هر چند که اواخر خرداد ماه برای اهالی آموزش و پرورش بسیار شیرین و دلچسب است ولی در مواردی باعث طرح شبهاتی در خصوص "پول مفت گرفتن" ! ما معلم ها می شود. چنان که می دانید معلم ها و دانش آموزان نه ماه از سال را در کنار هم در کلاس ها و مدرسه ها، با سیستمی فرسوده وتوان فرسا دست و پنجه نرم می کنند. بر سیستم آموزش و پرورش ما هم مثل هر سیستم بوروکراتیک دیگری، قوانین و روابط رسمی و غیر رسمی چندی حاکم است.
معلم ها و دانش آموزان هم به عنوان جزیی از اجزای این سیستم چاره ای جز تمکین به این "قوانین "و" روابط" ندارد. ویزگی بارز "قوانین" بوروکراتیکی سازمان ما، دست و پاگیر بودن آنها است، که نتنها در ارتقای کیفی سیستم نقش چندانی ندارند بلکه از یک سو مانع خلاقیت فردی معلم و دانش آموز و از سوی دیگرمانع چابکی سیستم می شوند.
"روابط "حاکم بر سیستمی که ما اهالی آموزش و پرورش درچارچوب آن تعریف می شویم ، به حدی غیر شفاف، ناسالم و غیر تخصصی است که بی اغراق چون تیشه ای بر ریشه نظام تعلیم و تربیت عمل می کند. این روابط نامناسب از یک سو به یمن مدیریت ناکارآمد،باندی و غیر تخصصی و سوی دیگر به جهت منفعلانه و غیر حرفه ای برخورد کردن ما معلم ها، روز به روز وسیع تر می شود.
برآیند حاکمیت چنین اتمسفری بر نظام آموزش و پرورش ما در بعد اجتماعی عدم موفقیت در پروراندن انسان های توسعه یافته و در بعد فردی استهلاک روانی معلمان و دانش آموزان و قرار دادن مستمر آنها در دو راهی انتخاب بین منافع کوتاه مدت مادی و ارزش های متعالی و هنجارهای صحیح آموزشی و پرورشی است .
این در حالی است که از منظر علمای تعلیم و تربیت، برای انسان هیچ لذتی فراتر از" لذت آموختن" متصور نیست.
پذیرفتن اینکه " یاد دادن" و" یاد گرفتن" از منظر فرهنگ دینی و تجارب زیسته ما ایرانیان نیز شان بسیار والایی دارد سبب می شود، بر تناقضات سیستم آموزش و پرورش فعلی افزوده شود.
با اوصافی که آمد، به رغم طعنه زنندگان، "اواخرخرداد"باز هم شرین است .چون نوید بخش تعطیلات سه ماهه ای است که "مای معلم" و "آنهای دانش آموز" را از چنین فضای فرساینده ای "رهایی" می بخشد.
"رهایی" از هر آنچه که می دانی بیهوده است ولی باید انجام بدهی."خلاصی" از رنجی که از آزرده شدن دانش آموزانت درمواجهه با انبوه تست ها،آزمون ها وکتاب های غیر مفید کارو...می بری.
"رهایی" از دردی که از جریحه دار شدن عزت نفس کودکان و نوجوانان این سرزمین به واسطه برخوردهای نامحترم و نا موجه اولیای آموزش و پرورش می کشی.
"رهایی" از دیدن امر و نهی های آمرانه ای که به واسطه ساختار هرمی سیستم آموزش و پرورش بر دانش آموزان اعمال می شود و فردیت،خلاقیت را درآنها سرکوب می کند.
و بالاخره" رهایی" از هر آنچه که "مای معلم" را از لذت یاد دادن و "آنهای دانش آموز" را از لذت یادگرفتن باز می دارد.ولی این فقط یک روی سکه است.
روی دیگر سکه فرصتی اس که این حس" رهایی" به ما می دهد. از آنجایی که علی القاعده "آزادی" ،باید خلاقیت و آفریینندگی به بارآورد، می توان انتظار داشت، بتوان از حس "رهایی" و" آزادی" از تنگناهای حرفه ای سیستمی که جزیی از آن هستیم ،حداکثر استفاده را در جهت جبران کاستی های همان سیستم برد.
به زعم من با پایان درس و مدرسه و آغاز تعطیلات تابستانی فراغتی حاصل می شود که بتوانیم علاوه بربازسازی روحی ،روانی و تمدد اعصاب، در ارتقای مهارت های فنی و حرفه ای خودمان در امر آموزش و پرورش هم بکوشیم و تاملی جدی در سبک معلمی و ارزش ها و انگیزه هایی معلمی کردن مان داشته باشیم
عزیزان همکار!
دیر زمانی است که اولویت دادن به مطالبه معیشتی سبب شده است که در یک دور "بدبینی" و"تیره انگاری" و "خود دست کم گیری" بیفتیم. مدت هاست به نداشته ها، خواستن ها، تیرگی ها و سختی های شغل مان تمرکز کرده ایم.
خیلی وقت است که ما توانایی ها و داشته ها، و انچه را که می توانیم به جامعه بدهیم را، از یاد برده ایم.
همراهان همدل!
روزگار درازی است که سرمایه های فرهنگی ،معنوی و اجتماعی مان را به بهانه مطالبات معیشتی راکد و معطل گذاشته ایم یا به ثمن بخس فروخته ایم.. در چند سال اخیر نوع، اولویت بندی وطرح مطالبات به گونه ای بوده است که به جامعه معلمان انرژی مثبت برای ادامه راه تزریق نمی کند.
انعکاس فعالیت ها صنفی در بین معلمان و سیستم آموزش و پرورش جز پمپاژ یاس و ناامیدی حاصلی نداشته است.
جان کلام آنکه مطالبات مان محدود شده است به معیشت و رفاه و... .در حالیکه ما باید مطالبه گر آرزوهای سبز برای ایران عزیز باشیم.
ما باید به عشق کودکان و نوجوانان این سرزمین، ارزش ها والای انسانی و اسلامی و هنجارهای صحیح تعلیم وتربیت را جز مطالبات اولویت دارمان قرار دهیم. چنین نگرشی و پاسخ درخوری که از مسئولان برای آن می گیریم به طور قطع برآورنده مطالبات معیشتی و منزلتی ما نیز خواهد بود.
تفکر خودانتقادانه ، بازاندیشی در ارزش ها و هنجارهای پذیرفته شده در حوزه تعلیم و تربیت و بومی سازی آنها درهر شهر و روستا، آشنا شدن با متدها جدید حرفه ای، کسب آگاهی از گره گاه های توسعه ای ایران عزیز و منطقه ای که در آن مشغول انجام وظیفه هستیم ... همگی از جمله کارهایی است که در ایام تعطیلات باید به آنها بپردازیم.
اگر توفیقی حاصل شود در سری یاداشت هایی به زمینه ها که می تواند محل تفکر خودانتقادانه ما معلم ها باشد، خواهم پرداخت.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
به اعتقاد بنده اکثریت فرهنگیان در احکام امسال شاهد کمترین افزایش نسبت به بقیه کارمندان دولت خواهند بود .
قضیه از این قرار است که مبنای افزایش احکام سالیانه معمولا بندهای اصلی احکام حقوقی هستند و صد البته همه ما می دانیم که با اینکه در ظاهر امر کلیه کارکنان دولت با اشل حقوقی یکسانی حکم می گیرند ولی در عمل برای سایر کارمندان بندهایی به احکام اضافه شده یا پرداخت هایی خارج از آن انجام می شود که باعث اختلاف فاحش در دریافتی فرهنگیان با سایر کارمندان دولت می شود که موضوع اعتراضات فرهنگیان در بی عدالتی هم همین ها است . ولی موضوع افزایش سالیانه معمولا همان بندهای اصلی است .
فرهنگیان به دلیل اینکه اکثرا دارای مدرک تحصیلی بالا هستند و حتی اکثرا دارای سابقه خدمت بیشتری هستند و احیانا به خاطر اعمال رتبه بندی و ... به ظاهر در احکام حقوقی در ردیف های اصلی که موضوع افزایش سالیانه است مبالغ بالاتری نسبت به بقیه کارمندان در حکم حقوقی خود دارند و یک فرهنگی در حکم حقوقی خود با کارمند مشابه خود از نظر میزان سابقه و ... احتمالا حکم حقوقی بالاتری دارد .
با این اوصاف شاید در ظاهر امر ، فرهنگیان یکی از گروه های هدف قانون مجلس برای ایجاد عدالت در بودجه امسال هستند ولی در عمل احتمالا بیشترین افزایش شامل دیگر کارمندان خواهد بود و فرهنگیان کمترین افزایش را خواهند داشت .
باید منتظر صدور احکام جدید بود !
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/ وزیر آموزشوپرورش با اشاره به اینکه هنوز هیچ وزارتخانهای پاداش پایان خدمت کارکنان خود را پرداخت نکرده است، گفت: پاداش پایان خدمت بازنشستگان فرهنگی سال 96 را در سه مرحله تسویه میکنیم.
برای آلودن دامن طنز ، به لوده گویی فردی که از راه الکی خنداندن مردم ، سرمایه می اندوزد ، بهای سنگینی باید بپردازیم .
طنز پردازی شیوه ای برای بیان آلام و رنج های یک ملت است که زبان آن بسیار برنده تر از لبه تیغ شمشیری است که بر گردن انسانی فرود می آید. طنزپردازی علمی یعنی طنازی سخن در لفافه احتیاط علیه ظلم و ستمی که بر ملتی فرود می آید. سخنی که نتوان به صراحت بیان داشت و لزومی به فهم آن توسط تمامی قشرهای موجود در یک جامعه نیست. تلویزیون باید با تهیه انواع مختلف برنامه ها خصوصا در حیطه طنز ، به ارتقای فرهنگ و باروری آن بیندیشد.
مخاطبین سخن طنز ، آگاهان جامعه هستند که در خواب ناز به سر نمی برند یا فقط به کسب معاش برای زندگی مرفه نمی اندیشند. زمانی که چارلی چاپلین ، پوتین خود را در آب داغ می جوشاند و به همراه سگ بدبخت تر از خودش آن را تناول می نمود به گرسنگی جهان یا بی خانمان های خود آمریکا دهن کجی می کرد. یا بازی ماهرانه او آن هم بدون هر نوع کلام آزاردهنده در عصر جدید ، خودباختگی و الینه شدن انسان را در لابه لای پیچ و مهره تکنولوژی به تصویر می کشاند. یا سریال طنز خانه به دوش مشهور به مراد برقی نزدیکی های انقلاب در تعمیق معنا ، بسیار ارزنده عمل کرده بود و حتی از عوامل روشن بینی مردم آن عصر علیه نظام شاهنشاهی گردید .
طنز پردازی بزرگانی چون گل آقا ( کیومرث صابری ) یا علی اکبر دهخدا ، تعهد و رسالت و معنا را با خود دارد . خواننده در پی یافتن کُنه مطلب تفکر می کند، می ایستد و به اندیشه فرو می رود . رسالت ادبی طنز یعنی توانایی ایجاد تغییر نگرش یا بینش در فرد. یعنی تأمل برای یافتن بهترین انتخاب یا شرایط کاری و زندگی.
دهه هاست که تلویزیون دچار وَهم گویی به جای طنزپردازی است. باری به هر جهت ، نتیجه فقط خندیدن و خنداندن برای زدودن افسردگی و غم موجود در بین اقشار گوناگون جامعه ، می شود جوک گویی بدون تأمل و تفکر فردی چون مدیری که طی حداقل 40 سال ، از این طریق ارتزاق نموده است. برای چون اویی که در سیستم مستهلک تلویزیون مستحیل گردیده است ، بیان حقیقی یا غیر حقیقی از ماجراها یا شیرین کاری هایش در دوران مدرسه ، کار شاقی نیست. او کارگردان و نویسنده و بازیگر برنامه های در ظاهر طنز است و غواصی در این عرصه را به نیکی می داند.
قبلا نیز گفته ام که برنامه فیتیله با اهانت به ترک ها به دلیل ترک بودن مقام رهبری ، تعطیل گردید و گر نه اولین بار که نبود رشته های فرهنگ در این جامعه پنبه می شد و امروز به شکلی دیگر ، معلم جامعه طعمه قهقه های مستانۀ ابلهانه گردیده است ، کو واکنشی ؟!
اگر به نقد باشد ما که خدا را شکر از نعمت تلویزیون به عنوان جعبه جادویی ، دهه هاست محرومیم. در چند سال اخیر کدام تولید ، باعث ایجاد شگفتی محافل روشنفکری جامعه گردیده است ؟ سریال پایتخت یا .....
مگر غبارروبی از دلهای رنجور ملت فقط با بالا و پائین پریدن چند هنرپیشه ، شدنی است ؟ یا با الکی و زورکی خندیدن آنان ؟
امروز نقد جدی بر برنامه های تلویزیون نیاز است و اگر کارشناسان ارتباطات یا رسانه در این خصوص کوتاهی می کنند ، تاوان سختی خواهند پرداخت. دیگر بازیگران بزرگی چون ژاله عُلوّ ، یا جمشید مشایخی ، محمدعلی کشاورز ، یا علی نصیریان و عزت الله انتظامی و....به فراموشی سپرده شده اند و اضمحلال هنرپیشه ها و فیلم ها و برنامه ها ، فقط مردم را به سوی برنامه های ماهواره هدایت می کند.
امروز تعهد طنز رامبد جوان یا مهران مدیری و..... در قبال این ملتی که عطش روشنگری دارند اما ادعای روشنفکری ندارند ، در چه حد و اندازه است که من معلم به یک دروغ بی اساس او یا به یک شیطنت گستاخانه کودکی او چنین غضبناک گردم ؟
یا او کیست که طرف سخن من باشد ، جز نماینده ای بی رسالت برای برنامه سازان که با گنجاندن هر پیام کم ارزش یا بی بها در برنامه های خود جهت عمومی کردن آنها برای تماشای کل جامعه ، معنا را قربانی خندۀ دو ثانیه ای می نمایند.
کاش می فهمیدند که قرار نیست تمامی برنامه های تلویزیون را در حد فهم همه مردم بسازند. یا درک می کردند که تلویزیون تخت به میراث رسیدۀ چند هنر پیشه نمای بی تعهد نیست که هر نوع و شکل که میل مبارکشان بکشد در آن ترکتازی نمایند. تلویزیون یا جعبه جادویی باید به هنر جادو کردن ملت با خیره و متحیر ساختن او بپردازد.
تلویزیون باید با تهیه انواع مختلف برنامه ها خصوصا در حیطه طنز ، به ارتقای فرهنگ و باروری آن بیندیشد. بیاید زبان گویای ملتی باشد که در فقر و جهل دست و پا می زنند. گویای مفاسد اقتصادی باشد که هر روز در گوشه و کنار این مرز و بوم رخ می دهد اما ملت از آن بی خبر است. تلویزیون به عنوان یک رسانه جمعی فقط محل کسب عده ای نیست ، تولید دانش و فرهنگ و ارزش و هنجار و تقویت و حمایت و غنابخشی آنها ، همگی از رسالت تلویزیون است.
ملت به خنده های ظاهری یا زورکی نیاز ندارد . این ملت انقلاب کرده به خوراکی برای تعقل و اندیشه نیازمند است. بهتر است عده ای از صحنه طنز و هنرپیشگی وداع گویند تا برای نسل جوان امکان ایجاد تحول به وجود آید.
جناب مهران مدیری ،
اگر درک و فهم درستی از معلمی در این سرزمین داشتی ، در یک رسانه ملی ، می فهمیدی چگونه سخن گویی . برای من شخصا این لُودگی پشیزی نمی ارزد و خشم من برای قربانی شدن طنز در این مقتل است که نگران از دست دادن خیلی چیزها در این جامعه بی اعتنایم .
اگر مردی ، از جامعه فرهنگیان عذرخواهی نما ، و گر نه نیرزد آنچه هیچ نیرزد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
با پایان ایام امتحانات و فرا رسیدن فصل تابستان و فراغت خیل عظیم دانش آموزان از تحصیل، بحث پرکردن اوقات فراغت و نحوه استفاده بهینه آنان از روزهای تعطیل داغ شده و اصولا بهینه سازی اوقات فراغت فرزندان در روزهای تعطیل به مهم ترین دغدغه اولیا بدل می شود.
جامعه انتظار دارد، متولیان آموزش و پرورش، دانش آموزان را در این بخش از سال نیز زیر پر و بال خود گرفته و در قالب کلاس های هنری، ورزشی، تقویتی و سرگرمی،مانع سرگردانی،اتلاف انرژی و یا گرایش آنان به سرگرمی های مضر و مفسده انگیز شوند.
اعتماد اولیای دانش آموزان به قشر فرهنگی موجب شده که محیط مدرسه به فضاها و اماکن دیگر برای پوشش فعالیت های دانش آموزان ترجیح داده شود.غافل از آن که سالن های ورزشی و کانون های فرهنگی، تربیتی وابسته به آموزش و پرورش به دلیل فقدان اعتبار مالی،فقر امکانات و تجهیزات و عدم بهره مندی از مربیان متخصص و مجرب رمقی برای جذب دانش آموزان نداشته و از سویی دانش آموزان نیز با مشاهده وضعیت حاکم بر فضاهای فرهنگی آموزش و پرورش،رغبتی به حضور در این اماکن نشان نداده و پرسه زدن در خیابان و پارک را ترجیح می دهند.
مدارس اکثر کشورهای خارجی به پیشرفته ترین سالن ها و وسایل ورزشی و سرگرمی های سالم مجهز هستند واصولا ورزش مدارس زیربنا و پایه ی ورزش قهرمانی است.بسیاری از ورزشکاران و چهره های مطرح هنری و فرهنگی،تربیت یافتگان مدارس هستند.
اما مدارس و اماکن ورزشی، هنری وابسته به آموزش و پرورش ما با کمترین میزان سرانه که حتی قادر به تامین هزینه آب و برق خود نیستند چه نقشی می توانند در راستای توسعه ورزش همگانی و تربیت قهرمانان ورزشی و معرفی نخبگان هنری ایفا نمایند؟
کدام مدرسه و یا کانون فرهنگی ما شرایط و ظرفیت پرورش استعدادهای هنری نسل نوجوان و جوان کشور را داراست؟
مقایسه امکانات مدارس و مراکز فرهنگی خارج کشور با داخل کشور عمق فاجعه را به خوبی به تصویر می کشد.
نگاهی به کارنامه شخصی و رزومه افتخارات ورزشکاران اروپایی و آمریکایی بیانگر پرورش این نسل در مدارس و باشگاه های ورزشی وابسته به نهاد مدرسه است اما مدال آوران ورزشی ما گل های خودرویی هستند که سیستم آموزشی ایران نقشی در پرورش و تقویت قوای جسمانی و آماده سازی آنان در مسیر کسب افتخارات ورزشی ندارد.
با توجه به ظرفیت های کانون مدرسه، توقع از نهاد آموزش و پرورش برای پوشش اوقات فراغت دانش آموزان در وهله اول و شناسایی،جذب و تربیت نیروهای مستعد دانش آموزی با هدف درخشش در عرصه ورزش و هنر در وهله دوم،بیهوده است و ما هم چنان باید به تک ستاره های با اراده و متکی به خود،در عرصه افتخارات ملی چشم بدوزیم.
پر کردن اوقات فراغت دانش آموزان و تربیت نسلی هنرمند، ورزشکار و قهرمان در سایه افزایش اعتبارات، تامین امکانات، ایجاد انگیزه، استفاده از مربیان مجرب و همکاری همه دستگاه های اجرایی با نهاد تعلیم و تربیت، محقق می شود و اگر تربیت نسلی با این خصایص، برای دولت،حائز اهمیت است باید زمینه و بستر آن را در چارچوب نهاد آموزش و پرورش و با برنامه ریزی دقیق در اولویت قرار دهد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
« صدای معلم » درگذشت مادر گرامی آقای « مهدی بهلولی » همکار محترم را به ایشان و خانواده محترم شان تسلیت می گوید .
پایان پیام/
جانا ز کریمانی طالب ره عشقی را
آن عشق اهورایی خورشید لقا جانا
احوال خودی با خود با حافظ و مولانا
مقیاس نباید کرد ای دوست سخن گویا
با درک معانی هان محبوب میان خلقی
یک قرن پس از قرنی محبوب جهان عشقی
هر چند به لفظی هان معنا بشود درکی
ظرف علم تأمل کن درکی بکنی عزمی
گوهر به هنر آرا سنجیده هنر گویی
با نغز کلامی هان اندیشه گل بویی
اندیشه کنی هر آن بی قافیه اندیشی
مستقبل و ماضی را آتش بزنی حالی
با حافظ و مولانا هر شاعر والایی
همراه دلا دانی دانای سخندانی
از موج طلب دریا بخشش کندم لعلی
آن لعل گهر نابی از مخزن دریایی
با تجربه عشقی هان حافظ بشدش حافظ
سعدی بشدش سعدی جاحظ بشدش جاحظ
خاطر نه حزین جانا چشمت بکنی درویش
فارغ ز بلایایی با بار معاصی خویش
با رنج تحمل کرد عاشق ره سختی را
بر گنج رسیدش او بر گنج روان دنیا
پندار من از عارف هر زاهد با تقوا
با فعل عمل رؤیت آمال عمل گویا
بر شاخ نبات حافظ اسرار بگوید هان
بی شهد و شکر کامی شیرین نشود انسان
تلخی بکشی جانا لا وصل تو را هجران
دوری ز حرامی کسب با کسب حلال انسان
تلخی سخن گاهی پاداش شود شیرین
شیرینی تلخی ها حسنی است دلا آمین
با عشق دگرگونی در باغ طبیعت هان
خونین جگران رؤیت با آه غمین هر آن
هر محرم و نامحرم با عشق جگر خونین
در بند اسارت ها افتاده بسی غمگین
شیرین و عزیزی لا هر عشق دلا رنگین
بر محرم و نامحرم دردی است بسی سنگین
با باز دهان شیری رؤیت کنندش دندان
رؤیت بکنی خشمش لا خنده گمان انسان
حالی تو بپا انسان ایمن ز تبسّم شیر
لبخند کنی فرضی در دام بلایی گیر
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
وجود برخي کاستيها در حوزههاي مختلف حقوق کودكان، مسئولان امر را بر آن داشت تا با تدوين قانوني جامع در جهت حمايت از کودکان و نوجوانان ضمن بازشناسي حقوق اين افراد، ضمانت اجراهاي کيفري مناسبي در قبال ناقضان اين حقوق پيشبيني نموده و در عين حال با اتخاذ تدابير پيشگيرانه و حمايتي، از ارتکاب جرم عليه ايشان جلوگيري نمايند.
ايده اوليه تصويب قانون ويژه حمايت از کودکان و نوجوانان قرباني جرم و آزارديده براي نخستينبار در مجلس ششم مطرح شد. در سال ١٣٨١ قانون ويژه حمايت از کودکان و نوجوانان در ۹ ماده مورد تصويب قرار گرفت که بهزعم فعالان اين حوزه داراي نواقص بسياري بود. ازجمله ايرادهاي مهم آن استثناكردن والدين و ساير اولياي قانوني از شمول قانون بود؛ در حالي كه بر اساس تحقيقات علمي بيشتر كودكآزاريها درون خانوادهها رخ ميدهد.
هرچند وفق اين لايحه کليه افراد زير 18 سال مشمول اين لايحه ميشوند، لکن بايد توجه نمود که افراد بزهکار در نظام حقوقي ايران در صورت رسيدن به سن بلوغ، داراي مسئوليت کيفري تام بوده و در دادگاههاي اطفال که شعبي از دادگاههاي عمومي هستند وفق مقررات عمومي آيين دادرسي محاکمه ميشوند لذا از مزاياي حمايتي اين لايحه بيبهره خواهند بود. بهعلاوه اين قانون، کودکآزاري را جرم عمومي اعلام کرده كه بدون نياز به شكايت شاكي خصوصي قابل تعقيب است.
خلأهای قانوني و نواقص حقوقي موجود در قانون پيشين حمايت از کودکان و نوجوانان نشان داد که قوانين مربوطه در اين زمينه کارآمد نبوده و لاجرم نياز به تغيير و بازنگري اساسي دارند. پيشنويس ابتدايي لايحه جديد حمايت از کودکان و نوجوانان در معرض خطر يا بزه ديده در سال 86 مطرح و پس از بازبيني و اصلاح در معاونت حقوقي قوهقضائيه با همكاري نمايندگان نهادهاي مختلف دستاندركار و يونيسف، به صورت يک لايحه در سال 88 به دولت تحويل داده شد.
اين لايحه متشکل از 4 فصل است که به صورت کامل، از تعريف کليات، تشکيلات و جرايم و مجازاتها تا تحقيق، رسيدگي و تدابير حمايتي در آن مطرح شده است. در تدوين لايحه جديد از تجربيات كشورهايي نظير فرانسه و آمريكا استفاده شد و تلاش شد بخشي از تعهدات بينالمللي ايران از جمله كنوانسيون حقوق كودك و پروتكلهاي الحاقي به آن مورد توجه قرار گيرد. در اين لايحه وظايف نهادهايي مثل وزارت کشور، آموزش و پرورش، بهزيستي، دادگستري و مجموعههاي مرتبط مشخص شده است.
سرانجام لايحه نهايي حمايت از کودکان و نوجوانان پس از اصلاح و تصويب در کميسيون لوايح دولت دهم با ٤٩ ماده در سال 1390 به مجلس ارايه شد و در سال 91 در دستور کار مجلس شوراي اسلامي قرار گرفت. اين لايحه در طول سالهاي 92، 93 و ٩٤ در کميسيون فرعي و اصلي حقوق قضائي و کارگروههاي متعدد و مرکز پژوهشهاي مجلس بررسي و دچار تغييرات و اصلاحات متعددي شد. بررسيهاي چندباره در کميسيون فرعي و اصلي و کارگروههاي متعدد تاکنون مانع تصويب اين لايحه شده است.
در ماههاي پاياني سال 96 برخي از نمايندگان از اتمام بررسي لايحه حمايت از کودکان و نوجوانان در کميسيون قضائي و حقوقي مجلس خبر دادند. به گفته آنان اين لايحه پس از اصلاحات چندباره در 51 ماده در کميسيون اصلي به تصويب رسيده و پس از رسيدگي به بودجه سال ٩٧، در صحن علني مجلس مورد بررسي قرار خواهد گرفت. بررسي بودجه 97 تمام شد و اما اين لايحه در دستور کار مجلس قرار نگرفت.
باتوجه به شرايط اقتصادي و اجتماعي جامعه که شاهد افزايش خشونت عليه کودکان هستيم و کودکان بسياري در معرض آسيبهاي شديد روحي، رواني و جنسي قرار دارند، انتظار ميرفت در ماههاي ابتدايي سال 97 اين لايحه در دستور کار مجلس قرار گيرد اما مشخص نيست تا چه زمان بايد شاهد پايمال شدن حقوق قانوني کودکان باشيم و چند سال ديگر براي بررسي و تصويب آن بايد انتظار کشيد؟
بر اساس آمارهاي رسمي، حدود يکچهارم از جمعيت کشور را افراد زير ١٨سال تشکيل ميدهند و با توجه به آسيبپذيري افراد زير 18 سال تدوين مقرراتي خاص در جهت حمايت از حقوق ايشان در جامعه، ضروري است. اين لايحه با هدف حمايت از افراد مزبور تنظيم گرديده و تا حدودي قادر به رفع نيازهاي موجود ميباشد.
بدون ترديد در شرايط کنوني، ضروريترين گام عملي تسريع در تصويب لايحه حمايت از کودکان و نوجوانان است چراکه در صورت تصويب بخش زيادي از مشکلات و آسيبهاي اجتماعي برطرف شده و حقوق كودكان ايرانزمين را در بسياري از حوزهها تثبيت ميكند.
واقعيت اين است که تصويب لايحه حمايت از کودکان و نوجوانان در مجلس تنها گام اول براي رسيدن به مقصود است و بايد براي افزايش آگاهي خانوادهها و حتي کودکان نسبت به حقوق قانونياشان تلاش کرد. همچنين نهادهای دولتی و مدنی بايد با برنامههاي کوتاه و ميانمدت به حساسسازي جامعه نسبت به کودکان کمک و از آسيبهاي بيشتر جلوگيري کنند.
حال که پس از مدتها انتظار قرار است در روزهاي آتي اين لايحه براي بررسي و تصويب در صحن علني مجلس مطرح گردد بايد منتظر ماند و ديد با توجه به همه ضرورتهاي تصويب نهايي اين لايحه، آيا پرونده لايحه مذکور در اين دور از مجلس بسته خواهد شد؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید