اخیرا دکتر حسین خنیفر رئیس دانشگاه فرهنگیان طی مصاحبه ای گفته اند به دلیل بازنشستگی حدود سیصد هزار فرهنگی طی چند سال آینده امسال ظرفیت پذیرش دانشگاه فرهنگیان چند برابر خواهد شد. همچنین دوره لیسانس دبیری سه سال خواهد بود .
به نظر می رسد تصمیمات شتاب زده برای تامین کمبود دبیر در حال اتخاذ است .دوره ی سه ساله برای تربیت دبیر !؟
همین حالا هم سطح کیفی آموزش در دانشگاه فرهنگیان نسبت به سایر دانشگاه ها پایین تر است وای به روزی که دوره لیسانس سه ساله شود ؟
(این بدین معنی است که دبیران بیست و یک ساله باید برای دانش اموزان حتی هجده ساله تدریس کنند . )
همین کارها را می کنند که شان آموزش و پرورش و معلمی پایین می آید . زمانی دوره های لیسانس ضمن خدمت درون سازمانی با حداقل کیفیت آموزشی رواج پیدا کرد و به اکثر قریب به اتفاق فرهنگیان فوق دیپلم لیسانس داده شد حالا هم ظاهرا این طوری می خواهند لیسانسیه تولید کنند.
کمبود معلم را می توان در کنار افزایش منطقی پذیرش دانشجو در دانشگاه فرهنگیان؛ همچون چند سال اخیر از طریق آزمون استخدامی از بین فارغ التحصیلان دانشگاه های معتبر تامین کرد و یک ترم هم برای آن ها دروس تربیتی و روش تدریس برگزار کرد نه اینکه با افزایش بی حساب و کتاب ظرفیت دانشگاه فرهنگیان و کاستن از طول زمان آموزش٬ کیفیت آموزشی را فدای افزایش کمیت کرد.
فراموش نکنیم آموزش دانشجو فضای استاندارد دانشگاهی لازم دارد ، هیات علمی با سواد می خواهد .
سوال اینجاست آیا همزمان با افزایش ظرفیت ده برابری پذیرش دانشجو زیر ساخت های لازم هم افزایش خواهد یافت؟!
امیدوارم مسئولین محترم با استقلال رای و بدون توجه به فشارها٬ منطقی و عالمانه تصمیم گیری کنند تا ضربه ای دیگر به پیکر نحیف آموزش و پرورش وارد نشود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گاهی یک موضوع کوچک وبی اهمیت بهانه ای می شود برای ابراز دردی بزرگ !
در مجموع علاقه ای به دیدن برنامه ماه عسل ندارم و عمدتا تماشا نمی کنم که بیان دلایلش در حوصله این بحث نمی باشد .
تلویزیون روشن بود به طور اتفاقی روی شبکه سه و برنامه امشب ماه عسل هم در حال پخش، متوجه شدم که مهمان برنامه از معلمان است کنجکاو شدم برنامه را دنبال کنم کم کم برایم جالب شد .
فکر می کنید به چه چیز ؟ سکوت همکاران من در آن برنامه ....!
متعجب و متاسف و متاثر شدم .
و نکته ای دیگر که در این برنامه بسیار به چشم می آمد مجری به طرزی غریب مدام تکرار می کرد شما فرهنگیان مشکلی ندارید؟ اگر مایل هستید مطرح کنید، اما آن دو همکار با اطمینان می گفتند خیر ؛ مشکلی نیست!
باز مجری محترم فرمودند حقوقتان کافی است!؟ باز هم گفتند بله ؛ مشکلی نیست! واقعا نمی دانم چه بگویم یا چگونه احساس خود را از سخنان ان دوهمکار بیان کنم؟
همکاران محترم رویکرد تمام دولت ها در مورد آموزش و پرورش یکی بوده ومنجر به ناکارآمدی و بحران امروزه وزارت آموزش و پرورش شده است
آیا خبر این همه اعتراض و تجمع و تحصن فرهنگیان شاغل و بازنشسته به گوشتان نرسیده است ؟
شما در کجای این کشور ساکنید که بی خبرید و یا خود را به بی خبری زده اید!
چرا از تربیونی که در اختیارتان بود فریاد مظلومیت و محرومیت این قشر زحمت کش عرصه تعلیم و تربیت کشور را به گوش ملت و دولت نرساندید؟
چه چیزی سبب این سکوت و رضایت شد؟
واقعا نمی دانم....
فرهنگیان به عناوین مختلف مورد بی مهری بوده و هستند، بار انواع و اقسام مشکلات بر شانه هایشان سنگینی می کند از اوضاع بد معیشتی تا تنزل جایگاه و منزلت اجتماعی ، وزیر ناکارآمد ، کار در مدارس کپری و بدون سقف و یا کلاسهای چادری در استان های محروم و کیلومترها پیاده روی در برف گرفته تا مشاهده رنج دانش آموزان گرسنه و بدون کفش و لباس!
انگشتان قطع شده کودکان در روستاهای دورافتاده و هزاران صحنه های دردآلودمی توانست کمترین اشاره شما باشد ....یا مرگ همکار جوانم در راه مدرسه درروزهای اخیر تازه عروسی که نشکفته پرپر شد.
بهتر بود به دزدی " صندوق ذخیره فرهنگیان " اشاره ای می کردید و اینکه به نام چند کارتن خواب سرمایه وامانت فرهنگیان به تاراج رفت و آخر هم دزدان به راحتی از کشور خارج شدند و آنانی که دستگیر شدند در حال حاضر آزاد هستند!
سرمایه ازدست رفته هرگز به صندوق بازنگشت و آخر هم توسط بانک اعلام شد که مشکوک الوصول است و......
همکاران خوبم از همکاران دربندمان چرا حرفی نزدید؟ گلایه نکردید !
چه چیز باعث شد سکوت اختیار کنید؟ هرچه بود ارزان فروختید شان یک معلم را !
جایش بود از جناب ترکمن گله می کردید پاداش پایان سنوات خدمت بازنشستگان فرهنگی را که ماه هاست به تعویق انداخته اید عاقبت چه شد؟!
جناب ترکمن !
شما چرا اصرار دارید هر روز وعده ای بدهید که می دانید قادر به انجامش نیستید؟!
صحبتم بسیار ساده است ؛ نه دنبال تخریب شخص هستم و نه تخریب یک دولت که رویکرد تمام دولت ها در مورد آموزش و پرورش یکی بوده ومنجر به ناکارآمدی و بحران امروزه وزارت آموزش و پرورش شده است .
نقد و سخن بسیار هست و فرصت برای بیان آن محدود و تکرار مشکلاتی است که همه می دانند و بارها گفته شده، همکاران بزرگوار بهتر بود سکوت نمی کردید و زبان به بیان حقایق می گشودید!
رسالت یک معلم بسی فراتر از آنست که سکوت کند و چشم ببندد بر مشکلات عدیده .
کاش می گفتید ناگفته هایی را که حق بود!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
وزیر محترم آموزش و پرورش
جناب آقای بطحایی
با عرض سلام و ادب
نمی دانم این نامه به دست جنابعالی می رسد یا نه، یا اگر برسد به آن توجهی می شود یا خیر؛ من نه اصغر فرهادی هستم و نه صادق زیباکلام که اگر نامه ای نوشتم تیتر اول رسانه ها شود و نه فلان سیاستمدار یا صاحب قدرت هستم که اگر کوچکترین سخنی یا متنی از من منتشر شود ده ها تحلیلگر و فعال سیاسی٬موشکافانه کلمه به کلمه آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند و رسانه های موافق در مدح و ثنای آن و رسانه های مخالف در ذم و نکوهش آن گوی سبقت را از یکدیگر بربایند.
من فقط یک معلم ساده و کاملاً گمنام در شهرستانی دورافتاده در جنوب استان کرمان هستم که اگر خیلی خوش اقبال باشم سخنم و نوشته ام نهایتش مورد توجه شاگردان و دوستان و نزدیکانم قرار می گیرد؛ اما با عشق به ایران عزیز و فرزندانش این نامه سرگشاده را متتشر می کنم شاید که به دست جنابعالی و دیگرانی چون شما برسد و مورد توجه قرار بگیرد.
آقای بطحایی
آنچه که امروز در مدارس ما تربیت می شود "تست زن حرفه ای" است نه انسان، که نتیجه آن پانزده میلیون پرونده قضایی در نوبت رسیدگی و ثبت رکورد هر دقیقه یک نزاع و.. شده است در کشور ما بعضی از نهادها هستند که ماهیت و عملکرد آنها به نام و عنوان پرطمطراق آنها نمی خورد و هیچ گونه سنخیت و نسبتی بین آن دو نیست؛ مثلاً ما بانکی داریم به نام بانک رفاه کارگران ، اما اینکه این بانک محترم کدام "رفاه" را برای کدام "کارگران" ایجاد می کند خدا می داند. یا وزارت خانه ای داریم به نام "وزارت جهاد کشاورزی"، که خروجی عملکرد آن وزارت محترم به این صورت است که به عنوان مثال قیمت پیاز یک روز کیلویی ۵۰ تومان است و روزی دیگر ۵۰۰۰ تومان ٬و یا در حالی که کشور ما با خشکسالی مزمن و کمبود آب دست و پنجه نرم می کند هر کسی از هر صنفی و در هر منطقه ای و به هر مقدار و به هر روشی که دلش می خواهد هندوانه می کارد آن هم هندوانه ای که به طور متوسط برای هر کیلویش ۲۸۶ لیتر آب مصرف می شود و آخر سر با کمال افتخار آن هندوانه را با قیمتی ناچیز به کشورهای عربی صادر می کنند ، یا طبق فرمایش معاونت آن وزارت محترم در کشورمان بیش از ۳۵۰ هزار حلقه چاه آب غیرمجاز داریم اما همچنان نام آن نهاد محترم "وزارت جهاد کشاورزی" است .
سرتان را به درد نیاورم؛ یکی از نهادهای از این دست، "وزارت آموزش و پرورش" است. وزیر محترم٬ کدام پرورش؟کدام تربیت؟اصلاً کدام آموزش کاربردی؟
اگر بخواهیم نام دقیقی با توجه به ماهیت و عملکرد این وزارت انتخاب کنیم باید نام این وزارت محترم را "وزارت آموزش حفظی و غیرمفهومی و آماده سازی دانش آموزان برای کنکور" گذاشت.
آقای بطحایی
الهی ویران شود این کنکور که بهترین دوران زندگی بهترین فرزندان ايران را در در لابه لای گزینه های آزمون های آزمایشی و اصلی اش به باد داد و درآمد خانواده ها را در مؤسسات کنکوری و کلاسهای خصوصی و عمومی و آزمون های آزمایشی شان که در هر کوی و برزن هر شهر دور و نزدیکی شعبه و نمایندگی دارند به یغما داد.
شما نیک می دانید که بهترین مدارس این کشور، مدارس "استعدادهای درخشان" و "نمونه دولتی" هستند.
اما یک نگاهی به این "بهترین مدارس کشور" بیندازیم ببینیم در آنها چه می گذرد ؟
آقای بطحایی !
از صبحگاه تا عصرگاه و از ورود تا خروج دانش آموزان،"سؤالات پرتکرار"، "سؤالات خیلی سخت"،"مجموعه سؤالات طبقه بنده شده فلان مؤسسه کنکوری"، "مجموعه سؤالات آزمون های آزمایشی بهمان مؤسسه کنکوری"، "نمونه سؤالات امتحانات نهایی" و...را آموزش می دهند و آنچه که در این "بهترین مدارس" محلی از اعراب ندارد پرورش و تربيت و کار فرهنگی است. .
این وضعيت "بهترین مدارس کشور" است سایر مدارس که دیگر بماند.
سرور گرامی، می دانید مشکل از کجاست؟
مشکل از مدیران و معلمان دلسوز و سختكوش این "بهترین مدارس" و سایر مدارس نیست؛ مشکل از آن روند و نگاه غلطی است که امروز در مجموعه آن وزارت محترم حاکم است که در حالت کلی اگر بخواهند توانایی و شایستگی و بازدهی یک معلم یا مدیر را مورد ارزیابی و سنجش قرار دهند کاری به این ندارند که آن معلم یا مدیر،چقدر قانون مداری و مدنیت و فرهنگ و راستگویی و ادب و ارزش های والای انسانی و اخلاقی را در دانش آموزان پرورش داده اند و نهادینه کرده اند و ناهنجاری ها و رذایل اخلاقی را کاهش داده اند و در یک کلام به "پرورش" اهمیت داده اند،بلکه به این کار دارند و اهمیت می دهند که آمار و درصد قبولی سالانه و امتحانات نهایی و رتبه های برتر کنکور دانش آموزان چگونه است و معیار سنجش توانایی و بازدهی یک معلم و مدیر چنین مواردی است و نتیجه آن شده است که در این مجموعه از آن معلم مدرسه عشایری بگیر تا تمامی معلمان و مدیران مدارس خاص و عام و ادارات آموزش و پرورش در رقابتی نفس گیر و تمام نشدنی، تمامی هم و غم و تلاششان را بر این گذاشته اند که آمار بالای قبولی و رتبه های برتر کنکور را کسب کنند و مقوله ای به نام "پرورش" همچون کودکی بی سرپرست به حال خود رها شده است.
وزیر گرانقدر
آنچه که امروز در مدارس ما تربیت می شود "تست زن حرفه ای" است نه انسان، که نتیجه آن پانزده میلیون پرونده قضایی در نوبت رسیدگی و ثبت رکورد هر دقیقه یک نزاع و.. شده است.
آقای بطحایی ؛ به کجا داریم می رویم؟
این مملکت دیگر چه تعداد پزشک و مهندس و لیسانس و فوق لیسانس و دکترا و افراد مدرک دار می خواهد؟
ما که دیگر امروز حتی بخش زیادی از رانندگان محترم تاکسی ها و آژانس های مسافربری و...کشورمان را افراد قبول شده در امتحانات و کنکور و "مدرک تحصیلی دار" تشکیل می دهند.
وزیر محترم آموزش و پرورش
باور بفرمایید امروز مشکل جامعه ما آمار و درصد قبولی امتحانات و کنکور و... نیست که ما تمام هم و غم و تلاشمان در چنین مواردی شده است،مشکل امروز جامعه ما رواج انواع و اقسام ناهنجاری های اجتماعی و کمرنگ شدن ارزش های اخلاقی و انسانی است که ریشه بسیاری از این مسائل در عدم تربیت و پرورش صحیح در مدارس است.
شما را به خاک مقدس ایران سوگند که برای پاسداری از هر وجب آن خون هزاران زن و مرد آزاده ریخته شده است،"پرورش" را دریابید.بیایید انسان تربیت کنیم نه "تست زن".
من گمان می کنم جنابعالی و هر انسان آگاه و خردمندی با گزاره زیر با نظر من موافق باشید که:«اکثر افراد کتاب خوان بسیار باادب تر و بافرهنگ تر و باشخصیت تر از افراد کتاب نخوان هستند و در اکثر کشورهای توسعه یافته و متمدن،سرانه مطالعه و کتاب خوانی بالاست و همچنین در اکثر کشورهای عقب افتاده و غیرمتمدن،سرانه مطالعه و کتاب خوانی پایین است».
یکی از اقدامات اساسی و بنیادین که در مقوله "پرورش و تربیت" می توان انجام داد برنامه ریزی و سیاست گذاری برای آشتی دادن دانش آموزان با کتاب و تشویق آنان به مطالعه کتاب هایی متناسب با ذوق و سلیقه رده سنی آنان است که باید توسط کارشناسان موردبررسی قرار گیرد.توجه فرمایید که این فقط یک پیشنهاد معمولی توسط عضو کوچکی از جامعه میلیونی معلمان و فرهنگیان است که چنانچه اراده ای در آن وزارت محترم جهت بهبود و جدی گرفتن پرورش و تربیت و فرهنگ وجود داشته باشد سیل پیشنهادات و ایده های بسیار برتر و خردمندانه تر است که توسط معلمان و مدیران و کارشناسان خبره و آگاه روانه آن وزارت محترم می شود.
توفیق روزافزون حضرتعالی را از درگاه خداوند منان خواستارم. ایام به کام باد.
روزنامه قانون
رییس سازمان پزشکی قانونی گفت که دانش آموزان ادعای تجاوز فیزیکی نداشتند و معاینه جسمی انجام نشد/ چرا دانش آموزان شاکی از 30 نفر به 15 نفر و نهایتا به 7 نفر کاهش یافتند/ آن 7 نفر چرا تن به معاینه فیزیکی ندادند/ با اعلام نظر پزشکی قانونی اتهام معاون مدرسه معین از تجاوز به تفخیذ یا تقبیل و ملامسه تقلیل می یابد/ در تفخیذ که جرمش سنگین تر است، حد فاعل و مفعول صد ضربه شلاق است و از این جهت فرقی میان محصن و غیرمحصن و عُنف و غیرعنف نیست/ در قانون مجازات اسلامی اگر لواط کننده غیر محصن (مجرد) باشد و یا متوسل به زور نشده باشد مجازات او یکصد ضربه شلاق است / مجارات لواط دهنده در هر صورت (وجود یا عدم احصان ) اعدام است/ اعمالی مانند " ملامسه" و "تفخیذ" و "تقبیل" در قانون تحت عناوین جداگانه ای جرم انگاری شده است/ تجاوز با دو عنصر " عنف و اکراه" و "دخول تا ختنه گاه " قابل اثبات است/ ملامسه و تفخیذ و تقبیل با عمل لواط تفاوت "معنایی و ماهوی" ندارند اما مجازات این اعمال سبک است/ وقتی که قربانی کودک است همه این اعمال تجاوز محسوب می شوند و ویرانگر روح و روان کودکان هستند/ قانونگذار در قانون مجازات اسلامی تفاوت معینی بین جنایت جنسی علیه کودک و فرد بزرگسال قایل نشده است/ برای صیانت از کودکان باید قانون هرگونه تعرض (زنا، لواط، تفخیذ، ملامسه و تقبیل) از سوی یک بزرگسال نسبت به کودک را ، تجاوز به عنف محسوب کند/ دست قضات شریف در برخورد با متجاوزان جنسی کودکان بسته است/ نمایندگان مجلس و دولت و قوه قضاییه باید در اقدامی فراجناحی و مشترک فصل مجزایی را با عنوان جنایات جنسی علیه کودکان به قانون مجازات اسلامی اضافه کنند/ ناظم مدرسه شهرک دانشگاه منطقه 9 تهران که اتهامش آزار جنسی 6 کودک 8 تا 11 ساله بود به دو سال زندان محکوم شد/ از مجازات معلم قره محمد زنجان متهم به تجاوز به دانش آموز 9 ساله و متهم مدرسه ای در حومه ارومیه متهم به آزار دختر بچه 12 ساله خبری منتشر نشد/ اغلب خانواده ها معمولا بعد از اطلاع از قربانی شدن فرزندشان از بیم آبرو سکوت می کنند/آنهایی هم که پیگیری و شکایت می کنند بعد از مدتی منصرف می شوند/ در قضایای تجاوز جنسی به کودکان مخصوصا با گذشت زمان اثبات موضوع بسیار دشوار است/ برخی خانواده ها می ترسند که به جای متجاوز، قربانی مجازات شود / مسئولان آموزش و پرورش بعد از اظهار نظر پزشکی قانونی نفس راحتی می کشند / متهم اصلی از دید مدیران رسانه هایی هستندکه خبر را منتشر و بزرگنمایی کردند / گزینش، از این به بعد پرونده معلمان آزاد مدارس غیردولتی و تازه استخدامی ها را با سختگیری بیشتری بررسی می کند/ به جای تست شخصیت و سنجش صلاحیت حرفه ای سوالهای عقیدتی و مچ گیری های سیاسی از این به بعد پیچیده تر و سخت تر می شوند/ کار به جایی می رسد که قربانی آزار جنسی از ترس چیزی به والدین خود نگوید و والدین هم اگر تصادفی خبردار شدند خود را به کوچه علی چپ بزنند و بر اساس مثل "شُتردیدی ندیدی" بی خیال قضیه شوند