مراکز تربیت معلم از زمان تصویب در سال 1290 توسط شورای مجلس ملی تا الآن تغییرات زیادی را به خود دیده است و شاید عمده ترین تغییرات برای گذار از تعلیم و تربیت سنتی به سوی تعلیم و تربیت مدرن باشد که در این راستا مراکز تربیت معلمین نیز شاهد دگرگونی های بوده است.
معلمی را اگر شغلی حرفه ای و تخصصی نگاه کنیم می بایست نوع نگاه نیز حرفه ای باشد که این مهم در تصمیمات بزرگان تعلیم و تربیت از سال های بعد از قانون شورای ملی دیده می شود . تصویب اساسنامههای تخصصی در سال های بین 1312- 1353 بر این مهم تاکید میکند و از سویی اعزام نیروهایی برای تربیت در خارج از کشور و کسب تجارب سایر کشورها نیز در همین راستا بوده است.
مهمترین وظیفه این مراکز قبل از انقلاب تربیت و تأمین نیروهایی برای آموزش بیسوادان و افراد لازم التعلیم بوده است و هر کدام از تصمیمات بعد از تصویب شورای ملی رویکردها و پیامدهای خاصی را در بر داشته است ؛ شاید سپاه دانش را از بهترین سیاست گذاری و برنامه ریزی و تصمیماتی دانست که به صورت جامع تمامی نقاط کشور را در بر گرفت و نقطه امید بخشی را در کشور کلید زد.
استقبال فعلی از دانشگاه فرهنگیان بهواسطه وضعیت نابسامان اقتصادی و شغلی و استیصال جویندگان کار در سطح جامعه بوده نه علاقه و اشتیاق به شغل معلمی. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و نگاه توسعه گرایانه و انقلابی در تعلیم و تربیت توجه به جذب نیروی متعهد و متخصص اهمیت ویژهای یافت و تشکیل هیئت گزینش مرکزی و میدانی نیروهای خواستار جذب در تربیت معلم بهواسطه همین استراتژی بود و می توان گفت با کاستی و اشکالات متعدد مواجه گردید اما به هر حال به صورت کلی نیروهای نخبه را نتوانست جذب نماید و ورود به مقاطع کارشناسی و مهندسی و پزشکی در اولویت شرکت کنندگان در آزمونها بود و این از جمله آسیب ها در جذب نیروی معلمی بود باگسترش دانشگاهها و همکاری مراکز علمی با آموزش و پرورش می توان با قاطعیت گفت که نیروهای جذب شده در دانشگاهها و رشته دبیری با رتبه بهتر و انگیزه بیشتر تا حدی مشکل ضعف علمی و انگیزشی را تحلیل داد اما مشکلی که وجود داشت عدم تخصص کلی و جزئی در تربیت نیروها بود و دروس تخصصی در کنار دروس تربیتی وعدم هماهنگی و سنخیت این دو در رشته های مختلف در دانشگاههای کشورحرکت به سوی مراکز تربیت معلم و دانشگاه تربیت معلم را می طلبید. البته موضوعی که نباید از یاد برد نیاز شدید کشور به معلم منجر به تشکیل دانشسراهای چهار ساله گردید که از تخصصی ترین مراکز در طول تاریخ تربیت معلم می توان نام برد و به دنبال آن تشکیل تربیت معلم دو ساله و با دید منطقه ای و بومی گزینی نیاز آن سالها را مرتفع کرد خود دارای اشکلات و ایرادات فراوان نیز می بود
شاید از بدترین نوع به کارگیری نیرو از 6 منبع جذب در آموزش و پرورش به کارگیری سرباز معلم و استخدام آزاد بوده است که هنوز هم هر ساله از طریق نظام وظیفه و اعلام در جراید کثیر الانتشارجذب می شوند و استخدام تعدادی نیروی آزاد فارغ از آسیب ها در سنوات گذشته جذب شدند که از شوم ترین تصمیمات در این حوزه بوده است و در حال حاضر نیز حرف و حدیث های بسیاری در مجلس شورای اسلامی و نیروها ی حق التدریس و آموزشوپرورش وجود دارد.
از جمله تصمیمات مهمی که در سال 1387 و در نهایت تصویب اساسنامه در سال 1390 شورای عالی انقلاب فرهنگی گرفته شد تأسیس دانشگاه فرهنگیان بود و دلایل موافقان تأسیس دانشگاه فرهنگیان قابل تامل است که به نظر می رسد اغراق امیز و ایده الیستی بوده است لذا موارد زیر حول موارد مطرح شده قابل بررسی و ایراد است :
1- در سنوات اخیر و در طی هفت ساله گذشته دانشگاه فرهنگیان هیچ کمکی به جایگاه و منزلت اجتماعی و علمی و حرفه ای فرهنگیان ننموده است.
2- هنوز نا هماهنگی ها در جذب نیروی آموزش و پرورش وجود دارد و مشکل با وجود دانشگاه مرتفع نشده است.
3- نگرانی در خصوص معلمان آینده کشور وجود دارد.
4- دانشگاه فرهنگیان جایگاه عامی ویژهای پیدا نکرده و قابل قیاس با دیگر دانشگاه ها نیست.
5- فرصت بهتر ادامه تحصیل فرهنگیان که هیچ، ادامه تحصیل فرهنگیان مشکل مواجه شده و منع قانونی پیداکرده است.
6- ساختار مجتمع پیامبر اعظم و ارتباط با دانشگاه فرهنگیان نامشخص و در هالهای از ابهام فرورفته و موجب تقویت دانشگاه فرهنگیان نشده است.
7- دارندگان مدارج عالی در آموزش و پرورش با سیاسیکاری در این مراکز و ضعف هیئتعلمی در این دانشگاه همچنان حاشیه قرار دارند.
8- استقبال فعلی از دانشگاه فرهنگیان بهواسطه وضعیت نابسامان اقتصادی و شغلی و استیصال جویندگان کار در سطح جامعه بوده نه علاقه و اشتیاق به شغل معلمی.
9- روزمرگی و سیستم سنتی کتاب، استاد، دانشجو دانشگاه را به دبیرستان یا هنرستان شبیه کرده است.
10 دوری از آموزشهای خلاق و نوآورانه علمی و پژوهشی و ضعف اساتید در این حوزه مستولی است.
11- ناتوانی آموزش و پرورش و تداخل تصمیمات در سطح کلان تصمیم سازی و تحول را در این دانشگاه غیرممکن ساخته است.
12- کمبود بودجه و عدم بودجه اختصاصی در بعضی سنوات در مقایسه با سایر دانشگاهها نقاط قوت این دانشگاه را به تحلیل میبرد.
13- عدم وجود فضای کافی کلاس و دفتر برای دانشجو و استاد و جذب نیروی لازم برای سالهای آینده از مشکلات لاینحل این دانشگاه شده است.
14- توجه اسمی به سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و اجرای صرف آن مبنی بر راهاندازی دانشگاه ویژه فرهنگیان بدون در نظر گرفتن ساختار، نیروی انسانی، سرفصل دروس، بودجه مکفی فلسفه وجودی دانشگاه را با ابهام مواجه میکند.
بنابراین آنچه از تاریخ تربیت معلمی در ایران از بدو تأسیس تا الآن گفته شد مبین این مسئله است که سیستم تصمیمگیری و سیاستگذاری حول این موضوع بیشتر بر اساس مقتضیات زمان بوده است نه چارهاندیشی و برنامه بلندمدت و کارا و منحصراً برای گذار از دوران بحران و موقتی و گاهی عجولانه و با دستپاچگی تصمیماتی گرفتهشده است و بعد از تغییر افراد یا دولت سیاستگذاریهای قبلی پیگیری نشده و یا سیاستگذاریهای متضاد از قبل انجامگرفته و جز مواردی اندک سایر تصمیمگیریها و تصمیم سازیها بهواسطه تغییرات در اساسنامهها و تصویب موارد متعدد برای ترمیم در سالهای بعد ناکارآمدی تصمیم قبلی را نشان میدهد.
لذا من بر این مسئله اطمینان واثق دارم که عدم وجود زیرساختهای کافی و عدم وجود نیروها و اساتید کارکشته، پژوهشگر و صاحبنظر در این دانشگاه فرهنگیان و سیاسیکاری و سیاسی بازی و چندجانبه گرایی و مداخلات در این حوزه در سطح کلان، فلسفه وجودی این دانشگاه را مضمحل خواهد کرد.
لذا لازم و ضروری است :
1- در جهت ایجاد زیرساختهای فیزیکی لازم تدابیری اندیشیده شود. دارندگان مدارج عالی در آموزش و پرورش با سیاسیکاری در این مراکز و ضعف هیئتعلمی در این دانشگاه همچنان حاشیه قرار دارند.
2- به لحاظ تقویت بنیه علمی اساتید دانشگاه فرهنگیان اهتمام ویژه انجام گیرد .
3- از به کاری گیری اساتید بر اساس سلایق و خارج از ضوابط علمی و پژوهشی جلوگیری شود و درروند فعلی تغییر ایجاد گردد .
4- دانشگاه فرهنگیان بهمثابه اتاق فکری بکر برای حل معضلات و مشکلات آموزش و پرورش و بهوسیله دانشجویانی جوان و پرانرژی و با راهنمایی اساتیدی مجرب که میخواهند وارد این عرصه شوند انجام گیرد.
5- در دانشگاه فرهنگیان با انجام پژوهشهای علمی، بنیادی، تخصصی و کاربردی در جهت رفع مشکلات و معضلات قدم برداشته شود چراکه به نظر بنده وظیفه اصلی دانشگاه حل مشکلات تخصصی حوزه تحت نفوذ خود و تربیت نیروهایی پژوهشگر و مشکلگشا برای دستیابی به انسانهایی متعالی، جامعهپذیر و مستقل است
6- بر این اساس گنجاندن چند واحد مقالهنویسی تغییر آنچنانی درروند سنتی و قدیمی ایجاد نخواهد کرد و فلسفه وجودی دانشگاه فرهنگیان همچنان با ابهامات و التهابات فراوانی مواجه خواهد شد.
7- تأمین بودجه مکفی برای ایجاد اصلاحات فوقالذکر در اولویت قرار دارد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
کدامین بید لرزانی اسیر نفس طوفانی
تعدی تا به این حدی ز علم آموز ارزانی
تمدن علم خود گویا لباسی عاریت زیبا
به زیبایی نگر دانا برون از نفس شیطانی
ریاحین بوته گل ها را دهی تعلیم ای دانا
تجاهل عارفی تا کی اسیر بند نفسانی
کدامین باغبان باغی ثمرها را کند ویران
کدامین جلوه اثماری پذیرش علم نادانی
لباسی میش را پوشد فریبد برّه میشان را
هزاران شرم بادا بر چنین افراد پنهانی
عیان شد بر امانت مردمانی شد خیانت ها
الهی مرد را گویم قصاصی حکم یزدانی
بشر را آزمونی سلطنت بر نفس خود گویا
که همچون والدین آموزگاری چون پدر ثانی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/ در بخش پیشین ( این جا ) بخش نخست از مقاله پژوهشی " بازکاوی نظام گزینش معلم در ایران " را به قلم « احمد شبانی " از دبیران آموزش و پرورش بانه را مطالعه کردیم .
بخش پایانی از این مقاله ارزشمند تقدیم شما می گردد .
همچنین از همه مخاطبان و کارشناسان دعوت می شود مطالب علمی و کارشناسی خود را در این حوزه برای صدای معلم ارسال کنند .
گروه اخبار/
محسن بهارلو در پاسخ به این پرسش که مدیران و معاونین مدارس دونوبته شهر تهران از عدم دریافت حق الزحمه نوبت دوم از فرودین سال گذشته تا به امروز خبر میدهند، مطالبات آنها چه زمانی پرداخت خواهد شد؟ اظهار کرد: در حال برنامهریزی هستیم تا پایان خرداد ماه مطالبات این گروه را که تعدادشان زیاد هم نیست پرداخت کنیم.
وی افزود: البته برای پرداخت مطالبات این افراد که رقم آن حدود 500 میلیون تومان است، اعتباری تخصیص نیافته است اما از محل نقدینگی آموزش و پرورش شهر تهران اعتبار مورد نیاز را تامین و پرداخت میکنیم.
معاون توسعه و پشتیبانی آموزش و پرورش شهر تهران درخصوص سایر مطالبات باقیمانده معلمان شهر تهران گفت: در بحث حقالتدریس معلمان از سال 96 یک هفته و سال 97 دو ماه باقی مانده است همچنین حقالزحمه امتحانات نهایی خرداد و شهریور 96 باقی مانده است.
بهارلو تاکید کرد: عمده مطالبات مربوط به پاداش پایان خدمت بازنشستگان سال 96 است که تعداد این افراد در شهر تهران سه هزار و 130 نفر است و به 270 میلیارد تومان اعتبار برای پرداخت مطالبات نیاز است و هنوز اعتباری تخصیص نیافته است و در تلاش هستند تا بخشی از اعتبار را تامین و پرداخت کنند. ( خبرگزاری تسنیم )
انتهای پیام/
با سلام و سپاس از دست اندرکاران سایت صدای معلم:
عاجزانه و متواضعانه از همه آقایان و خانم های نویسندگان نامه ها و کامنت گذاران محترم خواهش می کنم که نام-نام خانوادگی و محل خدمت خود را ذکر کنند.
مگر نه این است که ما حرف منطقی و حق را می نویسیم پس چرا باید هویت خود را پنهان کنیم. پنهان بودن هویت ها شاید دال بر این باشد که ما خودمان هم به حرف حقی که می زنیم اعتقاد نداریم ؛ پس چطور انتظار داریم که افراد به اصطلاح مسئول ( که دنبال بهانه های واهی برای طفره رفتن از وظایف خود هستند) به فکر خواسته های جمعی ناشناخته باشند.
همان گونه که خواسته های ما شفاف است باید هویتمان هم شفاف باشد.
من فکر می کنم هیچ عذری برای مخفی نگه داشتن هویتمان نداریم. مساله دیگر اینکه انعکاس و کارایی کلام یک فرد با هویت معلوم بسیار بیشتر از کلام یک فرد مجهول الهویه است.
با سپاس.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه و تشکل/
« جمعی از فعالان صنفی » در ارتباط با برگزاری مجمع عمومی تعاونی مصرف فرهنگیان بیانیه ای صادر کرده اند .
متن این نامه که در اختیار صدای معلم قرار گرفته است به شرح زیر است
گروه اخبار/
مجمع عمومی شرکت تعاونی مصرف فرهنگیان استان تهران در روز شنبه مورخ ۹۷/۳/۱۹ راس ساعت ۹ در مجتمع فرهنگی ورزشی دکتر شریعتی واقع در خیابان شهید رجایی ، سه راهی نان ماشینی ، خیابان ستاره برگزار می گردد .
از عموم فرهنگیان عضو درخواست می شود در این نشست صنفی شرکت فرمایند .
پایان پیام/
معلم سرچشمه آگاهی است. معلم نماد دانایی و توانایی است. باور حاکم در هر جامعۀ سالم و توسعه یافته بر قداست فعالیت معلم بنا
شده است. اگر معلم را به شمع و دانش آموز را به پروانه تشبیه می سازند ، بدان دلیل است که معلم منبع نور و روشنایی است.
آنچه ذکر شد نه انشای ادبی بود و نه تعارف اجتماعی و نه به عنوان یک معلم خودستایی . وقوف به نقش معلم در تنویر افکار و رشد و
ترویج آگاهی مبنای توسعه پایدار نظام آموزشی هر کشوری است. طرح بیش از حد مشکلات و معضلات نظام آموزشی و گاه شاید بزرگنمایی آنها ، چه از سوی مسئولین با تعقیب اهداف بیشتر سیاسی تا اصلاحی و چه از سوی مجموعه فرهنگیان و کارشناسان و متخصصان ، حقیقتِ شغل معلمی و جایگاه آن را در اثرگذاری مستمر و حتی گاه تا پایان عمر یک فرد ، در هاله ای از ابهام نگه می دارد.
آنجایی که ما دنبال تقدیم " شأن و منزلت " خود از مسئولین نظام آموزشی هستیم و از این بابت بسیار گلایه مندیم ، خاستگاه هر دو در
مدفنی از سوء برداشت ، پنهان می ماند و برای همین است که مدام از ما اصرار هست و از مسئولان انکار. چون خود ما معلمان هم متوجه وجود این دو گوهر گرانبها یعنی شأن و منزلت در بطن شغلی خود نیستیم .
معلمان از جمله مشاغل مطیع و ملایم این جامعه هستند و همین باعث زایش یک محافظه کاری مؤدبانه و محترمانه ای در وجود و بین آنهاست که شاید به اشتباه آن را شأن و منزلت شغلی می نامند. وجود ترس و محافظه کاری به دلیل فردی یا اجتماعی ، رفتار ی قابل انتقال به دانش آموزان است. در کلاس درسی که یک معلم خارج از صفحات کتاب درسی ، چیزی بر معلومات دانش آموزان نمی افزاید ، کلاس به نوعی بی تفاوت ، همرنگ ، خسته کننده و بی روح است. انگار نه انگار که این دانش آموز مثلا 12 یا 16 سال سن دارد . دلمرده و افسرده . یک اثرپذیری عمیق از معلم خود اما بدون رگ و پی وراثت .
یک معلم بدون آن که بخواهد با رفتار بی تفاوت ، مــحافظه کارانه ، تکرار پذیر و بــی روح خود ، دانش آموزان کــلاس درس را به طــور معجزه آسایی خواب می کند . خواب بیداری بدتر از خواب واقعی است چون در آن فرد شدیدا بی هویت و بی هیجان و بی تحرک می گردد، اصطلاح مردگان متحرک !! و از اینجاست که خلاقیت ، ابراز وجود ، خودباوری ، رشد عقلانی ، برای دانش آموز رنگ می بازد.
بی اعتنایی معلم به اهمیت سپرده شدن 20 الی 300 دانش آموز در یک سال تحصیلی به او نتایج ناخوشایند چبران ناپذیری خواهد داشت . اگر یک معلم فقط دردها و رنج های خود را ببیند و ناتوانی فردی و اجتماعی خود را در حل و فصل آنها باور داشته باشد ، او به خطر افتادن سرنوشت و حقوق دانش آموزان خود را نخواهد دید.
یک روزمـــرگی تکرار شونده بی نتیجه و بدون بار ارزشــتی که امکان هر نوع رشــد روحی – عقلی را از دانش آموزان سلب می نماید. چنین معلمی هر دائم از شرایط شغلی خود ناراضی است و عدم انجام مسئولیت خود را منوط به همین شرایط ذکر می کند ، اما قربانیان اصلی این جو مخدوش دانش آموزان هستند. یا بهتر است بگوئیم آینده جامعه قــربانی چنین بی اعتنایی می گردد.
پس معلمی که به دلیل ترس و محافظه کاری و یا بی اعتنایی ، شهامت و توان نقد و ابراز نظر یا وجود ندارد نسل آینده را مطیع و کُپی یکدیگر تربیت خواهد کرد.
این چنین معلمان همان کسانی هستند که به جای درخواست حل مشکل درِ بسته نشدۀ کلاس ، دستور می دهند تا پاک کن لای در گذاشته شود و صورت مسأله در جای خود باقی می ماند . لذا دانش آموزان چنین معلمانی فقط به حفظیات درسی و گرفتن نمره عالی یا قبولی اکتفا می کنند . از نظر دانش آموزان چنین معلمانی سکوت در کلاس درس یعنی رعایت ادب و انضباط برای دریافت نمره 20 اخلاق و رفتار. یعنی جلب رضایت معلم. این برداشت نتیجه رفتار معلم با اوست.
بیایید الفبای ایستادن و تفکر کردن و نقد کردن و نتیجه گیری منطقی کردن را به آنان یاد دهیم بهتر است در چنین شرایطی ساده که تأثیرات منفی آن ممکن است تا آخر عمر بر باور و پنداشت دانش آموز رسوب نماید ، 5 دقیقه ادامه درس را متوقف کرده و از دانش آموزان بپرسیم به نظر شما با این درِ خراب که بسته نمی شود و صــدا یا سرمــای راهرو را به کلاس وارد می کند چگونه برخورد کنیم ؟ تا بچه ها بیندیشند و ابراز وجود نمایند تا رشد کنند تا ارزش گذاری سادۀ ساده را درک کنند.
آری به همین سادگی می شود در یک کلاس درسی نقد کرد ، جست و جو کرد ، رابطه منطقی علت و معلولی پیدا کرد و مهم تر از همه نتیجه گیری کرد ، بدین طریق دانش آموز یاد می گیرد که بی تفاوت نباشد و از کنار مسایل کوچک به سادگی عبور نکند. یعنی بایستد و تأمل کند. مشکلات فردای جامعه بدین نحو راه حل می یابد. و گرنه فردا اگر او مسئولی در یک سازمان گردد به جای بهبود شرایط سازمانی ، همان تخته پاک کن را لای درخواهد گذاشت و قصه نادانی ما ادامه خواهد داشت. داستان ریگ کفش و ادامه مسیر با آن را شاید در کتاب فارسی ابتدایی برخی به یاد دارند ، به جای آن که رفتن را با زخم ریگ کفش دشوار سازیم، بهتر نیست 30 ثانیه بایستیم و آن ریگ را از کفش خود درآوریم ؟
چرا :
برخی به جای حل مسایل کوچک ، حاضر به ایجاد دردسر بزرگترند؟!
بحث آزاد و نقد و بررسی هر مقوله مفید به زبان ساده در کلاس درس یعنی جسارت "خود نشانی "و تبلور رشد استعدادهای دانش آموزان .
دانش آموزان هر چند اراده و اختیار دارند و موجود انسانی هستند اما باید قبول داشته باشیم که همانند خمیری آماده شکل دهی و شکل پذیری هستند . این ما معلمان هستیم که باید در هنگام انجام وظایف شغلی خود مراقب نوع شکل دهی به این خمیر زنده باشیم. هیجان یادگیری آنان را به یأس و نومیدی ناشی از بی اعتنایی یا ترس خود قربانی نسازیم. در ماجرای تلخ مدرسه منطقه 2 تهران شاهد بودیم که خمیر دانش آموزان چگونه به اراده ما می تواند شکل منفی و مذموم به خود گیرد !
اگر معلم اصل احترام متقابل و نوع دوستی را در کلاس درس فراموش نماید و با برقراری مقررات سخت و خشک و انعطاف ناپذیر ، قدرت و توان ابراز وجود دانش آموزان را خاموش سازد ، انتظار داشتن مسئولانی پاسخگو با برنامه هایی تغییرپذیر و تحول زا برای فردای جامعه ، محال است.
ما دیروز آنان را به سکوت متأسی از ترس و اطاعت پذیری دعوت و راغب کرده ایم و امروز ثمره های آن را می چینیم. اگر امروز ما معلمان در تله های مسدود تربیتی 30 – 40 سال پیش خود گیر کرده ایم و هیچ امید فرجی برای رهایی از مشقت و فــقر و تنــگدستی برایمان وجود ندارد ما خود متهمیم. به یاد بیاوریم چند بار در هر جلسه کلاس درس گفتیم : حرف نزن . ساکت . سکوت امروز مسئولان همان مُهر خاموشی ماست که بر دهان و زبان ایام دانش آموزی آنان زده ایم.
"خودنشانی " همیشه بار منفی ندارد و می تواند جنبه های مفید و ارزنده ای هم داشته باشد. حداقل برای دانش آموزان خود که به دور از هر نوع قراردادهای نمایشی یا مرضی ما بزرگترها برای خودنشانی اند ، این اجازه را به آنان بدهیم تا خودی نشان دهند. تا خودِ قابل رشدشان را در منصه ظهور به نمایش بگذارند.
کلاس درس پایگاه توانمندی و عزم ماست که در انتظار تبلور آزادمنشی و آزادپنداری و نقد مفید و سازنده است.
بیایید الفبای ایستادن و تفکر کردن و نقد کردن و نتیجه گیری منطقی کردن را به آنان یاد دهیم. اول خودمان باید همه اینها را تـجربه کنیم تا اثرات مفید باور آنها در دانش آموزان ما جوانه بزند. راستی اگر کم بودن ساعت آموزشی و زیاد بودن حجم کتاب رشته ای خاص احتمال هر گونه بحث آزاد در کلاس را به معلم نمی دهد باید حداقل جلسه 1/5 ساعتی به هر معلم برای این مورد داده شود. قرار نیست همه معلمان مسایل اجتماعی – اقتصادی تحلیل کنند. هر معلم حیطه درسی خود را بکاود. دبیر شیمی از تلاش و زندگینامه دانشمندان و بزرگان علم شیمی ایرانی و غیرایرانی سخن گوید و دانش آموزان را در بحث شرکت دهد. و فیزیک و ریاضی و.... همین طور. این تجزیه و تحلیل یا این گفت و گوی به دور از نمره دهی سنتی نظام آموزشی ، شور و شوق دانش آموزان را می افزاید ، آنها فرصت شناخت و الگوجویی می یابند. آنها امکان "خودنــشانی "مفیـــد برای جامعه را می یابند.
اشتباه است که این 1/5 ساعت را در اختیار دبیر پرورشی قرار دهیم چون ارتباط معنوی معلم و دانش آموز ، عمیق تر از حتی ارتباط برخی از والدین با فرزندانشان است. ما باید این حلقه احترام معنوی را ارج نهیم تا جامعه ارجمند گردد. نعمت آزادی کلاس درس را با هیچ چیز دیگر مقایسه ، کم رنگ یا بی اثر نسازیم.**
** همکاران محترم ، قصد داشتم از دو واژه " آزاد اندیشی " و " خودنمایی " در متن بالا استفاده نمایم اما با مراجعه به سایت های گوناگون ، متوجه شدم که مفهوم هر دو واژه از قصد نوشتاری بنده به دور است لذا از مفاهیم " بحث آزاد " و "خودنشانی "، استفاده کرده ام. هدفم از واژه "خودنشانی " نمایش توانایی ها و قابلیت های خود است اما این اصطلاح در جایی نیامده است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید