بی توجهی به علوم انسانی و تربیتی در مدارس باعث شده است همان اندک زمان اختصاص داده شده به مطالعات اجتماعی و علوم انسانی نیز هدر رفته و در عمل هیچ بازده ای نداشته باشد. اغلب مسئولان اداری و مدیران تنها در انتخاب معلمان مربوط به دروس تجربی و فنی دقت به خرج داده و برای مطابقت ساعات درسی دبیرانشان یکی دو ساعتی به آنها دروسی مانند تاریخ، جغرافی، روانشناس، جامعه شناسی و مطالعات اجتماعی ارائه می دهند.
در مدارس به وفور یافت می شوند که معلم دینی عربی یا فیزیک و شیمی در حال تدریس تاریخ، جامعه شناسی یا جغراعی است. دبیری که زنگ تفریح باید در ویکیپدیا نام صفویان یا سلجوقیان یا معنی لیبرالیسم را سرچ کند ساعت بعد قرار است سر کلاس یک ساعت از شرایط فرهنگی، سیاسی و اجتماعی عصر صفوی سخن بگوید یا آسیب ها و مزایای لیبرالیسم را برای دانش آموزان نگون بخت تشریح کند.
یکی از سوالات همیشه در سالهای تحصیلی این است که در آینده می خواهید چه کاره بشوید؟
در این سوال این اصل بدیهی انگاشته شده است که ما آمده ایم مدرسه تا کاره ای بشویم.
در واقع از ابتدا در ذهن دانش آموزان اینگونه جا انداخته می شود که مدرسه و تحصیل مکانی برای پیدا کردن شغل و در نتیجه کسب سود و درآمد بیشتر است.
در این رویکرد مقوله کتابخوانی جز به عنوان ابزاری برای کسب شغل بهتر تعریف نشده است و صرف وقت برای کتاب غیر درسی و غیر تخصصی رشته مربوطه اتلاف وقت تلقی می شود. بدیهی است کتب مربوط به حوزه علوم انسانی و هنر اغلب به عنوان زنگ اضافی مدارس و پر کردن زنگ خالی دبیرانی که برنامه هایشان به مشکل خورده است نگریسته می شود، قانونگذاران و مجریانی که صرف وقت برای موسیقی ، ادبیات نمایشی، سینما و سایر هنرها را اتلاف وقت تلقی کرده و شناختی هم نسبت به هنر ندارند.
شبکه جامعه شناسی علامه
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ شنبه هشتم اردیبهشت ماه نشست خبری « اسفندیار چهاربند » رئیس مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و فن آوری اطلاعات و قائم مقام وزیر آموزش و پرورش در ستاد مرکزی بزرگداشت مقام معلم با حضور خبرنگاران برگزار شد .
در ابتدای این نشست چهاربند مطالب تفصیلی و مهمی را در مورد چالش های تامین نیروی انسانی در آموزش و پرورش و نیز سایر مسائل مربوطه را مطرح کرد .
« صدای معلم » پرسش هایی را از ایشان مطرح کرد.
در بخش های قبلی ، پرسش و پاسخ صدای معلم با رئیس مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و فن آوری اطلاعات و قائم مقام وزیر آموزش و پرورش در ستاد مرکزی بزرگداشت مقام معلم را خواندید .
در این بخش مشروح سخنان ایشان در مورد چالش تامین نیروی انسانی در وزارت آموزش و پرورش را مطالعه می کنید .
گروه گزارش/ جمعی از فرهنگیان منطقه 9 تهران از « مریم شریفی » کارشناس امور مالی سابق آموزش و پرورش این منطقه به دادگاه شکایت کرده اند .
یک فرد از دوران کودکی نقش های گوناگونی برای بازی خود برعهده می گیرد و تا سپری سازی دوران تحصیلات عمومی خود در هر دوره ، شغلی متفاوت را به نسبت شرایط محیط ، آرزو ، علاقه و یا سن خود برای برعهده گیری در آینده انتخاب می کند. او یک مسیر طولانی و دشواری را برای رسیدن به نهایت مسیر واقعی شغل خود طی می کند. او تمامی انرژی و پتانسیل جوانی خود را برای فراگیری دانش مرسوم جامعه مصروف می دارد. حال نوبت آغاز فعالیت اقتصادی اوست. باز دوران جوانی اوست. سرمست از فردی مفید و مؤثر بودن برای شهر و استان و کشور و مردم خود شدن . او خود نیز موقعیت جدید خود را در شغلی که برعهده گرفته است باور ندارد. شور و هیجان وصف ناپذیری برای خدمت کردن دارد . او با تمام وجود بی کم و کاست کار می کند دقیق و مقرراتی. تا سر تکان می دهد و چشم بر هم می زند پنج سالی گذشت و ده سال و الان 29 سال و 9 ماه است که مثلا یک معلم است و سه ماه دیگر ، سی سال خدمت او پایان می پذیرد. او به دلیل پایین بودن سطح حقوق و به دلیل حاکمیت تورم و شرایط نامساعد اقتصادی ، در جریان سپری شدن ایام جوانی خود که خیلی زود دیر شده و 30 سال از آن گذشته ، نتوانسته است تا پس اندازی نماید یا زندگی مفرحی داشته باشد. در این جامعه افراد در برخی از مشاغل ، هشت شان در گِرو نه شان است. فراز و نشیب 30 سال خدمت و 16 تا 20 سال تحصیل ، او را در پیچ و خم زندگی تبدیل به شخصی نموده است که کلی تغییر یافته است یا به تکامل رسیده است.
راستی فلسفه پرداخت پاداش پایان خدمت برای این فرد که همه تارو پود خود را در اختیار دولت و جامعه گذاشته است چیست؟!
فلسفه پاداش پایان خدمت ، پرداخت بهای استفاده دولت از نیروی جوانی و عمر فرد شاغل است. کسی که سی سال از پُر توان ترین ایام عمر خود را در درون یک سازمان دولتی سپری ساخته است در دوران بازنشستگی نیازمند حمایت و پشتیبانی دولت است.
پاداش پایان خدمت بهای از دست رفتن توانایی های جسمی و روحی فرد در لابه لای چرخش ایام کار و فعالیت است. برای تأمین ایام ناتوانی و میانسالی اوست. سالخوردگی نگوئیم چون که یک فرد 50 – 55 ساله ، هنوز پتانسیل فعالیت و انرژی آن را دارد. هر چند شرایط نامساعد زندگی و شغل باعث فرسودگی برخی مشاغل از جمله معلمان در طی 30 سال خدمت ، می گردد. پاداش پایان خدمت یعنی تعدیل زندگی در ایام بازنشستگی . یعنی بهای زندگی یک فرد شاغل در جامعه . و وقتی سقف آن بخور و نمیری است متأسفانه او در می یابد که تلاشش در این جامعه برای انجام خدمت صادقانه ، بهایی نداشته است!!! ( البته به نکته ای مهم در اینجا اشاره کنم که این بازنشستگی زود هنگام برای جذب جمعیت جوان جهت جایگزینی نیروی فعال است اما شما استخدام سالانه برای این امر به طور سیستماتیک هم ندارید. در مقالی دیگر راجع به این خصوص خواهم نوشت.)
خرید مسکن یا داشتن حساب بانکی برای اطمینان خاطر از مابقی عمر و افزایش آن با سود بانکی ، یا سرمایه گذاری در بورس ، فراهم سازی امکانات ازدواج یا اشتغال یا تحصیل فرزندان ، دور هم بودن خانواده ای که بزرگ آن به دلیل مشغله شغلی خود قادر به دیدار عروس و داماد و نوه های خود نبود که نیک می دانید به هزینۀ زیادی نیازمند است ، و یا با اندک سرمایه خود آب باریکه ای برای انجام فعالیتی دلخواه و لذت بخش با کارگری و ریاست خودش فراهم سازد ، یا به آرزوی خود برای سفر حج و یا گردشگری در ایران بپردازد و......
پاداش پایان خدمت هزینه آرزوهای از دست رفته جوانی است . تکیه گاهی مطمئن برای سپری سازی مابقی عمر فرد بازنشسته است. پاداش پایان خدمت افق دوری است که او در جوانی برای آن خواب های بسیاری دیده است.
حال شما قضاوت کنید با تفاوت چندین برابری پاداش ها در کشور از سقف 800 میلیون تومان تا 20 – 30 میلیون تومان یا قدری بیشتر و یا کمتر ، عدالت در کجا موج می زند یا تلاطم قسط و عدل در سونامی نابرابری چگونه سیلی بر صورت یک کارمند ساده می زند.
این که حداقل پاداش را 30 میلیون و حداکثر را 270 میلیون تومان برای بازنشستگان سال 97 اعلام کردید چیزی از قابلیت های ظلم انجام شده تا سال 96 نمی کاهد .
شما می بایست برای سایر بازنشستگان تا سال 97 تاوان قصور خود را بپردازید. حال مسأله این است سقف پاداش بالای جامعه شکسته شده است اما باز 9 برابر دریافت کنندگان حداقل آن است.بماند که بازنشستگان دهه اول انقلاب اصلی به نام پاداش آخر خدمت نداشتند و بعدها با پرداخت 3- 4 ماه ، ماهی 200 هزار تومان ، سر و ته قضیه را دوختید و عدالت در لابلای آن پژمرد.
سئوالی که از قانون نویسان و مجریان آن دارم :
شما در رده های بالای شغلی یک عمر حتی بدون بازنشستگی تا آخر عمر ( چون بازنشست شده و به دلیل قحط الرجال بودن دوباره مشغول فعالیت می شوید و پاداش پایان خدمت خود را دریافت و سرمایه گذاری می کنید !!!) و با سقف حقوق بالای 20- 30 میلیون تومان زندگی درخور داشته اید و حال با این دریافتی آن را بیشتر مُزیّن می سازید ، و برای ما چهار پایه هر دو یعنی حقوق ماهانه و پاداش پایان خدمت می لنگد و هم 50 سال نشده کنارمان می گذارید ، ما زندگی خود را چگونه تأمین کنیم؟ هر دویمان عمر و جوانی سپری ساخته ایم حال مفید و غیر مفید بودن آن را بگذاریم برای محاسبه پروردگار.
قدری جای تأمل دارد که بهای زندگی شما بسیار گران و زندگی ما بسیار ارزان است! مهم اصل خدمت و عمری است که برای عمران و آبادی یا باروری علم و دانش کشور سپری شده است. تفاوت موقعیت شغلی باعث می گردد این مهم برای شما دو یا سه برابر شود نه 9 برابر یا تا پایان سال 96 تا 26 برابر.
تضاد طبقاتی این چنین در جامعه به رشد بی عدالتی دامن می زند. شکاف زندگی افراد این چنین روز به روز بیشتر می شود. خزانه مملکت این چنین کاهش می یابد . ارزش پول کشور با انباشت آن در مالکیت 20 – 30 درصد جامعه این چنین کاهش می یابد. سرمایه گذاری برای تولید و فعالیت این چنین کاهش می یابد . بیکاری و فقر و بزه و جرم این چنین در جامعه افزایش می یابد.
آری !
من شخصا در چنین جامعه ای آفتابه دزد را مذمت نمی کنم ، آنان زائیده شکاف طبقاتی ایجاد شده هستند. وجدان شغلی این چنین رنگ می بازد . انگیزه و انگیزش های شغلی در سایه همین قیاس ها از بین می رود. شما مسئولین با این سیاق از ملت جدا می گردید چون خود را در عرش و مابقی شاغلین را در فرش که چه عرض کنم در زمین پر از خار و خاشاک می بینید. در این جامعه هر فرد باید خدمتگزار مردم و کشور باشد. این گفته بزرگان انقلاب نیز هست. همه در این جامعه نیازمند تأمین شدن هستند . این یک حق شهروندی و ملی است. از بدیهی ترین و ساده ترین حقوقی که یک فرد در یک کشور باید داشته باشد. حق تأمین.
ما همگی ایرانی هستیم . ما همه زحمتکش و جان نثار وطنیم. شما باد عِرق ملی بودن ملت را تقویت و احیا سازید. شما باید بیشتر از من معلم به دور از سیاست های کلی کشور مراقب امنیت پولی و مالی کشور باشید
. یادمان نرود هیچ گاه ملت برای قانون درست معترض نمی گردد. هیچ گاه قشری از جامعه برای دسترسی به عدالت بیهوده فریاد بر نمی آورد. هیچ گاه کسی عَلم مخالفت با جریان یا روالی را برافراشته نمی سازد مگر زمانی که بی عدالتی باشد یا منافع و رفاه آن قشر و گروه نادیده گرفته شود. امروز ما معلمان با تمامی وجود خود معترض هر نوع بی عدالتی در سقف حقوق ماهانه و پاداش آخر خدمتیم. امروز ما از اوضاع اسفبار زندگی خود و ارمغان آن به خانواده مان بیزاریم . ما فقط می گوئیم یا همه کس یا هیچکس. قدری تا جایی که عقل حکم می راند عدالت را برقرار سازید و تفاوتها را به حداقل برسانید. بهای وطن پرستی و وطن دوستی این همه گران نیست. بیت المال کیسه ای است برای تمامی آحاد جامعه .
دایره محصوری برخی از مشاغل از بی نصیبی نعمات مادی و معنوی خصوصا معلمان روز به روز تنگ تر و تنگ تر می گردد و بهای زندگی بدون درد و رنج در این جامعه بسیار گران و گرانتر می شود .
حال من از شما مسئول غافل از احوال مردمی که بر آنها حکومت می کنید می پرسم جرم من به جز ایرانی بودن چیست ؟ یا با وجود خدمت کردن به خلق و وطن خود، من چرا مُستوجب چنین کیفری گردیده ام ؟ کیفر بی نصیبی از نعماتی که خدایم مرا بخشیده است و من در خلق آن سهم 50 ساله ای دارم از کلاس اول ابتدایی تا روز بازنشستگی .
مولوی می گوید:
تا نلرزد عرش از ناله ٔ یتیم
تا نگردد از ستم جانی سقیم
و عطار می گوید:
شعر و عرش و شرع از هم خاستند
هر دو عالم زین سه حرف آراستند.
اطلاعات زیر برای مطالعه و آگاهی علاقه مندان به موضوع آورده شده است:
"کوچکینژاد با اشاره به اینکه اکنون با مدیرانی مواجهایم که 700 الی 800 میلیون تومان پاداش پایان خدمت میگیرند، گفت: بسیاری از مدیران دولتی هستند که ماهانه 25 میلیون تومان حقوق میگیرند که ضربدر 30 سال اگر بکنیم به همین ارقام برای پاداش پایان خدمت شان میرسیم.
وی خاطرنشان کرد: ما در کمیسیون تلفیق حکمی را برای سال 97 صادر کردیم مبنی براینکه حداکثر دریافتی پاداش کارکنان باید هفت برابر حداقل حقوق باشد. یعنی اگر حداقل حقوق یک میلیون و 200 باشد ضربدر هفت حدود 9 میلیون تومان میشود که آن هم ضربدر 30 حدود 270 میلیون تومان میشود، یعنی حداکثر پاداشی که مدیران میتوانند بگیرند زیر سقف 270 میلیون تومان است.
عضو کمیسیون تلفیق لایحه بودجه سال 97 کل کشور گفت: پس این نگرانی نباید برای کارمندان رده پایینتر وجود داشته باشد که ما پاداش پایان خدمت آنان را تقلیل دادهایم، چرا که کمیسیون تلفیق صرفاً پاداش مدیران و کارکنان رده بالا را کاهش داده است". 1
"رئیس سازمان اداری استخدامی کشور گفت: پاداش پایان خدمت برای 30 روز حقوق 30 ماه پاداش است، حقوق و مزایای مستمر فرد هر چقدر باشد 30 برابر آن را در زمان بازنشستگی به عنوان پاداش دریافت می کنند". 2
1 ) اقتصاد نیوز ، سایت مرجع اقتصاد ایران ،کدخبر: ۱۹۸۱۰۴ ،۱۳۹۶/۱۰/۲۶
2 ) سایت مشرق ، کد خبر 829357 ، تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۳۹۶
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
با سلام خدمت جناب آقای الهیار ترکمن عزیز
در خصوص خبری که به نقل از ایشان در خبرگزاری ها منتشر شده است چند سوال داشتم ؟
اصل تیتر خبر به نقل از ایشان این است : " تمام مطالبات سال۹۶ فرهنگیان تا قبل از هفته معلم پرداخت میشود"
1) آیا اصل این خبر درست است و اگر درست نیست بی زحمت تکذیبیه صادر بفرمایید تا با اخبار جعلی اعتبار شما را خدشه دار نکنند.
2) منظور از عبارت " قبل از هفته معلم " چیست ؟ قبل از " شروع" هفته معلم یا قبل از " پایان" آن ؟ اصلا منظور هفته معلم سال 97 است یا سالهای آتی منظور شما بوده است؟
3) منظور از کلمه " تمام " در عبارت " تمام مطالبات سال 96 فرهنگیان " چیست ؟ مطالبات سال 96 کدام است ؟ ما بازنشستگی ، اضافه کار و اضافه تدریس و خرید خدمت و کارورزی و کمک هزینه فوت و ازدواج و مراقبت و تصحیح اوراق امتحانی و ... را معوقات ( نه مطالبات ) پرداخت نشده خود می دانیم . آیا منظور شما " تمام " اینهاست؟
4) در پایان بی زحمت فرق دو کلمه " معوقات " و " مطالبات " را بیان فرمایید. ما همه این موارد را حتی بر فرض پرداخت ، معوقات پرداخت نشده خود می دانیم نه " مطالبات " .
مطالبات ما اجرای عدالت در پرداخت های دولت و رفع تبعیض و زندگی آبرومند بالاتر از خط فقر است ! که غیر از دغدغه پرروش و بالندگی آینده سازان این مرز و بوم به چیز دیگری فکر نکنیم !
5) در پایان به عنوان یک مسئول از دولت پاسخگو ، دولت راستگویان ، دولت تدبیر و امید ، دولت نشسته در اتاق های شیشه ای و دولت طرفدار حقوق شهروندی و قانون و ... در صورت عدم تحقق وعده ها چه پاسخی دارید در برابر همه فرهنگیانی که برنامه زندگی شان را بر اساس وعده و وعید های شما تنظیم می کنند و هر روز بیشتر از قبل شرمنده خانواده و جامعه هستند ؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
قدس آنلاین- ۱۲ اردیبهشت ۵۸ و شهادت استاد شهید مرتضی مطهری، روزی را به نام روز معلم به تقویم کشور افزوده است تا همچون سنتی دیرپای سخن گفتن در خصوص آموزش و پرورش و طرح آن در حوزه عمومی منحصر به یک هفته شود.
با این حال پرسش آن است که چرا با وجود ضرورت حل مسائل پیش روی معلمان و البته تأکید بسیار بر تکریم مقام اینان؛ نظام آموزش و پرورش همچنان با انبوهی از مشکلات رو بهرو است؟
فرمولی برای مطالبهگری منطقی نداریم
علی پورسلیمان، کارشناس آموزش و پرورش با بیان اینکه این نهاد موتور اصلی توسعه و بزرگترین چرخ دندانه «فرهنگ» یک جامعه است، ابراز تأسف میکند که به دلیل غلبه روزمرگی و بیبرنامگی در مجموع به حاشیه رانده شده است. یکی از کارکردهای اصلی آموزش در هر جامعه انتقال ارزشهای جامعه و نیز انتظارات حکومت به نسل جدید و جوان آن است، اما به نظر میرسد این بیتوجهی سیاستگذاران و تصمیمگیران جامعه نسبت به مطالبات این مجموعه تأثیرگذار موجب شده بحران بیاعتمادی شکاف بین این دو را به حداکثر برساند. از سوی دیگر فرمولی برای مطالبهگری منطقی و کنشگری کم هزینه در میان معلمان تعریف و تبیین نشده است.
به باور او با وجود تعریف و تمجیدهایی که از معلمان میشود، اما هنوز معلمان کشور هویتی حرفهای برای اثبات کارآیی خود در جامعه ندارند. نداشتن تعریف مشخص برای مؤلفه هویت حرفهای موجب شده تا جامعه، معلم و معلمی را به عنوان یک حرفه و تخصص جدی نداند و البته این نگرش به مسئولان جامعه نیز سرایت کرده است.
ساز و کار تعریف و تبیین این هویت حرفهای میتواند تأسیس درست و منطقی سازمان نظام معلمی به عنوان یک نهاد مدنی مستقل را موجب شود. با وجود آنکه راهاندازی این نهاد پیش از این مورد تأکید قرار گرفته و مجلس به آن رأی داده بود، اما هیچگاه از حد حرف بالاتر نرفت. وزیر آموزش و پرورش فعلی نیز با وجود آنکه تأسیس این نهاد را از اهم برنامههای خود اعلام کرده بود، اما تا کنون از اجرایی کردن آن طفره رفته است.
به اعتقاد پورسلیمان تأسیس سازمان نظام معلمی بهترین هدیهای است که میتواند در هفته معلم به معلمان کشور هدیه شود.
حل مشکلات معلمان نیازمند برنامهای طولانی مدت
اگر از مشکلات معیشتی و نبود عدالت آموزشی که درد مشترک تمام معلمان است بگذریم، کاهش کیفیت آموزش و پرورش از موارد نگران کنندهای است که حالا بیش از همیشه به ورود جدی دولت و برطرف کردن مشکلات این قشر اثرگذار در جامعه نیاز دارد.
سید کاظم اکرمی، از وزیران پیشین آموزش و پرورش که از بروز این وضعیت نگران است، میگوید باید برای معلمان کاری کرد؛ زیرا با ادامه این نارضایتیها، افراد باهوش و متفکر انگیزهای برای انتخاب شغل معلمی ندارند. افراد متوسط هم انسانهای متوسط تربیت میکنند و در آن صورت کشور پیشرفت نخواهد کرد.
او ریشه اصلی مشکلات موجود در آموزش و پرورش را نداشتن تعریفی جامع برای انتخاب افراد در تمام سطوح از ریاستجمهوری گرفته تا وزارتخانه و سازمانها دانسته و میگوید که هر فردی بدون سابقه علمی و سابقهای در خور توجه سالها مسئولیت پذیرفته و کارهایی انجام میدهد که اثرات منفی آن را مدتها در جامعه شاهد هستیم.
این کارشناس کهنهکار آموزش و پرورش که معتقد است مسئولان برخی وزارتخانهها شاخصهای توانایی انجام کار را ندارند، از مشکلات بی توجهی به سند چشمانداز هم سخنانی دارد. به اعتقاد او اگر این سند مشکلاتی دارد، باید نقصهایش برطرف و به آن عمل شود. باید در اداره امور، برنامه وجود داشته باشد و تلاش کنیم درگیر روزمرهگی نشویم. برای رفع مشکلات و تحقق وعدهها به معلمان باید برنامهای بلند مدت داشته باشیم، اما متأسفانه اکنون برنامههای ما روزانه، هفتگی و ماهانه شده است.
مرتضی حاجی وزیر سابق آموزش و پرورش نیز معتقد است برای برطرف کردن مشکلات موجود جامعه معلمان به سندی فراتر از سند درونی آموزش و پرورش نیاز است. سندی که نقش و مسئولیت حمایت از نظام تعلیم و تربیت را در دستگاههای کشور و با نگاهی ملی بررسی کند. سندی ملی و چند جانبه که تبدیل به سندی تحول درونی در آموزش و پرورش شد. سند تحول مسیری را در آموزش و پرورش مشخص کرد اما جوابگوی تقسیم کار ملی در حوزه آموزش و پرورش نیست و جای تنظیم سند ملی در آموزش و پرورش خالی است.
آموزش و پرورش اولویت مسئولان نیست
دغدغههای معلمان کم نیست. از حقوق و مزایای کم گرفته تا مشکلات اضافه کار، محل تدریس، کمبودهای امکانات آموزشی و محتوای کتابهای درسی و... مواردی که اگر در کنار مشکلات زیادتر معلمان مدرسههای کپری و کانکسی و روستاهای محروم گذاشته شود، سختی کار آنان بیشتر از پیش به چشم میآید. شاید برای همین است که مسئولان هر از گاهی با وعدههایی آنها را امیدوار میکنند.
میرحمایت میرزاده، عضو کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی در خصوص این وعدههای زیبا میگوید که بیشتر آنها مسائل مالی و مربوط به حق و حقوقی قانونی است؛ وعدههایی که برخی از آنها مشخص است محقق نمیشود؛ زیرا برای تحقق شان نیاز به وضع قانون و اقدامهای پایهای است.
او که دلیل اصلی مشکلات معلمان را اولویت نبودن آموزش و پرورش در کشور میداند، از تلاشهایی میگوید که باید در وزارتخانه آموزش و پرورش انجام میشد، اما آن طور که باید و شاید برای آن وقت گذاشته نشد و کاری صورت نگرفت. تفویض اختیار و تمرکز زدایی از اقدامهای بدون هزینهای است که میتواند سطح رضایتمندی را در معلمان افزایش دهد؛ زیرا تمام مشکلات موجود مسائل مادی نیست. سپردن تمام اختیارات مدرسهها به وزارتخانه و مراکز استان هزینهها را بالا برده و مشکلات را دو چندان میکند.
میرزاده از تمرکزی میگوید که تنها در اختیار وزارت آموزش و پرورش است و در عمل معلم در کلاس درس اختیاری ندارد و انگیزههایش را از دست میدهد. از امکاناتی میگوید که تمامی ادارات برای ارائه خدمت به کارکنان خود دارند، اما آموزش و پرورش حداقلترینها را داراست.
این نماینده مجلس برای ایجاد انگیزه و رضایت خاطر توضیح میدهد که در این شرایط انتظار نیست فاصله دریافتی حقوق معلمان با سایر دستگاهها برطرف شود، اما انتظار میرود تصمیمی گرفته شود تا حقوق معلمان پیش از سایر دستگاهها پرداخت شود. نیاز است که معلمان بدانند دولت و نظام در حد توان برای آنها کارهایی هر چند کوچک انجام میدهند.
کجای کدام یک از کتابهای درسی یا آیین نامه های آزمون ی دانش آموزان ، اجازه ی پاسخ های برون کتابی-کلاسی داده شده است؟
چرا و با اتکا به کدام عُرف علمی و عقلی ، هرآنچه از منقولات کتابهای درسی ست؛ معقول و مقبول است و خدشه ناپذیر ؟! ولاجرم دانش آموزان باید سطر سطر و صفحه به صفحه ی آن کتابها را بخوانند و برکُنند و بپذیرند و جز آن، هیچ منبع دیگری را به عنوان منبعی علمی به گوش قبول نشنوند و به دست پذیرش نستانند؟!
*
چرا در اغلب کلاسهای درسی مان، یا فرصتی برای طرح پرسش های فرادرسی فراهم نمی شود یا اساسا پرسش آزاد، ارج و قرب و اجازه و امکان طرح و شرح ندارد؟
چنان که حتا پرسشهای خوب، محدود به پرسشهای کتاب-کتابی ست.
*
درکدام یک از خیل کتابها و درسها و آموزه های این نهاد فرسوده و فرساینده ، درباب "عدالت و آزادی" ، این دو آرمان اصلی و اصیل بشر امروز ، اشارتی، شرح و بسطی ، مقاله ای ، متن و مطلبی ،نکته ای -به تجلیل و تحلیل- آمده است؟
چرا شاگردان امروز نظام آموزش و پرورش مثلا مدرن ما ایرانیان، هنوز که هنوز است این قدر نمی دانند که :
۱) عدالت، اصلی اخلاقی-انسانی-اجتماعی-مدنی ست که بی آن، جانها و جامعه های بشری ، بنا و بقایی نخواهند داشت.
اینکه تمام انسانها با یکدیگر برابرند یعنی از حقوق و کرامت انسانی یکسانی برخوردارند و هرگونه تبعیض نهادن میانشان، ناعادلانه/ظالمانه است(مگر آنکه دلیل اخلاقاً موجّهی بر آن مُترتّب باشد)
اقلیتهای زیستی، اقلیتهای دینی ، اقلیتهای نژادی ، اقلیتهای قومی ، اقلیتهای جنسی ...همه تحت این اصل اخلاقی جهانشمول ، واجد حق و حرمت و کرامت اند.
۲)آدمی آزاد آفریده شده است و انسان بی آزادی ، نه معنایی در زندگی اش می تواند داشت و نه بهره ی اخلاقی دارد و نه می تواند استعدادهایش را بشناسد و به کار ببندد.
حق حیات ، حق به دست گرفتن شغل مخصوص خود، حق برگزاری تظاهرات و اجتماعات، حق آزادی پوشش بدن ، حق ابراز بیان ، حق انتخاب هر دین و عقیده ای، حق اقامت و مهاجرت در هرجای ممکن این جهان ،... ازجمله حقوقی اند که به سبب مقام و منزلت آزادی ، نصیب آدمیان شده اند.
*
کدام یک از واحدهای درسی به تعلیم و تعلم مُفاد اعلامیه ی حقوق بشر، اختصاص داده شده است؟!
ادامه دارد
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید