قانون بازی را در هم ریختید و خط شکن شدید، این ها فرزندان همان مردمند.
فاصله از زمانی آغاز شد که نظام رتبه بندی به درجه بندی معلمان نشست و معلمان شگفت زده یک شبه دیدند که او از من متفاوت است یا من با او متفاوت هستم و مقایسه خصومت آمیز آغاز شد او خوب است یا من؟ و ابزارهای نابرابر سنجش معلم خوب از بد ، اعتماد به نفس و انگیزه شغلی معلمان را خدشه دار ساخت.
فاصله از زمانی آغاز شد که سیلاب آزمون و تست و چاپ کتب معتبر و نامعتبر ، مؤسسات و کانون های آموزشی هم برای دروس مدارس و هم برای کنکور ، بی امان در جامعه روان شد و همه هراسان به دنبال انتخاب برتر بودند یعنی اَبر مرد یا مرد برتر نظریه نیچه ، همۀ بهترین ها برای فرزند من.
فاصله از زمانی آغاز شد که حقوق کم برخی از معلمان ، آنان را به تدریس خصوصی به عنوان منبع درآمد جاذب کشاند. لذا معدودی از معلمان در این بازار گرم ، هم خوب کسب درآمد کردند و هم خوب وجدان و تعهد شغلی خود را با کم فروشی در کلاس درس قربانی کردند.
فاصله از زمانی آغاز شد که مدیران بر اساس شایستگی و توانمندی در مدارس مدیریت نکردند و انتخاب یا انتصاب مدیران از سوی ادارات ، با رودرواسی قرار دادن یا هندوانه زیر بغل گذاشتن آنان ، صورت گرفت.
فاصله از زمانی آغاز شد که مدیر کل های انتخاب شده بر اساس دلبستگی یا وابستگی به خطوطی خاص یا زیر نفوذ قدرت نماینده ای برگزیده شدند ونه بر اساس رعایت اصل آریستوکراسی یا خدمت به مردم.
فاصله از زمانی آغاز شد که مدیر کل های برخی از استانها ، جزیره سیسیل یا شبه جزیره ای برای استبداد و ظلم خود به معلمان و دانش آموزان و اولیا و در کل نظام آموزشی به وجود آوردند اما وزرا برای جلوگیری از ظلم آنان ، کاری نکردند.
فاصله از زمانی آغاز شد که نپرداختن حق و حقوق معلمان ، نام مطالبات بر خود گرفت . تا یک دهه پیش دیون نام داشت و متعهدانه نهایت اسفند ماه پرداخت می گردید که برچسب عدم پرداخت به خود نگیرد و به صندوق نرود. چون صندوق رفتن همان و عدم پرداخت همان و این مطالبات همچنان در حال افزایش بُعد زمانی و مقداری شد. آیا تصور نمی کنید که بر اساس شرع و عرف ، بر تمامی این مطالبات دولت موظف به محاسبه و پرداخت سود نیز هست؟
فاصله از زمانی آغاز شد که مشورت کردن با معلمان تابویی نشکستنی و ناممکن ماند و تجارب سی ساله معلمان شاغل و بازنشسته در اعماق دل تاریخ مدفون گردید و بهایی بدان داده نشد. یعنی ما هر سال ره رفته را باز می رویم تا حین خطا و آزمون شاید آن هم شاید به نتیجه مفید و مثبت برسیم ، رسیدن و نرسیدن مقالی دیگر است. ما از هدر رفت ارزش زمان و انرژی و سرمایه مدام غافل می مانیم. بار هزینه این هر سه از جیب دولت و نهایتا ملت هدر می رود.
فاصله از زمانی آغاز شد که عزت و منزلت و ابهت شغل معلمی را با بُعد مادی دادن در روز معلم ، از سیمای نظام آموزشی پاک نمودید. بدعت گذار این روند تصور می کرد که مردم با هدایای خود مشکلات مادی معلمان را حل و فصل خواهد نمود!! همانند مدارس غیر دولتی یا خاص که بار مالی آموزشی را وزارت بر جان دل مردم نهاده بود. چنان ذلتی خلق نموده شد که بعد گذشت دهه ها هنوز معلم زمین خورده توان برخاستن و به اهتزاز در آوردن پرچم افتخار شغل خود را ، بدست نیاورده است.
فاصله از زمانی آغاز شد که خطاهای دانش آموزان از هر دری و به هر علتی ، در بین اضلاع مثلث مدیر و مشاور و معاون ، حل و فصل گردید و معلم شد عضو نامَحرم مدارس.
فاصله از زمانی آغاز شد که خانه ها شد مدارس و استاندارد کلاس درس نادیده گرفته شد.
فاصله از زمانی آغاز شد که هر دَم نظام آموزشی سیستم خود را عوض نمود و موجبات سردرگمی معلمان و دانش آموزان و اولیا و.... را فراهم آورد.
فاصله از زمانی آغاز شد که سیستم های جدید نظام آموزشی ، همکاری اولیا در فرادهی دروس به فرزندان را از بین برد و معلمین این جریان پنهان کمک آموزشی را از دست دادند.
فاصله از زمانی آغاز شد که وزارت آموزش و پرورش از قوه مجریه خارج و به قوه مقننه وارد شد ، یعنی قدرت اجرایی و تصمیم گیری این وزارتخانه دستاویز نمایندگان مجلس گردید فاصله از زمانی آغاز شد که موجبات رشد قارچی آموزشگاه ها و مؤسسات کنکور و دروس درسی را فراهم ساختید و روز به روز به تقویت و حمایت آن پرداختید. مردم آموزش مدارس را ناکافی یافتند و در این آموزشگاهها میلیاردها تومان سرمایه گذاری کردند. آموزش و پرورش با این کارکرد معترف بود که آموزش عمومی یا رسمی ناقص و ناکافی است. نیت آنان فراهم سازی بهترین امکانات آموزشی برای داشتن آینده درخشان فرزندانشان بود اما وزارتخانه از این نیت خیر مردم در جهت چابک سازی سود ومنفعت گروه هایی عمل نمود که خودش امروز آنان را مافیا می خواند ، هیچ کجای جهان هیچ گروه مافیایی بوجود نمی آید مگر در سایه حمایت قدرتمندان .
فاصله از زمانی آغاز شد که حقوق تعدادی مشاغل سوار بر قالیچۀ سلیمان رو سوی افلاک رفت و حقوق تعدادی از مشاغل از جمله معلمان در قعر چاه فلاکت و بدبختی و نومیدی روز به روز ناتوان تر و ضعیف تر گردید.
فاصله از زمانی آغاز شد که مدارس شد هتل 5 ستاره معلمان در ایام تعطیلات عید نوروز و تابستان . اسکان سمبل خرد و دانش در شرایط اسفبار در مدارس ، موجب حقارت آنان گردید و کرامت شغلی شان را با مخاطره ای بزرگ روبرو ساخت.
فاصله از زمانی آغاز شد که تنها بُعد مذهبی فرهنگ را در مدارس تقویت نمودید و از سایر ابعاد فرهنگ که موجب پیوند با فرهنگ و تمدن و نهایتا مردم می گردد غفلت ورزیدید ابعادی چون هنر و موسیقی ، آداب و رسوم و سنن ، باورها و اعتقادات فرهنگی ، ارزشها و هنجارها و.....
و امروز فاصله با شجاعت نیمه و نصفه شما برای تدوین بخشنامه های مؤثر در بهبود حال و هوای آموزش و پرورش ، شدت می گیرد. نسبت به دیگر وزرا متوجه هستید که در چه بخش هایی بدون نیاز به بودجه ، می توان شرایط مساعدی بوجود آورد و این ستودنی است، اما گروه های فشار جسارت شما را آمیخته به ترس و عقب نشینی می نمایند و شما به جای قوّت گرفتن از معلمان یا مردم برای پیشتازی ، عقب نشینی نموده و یا اجرای بخشنامه را محدود به اما و اگر می نمایید.
حال جناب وزیر ، متوجه هستید که چه شرایطی باعث گردیده است تا آموزش وپرورش از مردم فاصله بگیرد؟
قطع یقین معلمان خود نیز در جرگه مردم هستند و به عنوان معلم کلاس درس و اولیای دانش آموزان در جامعه یا والدین و خواهر و برادر نیروهای غیررسمی مدرّس ، از تمامی کرده های ناصواب و نکرده های صواب آموزش و پرورش خسران های بیشماری را نصیب برده اند.
آموزش و پرورش اگر می خواهد در بین مردم جایگاهی کریمانه داشته باشد باید بر خطاهای بسیاری قلم کشد و با جسارت از نگرش منفعت طلبانه به سوی جهان بینی اصلاح گرایانه بپیوندد.
دست واسطه ها و دلالان سودجو را که از قِبل آموزش این فرآیند مقدس و زلال کسب ثروت می نمایند کوتاه نموده و تنها مدعی آن خود وزارتی ها و زیر مجموعه آنها باشد.
باید به تابعیت وزارت آموزش و پرورش در قوه مجریه چنان شدت و حدّتی بخشید که احدی جرأت نگاه چپ یا غیرمسئولانه و یا خائنانه و تحقیرانه به آن را نداشته باشد.
وزیر محترم اگر جایگاه مردمی می خواهید باید گفته ها و نگفته های بسیاری را جامه عمل بپوشانید تا با آموزش و پرورش مشارکتی ، کلی از مشکلات را در کنار هم حل و فصل نمائید اما در شرایط فعلی نه مردم شما را از خود می دانند و نه به شما اعتماد دارند.
و در خاتمه جناب وزیر ابیاتی از سعدی شیرین سخن در ارتباط با تمامی دلایل فاصله مردم از آموزش و پرورش کشور:
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
یا
سعدیا گر چه سخندان و مصالح گویی
به عمل کار برآید به سخندانی نیست
یا
نخواهی که ضایع شود روزگار
به ناکار دیده مفرمای کار
یا
که اگر نفع کس در نهاد تو نیست
چنین جوهر و سنگ خارا یکیست
یا
چو خدمتگزاریت گردد کهن
حق سالیانش فرامش مکن
یا
نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کارکرد
فرا رسیدن سال نو را خدمت تک تک سروران همکار تبریک و تهنیت عرض کرده و آرزومندم حلول سال 97 توأم با سلامتی و سرافرازی و خیر و برکت و عزت و سربلندی تمامی فرهنگیان کشور عزیزم ایران باشد.
** کد خبر: 13377 - پنجشنبه 5 بهمن 1396
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید