نظام آموزشی کشورهای دیگر را نمیدانم؛ اما چون با پوست و گوشت خود در نظام آموزشی کشورم زندگی کردهام، با قاطعیت زیادی میتوانم بگویم که نظام آموزشی در ایران، دارای دو کارکرد اصلی است.
اولین کارکرد اصلیِ آن، چپاندن انواع و اقسام دستهبندیها و طبقهبندیها و فرمولها در ذهن من و شماست؛ به امید اینکه بتواند سمت چپ مغز من و شما را فعال سازد و تقویت کند؛ چراکه خالقان این نظام آموزشی، از همان ابتدا بر این باور بودند که این سمت چپ مغز است که باعث موفقیت بشر شده، میشود، و خواهد شد. جالب است که همین لحظه که در حال نگارش این متن هستم، بسیاری از افراد را در سطوح بالای حاکمیت، دانشگاههای مشهور، و حوزههای علمیه میشناسم که به شدت به این موضوع باور دارند. برای یک مثال کوچک، کافی است نگاهی بیندازید به ورودی آزمون رشتههای مدیریت یا MBA که درصد بسیار بالایی را برای درس ریاضی یا تست هوش درنظر گرفتهاند به این امید که بتوانند مدیران بهتری برای آیندۀ کشور گزینش کنند.
اما همین الان، لپتاپ یا موبایل هوشمند خود را بردارید و کمی در گوگل در مورد موتور محرک اقتصاد مدرن جست و جو کنید. قطع به یقین، به کلماتی نظیر خلاقیت، نوآوری، و نظیر آن برخواهید خورد (اولین کسی که در دهۀ 1910، به اهمیت نوآوری به عنوان موتور یک اقتصاد پویا اشاره کرده است، شومپیتر بزرگ است).
اکنون یک تب جدید باز کنید و به جست و جو در کتابها و مقالات نوشته شده در مورد خلاقیت و نوآوری بپردازید. مجددا قطع به یقین درخواهید یافت که خلاقیت و نوآوری، کار چندانی با سمت چپ مغز مبارک شما ندارد؛ بلکه بالعکس، کاملا مرتبط با سمت راست مغز شماست؛ و جالب اینکه سمت راست مغز، متوجه تنها موضوعاتی که می شود موضوعاتی است نظیر احساس، شهود، و ... . بهعنوان یکی از دوست داشتنیترین و استقبالشدهترین مورد از این کتابها، پیشنهاد میکنم حتما کتاب دنیل پینک با عنوان «ذهن کاملا نو: چرا افراد سمتراستمغزی، حاکمان آینده خواهند بود» را مطالعه کنید.
اکنون چه موقع نظام آموزشی ما، یا بهتر بگویم، چه موقع حاکمیت (در تمام نهادهای خود) قصد دارد دست از این باور تاریخگذشتۀ خود که «سمت چپ مغز مهمتر است» بردارد و به درک عمیقتری از موتور محرک اقتصاد مدرن دست یابد، الله اعلم؛ و صد البته که ممکن است وقتی به این اشتباه تاریخی خود پی برد که دیگر کار از کار گذشته باشد.
اما کارکرد دوم نظام آموزشی در ایران، تقویت برخی هنجارهای از قدیم پذیرفتهشده است که شاید مهمترینِ این هنجارها، حیاتی بودن وجود «قواعد مشخص و دقیق» و «نظم» در موفقیت بشر، در گذشته، حال و آینده است.
مجددا بسیاری از افراد را در سطوح بالای حاکمیت، دانشگاههای مشهور، و حوزه علمیه میشناسم که به شدت به این موضوع باور دارند. اما جالب است بدانید که این بار هم سازمانهای خالق اقتصاد مدرن، این باور را به چالشی اساسی کشیدهاند و به سرعت در حال تبدیل کردن آن به یک باور تاریخگذشته هستند.
برای مثال، به این نقل قول از کتاب «گوگل چه کار میکند» نوشتۀ اریک اشمیت، مدیر عامل سابق گوگل توجه کنید: «... والدین شما اشتباه کردهاند؛ بی نظمی یک ارزش است ... از آنجایی که بی نظمی به عنوان محصول جانبی خویشابزاری و نوآوری شناخته میشود، معمولاً نشانه خوبی است و سرکوب آن هم، آن طور که در بسیاری از شرکتها میبینیم، میتواند به طرز عجیبی، تاثیر منفی بسیار عظیمی را درپی داشته باشد.
پس خوب است اجازه دهید رفتار شما تا حد زیادی بی نظم باشد ...». یا بهعنوان مثال دیگر، ریکاردو سملر، یکی از موفقترین و بزرگترین کارآفرینان برزیل، سخنرانی جذابی در TED دارد که در آن نشان میدهد چگونه در عصر جدید، می توان شرکتی را تقریبا بدون قواعد مشخصی اداره کرد. یا هنری مینتزبرگ (بهعنوان شناختهشدهترین محقق در حوزۀ ساختار سازمانها) پس از مطالعه بر روی سازمانهای متعدد، نشان میدهد که نوآورترین نوع ساختار، ساختاری است که برای نوآوری و مواجهه با پیچیدگیهای محیطی، ناگزیر تا حد زیادی سلسله مراتب، نظم، و قوانین را به کنار گذاشته و در عوض به رویارویی چهره به چهره میان متخصصان خود روی میآورد.
و در انتها یک سوال مهم:
آیا زمان خداحافظی با باورهایی که نظام آموزشی ما برای دهههاست تلاش برای مقدس نشان دادن آنها به ما دارد، نرسیده است؟
شبکه جامعهشناسی علامه
هر ریا کاری نهانی مقصدی
مقصدی دارد تظاهر لا بدی
این چه انسانی فریبد اجتماع
با چنان ترفند گیرد انتفاع
جاه خواهد تا کند فسقی دلا
در امانت معصیت بس ماجرا
مال ایتامی خورد اوقاف را
متقی دوران به ظاهر عارفا
می دهد خرجی به هر درویش را
صوفیان را خانقاهی طرح ها
مسجدی سازد رباطی مجلسی
می کند بر پا خودی مطرح رهی
پارسا ما بین مردم این کسان
قصدشان مردم فریبی میل جان
امردان را بنگرد گیرد که کام
هر اناثی را نگاهی والسّلام
با عبادت می فریبد مردمان
هر معاصی را کند کتمان همان
بین مردم محترم با احترام
با ریا کاری فریبد جمله عام
بین مردم پارسایان این کسان
میل دنیا منحرف سازد همان
این کسان از آخرت مردم گریز
همچو تمساحی مداوم اشک ریز
صالحان روزند زاهد پیشگان
در تردد شیخ وار این صالحان
آدمی در غفلتی افتاده هان
ذکر سبحان اللهی گوید فغان
باطنی را پاک باید کرد هان
ظاهری گویا صبوری نیست جان
هر چه گویم گفته آید در زبان
با عمل علمی به تقوا هر زمان
از ریا کاری کند دوری همان
همچو خورشیدی که یک رو هر زمان
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
چند صباحی است که تهاجم فرهنگی جای خود را به تهاجم ورزشی در سطح جامعه داده است و با عدم حمایت مسئولین محترم همچنان نوک پیکان را به هدف تربیت بدنی و سلامت نشانه رفته اند. خبری منتشر شده است مبنی بر حذف معاونت تربیت بدنی و سلامت آموزش و پرورش و ادغام آن با معاونت خیلی محترم پرورشی که نقدی گذرا بر آسیب شناسی این موضوع خواهم داشت.
اگر در تمام دنیا و تمام کشورهای جهان اول تا دهم هم بررسی کنیم کاملا این موضوع مشهود است که فعالیت های ورزشی تاثیر بسیار زیادی در رشد اجتماعی و شخصیت دانش آموزان و همچنین سلامت آنان دارد.در تمام دانشگاه های معتبر داخلی و خارجی ، علوم ورزشی به عنوان یک رشته تحصیلی کاربردی مورد توجه قرار گرفته است و متخصصین این رشته در تمام ابعاد مختلف اجتماعی و ورزش قهرمانی تاثیر گذار بوده و همیشه بر سلامت جامعه از سنین پایه در مدارس آموزش و پرورش تا کهنسالی موثرند.
اگر برای دخل و خرجی که با هم همخوانی ندارد جناب مدیران ارشد گرامی لطفا صورت مسئله را پاک نکنید ...و چرا معلمین تربیت بدنی را هدف قرار داده اید؟ به قطعیت هر چه تمام تر به عنوان یک معلم تربیت بدنی که بچه های ده بالا در روستا آقا ورزش خطاب می کنند، عرض می کنم که همیشه راحت ترین راه حل یک مسئله پاک کردن صورت مسئله است اما اشتباه است...
دوست عزیز همکار خوبم جناب رئیس عزیزتر از جانم !
تمام استعدادهای رشته های مختلف ورزشی در سطح قهرمانی های ملی همه و همه از مدارس آموزش و پرورش آغاز شده است.تمام معلمین فرهیخته تربیت بدنی که با مدرک دکتری در آموزش و پرورش مشغول انجام وظیفه هستند سرمایه های علمی سلامت جامعه ما هستند.تمام معلمین تربیت بدنی که با مدارک کارشناسی و کارشناسی ارشد از سال 1389 به تعداد حداقل 15هزار نفر به آموزش و پرورش ورود پیدا کردند تحولی عظیم را در ورزش قهرمانی و سلامت مدارس ایجاد کردند.
اگر ابتدای امر و در بدو ورود انتقادات سایر دوستان غیر مرتبطی را پذیرا بودیم که تربیت بدنی را در یک توپ گرد و یک شوت هوایی و تور دروازه برای دانش آموزان به روش دیکته و سرمشق لوحه اول ابتدائی، ارائه می دادند، باید بگوئیم که تمام فعالیت هایی که وزارت محترم به عنوان پرورشی مشخص کرده اند زیر مجموعه تربیت بدنی می باشد.
برگزاری تمام مسابقات و فستیوال های ورزشی و جشنواره های فرهنگی ورزشی همه و همه نشان از توانمندی و تاثیر گذاری تربیت بدنی بر سلامت و نشاط دانش آموزان دارد.به استناد سند تحول بنیادین که مورد تایید مقام معظم رهبری هم هست این موضوع کاملا مشهود است که تربیت بدنی و فعالیت ورزشی در همه ابعاد مختلف آموزشی نقش کلیدی دارد و باید عرض کنم که لقمه را وارونه نجویم و از گذشتگان درس عبرت بگیریم.
زمانی را به یاد آوریم که معلم ریاضی اگر پیچیده ترین معادلات هندسی را حل می کرد اما در کلاس درس تربیت بدنی گمراه و سردرگم بود و تمام آسیب های رفتاری و جسمانی را که از حذف این رشته در مدارس شاهد آن بودیم.اگر مدرک دکتری علوم ورزشی را می خواهید با عنوان دکتری پرورشی جلوه دهید، باید هم وزارت علوم و تحقیقات این موضوع را تایید کند و هم معلمین تربیت بدنی که در مدارس ابتدائی تا دبیرستان بیشترین سهم را در این موضوع دارند شما را حمایت کنند.
اگر کاری اساسی می خواهیم انجام دهیم در یک پژوهش بررسی کنیم و به غیر از دوستان متخصص که در اتاق رئیس تایید می کنند از تمام معلمین تربیت بدنی و کارشناسان تربیت بدنی و سلامت وزارت آموزش و پرورش هم نظر سنجی کنیم و به حقوق دیگران احترام بگذاریم. کلید خانه را به دست صاحبان واقعی آن بسپارید.
و به استناد سخن موثر مقام معظم رهبری که فرمودند:
" اگر در یک جمله کوتاه از من بپرسند که شما از جوان چه می خواهید، به او خواهم گفت: تحصیل، تهذیب و ورزش , دوره جوانی، دوره توانایی است و ابه اعتقاد من ، باید عمدتاً در تحصیل علم، در ایجاد صفای نفس و روحیه تقوا در خود و ایجاد نیروی جسمانی در خود که ورزش باشد به کار رود"
اگر همه جوانب را بخواهیم در مورد این موضوع تحلیل کنیم در نهایت باز هم به این نتیجه خواهیم رسید که از گذشته عبرت بگیریم و در هر زمینه ای تخصص را در اولویت برنامه ریزی ها و مدیریت امور در نظر بگیریم و اتاق فکرمان را به سطح جامعه گسترش دهیم...
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
حقوق مقامات و همطرازان مندرج در قانون مدیریت خدمات کشوری، مدیران عامل و اعضای هیئت مدیره و رؤسای دستگاه های اجرایی، استانداران، شهرداران مراکز استان ها و اعضای شورای اسلامی شهر مراکز استان ها در سال ۹۷ افزایش نمی یابد.
حقوق دیگر کارکنان دولت به تناسب حقوقی که سال قبل دریافت می کردند، به صورت پلکانی بین ۶ تا ۱۲ درصد افزایش می یابد و در هر صورت پرداختی به هیچ یک از کارکنان دولت در سال ۹۷ از مبلغ ۱۲ میلیون ریال کمتر نخواهد بود.
حقوق بازنشستگان نیز در سال ۱۳۹۷ نسبت به سال قبل به میزان ۱۰ درصد افزایش می یابد و هیچ یک از بازنشستگان بعد از افزایش سنواتی و همسان سازی حقوق، کمتر از ۱۲ میلیون ریال دریافت نخواهند کرد.
پایگاه اطلاع رسانی دولت
مسلسل با قلم دارد تفاوت هایِ بسیاری
جنون آرد یکی با خود،یکی درمانِ بیماری
یکی کشتن بیاموزد اگر چون او نیندیشی
یکی یادت دهد هرگز، که خلقی را نیازاری
قلم صاحب قلم را چون دمِ عیسایِ مصلوب است
مسلسل آن کند گویی که صد رحمت،سگِ هاری
بنازم بر قلم چون فرش را بر عرش می دوزد
بچسباند مسلسل عرشیان را کنجِ دیواری
زبانم مو در آورده ز بس گفتم نفهمیدی
بفهم این بارِ آ خر گر کمی مردانگی داری
به سوگندِ خدا کلک و قلم را می خورم سوگند
مسلسل هیچ بویی هم، نبرده از وفاداری
هر آن دستی که گیرد ماشه اش،با ماشه می بوسد
همیشه ماشه بر گیری به دستانت،! نپنداری
بُوَد ارزانی ات این درسِ آفند و پدافندت
چرا تعطیل می خواهی کلاسِ زنگِ بیداری
چنان بالی به خود! در خلوت هم از خود نمی پرسی
کدام عاقل دهد از خانه اش گوهر،به سمساری
سفید آبی نشد پیدا که چرکی از تنت گیرد
به هر جا رفت شاهین کو به کو هر تیمچه بازاری
"شاهین"
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
هر چه اخبار سفر وزیر آموزش و پرورش به روسیه بیشتر منتشر می شود، بی دقتی و مساهله ایشان بیشتر آشکار می شود. جایی از آموزش زبان روسی و جایگزینی آن به جای زبان دوم در ایران سخن می گوید و در جای دیگر، مرتکب اشتباهی! می شود که شایسته یک وزیر نیست.
آقای بطحایی در طول سفر در گفت و گویی با خبرگزاری اسپونتیک روسیه، در پاسخ به سوال خانم خبرنگار که می پرسد: «در خبرها این بود که از یکی دوماه پیش زبان انگلیسی در مدرسه های ابتدایی ایران آموزش داده نمی شود. دلیل اصلی این ممنوعیت چیست.؟» می گوید:
«این ممنوعیت مربوط به سالهای قبل می شود. ما در آموزش ابتدایی در برنامه رسمی آموزش زبان های خارجی به طور کل نداریم. این یکی از مواردی است که نباید با اصول تربیتی مغایرتی نداشته باشد. برنامه های آموزشی رسمی ما تکیه دارد که بچه ها از اول به خواندن و نوشتن زبان مادری (زبان فارسی) تسلط خوب بیدا کنند. ورود یک زبان بیگانه در فرایند یادگیری زبان اصلی (فارسی) اختلال را ایجاد می کند.»
آنچه سبب شد که نگارنده در این خصوص به تحلیل این بخش از سخنان آقای وزیر بپردازد، جمله ای است که در آن زبان مادری (فارسی) را به تمام کشور تعمیم می دهد. از این رو می توان گفت که به دلایل زیر، وزیر آموزش و پرورش به طور نسنجیده و ناپخته سخن گفته است:
1- آقای وزیر بنابر جایگاه حساس وزارت، باید تنوع قومی، فرهنگی و زبانی مناطق مختلف ایران را همواره در نظر داشته باشد و از یکسان نگری و یکدست سازی این تنوع فرهنگی که نسخه نظامهای بسته و غیر دموکراتیک است، خودداری کند. زبان مادری تمام مردم ایران و به تبع آن تمام دانش آموزان ایران، فارسی نیست بلکه زبانهایی چون کوردی، آذری، عربی، بلوچی، گیلکی و ... در این کشور وجود دارند که هر کدام از آنها دارای نظام دستوری و نحوی خاص خویش و مستقل از زبان فارسی اند. اینکه به جای به کاربردن «زبان رسمی» از عبارت «زبان مادری» استفاده می شود، اگر از زبان یک فرد عامی ناآشنا به مفاهیم می بود، محل بحث و مناقشه نبود؛ اما وقتی این بحث از زبان وزیر آموزش و پرورش یک کشور بر زبان می آید، جای سوال و محل سرزنش است.
2- آقای وزیر ظاهراَ سخن خویش را با این استدلال بیان می کند که برنامه های آموزش زبان نباید با اصول تربیتی مغایرتی داشته باشد. از این رو باید بچه ها از اول در خواندن و نوشتن به زبان مادری(فارسی) به خوبی تسلط پیدا کنند؛ زیرا ورود یک زبان بیگانه در فرایند زبان اصلی(فارسی) اختلال ایجاد میکند. در اینجا باید به آقای وزیر «احسنت و دست مریزاد» گفت. چون سخن حقی گفته است. اما باید پرسید که آیا رعایت این اصول تربیتی و نگرانی از ایجاد اختلال در آموزش زبان، تنها در مورد زبان فارسی مصداق می یابد؟ آیا این امر برای آموزش زبان فارسی به کودکان متعلق به اقوام غیر فارسی زبان ایرانی موجب اختلال نخواهد شد؟
آیا ایشان به عنوان وزیر آموزش و پرورش کشور ایران، این اصل تربیتی را برای دانش آموزان آذری، بلوچ، کورد و ... به رسمیت نمی شناسد؟ آیا ما به عنوان والدین و معلمان فرزندان خویش مجاز نیستیم که نگران عدم اجرای اصول تربیتی مترتب بر آموزش زبانی غیر از زبان مادری فرزندانمان باشیم؟
3- نگارنده، زبان فارسی را زبان بیگانه قلمداد نمی کند؛ اما زبان غیر مادری بچه های این مناطق است فلذا آیا می توان توقع داشت که بچه های کورد و عرب و آذری و ... مانند همان بچه هایی که زبان مادری آنها فارسی است، در دوره ابتدایی، ابتدا، در خواندن و نوشتن زبان مادری خویش تسلط پیدا کنند، آن گاه نسبت به یادگیری زبانی دیگر (فارسی) اقدام کنند؟
4- جایی دیگر نیز گفته ام که وزیر آموزش و پرورش به دلیل اینکه بیشتر در امور حسابداری و مالی فعالیت داشته است، فلذا عجیب نیست که از مسایل روان شناختی و جامعه شناختی آموزش و پرورش سر درنیاورد و سخنان بدون پشتوانه و حاکی از عدم مطالعه و مداقه بر زبان آورد!
برای ایشان آرزوی استعفا نمی کنم، اما لا اقل تا اینجا یک عذرخواهی به جامعه اقوام ایرانی بدهکار است!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید