داستان از این توییت آغاز شد :
14 بهمن ماه سید محمد بطحایی در توییتی می نویسد:
" دانشآموزان اسیر آزمونهای مداوم هستند؛ از آزمونهای ورودی مدارس تا کنکور، ما اضطراب را در روح آنان نهادینه کردهایم#. گام_نخست : حذف آزمونهای بیثمر در دوره ابتدایی است. "
بطحایی گام اول تحول را در دوره ابتدایی و حذف آزمون های این دوره می جوید، اما به احتمال زیاد نمی داند چه مسیری پیش روی اوست.
او ایده های تحولی جدیدی را حداقل در سطح یک مقام رسمی مطرح می کرد: از شادی و نشاط در دوره کودکی می گفت، آزمون ها و موسسات تست زنی را به چالش می کشید، معتقد بود که باید امور اجرایی را به مدارس سپرد و در واقع مخالف تمرکز گرایی در آموزش و پرورش بود اما با همه این تفاسیر او فقط توانست سیستم موجود را به چالش بکشد و در نقد سیستم موجود نیز به زیبایی سخن می گفت اما جایگزینی ارائه نمی کرد . رویدادهای مربوط به آزمون مدارس خاص شاید کمی بتواند مسیر اصلاحات در نهاد آموزش و پرورش و حتی نهادهای دیگر را روشن کند (فارغ از اینکه این رویکرد اصلاحی گامی درست و در اولویت های نهاد آموزش و پرورش بود یا نه؟)
دو روز بعد از این توییت یعنی در تاریخ 16 بهمن ماه 96 او توییتی دیگر را می نویسد:
" با فشار آزمونهای مداوم، #فرصت_کودکی و تمرین مهارتهای لذتبخش زندگی را از #کودکان گرفتهایم#گام_نخست را برداشتیم دانشآموزان ابتدایی از آماده شدن برای آزمونهای تیزهوشان، نمونه دولتی و مدارس خاص رها شدند. "
او اصرار دارد که این گام نخست از ایده های تحولی اوست ( یعنی گام های دیگر نیز در راهند) و اولین گام نیز برداشتن آزمون مدارس خاص است، برداشتن آزمون مدارس خاص به طور ضمنی این مفهوم را به ذهن متبادر می کند که این مدارس خاص نیز به زودی حذف خواهند شد .
در تاریخ 30 بهمن ماه بطحایی در مصاحبه ای صراحتا اعلام می کند که مدارس خاص حذف خواهند شد و به مدارس دولتی تبدیل می شوند. ( این جا )
اما داستان به اینجا ختم نمی گردد ...
بطحایی احتمالا در اعلام خبر عجله کرده است ؛ مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش امضای رییس جمهور را ندارد ، اینکه بطحایی چطور نمی داند مصوبه شورای عالی بدون امضای رییس جمهور فاقد اعتبار است به جد محل پرسش است، اما پس از حمایت های اولیه جمعی از صاحب نظران اما عده دیگر با تردید به این تصمیم نگاه می کنند . هیاهو ها بلند می شود ، زمزمه هایی از بررسی مصوبه شورای عالی توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز به گوش می رسد.
علی زرافشان معاونت متوسطه در مصاحبه ای به تاریخ 17 اسفند 96 اظهار می دارد که:
" نیازی به بررسی مصوبه حذف آزمون مدارس نمونه دولتی و سمپاد در شورای عالی انقلاب فرهنگی نیست" ( این جا )
پس از آن، گویا رییس جمهور مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش را امضا نمی کند .سید محمد بطحایی بعد از آنکه احتمالا نمی تواند موافقت رییس جمهور را برای امضای این مصوبه جلب کند به سد دیگری برخورد می کند و آن شورای عالی انقلاب فرهنگیست .
خبرگزاری فارس در تاریخ 21 اسفند 97 در گزارشی با عنوان :
"آیا گره سمپاد به دست شورای عالی انقلاب فرهنگی باز میشود؟" به نقل از مخبر دزفولی رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی می نویسد:
«موضوع سمپاد باید در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصمیمگیری شود. زیرا این موضوع و مدارس تیزهوشان و باشگاه دانشپژوهان جوان جزو موضوعات ملی است و شورای عالی انقلاب فرهنگی مرجع تصمیمگیری این موضوعات است»
خلاصه نهادها یکی پس از دیگری وارد می شوند و این بار نوبت شورای عالی انقلاب فرهنگیست.
شورای عالی انقلاب جلسه ای را برگزار می کند اما خبر شفافی از آن منتشر نمی شود، اما از دل آن جلسه، پیام تلگرامی عزت الله ضرغامی رییس اسبق سازمان صدا و سیما بیرون می آید:
«امشب برای سمپادیها هم خوب بود و آنان را از نگرانی درآورد. خبر کامل آن را وزرات آموزش و پرورش اعلام خواهد کرد ولی اجمالاً قرار شد آزمون دوره متوسطه اول برای سال جاری، مثل گذشته انجام گیرد و اصلاحات انجام گرفته توسط شورای عالی آموزش و پرورش برای سالهای آینده به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارائه شود.»
از هر کجا که شروع کنیم باید نظریه داشته باشیم و بر اساس نظریه و قدرت تبیین آن بتوانیم قوت و ناتوانی نظریه را ارزیابی کنیم. " اما بطحایی چیز دیگری از جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی می گوید:
«دوست عزیزی بر خلاف جمع بندی رییس محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی و با اطلاعات نادرست،مباحث جلسه را رسانهای کرد! فضای آشفته امروز رسانهها و نگرانی برخی خانوادهها دست پخت ایشان بود. همچنان بر وعده خود برای دور کردن اضطراب از دانش آموزان و جمع کردن بساط مافیای آزمونها پایبند هستم»
دو روایت کاملا متضاد از جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی اما زمان مشخص می کند که اتفاقا گفته های وزیر آموزش و پرورش درباره جلسه غلط بوده است و جمع بندی رییس شورا با پیام ضرغامی هماهنگ بوده است ؛مصاحبه زهرا آیت اللهی عضو دیگر شورا نیز گفته های ضرغامی را تایید می کند. ( این جا )
ضرغامی به این نیز اکتفا نمی کند و در پیام دیگری می نویسد:
«عواقب و مسئولیت هرگونه تأخیر در اجرای رهنمودهای جلسه اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد جذب دانش آموزان تیزهوش دوره اول متوسطه در سال ۹۷ ، بر عهده وزارت آموزش و پرورش است. ارائه گزارش اصلاحات در "سمپاد" به ویژه در نحوه جذب ، برای اعمال از سال ۹۸ به بعد به اعضای شورا، شناسایی و برخورد با مافیای مدارس غیرانتفاعی و مبارزه جدی با جریانهایی که به دنبال تکمیل حلقه ثروت و قدرت در فرآیند تعلیم و تعلم هستند، از اولویتهای وزیر محترم آموزش و پرورش است.»
ضرغامی این بار به صورت کامل آموزش و پرورش را تهدید می کند، سید محمد بطحایی حالا به چاهی افتاده که به وسیله خود او و احتمالا حلقه نزدیکانش کنده شده است،بطحایی به خوبی می داند که آزمون مدارس خاص با توجه به عدم امضا مصوبه توسط رییس جمهور و نظر شورای انقلاب نباید حذف شود.
حالا سردرگمی ساختار وزارت آموزش و پرورش را درگیر خود کرده است، هیچ کس نمی داند جایگزین آزمون ورودی چه خواهد بود حالا سرنوشت گام نخست، که بطحایی در توییت خود بدان اشاره می کند معلوم نیست به کجا خواهد کشید؟
مسئولین آموزش و پرورش برای اقناع افکار عمومی دست به دامان طرح شهاب می شوند . آنها معتقدند با طرح شهاب به شناسایی استعدادها و تقویت آنها اقدام خواهند کرد اما نمی گویند چگونه؟ مثلا بر مبنای نظریه گاردنر که خانم مهاجرانی نیز در مصاحبه های خود بدان اشاره می کند فردی که هوش موسیقایی بالایی دارد چگونه استعدادش تقویت می شود، یا فردی که هوش میان فردی بالایی دارد چگونه شناسایی و تقویت می شود؟
علی زرافشان معاونت متوسطه در مصاحبه ای اعلام می کند که طرح شهاب برای شناسایی استعداد های مختلف دانش آموزان است و نه روشی برای تمییز آنها.
خود مسئولین نیز می دانند که به هیچ عنوان " شهاب" جایگزین مناسبی برای آزمون مدارس خاص نیست اما اکنون چیز دیگری نمی توانند بگویند.
کم کم طرح شهاب نیز کنار می رود این بار عبدالرسول عمادی از ایده جدیدی رونمایی می کند او در مصاحبه با رادیو پیام به تاریخ 18 اردیبهشت ماه 97 همچنان اصرار دارد که آزمونی برای ورودی مدارس سمپاد برگزار نمی شود و آموزش و پرورش از روش های جایگزین همچون مصاحبه استفاده خواهد کرد. ( این جا )
این دیگر از تمام ایده های قبلی مشعشع تر است، هر کس حداقل دو واحد "ارزشیابی از یادگیری" خوانده باشد یا اندکی تجربه کلاس درس داشته باشد می داند که اصلا امکان برگزاری مصاحبه در این سطح وجود ندارد !
چگونه ممکن است از 250 هزار دانش آموز مصاحبه شفاهی با معیاری استاندارد گرفته شود؟ در آزمون شفاهی کاملا سلایق آزمایش کننده دخیل است و ممکن است به دو پاسخ تقریبا یکسان نمره های متفاوتی تعلق بگیرد و...
زمان می گذرد ... حتی خود وزیر نیز معترف است که امکان برگزاری مصاحبه وجود ندارد و حتی خود وزیر نیز نمی داند قرار است چه کند و همه را به آخر هفته حواله می دهد. تصمیمات نادرست و شاید عدم درک از ساختار اداری بخش های مختلف کشور(از جمله نشناختن جایگاه شورای عالی انقلاب فرهنگی) حالا 250 هزار خانواده را سردرگم کرده است.
سرانجام پس از کش و قوس های فراوان آموزش و پرورش می پذیرد که باید آزمون برگزار کند اما برای آنکه افکار عمومی نگویند این همه هیاهو برای چه بود؟ می گویند این آزمون با تمام آزمون های قبلی فرق می کند و قرار است هوش و استعداد سنجش شود بنابراین اولیا محترم کلاس آموزشی نروید که سوالات ما در کلاس هیچ آموزشگاهی نیست، مصاحبه روزنامه اعتماد با عبدالرسول عمادی نکات جالبی دارد خبرنگار از او می پرسد:
* دانشآموزان برای شرکت در این آزمون نیاز به هیچ آمادگی ندارند؟ یعنی ممکن است دانشآموز باهوشی که به دلایلی، نمرات قابل قبولی در برخی دروس ندارد در این آزمون پذیرفته شود؟
آزمونی که قبلاً برای انتخاب دانشآموزان تیزهوش برگزار میشد، در واقع آزمون هوش نبود، بلکه آزمون پیشرفت تحصیلی بود. به این شکل که هر دانشآموزی که به متون درسی تسلط بیشتری داشت شانس قبولیاش بالا میرفت، حتی بعضاً تسلط به محتوای کتب درسی سالهای بالاتر هم میتوانست کمک کند. همچنین توانایی تست زدن هم به دانشآموزان کمک میکرد اما آزمون جدید بر اساس تواناییهای هوشی و ذهنی دانشآموزان برگزار میشود و ربطی به کتب درسی ندارد.
او به درستی پاسخ سوال را نمی دهد . بر مبنای پاسخ او یعنی ممکن است فردی کتاب های درسی دوره دبستان را نیز به خوبی نخوانده باشد و حتی نمره ی خوبی نیز نداشته باشد اما در آزمون پذیرفته شود و معلوم نیست چنین دانش آموزی در مدارس سمپاد با حجم فزاینده ای از مطالب درسی چگونه دوام خواهد آورد؟
* با توجه به اینکه احتمالاً خروجی آزمونی که فقط بهره هوشی را در نظر میگیرد، متفاوت از آزمون پیشرفت تحصیلی خواهد بود، فکری برای تغییر متون و سبک آموزشی در مدارس سمپاد شده است؟
نمیتوان با قطعیت گفت که نتیجه این آزمون متفاوت است. به هر حال متون درسی در مدارس سمپاد برای کسانی طراحی شده که به اصطلاح نخبه هستند و از بهره هوشی بالاتری برخوردارند. تعداد زیادی از این دانشآموزان در مدل قبلی آزمون موفق بودند، در واقع در آزمون پیشرفت تحصیلی هم لاجرم نخبهترها و باهوشترها وارد مدارس سمپاد میشدند.
* پس چرا شکل برگزاری آزمون عوض شد؟ اینطور که شما میگویید به هر حال پیشرفت تحصیلی برای دانشآموز تیزهوش نباید سخت بوده باشد.
برای اینکه فشار از روی دانش آموزان برداشته شود و سودجوها نتوانند هر روز بازار کلاس تست و کتاب کمکآموزشی را داغ کنند و بر فشاری که روی دانش آموزان بود اضافه کنند. ما در واقع خواستیم کاری کنیم که بچهها در مقطع ابتدایی تحت آموزشهای شدید قرار نگیرند و کودکیشان را بکنند.
قسمت مورد توجه آنجاست که خبرنگار می پرسد احتمالا از آنجا که ممکن است آزمونی که امسال برگزار شود با آزمون پیشرفت تحصیلی که در گذشته برگزار می شد نتایج متفاوتی داشته باشد لازم نیست کتب درسی را نیز با آزمون سمپاد هماهنگ کنید؟ عمادی می گوید معلوم نیست نتایج آزمون های گذشته با آزمونی که اکنون برگزار می شود متفاوت باشد خبرنگار می گوید پس چرا شکل آزمون را عوض کردید عمادی به جای آنکه بگوید تصمیمی اشتباه گرفتیم و طی یک پروسه مجبور به این کار شدیم می گوید برای آنکه سودجویان نتوانند هر روز بازار تست و کتاب را داغ کنند.
خیلی جالب است که خانم مهاجرانی در مصاحبه ای اظهار داشته است که با شیوه کنونی نیز بازار موسسات و کتاب های کمک آموزشی داغ خواهد بود و این بار این مراکز سراغ هوش خواهند رفت. چرا آنقدر رویکردهای اصلاحی در نظام سیستمی ما با چالش مواجه می شوند؟
مهاجرانی می گوید:
« اگر آزمون پیشرفت تحصیلی داشته باشیم موسسات کنکور کلاسهای پیشرفت تحصیلی برگزار میکنند، اگر آزمون هوش برگزار کنیم باز هم میآیند و کلاسهای هوش برگزار میکنند» ( این جا )
به این جمله آقای عمادی نیز توجه کنید: " در واقع در آزمون پیشرفت تحصیلی هم لاجرم نخبهترها و باهوشترها وارد مدارس سمپاد میشدند "
بسیار خب اگر آزمون پیشرفت تحصیلی نیز نخبه ها را شناسایی می کرد پس این همه هیاهو و هزینه برای چه بود؟
در پایان خبرنگار از عمادی می پرسد:
* آزمون به همان روش تستی گذشته برگزار میشود؟
ممکن است تستی باشد یا تلفیقی از تستی و تشریحی. در این موارد مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان تصمیم میگیرد.
از این سوال و جواب این چنین بر می آید که مرکز ملی درباره شیوه سوال ها تصمیم خواهد گرفت . بعدها خانم مهاجرانی پس از آنکه اعتراض ها به آزمون بالا می گیرد می گوید مسئولیت طراحی آزمون با مرکز ملی نبوده است . معاونت استثنایی آن را طرح کرده است.( در واقع کپی کرده است )
مصاحبه عمادی را می توانید از لینک زیر بخوانید: ( این جا )
در پایان بالاخره پس از ماه ها کش و قوس آزمون سمپاد برگزار می شود . آزمون به تعبیر مسئولین که قرار بود استاندارد باشد چیزی نیست جز آزمون ریون و واکنش های بعد از آن را نیز که خودتان حتما می دانید 250 هزار دانش آموز با شعار شادی در کودکی ماه ها استرس می کشند تکلیف مدارس خاص هم اکنون مشخص نیست و مصوبه جدیدی مبنی بر هیات امنایی شدن آن در جریان است خلاصه که بطحایی در همان گام نخست شکست می خورد و زیر بار برگزاری آزمون می رود. اکنون نیز برای سال آینده معلوم نیست سرنوشت دانش آموزان متقاضی ورود به سمپاد و خود مدارس سمپاد چگونه خواهد بود.
پروسه برگزاری آزمون سمپاد نشان دهنده یک سیستم آشفته است ؛ سیستمی با آدم های آشفته که درک روشن و درستی از تصمیمات خود و تبعات آن ندارند، رییس گام نخست اصلاح را شروع می کند و قصد می کند آزمون و مدارس خاص را حذف کند اما جایگزین مناسبی را ارائه نمی دهد و افکار را نمی تواند قانع کند(حتی رییس جمهور)، شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز مخالفت می کند مسئولین آموزش و پرورش گمان نمی کردند که مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش به نظر شورای انقلاب نیازی داشته باشد.
آموزش و پرورش حالا به جای آزمون دست به دامان طرح های دیگر می شود از شهاب تا مصاحبه (هر یک سخنان دیگری را نقض می کنند) اما خود مسئولان نیز می دانند که اینها جایگزین مناسبی نیستند اما از طرح جدیدی رونمایی می کنند سنجش هوش و استعداد.
اما هیچ کس نمی داند به چه روشی؟ مسئولان به این بسنده می کنند که اولیا کتاب نخرند و فرزندان خود را به کلاس نفرستند، روش سنجش هوش اما آزمون ریون است ؛ پس از انتقادهای بسیار باز هم مسئولان معتقدند آزمون کاملا استاندارد بوده است، در پایان نیز آموزشگاه ها یکی یکی اطلاعیه ای صادر می کنند و به خود می بالند که توانسته اند سوالات آزمون را از قبل تشخیص دهند.
اما مشکل کجاست چرا حذف آزمون سمپاد که به نظر می رسد موضوعی نه چندان کلان در حوزه آموزش و پرورش باشد این چنین با چالش روبه رو می شود؟
چرا آنقدر رویکردهای اصلاحی در نظام سیستمی ما با چالش مواجه می شوند؟ (فارغ از درست بودن یا نبودن این رویکرد) ؛ آیا بطحایی و تیم او اصلاح را از نقطه درستی آغاز کردند؟ چرا برنامه جامع و اقناعی درباره برچیدن آزمون و مدارس سمپاد به افکار عمومی ارائه نشد؟ آیا پیامدهای آن را پیش بینی کردند؟
مشکل آنجاست که همه درباره کاستی ها در آموزش و پرورش صحبت می کنند اما راه حلی ارائه نمی دهند . کسی چهارچوب نظری منسجمی درباره اصلاح و توسعه آموزش و پرورش در کشور ایران را دیده یا خوانده است؟
در پایان از یادداشت های منتشر نشده "علی رضا قلی" نظریه پرداز توسعه و نویسنده کتاب جامعه شناسی نخبه کشی چند روایت را نقل می کنم:
" -185 کشور از جمله ایران در فرایند و مسیر توسعه گرفتارند و متخصصین هم انواع راهنمایی و توصیه را برای برون رفت از آن ارائه می دهند.
-من هنوز یک متخصص در بین اساتید توسعه ای ایران ندیدم که یک چهارچوب نظری ارائه دهد و در آن چهارچوب اظهار نظر کند، وقتی چهارچوب نظری منسجمی نداریم هر چیزی را راجع به هر واقعیتی می توانیم بگوییم(مثلا از شادی بگوییم، از اضطراب بگوییم، از مافیای کنکور بگوییم و... )
-در این چهل سال از نقد مداوم دولت و اقتصاد _که لازم هم هست_ چه حاصل شده است؟
-نظریه باید به شما بگوید اصلاح کنید یا انقلاب و پیامد های هر کدام چیست؟
-اگر بگوید مسیر اصلاح را در پیش بگیریم باید بگوید از کجا شروع کنیم و مهم ترین نقاط اصلاح کجاست؟
-از مدرسه شروع کنیم یا مهدکودک؟ از خانم ها از اداره ها، از معلم ها از مادرها، از دانش و ذخیره دانش، از نظام قضایی، از نظام سیاسی؟
-از هر کجا که شروع کنیم باید نظریه داشته باشیم و بر اساس نظریه و قدرت تبیین آن بتوانیم قوت و ناتوانی نظریه را ارزیابی کنیم. "
اما چهارچوب نظری آقای بطحایی و اطرافیان او چه بود؟ چرا گام نخست از سمپاد آغاز شد؟ مثلا چرا از معیشت معلمان یا دانشگاه فرهنگیان آغاز نشد؟ پیامد های این گام اصلاحی پیش بینی شده بود؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
امروزه با کشف هوش های جندگانه واضح هست که انسان بدون هوش وجود ندارد اما وقتی معیارهای سنجش ما فقط هوش ریاضی و هوش کلامی را بسنجد طبیعتا آنکه هوش اجتماعی یا هوش موسیقی دارد بدون هوش و خنگ تلقی می شود
آموزش و پرورش باید در تعریف هوش واستعداد در حوزه کاری خودش تجدید نظر کند
منظور اینکه تمام مدارس از معلمین نخبه و متخصص و امکانات بالای آموزشی برخورداره
یه کشور بدون نفت زلزله خیز این همه سرمایه گذاری داره در بخش آموزش
اونوقت کشور اختلاسها داره خودشو با ژاپن مقایسه میکنه!!! و میخواد خودشو شبیه به کشورهای پیشرفته بکنه و جالب اینجاست وزیر اصلا درباره سیستم های آموزشی کشورهای توسعه یافتهحتی خبر نداره!!!
واقعا ایرانی ها توهم باهوش بودن دارن , درصورتیکه وقتی به آحاد جامعه نگاه می کنی کمتر آدم عاقل و تیزهوشی می بینی(شاید فقط یکی دو درصد)
مسئولین هم که جزء کم هوش ترین ها اما از نوع ژن خوب هستن
دیگه اگر اتفاقات بهتر از این در ایران بیوفته باید تعجب کرد!!!
و اجباری هم نیست .