شاید در کشور ما کمتر کسی باشد که نداند کنکور سراسری با سئوالات چهار گزینه ای (که متکی به دانش سطحی حفظ کردنی و ترفندهای تست زنی است) تا چه حد به نظام تعلیم و تربیت و سایر نظام های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی کشور و جوانان و خانواده های آنان انواع آسیب ها را وارد ساخته است؛ به گونه ای که فارغ التحصیلان دانشگاهی امروز ما به جز ترفند های تست زنی هنر دیگری ندارند و از حداقل کارایی برخوردارند.
از طرفی مافیای کنکور با گردش مالی سالانه بالغ بر 10 هزار میلیارد تومان به قدری قدرتمند است که طی 11 سال گذشته اجازه نداده دو قانون سازنده (در سطح کشورهای پیش رفته جهان) که در جهت تقویت سابقه تحصیلی دانش آموزان و کاهش ضریب تأثیر کنکور بوده، اجرا شود.
متأسفانه مجری اصلی این دو قانون، چون خود در بقا و تقویت هر چه بیشتر کنکور ذینفع است با تفسیرهای غلط و منفعت طلبانه از مفاد قوانین، با مافیای کنکور همراهی کرده است و هر بار که فشارهای مردمی سبب می شود گام کوچکی در جهت تقویت سابقه تحصیلی دانش آموزان (که متکی به سئوالات تشریحی ذهنی و در سطوح مختلف یادگیری است) برداشته شود؛ مافیای کنکور همه عوامل خود را بسیج کرده و با غوغا سالاری، هیاهو، جوسازی و تبلیغات سوء گسترده رسانه ای و فشار بی امان به نمایندگان مجلس، اعضای دولت، قوه قضائیه و صدا و سیما سعی می کنند مانع تصمیمی سازنده شوند که نفع اکثرجوانان کشور در آن است.
قدرت مالی این مافیا به اندازه ای است که می تواند چند صد میلیون تومان هزینه کند تا تصمیمی علیه منافعش در کشور گرفته نشود ولو این که این تصمیم به نفع داوطلبان و در جهت ارتقاء کیفی تعلیم و تربیت و توسعه همه جانبه ملی باشد. متأسفانه اعضای این مافیا خود را دانش آموز کنکوری و خانواده او جازده و با سوء استفاده از این عناوین خود را مخالف مافیای کنکور معرفی می کنند. اما این بار تصمیم جدید شورای سنجش و پذیرش دانشجو عامل تحرکات وسیع مافیای کنکور شده و سبب گردیده که با همه قوا وارد صحنه کارزار شود.
آنها به دانش آموزان سال آخر متوسطه که در کلاس هایشان ثبت نام کرده و ارقام زیادی را علی الحساب از آنها گرفته اند، گفته اند، امتحانات نهائی مهم نیست فقط سعی کنید قبول شوید ولو با معدل 10 شورای سنجش و پذیرش دانشجو در آخرین جلسه خود برای دوازدهمین سال (1398)، بازهم خلاف اجرای قانون رأی داد و به جای تصمیم سازنده افزایش تأثیر قطعی سابقه تحصیلی به میزان 60 درصد و بالاتر، بازگشت به عقب کرد و رأی به همان مصوبه چهارسال قبل داد (تأثیر قطعی 30 درصدی سابقه تحصیلی).
از سوی دیگر، همه عوامل مافیای کنکور بسیج شده اند که مانع همین مصوبه بسیار ضعیفی شوند که می خواهد تنها 30 درصد به سابقه تحصیلی دانش آموزان اهمیت دهد.
سئوال مهم این است که چرا مافیای کنکور نمی خواهد سابقه تحصیلی (نمرات امتحانات نهائی دانش آموزان در پایه سوم متوسطه و پیش دانشگاهی) حتی در حد ضعیف 30 درصد در پذیرش دانشجو نقش داشته باشد؟ این سئوال پس از توضیحاتی پاسخ داده خواهد شد.
نکته طنز آمیز و جالب این است که این بار اعضای مافیای کنکور خود را دانش آموز نخبه و معدل بالا معرفی می کنند و ناشیانه عامل تأثیر قطعی سابقه تحصیلی را خودشان (مافیای کنکور) معرفی می کنند؟ در حالی که مافیای کنکور فقط به افزایش تأثیر کنکور رضایت می دهد نه به افزایش تأثیر سابقه تحصیلی! پس چه طور ممکن است مافیای کنکور ضریب تأثیر سابقه تحصیلی را که علیه منافع خودش است افزایش دهد یا به تأثیر قطعی تبدیل کند؟
مافیای کنکور در 11 سال گذشته با سابقه تحصیلی هراسی به طور مستمر علیه امتحانات نهائی اتهامات گوناگونی را وارد کرده است، بنابر این هیچ گاه در پی تقویت سابقه تحصیلی نبوده است. نمونه اتهامات وانگ های ناروای مافیای کنکور به امتحانات نهائی به شرح زیر است:
ثانیا- با این که خانه از پای بست ویران است ، خواجه در بند نقش ایوان است، آزمون های چهار گزینه ای کنکور از کمترین ویژگی استاندارد های آموزشی برخوردار است؛ با این حال سازمان سنجش و مافیای کنکور هر روز به سئوالات امتحانات نهائی می تازند و از استاندارد نبودن این سئوالات دم می زنند.
از دیدگاه علم سنجش آموزش و ارزشیابی آموزشی، سئوال استاندارد سئوالی است که قبلا درباره گروه نمونه افراد مورد نظر آزمون شده باشد و با دو مشخصه علمی: 1- روایی (Validity) و 2- اعتبار (Reliability) معرفی شود. این نوع سئوال بر اساس دستورالعمل خاص و به شیوه یکسان اجرا، نمره گذاری و تفسیر می شود. برای تفسیر نمره آزمودنی در آزمون استاندارد شده لازم است هنجار هایی بر اساس عملکرد گروه وسیعی از آزمودنی ها فراهم شود. بدیهی است چنین آزمونی با آزمون های معلم ساخته که فاقد هنجار محاسبه شده برای مقایسه عملکرد آزمودنی ها است، تفاوت دارد.
در حال حاضر آموزش و پرورش بانک سئوالات استانداردی دارد که بارها برای دانش آموزان پایه سوم و پیش دانشگاهی اجرا و هنجار یابی شده است. البته در امتحانات نهائی دیده شده از آزمون های معلم ساخته نیز استفاده شده است، اما اگر سابقه تحصیلی محور ورود به دانشگاه باشد دیگر نباید از آزمون های معلم ساخته استفاده کند.
جالب اینجاست سازمان سنجش در حالی انگ غیر استاندارد بودن سئوالات امتحانات نهائی را بر وزارت آموزش و پرورش وارد می کند که آزمون های عینی چهار گزینه ای کنکور متکی بر حافظه و سطوح نازل یادگیری است و غالبا از کمترین ویژگی سئوال استاندارد برخوردار است (به خاطر ایجاد رقابت سخت میان داوطلبان، با توجه به چهار پاسخ آماده شده، از محتوای مبهم و تردید آمیز برخوردارند و به منظور گمراه ساختن داوطلب طراحی می شوند، لذا کمترین درجه روائی و اعتبار را دارند) و در بسیاری از موارد می توان از طریق ترفندهای گوناگون بدون خواندن سئوال، پاسخ صحیح را از میان چهار گزینه تشخیص داد (که این ویژگی اعتبار سئوالات را مورد تردید قرار می دهد). اما سئوالات تشریحی امتحانات نهائی سطوح مختلف یادگیری را در بر می گیرد و پاسخ آن متکی به ذهن افراد است، زیرا بایستی پاسخ توسط داوطلبان خلق شود بنابراین ترفند ناپذیر است.
اکنون باید به سئوال کلیدی این یادداشت پاسخ داده شود:
چرا مافیای کنکور از اعمال تأثیر قطعی سابقه تحصیلی وحشت کرده و سراسیمه همه عوامل خود را به سوی قوای سه گانه، صدا و سیما و سایر رسانه ها گسیل داشته است؟
مافیای کنکور در 11 سال گذشته همه قدرت اجرائی، مالی و نفوذی خود را به کار گرفت تا توانست نه تنها مانع اجرای دو قانون مجلس شورای اسلامی (مصوب تاریخ های: 9 / 8 / 86 و 10 / 6 / 92 ) شود ، بلکه سابقه تحصیلی را به خاک سیاه صفر بنشاند و کنکور را با ضریب 100 تنها معیار و یکه تاز پذیرش دانشجو قرار دهد.
تصمیم اخیر شورای سنجش و پذیرش دانشجو مبنی بر اعمال تأثیر قطعی 30 درصدی سابقه تحصیلی که همان تصمیم کهنه سال های 1393 و 1394 است که سازمان سنجش آموزش عالی با کمک سایر اعضای مافیای کنکور با هیاهو و غوغاسالاری توانست در دادخواست مادر یک دانش آموز همه خواسته های خود را بگنجاند و باهدایت او به دیوان عدالت اداری مانع ادامه تأثیر قطعی نمرات امتحانات نهائی شود؛ این بار شکل و تاکتیک حمله به سابقه تحصیلی را تغییر داده اند و همه سرمایه های انسانی خود را به میدان آورده اند.
علل این همه هیاهو به شرح زیر است:
1- اعضای مافیای کنکور که همان صاحبان بسیاری از آموزشگاه های کنکور هستند، ساختار، برنامه ها، محتوا، روش ها، وسایل، پوسترهای تبلیغاتی و بسته های آموزشی را بر اساس سئوالات تستی و انواع ترفندها سامان داده و بیم آن دارد، به مرور ضریب تأثیر قطعی سابقه تحصیلی بیشتر و بیشتر شود و دیگر کسی درپی تست زدن (این فعالیت غیر سازنده و رقابت های ناسالم) نباشد و همه کسب و کارش درهم ریخته می شود؛ در حالی که اولا- چند سال طول می کشد این اتفاق بیفتد ؛ ثانیا- اگر سابقه تحصیلی محور قرار گیرد، ضمن این که درگیر فعالیت سازنده همراه رقابت سالم و مفید (توسعه سئوالات تشریحی در سطوح گوناگون یادگیری) می شود؛ کسب و کار آنها از رونق بیشتری برخوردار خواهد شد.
2- مافیای کنکور به ثبت نام کنندگان خود در برابر دریافت ارقام چند میلیونی (به ویژه از دیپلمه های دارای معدل 10 تا 14) تضمین های رتبه های 1 تا سه رقمی کنکور داده اند. که با این تصمیم شورا نمی توانند به قول خود عمل کنند. خوشبختانه با توجه به این که حدود یک سال تا کنکور 98 وقت باقی است، آمار آنها که تا کنون ثبت نام کرده اند بسیار کم است.
3- آنها به دانش آموزان سال آخر متوسطه که در کلاس هایشان ثبت نام کرده و ارقام زیادی را علی الحساب از آنها گرفته اند، گفته اند، امتحانات نهائی مهم نیست فقط سعی کنید قبول شوید ولو با معدل 10، مهم این است که ما شما را با رتبه بالای کنکور روی صندلی رشته پزشکی دانشگاه تهران می نشانیم. اتفاقا برخی از آنها می توانند به قولشان عمل کنند؛ نمونه آن را، احتمالا خیلی ها چندی پیش در تبلیغ یکی از این آموزشگاه های کنکور در سیمای جمهوری اسلامی مشاهده کردند، که با ذکر نام دختر خانمی با معدل 9.5 که در رشته دندانپزشکی یکی از دانشگاه های معتبر کشور قبول شده،مرکز خود و بسته های آموزشی خود را تبلیغ می کردند. یا داوطلبی که با معدل 13 رتبه اول کنکور سال 88 را کسب کرد. آمار این نوع ثبت نام کنندگان نیز هنوز خیلی کم است. سازمان سنجش در حالی انگ غیر استاندارد بودن سئوالات امتحانات نهائی را بر وزارت آموزش و پرورش وارد می کند که آزمون های عینی چهار گزینه ای کنکور متکی بر حافظه و سطوح نازل یادگیری است و غالبا از کمترین ویژگی سئوال استاندارد برخوردار است
4- محور اصلی و مرکز ثقل آموزش آموزشگاه های کنکور ترفندهای تست زنی است؛ اکثر آنها به هیچ وجه در زمینه سئوالات تشریحی کار نکرده اند و تجربه ای در این زمینه ندارند؛ بنابر این وقتی ضریب تأثیر امتحانات نهائی قطعی می شود، ثبت نام کنندگان تقاضای آموزش نحوه پاسخ گوئی به سئوالات تشریحی را دارند و اینجاست که این مراکز کم می آورند و برای همین عوامل خود را بسیج کرده اند که به مجلس شورای اسلامی و دادگستری و دیوان عدالت اداری بروند، با مقامات وزارت علوم ، به ویژه سازمان سنجش که با آنها همدل و همراه است رأی زنی کنند، مقاله و یادداشت در رسانه ها علیه سابقه تحصیلی و امتحانات نهائی منتشر کنند و ...
5- اصولا- آموزشگاه های کنکور از سئوالات تشریحی متنفرند، چون این سئوالات ترفند ناپذیرند، سئوالات تشریحی تنها متکی به حافظه داوطلبان نیست، بلکه لازم است آنها زحمت بکشند و توانائی های ذهنی خود را به کار گیرند، مطالب کتاب های درسی را عمیق بخوانند و انواع سئوالات در سطوح مختلف یادگیری شامل: درک مفهوم، تحلیل، کاربرد، ارزشیابی و خلاقیت را بارها و بارها حل کنند و راه حل های جدید آن را که زودتر به پاسخ می رسد کشف کنند.
6- مطمئنا مجلس ضریب تأثیر 30 درصد را افزایش خواهد داد و احتمالا سال 98 ضریب تأثیر کنکور حد اقل 60 درصد تصویب خواهد شد و در این صورت آموزشگاه های کنکور می دانند که اگر سال 98 سابقه تحصیلی با ضریب 60 درصد (که 30 درصد بسیار درصد ضعیف وشکننده است) اعمال شود، سال 99 این ضریب به 85 درصد افزایش می یابد و همه کسب و کار و ترفندها و حقه های تست زنی آنها نقش بر آب خواهد شد، لذا با همه قوا به مصوبه شورای سنجش و پذیرش دانشجو و هر که موافق افزایش ضریب تأثیر قطعی سابقه تحصیلی است حمله می کنند.
اما اگر آنها تفکر سازنده گرا داشته باشند و بپذیرند کنکور با سئوالات چهار گزینه ای خسارت های زیادی حتی به فرزندان و خانواده های وابسته به خودشان وارد کرده و می کند و همه تلاش خود را به کار ببرند که سابقه تحصیلی با ضریب قطعی بالاتر (مثلا 60 درصد) تصویب شود و فعالیت های خود را روی سئوالات تشریحی متمرکز کنند، نه تنها کسب و کارشان رونق بیشتری خواهد داشت، بلکه از تلاش های غیر سازنده و تخریبی تست – محوری به سمت توسعه علم و فناوری که سازنده و بالنده است و پیشرفت همه جانبه در کشور را در پی دارد، گام برخواهند داشت.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
امروز یکشنبه 7 مرداد نشست خبری « علی زرافشان » معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش در ساختمان شهید بهشتی برگزار گردید .
زرافشان پس از سخنرانی به پرسش های خبرنگاران پاسخ داد .
« صدای معلم » در این نشست پرسش های نسبتا مفصلی را مطرح کرد که پس از پیاده سازی منتشر خواهد شد .
پایان پیام/
نقد و نگرانیِ سنّت گرایان حوزه و دانشگاه و برخی نیروهای ارزشی پیرامون سند ۲۰۳۰، ناخواسته به اهرم فشاری علیه خلاقیت، تفکر انتقادی، آزادمنشی، قدرت انتخاب، استفاده از تجربه های مثبت بشری و نوگرایی در مدیریت آموزش و پرورش کشور تبدیل شده است.
این ها دلسوزانه و به بهانه دفاع از داشته های بومی، از آن طرف بوم افتاده اند.
استفاده از تجربه های مثبت بشری مذموم نیست.
کانال تربیت و توسعه
سلام
ولی محترم سمیرمی ،
نمی دانم توان دفاع از حیثیت شغل معلمی را دارم یا خیر، اما چون ایمان دارم عیار معلم دلسوز حقیقی حتی بالای 24 است ، لذا قلم به دست شدم تا چند کلامی با شما داشته باشم . هیچ جملۀ بنده یقین نمی تواند کلی باشد و طی تحصیل و خدمت خود همگی شاهد بر هر نوع معلم یا همکار بوده ایم . دردنامۀ این ولی هنوز تأیید یا تکذیب نشده است اما می تواند کم و زیاد گویای واقعیت های جاری باشد. لذا :
این که می گوئید تربیت و آموزش فرزندم را هیچ می انگارند اما آستین پیراهن او را بزرگنمایی می کنند ، این درد 40 ساله ماست. با پوزش از همکاران ، به جای آن که در پی عفت نگاه و پاکی تصور باشند دیده شدن آرنج تا مچ دست مردان را تابو فرض گرفته اند. کجا آمده است که معلم و دانش آموز مذکر باید چنین کند؟ آئین نامه انضباطی !
نمی توانم در سایتی که متعلق به فرهنگیان است جور دیگر بنویسم اما یقین داشته باشید که گناهی در دفترچه اعمال ، از این قِبل نگاشته نمی شود. این یعنی عقب نگه داشتن باور نوجوان و جوان سرزمین من. جملۀ زیبایی در این خصوص نوشتید عینا می آورم :
" از آنجا که ما ایرانی ها در محدودیت ها استعدادهایمان شکوفا می شود......"
آری ؛ دقیقا درست است . ما ایرانی ها خلّاق شرایط قوانین و دستورالعمل های غلط و غیر منطقی و یا تحمیلی هستیم. تا فشاری احساس کنیم فوری راه میان بُر را می یابیم و خود را خلاص کرده و به تحسین و مرحبای خود نشسته و به وضع کنندگان آن موارد قاه قاه می خندیم.
از این که وقتی معلمی ضعف هایی برای تدریس یا اخلاق خود دارد در کلاس درس با ابزار نمره ، این کاستی را جبران می کند شکی نیست اگر علاقه مند بودید می توانید یادداشتی تحت عنوان " ناکارآمدی ابزارهای سنتی حکومت معلم در کلاس و نیاز به تحول در نظام آموزشی "را در 21 بهمن سال 96 در همین سایت مطالعه نمائید. خصوصا نمرۀ مسمتر حدود اقتدار معلم گردیده است. معلمان مُنصِف بر اساس خلاقیت خود بر روی این نمره مانور می دهند چون گذاشتن شرط تشویق برای گرفتن نمره خوب در امتحان پایانی و دادن نمره مسمتر بر اساس آن به عنوان آخرین فرصت برای کوشش جبرانی و در به خود آمدن دانش آموزی که طی سال تحصیلی غفلت ورزیده یا مشکل خانوادگی داشته و یا بیمار بوده و بسیار مؤثر هم هست.
دبیر جغرافیایی داشتیم که در سال 57 از لحظه نشستن بر روی صندلی شروع به گفت و گوی داغ سیاسی می کرد تا یک ربع آخر زنگ که به روخوانی کتاب می پرداخت ، البته یکی از دانش آموزان می خواندند. ایشان در حالت نشسته مثلا کشور کوچکی مثل فلسطین را برای کلاس 40 نفره در نقشه نشان می دادند ! و اصلا از جای خود بلند نمی شدند . غالب دانش آموزان دعایشان همیشه خدایا معلم درس نپرسد هست، دانش آموز متوجه نتایج چنین کوتاهی نیست و برخی از معلمان از این فاکتور برای استراحت خود یا برای از کار در رفتن خود سوء استفاده می نمایند.
این که نمره 17 دانش آموز یک کلاس در قرائت فارسی زیر ده شده یک فاجعه آموزشی است و ناشی از ضعف معلم و مدیر مدرسه است ، یک دانش آموز هر چقدر هم ضعیف باشد حداقل می تواند در روخوانی کتاب فارسی نمره قبولی بگیرد! مگر این که عقب ماندۀ ذهنی باشد. بنده معلم پسر شما را نمی شناسم اما تجربه چنین می گوید.
عدم گوش دادن به شکایات یا اعتراضات اولیا توسط تمامی کارکنان مدرسه نیز دال بر پوشش دادن خطاها و ضعف هاست. ترس از افشا یا بزرگنمایی کاستی ها کادر مدرسه را به فرار از اولیا هدایت می نماید. من مطمئن هستم چند همکار دلسوز کاری در این دبیرستان مشغول به کار هستند اما چگونه شرایط غمنامۀ شما را تحمل می کنند در عجبم !
از عدم تشکیل انجمن اولیا و مربیان ، چگونه اداره بی خبر می ماند ؟ چرا اولیا طی سال تحصیلی اعتراضی به ادارۀ متبوع ننموده اند؟ آیا اولیا نیز مقصر نیستند ؟ این تقصیر اگر عین واقعیت است دامن تمامی کادر مدرسه اعم از مدیر و .... را هم به ماجرا می کشاند. آیا گزارشات و امضاهای آن ساختگی بوده یا اصلا گزارشی به اداره ارسال نگردیده است ؟ قصور اداره در این مورد کمتر از کادر مدرسه و اولیای دانش آموزان نیست.
به اعتیاد معلم اشاره نمودید تصورش بسیار سخت است . معلم از سوراخ سوزن رد می شود تا جذب آموزش و پرورش شود. این موضوع را باید به اثبات برسانید و خدای نکرده افترایی در کار نباشد. گاه افراط در کشیدن سیگار نیز فرد را همانند معتادها نشان می دهد. البته این به منزلۀ دفاع نیست ، باورش برای من معلم سخت است.
اما چند کلامی با مسئولان آموزش و پرورش :
وقتی برای بازدید مدارس به مناسبت هایی خاص برای ارضای خاطر خود بابت عمل طبق وجدان و دلسوزی ، به بزرگترین و خاص ترین مدرسه می روید و روبان های رنگی را با قیچی دور گل در سینی نقره ای با خنده های مستانۀ قدرت می بُرید، نتیجه اش پنهان ماندن ضعف ها و کاستی های اکثر مدارس سراسر کشور است. وقتی به خود زحمت نمی دهید تا با هلی کوپتر به آن مدرسۀ دورافتادۀ محروم فلان شهرستان بروید نتیجه اش رشد قارچی خطاها و لرزش های معلم و مدیر و......همان مناطق است. تقویت محرومیت به دلیل غفلت شما مسئولان باعث ظلم به آموزش کودکان و نوجوانان این سرزمین می گردد.
به یاد دارم تا دهه 70 ، ادارات آموزش و پرورش و حتی واحد پژوهش هر استان از افت تحصیلی و دلایل آن صحبت می کردند. آن قدر این واژه را می شنیدیم که عذاب وجدان می گرفتیم. اما بعد راه حل قبولی تحت هر شرایطی را برای دانش آموزان وضع نمودید و حتی تا در خانۀ معلم برای گرفتن نمره قبولی رفتید و آنقدر به او زنگ زدید که در مضیقه اخلاق قرار دادید و در نهایت با انفجار اخلاقیات ، حسن و حسین قبول شدند!! و بعد از درصد قبولی سخن گفتید. میانگین درصد قبولی همکار در ناحیه ، استان و کم مانده که در کشور را نیز پیگیری کنید غافل از ناهمگنی مدارس سراسر کشور. مدارس برخوردار و نیمه برخوردار و نابرخوردار را به خطا یکی دیدید و چنین شد که دیگر تصمیمات شما پاسخگوی واقعیت های موجود مدارس کشور نشد ، آنها فقط به چند مدرسه خاص اطلاق می گردیدند و این یعنی ترویج خطا و افت واقعی آموزشی. این بار دیگر فقط افت تحصیلی نبود ، افت اخلاقیات و ارزش و آموزش کشور هم بود.
فلسفه نمرۀ مستمر چیست ؟ آیا بدین طریق تلاش نمودید تا معلم در کلاس درس قدرت ادارۀ کلاس داشته باشد ؟ تا برخی از معلمان از دانش آموز عصیان گر کلاس ، بتوانند انتقام بگیرند و دل شان خنک شود. کمک به نمرۀ پایانی است ؟ اجبار معلم به پرسش شفاهی است ؟ ترساندن دانش آموزان از این اقتدار معلم است؟ و.....
معلم وظیفه شناس که می داند کجا و کی پرسش شفاهی داشته باشد یا کتبی ، به سنسور یا حسگری برای کنترل خود نیاز ندارد. چرا معلم را از حال طبیعی خود خارج نموده اید ؟ مگر دبیران ما چنین هدایت می شدند ؟ از به نام ترین دبیران شهر بودند چون هم آموزش می دادند و هم پرورش . امروز چه اتفاقی افتاده که خطای معلم یا کادر مدارس رو به افزایش است ؟ بحران کلی در اخلاقیات جامعه به وجود آمده یا مدارس ما دچار سونامی ارزشی گردیده اند؟ شما با دو شقه کردن وظیفۀ شغلی معلم و خلق نقش دبیران پرورشی در مدارس ، روح تربیت یا پرورش را از تعلیم و آموزش او گرفتید و نتیجۀ این جداسازی ، امروز با بحران های اخلاقی ( ناظم دبیرستان معین منطقه دو تهران ) و بحران های ارزشی ( مدرسۀ مورد خطاب همین ولی دانش آموز سمیرمی ) نمایان می شود. روح شغل معلمی در ترکیب هر دو وظیفۀ او توأمان زنده بود. حال این روح اسیر و عبد ناخالصی های فرهنگی است که شما بدان تزریق نموده اید.
نویسندگان و کارشناسان این همه در نوشته های خود آژیر خطر و قرمز را برای وزارت آموزش و پرورش به صدا در می آورند اما دریغ از جان پناه رفتن و تفکر اساسی برای یافتن راه حلی مؤثر.
جناب وزیر ،
وقتی مدیرکل یک منطقه کاستی را از وزارتخانه پنهان می سازد و قدرت یا اختیار عدم ارائه گزارش واقعی را دارد بدون آن که آب از آب تکان بخورد نشانگر دو واقعیت است :
1 ) انجام شرح وظایف همانند اسفنجی است که خطاها در سوراخ های آن می تواند پنهان بماند و با چشم غیرمسلح قابل رؤیت نیست.
2 ) اگر مدیر کلی قادر به پنهان سازی واقعیت های ناخوشایند است پس مدیر هم می تواند از مدیر کل برخی چیزها را پنهان سازد . چون سیستم ، بیمار احوال یا کج مدار است. پس معلم و یا هر نقش دیگر نیز از مدیر مدرسه و..... یعنی حاکمیت بی تفاوتی در کانونی که پنهان کاری در آن بلامانع است. واژه به من چه ؟ در چنین جامعه ای زیاد شنیده می شود . گاه تبدیل به یک اپیدمی کاملا مسرّی می گردد. نوعی بی خاصیت سازی انسانهای متعهد و ارزشمند در شغل خود. همان ژست مشهور انداختن کتف ها به بالا و کف دست باز و آویزان در دو طرف بدن : و بیان به من چه !
دادن نمره به میل معلم نه گرفتن آن بر اساس میزان یادگیری دانش آموز یعنی به خطر افتادن ماهیت اصلی نمره در ارزشگذاری آموزشی. یعنی کارکرد نمره تبدیل به اسلحه ای برای امیال شخصی گردیده است. یعنی دوری از اصل آموزش و پرورش. دانش آموزان وقتی شاهد چنین تزلزلی در عملکرد معلم هستند ، نمی توانند به مصداق های ارزشی دسترسی یابند و فردا در لابه لای جامعه به دنبال ابزارهایی برای کنترل و هدایت دیگران خواهند بود یعنی برهم زدن توازن حیات.
جناب وزیر ،
وقتی از شرایط نامناسب زندگی معلمان سخن می گوئیم و کسی بدانها گوش جان نمی سپارد ، نتیجه اش موجودیت همین مسایل است. معلم امروز به این نتیجه رسیده که به من هر چقدر می دهی ، من هم همانقدر جانفشانی خواهم کرد. یعنی همان مصداق گذشتگان : هر چقدر پول دهی همان میزان آش خوری یا هر چه در آش بریزی همان در قاشق ات در می آید.
آری برهم زدن قاعدۀ معلمان دیروز شرح وظایف معلمان امروز گردیده است و در این بین اصلا معلم را محاکمه ننمائید که با در بن بست نگه داشتن او اخلاقیات و وجدان شغلی و نجابت و وقار و صبوری او را قربانی کرده اید. تک تک نمایندگان این همه سال با تمامی وزرایی که کارکرد آنها در جهت بهبود اوضاع معیشتی معلم و توسعۀ آموزشی کشور ، ناکافی بوده است در این بین مقصر و حتی مجرمند.
جرمی که مورد مؤاخذه قرار نمی گیرد ، حبس و مکافات ندارد ، چون ماجرای پنهان سازی واقعیت از مدیر مدرسه آغاز و تا اون بالا بالا ها می رود. دست بالای دست بسیار است !
در جامعه ای که آموزش و پرورش در قتلگاه بی تفاوتی و هیچ انگاری مسئولین می سوزد ، چگونه انتظار اصلاح منش و قاعده و قانون باید داشت ؟
نظام آموزشی ما امروز آبستن حوادث بیشماری خواهد بود و بدتر آن که من معلم از این اوضاع هیچ دچار تعجب و شگفتی نمی گردم، چون چنین گردیدن آنقدر بدیهی است که نوشتۀ این ولی سیمرمی نه مرا به شک می اندازد و نه شگفتی .در انتظار وقایع تلخ تر از این هم
خواهیم بود...
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/ رئیس مرکز سنجش وزارت آموزش و پرورش با اشاره به برگزاری تست هوش در پایه هفتم گفت: برای اولین بار در گزینش دانش آموزان تیزهوش بهجای استفاده از آزمون پیشرفت تحصیلی غیراستاندارد از آزمون هوش استاندارد استفاده شده است.
" در اکثر کشورهای غیرتوسعه یافته بوروکراسی به جای این که دموکراتیزه شود نوعی دولت زدگی بوروکراسی به خود گرفته است . " ( 1 )
قصد داشتم این مطلب را پس از نشست رسانه ای فاطمه مهاجرانی رئیس مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان و دانش پژوهان جوان ( این جا ) بنویسم اما فکر کردم شاید این بار وضعیت متفاوت باشد .
سه شنبه 19 تیرماه در نشست خبری « فاطمه مهاجرانی » رئيس مركز ملي پرورش استعدادهای درخشان و دانشپژوهان جوان با موضوع تشريح برنامههای المپياد جهانی زيست شناسی 2018 پس از آن که موضوع برگزاری المپیاد با سخنرانی و پرسش و پاسخ خبرنگاران در عرض کم تر از 45 دقیقه از ظرفیت پیش بینی شده 2 ساعت به پایان رسید از خانم مهاجرانی پرسش کردم :
اگر برگزاری امتحان ورودی مدارس پایه هفتم به سبک پیشنهادی مرکز سنجش باعث اعتراض گسترده داوطلبان و خانواده ها شود مسئولیت آن بر عهده چه شخص یا کدام بخش آموزش و پرورش است؟
مهاجرانی :
آموزش و پرورش یک خانواده است. خانواده هم مشکلاتش را در درون خودش حل می کند و یک سخنگوی واحد برای اعتراضات پیدا خواهد کرد .
صدای معلم :
با کمک رسانه ها ؟
مهاجرانی :
آموزش و پرورش جایی است درست مثل ارکان و اجزاء دیگر جامعه و حکومت که همه سعی می کنند به نوعی قصور و اشتباهات خود را به گردن دیگری بیندازند حتما با کمک رسانه ها. اگر کسی بخواهد قدرت رسانه را دست کم بگیرد حتما آسیب خواهد دید. رسانه ها بازوی توانمند مدیران هستند. اما در این مورد ما اعتقاد داریم که آموزش و پرورش یک خانواده است ، تصمیماتی که گرفته می شوند در راستای تصمیماتی است که وزیر خواسته اند و به همین خاطر همه پشت این تصمیم هستیم و کمکمان را می کنیم و امیدوار هستیم که در این زمینه بهترین نتیجه را بگیریم. "
پس از مدت ها کش و قوس بر سر آزمون مدارس تیزهوشان و نحوه برگزاری آن سرانجام 5 مرداد این امتحان سراسری با شرکت 150 هزار نفر برای تعیین 15 هزار نفر برگزار شد .
بر اساس مشاهدات آزمون دهندگان این آزمون همان آزمون ریون ( Raven ) بوده است . بر خلاف آن چه خانم مهاجرانی و سایر مسئولان ستادی تصور می کنند آموزش و پرورش یک خانواده نیست
( Raven ) از شناخته شده ترین تست های سنجش نمره بهره هوشی است که از آن با عنوان تست هوش تصویری نیز یاد می شود.
آزمون ریون از ماتریس ها یا سری تصاویر انتزاعی تشکیل شده است و سوالات با درجه دشواری فزاینده ای چیده شده اند که ضریب هوشی افراد را به خوبی به چالش می کشند.
لازم به ذکر است که افراد با دادن تست هوش تصویری ریون براساس امتیاز یا بهره هوشی یا همان iq ای که بدست می آورند در 7 طبقه تقسیم می شوند. ( این جا )
این آزمون در سالهای متمادی گذشته به عنوان یکی از آزمونهای مشاوره ای درکنار آزمون جان هالند برای هدایت تحصیلی دانش آموزان مورد استفاده قرار می گرفت اما در سالهای بعد آزمونهای دیگر جایگزین این آزمون گردید .
برخی از مخاطبان و ذی نفعان در این آزمون نسبت به محتوای آن انتقاداتی داشته اند .
حتی برخی عنوان می کنند که تعدادی قبلا از محتوای آزمون اطلاع داشته اند که البته با توجه به سوابق مرکز سنجش می تواند مورد تامل و مداقه قرار گیرد .
برخی از منتقدان عنوان می کنند بهتر بود برای ورود به مدارس سمپاد آزمون استاندارد دیگری استفاده می شد که علاوه بر دقت، صرفا IQ را نسنجد بلکه جنبه های دیگر روانشناختی از جمله هوش اجتماعی و هوش هیجانی و استعداد را نیز سنجش نماید ...
اما نکته مهم اظهارات حمید رحمانی معاون مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان و دانش پژوهان جوان در گفتوگو با خبرنگار حوزه آموزش و پرورش گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان است .
رحمانی می گوید :
" در برگزاری این آزمون مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان صرفا بهره بردار است و استانداردهای پذیرش را تعیین کرده و در نهایت منتظر اسامی اعلامی از سوی مرکز سنجش آموزش و پرورش است تا بتواند برنامههایی مدون را طبق سیاستهای وزارت آموزش و پرورش برای پذیرفته شدگان اجرا کند.
وی با تاکید بر اینکه مرکز نقشی در فرایند برگزاری آزمون ندارد، ادامه داد: طراحی سوالات توسط گروهی از متخصصان برگزاری آزمون و توسط سنجش آموزش و پرورش انجام شده است. "
پرسش این است که آیا معاون این مرکز حتی یک بار محتوای آزمون را چک کرده است که متوجه شود این همان آزمون آماده ای است که نیازی به متخصصان مرکز سنجش نداشته باشد ؟
از سوی دیگر ایشان برای فرار از پاسخ گویی در برابر فشار افکار عمومی از همین حالا توپ را به زمین مرکز سنجش انداخته است و فقط گفته است که تعیین استانداردها با ایشان و مجموعه آن هاست .
حال پرسش از خانم مهاجرانی آن است که آن خانواده آموزش و پرورش چگونه می خواهد این مشکلات را در درون خود حل کند در حالی که معاونش مسئولیت را به دیگری احاله داده است .
مگر پرسش صدای معلم چه بود ؟
زمانی که سیاست گذار یک واحد و مجری واحد دیگری باشد بدون آن که مسئولیت ها کاملا تعریف ، مشخص و یا تبیین شده باشند طبیعی است که معاون مرکز تیزهوشان بخواهد دیگری را مقصر بداند .
مرکز سنجش وزارت آموزش و پرورش حداقل در 2 سال گذشته نتوانسته است کارنامه قابل قبولی در زمینه برگزاری سالم امتحان نهایی داشته باشد .
نکته تاسف آور این که هنوز عامل و یا مقصران لو رفتن سوالات امتحان نهایی معرفی نشده اند .
آیا برای پلیس فتا و سایر عوامل که سایر ماموریت های خویش را در مدت زمان خیلی کوتاهی به نحو احسن انجام می دهند انجام این کار امری مشکل بوده است ؟
آیا مسئولان تصور می کنند در این موارد " مدیریت زمان " به نوعی کمک به " حل مساله " است ؟
ناتوانی وزارت آموزش و پرورش در چنین مقولاتی موجب شده است تا حتی سازمان های دیگر مانند سازمان سنجش که حتی خودشان هم کارنامه قابل قبولی در زمینه کاری شان ندارند طلبکار آموزش و پرور شوند . ( این جا )
بر خلاف آن چه خانم مهاجرانی و سایر مسئولان ستادی تصور می کنند آموزش و پرورش یک خانواده نیست .
آموزش و پرورش جایی است درست مثل ارکان و اجزاء دیگر جامعه و حکومت که همه سعی می کنند به نوعی قصور و اشتباهات خود را به گردن دیگری بیندازند .
به باور من شکاف قدیمی و زخم کهنه " اداره – مدرسه " نه تنها بهبود یپدا نکرده است که عمیق تر و وسیع تر هم شده است .
تلفن خانم مهاجرانی زنگ می خورد ...
" سلام . ببخشید . جلسه هستم . "
رئیس مرکز تیزهوشان قبلا در برابر خبرنگاران گفت :
" اگر کسی بخواهد قدرت رسانه را دست کم بگیرد حتما آسیب خواهد دید. رسانه ها بازوی توانمند مدیران هستند. "
کجای تعریف مساله مشکل دارد ؟
( 1 )
نگرشی بر بنیان های دولت مدنی در غرب ، انوش جعفری ، انتشارات آرون ، چاپ اول ، ص 133