صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش
شنبه, 26 مرداد 1397 10:16

راه حل خشونت ، گفت و گو است

صدای معلم - گروه گزارش/

همان گونه که پیش آمد ( این جا ) ؛ سه شنبه  شانزدهم مرداد ماه نشست هم اندیشی : بررسی نیازها ، چالش ها و فرصت های پیش روی دختران دهه هشتاد با رویکرد " دوستی و گفت و گو " در محل " باشگاه فرهنگیان تهران "  به همت دفتر امور زنان وزارت آموزش و پرورش برگزار شد .

در این نشست که نماینده مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری ، معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش ، مشاور حقوق شهروندی وزیر آموزش و پرورش ، نمایندگانی از آموزش متوسطه مناطق شهر تهران ، مشاور امور زنان مناطق ، آیسسکو ، یونیسف ، مشاور امور زنان وزیر آموزش و پرورش ، نماینده سازمان پژوهش و برنامه ریزی درسی ، معاون مرکز امور بین الملل ، مدیر کل پیش دبستانی و دبستان معاون آموزش ابتدایی ، مدیر آموزش و پرورش منطقه 10  تهران و نمایندگانی از مدرسه حنان حضور داشتند حول موضوع " گفت و گو " و آسیب های آن به طرح موضوع و گفت و گو پرداختند .

در این بخش ، قسمت نخست سخنان « علی زرافشان » به صورت مشروح منتشر می گردد .

گزارش صدای معلم از نشست آسیب شناسی گفت و گو در باشگاه فرهنگیان تهران

با عرض سلام خدمت همکاران محترم و روز خبرنگار را به شما خبرنگاران عزیز تبریک عرض می کنم و اصحاب رسانه که عاملان به گفت و گو بین مردم و مسئولان هستند.

این آیه آخر از سوره آل عمران می باشد. خداوند در این آیه مردم را دعوت می کند به این که صابر باشند و دیگران را به صبر دعوت کنند و با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. رابطو از ربط به معنای بستن و محکم کردن و انسجام بخشیدن به مجموعه. علامه طباطبایی در مورد این آیه می فرمایند که منظور از رابطو ایجاد ارتباط میان نیروها و افعال و رفتارهای اجتماعی است و خداوند در این آیه مردم را مورد خطاب قرار داده که بتوانند پیوند و ارتباط بین هم برقرار بکنند.

به همین جهت در کتاب های حوزه تعلیم و تربیت به خصوص کتاب تعلیم و تربیت مرحوم شهید مطهری و همچنین تعلیم و تربیت مرحوم علامه جعفری است که به استناد ایجاد رابطه و پیوند در بین مردم و جامعه چهار نوع رابطه را در درون جامعه ضروری می دانند برای این که فرد بتواند انسان موفق و متعادل و مومنی باشد که این چهار رابطه در برنامه درسی – به عنوان روابط چهارگانه آمده است که رابطه با خود رابطه با خدا رابطه با دیگران به تعبیری رابطه با دیگران و خلق و رابطه با طبیعت. چیزی که بیشتر در این جلسه مورد توجه است ارتباط بین مردم است ارتباط با خلق ارتباط با دیگران. این که بتوانیم با همنوعان خودمان ارتباط برقرار کنیم و البته ارتباط برقرار کردن بهانه و ابزاری است برای این که بتوانیم جامعه را به یک جامعه متعادلی تبدیل بکنیم. جامعه ای که زیبنده زیست انسانی است.

گزارش صدای معلم از نشست آسیب شناسی گفت و گو در باشگاه فرهنگیان تهران

 نکته بعدی عدم اعتماد است. اعتماد نیاز به گفت و گو دارد. نیاز به یک ارتباط متقابل دارد. در یکی دیگر از آیات قرآن یا ایها الناس انا خلقناکم ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائلا لتعارفوا خداوند مردم را مورد خطاب قرار می دهد و در اینجا خطاب ناس به همه است دستورالعملی که خداوند صادر کرده برای جامعه بشریت است مختص جامعه مومنین و مسلمین جامعه خاصی نیست بحث بر سر این است که مردم و ناس و بنی آدم اینها مستقل از همه ویژگی های متمایز کننده بین انسان ها مانند نژاد و رنگ و مذهب و هر چیز دیگری که افراد را به غیر از انسان بودن جدا می کند خداوند در خیلی از آیات قرآن ما را با ناس یا بنی آدم مورد خطاب قرار داده است. خداوند می خواهد بفرماید که رمز توفیق جامعه مستقل از تفاوت ها و تمایزها در این است که گفته شد. منظور خدا از شعوب و قبایل تاکید بر تفاوت ها است. خدا ناس را به خاطر اشتراکات می گوید شعوب و قبایل را به خاطر تمایزات می گوید. در عین این که مردم همه مردمند و ناس هستند در عین حال خداوند آنها را به جهت مردم بودن با یک نگاه ، نگاه می کند اما بین آنها تفاوتی وجود دارد خداوند آنها را شعبه شعبه و قبیله قبیله قرار داده و البته در این تفاوت هدفی را قرار می دهد و آن هدف لتعارفوا است. این آدم ها با تفاوت ها و تمایزاتشان باید موجب تعارف معرفت متقابل و فهم متقابل بشود که معرفت و فهم متقابل موجب همزیستی جامعه می شود و ایجاد یک جامعه سالم برای این که افراد بتوانند در کنار هم علی رغم وجود تفاوت ها با هم زیست سالم و متقابلی را داشته باشند. از این آیات که قرائت شد این نکته برمی آید که اگر که می خواهیم رابطه و پیوند در جامعه ایجاد بشود اگر بخواهیم تفاهم در جامعه ایجاد بشود اگر می خواهیم معرفت و شناخت متقابل بین جامعه ایجاد بشود کلید تحقق این اهداف گفت و گو است. گفت و گو آن کلید و حلقه وصلی است که اینها را به هم متصل می کند. گفت و گو بر اساس این آیات دارای یک اصالت ذاتی برای شکل گیری جامعه است. چه جامعه کوچک خانواده چه جامعه های بزرگتر چه جامعه مدرسه . اگر بخواهیم یک جامعه ای شکل پیدا بکند و جامعه ای باشد که مورد نظر خداوند تبارک و تعالی است این جامعه با آن مقدمات با گفت و گو تحقق پیدا می کند لذا گفت و گو کردن از باب ایجابی از بعد اصالت داشتن مورد توجه خداوند است برای این که خداوند هدفش این است که انسان ها بر اساس تفاوت ها بتوانند در درون جامعه با هم یک زیست و یک همزیستی داشته باشند. این چیزهایی که اخیرا در دستاوردهای دانش بشری است و ما از آنها استفاده می کنیم مثل چهار اصل یادگیری یونسکو: یادگیری برای دانستن، یادگیری برای به کار بستن، یادگیری برای زیستن و یادگیری برای با هم زیستن چه در جامعه بین المللی چه در جامعه ملی حتی جامعه محلی و خانوادگی بتوانیم با هم زیستن را یاد بگیریم. هم زیستی را یاد بگیریم.

گزارش صدای معلم از نشست آسیب شناسی گفت و گو در باشگاه فرهنگیان تهران

 علاوه بر این اصالت ذاتی که ایجاد جامعه متعادل و سالم و قوام بخش ارتباطات اجتماعی گفت و گو است اما در شرایط ویژه جامعه هم گفت و گو کردن اصالت پیدا می کند و گفت و گو کردن ضرورت پیدا می کند و وقتی است که جامعه دچار یک سری ناهنجاری های رفتاری و اجتماعی می شود و آن موقع دچار تعارضات اجتماعی می شود و ضرورت گفت و گو کردن دو چندان می شود. برای این که حل این تعارضات و حل این آسیب ها بدون گفت و گو محقق نمی شود و تحقق پیدا نمی کند. شرایط امروز جامعه ما این مطالبه را از جامعه دارد . نکته ای که خانم مینایی پور به آن توجه کردند با ظرافت و دقت چون وقتی ایشان می خواستند بحث گفت و گو را آغاز کنند از سابقه کار بنده و آقای معینی و دوستان ما در « مدرسه حنان » مطلع نبودند بعد ایشان گفتند یک احساس نیازی می کنم که جامعه باید با هم حرف بزنند. دختران باید با هم حرف بزنند البته دختران فقط نباید با خودشان حرف بزنند دختران باید با پسران هم حرف بزنند به خاطر این که در آینده باید گفت و گو کردن با یکدیگر و تعامل با یکدیگر را یاد بگیرند و بیاموزند.

 به جهت شرایط خاصی که ما امروز با آن مواجه هستیم یک ضرورت جدی تری است. مطالعات ملی و پایش های ملی خوبی در کشور انجام شده است.

یکی از این پایش ها جامعه و نمونه اش جوانان هستند گروه سنی پانزده تا بیست و چهار سال جامعه هستند پیمایشی است که در سازمان ملی جوانان و وزارت ورزش و جوانان از سال ها قبل آغاز شد.

یک پیمایشی از قبل از انقلاب انجام می شد تحت عنوان ارزش ها و نگرش های ایرانیان که گروه سنی آن همه مردم ایران بودند. این پیمایش خاص گروه سنی اش افراد چهارده تا بیست و پنج سال هستند یعنی حداقل چهارده تا هیجده ساله اش کسانی هستند که ما مستقیما با آنها کار داریم و مستقیما با آنها فعالیت می کنیم.

گزارش صدای معلم از نشست آسیب شناسی گفت و گو در باشگاه فرهنگیان تهران

 یک چنین مطالعه ای به شکل بین المللی انجام می شود در کشورهای مختلف ایران هم جزء نمونه های آن کشور است. گزارش های ایران هم در آن مطالعات بین المللی منتشر می شود . آن هم پمایشی است که مثل پیمایش ملی خود ما که با یک دوره تکرار سه ساله اتفاق می افتد و آن هم تکرار می شود و حسن این پیمایش این است که رونده را هم نشان می دهد. وقتی شما مراجعه می کنید از سال هشتاد تا الآن بعد متوجه می شوید در هر یک از ملاک ها ، معیارها و محورها مسیرمان چگونه بوده و شرایط اجتماعی بهتر شده یا بدتر شده است. یک کاری به سفارش مقام معظم رهبری، آقای میرباقری انجام داده اند که در نشست های متعدد گزارش این پیمایش را ارائه کرده اند. دختران باید با هم حرف بزنند البته دختران فقط نباید با خودشان حرف بزنند دختران باید با پسران هم حرف بزنند به خاطر این که در آینده باید گفت و گو کردن با یکدیگر و تعامل با یکدیگر را یاد بگیرند و بیاموزند

 این پیمایش آن قدر حائز اهمیت است که الآن هر شش ماه یکبار جلسه ای با حضور شخص مقام معظم رهبری و مسئولین نظام تشکیل می شود و دستگاه ها گزارش خودشان را برای پیگیری آن موضوع ارائه می کنند. گزارش تحت پیمایش ملی آسیب های اجتماعی انجام شد. هر دو این گزارش ها و گزارش های دیگری که وجود دارد نشان می دهد که جامعه ما در اولویت های آسیب ها از این اولویت ها رنج می برد. خشونت خصوصا خشونت فیزیکی و این مرد و زن و دختر و پسر ندارد.

نکته حائز اهمیت در گزارشات میرباقری افزایش خشونت در بین بانوان ( خشونت های فیزیکی ) ، طلاق، عدم اعتماد بین فردی در آن پیمایش ها در سال های اولیه عدم اعتماد بیشتر در بین مردم و نهادها بود اما الآن در گزارشات جدید عدم اعتماد بین فردی وجود دارد .

 همه اینها یک چرخ بزرگتری روی سرش است به نام تغییر سبک زندگی. من به شما اعتماد ندارم شما به من اعتماد ندارید. می دانید که اعتماد آن مرکز اصلی شکل گیری سرمایه اجتماعی است. اینها جزء آن چند آسیب اول هستند. وقتی به این آسیب ها نگاه می کنیم خشونت ؛ حل آن چیست؟ مدارا. مدارا چگونه ایجاد می شود؟ با گفت و گو. با پذیرش دیگری. چون گفت و گو در درون خودش رسمیت شناختن دیگری را دارد چون وقتی شما می خواهید گفت و گو کنید ، من هستم و دیگری. ما با هم گفت و گو می کنیم. وقتی تعارف را می گوییم من هستم و دیگری. تفاهم را می گویید من هستم و دیگری. ما باید با هم گفت و گو کنیم ، ما باید با هم تفاهم کنیم. خشونت با گفت و گو از بین می رود. گزارشاتی که در مطبوعات در مورد طلاق نوشته می شود ملاحظه می کنید کلید اصلی و عامل اصلی، عدم توانایی در گفت و گو و تعامل است. یک دختر و پسری در مدرسه درس خوانده اند . در طول این سال ها فقط گوش کرده اند ، هیچ وقت حرف نزده اند ، هیچ وقت گفت و گو نکرده اند حالا الآن آمده اند زیر یک سقف ؛ فقط گوشند. وقتی که می خواهند با هم تعامل کنند توانایی تعامل ندارند لذا رفتارهایشان بلافاصله به تعارض ختم می شود و تعارض هم منجر به طلاق می شود.

گزارش صدای معلم از نشست آسیب شناسی گفت و گو در باشگاه فرهنگیان تهران

نکته بعدی عدم اعتماد است. اعتماد نیاز به گفت و گو دارد. نیاز به یک ارتباط متقابل دارد. در آن مطالعه ارزش ها و نگرش ها در مورد بچه های چهارده ساله تا هجده ساله نکات بسیار مهمی است که به یک گزارشی که اخیرا معاونت محترم پرورشی هم آن را ارائه کرده اند که مطالعه ای در مورد دو هزار نفر دانش آموزان دوره اول متوسطه است و ویژگی هایی که این بچه ها دارند اشاره ای می کنم و ببینیم این کاستی ها را چگونه باید برطرف کنیم.

در اینجا بچه ها را به دو گروه تقسیم کرده اند. برای بچه های سال هشتادی چه کار باید کرد؟ یک گروه که در خط قرمز قرار داریم. بحث خوش بینی، بحث امید، بحث عزت نفس و بحث شادکامی.

 بچه ها سرخوش نیستند. بچه ها برای خودشان ارزش قائل نیستند. عزت نفس ندارند. حتی در مطالعه نشان داده که رضایت مندی جنسی، نه دختران و نه پسران از هویت جنسی خودشان راضی نیستند. امید به آینده در بچه ها ضعیف است. درصد قابل توجهی از مخاطبان ما امید به آینده شان ضعیف است. در نتیجه خوش بینی هم ندارند. لازمه امید به آینده خوشبین بودن است. لازمه عزت نفس داشتن خوش بین بودن است. لازمه شادکام بودن خوش بین بودن اشت. اینها مانند یک حلقه هایی به هم وصل شده اند. در برخی از عوامل در خط زرد قرار داریم. مانند اضطراب .

همکاران مشاور ما در بحث طبقه بندی رفتار بچه ها بحث اضطراب و افسردگی جزء گروه بالای رفتار بچه ها بوده رفتارهای پر خطر. قصه خون بازی را در خبرها و رسانه ها دیدید. خون بازی برای دختران است و یک رفتارهای پرخطر دیگر برای پسران است. همه اینها یک چرخ بزرگتری روی سرش است به نام تغییر سبک زندگی.

گزارش صدای معلم از نشست آسیب شناسی گفت و گو در باشگاه فرهنگیان تهران

نسلی که ما الآن راجع به آنها گفت و گو می کنیم سبک زندگی شان عوض شده است. به اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد رجوع کنید. همایش هایی که برگزار می شد و کتاب که در آن موقع منتشر شد بحث گسست نسلی بود. بین این دو نسل گسستی به وجود آمده است. چگونه باید این دو نسل را به هم نزدیک کنیم. به این معنی که سبک زندگی یکی است اما یک جاهایی اینها با هم اختلاف پیدا کردند. آن موقع هم با گفت و گو حل می کردیم. اما وقتی سبک زندگی متفاوت شد یعنی دو دنیای کاملا متفاوت. حالا آشتی دادن بین این دو دنیا کار بسیار دشوارتری می شود.

ادامه دارد

بخش اول

پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی

منتشرشده در گفت و شنود

نظام رفاهی کارکنان دولت و نهادها و وضعیت معلمان

آقای بطحایی وزیر آموزش و پرورش در گفت و گو با خبرنگاران جوان با ذکر چند مقدمات به یک نتیجه گیری مهم و البته عجیب می رسد. مقدمات اینها هستند:

1-  اگر شرکتهای دولتی و دستگاه هایی که درآمد - هزینه مستقل دارند را کنار بگذاریم نظام پرداخت در همه دستگاه های دولتی یکسان است.

2- تفاوت حقوق معلمان و سایر کارکنان دولت ناشی از نظام خدمات رفاهی سایر دستگاه ها  مانند هزینه ایاب و ذهاب و پاداش و ... است. 3- به دلیل محدودیت خزانه داری نظام پرداخت رفاهی در جدول بودجه آموزش و پرورش دیده نمی شود.

قبل از اینکه به نتیجه گیری مهم وزیر برسیم اول ببینیم آیا این مقدمات درست است؟

نظام رفاهی کارکنان دولت و نهادها و وضعیت معلمان
 
* ادعای آقای بطحایی مبنی بر اینکه فقط "شرکتهای دولتی و دستگاه های دارای درآمد –هزینه مستقل" نظام پرداخت متفاوت دارند  تنها بخشی از واقعیت است.  طبق ماده¬ی ۱۱۷ قانون مدیریت خدمات کشوری " کلیه دستگاه های اجرایی به استثنای نهادها، مؤسسات و تشکیلات و سازمانهایی که زیرنظر مستقیم مقام معظم رهبری اداره می‌شوند، وزارت اطلاعات، نهادهای عمومی غیردولتی که با تعریف مذکور در ماده¬ی ( ۳ ) تطبیق دارند، اعضاء هیأت علمی و قضات، دیوان محاسبات، شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان رهبری،  مشمول مقررات این قانون می شوند و در خصوص نیروهای نظامی و انتظامی مطابق نظر مقام معظم رهبری عمل می‌شود."
 
* نهادهای عمومی ماده 3 که مستثی شده اند و برخی با نهادهایی که در بند قبلی نوشتم همپوشانی دارند  عبارتند از : 

" شهرداری ها و شرکنهای تابعه ، هلال احمر ، جهاد سازندگی ، بنیاد مستضعفان ، صندوق کارآفرینی امید ، کتابخانه های عمومی کشور ، بنیاد مسکن ، سازمان تبلیغات اسلامی ، بنیاد امور بیماری های خاص ، سازمان دانش آموزی ، سازمان تامین اجتماعی و به قول آقای بطحایی و... و... " آن دستگاه هایی هم که ظاهرا طبق قانون خدمات مدیریت پرداخت می کنند ، امابا روش "زیر آبی رفتن"  برای کارکنان خود دور از چشم خزانه ، در کنار نظام رسمی حقوق دولتی، نظام پرداخت رفاهی درست کرده اند را به این فهرست بیفزایید.

حتی پرستاران هم که زمانی نامشان در کنار معلمان برده می شد به دلیل درآمد زا بودن بیمارستانها و اقتدار وزیر تا حدی از مزایای رفاهی برخوردارند.

* وزارتخانه هایی مانند نفت ،  نیرو و  ارتباطات و فن آوری اطلاعات در  پوشش  "شرکت" با دست باز  به کارکنان خود حقوق و مزایا پرداخت می کنند. کارکنان سیاسی وزارت خارجه هم مستثنی هستند. کارکنان بانکها هم عملا از شمول قانون مدیریت خدمات کشوری خارج شده اند.

نظام رفاهی کارکنان دولت و نهادها و وضعیت معلمان

در قانون مدیریت خدمات استثناها آنقدر زیاد شده اند که استثنا تبدیل به قاعده شده، در حالی که فلسفه قانون خدمات کشوری به هم زدن همین استثناها و تبعیض ها بود.

در واقع  هر ماده ای یک تبصره دارد که راه را برای تبعیض باز می کند. حتی آقای اسفندیار چهاربند هم با دلایلی متفاوت در باره قانون مدیریت خدمات می گوید : "تا زمانی که این قانون باشد هیچ تحولی برای معلمان و نظام آموزش‌وپرورش نخواهد افتاد."

* وزیر آموزش و پرورش می گوید: "چنانچه اختیارات لازم در اختیار آموزش و پرورش قرار بگیرد می توانیم با همین بودجه ای که دولت در اختیار ما می گذارد  امکانات و خدمات رفاهی را تا حدی برای معلمان فراهم کنیم."

در وزارتخانه ای که به گفته  وزیر بیش از 95 درصد بودجه صرف پرداخت حقوق و مزایای پرسنل  می شود،پرداخت های رفاهی در قالب همین بودجه شبیه سحر و جادو است و یا مثل این می ماند که سرپرست یک خانواده فقیر برای برای بردن خانواده اش به گردش ، در خرید نان و تخم مرغ و پنیر و ماکارونی خانواده صرفه جویی کند.

البته آقای بطحایی طرح خود را لو می دهد و  می گوید : "ما ظرفیت استفاده از معلمین مان بسیار پایین است." از دید آقای بطحایی ظرفیت بهره وری معلمان 30 درصد است و این رقم باید به 60 درصد افزایش پیدا کند.

در مورد طرح رفاه معلمان از طریق افزایش ظرفیت معلمان باز هم  می نویسم.

کانال تلگرامی

منتشرشده در یادداشت

گروه رسانه/

عزت الله انتظامی و روز معلم

« صدای معلم » مجددا ضمن تسلیت درگذشت این هنرمند مردمی شما را به دیدن این کلیپ کوتاه ویدئویی دعوت می کند .

گروه رسانه/

« فاطمه سعیدی » عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در توئیتی نوشت :

دکان کنکور و صدا و سیما

 پایان پیام/

عزت الله انتظامی و فیلم گاو  او بود و دو نفر دیگر که هنوز هستند.انتظامی و مشایخی و نصیریان، مثلثی را در سینمای ایران تشکیل داده بودند که امروز یکی از اضلاع آن کم شد.

آنها را ـ البته بیشتر مرحوم حاتمی ـ در کنار هم قرار می دادند ؛ مثلا در فیلم های گاو، هزاردستان، خانه عنکبوت و کمال الملک . هر سه استاد بودند اما عزت ، استادتر. این را نمی گوئیم چون امروز رفته است. این نظر خاص و عام در سینماست.

حضور مردمی، تیپ لوطی وار، بیان محکم ، نگاه نافذ، سابقه ی درخشان، فعالیت زیاد و ...  از این دست خصوصیات بود که او را حسود برانگیز کرده بود. حتی برای دوست قدیمی اش؛ آقای مشایخی.

انتظامی روی خوش به بازی در فیلم‌های سطحی نشان نداد.یک جور بازی نکرد . مردم را هم خنداند و هم گریاند و  هم به هیجان آورد و هم به فکر فرو برد.

او در فیلم گاو بازی نکرد که به نمایندگی از این نسل الینه شده، زندگی کرد. مرگ یکی مثل او  بیشتر برای این ناراحت کننده است که از این دست آقای بازیگر دیگر در سینمای ما سربرنخواهد آورد...

عزت الله انتظامی و فیلم گاو

روحش شاد اما مرگ بر این مرام مرده پرستی ما.

انتظامی را تا بود در باره اش نه خواندیم و نه نوشتیم. فقط او را در فیلم ها دیدیم. این اواخر هم که قادر به کار نبود ، سراغش را نگرفتیم و از او گذشتیم و گذاشتیم تا بمیرد و بعد برایش ماتم بگیریم. راستی چه خبر از حال و روز استاد شجریان و ...

نقطه، سرخط!

منتشرشده در یادداشت

گروه استان ها و شهرستان ها/

تعدادی از آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی ( ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶ کشوری  ) در نامه ای که خطاب به شورای نگهبان قانون اساسی نوشته و برای صدای معلم ارسال کرده اند خواهان توجه به مطالبات خود شده اند .

منتشرشده در یادداشت

تاریخچه حذف مدارس سمپاد و برداشتن آزمون مدارس خاص  داستان از این توییت آغاز شد :

14 بهمن ماه سید محمد بطحایی در توییتی می نویسد:

" دانش‌آموزان اسیر آزمون‌های مداوم هستند؛ از آزمون‌های ورودی مدارس تا کنکور، ما اضطراب را در روح آنان نهادینه کرده‌ایم#. گام_نخست : حذف آزمون‌های بی‌ثمر در دوره ابتدایی است. "

بطحایی گام اول تحول را در دوره ابتدایی و حذف آزمون های این دوره می جوید، اما به احتمال زیاد نمی داند چه مسیری پیش روی اوست.

او ایده های تحولی جدیدی را حداقل در سطح یک مقام رسمی مطرح می کرد: از شادی و نشاط در دوره کودکی می گفت، آزمون ها و موسسات تست زنی را به چالش می کشید، معتقد بود که باید امور اجرایی را به مدارس سپرد و در واقع مخالف تمرکز گرایی در آموزش و پرورش بود اما با همه این تفاسیر او فقط توانست سیستم موجود را به چالش بکشد و در نقد سیستم موجود نیز به زیبایی سخن می گفت اما جایگزینی ارائه نمی کرد . رویدادهای مربوط به آزمون مدارس خاص شاید کمی بتواند مسیر اصلاحات در نهاد آموزش و پرورش و حتی نهادهای دیگر را روشن کند (فارغ از اینکه این رویکرد اصلاحی گامی درست و در اولویت های نهاد آموزش و پرورش بود یا نه؟)

دو روز بعد از این توییت یعنی در تاریخ 16 بهمن ماه 96 او توییتی دیگر را می نویسد:

" با فشار آزمون‌های مداوم، #فرصت_کودکی و تمرین مهارت‌های لذت‌بخش زندگی را از #کودکان گرفته‌ایم#گام_نخست را برداشتیم دانش‌آموزان ابتدایی از آماده شدن برای آزمون‌های تیزهوشان، نمونه دولتی و مدارس خاص رها شدند. "

او اصرار دارد که این گام نخست از ایده های تحولی اوست ( یعنی گام های دیگر نیز در راهند) و اولین گام نیز برداشتن آزمون مدارس خاص است، برداشتن آزمون مدارس خاص به طور ضمنی این مفهوم را به ذهن متبادر می کند که این مدارس خاص نیز به زودی حذف خواهند شد .

در تاریخ 30 بهمن ماه بطحایی در مصاحبه ای صراحتا اعلام می کند که مدارس خاص حذف خواهند شد و به مدارس دولتی تبدیل می شوند. ( این جا )

اما داستان به اینجا ختم نمی گردد ...

بطحایی احتمالا در اعلام خبر عجله کرده است ؛ مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش امضای رییس جمهور را ندارد ، اینکه بطحایی چطور نمی داند مصوبه شورای عالی بدون امضای رییس جمهور فاقد اعتبار است به جد محل پرسش است، اما پس از حمایت های اولیه جمعی از صاحب نظران اما عده دیگر با تردید به این تصمیم نگاه می کنند . هیاهو ها بلند می شود ، زمزمه هایی از بررسی مصوبه شورای عالی توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز به گوش می رسد.

علی زرافشان معاونت متوسطه در مصاحبه ای به تاریخ 17 اسفند 96 اظهار می دارد که:

" نیازی به بررسی مصوبه حذف آزمون مدارس نمونه دولتی و سمپاد در شورای عالی انقلاب فرهنگی نیست" ( این جا )

پس از آن، گویا رییس جمهور مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش را امضا نمی کند  .سید محمد بطحایی بعد از آنکه احتمالا نمی تواند موافقت رییس جمهور را برای امضای این مصوبه جلب کند به سد دیگری برخورد می کند و آن شورای عالی انقلاب فرهنگیست .

خبرگزاری فارس در تاریخ 21 اسفند 97 در گزارشی با عنوان :

"آیا گره سمپاد به دست شورای عالی انقلاب فرهنگی باز می‌شود؟" به نقل از مخبر دزفولی رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی می نویسد:

«موضوع سمپاد باید در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصمیم‌گیری شود. زیرا این موضوع و مدارس تیزهوشان و باشگاه دانش‌پژوهان جوان جزو موضوعات ملی است و شورای عالی انقلاب فرهنگی مرجع تصمیم‌گیری این موضوعات است»

خلاصه نهادها یکی پس از دیگری وارد می شوند و این بار نوبت شورای عالی انقلاب فرهنگیست.

تاریخچه حذف مدارس سمپاد و برداشتن آزمون مدارس خاص

شورای عالی انقلاب جلسه ای را برگزار می کند اما خبر شفافی از آن منتشر نمی شود، اما از دل آن جلسه، پیام تلگرامی عزت الله ضرغامی رییس اسبق سازمان صدا و سیما بیرون می آید:

«امشب برای سمپادی‌ها هم خوب بود و آنان را از نگرانی درآورد. خبر کامل آن را وزرات آموزش و پرورش اعلام خواهد کرد ولی اجمالاً قرار شد آزمون دوره متوسطه اول برای سال جاری، مثل گذشته انجام گیرد و اصلاحات انجام گرفته توسط شورای عالی آموزش و پرورش برای سالهای آینده به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارائه شود.»

 از هر کجا که شروع کنیم باید نظریه داشته باشیم و بر اساس نظریه و قدرت تبیین آن بتوانیم قوت و ناتوانی نظریه را ارزیابی کنیم. " اما بطحایی چیز دیگری از جلسه شورای عالی انقلاب  فرهنگی می گوید:

«دوست عزیزی بر خلاف جمع بندی رییس محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی و با اطلاعات نادرست،مباحث جلسه را رسانه‌ای کرد! فضای آشفته امروز رسانه‌ها و نگرانی برخی خانواده‌ها دست پخت ایشان بود. همچنان بر وعده خود برای دور کردن اضطراب از دانش آموزان و جمع کردن بساط مافیای آزمون‌ها پایبند هستم»

دو روایت کاملا متضاد از جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی اما زمان مشخص می کند که اتفاقا گفته های وزیر آموزش و پرورش درباره جلسه غلط بوده است و جمع بندی رییس شورا با پیام ضرغامی هماهنگ بوده است  ؛مصاحبه زهرا آیت اللهی عضو دیگر شورا نیز گفته های ضرغامی را تایید می کند. ( این جا )

ضرغامی به این نیز اکتفا نمی کند و در پیام دیگری می نویسد:

«عواقب و مسئولیت هرگونه تأخیر در اجرای رهنمودهای جلسه اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد جذب دانش آموزان تیزهوش دوره اول متوسطه در سال ۹۷ ، بر عهده وزارت آموزش و پرورش است. ارائه گزارش اصلاحات در "سمپاد" به ویژه در نحوه جذب ، برای اعمال از سال ۹۸ به بعد به اعضای شورا، شناسایی و برخورد با مافیای مدارس غیرانتفاعی و مبارزه جدی با جریان‌هایی که به دنبال تکمیل حلقه ثروت و قدرت در فرآیند تعلیم و تعلم هستند، از اولویت‌های وزیر محترم آموزش و پرورش است.»

ضرغامی این بار به صورت کامل آموزش و پرورش را تهدید می کند، سید محمد بطحایی حالا به چاهی افتاده که به وسیله خود او و احتمالا حلقه نزدیکانش کنده شده است،بطحایی به خوبی می داند که آزمون مدارس خاص با توجه به عدم امضا مصوبه توسط رییس جمهور و نظر شورای انقلاب نباید حذف شود.

حالا سردرگمی ساختار وزارت آموزش و پرورش را درگیر خود کرده است، هیچ کس نمی داند جایگزین آزمون ورودی چه خواهد بود حالا سرنوشت گام نخست، که بطحایی در توییت خود بدان اشاره می کند معلوم نیست به کجا خواهد کشید؟

مسئولین آموزش و پرورش برای اقناع افکار عمومی دست به دامان طرح شهاب می شوند . آنها معتقدند با طرح شهاب به شناسایی استعدادها و تقویت آنها اقدام خواهند کرد اما نمی گویند چگونه؟ مثلا بر مبنای نظریه گاردنر که خانم مهاجرانی نیز در مصاحبه های خود بدان اشاره می کند فردی که هوش موسیقایی بالایی دارد چگونه استعدادش تقویت می شود، یا فردی که هوش میان فردی بالایی دارد چگونه شناسایی و تقویت می شود؟

تاریخچه حذف مدارس سمپاد و برداشتن آزمون مدارس خاص

علی زرافشان معاونت متوسطه در مصاحبه ای اعلام می کند که طرح شهاب برای شناسایی استعداد های مختلف دانش آموزان است و نه روشی برای تمییز آنها.

خود مسئولین نیز می دانند که به هیچ عنوان " شهاب" جایگزین مناسبی برای آزمون مدارس خاص نیست اما اکنون چیز دیگری نمی توانند بگویند.

کم کم طرح شهاب نیز کنار می رود این بار عبدالرسول عمادی از ایده جدیدی رونمایی می کند او در مصاحبه با رادیو پیام به تاریخ 18 اردیبهشت ماه 97  همچنان اصرار دارد که آزمونی برای ورودی مدارس سمپاد برگزار نمی شود و آموزش و پرورش از روش های جایگزین همچون مصاحبه استفاده خواهد کرد. ( این جا )

این دیگر از تمام ایده های قبلی مشعشع تر است، هر کس حداقل دو واحد "ارزشیابی از یادگیری" خوانده باشد یا اندکی تجربه کلاس درس داشته باشد می داند که اصلا امکان برگزاری مصاحبه در این سطح وجود ندارد !

چگونه ممکن است از 250 هزار دانش آموز مصاحبه شفاهی با معیاری استاندارد گرفته شود؟ در آزمون شفاهی کاملا سلایق آزمایش کننده دخیل است و ممکن است به دو پاسخ تقریبا یکسان نمره های متفاوتی تعلق بگیرد و...

زمان می گذرد ... حتی خود وزیر نیز معترف است که امکان برگزاری مصاحبه وجود ندارد و حتی خود وزیر نیز نمی داند قرار است چه کند و همه را به آخر هفته حواله می دهد. تصمیمات نادرست و شاید عدم درک از ساختار اداری بخش های مختلف کشور(از جمله نشناختن جایگاه شورای عالی انقلاب فرهنگی) حالا 250 هزار خانواده را سردرگم کرده است.

سرانجام پس از کش و قوس های فراوان آموزش و پرورش می پذیرد که باید آزمون برگزار کند اما برای آنکه افکار عمومی نگویند این همه هیاهو برای چه بود؟ می گویند این آزمون با تمام آزمون های قبلی فرق می کند و قرار است هوش و استعداد سنجش شود بنابراین اولیا محترم کلاس آموزشی نروید که سوالات ما در کلاس هیچ آموزشگاهی نیست، مصاحبه روزنامه اعتماد با عبدالرسول عمادی نکات جالبی دارد خبرنگار از او می پرسد:

* دانش‌آموزان برای شرکت در این آزمون نیاز به هیچ آمادگی ندارند؟ یعنی ممکن است دانش‌آموز باهوشی که به دلایلی، نمرات قابل قبولی در برخی دروس ندارد در این آزمون پذیرفته شود؟

آزمونی که قبلاً برای انتخاب دانش‌آموزان تیزهوش برگزار می‌شد،‌ در واقع آزمون هوش نبود،‌ بلکه آزمون پیشرفت تحصیلی بود. به این شکل که هر دانش‌آموزی که به متون درسی تسلط بیشتری داشت شانس قبولی‌اش بالا می‌رفت، حتی بعضاً تسلط به محتوای کتب درسی سال‌های بالاتر هم می‌توانست کمک کند. همچنین توانایی تست زدن هم به دانش‌آموزان کمک می‌کرد اما آزمون جدید بر اساس توانایی‌های هوشی و ذهنی دانش‌آموزان برگزار می‌شود و ربطی به کتب درسی ندارد.

او به درستی پاسخ سوال را نمی دهد . بر مبنای پاسخ او یعنی ممکن است فردی کتاب های درسی دوره دبستان را نیز به خوبی نخوانده باشد و حتی نمره ی خوبی نیز نداشته باشد اما در آزمون پذیرفته شود و معلوم نیست چنین دانش آموزی در مدارس سمپاد با حجم فزاینده ای از مطالب درسی چگونه دوام خواهد آورد؟

* با توجه به اینکه احتمالاً خروجی آزمونی که فقط بهره هوشی را در نظر می‌گیرد، متفاوت از آزمون پیشرفت تحصیلی خواهد بود، فکری برای تغییر متون و سبک آموزشی در مدارس سمپاد شده است؟

نمی‌توان با قطعیت گفت که نتیجه این آزمون متفاوت است. به هر حال متون درسی در مدارس سمپاد برای کسانی طراحی شده که به اصطلاح نخبه هستند و از بهره هوشی بالاتری برخوردارند. تعداد زیادی از این دانش‌آموزان در مدل قبلی آزمون موفق بودند، در واقع در آزمون پیشرفت تحصیلی هم لاجرم نخبه‌ترها و باهوش‌ترها وارد مدارس سمپاد می‌شدند.

* پس چرا شکل برگزاری آزمون عوض شد؟ این‌طور که شما می‌گویید به هر حال پیشرفت تحصیلی برای دانش‌آموز تیزهوش نباید سخت بوده باشد.

برای اینکه فشار از روی دانش آموزان برداشته شود و سودجوها نتوانند هر روز بازار کلاس تست و کتاب کمک‌آموزشی را داغ کنند و بر فشاری که روی دانش آموزان بود اضافه کنند. ما در واقع خواستیم کاری کنیم که بچه‌ها در مقطع ابتدایی تحت آموزش‌های شدید قرار نگیرند و کودکی‌شان را بکنند.

قسمت مورد توجه آنجاست که خبرنگار می پرسد احتمالا از آنجا که ممکن است آزمونی که امسال برگزار شود با آزمون پیشرفت تحصیلی که در گذشته برگزار می شد نتایج متفاوتی داشته باشد لازم نیست کتب درسی را نیز با آزمون سمپاد هماهنگ کنید؟ عمادی می گوید معلوم نیست نتایج آزمون های گذشته با آزمونی که اکنون برگزار می شود متفاوت باشد خبرنگار می گوید پس چرا شکل آزمون را عوض کردید عمادی به جای آنکه بگوید تصمیمی اشتباه گرفتیم و طی یک پروسه مجبور به این کار شدیم می گوید برای آنکه سودجویان نتوانند هر روز بازار تست و کتاب را داغ کنند.

خیلی جالب است که خانم مهاجرانی در مصاحبه ای اظهار داشته است که با شیوه کنونی نیز بازار موسسات و کتاب های کمک آموزشی داغ خواهد بود و این بار این مراکز سراغ هوش خواهند رفت. چرا آنقدر رویکردهای اصلاحی در نظام سیستمی ما با چالش مواجه می شوند؟

مهاجرانی می گوید:

« اگر آزمون پیشرفت تحصیلی داشته باشیم موسسات کنکور کلاس‌های پیشرفت تحصیلی برگزار می‌کنند، اگر آزمون هوش برگزار کنیم باز هم می‌آیند و کلاس‌های هوش برگزار می‌کنند» ( این جا )

 

به این جمله آقای عمادی نیز توجه کنید:  " در واقع در آزمون پیشرفت تحصیلی هم لاجرم نخبه‌ترها و باهوش‌ترها وارد مدارس سمپاد می‌شدند "

بسیار خب اگر آزمون پیشرفت تحصیلی نیز نخبه ها را شناسایی می کرد پس این همه هیاهو و هزینه برای چه بود؟

در پایان خبرنگار از عمادی می پرسد:

* آزمون به همان روش تستی گذشته برگزار می‌شود؟

ممکن است تستی باشد یا تلفیقی از تستی و تشریحی. در این موارد مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان تصمیم می‌گیرد.

از این سوال و جواب این چنین بر می آید که مرکز ملی درباره شیوه سوال ها تصمیم خواهد گرفت . بعدها خانم مهاجرانی پس از آنکه اعتراض ها به آزمون بالا می گیرد می گوید مسئولیت طراحی آزمون با مرکز ملی نبوده است . معاونت استثنایی آن را طرح کرده است.( در واقع کپی کرده است )

تاریخچه حذف مدارس سمپاد و برداشتن آزمون مدارس خاص

مصاحبه عمادی را می توانید از لینک زیر بخوانید: ( این جا )

در پایان بالاخره پس از ماه ها کش و قوس آزمون سمپاد برگزار می شود . آزمون به تعبیر مسئولین که قرار بود استاندارد باشد چیزی نیست جز آزمون ریون و واکنش های بعد از آن را نیز که خودتان حتما می دانید 250 هزار دانش آموز با شعار شادی در کودکی ماه ها استرس می کشند تکلیف مدارس خاص هم اکنون مشخص نیست و مصوبه جدیدی مبنی بر هیات امنایی شدن آن در جریان است خلاصه که بطحایی در همان گام نخست شکست می خورد و زیر بار برگزاری آزمون می رود. اکنون نیز برای سال آینده معلوم نیست سرنوشت دانش آموزان متقاضی ورود به سمپاد و خود مدارس سمپاد چگونه خواهد بود.

پروسه برگزاری آزمون سمپاد نشان دهنده یک سیستم آشفته است ؛ سیستمی با آدم های آشفته که درک روشن و درستی از تصمیمات خود و تبعات آن ندارند، رییس گام نخست اصلاح را شروع می کند و قصد می کند آزمون و مدارس خاص را حذف کند اما جایگزین مناسبی را ارائه نمی دهد و افکار را نمی تواند قانع کند(حتی رییس جمهور)، شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز مخالفت می کند مسئولین آموزش و پرورش گمان نمی کردند که مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش به نظر شورای انقلاب نیازی داشته باشد.

آموزش و پرورش حالا به جای آزمون دست به دامان طرح های دیگر می شود از شهاب تا مصاحبه (هر یک سخنان دیگری را نقض می کنند) اما خود مسئولان نیز می دانند که اینها جایگزین مناسبی نیستند اما از طرح جدیدی رونمایی می کنند سنجش هوش و استعداد.

اما هیچ کس نمی داند به چه روشی؟ مسئولان به این بسنده می کنند که اولیا کتاب نخرند و فرزندان خود را به کلاس نفرستند، روش سنجش هوش اما آزمون ریون است ؛ پس از انتقادهای بسیار باز هم مسئولان معتقدند آزمون کاملا استاندارد بوده است، در پایان نیز آموزشگاه ها یکی یکی اطلاعیه ای صادر می کنند و به خود می بالند که توانسته اند سوالات آزمون را از قبل تشخیص دهند.

تاریخچه حذف مدارس سمپاد و برداشتن آزمون مدارس خاص

اما مشکل کجاست چرا حذف آزمون سمپاد که به نظر می رسد موضوعی نه چندان کلان در حوزه آموزش و پرورش باشد این چنین با چالش روبه رو می شود؟

چرا آنقدر رویکردهای اصلاحی در نظام سیستمی ما با چالش مواجه می شوند؟ (فارغ از درست بودن یا نبودن این رویکرد) ؛ آیا بطحایی و تیم او اصلاح را از نقطه درستی آغاز کردند؟ چرا برنامه جامع و اقناعی درباره برچیدن آزمون و مدارس سمپاد به افکار عمومی ارائه نشد؟ آیا پیامدهای آن را پیش بینی کردند؟

مشکل آنجاست که همه درباره کاستی ها در آموزش و پرورش صحبت می کنند اما راه حلی ارائه نمی دهند . کسی چهارچوب نظری منسجمی درباره اصلاح و توسعه آموزش و پرورش در کشور ایران را دیده یا خوانده است؟

تاریخچه حذف مدارس سمپاد و برداشتن آزمون مدارس خاص

در پایان از یادداشت های منتشر نشده "علی رضا قلی" نظریه پرداز توسعه و نویسنده کتاب جامعه شناسی نخبه کشی چند روایت را نقل می کنم:

" -185 کشور از جمله ایران در فرایند و مسیر توسعه گرفتارند و متخصصین هم انواع راهنمایی و توصیه را برای برون رفت از آن ارائه می دهند.

-من هنوز یک متخصص در بین اساتید توسعه ای ایران ندیدم که یک چهارچوب نظری ارائه دهد و در آن چهارچوب اظهار نظر کند، وقتی چهارچوب نظری منسجمی نداریم هر چیزی را راجع به هر واقعیتی می توانیم بگوییم(مثلا از شادی بگوییم، از اضطراب بگوییم، از مافیای کنکور بگوییم و... )

-در این چهل سال از نقد مداوم دولت و اقتصاد _که لازم هم هست_ چه حاصل شده است؟

-نظریه باید به شما بگوید اصلاح کنید یا انقلاب و پیامد های هر کدام چیست؟

-اگر بگوید مسیر اصلاح را در پیش بگیریم باید بگوید از کجا شروع کنیم و مهم ترین نقاط اصلاح کجاست؟

-از مدرسه شروع کنیم یا مهدکودک؟ از خانم ها از اداره ها، از معلم ها از مادرها، از دانش و ذخیره دانش، از نظام قضایی، از نظام سیاسی؟

-از هر کجا که شروع کنیم باید نظریه داشته باشیم و بر اساس نظریه و قدرت تبیین آن بتوانیم قوت و ناتوانی نظریه را ارزیابی کنیم. "

اما چهارچوب نظری آقای بطحایی و اطرافیان او چه بود؟ چرا گام نخست از سمپاد آغاز شد؟ مثلا چرا از معیشت معلمان یا دانشگاه فرهنگیان آغاز نشد؟ پیامد های این گام اصلاحی پیش بینی شده بود؟

 


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
جمعه, 25 مرداد 1397 08:05

هتلی به نام مدرسه ؟!

خانه های معلم و مراکز اسکان فرهنگیان

اسکان عید و تابستان فرهنگیان در مدارس سراسر کشور ، همچنان در هاله ای از عزت یا ذلت فرهنگیان پنهان و باقی مانده است. دیدگاه عده ای اعم از مسئول و غیر مسئول ، کریمانه و دلسوزانه مبنی است بر این اصل که چه اشکالی دارد اجازه دهیم تا فرهنگیان نیز امکان برخورداری از حق سفر و تفریح ارزان قیمت را داشته باشند و عده ای نیز آن را کسر شأن معلم و موجب خفت و خواری این قشر می دانند. سفر و تفریح از نعماتی است که روح خسته و مرده افراد را سرزنده و شاداب می سازد اما هر دو برای خود آدابی دارد. آدابی که در آن باید عدالت و تناسب نسبی با سایر سازمانها رعایت گردد و ما بین کارکنان وزارتخانه ها تفاوت فاحشی وجود نداشته باشد. مدارس محل خدمت ما معلمان است و نگه داری و مراقبت از آن بر عهدۀ تمامی افراد موجود در آن است.

هدف از سفر ایجاد تغییر در فضاست. دوری از مشقت و سختی روزمرگی شغل است. رفتن به جایی است که دغدغه تعارف و تقیّد با آشنایان و همکاران را در آن نداشته باشی . یکی از ادات شاخص سفر همان فضا و امکانات هتل یا محل اقامت است که هنگام باز شدن در اتاق برای در اختیار گرفتن ، حس شادی و هیجان تمام وجود فرد و همراهان او را در بر بگیرد.

به تصور شما یک معلم با همراهی همسر و فرزند یا فرزندان خود ، هنگام ورود به مدرسه و کلاس یا سلول اختصاص یافته چنین احساسی خواهد داشت ؟

آری عده ای شکر هم می کنند که در شهر غریب جایی برای ماندن و سقفی بالای سر دارند ، شکر نعمت واجب است اما خدمات در خور انسان و شغل او هم برای خود در این جامعه همانند تمامی جوامع دیگر ، تعریفی برای خود دارد و شما همین سرویس های درخور را از معلمان جامعه خود دریغ می دارید ، چون معلم به صورت زنجیروار از سایر خدمات دررخور از جمله حقوق و مزایای مکفی ، امکانات و شرایط رفاهی ، حق بیمه ، حق مسکن و حق زندگی متعارف جامعه نیز محروم است  ؛ لذا مسئولان آموزش و پرورش طبق منابع خبری که در ذیل این متن آورده شده می گویند که هدف مان از اسکان مدارس درآمدزایی نیست بلکه فراهم سازی شرایط سفر ارزان قیمت برای فرهنگیان است. اما معلمان در این جستار ناعادلانه خُرد می شوند ، تحقیر می شوند ، کنار نهاده می شوند و......یعنی این تبعات اصلا مهم نیست؟ به چه بهایی و با از دست دادن چه ارزش ها یا فاکتورهای الگویی ، بر معلم این کشور لطف و مرحمت می نمائید تا سفر ارزان قیمت داشته باشد؟ خاطره تلخ تحقیر این سفر ناچاری ذلت بار را از ذهن آن کودک دانش آموز 7 ساله به همراهی والدین ، چگونه خواهید زودود ؟ او منتظر است تا کلمه ای قانع کننده از والدین خود بشنود که اینجا مدرسه و کلاس درس است یا هتل پذیرش مسافر ؟!

می گوئید درآمد ایجاد شده را برای هزینه های مصرف انرژی در مدارس و استهلاک وسایل صرف می کنید ( اشاره به منبع شماره 4 و 5) ، چرا باید اموال دولتی را به استهلاک برسانید که بعد هم بخواهید برای آن هزینه کنید ؟ لابد رایگان اعلام شدن مصارف انرژی مدارس در سایۀ همین درآمد ایجاد شده یعنی از قِبل اسکان مدارس ، تأمین می شود؟ ایثار یک سویه معلم در این جامعه با محروم ماندنش از همه امکانات عمومی بس نیست به بهای از دست دادن حیثیت و منزلت شغلی اش هزینه مصارف انرژی مدارس را نیز خود معلمان فراهم می سازند؟ این دیگر سوختن شمع برای پروانگان نیست این روغن سوزی گرانبها ترین اتومبیل قرن بیست و یکم است ! حداقل اگر این هزینه در جهت بهبود کمیت و کیفیت آموزشی بود ، قدری جای امیدواری یا تأمل بود ، اما این امیدواری به منزله تأیید اسکان معلمان در مدارس نیست.

اسکان مدارس توسط آموزش و پرورش زائیده ای خودرو و مضرّ برای صنعت هتل داری و گردشگری نیز هست. یک روندی سد گونه برای فعالیت آنها. اگر قرار باشد هر سازمانی با تداخل در شرح وظایف دیگر سازمانها عمل نماید ، قدر مسلم نارضایتی و کارکرد نامناسب افزایش می یابد. همچنان که سایر نهادها یا سازمانها نسبت به آموزش و پرورش عمل می نمایند و جامعه فرهنگی از آن بیزار است. خرده نظامها باید در تعقیب اهداف نظام اجتماعی کل عمل نمایند نه مجزا از آن و با ایجاد مزاحمت برای سایر سازمانها.

خانه های معلم و مراکز اسکان فرهنگیان

اگر نیّت آموزش و پرورش فقط فراهم سازی امکان سفر ارزان قیمت برای معلمان است ، پذیرش مردم عادی بر روی چه اصلی صورت می گیرد؟ ( اشاره به منبع شماره 1 و 3 ) یا آموزش و پرورش تبدیل به انجمن خیرخواهانه شده و از اقشار مستضعف جامعه حمایت می نماید و کسی از آن خبر ندارد ؟

البته در اخبار اسکان آمده که هر نوع اتومبیلی در حیاط مدرسه است از مدل پائین تا بالا ، پس فقط نداران در مدارس سُکنی نمی گزینند ! محب خدایی معاون گردشگری کشور : اختصاص فضای اقامتی در مدارس برای غیر از فرهنگیان تخلف است. (اشاره به منبع شماره 1 ) آموزش و پرورش در این خصوص آن چنان به قدرت اجرایی رسیده که سازمان گردشگری هم قادر به جلوگیری از تداخل عملکردی او نیست. کاش آموزش و پرورش در تمامی بخش های نظام آموزشی از جمله بهبود کیفیت آموزشی و تأمین معیشت مناسب فرهنگیان نیز از چنین توانی برخوردار بود و مستقل و با صلابت عمل می نمود ! نفع مالی اسکان مدارس آنچنان در حال افزایش است که بعید می دانم مسئول یا وزیر یا نماینده ای از خواب گران نفع آوری بیدار و در جهت حذف قاطع این پدیدۀ قارچ رو عمل نماید. " این را اعلام کرده‌ایم که اختصاص فضای اقامتی در مدارس برای غیر از فرهنگیان تخلف است "

توسعه امر اسکان توسط آموزش و پرورش آنچنان سریع و وسوسه انگیز هست که علاوه بر مدارس و خانه های معلم ، 50 دانشگاه پردیس فرهنگیان و 300 اردوگاه تفریحی ( اشاره به منبع شماره 2 ) ، نیز بدانها اضافه گردیده است. یعنی 495 پایگاه پذیرش مسافر ! دقیقا به طور رسمی آموزش و پرورش به صنعت هتل داری می پردازد و کجاست ندای نماینده ای ؟ آیا این سودجویی بر کمیت و کیفیت نظام آموزشی تأثیرات سوئی نخواهد گذاشت ؟ و حتی هر سال نسبت به سال های گذشته بر تنوع ارائه خدمات خود می افزاید، چرا ؟ چون قصد نهادینه ساختن این امر را دارد. فعالیت هایی چون تجهیز وسایل سرمایشی و بهسازی و زیبا سازی پایگاه‌های اسکان ، اطلاع رسانی با نصب بنرهای اسکان در مبادی شهرها ، اتخاذ تدابیر امنیتی جهت حفظ و حراست از اموال مهمانان ، راه اندازی کمیته های نظارت ، ایمنی ، بهداشت و فنی ، برپایی نمایشگاه‌ های بومی و سنتی در جوار پایگاه‌های پذیرش جهت آشنایی با سنن و آداب استان ها ( اشاره به منبع شماره 2 ) .

از موضوعات حساس دیگر در این خصوص به حس بهره مندی اقتصادی انسانها و سازمانها اشاره می کنم . یک میوه فروش به جای فروش میوه های ریز و درشت ، سالم و خراب با یکدیگر دست به درجه بندی میوه ها می زند ( به تعبیری همان رتبه بندی معلمان ) و بر اساس درجه بندی از 1 تا 3 ، سه نوع قیمت متفاوت برای برخورداری از سود بیشتر تعیین می کند. درجه یک از آن ثروتمندان ، درجه دو برای اقشار متوسط جامعه و درجه سه برای فقرا . مراکز اسکان نیز به جای کسب درآمد یکسان از درجات متفاوت رفاه مسافر ، به همین درجه بندی حتی در کلاس های درس نیز پرداخته است تا درآمد بیشتری کسب کند ( اشاره به منبع شماره 4 ) .

آیا تأمین نیرو و پرسنل لازم برای انجام این همه فعالیت و خدمات ، از بین معلمان یا کارکنان اداری انتخاب می شوند؟ پرداخت حق الزحمه از همین منابع مالی پرداخت می گردد ؟ موضوع دیگر سرایداران مدارس هست که نه تعطیلات عید نوروز را آزادند و نه تابستان . آیا مبلغی که بدانها جهت انجام این خدمات داده می شود راضی کننده هست که به اسارت در مدارس تن در دهند یا با تهدید کسر از حقوق و برکناری از سرایداری ، همکاری می نمایند ؟

متأسفانه هیچ نوع اطلاعاتی در خصوص اولین اسکان در مدارس یا واضع و مبدع آن به دست نیاوردم ، اگر از همکاران محترم ، کسی در این مورد یافته هایی دقیق دارند لطفا با ذکر منبع ارائه نمایند.

برخی رخدادها یا تصمیمات آرمان گرایانه ای را در آموزش و پرورش کشورم آرزو دارم که امیدوارم در صبحگاهی با بیداری شاهد آنها باشم مواردی چون : یکسان سازی آموزشی ، ترکیب و انجام دو وظیفه " آموزش " و" پرورش " توسط خود معلم ، همسان سازی حقوق معلمان با سایر وزارتخانه ها و حذف اسکان مدارس را می توانم نام ببرم . به امید تنفس تمامی فرهنگیان عزیز و بزرگوار در این صبح امید.

خانه های معلم و مراکز اسکان فرهنگیان

اخبار برگزیدۀ زیر نمونه ای از حواشی اسکان مدارس است که تقدیم می گردد قضاوت با خوانندگان:

محب خدایی معاون گردشگری کشور گفت: درباره استفاده از مدارس برای اقامت نوروزی گفت: این را اعلام کرده‌ایم که اختصاص فضای اقامتی در مدارس برای غیر از فرهنگیان تخلف است. در صورتی که باز هم مدارس به عنوان محل اقامتی برای غیر فرهنگیان در نظر گرفته شود، این موضوع را بررسی خواهیم کرد. (1)
گودرز کریمی ‌فر، مدیر کل تعاون و پشتیبانی آموزش و پرورش با بیان اینکه فعالیت پایگاه‌های تابستانی اخیرا و از هفته آخر خرداد شروع شده و تا ۱۵ شهریورماه ادامه خواهد داشت اظهار کرد: آموزش و پرورش این آمادگی را دارد با ۴۹۵ پایگاه پذیرش ، پذیرای مسافران باشد.

وی افزود: ۳۴۵ مرکز رفاهی یا خانه معلم در قالب ۱۴ هزار و ۵۰۰ تختخواب، ۵۰ پردیس دانشگاهی و ۳۰۰ اردوگاه تفریحی با سوئیت‌های مجهز و ۲۶۴۹ مدرسه ویژه و درجه یک در قالب ۲۳ هزار و ۹۶۰ کلاس ویژه و درجه یک برای اسکان تابستانی تدارک دیده شده است. در کنار مراکز رفاهی، ۲۰۷ تالار با ظرفیت ۶۳ هزار و ۸۰۰ صندلی و ۱۲۸ رستوران با ظرفیت ۲۳ هزار و ۳۰۰ صندلی با تعرفه خاص و تخفیف ویژه‌ فرهنگیان، پذیرای مهمانان سفرهای تابستانی هستند گفت : برای اسکان تابستانی بیش از ۷۶۵۸ نیروی انسانی خدمات ارائه می‌کنند و پیش بینی ما این است که بین دو میلیون و ۷۰۰ هزار تا سه میلیون نفر در قالب هفت میلیون و ۸۰۰ هزار نفر روز را پذیرش کنیم.

کریمی ‌فر ادامه داد : در سال جاری افزایش سطح خدمات رسانی، تجهیز وسایل سرمایشی و بهسازی و زیبا سازی پایگاه‌های اسکان، اطلاع رسانی با نصب بنرهای اسکان در مبادی شهرها، اتخاذ تدابیر امنیتی جهت حفظ و حراست از اموال مهمانان، راه اندازی کمیته های نظارت، ایمنی ، بهداشت و فنی، برپایی نمایشگاه‌های بومی و سنتی در جوار پایگاه‌های پذیرش جهت آشنایی با سنن و آداب استان ها را مورد توجه قرار دادیم.(2)
مدارس مازندران از تاریخ 27 اسفند 96 تا 12 فروردین 97 آماده ارائه خدمات به فرهنگیان، کارکنان دولت و افراد دیگر است. (3)


محسن بهارلو معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی آموزش و پرورش شهر تهران با اشاره به افزایش 10 درصدی نرخ مراکز اسکان فرهنگیان در نوروز 97 گفت: این مراکز از 28 اسفند96 تا 13 فروردین 97 میربان مسافران نوروزی است. اسکان مسافران جز مأموریت های اصلی آموزش و پرورش نیست اما به دلیل وجود امکاناتی در این نهاد، در تلاش است مسافرت ارزان قیمتی را برای کارکنان فراهم کند. سال گذشته علاوه بر خانه های معلم با ظرفیت 700 تخت به عنوان مراکز اسکان دائمی، حدود یک هزار و 400 کلاس درس براساس امکانات در سطوح ویژه، الف، ب برای اسکان مسافران نوروزی آماده سازی شد که امسال هم همین تعداد برای اسکان مسافران در نظر گرفته می شود. در نوروز 96 بیش از 90 هزار مسافر در مراکز اسکان فرهنگیان تهران اقامت داشتند. سال گذشته، نرخ مراکز اسکان ویژه برای فرهنگیان 28 هزار تومان و برای غیرفرهنگیان و سایر کارکنان لشکری و کشوری 55 هزار تومان بود که امسال 10 درصد افزایش پیدا می کند.
وی با انتقاد از سخنان مطرح شده مبنی بر کسب سود آموزش و پرورش از مبالغ دریافتی مراکز اسکان فرهنگیان گفت: چنین سخنانی صحت نداشته و این مبالغ صرف تأمین هزینه آب، برق و نگهداری و تجهیز مراکز می شود تا گردشگران سفر ارزان قیمتی داشته باشند.
بهارلو افزود: به دلیل امکانات و نیروی انسانی تخصصی در خانه های معلم و مراکز اسکان دائم علاقه مند هستیم که مسافران در این مراکز اسکان پیدا کنند اما با توجه به تعداد زیاد مسافران و استقبال از مراکز اسکان، ما کلاس های درس را برای این امر تجهیز می کنیم. (4)

هتلی به نام مدرسه
يك اتاق 40 -30 متری، نيمكت‌ها و صندلی‌ها گوشه اتاق انبار شده، تخته سياه با انبوه گچ‌ تابلوی ديوار مقابل است، يك فرش موزاييك‌های سرد كف اتاق را نصفه نيمه پوشانده، شيشه‌ بعضی پنجره‌ها ترك خورده و باد سرد می ‌آيد. خبری از تلويزيون، تخت، يخچال و مبل نيست. ذرات معلّق گچ را به راحتی می ‌توان در كل اتاق ديد، يك گاز سه شعله يا يك يخچال در اتاقی در انتهای راهرو، آشپزخانه 14- 10 خانوار است. دستشویی و حمام سيّار هم گوشه حياط است.

آموزش و پرورش : هدف ‌مان درآمد زايي نيست
آموزش و پرورش سال گذشته يك ميليون خانوار و جمعا شش ميليون نفر را در مدارس طرح اسكان پذيرش كرد. پيش ‌بينی آموزش و پرورش اين است كه امسال اين تعداد 10 درصد افزايش خواهد داشت. اما درآمد آموزش و پرورش در اين طرح چقدر است؟ مسوولان آموزش و پرورش می ‌گويند هزينه‌ها و استهلاك وسايل از درآمد پيشی می ‌گيرد و اساسا به دنبال درآمد زایی از اين طرح نيستيم. با اين وجود اگر ميانگين چهار تعرفه 8 تا 18 هزار تومانی را با توجه به ظرفيت هر نوع از كلاس‌ها 9 هزار تومان در نظر بگيريم، به ازای يك ميليون خانوار سال گذشته می ‌شود، 9 ميليارد تومان درآمد كه با پيش ‌بينی 10 درصد افزايش اسكان‌ها در نوروز 93، 900 ميليون به 9 ميليارد سال پيش اضافه می ‌شود.

مسئولان آموزش و پرورش می ‌گويند هزينه‌ ای كه بابت اقامت در اين مكان‌ها گرفته می ‌شود قابل مقايسه با هتل‌ها و مسافرخانه‌های بيرون نيست. آنها تأكيد دارند هدف از اجرای اين طرح درآمدزایی نيست و هزينه‌ و تعرفه كه ما می ‌گيريم صرفا برای هزينه حامل ‌های انرژی است. (5)

آخرین آمار اسکان فرهنگیان در سومین روز از تعطیلات نوروزی ۹۷
گودرز کریمی ‌فر مدیر کل تعاون و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش در گفت ‌وگو با خبرنگار حوزه آموزش و پرورش گروه علمی پزشكی باشگاه خبرنگاران جوان، درباره آخرین وضعیت اسکان مسافران مراکز در نظر گرفته شده فرهنگیان عنوان کرد: تا پایان سوم فروردین، 347 هزار و 468 خانواده به این مراکز مراجعه کرده اند که این تعداد شامل یک میلیون و 243 هزار و 428 هزار مسافر می‌شود. (6)

1) کد خبر :254474 - 6 اسفند 1396
2) کد خبر : ۶۰۳۶۱۹ - ۱ تير ۱۳۹۷
3) کد خبر : ۲۰۴۳۴۹۴ - ۸ اسفند ۱۳۹۶
4) کد خبر : ۵۶۹۱۰۴ - ۲ اسفند ۱۳۹۶
5) اخبار اجتماعی ، بیتوته ، هتلی به نام مدرسه
6) کد خبر : ۶۴۸۱۴۱۴ - ۴ فروردين ۱۳۹۷


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

شعر معلم و اندیشه

خوب دانی فکر را اندیشه ای
از میان اندیشه ها فکری دمی

از گره ذهنت برون آور ولی
تا رها از خود شوی همچون علی

منتظر بی صبر مشتاقیم ما
تا که رؤیت روی دلبر را دلا

گفتگویی بین هستی عاقلا
ده فرا گوشی ببینی ماجرا

جلوه توحیدی مزین در مکان
هر یکی رنگین تر از رنگین کمان

دانشی باید شناسی هر یکی
بین آثاری که خود را بنگری

در برابر دیدگانت حق عیان
همچو موسایی شوی حیرت همان

رؤیتی اما نه رویت آشکار
آن چنان پنهان نه پنهان روزگار

بار دیگر هر چه قدر اندیشه ای
در تمرکز فکرها پیچیده ای

تا به حدّی شد توان آگاه هان
ظرف علمت را اجازت ای جوان

بس تناسب شیوه باشد خود رها
تا کشی خود را به اوجی رو سما

بُخل در فیض الهی لا جوان
توشه علمی گیر با مایی عیان

مشتعل در ذات خود خورشید جان
از جبین صورت درخشان ای جوان

پای بر جا چون قلم خوردش دلا
مهر بر دل نور حجّت آشنا

قلب گیتی را خزائن علم ها
تا به حدی گیر از علمش تو را

ما که خود تسلیم محض وحدت ایم
بهترین ملت جهان با امت ایم


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

آیا هوش مصنوعی موجب تحول مثبت در آموزش و پرورش ایران می شود ؟

بلی - 57%
خیر - 43%

مجموع آرا: 223

دیدگــاه

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور