کسانی که خصوصی سازی مدارس را تنها راهکار برون رفت آموزش و پرورش از وضعیت موجود می دانستند ؛ باید امروز پاسخگو باشند.
به عنوان یک معلم شاغل در دوره متوسطه اول که شاهد عینی به بلوغ رسیدن دانش آموزان پسر و ایجاد تغییرات و چالش هایی که برای شان ایجاد می شود ؛ از نزدیک هستم ؛ همیشه ناکارآمد بودن سیستم آموزشی و تربیتی مدارس را در این حوزه وارد دانسته و بسیار از به انحراف کشیده شدن دانش آموزان در این سن حساس و بحران زا تاسف خورده ام اما طراحی سیستم آموزشی فشل و قدیمی آموزش و پرورش تمام راه ها برای من معلم و بسیاری از دیگر همکاران دلسوز بنده در این حوزه بسته است.
در دهه اخیر که تکنولوژی های روز ماهواره ای و موبایل دسترسی دانش آموزان به فیلم های مبتذل و مطالب جنسی را بسیار تسهیل نموده و دانش آموزان قبل از بلوغ جسمی به بلوغ فکری و آگاهی می رسند ؛ سیستم آموزشی ما همانند گذشته های دور برای دانش آموزان دهه ۵۰ و ۶۰ که تا سن جوانی چشم و گوش بسته بودند ؛ در حال اداره است و به دلیل کمبود نیرو در بسیاری از مدارس حتی پست های کلیدی مانند مشاور و مربی پرورشی حذف شده است و در عمل هیچ راهکاری برای بسیاری از سوالات و ابهامات جنسی دانش آموزان که به خصوص در دوره متوسطه اول و همزمان با سن بلوغ بدان دچار می شوند ؛ به صورت عملیاتی وجود ندارد.
هنوز در نگاه بسیاری از سیاست ورزان جمهوری اسلامی و آموزش و پرورش ؛ آموزش های جنسی و پیشگیرانه از معضلات ناشی از آن ؛ به عنوان یک تابو نگریسته شده و شاهد اعتراضات و هیاهویی که در پس امضای سند ۲۰۳۰ از طرف دولت وقت در حوزه تطبیق آموزش و پرورش با تعلیم و تربیت نوین جهان ایجاد نمود ؛ بودیم که اصل موضوع که آموزش و آگاه سازی دانش آموزان با خطرات و آسیب هایی که در این زمینه ممکن است بدان دچار شوند و آموزش ها و راهکارهای پیشگیرانه مرتبط با آن بود؛ به محاق رفت و مانند بسیاری از مسایل جدید دیگر با این مقوله نیز بسیار با نگاه عوامانه و سطحی نگریسته شد.
این روزها در مدارس ، تکنولوژی های موبایل که در دسترس بیشتر فرزندان ما قرار دارد ؛ حکم یک چاقوی دو لبه را بازی می کند که در صورت عدم آگاهی و آموزش استفاده درست از آن و عدم نظارت و کنترل مقتضی می تواند آسیب های فراوانی را به دانش آموزان خصوصا در دوره متوسطه که در سن بلوغ قرار گرفته اند ؛ برساند.
به راستی با نسل امروز نمی توان مانند دانش آموزان بیست سال پیش رفتار نمود و باید در مدارس که تاکید آن بیشتر بر روی نمرات درسی و میزان پیشرفت نرم تحصیلی و قبولی کنکور و.... می باشد ؛ به بعد تربیت و پرورش بیش از این ها بها داد و در این مسیر هدف گذاری نمود و برنامه ریزی کرد.
حذف معاونت پرورشی در بسیاری از مدارس؛ نشان دهنده تضعیف این نهاد در کل مجموعه آموزش و پرورش دارد و کمبود منابع مالی و تخصیص ۱۱۰ درصدی بودجه آموزش و پرورش به پرداخت حقوق کارکنان؛ در عمل این معاونت مهم در دستگاه تعلیم و تربیت را به یک ویترین نمایشی؛ صرفا جهت تبریک و تسلیت مناسبت ها؛ بدل نموده است.
در مدارس ما چه پسرانه و چه دخترانه معضلات بسیاری وجود دارد که گاهی معلمان به دلیل نداشتن ابزار کاربردی و عدم تعریف نقش معلم در این حوزه ؛ با تاسف و تاثر بالاجبار از آن گذر می نمایند و نمی توانند در این بخش کار دیگری برای فرزندان معنوی خویش به انجام برسانند.
گسترش طلاق و فساد و نابهنجاری های اجتماعی در جامعه و به تبع آن در بین خانواده ها که اولین و مهم ترین تأثیرش را بر روی دانش آموزان می گذارد؛ کوه یخ بزرگی از معضلات فرهنگی و اخلاقی و اجتماعی را در بین دانشآموزان ایجاد نموده که فاجعه تاسف بار دبیرستان معین منطقه ۲ تهران؛ بخش کوچکی از نوک آن کوه یخ است که از زیر آب سر به بیرون آورده و مثل بسیاری از فجایع و نابسامانی های موجود در اجتماع که مثل همیشه مسکوت مانده ؛ این بار مثل غده ای چرکین سر باز نمود و تعفن و کثافات آن؛ تمام هموطنان عزیز ایران اسلامی؛ به خصوص معلمان و فرهنگیان دلسوز را متغیر نمود و بهتی عظیم را که حاصل بی حرمت شدن بخش کوچکی از دستگاه تعلیم و تربیت است ؛ بر تمام مخاطبان این خبر ایجاد نمود.
دستگاه تعلیم و تربیت در گذشته با روال منطقی و بسیار سنجیده ای اقدام به گزینش و استخدام نیروهای خود می نمود و به مانند فردی که برای ازدواج به خواستگاری دختری رفته ؛ محله به محله و کوی به کوی ؛ مورد تحقیقات گسترده و مصاحبه های علمی و عقیدتی و... قرار می گرفت که حاصل آن نسل فرهیخته و متعهدی از معلمان بود که با وجود تمام ناملایمات موجود در دستگاه عریض و طویل آموزش و پرورش؛ دلسوزانه و مشفقانه و پدرانه همیشه با دانش آموزان خود مواجه می گشتند و برای پیشه معلمی خود ؛چون کارمند رسمی این مجموعه بزرگ بودند ؛ بها و منزلت والایی قایل بودند.
در دهه ی گذشته و قبل از آن که دستگاه انسان ساز و حیاتی تعلیم و تربیت مورد بی مهری دولت مردان و سیاست ورزان قرار گرفت و به چشم یک دستگاه مصرفی و بودجه خوار ؛ بر خلاف فرمایشات مقام معظم رهبری که هزینه در آموزش و پرورش را سرمایه گذاری برای نسل آینده این آب و خاک می دانند؛ نگریسته شد و هرسال بخش های مهمی از بودجه مورد نیاز آن که باید صرف خارج از برنامه آموزشی و تربیت و پرورش دانش آموزان می شد را کاهش دادند و با تعطیلی روز پنج شنبه در حقیقت دیگر مجالی نیز جهت تحقق این موضوع باقی نگذاشتند. به طوری که در سال های اخیر حتی برای پرداخت حقوق کارکنان نیز بودجه تعیین شده مکفی نبود و در سه ماهه آخر سال دولت مجبور به تخصیص بودجه الحاقی جهت پرداخت معوقات حقوقی کارکنان می گردید و این کسری بودجه در هیچ دولتی ترمیم نشد و سال به سال با افزایش تورم ؛ این شکاف بزرگ و بزرگتر شد تا همچنان تمام دغدغه مسئولان این ارگان حیاتی و انسان ساز؛ پرداخت حقوق کارکنان باشد و بس.در این میان با اجرای بودجه های انقباضی و سیاست های صرفه جویانه دولت ها در سال های اخیر؛ شاهد پر رنگ شدن بخش مشارکت های مردمی در آموزش و پرورش و تمایل دستگاه ستادی این وزارتخانه به سمت تقویت و گسترش مدارس غیردولتی و غیر انتفاعی بودیم که در کنار دیگر ابتکارات سیاست ورزان دستگاه تعلیم و تربیت؛ همچون شرکت های خرید خدمات آموزشی و نیروهای حق التدریس و شرکتی و سرباز معلم و....؛ بیشترین آسیب ها و معضلات را همین نیروها در مدارس ایجاد نمودند که بیش از پیش به اعتبار فرهنگیان و آموزش و پرورش صدمه وارد نمود.
در بین مقامات آموزش و پرورش چه در سطح وزارتخانه و چه ادارات کل و شهرستان ها؛ شاهد مدرسه داری و ترویج مدارس خصوصی توسط خود این بزرگواران بوده و هستیم که مسلما انتفاع شخصی خود و اطرافیان شان ؛ بر سیاست ورزی تقویت و گسترش هرچه بیشتر مدارس غیرانتفاعی؛ و رها شدن هرچه بیشتر مدارس دولتی ؛ تاثیرگذار بوده و هست.
در این میان شاهد سیاست هایی همچون واگذاری دانش آموزان به مدارس غیرانتفاعی جهت کاهش هزینه های اداره مدارس دولتی؛ اختصاص زمین های دولتی به برخی صاحب امتیازان این مدارس که اکثرا از روسای ستادی آموزش و پرورش اند که در استان بنده نیز مواردی را شاهد هستیم؛ و عدم وجود فضای کمی و کیفی مقتضی در مدارس دولتی و به ناچار سوق یافتن اولیا به سمت مدارس غیرانتفاعی و بسیار موارد دیگر بوده ایم که هر کدام صدمات غیر قابل جبرانی را بر پیکره نحیف آموزش و پرورش و تربیت و پرورش نسل آینده ساز ایران اسلامی وارد نموده است که این روزها از حامیان و مروجان مدارس غیردولتی؛ انتظار پاسخگویی در این مورد و موارد بسیار دیگر را داریم که چرا با وجود انتفاع شخصی و باندی بسیار از این رهگذر که بیشتر شامل خود نیروهای ستادی دستگاه تعلیم و تربیت شده است ؛ نظارت و کنترل مقتضی در حوزه به کارگیری نیروها و موارد بسیار دیگر صورت نگرفته که شاهد بروز چنین وقایع تاسف باری در آموزش و پرورش که حرمت بالایی در جامعه داشته و دارد باشیم که حتی وخامت اوضاع و شرایط فجیع این اتفاق مقام معظم رهبری را نیز وادار به اظهار نظر و ارایه دستور ویژه جهت پیگیری و مجازات عاملان این موضوع بنماید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
مشکلات فراوان مدرسه معلم و دانش اموز دیر یا زود در جامعه نمایان میشود
قبلاً هم گفته ام هر نظام اجتماعی که معلمش قدر نبیند و بر صدر ننشیند محکوم به زوال و نابودی است.
با این که اکثریت نیروهای خدوم آموزش و پرورش انسان هایی صبور و اخلاق مند و با وجدان کاری هستند اما نتایج بی مهری دولتمردان به نظام تعلیم و تربیت در این دهه و سنوات قبل، باعث ایجاد شرایطی شده که
ناخواسته و غیر مستقیم شهروندان جامعه و خانواده ها تاوان این بی مهری را می پردازند. (هر لحظه ممکن است این اتفاق برای فرزندان ما هم اتفاق بیافتد)
اگر با همین روند پیش برویم باید منتظر نمایان شدن قسمت بیشتری از آن کوه یخ باشیم.
بهتر است به جای محاکمه ی سیستم آموزشی، مدیران کلان و برنامه ریزان و سیاست ورزان ارشد نظام در شب های قدر پیش رو، کمی خودسنجی کرده و عملکرد چهل ساله ی خود را ارزیابی کنند شاید پیدا کنند حلقه ی مفقوده ی ایجاد مشکلات نوظهور را .....
همیشه دمل های چرکین و سر باز نمودن آن موجب تاثر ما می گردد و با اکراه بدان می نگریم ؛ اما این بخشی از واقعیت به حاشیه رانده شده است
همیشه دمل های چرکین و سر باز نمودن آن موجب تاثر ما می گردد و با اکراه بدان می نگریم ؛ اما این بخشی از واقعیت به حاشیه رانده شده است
در یک کلمه هدف گذاری آ.پ فعلی در ایران فنا کردن توان استعداد خلاقیت و...دانش آموزان این کشور است امید که مقام معظم رهبری همانطور که در این واقعه مستقیما ورود کردند در اوضاع فاجعه بار آ.پ ورود کنند واین سازمان مخروبه را به سمت آبادی هدایت کنند دیگر توصیه وسفارش کارسازنیست
چرا مدارس را مقصر میدانید معلم و وکیل و .....همشان در ایام عید در فساد خانه و ووووواز دهات باکو تا دبی و ....استراحت میکنند و روشنفکری وارد ایران میکنند و جالبتر
حرفیک هتلدار باکو در مورد ایانی : زنانشان میایند اینجا باز میشن و بچه ها را میبرن دیسکو و مشروب میدن بهش و اسلامی هستن ))))