در این جامعه تربیت معلم هنوز به ارتقای سیستماتیک مورد انتظار یا نیاز حرفه ای نرسیده است. باید ساز و کاری نو و پویا برای آن بیابیم . با ابداع یا خلاقیت های مقطعی دُم قیچی کنی یا تعقیب افکار سنتی ، در این دانشگاه ره به جایی نخواهیم برد.
در مورخه 20 / 3 / 97 در همین سایت خبری تحت عنوان " ظرفیت پذیرش دانشجو معلم در دانشگاه فرهنگیان 3 برابر می شود ؛ این دانشگاه 25 هزار تخت خالی دارد ؛ دوره کارشناسی دانشجو معلمان از ۴ به ۳ سال کاهش مییابد " آورده شد که متن حاضر به نقد و بررسی محتوای آن پرداخته است. اساتید محترم این دانشگاه و همچنین دانشجویان فعلی ، می توانند بر نقد فوق ، نقدی ملموس تر بنمایند که یقین موجب تبادل افکار خواهد شد.
و اما آنچه در این دانشگاه جایش خالی است :
نبود روح آزاد برای استاد و دانشجو
در یک محیط آموزشی که قرار است معلم تربیت کند ابتدا استاد و دانشجویش باید بتواند نفس عمیق بکشد. وجود او در این فضا رنگ تعلق نگیرد. روح آزاد او در قید و بند یک طرفه قوای مسلط قرار نگیرد ، یعنی چون در این سازمان تدریس کرده و حقوق می گیری یا چون قرار است در آینده شاغل شوی ، پس در کف اختیار دانشگاه و اهداف دیکته شدۀ آن هستید. در چنین فضایی احتمال تنفس معمول برای زنده بودن نیز محال می گردد.
خود سانسوری شدید
استاد و دانشجو با توجه به مورد اول و برای حفظ موقعیتی که شاید سالها حسرت رسیدن بدان را داشته اند و برای همرنگی با شرایط و ضوابط سخت دانشگاه فرهنگیان که نظام سیاسی بر آن کنترل شدید دارد چون معلمان قرار هست بر مغز و قلب کودکان و نوجوانان تدریس نمایند مجبور به خودسانسوری می گردند و باور ، اعتقاد ، سلیقه ، تفکر ، نگرش و بینش خود را در ماورای موقعیت فعلی مخفی نگه می دارند. بیان زبان و وجود او با هم منطبق نیست. خود حقیقی خود را به مرور زمان با خودسانسوری ، فراموش می نمایند و چارلی چاپلین عصر جدید می شوند.
بسته بودن محیط آموزشی و نبود روحیه نشاط و شادابی
آنانی که در این فضا قرار دارند یا برای انجام تحقیق و ..... وارد فضای این دانشگاه می شوند، اولین چیزی را که نمی بینند روحیه نشاط و شادابی است . هر دانشجو دلمرده و افسرده در گوشه ای از فضای داخل یا خارج کلاس ها ، تنها یا در گروه های محدود با همند. نه تحرک و جنب و جوشی ، نه خنده و قهقهه ای. هر فرد با ورود خود به محیط نا آشنا ، رفتار و حرکات خود را نسبت به فضای آن تنظیم می کند چون انسان موجودی خود کنترل هست ، در چنین فضای بسته ای ناخودآگاه شمای مهمان برای هر دلیل و با هر عنوانی که آمده باشید نیز روحیه تان می پژمرد.
جذب اساتید غالبا ناآشنا به فن معلمی
مهم ترین اصل برای یک استاد آزادی عمل و تفکر اوست ، اما بنا به دلایل گفته شده ، اساتید تربیت معلم اصولا تحت تأثیر و مغلوب محیط هستند . یک مدرس دانشگاه فرهنگیان ابتدا باید معلمی را دریابد و با تشخیص و تمیز نیازهای واقعی او یا نیازهای تحمیلی جامعه ، بتواند تلفیق قابل قبولی برای تدریس خود ارائه دهد. به دلیل داشتن کمبود استاد و همچنین نداشتن ضوابط اصولی برای انتخاب ، مجبورید راحت جذب نمائید و این امر بر کیفیت معلومات و ارائه دانش آنان اثر سوء می گذارد. دانشگاه فرهنگیان به دلیل جذب مدرسین حق التدریس یا غیر موظف ، انگیزه های آنان را برای تدریس سست می سازد و هم به دلیل جذب تعداد بیشتر استاد ، بر کیفیت دانش آنان نظارتی نمی تواند داشته باشد . صِرف مدرک فوق لیسانس یا دکتری داشتن ، جهت تدریس برای معلمان آینده کشور پاسخگو نیست. حال به دلیل سه برابر شدن تعداد دانشجو نیاز آن دانشگاه به 2 هزار و 80 استاد دیگر جهت جذب هست اما چگونه و چطور ؟ جذب استاد به هر بهایی برای پر کردن ساعات آموزشی دانشگاه ، بی کیفیت کردن نحوۀ آموزش دانشجو و از بین بردن مطلوبیت نهایی است . ایراد بزرگ دیگر که به تشدد شرایط عدم بهبود آموزشی منجر می شود کم بودن تعداد اساتید موظف ( 700 استاد ) و بیشتر بودن اساتید غیر موظف یا حق التدریس ( 2080 استاد ) است. نحوه متفاوت برخورد با این دو و عدم پرداخت به موقع حقوق غیر موظف ها و کم بودن میزان آن ، باعث تقلیل انگیزه های تدریس اساتید می گردد. همانند برخی از مراکز تولیدی که برای پرداخت دستمزد کم اقدام به به کارگیری زنان و کودکان می نمایند ، این دانشگاه نیز برای هزینه کرد کمتر ، اساتید غیرموظف اش بیشتر از موظف هست. نوعی صرفه جویی در هزینه ها.
عدم توانایی در جذب علاقه مندان واقعی به شغل معلمی
قرار است ظرفیت پذیرش امسال 70 درصد بیشتر از سال قبل گردد ، در چنین پذیرش برق آسایی یعنی 24 هزار دانشجو ، قدر مسلم آنانی که سن شان اجازه می دهد مشتاق دو چیز خواهند شد : دانشجو بودن و معلم شدن . یعنی تضمینی برای آینده استخدام و شغل خود. با حساس کردن این انگیزه برای جوانانی که بیکارند یا پشت کنکور نشینند یا امیدی به یافتن شغل دیگر ندارند ، شما در واقع آمار داوطلبین بدون انگیزش درونی را افزایش می دهید و این یعنی ادامه داستان معلم شدن افرادی که لیاقت و شایستگی معلم شدن را ندارند. یعنی تقویت شغل ناچاری جوانان برای معلمی .
آیا این فقط تله ای برای ایجاد انگیزه در داوطلبین ورود به دانشگاه است تا بعد اطمینان از جذب تعداد لازم و گذشت سه سال ، با بیان قانون لغو سابقه تحصیل برای سنوات خدمت ، دوباره تعهد صداقت مسئولین حذف گردد ؟ پشتوانه یا تضمین این قول ریاست دانشگاه کدام مصوبه است ؟
سنتی بودن محیط و نحوه اداره دانشگاه
انتظار می رفت مدیریت جدید با هیاهو و هیجان پذیرش اولیه خود برای ریاست دانشگاه که باور ایجاد تغییرات اساسی در آن را بر هر معلم یا دانشجویی ، تداعی کرده بود ، دست به جابه جایی مدیران یا نحوه مدیریت مراکز آموزشی می کرد نه فقط افزایش کمی تعداد دانشجو و استاد. این از ساده ترین و معمول ترین قدرت اجرایی یک رئیس برای چنین مرکز آموزشی حساس ، مهم و استراتژیک هست. افزایش کمی بدون در نظر داشتن تغییرات لازم در کیفیت آموزش و پذیرش و تربیت معلم ، راهی مطمئن و ارزش زایی نیست. انتظار می رفت ریاست جدید ، محیط سنتی و بسته دانشگاه فرهنگیان را با تفکرواگرا نه همگرا ، به سوی ایجاد خلاقیتی مفید و مؤثر بکشاند.
عدم پویایی در مشارکت اجتماعی دانشجویان
اگر کشوری مثل ژاپن تلاش می نماید تا دانش آموز و دانشجویش برای تمیزی محیط زیست مشارکت نماید و پارک ها و فضاهای سبز و مدارس و ساحل دریا را توسط آنها پاکسازی می نماید برای ایجاد مشارکت و تقویت حس مسئولیت پذیری است. ما در این دانشگاه که پرورش یافتگان آن قرار است سرنوشت کودکان و نوجوانان این مرز و بوم را در اختیار بگیرند چگونه آنان را به مشارکت وامی داریم تا روحیه فراگرفته را به دانش آموزان منتقل سازند؟ یک ارزش ابتدا باید در وجود معلم جامعه درونی و تثبیت شود بعد به کم سن و سالان آن جامعه منتقل گردد . ما برای ایجاد روحیه مشارکت و تعاون و همیاری در معلمان چه برنامه هایی هدفمند داریم ؟ مشارکت اجتماعی یک دانشجوی دانشگاه فرهنگیان که قرار است حساس ترین شغل جامعه را برعهده بگیرد در چه حیطه هایی است و چگونه و چقدر است؟ در یک محیط آموزشی که قرار است معلم تربیت کند ابتدا استاد و دانشجویش باید بتواند نفس عمیق بکشد
نبود هر نوع برنامه فرهنگی - هنری برای دانشجویان و تثبیت محیط رخوت آمیز
وقتی در یک محیط شبانه روزی قرار می گیرید آن هم در سنین دانش آموزی یا دانشجویی ، یکنواختی و بی برنامگی در طی روزها و ماهها و سالها ، خاطرات تلخ سربازخانه ای را در فرد به وجود می آورد. او از گفت و گو با اعضای خانواده محروم است لذا از تعامل اجتماعی سالم نیز به دور هست ، ما در دانشگاه فرهنگیان حداقل برای هر هفته چه برنامه ها ی فرهنگی – هنری در نظر می گیریم ؟ جامعه به معلمانی سرزنده و پرتحرک و با انگیزه نیازمند است نه دلمردگانی بی روح . کنسرت موسیقی ، نمایش تئاتر ، سینما ، دعوت از یک کاریکاتوریست یا نقاش ، استفاده از تجارب معلمان بازنشسته مجرب و....... می تواند فضای آموزشی و دانشجویان آن را زنده سازد. با برقراری بخش هنری چون نقاشی و خوشنویسی و شعرخوانی توسط دانشجویان و برای دانشجویان جهت پربار کردن اوقات با هم بودن می توان قدری تحرک سالم و مفیدی ایجاد کرد.
عدم وجود ارتباط آموزشی - علمی این دانشگاه با سایر دانشگاه ها
آیا استاد یا دانشجوی دانشگاه فرهنگیان با سایر دانشگاه های کشور ارتباط بده و بستان آموزشی – علمی دارند ؟ یا هر کدام جدا از یکدیگر و برای خود جغرافیای سیاسی مستقلی به وجود آورده اند که قوانین سخت حاکم در آن اجازه اثرگذاری و اثرپذیری را ناممکن می سازد ؟ اگر ارتباطی نباشد تولیدی هم نخواهد بود پس تغییر مثبتی هم نخواهد بود. البته انتظار تعامل دوسویه هست نه خودباختگی دانشگاه فرهنگیان در قبال سایر دانشگاه های کشور با رعایت اصل سلطه جویی آنان به دلیل برتری علمی .
نبود تنوع و کیفیت بهداشتی غذای مناسب همانند بسیاری از اماکن آموزشی شبانه روزی
دانشجویان از نبود کیفیت و تنوع غذایی دانشگاه فرهنگیان نالان هستند. حداقل بارها در همین سایت درد دل کرده اند . قضاوت در این مورد برعهده دانشجویان . هر محیط اجتماعی برای جذب افراد بیشتر ، باید دارای جذابیت های ظاهری و باطنی باشد. قدرمسلم میزان نیاز یک دانشجو برای دریافت ویتامین ها و املاح مختلف و تمامی مواد هرم غذایی بسیار بیشتر از افراد بزرگسال است. برای حفظ سلامتی و کارکرد مناسب مغز آنان ، این دانشگاه تا چه حدی مناسب تر عمل می نماید؟
وعده هایی به دور از واقعیت
مگر قرار نشد دوران تحصیل که به صورت تعهد خدمت قبل از استخدام یا حین خدمت در اوقات اداری در مقاطع رسمی آموزشی یا معادل توسط کارمندان طی شده یا میشود جزو سابقه خدمت برای بازنشستگی منظور نشود ، حال چگونه می گوئید " این دانشجویان در بدو ورود به استخدام آموزش و پرورش در میآیند و دوران تحصیل آنها نیز جزو سوابق خدمتی آنها محسوب میشود؟ "
آیا این فقط تله ای برای ایجاد انگیزه در داوطلبین ورود به دانشگاه است تا بعد اطمینان از جذب تعداد لازم و گذشت سه سال ، با بیان قانون لغو سابقه تحصیل برای سنوات خدمت ، دوباره تعهد صداقت مسئولین حذف گردد ؟ پشتوانه یا تضمین این قول ریاست دانشگاه کدام مصوبه است ؟
افزایش تعداد دانشجو به دلیل خالی ماندن 25 هزار تخت خالی ! در این جامعه تربیت معلم هنوز به ارتقای سیستماتیک مورد انتظار یا نیاز حرفه ای نرسیده است. باید ساز و کاری نو و پویا برای آن بیابیم . با ابداع یا خلاقیت های مقطعی دُم قیچی کنی یا تعقیب افکار سنتی ، در این دانشگاه ره به جایی نخواهیم برد
صندلی های دانشگاه های سراسری نیز خالی است . آیا افزایش تعداد جذب دانشجو برای دانشگاه فرهنگیان صرفا بدین دلیل ، بر کیفیت آموزشی و علمی آن اثرات تخریبی نخواهد داشت ؟ در تربیت تعداد فعلی دانشجو معلم، چقدر موفق عمل می نمائید که در فکر پر کردن تخت های خالی هستید ؟ هر چند اشاره به بازنشستگی 300 هزار معلم تا سه سال آینده کرده اید اما باز دلیل موجهی برای افزایش تعداد کمی دانشجو بدون توجه به مسایل کیفی ، نمی باشد.
کاهش مدت آموزشی کارشناسی از 4 سال به 3 سال !
یعنی نه دو سال قبل از انقلاب و دهه های اول انقلاب برای تربیت معلم و نه مدت مفید و لازم دوره کارشناسی سایر دانشگاه ها . اگر دقت کنید ریاست جدید هویت تغییرات این دانشگاه را همانند همکاران سابق خود بر حول محور کمیت قرار داده است. از یک فاکتور ، کم کرده و بر دیگری می افزاید. پس تغییرات کیفی از جمله دانش اساتید ، مقررات جذب اساتید ، ایجاد انگیزه های جاذب همسو با ارزشها و هنجارهای جامعه برای جذب دانشجو ، تغییرات محتوا یا عنوان کتب و جزوات آموزشی ، تقویت انگیزش های درونی با ایجاد روحیه نشاط و شادابی در فضای آموزشی ، برنامه هایی برای افزایش مشارکت دانشجو معلمان در محیط آموزشی ، ایجاد فرصت و فضای تفکر و نقد و مباحثه ، نهادن سخنرانی های مفید آموزشی توسط افراد موفق و کارآفرین هر منطقه برای دانشجویان برای وسعت بخشی اندیشه آنان و الگوجویی و...... در کدام برهه از زمان عملی خواهد شد ؟
تربیت معلم فقط در دانشگاه فرهنگیان
برای تحقق این ارزشگذاری ابتدا باید امکانات کمی و کیفی ادعای خود را بیفزائید و پتانسیل پاسخ دهی به نیاز جامعه برای شغل معلمی را
به وجود آورید. روال سابق تربیت رشته دبیری توسط دانشگاه های سراسری ، اتفاقا هم در سطح بالایی از انتظار بود و هم کمبود نیاز به معلم
را جبران می کرد. حذف این مهم در سیاست جذب معلم از عوامل عدم تعادل تعداد نیروهای تربیت شونده برای جایگزینی نیروهای بازنشسته
است. شاید بهتر است به دنبال احیای این روال که اهمیتی همتراز جاده ابریشم برای تربیت معلم را دارد ، باشیم . دانشگاه فرهنگیان به تنهایی توانایی تناسب سازی لازم برای نیاز جامعه به تربیت معلم خردمند را ندارد.
ریاست محترم دانشگاه فرهنگیان !
خلاهای دانشگاه فرهنگیان این موارد هست. بیشتر از این را می توانستید با نظرسنجی از دانشجویان و اساتید به طور جداگانه به دست آورید. آیا بهتر نیست هر مدیر جدیدی برای شناخت فاکتورهای تغییرات مفید و مؤثرسازمانی ، با طرح پرسشنامه ای به انتظارات و توقعات زیر مجموعه خویش واقف گردد و سپس مصمم به ایجاد تغییرات لازم گردد ، با پیروی از تغییرات نیاکان خویش ، متأسفانه ما سالیان درازی از احتمال یا امکان ایجاد هر نوع تحولی به دور خواهیم ماند.
فراموش نکنیم که یک معلم باید سلسه مراتب کسب علم و صلاحیت ها و شایستگی های لازم برای امر تدریس را فرا بگیرد ، دانشجو معلمان همانند دانش آموزان فراگیرنده هستند منتهی در سطح و مراتبی بالاتر ، لذا تعهد تربیت او سنگین تر از دانش آموز است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
سلام
آنقدر خوب و قشنگ عنوان کردید که جای حرف نمی ماند.من خودم برای دو کنکوری انتخاب رشته کردم.با رتبه های 560 و 167 که به اصرار والدینشان مجبور شدند این دانشگاه را انتخاب اول بزنند.
در صورتی که اولی معماری و دومی روابط بین الملل را دوست داشت.
چون خواهر و برادرانشان که در دانشگاه های مطرح فوق لیسانس و دکتری گرفته بودند بیکار بودند مجبور شدند وارد این دانشگاه شوند.اولی واقعا بعد از دو سال افسرده است. می گوید می خواهم انصراف دهم و در شغلی آزاد مشغول شوم. دومی چون والدین پیری دارد مجبور است تا ته خط را برود.
امیدوارم تحصیل کنندگان این دانشگاه به سایر
موارد نیز اشاره بفرمایند و یا متن فوق را نقد و
بررسی نمایند. سپاس
دانشگاه فرهنگیان بایدلغو و به مرکز آموزش های مداوم فرهنگیان تبدیل شود و جذب معلم از طریق آزمون و از بین فارغ التحصیلان برتر مقاطع ارشد و دکتری انجام شود. دانشگاه فرهنگیان،برای شرایط امروز،ضرورتی ندارد و فقط هزینه در راه باطل است.
ایده ای جالب و شدنی است، به شرط آن که
این مراکز همانند آموزش های ضمن خــــدمت
خنثی عمل نکنند.پویا بوده وباسایر دانشگاه ها
بده و بستان داشته باشند. یعنی تولید علم
نمایند. سپاس
ظاهرا شما همه چیز را تجربه نموده اید. کاش
به تنویر افکار جوانان حسرت به دل نشسته
این دانشگاهها اقدام نمائید. همه چیز شغل و
درآمد نیست. رضایت شغلی و خویشتن پنداری
در شغل نیز باید به درستی پاسخ داده شود. سپاس
بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاهها حاضرند با همین شرایط آموزش وپرورش با علاقه وارد شغل معلمی شوند. از نظر علمی هم بسیار خوب هستند. ونربیت آنها هیچ بار مالی برای آموزش وپرورش ندارد.
ای کاش آموزش وپرورش وارد بحث آموزش عالی نشود.و وظیفه اصلی خویش را انجام دهد.
موافقم . رشته دبیری دانشگاه های سراسری
بسیار کارآمدتر بود.این همه نیاز به اتلاف سرمایه
و بودجه هم نمی شد. سپاس
اگر در این جامعه باور و برداشت منطقی و
بدون حب و بغض داشتیم ، اوضاع مان خیلی
بهتر از این بود. واقعیت آن که چشم ها بر روی
امور بدیهی بسته است و برای همین ره به جایی
نمی بریم . امید که بصیرت همگان به همین واقعیت ها
روشن و باز شود. سپاس
آموزش در یک فضا هم می تواند دُگم و بسته
باشد. آموزش همیشه زاینده و فزاینده نیست.سپاس
شاید خواسته اند همانند بیمارستانها که مدیر آن از بین
افراد معمولی انتخاب می شود تا نیروی درمان برای
طبابت کم نیاید ، عمل کرده اند .و از مدرس برای امر
تدریس استفاده کرده اند .
البته اگر فردی کاردان و کارآمد و اهل فن باشد شاید
بد هم نباشد. بستگی به توانایی های ایشان دارد.
حتما نیروی مدرس کم دارند.
البته بیان چنین سخن حکیمانه ای از سوی
ایشان در باور بنده نمی گنجد !! چون در صورت
فهم چنین حقیقتی اوضاع مملکت خیلی بهتر از
این بود. سپاس