صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش
جمعه, 25 خرداد 1397 16:14

نمی خواهم نمره کیلویی بدهم !

ارزشیابی دانش آموزان و نمره کیلویی معلمان
 
جامعه فرهنگیان رسالت بزرگ تربیت و آموزش کودکان و نوجوان جامعه را به عهده دارد و افرادی که جذب این حرفه می شوند با علاقه فراوان و با دانش حرفه ای و آکادمیک مناسب پست خود، عمر خود را در این راه صرف می کنند. اما آموزش و پرورش از نبود طرح و برنامه ای جامع و کاربردی برای تامین مناسب مالی و حفظ شان و منزلت نیروهایش رنج می برد و رسیدگی به این دو آرمان بزرگ در هر دوره بنا به دلایلی مختلفی از  لیست وعده های وزیر گم می شود.
درست به خاطر دارم قبل از ورود رسمی به آموزش و پرورش برای پوشیدن ردای معلمی و ورود به جمع شاغلین لحظه شماری می کردم. در عین حال از مشکلات و گلایه های فرهنگیان اخباری را شنیده بودم اما به قول معروف «شنیدن کی بود مانند دیدن».
از اولین حقوقی که دریافت کردم و شرم بیان رقم آن را نزد دیگران داشتم٬ از دست و پنجه نرم کردن با کلاس های بالای سی نفره و حضور در مدارس مختلفی که هر یک از مدیران درک متفاوتی از اجرای قوانین آموزش و پرورش داشتند و ده ها چیز دیگر. اما مسئله ای که می خواهم در این مجال بیان کنم سیاست عجیب آموزش و پرورش در تشویق ها و دستورهای مستقیم و غیر مستقیم به مدارس و معلمان برای بخشش کیلویی نمره به دانش آموزان است. آن ها اعتقاد دارند که اگر دانش آموزان تجدید شدن و مردود شدن را در دوران مدرسه تجربه نکنند استرس نمی گیرند در آینده شهروندان بهتری می شوند و حداقل چند سال از خطرهای احتمالی اجتماع دور می مانند. اما این کار به اعتقاد گروهی زیادی از فرهنگیان عزیز باعث از بین رفتن رقابت و انگیزه دانش آموزان قوی برای درس خواندن می شود و دانش آموزان می داند که بدون درس خواندن هم قبول خواهد شد و نهایتا فقط ارزش آموزش و پرورش معلم در کلاس درس و جامعه پایین می آید و درعین حال در آینده با سیل عظیم دیپلم دارانی مواجه می شویم  که سوادشان خیلی با مدرکشان فاصله دارد.
اما مسئله نمره دادن کیلویی برای نیمی از معلمان که با سابقه هستند و معمولا حوصله دردسر ندارند و یا مدیرانی که دنبال تشویقی گرفتن و ارتقا رتبه در منطقه هستند کاملا حل شده است. آن طرف ماجرا مسئله برای نیمی دیگر از معلمین که حاضر نیستند با این سیاست کنار بیایند و به اجبار دانش آموزی را که نه در کلاس درس عملکرد اخلاقی و درسی خوبی داشته و نه در امتحانات پایان ترم قبول کنند بسیار متفاوت است. آن ها باید قید نمره خوب را در ارزشیابی از طرف مدیر مدرسه بزنند و با بازخواست اداره رو به رو شوند و تن به شنیدن سرزنش های اطرافیان بدهند و چندین مشکل سریالی دیگر. توجه شما را به یکی از همین ماجراها که برای نویسنده این مطلب اتفاق افتاد جلب می کنم.
 
یک روز خرداد که از خواب تازه بیدار شده بودم گوشی ام را که روی سایلنت بود روشن کردم. با تماس های زیاد بی پاسخی روبه رو شدم. شماره ها ناشناس بودند. کنجکاو شدم ببینم چه کسی بوده پس آن شماره را گرفتم.
لحظاتی بعد یک نفر گوشی را برداشت و خودش را معرفی کرد: «من فلانی ام از ارزیابی، بازرسی و عملکرد اداره آموزش و پرورش مزاحم میشم». آن لحظه انگار قند تو دلم آب شده بود با خودم گفتم چی شده کسی ازم شکایت کرده؟! یا تخلفی در تصحیح اوراق امتحانی کردم؟ گفتم:«بفرمایید در خدمتم.» مسئول گفت:« یکی از دانش آموزهایت از فلان مدرسه کارنامه گرفته و درس شما رو متاسفانه افتاده؟! چرا اذیتش می کنی؟ چرا مستمر کمکش نکردی؟» من تازه داشت موضوع دستم می آمد. گفتم:« جناب این مسئله ی نمره فکر کنم مربوط به مدرسه است نه اداره و بازرسی٬ بعد من با کسی دشمنی ندارم که الکی ردش کنم! تازه اوراق امتحانی موجود است».
ایشان گفتند:« نه تو می توانستی با مستمر بالا قبولش کنی و حالا او ناراحت شده همراه پدرش آمده اینجا و ناراحت از این که تابستانش خراب شده است؟!»
من که این حرف ها را شنیدم دهنم پشت تلفن باز مانده بود. گفتم:« نه! من از سر دلسوزی این کار را کردم که برود تلاش بیشتری بکند و من نمی توانم کیلویی نمره بدم احساس می کنم این گونه حقوقم حلالتر است‌.»
ارزشیابی دانش آموزان و نمره کیلویی معلمان
با وجود گفتن این حرف ها مسئول خیلی قانع نمی شد و خیلی دلش می خواست نظر من را برگرداند و  به مدرسه بروم  و دوباره لیست بنویسم و قبولش کنم!
حدود ۱۰دقیقه صحبت کردم تا آخر سر گفتم:« ببینید من نمی توانم این کار را بکنم. آخر فقط ایشان نیستند. به نظر شما تکلیف سایر بچه هایی که افتاده اند چه می شود؟»
مسئول به راحتی گفت:«خب آن ها را هم قبول کن!!!» وقتی این جمله را گفت من خیلی متعجب شدم و شک کردم که حتما باید مسئول با پدر آن دانش آموز نسبت و رفاقتی داشته باشد که این قدر اصرار می کند. خلاصه من گفتم:«با عرض پوزش نظر من قابل تغییر نیست و پس فردا نمی توانم در روی دانش آموزان نگاه کنم. من با وجدان خودم نمی توانم کنار آیم. خداحافظ شما». 
 
 بعد از آن تلفن برای اطمینان بیشتر به معاون مدرسه زنگ زدم تا این مسئله را با او در میان بگذارم. ایشان گوشی را برداشتند و من بعد از سلام و احوالپرسی گفتم:« قضیه چه است؟ چرا مسئول اداره مستقیما دستور می دهد که نمره بدهم؟! این مسئله اصلا در حوزه اختیاراتش نیست». معاون گفتند: «صبح بعد از این که آن دانش آموز کارنامه گرفت خیلی اصرار می کردند شماره تلفن شما را برای درست کردن نمره بدهم که من مخالفت کردم و گفتم درس نخواندی باید بروی شهریور ماه تلاش کنی. اما ظاهرا آن ها سریع به اداره رفتند و برای درست کردنش دست به دامان مسئول اداره شدند». من نیز گفتم: «پس که این طور. می دانستم شما نیز موافق قبولی الکی دانش آموزان نیستید.» معاون گفت:«بله. اما متاسفانه دانش آموزان پر رو شده اند و به جای تلاش و درس خواندن، متوسل می شوند به التماس کردن برای نمره. ولی به هرحال اگر اداره فشار آورد می توانی بیایی لیست رو عوض کنی؟»
من گفتم: «نه جناب معاون من اصول و عقاید خاص خودم رو دارم. این طوری که نمی شود. اگر آن دانش آموز را قبول کنم باید همکلاسی اش که برگه سفید تحویل من داد را هم قبول کنم؟!» معاون گفتند:« بله و این ظلمی در حق دانش آموزان زرنگت است.»
یکی ساعتی از ماجرا گذشته بود که صدای در خانه به صدا در آمد. با کمال تعجب دیدم همان دانش آموز همراه اولیا جلو در خانه من سبز شده اند. متجعب از این بودم که چطوری منزل من را پیدا کرده اند. شروع به صحبت کردند. ولی صحبت هایشان متاسفانه مثل مسئول اداره طلبکارانه و نیش دار بود و حتی خبری از خواهش نبود:« آقای معلم چرا این قدر لج می کنی. بچه ما درس دیگری هم افتاده بود اتفاقا همین الان ۱۰ نمره برایش گرفتیم! یک مقداری از همکارتان یاد بگیرید؟
من نیز که دیدم شرایط آن طور بود گفتم:«متاسفانه پسر شما نه تنها درس نخوانده است بلکه لحن بد و طلبکارانه ای رو برای گرفتن نمره انتخاب کرده اید و بدانید که به هیچ نحوی نمره عوض نمی شود و طبق قانون باید در شهریور تلاش کنید اگر هم صحبتی داشتید باید از طریق مدرسه اقدام کنید و نه اینکه...»
بعدا متوجه شدم اداره بدون رضایت بنده آدرس من را داده بود!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
منتشرشده در یادداشت

توهین مهران مدیری به معلمان در برنامه خندوانه بی شرمی و شیادی:

شب عید، آقای مهران مدیری مهمان خندوانه بود.
مثل همیشه تمام تلاشش را کرد تا خودش را خیلی موجه، مودب و شاخص معرفی کند. در مهارت او برای خنداندن مردم شبهه ای نیست. سعی کرد یکی به نعل و یکی به میخ را بکوبد. همه چیز را زیر سوال می برُد تا وانمود کند که با گروه های منتقد و معترض نیز همراه و خیلی روشنفکر و به روز است. اما کما فی السابق ، یک شارلاتان بازی ویژه ای نیز به نمایش گذاشت که طی آن ،درون خودش را مثل خیلی از برنامه هایش به نمایش گذاشت و آن داستان نوجوانی و تمسخر و تعذیب معلمانش بود.

وقتی رامبد جوان از او  خواست تا خاطره ای از نوجوانی اش بگوید با شعف وافر، از بین صدها خاطره،  با کمال بی ادبی گفت:  ترقه را زیر معلم می گذاشتم و آتش می زدم و او در کریدر جیغ زنان فرار می کرد و.... . در حالی که به صندلی تکیه زده بود و با تبختر حرف می زد !

تاکید می کرد که معلمم را مرحوم کردم و.... مشترکا با رامبد جوان می خندیدند. جمعیت حاضر نیز اغلب متحیرانه می خندیدند.

توهین مهران مدیری به معلمان در برنامه خندوانه

شاید نمی دانستند که بر شان معلم خدشه  وارد می کنند. او پیشتر نیز چنین سخنان تحقیر آمیزی را در باره معلم گفته بود.

حال او برای این دلقک بازی های خود چقدر پول می گیرد نمی دانم!

کاش شنیده بود که فخر بشریت ( ع) در دعا فرموده بودند که : خدایا اول چیزی که از من می ستانی، جانم باشد! ( نه شرافتم را ،  نه عزتم را و نه... )
 وقتی این شان یک هنرمندی است که با درآمد میلیاردی در سیمای ملی از تمسخر یکی از شریفترین صنف جامعه با وقاحت تمام حرف میزند و لذت می برد، دیگران در باره این قشر زحمت کش هرچه بگویند حق دارند.
امشب برای اهل شرف، عید نبود. مسلماََ شیادی فقط از بازوان ستبر برنمی خیزد،  از زبان بی حیا و بی افسار نیز بیشتر بر می آید.
  تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

شب عید فطر ۹۷

کانال مهر آب

( کلیپ را ببنید )

منتشرشده در یادداشت
جمعه, 25 خرداد 1397 10:14

شوریده حالی اهل خِرد

شعر معلم و شوریده حالی اهل خِرد

چرا شوریده حالی ای خردمند
چو بلبل کم سخن گشتی غمین چند

دلا گل راز بلبل را بداند
که با گل همنشین جایی بماند

چه شب هایی کند خلوت به کنجی
گذر ایام تا جلوت حضوری

فنا در گل چنان بلبل دلارام
که فارغ از جهان دنیای ناکام

نباید راز خود را فاش جانا
که در سر عشق باشد عشق برنا

مرا با مرغ سیمرغی نه کاری
که کافی عشق گل ما را خماری

به هر حالی کنم رویت گُلی را
حلاوت بخش پیرامون گِلی را

گلی زیبا به زیبایی زبانزد
زوال عقلی در او رویت نشد رد

به دور از جلوتی با گل که خلوت
چو خلوت با گلی دوری ز جلوت

که با هر نوبهاری تازه گل ها
به رویش لحظه ای زیبای زیبا

به نرگس چشم سیما مست زیبا
چو ماهی سیمگون زرینه جانا

نظر افتاد دیدم جویباری
گلی زیبا به رویش در کناری

چه بویی در فضا پخشی خدایا
که از زلفی چو مُشکی عنبر آسا

که هر کس رویتی مفتون جمالش
به ادراکی توان درکی کمالش

که هر چند چشم را کردیم درویش
چو رویت لحظه ای افکار گشت ریش

چنان حیران به حیرانی چو مجنون
بیابانگرد چون فرهاد در خون


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

پست مدرنیسم و تکثرگرایی و رابطه آن با اسلام و تربیت دینی و تربیت اخلاقی

 2 .محدوديت‌هاي تربيت پست‌مدرن:

از مهمترین محدودیت های تربیتی پست مدرنیسم می توان به مورادزیر اشاره نمود:

ـ پست‌مدرن انباشته از ديدگاه‌هايي است كه نه‌ تنها منسجم و همسو نيستند، بلكه در مواردي يكديگر را نيز نفي مي‌كنند و همين امر پست‌مدرنيسم را نه قابل دفاع مي‌كند و نه قابل نقد.

ـ مفهوم نقد مستلزم كاربرد درست عقل است و نقد بدون فرق‌گذاري ميان درست و غلط، عادلانه و ناعادلانه، قدرت و جنسيت، ممكن نيست؛ در‌حالي‌كه پست‌مدرنيست‌ها چنين تمايزاتي را قبول ندارند. پرسش اين است كه: آيا بدون اين مفاهيم و بدون اين فرق‌گذاري‌ها، چيزي از مفهوم نقد مي‌ماند؟

ـ معلم آن چيزي كه در كلاس مي‌گويد، به‌اندازه چيزي است كه دانش‌آموز مي‌گويد. در چنين مدرسه‌اي نقادي از همه عناصر درون و بيرون مدرسه ديده مي‌شود و مدرسه به سازماني بدل مي‌شود بدون ساخت، بدون مرز، بدون رده‌بندي قدرت، بدون اصل قطعي، بدون برنامه دراز‌مدت، كه كاملاً درهم‌پيچيده است.

ـ فروپاشي اخلاق سنتي، خشونت، دزدي و سوء‌استفاده جنسي كه انسان هر روز شاهد آن است، شاخص‌هايي از تأثيرات اجتماعي چنين تغيير فلسفي هستند. جوانان پيشاپيش بدون آنكه آموزش و تعليم و تربيت پست‌مدرن به اجرا درآيد، پيامد سهمگين آن را دريافت كرده‌اند.

ـ با توجه به اصول معرفت‌شناختي پست‌مدرن كه حاكي از نبود جنسيت مطلق، نبود اصول و روش‌هاي قطعي براي شناخت و نسبي‌گرايي است، نظام تربيت آنها نمي‌تواند الگويي از انسان ايده­آل را ارائه دهد كه بر اساس آن افراد ديگر تربيت شوند.

ـ گشودن درهاي انتقادي به روي عناصر مدرسه، به تضادها و كشمكش‌هاي بين‌فردي و بين‌گروهي در سطوح مختلف منجر خواهد شد. زمان در نظر گرفته شده براي دوره‌هاي تحصيلي و برنامة مدرسه، اجازة در‌گيري طولاني را نخواهد داد. اين شكل از تعليم و تربيت انتقادي، حداقل در مدارس كنوني اجرا‌شدني نيست.

پست مدرنیسم و تکثرگرایی و رابطه آن با اسلام و تربیت دینی و تربیت اخلاقی

ـ از موارد قابل توجه پست‌مدرن، گفتمان است كه گاه آن را ابزار اصلي يادگيري مي‌دانند. براي حفظ شرايط گفتمان، مربيان بايد به توانايي دانش‌آموزان خود براي قدرداني از اهميت رابطة دو‌سوية برابري، مسئوليت و خود‌فرماني، معتقد و مطمئن باشند. به نظر مي‌رسد در وضعيت كنوني، فاصلة بسيار تا رسيدن به اين مرحله وجود دارد.

ـ پست‌مدرنيست‌ها معتقدند معلم نبايد ارزش‌ها و واقعيت‌ها را به دانش‌آموزان تحميل كند. از ديدگاه آنان هيچ هنجار جهان‌شمول اخلاقي وجود ندارد و حقايق و ارزش‌ها را بايد در درون گفتمان يافت.

ـپست‌مدرنيسم در نقد مدرن، راه افراط را به سودخودمي‌پيمايد.مثلاً همة روابط كلاسي در مدرسه مدرن بر پايه اجبار نيست. خطر اندیشه ی پست مدرنیسم نسبت به ارزش ها و آموزه های اسلامی به مراتب بیشتر از اندیشه های عصر مدرن است؛ زیرا پست مدرنیسم با مبناگرایی در تضاد است

ـ انتقاد ديگر به ديدگاه تربيتي پست‌مدرنيسم، تأكيد قاطع و صريح پست‌مدرنيست‌ها بر تفاوت‌ها و اختلاف‌ها در زمينة تعليم و تربيت و آموزش است كه كمي غيرتأملي و متعصبانه به نظر مي‌آيد؛ چراكه تشابه‌ها نيز همچون تفاوت‌ها، از برتري و فوايدي برخوردارند كه مي‌توانند بيان‌كنندة نكات تازه و جديد باشند.

ـ در تعليم و تربيت پست‌مدرن نمي‌توان اصول روشن و دقيقي براي تربيت انسان در نظر گرفت و فرايند تعليم و تربيت را بر پاية آن بنا كرد. نظام تربيتي آنها نمي‌تواند الگويي از انسان ايده­آل ارائه دهد تا ساير افراد بر اساس آن تربيت شوند، در عين حال، نمي ­توان اصول روشن و دقيقي براي تربيت انسان در نظر گرفت و فرايند تعليم و تربيت را بر پايه آن بنا كرد.

ـ پست‌مدرنيست‌ها ابزار اصلي را يادگيري مي‌دانند؛ ولي توجه نمي‌كنند كه براي گفت‌وگو، سطح تقريباً يكسان و برابري از اطلاعات و دانش پيشيني مورد نياز است. در‌حالي‌كه واقعيت‌هاي كنوني نشان‌دهندة نابرابري‌هاي شديد در سطوح گوناگون است و به‌ويژه نبود ساختار منظم يادگيري كه مورد توجه پست‌مدرن‌هاست، به اين مشكل دامن مي‌زند(فرمهيني فراهاني، 1383،ص 253-259).

ـ انتقاد ديگر از تعليم و تربيت پست‌مدرن اين است كه پست‌مدرنيست‌ها، عمدتاً فراروايت‌ها را به‌منزلة اموري غيرمعتبر و غيرجهاني (غيرعمومي) رد مي‌كنند. پرسش اين است كه دراين‌صورت، چطور مي‌توان در فرايندي رهايي‌بخش كه مورد نظر پست‌مدرنيست‌هاست و نياز به استاندارد‌هاي معين و اهداف ويژه دارد، درگير شد.

نفي فراروايت‌ها، يكي ديگر از مضامين اصلي پست‌مدرنيسم است كه به نوبة خود پيامدهاي مثبت و منفي دارد. پيامد مثبت فراروايت‌ها، كاستن از تأكيد افراطي انديشمندان بر كمال مطلق و قطعيت فراروايت‌هايي نظير علم و عقل بشري و درنتيجه، برخورد واقع‌بينانه‌تر و منطقي‌تر با پديده‌هاي علمي و اجتماعي است. پيامد منفي نفي فراروايت‌ها، رد هرگونه نظريه‌پردازي در مسائل اجتماعي، اخلاقي، سياسي، يا روان‌شناختي و نيز رد هر ديدگاه متافيزيكي يا معرفت‌شناختي است. به‌عبارت‌ديگر، با نفي فراروايت‌ها، ديگر قادر نخواهيم بود هيچ طرح كلاني از فراگيري دنياي اجتماعي و طبيعي ارائه دهيم»(کرکا ، 1997،ص 549)

زيرا پست‌مدرنيست‌ها طرح هر‌گونه نظريه و قانون كلي و عام در هر زمينه را وضع نوعي فراروايت مي‌دانند؛ حال آنكه اصولاً بدون طرح قواعد كلي و نظريه‌هاي معين، امكان ورود به مباحث و مجادلات علمي، فلسفي، اجتماعي و اقتصادي نخواهد بود و عملاً امكان هر‌گونه ابراز عقيده از انديشمندان سلب خواهد شد؛ افزون بر اينكه پست‌مدرن‌ها مي‌گويند هيچ فراروايت يا اصل مطلقي وجود ندارد.

پرسش اين است كه آيا خود اين مدعا مطلق است يا خير؟ اگر هيچ اصل يقيني در كار نيست، پس اول بنايي كه متزلزل مي‌شود و از هم مي‌پاشد، بناي خود اصول انديشه‌هاي پست‌مدرنيستي است كه اينان با جزم و يقين از آن دفاع مي‌كنند. به‌عبارتي، اينان دچار خود‌خنثي­‌سازي و خودشكني و يا نقض خود مي‌شوند(بهشتی، 1385،ص 99).

ـ از ديگر انتقاد­هاي وارد به تعليم و تربيت پست ­مدرنيستي مربوط به بحث ساخت‌شكني است. يكي از آثار موج ساخت ­شكني، متزلزل كردن ساختارهاي عيني و مفهومي است كه در تربيت نقش اساسي دارند. تربيت جدّي، با حدود و مرزها سروكار دارد. اگر مرزي وجود نداشته باشد، آدمي مي‌تواند به هركاري مبادرت كند و دراين‌صورت سخن گفتن از تربيت (به­ ويژه تربيت­ ديني و اخلاقي) ميسر نيست. (فرمهینی فراهانی،ص 259).

پست مدرنیسم و تکثرگرایی و رابطه آن با اسلام و تربیت دینی و تربیت اخلاقی

در تربيت ديني تلاش بر آن است كه انسان را از مرحلة دانستن به مرحلة بودن سوق دهد و خير اعلي را به‌منزلة ارزش فراسوي امور علمي و فني قرار دهد. نيك‌ذاتي، مسئوليت و تعهد انسان در برابر مجموعة ارزش‌هاي نخستيني است كه خداوند به بشر عطا نموده است. همين ارزش‌هاست كه كيفيت تربيت آدمي را بيان مي‌كند. در‌حالي‌كه عقل در محدودة قيد و بندها و مقوله‌هاي متنوع ذهني است، ايمان، پذيرش محتواي وحي الهي است. اگرچه عقل، استدلال‌هاي عميق هستي‌شناسانه ارائه مي‌دهد، ايمان و شهود انساني است كه مسير هدايت و جهشي وراي عقل به‌سوي پيشرفت وجودي از خلال تجربة حقيقت واحد از ميان حقايق دارد. «ايمان در نگاه وحي، يعني اصلاح درون و عمل صالح، يعني اصلاح برون. نكته مهم آن است كه به انسان وعده داده شده كه اگر به اصلاح خود بپردازد و درونش را اصلاح كند، خداوند اصلاح برونش را تضمين خواهد كرد»(حاجی میرعرب، 1383،ص 4).

اين نگرش با اميدواري به نجات انسان از طريق اهداف غايي تربيت­ديني، كه همان تسهيل سير صعودي و استكمالي آدمي (دستيابي به قرب الهي) است، ميسور است. ويژگي‌هاي اهداف غايي چون: همسازي با فطرت، جامعيت و در‌برگيرندگي تمام ارزشها­ي انساني، برانگيزندگي و محدود نبودن است(عرفی،1376، ص30).

تربيت­ديني فراتر از «ايسم‌ها» و دين انساني (انسان ـ محور)، مي‌تواند روان خداخواه، خداجوي و خدا‌پرست آدمي را بر اساس فطرت آدمي و وحدت‌گراي وي به‌سوي معبود بي‌همتا هدايت كند. در سير اين هدايت تربيت­ ديني، فرايند شكفتن و پرورش ماهيت فطري انسان در رابطه با خويشتن، طبيعت و جامعه است؛ ارتباطي كه سر‌انجام با مبدأ هستي پيوند مي‌خورد و بدين‌سان است كه انسان معنايي عميق و راستين مي‌يابد و دين وحياني، خدامحور و خدا‌بنياد، هادي و راهنماي انسان مي‌شود. در چنين نگاهي و در چنين جهاني، جهان، نه تنها مبدأ داشته، بلكه داراي غايت نيز هست و هر تغيير و حركتي، غايت را دنبال مي‌كند و انسان، چون تكّه‌اي رها‌شده در بي‌نهايت تصور نمي‌شود كه اطمينان عمل از وي سلب شود، بلكه وي در فرايند غايت‌مداري و غايتمندي تأثيرگذار است. او در پناه نيرويي بس برتر (خداوند) آرامش مي‌يابد؛ خداوندي كه وي را نيز قادر به عمل مي‌كند و انسان مي‌تواند عامليت خويش را در عالم هستي به منصة ظهور رساند.

 

پست ­مدرنيسم و اسلام

در مورد ارتباط بين اسلام و پست ­مدرنيسم، آنچه روشن مى­ باشد، اين است كه در اسلام برخى از مفاهيم از جايگاه بسيار قطعى، مسلم و مقدسى برخوردارند، به ­نحوى كه هيچ­ گونه ترديدى در مورد پذيرش اصول و آموزه ­هاى آن نيست. در حالى كه پست­ مدرنيسم به انكار هرگونه مفهوم قطعى و مقدس می ­پردازد. از سویی دیگر نسبی ­گرایی و نگاه انتقاد آمیزانه ­ای که پست­ مدرنیسم نسبت به اعتقادات و باورهای پذیرفته شده دارد، با مفاهیم ثابت و مسلمی که در اسلام هست، تضاد دارد(نوذری، 1379،ص 413).

اسلام به عنوان دینی که بر محور توحید استوار است و خودش را به عنوان دین حق و البته به عنوان تنهاترین دین حق معرفی می­ کند و نجات، رستگاری، مغفرت و هدایت را تنها در آموزه ­های خودش می­ بیند، قهراً با اندیشه­ ای که مخالف هرنوع وحدت و ساختار واحد است، راه نجات و رستگاری را انحصاری نمی­ داند و با هرگونه اصالت و محوریت واحد در ستیز است، مخالف و در تقابل است و دیگر هیچ­ گونه راه جمع باقی نمی­ ماند. وقتی که ایده پست­ مدرن با وحدت مخالف است و راه نجات را نه یک راه که هزاران راه می­ بیند، مخالف هرگونه راست­ کیشی است و هرگونه پیش­گویی از آینده را مردود می­ شمارد، چگونه می ­تواند با اسلام که یکی از مهم­ترین اصولش معاد است و ریشه در آینده دارد، قابل جمع باشد. تفکری که می ­گوید حقیقتی در کار نیست هرگز نمی­ تواند با اسلام سازگار باشد و به هیچ ­وجه نمی­ توان گفت نظریه­ ای که هیچ حجیتی را قبول ندارد، با دین برابر شود(سجادی، 1385، ص 124).

بنابراین به طور خلاصه می­ توان گفت: با اندكى تأمل در اين ويژگى­ ها، آنها را مغاير با تعاليم اسلام و همه اديان توحيدى و الهى مى­ يابيم. همه  اديان درصدد تبيين حقايق جهان و حقيقت غايي آن و راهنمايى بشر به سوى آن هستند، و براى اين منظور به تبيين اصول و تعاليمى مى­ پردازند كه ثابت و غيرقابل ترديد مى­ باشد.

از نظر انديشه دينى، به­ ويژه دين مبين اسلام، نمى­ توان همه  امور را نسبى و قراردادى پنداشت. اديان مختلف، همواره به تبيين جهان­ بينى الهى براى آدمى مى ­پردازند و این مطلب با ویژگی نفى فراروايت­ها سازگار نیست. نسبیت ­انگارى و انكار هنجارهاى ارزشمند نيز مسأله ­اى است كه هرگز مورد پذيرش دين اسلام و ساير اديان نيست. همچنين پلوراليسم و روح كثرت­گرايي شديدى كه بر پست مدرنيسم حاكم است، مورد نقد و بررسى اديان توحيدى و به ویژه اسلام است. از سویی دیگر، اندیشه پست­مدرنیسم، دارای تناقضی درونی بوده و مبانی ارائه شده توسط این گروه (پلورالیسم، نفی حقیقت و...) به رد نظريه­شان کمک می­نماید­؛ زیرا این سخن که هیچ حقیقت ثابتی در جهان وجود ندارد شامل دیدگاه­ آن­ها نیز می­ شود. بنابراین اندیشه پست مدرنیسم نیز دارای حقیقتی نیست و نمی ­توان آن را پذیرفت.

به هر حال در وضعیت کلی و از منظر جامعه ‏شناختی از آنجایی که تفکر پست‏ مدرن مجال ظهور و بروز دین را در حوزه اجتماعی فراهم می‏ کند نباید ما را از این نکته مهم غافل کند که چنین ظهوری در چنین رویکردی منفعلانه خواهد بود. در تفکر پست ‏مدرنیستی «دین هست چون که هست» و هیچ دلیل دیگری برای بودن دین وجود ندارد. و دین باید به همین «بودگی» خودش قناعت کند و از ادعای جهان‏شمول بودن خود دست بردارد. و این مصداق «یک منفعت و صد ضرر» است(رحمانی، 1384).

در ارتباط با نسبت و وضعیت پست مدرنیسم با دین و به خصوص اسـلام و اندیشه های اسلامی، سه نظریه، وجود دارد:

1.نظریه ای که پست مدرنیسم را به منزله مرگ خدایان، نابودی دین و ارزش ها می بیند.

2. نظریه ای که این مکتب را بازگشت به ایمان و الزامات دینی می داند.

3. نظریه ای که پست مدرنیسم را بیانگر امکان بازسازی ایده­های مذهبی فراموش شده، تلقی می نماید.

بنابر نظریه غالبی که وجود دارد، پست مدرنیسم در واقع نوعی واکنش در برابر اومانیسم عصر مدرن است. اومانیسم مذهب و ارزش ها را از زندگی انسان طرد می ­کند؛ اما در اندیشة پست مدرن بازگشت به ارزش­ها و معنویت، نمود پیدا می کند. البته این یک روی سکه پست مدرنیسم است؛ اما روی دیگر این سکه این است که پست مدرنیسم جوهرستیز و نسبی گراست.

بنابراین، می توان به این مطلب اشاره نمود که، با وجود برخی اشتراک ها و توافق ها میان اندیشه های اسلام و تفکر پست مدرنیسم؛ همچون تأکید بر محدودیت فهم انسانی، تأکید بر مفاهیمی چون احساس و گرایش ها و امور قلبی (با مبانی و اهداف متفاوت) و نیز گذشته از توافق هایی که بر سر نقد مدرنیته وجود دارد و گذشته از پاره ای نظریات پست مدرنیستی که احیانا به عنوان روش، قابل اعتنا هستند و مسائلی از این قبیل، در عین حال نباید از نظر دور داشت که عناصری چون نسبی گرایی مرز ناپذیر و افراطی و تکثرگرایی رادیکال و نیز قداست زدایی پست مدرنیستی، نمی تواند با دینی چون اسلام که مدعی در برداشتن حقیقت جهانی و کاملترین نسخه های نجات بخشی است، کنار بیایند(عبدالرسول بیات، 1381، ص136).

بنابراین، می توان گفت، هرچند که اندیشة پسامدرنیسم از جهاتی با اندیشة اسلامی اشتراکاتی دارد؛ اما بر اساس مبانی ثابت و روایت های کلانی که در دین اسلام وجود دارد تفاوت شان اساسی و جوهری است.

محمد تقی مصباح یزدی از اندیشمندانی است که تفاوت های مهم و اساسی اندیشة پست مدرنیستی و اسلامی را به خوبی تبیین نموده و یکی از عمده ترین تفاوت فرهنگ الهی و فرهنگ حاکم در غرب را در مبنای معرفتی آن دو می داند. ایشان می فرماید:«یکی از تفاوت های اساسی فرهنگ الهی و فرهنگ حاکم در غرب این است که در فرهنگ اسلامی دستیابی به معرفت یقینی امکان دارد؛ ولی در فرهنگ غربی امکان ندارد و تمام تحقیقات علمی را به شک ارجاع می دهند و می گویند که حداکثر فقط می توان یکی از احتمالات را بر دیگری ترجیح داد؛ و اما حق مطلق دور از دسترس عقل و علم انسان قرار دارد.»( مصباح یزدی، 1383، ص116)

 

نتیجه نهایی

بر اساس آنچه بیان شد پست مدرنیسم یک جریان و جنبش فکری- انتقادی است که در واکنش به بحران ها و ناکامی های دوران مدرن شکل گرفته است. اندیشه های متفکران این نحله فکری به دلیل این که پیچیده و مبهم سخن گفته اند، در معرض تفاسیر مختلف و متناقض قرار گرفته اند.

به صورت کلی در جوامع اسلامی دو نوع نگرش نسبت به پست مدرنیسم شکل گرفته است: نگاهی که دوران پست مدرن را عصر پذیرش فرهنگ های متنوع و بازگشت به ارزش ها و ایمان تلقی نموده اند. نگاهی که آن را دورة ویرانگری، نسبیت و متزلزل شدن باورها دانسته اند. در مجموع آنچه این نوشتار به آن دست یافته است این است که، نمی توان به پسامدرنیسم به دلیل جوهرستیـزی، خردستیـزی و تضـادشان با مبناگرایی و روایت های کلی، نگاه مثبت داشت و آن را عصر بازگشت به ارزش ها و ایمان تلقی نمود. در حقیقت، پسامدرنیسم نمی تواند با ادیان توحیدی و به ویژه دین اسلام، که دارای مبانی ثابت و روایت های کلان است، سازگاری و همسویی داشته باشد.

      بنابراین با توجه به ویژگی‌های پست‌مدرنیسم متوجه می‌شویم که  تحقق تربیت­ اخلاقی پست‌مدرن ممکن است در جامعه اسلامی به نفی منابع مقتدر و به نفی روند الگوگرایی، به نفی مبانی متافیزیک ارزش‌شناختی و معرفت‌شناختی حاکم بر تربیت­ اخلاقی منجر شود، در صورتی‌که در تربیت اسلامی به مبانی متافیزیکی، مبانی ارزش‌شناسی و تئوری‌های پیشین معتقد می‌باشیم و تربیت­ اخلاقی از منظر اسلام، تربیتی مبتنی بر الگوهاست.

پس می توان به این مطلب اذعان نمود که، خطر اندیشه ی پست مدرنیسم نسبت به ارزش ها و آموزه های اسلامی به مراتب بیشتر از اندیشه های عصر مدرن است؛ زیرا پست مدرنیسم با مبناگرایی در تضاد است.

 

منابع:

1.آشوری، داریوش.(1377). ما و مدرنیت، تهران: طلوع آزادی،ص205.

2.آهنچيان، محمدرضا.(1382). آموزش و پرورش در شرايط پست‌مدرن، تهران: نشر طهوري،صص 23و53.

3.احمد، اکبر.(1380).پست­مدرنیسم و اسلام، ترجمه ­ی فرهاد فرهمندفر، تهران: ثالث، با همکاری مرکز بین المللی گفتگوی تمدن­ها،ص37.

4.بهشتي، سعيد.(1385).تبيين و نقد پست‌مدرنيسم در فلسفة تعليم و تربيت معاصر، مجموعه مقالات علوم تربيتي، تهران: سمت،صص 99و94.

5.بیات، عبدالرسول و دیگران.(1386).فرهنگ واژه‌ها، قم: مؤسسه اندیشه و فرهنگ دینی، چاپ سوم،صص143-145.

6.حیم، سلیمان.(1382).فرهنگ حیم،ویراستار فاطمه آذرمهر، تهران: فرهنگ معاصر،486.

7.خطیبی کوشکی، محمد.(1384).بررسی تطبیقی جامعه اسلامی و جامعه مدنی، قم: زمزم هدایت، چاپ اول،ص95.

8.ربانی گلپایگانی، علی.(1378).تحلیل و نقد پلورالیسم دینی، تهران: دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول،صص20و36.

9.رهنمايي، سيداحمد.(1384).غرب شناسی، قم: مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ هفتم،صص201،196و199.

10.زرشناس، شهريار.(1383). مباني نظري غرب مدرن، تهران: كتاب صبح، چاپ دوم،صص103-104.

11.سبحانی، جعفر.(1383).مدخل مسائل جدید در علم کلام، قم: مؤسسه­ی امام صادق(ع)، چاپ دوم، جلد دوم،ص321.

12.سجادی، سیدجواد.(1385).مدرنیسم و پست­مدرنیسم در اسلام، تعارض یا سازگاری، فصلنامه تخصصی علوم اسلامی، پیش شماره دوم،ص124.

13.شریعتی، علی.(1373). روش شناخت اسلام، تهران: چاپ قلم،صص228-229.

14.صادقی، محمدرضا.(1371). پایه­های اجتماعی اخلاق، تهران: نشر اشاره، چاپ اول،ص56.

15.صادقی، هادی.(1378).پلورالیسم: دین، حقیقت، کثرت، چاپ اول، تهران: مؤسسه طه،ص55.

16.صانع پور، مریم.(1388). فلسفه اخلاق و دین، تهران: آفتاب توسعه، چاپ دوم،صص124و126.

17.عبادي، رحيم.(1379). تربيت اسلامي، به كوشش محمدعلي حاجي­ده­آبادي و علي­رضا صادق­زاده قمصري، قم: عابد، چاپ اول،ص15.

18.عرفي، عليرضا.(1376). درآمدي بر تعليم و تربيت اسلامي: اهداف تربيت از ديدگاه اسلام، تهران: سمت،ص30.

19.عضدانلو، حمید.(1388). آشنایی با مفاهیم اساسی جامعه‌شناسی، تهران: نی، چاپ سوم،ص493.

20.فرمهيني­فراهاني، محسن.(1383). پست­مدرنيسم و تعليم و تربيت، تهران: آييژ، چاپ اول،صص218،213،168،76،75،74،34،18،17.

21. قدردان قراملکی، محمدحسن.(1378).کندوکاوی در سویه‌های پلورالیزم، تهران: کانون اندیشه جوان، چاپ اول،ص21.

22.کهون، لارنس.(1381).متن هایی برگزیده از مدرنیسم تا پست مدرنیسم،ویراستار: عبدالکریم رشیدیان. تهران: نی،صص2،3،15،61،142،253،259،346،396،502.

23.گل محمدي، احمد.(1381). نگاهي به مفهوم و نظريه‌هاي جهاني شدن، فصلنامه مطالعات ملي، سال سوم، ش11،صص85و116.

24.لاتوش، سرژ.(1381). غربي­سازي جهاني، ترجمه­ی اميررضايي، تهران: قصيده،ص48.

25.مصباح یزدی، محمدتقی.(1380).پرسش‌ها و پاسخ‌ها، قم: مؤسسه امام خمینی(ره)، چاپ هفتم، جلد چهارم،ص62.

26.مطهري، مرتضي.(1375). ختم نبوت، تهران: صدرا، چاپ دهم،صص14،15،16،17،18،20،22.

27..............(1375). مجموعه آثار، ج2، تهران: صدرا، چاپ ششم،صص155-156،357-358.

28..............(1376). عدل الهي، تهران: صدرا، چاپ يازدهم،250،251،253.

29.مک لنان، گرگور.(1381).پلورالیسم، ترجمه­ی جهانگیر معینی، تهران: آشیان، چاپ اول،ص47.

30.مهرداد، هرمز.(1380).مقدمه‌ای بر نظریات و مفاهیم ارتباط جمعی، تهران: فاران، چاپ اول،صص65،92.

31. نوذري، حسينعلي.(1379).پست­مدرنیته و پست­مدرنیسم: تعاریف، نظریه­ها و کاربست­ها، تهران: نقش جهان،ص407.

32...........................(1379).صورت بندى مدرنيته و پست­ مدرنيته، تهران: نقش جهان،صص413و247.

33.واعظی، احمد.(1381).جامعه دینی جامعه مدنی، تهران: دانش و اندیشه معاصر، چاپ چهارم،ص60.

 

منابع انگلیسی

34.Kerka, S.,(1997), Postmodernism and Adult Education, Http: Ilorders. Comlmembers sp. CfmAn=ED 404549.

35.Weinstocks, Daniel. M, (1998). Moral pluralism, In Routledge Encyclopedia Of Philosophy, Vol 6, p: 529.

Clarifying the notion of postmodernism and pluralism in its challenges to the moral and religious education
F. Hassani
Abstract
More than a decade of post-modernism thinking has influenced the teachings of Education. The idea of ​​the different aspects and areas covered, the various aspects of people's lives are put under control. Pluralism, diversity, according to deconstruction and identity politics, thinking and even language may be aware of the basic concepts of epistemology postmodernism. One of the important aspects in the study of postmodernism, pluralism or religious pluralism that most of the aspects of religious education is taken into consideration. This study aimed at explaining general pluralism in postmodernism and its challenges in religious education and four partial goal has been to find answers to five questions research first to find challenges in post-modernism for religious education, as well as of pluralism, with its different types In post-modernism and pluralism in the Islamic sense, the challenges of post-modern pluralism in religious education and the criticisms of postmodern pluralism in religious education to their experiences.
Keywords
Postmodernism, pluralism, religious education

بخش اول

بخش دوم


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در پژوهش

گروه اخبار/

تسلیت صدای معلم به مناسبت درگذشت دکتر محمدامین قانعی راد

« صدای معلم » درگذشت دکتر « محمد امین قانعی‌راد » استاد فرهیخته جامعه‌شناسی را به  فرهنگیان ، اهالی علوم اجتماعی و خانواده وی تسلیت عرض می‌کند.

« صدای معلم " پیش تر گفت و گویی را با ایشان انجام داده بود . ( این جا )

پایان پیام/

کودکان کار و روز جهانی مبارزه با کار کودکان

بشر به دنبال جذب منافع بیشتر می تواند موجودی خودخواه باشد. او قادر است حق را ناحق نماید تا سهم اش از این جهان هر دائم در حال تزاید باشد. از روزی که مفهوم مالکیت به وجود آمده است و افراد صاحب اموال خود گردیده اند ، تجاوز به حریم امن دیگران نیز معنا یافته است. گاه به یغمای اموال او رفته است و گاه به غارت قوای جسمانی او.
اولین استثمار قوای کودکان زیر 15 سال به انقلاب صنعتی برمی گردد . مرحله اول انقلاب صنعتی در انگلستان در میانه قرن 18 آغاز شد با اختراع نخستین ماشین بخار که مهمترین نوآوری دوران بوده است. دومین مرحله نیز از اواسط قرن 19 آغاز شد و در اصل به رشد سریع راه آهن و تولید فولاد و جانشینی کشتی های بادبانی به وسیلۀ کشتی های بخار منجر شد.
در این دوره برای پرداخت دستمزد کمتر ، زنان و کودکان به طور شبانه روزی جهت افزایش تولید کارفرمایان در کارخانه های تازه احداث شده مشغول به کار شدند. چون آنان آگاهی و قوای جسمانی لازم برای اعتراض به پایین بودن سطح دستمزد خود را نداشتند. بدین طریق بر ثروت کارفرمایان روز به روز افزوده می شد و تعداد زنان و کودکان زیادی زیر چرخ های بی عدالتی ، جان خود را از دست می دادند و یا معلول می گردیدند.

تمامی کسانی که دست به قلم دارند یا تمامی رسانه ها که در به پوشش درآوردن واقعیت کودکان کار کوتاهی کرده اند ، مقصرند   سازمان جهانی کار یا ILO در کنگره جهانی کودکان کار سرتاسر جهان که خواستار لغو کار آنان بود در سال 2004 در شهر فلورانس ایتالیا با شرکت ٢٥ کودک کارگر نماينده از کشورهاى آفريقا ، آمريکا ، آمريکاى لاتين و آسيا و ١٤٧ کودک همراه که در مجموع از ٥٠ کشور جهان گرد آمده بودند، برگزار شد. پیام نشست اعتراض برای پایان بخشیدن به ظلم و بی عدالتی در حق همۀ کودکان جهان بود. لغو کار و بهره کشی از کودکان و از بین بردن هر نوع سوءاستفاده از آنان و همچنین حمایت و تأمین همه جانبه کودکان اعم از آموزش و بهداشت و امنیت غذایی تا سن 18 سالگی توسط دولت ها از خواسته های این نشست بود.

نکته ای که در این بین اهمیت دارد غفلت جهانیان در فاصله زمانی 1760 تا 2004 است ، چرا این همه دیر به یاد کودکان کار افتاده اند ؟ بیگاری و بهره کشی از نیروی کار کودکانی که در سنین تحصیل و بازی و سرزندگی هستند چرا 244 سال طول کشیده است تا متوجه صحنه کریه استثمار کودکان کار در قاره های مختلف گردند؟ و چرا نتیجه زا نبوده است ؟ چرا مسمتر و اثر گذار نبوده است ؟

علیرغم گذشت 14 سال از این نشست به دلیل شرایط حساس جهان از جمله جنگ و ناامنی در عراق و فلسطین و افغانستان و لبنان و یمن و در کل خاورمیانه و همچنین کشورهای جدا شده از شوروی سابق تعداد کودکان کار از مرز 400 میلیون نفر گذشته است و این امر نمایانگر بنیان سیستمی است که حیات و ماندگاری خود را در کسب سود و ارزش اضافه ، پنهان داشته است و توجهی به از دست دادن با ارزش ترین گوهر زندگی یعنی همان کودکان ندارد. منافع سرمایه داری هم کودکان کار را به وجود آورد و هم بدان نیاز دارد و هم باعث تداوم ظالمانه اهداف آنان است. از هر دو کودک در جهان ، یک نفر در زیر خط فقر زندگی می کند و این آمار یونیسف از وضعیت کودکان جهان در سال 2006 است.

کودکان کار و روز جهانی مبارزه با کار کودکان

در ایران نیز اوضاع چندان مساعد نیست. سیاست های اقتصادی نظیر " تعدیل ساختاری " و به تبع آن " قانون هدفمند کردن یارانه ها " و خروج کارگاه های زیر 10 نفر از شمول قانون کار ، فقدان قانون های حمایتی از مهاجرین ، شرایط رشد آمار کودکان کار را فراهم ساخته است . فقر و تنگدستی خانوارها ، افزایش آمار اعتیاد و طلاق ، بیسوادی والدین ، افزایش مهاجرت و رشد حاشیه نشینی در شهرهای بزرگ ، بی برنامگی نظام آموزشی در جذب جمعیت لازم التعلیم ، اجباری و رایگان نبودن تحصیل و..... از جمله عوامل این افزایش است.

آنان گرسنه اند و سوء تغذیه دارند. بیسوادند. تعدادی خصوصا مهاجرت کرده ها شب ها در خیابانها به سر می برند. گاه بیمارند ، بهداشت فردی برای آنان که در دامان امن مادری بزرگ نشده اند و از توشه محبت بی نصیب مانده اند ، معنایی ندارد. آنها به دلیل تولد خود در پایگاه های اجتماعی دون پایه جامعه امکان رشد ندارند ، استعداد و خلاقیت و علاقه برای آنان بار ارزشی ندارد. آنان تفاله زندگی رقت بار بی عدالتی در جامعه اند. آنان هستند اما دیده نمی شوند. محکومان زندگی کرم وار جامعه عاری از عدل و دادند. سهم امروز و فردای او از این زندگی و جهان ، کشاندن بار زندگی خود و خانواده اش است با دو دستان نحیف و ناتوانش . خانوادۀ خود و خانواده ای که تشکیل خواهد داد و از همین مسیر رقت بار می گذرد. نسل به نسل او بدبختی و بی نصیبی از این زندگی را با خود حمل می سازد.

هر چند تمامی کودکان جهان را باید نجات داد و تمامی افراد آگاه باید درگیر این مهم شوند ، اما شرایط کودکان کار کشور خودمان که روز به روز در حال افزایش است آن چنان تعریفی ندارد.

من و شما برای نجات آنان چه کارهایی می توانیم انجام دهیم و وظیفه دولت مردان و مردم عادی چیست ؟ آیا سیاست پرداخت نقدی یارانه ها که آن همه مدعی از بین بردن فقر بود واقعا موفقیت آمیز بوده یا اوضاع را نامساعدتر ساخته است ؟ آیا فقط والدین خود کودک او را مجبور به انجام فعالیت اقتصادی در زیر 15 سال می نمایند یا عده ای زالو صفت نیز از توان کار کودکانه بهره کشی می نمایند؟ چرا کودکان خیابانی توسط سازمان بهزیستی ، جمع آوری و تحت پوشش در آورده نمی شود؟ آیا انجمن خیریه ای با توان مالی و ابزاری موثقی برای حمایت آنان نمی توان بوجود آورد ؟ افراد خیر چرا به سوی این هدف متعالی اما پردردسر کشیده نمی شوند؟ چرا آنان را نمی بینیم و دلمان به درد نمی آید؟

کودکان کار فقط در شهرها به سر نمی برند. آنان در مناطق روستایی و عشایری نیز از زیر 7 سالگی بر روی زمین های زراعی کار می کنند ، گوسفندان را به چرا می برند ، قالی و نمد و... می بافند ، آنان خیلی زود تبدیل به مرد و زن کارکن می گردند که بهرۀ کارشان نیز از آن خودشان نیست. آنان نان آور خانواده اند. دست های پینه بسته و رنگ چهره تیره و پوست زِبر و پیشانی پر از خطوط که با زیر آفتاب قرار گرفتن پدید آمده است ، ارزانی ما به اوست. هدایت و کنترل و اختیار زندگی کودکان کار در شهر و روستا ، از دستان خودش خارج است . دنیای اسباب بازی یا کارتون برای آنان لذتی دست نیافتنی و حسرتی مادالعمر است.

کودکان کار و روز جهانی مبارزه با کار کودکان

بدترین معضل آنست که موجودیت کودکان کار در بین مردم عادی شده است. من و شما به ظاهر کثیف و غیربهداشتی کودکان شهرمان ، به جوراب و آدامس و بادکنک و... فروختن او، یا در جست و جوی زباله با فرو رفتن در سطل زباله های شهر و به حضور انگل گونه او در جای جای شهرمان عادت کرده ایم .

آری ، واقعیت تلخ آن که حضور کودکان کار در جامعه ما عادی شده است و گر نه فقط در روز 22 خرداد آنان را نمی دیدیم و یا با بی تفاوتی از کنار آنها نمی گذشتیم .

همه ما اعم از والدین خود کودک کار ، والدین غیر کودک کار ، تمامی مسئولین کشور از رئیس جمهور تا وزیر و نماینده مجلس و.... ، همگی در چنین فاجعه بشری که وجدان و انصاف را قربانی ساخته است مقصریم . کارشناسان رشته های مختلف که عزم را جزم نساخته اند و در بزرگنمایی زشتی دنیای کودکان کار نکوشیده اند نیز مقصرند. تمامی کسانی که دست به قلم دارند یا تمامی رسانه ها که در به پوشش درآوردن واقعیت کودکان کار کوتاهی کرده اند ، مقصرند.
با شعار نمی توان هیچ واقعیت عادی شدۀ رو به تزاید را از بین برد. وظیفه همگی شناساندن علل و علت العلل این پدیدۀ شوم است . نباید به بهانۀ جهانی بودن این تلخ نامه ، از کنار آن بی تفاوت بگذریم.

باید چه کرد ؟

1 - مهمترین رسالت تنویر افکار عمومی و تهیه گزارشات واطلاعات مسمتر از اوضاع زندگی کودکان کار در کشور است. باید با حملۀ گاز انبری از تمامی جهات ، زشتی ها و پلشتی های این دنیای مذموم را به تصویر کشانیم تا موضوع از حالت عادی بودن خارج و به مسأله حیاتی و بحرانی تبدیل گردد. که این از وظایف رسانه های جمعی خصوصا صدا و سیما و سایت های حساس به این مهم است.

2 - ما معلمان نیز در کلاس درس با بحث در این خصوص می توانیم حساسیت های لازم را برای دانش آموزان به وجود آوریم. آنان باید از واقعیت وجود کودکان کار در جامعه مطلع گردند تا امروز احساس همدردی و فردای مسئولیت زندگی اجتماعی خود تفکر حل بحران را داشته باشند.

3 - کودکان کار بدون هر نوع پشتوانه اجتماعی – اقتصادی ، قربانیان نابخردی همه افراد جامعه هستند . پس با ترویج آگاهی و بزرگنمایی و جذب سرمایه های افراد خیر و دلسوز می توان اذهان عمومی را حساس تر ساخت.

4 – با افزایش فشار بر دولت مردان و نمایندگان مجلس در جهت حمایت همه جانبه از آنان ، تشدید قانون کار در مجازات کارفرمایانی که کودکان را بکار می گیرند را خواستار شد.

5 - از جمله کارهایی است که می توانیم انجام دهیم و فعلا مهمترین تصمیم است لغو خروج کارگاه های زیر 10 نفر از حمایت قانون کار است. تمامی واحدهای تولیدی با هر چند تعداد کارگر ، باید تحت حمایت قانون کار به فعالیت خود ادامه دهند .

6 - اجرای مستحکم قانون تحصیل رایگان و اجباری ، می تواند از افزایش فعالیت کودکان کار ممانعت به عمل آورد. بدین طریق جهل و بیسوادی که از دلایل اصلی فقر و بکارگیری کودکان برای تأمین زندگی بخور و نمیر است ، نیز رخت بر می بندد.

بیایید با دست در دستان یکدیگر نهادن ، جامعه خود را برای زندگی پُر مِهر مهیاتر سازیم. قدر مسلم نجات کودکان کار از تلاش انجمن های حمایت از حیوانات یا محیط زیست و دریاچه های در حال نیستی و...... کم اهمیت تر نیست. ابتدا بیایید بشریت را نجات دهیم یا حداقل تلاش کنیم همسو همه را برای بقای یکدیگر نجات دهیم. **

** اطلاعات متن برگرفته از سایت "جمعیت کودکان کار و خیابان " است.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

آذربایجان شرقی

منتشرشده در نامه های دریافتی

گروه اخبار/ عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس با بیان اینکه برخی وزارتخانه‌ها پاداش پایان خدمت ۵۰۰، ۶۰۰ میلیون تومان دارند، گفت: پاداش پایان خدمت فرهنگیان، ۵۰، ۶۰ میلیون تومان است ولی همین مقدار هم با تأخیر پرداخت می‌شود.

منتشرشده در بازنشستگان

گروه اخبار/ سرپرست امور اداری وزارت آموزش‌ و پرورش درباره صدور احکام افزایش حقوق سال جدید فرهنگیان توضیخاتی داد.

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور