صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه اخبار/

شورای عالی انقلاب فرهنگی و حذف مدارس سمپاد

 محمدرضا مخبر دزفولی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در حاشیه جلسه ستاد راهبردی نقشه جامع علمی کشور در جمع خبرنگاران گفت:‌ موضوع سمپاد باید در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصمیم‌گیری شود. زیرا این موضوع و مدارس تیزهوشان و باشگاه دانش‌پژوهان جوان جزو موضوعات ملی است و شورای عالی انقلاب فرهنگی مرجع تصمیم‌گیری این موضوعات است.

مخبر دزفولی گفت: اینکه کسی مخالفت یا موافقتش را اعلام کرده باشد ملاک نیست زیرا شورا تاکنون هیچ تصمیمی نگرفته و تصمیم نهایی پس از تعطیلات نوروز گرفته می‌شود.

خبرگزاری فارس

سه شنبه, 22 اسفند 1396 17:35

معلم زلزله‌زده خودکشی کرد

گروه اخبار/

خودکشی معلمان

صبح روز شنبه (۱۹ اسفندماه) رسول قهرمانپور،معلم دبستان روستای ریجاب، از توابع شهرستان دالاهو، با حلق‌آویز کردن خود به زندگی‌اش پایان داد.

مجید یزدان‌پناه، مدیرکل آموزش و پرورش استان کرمانشاه، گفت: «برخی از سایت‌های خبری علت خودکشی این فرد را مشکلات ناشی از زلزله عنوان کرده‌اند که به هیچ‌وجه صحت ندارد.

او به‌دلیل مشکلات خانوادگی خودکشی کرده است.»

رسول قهرمانپور متأهل و متولد ۱۳۶۵ بود.

ایران آنلاین

حق ماموریت و حق سفر و مطالبات قانونی معلمان  دهه 70 – 80 محافل تخصصی یا عمومی به سخنرانی اساتید هوایی ملبس بود. کسانی که در چندین دانشگاه تدریس می کردند یا دارای چندین سمت تشریفاتی بودند و برخی استانها یا شهرستانها را مستمع سخنرانی خویش می ساختند. این افراد چون با هواپیما در سراسر کشور برای سخنرانی می رفتند ، به نام اساتید هوایی مشهور بود. البته مشابه ایشان در شهر یا استان مربوطه بود اما این هم برای خود کلاس داشت. اکثر خسته و بدون تمرکز حواس لازم برای سخنرانی ، حاضر می شدند و شاید خودشان هم نمی دانستند چه چیزهایی را تحویل حاضرین می دهند. شرکت کنندگان نیز اغلب بهره لازم از استماع سخنرانی نمی بردند. یک روند فرمالیته ژست مآبانه استاد برتری اما با منفعت مالی برای استاد بود. هزینه هایی زیادی برای چنین سمینارها یا مأموریت ها صرف می شد، بَنر و پوستر و پیام های خوشامدگویی و پذیرایی ( که برخی کیک و ساندیس جلسه را بیشتر از نتایج آن می پسندیدند ) و مبلغ دریافتی استاد و هزینه های هتل او و .......یا برخی کارمندان وزارتخانه هایی چون نفت ، نیرو ، صنعت و معادن و.... برای مأموریت های سراسر کشوری خود بر اساس مدرک تحصیلی یا سابقه خدمت و سِمت مبالغ قابل توجهی به عنوان حق مأموریت دریافت می کنند. در ضمن این افراد از امکانات اداری چون تهیه بلیط رایگان یا اقامتگاه و.....برخوردار می گردند.

اما معلمان و دبیران و در کل فرهنگیان با هر عنوانی در صعب العبور ترین مناطق روستایی سراسر کشور با درآمد کم اول خدمت ، باید هزینه اقامتگاه ، هزینه رفت و آمد یا سفر و هزینه غذای 9 تا 12 ماه خود را بپردازند.

حق ماموریت و حق سفر و مطالبات قانونی معلمان

این خدمت دور از مرکز یا محل زندگی معلم ، بین دو تا 8 سال ،گاه طول می کشد و برحسب نیاز مناطق ، شاید هم بیشتر ، حال محاسبه کنید دخل و خرج این معلم مجرد یا متأهل را که تا چه اندازه تحت فشار اقتصادی است. معلمینی که در مناطق روستایی یا شهرستان های دورافتاده مجبور به خدمت هستند بایستی اسکان یابند چون عملا زمان و امکان رفت و برگشت نیست لذا دچار سوء تغذیه و بهم خوردن تعادل متابولیسم بدن می گردند که بر اثر آن سلامتی شان به مخاطره می افتد. ظاهرا برای اسکان یافتگان مبلغی اضافه پرداخت می شود اما
در حد و اندازه معلم نه کارمند سایر وزارتخانه ها یا اساتید دانشگاه ! عدل و انصاف دو مقوله زیربنایی دین اسلام است و ندیدگرفتن آن بدین آشکاری عین تبیض شغلی است. برای خدمت روستایی یک دبیر که چهار سال در سرما و گرما یا در نگرانی های تصادفات جاده ای یا دوری از خانواده مجبور به رفت و آمد بوده محاسبه مبلغ 200 هزار تومان به عنوان حق سفر ، به نظر شما عادلانه است؟

حق ماموریت و حق سفر و مطالبات قانونی معلمان

کرامات آموزش و پرورش تا حدی است که هزینه اول خدمت معلم را به ارزش ریالی 30 سال پیش محاسبه می کند نه در زمان بازنشستگی ، که با توجه به کاهش متمادی ارزش ریال ،می توان فهمید که عدالتی در بین نیست.
حق مأموریت یا حق سفر و یا با هر عنوان دیگری که صلاح می دانید بایستی در وزارتخانه های گوناگون همسان سازی شود و تبعیضی در کار نباشد.معلمین بهترین ایام عمر خود را برای نشر علم و دانش سپری می کنند و هزینه جوانی از دست رفته قانونا باید به طور عادلانه محاسبه شود.
لازم به ذکر است که این حق شامل تمامی افرادی است که امر خطیر آموزش را برعهده دارند ، همچون آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی که محل خدمت آنان مناطق دورافتاده محروم و روستایی است.
کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی ، این حق نادیده گرفته شده را نیز به مجموع حقوق سلب شده فرهنگیان اضافه نمائید تا شاید از بین نمایندگان مجلس افرادی قصد مطرح ساختن آن را داشته باشند مثلا اعضای خود کمیسیون .
برادری و برابری ، قسط و عدل ، دولت تدبیر و امید ، مجلس مردمی و.....این همه و بسیاری دیگر به قول سعدی شیرین سخن:
به عمل کار برآید به سخندانی نیست.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

چهارشنبه سوری مصداق شکاف بین نسل جدید و سنت‌ها    آخرين شب چهارشنبه سال با عنوان شب چهارشنبه سوري از جمله رسوم و سنن ملي  است كه حاشيه‌هاي همراه آن هر ساله روزهاي پاياني اسفندماه را با دغدغه‌هاي فراواني همراه می‌سازد. مخاطراتي كه چهارشنبه سوري با خود دارد باعث شده تا در اين روزها، جمعي از نهادي‌هاي آموزشي، فرهنگي و اجتماعي كشور دست به دست هم دهند و از آسيب‌هاي جاني و مالي اين جشن و شادي – كه گاها حد جشن را می‌گذراند و به بازي مخاطره آميز تبديل می‌شود- بكاهند. اما معمولا آنچه از اين دغدغه‌ها و نگراني‌ها حاصل می‌شود يك شب پر سروصدا و پرهياهو است كه با فضاي دود آلود، اصوات  مهيب‌، اعمال خطرآفرين با ادوات آتش بازي و ... همراه هست  و همچنين افرادي كه پس از آن همه تبيين‌گري در خصوص رعايت مسايل ايمني، سلامتي جسمی‌و عدم استفاده از وسايل آتش بازي غير استاندارد، مجروح و  راهي بيمارستان‌ها شده‌اند.

براي برپايي جشن و رسمی‌ به قدمت شب چهارشنبه سوري در اين مملكت اين قدر نهاد متولي وجود دارد كه می‌توانند به بهترين شكل با آموزش و همراهي  در كنار نوجوانان و جوانان اين شب را رنگين و خوش خاطره کنند. اما ناخرسندانه بايد گفت كه شكاف عميقي در اين ميان وجود دارد.

  از ويژگي‌هاي ذاتي و مقتضي سن نوجواني و جواني شور و  شوق‌هايي  است كه خاطرات سال‌هاي ميانسالي آدم‌ها را شكل می‌دهد. اينكه چگونه می‌توان از اين انرژي جواني هدفمندانه و  مثبت بهره برد، بحثي است كه در اعصار مختلف در جمع متوليان تعليم و تربيت و نهادهاي اجتماعي مطرح بوده است.

با اين اوصاف كه چه ميزان اين دوران و هيجانات همراهش خاطره آفرين و نشاط آوراست، بايد اظهار داشت عملكرد نامتقارني در خصوص حوادث چهارشنبه آخر سال انجام می‌گيرد. در يك طرف افراد جوان وخانواده‌هايي هستند كه اين روزهاي پاياني سال را می‌خواهند خوش و شادان گذران كنند بي‌آنكه قصد مزاحمت و آسيب زني داشته باشند (البته در اين ميان افرادي هستند كه خواسته و ناخواسته دست به اقدامات ناخوشايند هم می‌زنند) و در طرف ديگر نهادهاي مسئولي هستند كه به برقراري امنيت و آرامش و شادابي و پاكيزگي شهر مشغولند و در اين شب در ميان شادي مردم به دنبال پيگيري وظايف و مسئوليت‌هاي خود هستند و نتيجتا همراهي با مردم شايد كمی‌براي آنها دور از انتظار است و چون ترجيح به اعمال قانون و برقراري آرامش می‌دهند، دست به اقداماتی با پاسخ سریع می‌زنند كه نتيجه‌اي جز كنش‌هاي  منفي ندارد.

تجربه نشان داده  محروم كردن نوجوانان و جوانان از هيجان و شادي كه حق مسلم‌شان هست  نتيجه‌اي عكس داشته و خفقاني را به دنبال دارد كه روزي از جايي سر باز می‌كند كه نظارت بر آن مشكل خواهد بود.

همين كه امروز هم آن را حس می‌كنيم دهه هفتاد و هشتادي‌ها بسيار از دهه‌هاي  قبل خود فاصله گرفتند و آرامش و شادي براي  آنهايي معنايي دارد كه قابل درك براي ديگران نيست. 

چهارشنبه سوری مصداق شکاف بین نسل جدید و سنت‌ها   بايد در مورد چهارشنبه سوري يادآورشد كه ساليان سال آن قدر محدوديت ايجاد نمودند تا استراتژي عمل از دست رها شد و اتفاقي كه نبايد می‌افتاد به بار نشست و از يك مراسم ملي ايراني باستاني، جز دود و فرياد و‌... چيزي بر جاي نمانده است.

بهتر نبود همراه با شور و شوق جواني،  امنيت و آرامش براي شان معنا می‌شد تا می‌دانستند هم می‌توانند شادي و پايكوبي كنند و هم می‌توانند مزاحم حقوق شهروند ي ديگري نباشند. به جاي آنكه فرايند محور و ماخوذ به نتيجه عمل نماييم  به دنبال نتيجه ي دلخواه مان بوديم و اين شد كه  شكافي ژرف بين نسل‌ها و سنت‌ها به وجود آمد.

اما از آنجايي كه اين مرز و بوم هماره تربيت كننده نسلي فاخر و با فهم بوده و به بركت قدرت تبليغي فضاي مجازي،چند صباحي است به بهانه آموزش‌هاي مدرسه‌اي و شهري و رسانه‌اي، موجي از خطوط برپايي چهارشنبه سوري در قالب جشني با آرامش به همراه احياي سنت‌ها در بين مردم و بالاخص نوجوانان وجوانان شكل گرفته است كه انتظار می‌رود با حمايت‌هاي نهاد‌هاي فرهنگي و رسانه‌ها اين موج به ساحل خود برسد و شبي به ياد ماندني با طعم وحدت ملي رقم بخورد.

 نبايد اين چنين شود كه  بعد از قلع و قمع كردن و محروم كردن‌ها، زماني كه راهكار‌هاي  قانوني  از سوي ذي نفعان آن محدوديت وارد می‌شود، در پاسخ به راهكارشان دوباره به دنبال عمليات‌هاي سركوب‌گرانه باشيم .بايد قبول كرد زمان اين گونه  تدابير گذشته و نياز است كه با بستر سازي فرهنگي مناسب  و همراه با موج هيجان موجود در جامعه قدم  برداشت  و برنامه ريزي کرد تا بتوان از آسيب‌هاي احتمالي كاست. اميد كه شب چهارشنبه سوري بر كام تمام ايرانيان خوش باشد...

روزنامه مردم سالاری

منتشرشده در یادداشت

کهگیلویه و بویراحمد

منتشرشده در نامه های دریافتی

پزشکیان می گوید مصوبه حذف سمپاد، خواب پولدارها را آشفته کرده است / پزشکیان معتقد است که شورای انقلاب فرهنگی در دفاع از ثروتمندان و کسانی که منافعشان به خطر افتاده قصد دارد مانع اجرای مصوبه شود/ آقای پزشکیان چرا نمی گوید که شورای انقلاب فرهنگی شأن قانونگذاری ندارد/ چرا آقای پزشکیان توسعه مدارس غیردولتی با میانگین شهریه دو برابر مدارس سمپاد را نماد ثروت و بی توجهی به فقرا نمی داند/ تبلیغ تضاد بین  بالای شهری و پایین شهری  و ثروتمند و فقیرو تحریک مردم علیه همدیگر  زیبنده عضو هیات رییسه مجلس نیست/ مبنای این پیش فرض که حذف سمپاد ، خواب ثروتمندان را آشفته کرده است، چیست / آیا دانش آموزان سمپاد فرزندان مرفهان بیدرد هستند/ ظاهرا بعضی نمایندگان مانند پزشکیان با حمله به ثروتمندان دنبال خرید محبوبیت و جمع کردن رای برای انتخابات آینده هستند/ مخبردزفولی گفت که بحث سمپاد از دستورکار جلسه 15 اسفند شورا خارج و مقرر شد که بعد از بررسی های کارشناسی در شورایعالی انقلاب فرهنگی مطرح شود/ مخبر گفت که اجرای مصوبه اخیر تا تصمیم گیری شورای انقلاب فرهنگی متوقف می شود/ نامه وزیر آموزش و پرورش به واعظی رییس دفتر رییس جمهور ، از نظر محتوا ، پَرت و  چیزی شبیه غُر زدن بود/ بطحایی حرفی را به مخبر دزفولی نسبت داد که او نگفته بود/ زرافشان معاون وزیر آموزش و پرورش گفت که نیازی به بررسی مصوبه حذف آزمون سمپاد در شورای عالی انقلاب فرهنگی نیست و مصوبه اجرا می شود/ رییس جمهور به عنوان رییس شورایعالی آموزش و پرورش مصوبه را امضا نکرده و معلوم نیست که آقای زرافشان بدون امضای رییس شورایعالی آموزش و پرورش مصوبه را چگونه اجرا می کند/ محمدمهدی زاهدی رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس: " هرگونه تغییر در مدارس سمپاد منوط به بررسی در شورای عالی انقلاب فرهنگی است."/ اگر در مصوبه فقط  تغییراتی در نحوه برگزاری آزمون ورودی مدارس سمپاد ایجاد شده باشد نیازی به ارجاع به نهاد قانونی بالادستی نیست/ انحلال مدارس سمپاد فراتر از اختیارات شورایعالی آموزش و پرورش است/ آقای نوید و آقای بطحایی توضیح دهند طبق قانون تشکیل شورای عالی آموزش و پرورش نهاد قانونی بالادستی این شورا کدام نهاد است/ در قانون شورایعالی آموزش و پرورش دوبار به نام مجلس اشاره شده اما نامی از شورایعالی انقلاب فرهنگی برده نشده است/ ارجاع مصوبات شورایعالی آموزش و پرورش به شورایعالی انقلاب فرهنگی غیر قانونی بوده و اکنون هم غیر قانونی است/ کار شورایعالی انقلاب فرهنگی سیاستگذاری های کلان فرهنگی و مشورت است و شان قانونگذاری ندارد/ تصویب سند تحول و اساسنامه دانشگاه فرهنگیان در حیطه اختیارات مجلس شورای اسلامی بوده و ارجاع آنها به شورای انقلاب فرهنگی غیر قانونی بوده است/ آقای حاجی بابایی و نوید ادهم فکر می کردند شورای انقلاب فرهنگی "خودی" تر از مجلس است و مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش را آنجا فرستادند/ آقای بطحایی مدت ده سال تا سال 92 کارمند شورایعالی آموزش و پرورش بوده و این مسایل را به خوبی می داند/ نامه بطحایی به واعظی رییس دفتر رییس جمهور حداقل سه غلط نگارشی  داشت/ شورا دارای یک عضو افتخاری (احمد جنتی ) و 17 عضو حقیقی است که توسط رهبر انقلاب تعیین می شوند/  شورای انقلاب فرهنگی  24 عضو حقوقی دارد که شامل رییس جمهور و وزرای ورزش و علوم و آموزش و پرورش و بهداشت و ارشاد و رییس قوه قضاییه و رییس مجلس و رییس صداوسیما و.... است/ گرایش سیاسی شورای عالی انقلاب فرهنگی بیشتر به سمت اصولگرایان است/ آقای وزیر به جای غُرزدن به رییس جمهور نامه بنویسد که شورایعالی انقلاب فرهنگی حق قانونگذاری در حوزه آموزش و پرورش ندارد/ مدیران آموزش و پرورش جرات ورود به موضوع اختیارات شورایعالی انقلاب فرهنگی را ندارند و از سطح نق زدن فراتر نمی روند/ اگر شورایعالی انقلاب فرهنگی را به عنوان نهاد قانونگذار بالادستی آموزش و پرورش بپذیریم منطقا نمی توانیم با ورود این شورا به مساله سمپاد مخالفت کنیم/ نهاد قانونگذار پایین دست (شورایعالی آموزش و پرورش ) یا مسئولان اجرایی نمی توانند برای نهاد قانونگذار بالادستی تعیین تکلیف کنند/ سوال اساسی و دشوار  این است که نظر وزیر آموزش و پرورش درباره شأن قانونگذاری شورای انقلاب فرهنگی چیست/ با کشیده شدن بحث به سطح سیاسی، مساله انحلال سمپاد ممکن است به 2030 جدیدی برای مدیران آموزش و پرورش تبدیل شود

منتشرشده در یادداشت

نقدپذیری مدیران و مدیران غیرپاسخ گو  عصر ارتباطات و عصر قدرت نمایی و تاثیر گذاری فضای مجازی این حسن را داشت که مدیران و مسئولین خود را در اتاقی شیشه ای و در برابر چشم میلیونها ناظر دیده  و بنا به قولی از خداوند نمی ترسند اما از رسانه ها و منتقدان رسانه می ترسند و خواه ناخواه مراقب اعمال و اقوال خویش می شوند.
امروزه مدیری نیست که ژست روشنفکری نگیرد و خود را دارای سعه صدر و روحیه نقدپذیری نداند ؛ اما واقعیت چیست ؟


واقعیت آنست که کمتر مدیر یا مسئولی قلبا به نقد خویش از سوی مردم یا رسانه ها متمایل است و آنچه دلخواه اوست نه نقد که مدح مداوم است و برجسته نمایی کرامات.
به همین علت، به صورت مستمر،با خوش بینی مفرط و تصنعی، به دادن آمار های ارتقاء و پیشرفت و افزایش و بهره وری و راندمان کاری و تجزیه و تحلیل های نموداری حاوی درصدهای ترقی مشغول است و خبری از کاهش ها و پسرفت ها و عقب ماندگی ها و به تبع آن آشکارسازی نقاط ضعف و نیاز به تلاش ،در هیچ حوزه تحت ریاست و مدیریت از ایشان استماع نمی شود.


بیشتر مدیران ترجیح می دهند تعریف و تمجید بشنوند و اشعار دل انگیز در وصف و مدحشان ، در قبال انجام کمترین و بدیهی ترین وظیفه و مسئولیتشان ،سروده شود.
اما تحمل کوچکترین نقد و انتقاد را از خود ندارند و به شدت در برابر نقد آشفته شده و عکس العمل هیجانی نشان می دهند.

نقدپذیری مدیران و مدیران غیرپاسخ گو

این واکنش در دو دسته از مدیران قابل رویت است:
یک - مدیرانی که سالها با روش استبدادی و دیکتاتورمآبانه مدیریت کرده و از میزی به میز دیگر دائما در حال تردد بوده اند و بازنشستگی برایشان مفهومی ندارد.  تحمل کوچکترین نقد و انتقاد را از خود ندارند و به شدت در برابر نقد آشفته شده و عکس العمل هیجانی نشان می دهند


دو- مدیرانی که بدون احراز شرایط وشایستگی های لازم و بدون طی کردن سلسله مراتب تدریجی، ناگهانی و یک شبه و بر اساس سفارش و رابطه به پستهای مدیریتی ارتقا یافته اند.

عصر،عصر شفاف سازی و همراه بودن و در معرض نقد و انتقادات سازنده قرار دادن و سنجش از سوی  مردم و ارباب رجوع است و مدیر و مسئولی که این مهم را تا به امروز نپذیرفته،دیر یا زود و خواه یا ناخواه ناچار به این امر خواهد بود .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

شعارهای روحانی در مورد جوان گرایی و آموزش و پرورش

ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
جناب آقای دکتر حسن روحانی
سلام علیکم؛


به عنوان استاد دانشگاه فرهنگیان، از شنیدن این جملات و طرز تفکر عالمانه شما به خود بالیدم که فرموده بودید:

"متأسفانه در کشور ما چرخش مدیریت به کندی انجام می‌شود و در این راستا در جریان انتخاب وزرای دولت در مشورت‌ها و پیشنهاداتی که به بنده می‌شد، همه افراد با سنین بالا بودند؛ به همین خاطر به همه وزرای دولت دستور دادم که هر وزیر باید دو جوان را در سمت‌های بالای مدیریتی و حتی معاون وزیر به کار بگیرد، چرا که معتقدم که باید در این سال‌ها جوانان را بالا آورده و به آنها تجربه و آموزش لازم را بدهیم. این جوانان شور، نشاط و سلامتی بهتری دارند و می‌توانند امور را بهتر مدیریت کنند."


با سلائق 50 سال پیش ، نمی توان نوجوان و کودک دو هزار و بیستی تربیت کرد  مدتی کوتاه این شعار از زبان عالی ترین مسئول دستگاه فرهنگ ساز کشور-جناب سیدمحمد بطحایی- به شکل دیگری چرخید و شعف ها، چند برابر شد:

" یکی از برنامه‌های ما استفاده از نیروهای جوان و با انرژی در امر تعلیم و تربیت است"
حتما دلیل شادمانی چندبرابری خبر ناشی از "جوان گرایی در آموزش و پرورش"، بیش از هر نهاد دیگر را در جمع دانشگاهیان و عامه مردم مستحضرید، چرا که خود، زمانی که "دانش آشتیانی " را به عنوان وزیر دوم دولت نخست خود منصوب کردید به او دستور دادید که "بروید و این بدنه ی پیر وزارت آموزش و پرورش را با جوان گرایی شاداب و متحول کنید"


جناب رئیس جمهور!
سال 1396 هم به پایان رسید، و یک سال دیگر از دولت تان در حال سپری شدن است؛ بد نیست که بدانید:
- آموزش و پرورش که وظیفه ی اصلی اش درک صحیح کودکان 5 تا 17-18 سال است، و لازمه ی این درک، شناخت حداکثری نسل جدید است، همچنان با فاصله ی حداقل " سه نسل" مدیریت می شود؛ کاش به جای انتصاب یک جوان در وزارت ارتباطات، از یک دهه ی شصتی در وزارت آموزش و پرورش بهره می بردید.


- میانگین سن معاونین وزارت آموزش و پرورش حدود 52 سال است و در بین معاونین وزیر افرادی با سابقه ی بیش از 43 سال مشاهده می شوند!

آیا اینان می توانند درک صحیحی از دانش آموزانی داشته باشند که میانگین سن انان 12-13 سال است؟ آیا اختلاف سنی -حداقل- 40 سال تحولی را در آموزش و پرورش، متناسب با نیاز دانش آموز امروزی به وجود می آورد؟


- انتصابات اخیر وزیر به ظاهر مبادی آداب شما را در استان های اصفهان، یزد، خراسان رضوی، کرمانشاه، سمنان و همچنین گزینه های تصدی پست مدیران میانی این استان ها را به دقت بررسی کردم.

شعارهای روحانی در مورد جوان گرایی و آموزش و پرورش

جناب رئیس جمهور!
آن فرمایش مهم شما و شعار آقای وزیر، حتی در استان ها هم عملیاتی نشد!
از بین حدود 20 تا 30 گزینه ی مطرح در تصدی پست مدیرکلی استان ها، افرادی که منصوب شده اند، بزرگوارانی هستند که فارغ از شایستگی احراز یا عدم آن، حتی برای یک سال هم شده، دوران تحصیل پس از انقلاب را تجربه نکرده اند! میانگین سن معاونین وزارت آموزش و پرورش حدود 52 سال است


- البته اصرار فراوان، پیگیری مجدانه و کنکاش اینجانب جهت یافتن نام و نشان جوانان –حتی به عنوان گزینه ی پیشنهادی تصدی مدیریت های استانی و وزارتی- در این وزارت خانه ی عظیم و مهم، بی فایده نبود؛ تنها یک انتصاب در سطح وزارت از 29 عضو شورای معاونین و دو گزینه در استان های آذربایجان غربی و سمنان که هیچ یک از آنان منصوب نشدند.


آقای رئیس جمهور!
به عنوان یک عضو هیات علمی، به شدت از عملکرد دولت تان در وزارت آموزش و پرورش احساس خطر می کنم. با سلائق 50 سال پیش ، نمی توان نوجوان و کودک دو هزار و بیستی تربیت کرد.
فکری عاجل بایدش.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور