گروه استان ها و شهرستان ها - رضا قاسم پور/
نشست مدیران هنرستانهای هنرهای زیبای کشور یازدهم شهریور ماه اولین نشست سراسری مدیران هنرستانهای هنرهای زیبای سراسر کشور به میزبانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار گردید .
این نشست یک روزه به منظور ایجاد وحدت رویه، گسترش و حفاظت از کیان هنرستانهای هنر و همچنین افزایش بهره وری و رفع موانع و چالش های موجود با حضور مدیران سراسر کشور و مسئولین مربوطه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سالن اجتماعات وزارت ارشاد برگزار گردید .
در این مراسم پس از خیرمقدم گویی و تشریح اهداف حضور مدیران در نشست یک روزه توسط دکتر الهیار فومنی فرصتها و تهدیدات پیش روی هنرستانهای هنر تبیین گردید .
در ادامه مدیران استانهای تهران، اصفهان،فارس ،البرز و آذربایجان شرقی به نمایندگی از سایر استانها و به انتخاب دفتر تجهیز و توسعه هنرستان ها مشکلات و تونمندی هنرستانها را به سمع و نظر حضار رساندند .
به دلیل ادا نشدن حق مطلب نمایندگان استانهای زنجان و یزد پشت تریبون قرار گرفته و مباحث مطروحه را تکمیل تر و شفاف تر بیان نمودند.
در ادامه نشست راحله رودکی مدیرکل برنامه و بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، قاسم خسروی مدیرکل امور اداری ،خانم استادقاسم کارشناس مسئول هنرستانها، سرابی مدیر کل دفتر نوسازی و تحول اداری در حوزه های تخصصی خود نکاتی را به مدیران یادآور شده و همچنین به سوالات و نقطه نظرات مدیران پاسخ دادند .
در این مراسم همچنین دکتر رفاهی به نمایندگی از هنرستان هنرهای زیبای زنجان پیشنهادات چندی ارائه نمودند ( از جمله تشکیل انجمن هنرستانهای هنر کشور ، بررسی برنامه ها و رهیافت های سند تحول آموزش و پرورش و... )که برخی از آنها به اتفاق آرا تصویب و به دستور جلسه نشست افزوده شد .
نگاهی به هنرستانهای هنرهای زیبا
سلسله هنرستانهای هنرهای زیبا افزون بر چهل عدد در گستره جغرافیای کشورند.
این هنرستانها مخرج مشترک وزارتین آموزش و پرورش و فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده و با قوانین مدون آموزش و پرورش اداره میشوند.
با توجه به این که متولی رسمی آموزش هنر در کشور وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، لذا طبق توافق دو وزارتخانه، تأمین مدرسین دروس عمومی بر عهده آموزش و پرورش و تأمین هنرآموزان تخصصی و همچنین امکانات سخت افزاری به عهده ارشاد می باشد .
وجه تمایز هنرستانهای هنر دوره نوجوانی دوره رویاپردازی نوجوانان ماست و هنر کاری است دلی و روانخواه.
در هنرستانهای هنر تعلیم و تربیت توأمان صورت میگیرد. دروس تخصصی هنرجویان رشتههای هنری عمدتاً کارگاهی و عملی برگزار میشود.
جست و جوگری و خلاقیت ملاک هنرجویان هنر بوده و هنرجو برعکس مدارس آموزش و پرورش نیازمند سخت گیری و اعمال قوانین خشک نیست.به واسطه انجام توأمان فعالیتهای عملی و آموزشی و در نتیجه توسعه و تعالی فکر و بسط اندیشه، فارغ التحصیلان رشتههای هنری معمولا پیشروتر از فارغ التحصیلان دانشگاههای هنر هستند و عموما خروجی چنین هنرستانهایی افرادی نسبتا خودساخته، کمالطلب و معرفتگرا میباشد.
نقاط قوت و ضعف هنرستانهای هنر
از نقاط قوت هنرستانهای هنر ساماندهی و تجمیع آموزش تخصصی هنر در این هنرستانهاست. به طوری که در برخی از استانها هنرستانهای هنر در حال تبدیل شدن به قطب هنر میباشند.
در تهران و کلانشهرهایی چون اصفهان، تبریز و... اولا هنرستانها کاملا تخصصی هستند؛ مانند هنرستان موسیقی پسران تهران. ثانیاً قدمت برخی از آنها نزدیک به یک قرن میباشد.
امسال هنرستان موسیقی تهران یکصدسالگی خود را جشن خواهد گرفت.
وجود چنین مراکزی باعث جذب و شکوفایی استعدادهای بکر (به ویژه در مناطق محروم) شده و از به حاشیه رفتن رشتههای هنری جلوگیری خواهد کرد.
از کاستیهای هنرستانهای هنر می توان به بلاتکلیفی، مبهم و محل مناقشه بودن بحث مدیریت هنرستانهای هنر اشاره کرد. به طوری که هر کجا اقتدار ارشاد بیشتر باشد مدیر از کارکنان ارشاد انتخاب میشود و برعکس.
دومین آسیب هنرستانهای هنر فقدان هنرستانهای دخترانه در اکثر استانهاست. به طوریکه علاقه مندان دختر مجبورند به استانهای برخوردار مراجعه کنند و یا در هنرستانهای جوار تحصیل کرده و بعضاً از خیر تحصیل در رشته های هنر بگذرند.
سومین آسیب هنرستانهای هنر بلاتکلیفی بین آموزش و پرورش و ارشاد (مخصوصا در بحث تجهیز و هزینه های جاری) میباشد. برای مثال ما در زنجان برای گزینش نیروهای آزاد تخصصی هر ساله بین آموزش و پرورش و ارشاد پاسکاری شده و نهایتاً بدون کسب نتیجه مطلوب مستأصل میشویم.
چهارمین آسیب که عمدتاً متوجه شهرستانهاست، عدم دریافت شهریه و کمکهای مصوب انجمن و اولیا به بهانه دولتی بودن هنرستانهای هنر می باشد. این در حالیست که اکثر مراکز آموزشی به بهانههای مختلف برای گذران امورات جاری خود مجبور به دریافت کمکهای مردمی هستند.
سخن آخر
علیرغم داشتن ردیف بودجه مشخص برای هنرستانهای هنر، در برخی از شهرستانها احساس میشود که ادارات ارشاد چنین هنرستانهایی را بار اضافی تلقی می کند ؛ از جمله نتایج مفید و درخور نشست مدیران هنرستانهای سراسر کشور تلطیف چنین برداشت ها و همچنین حرکت به سوی همدلی و هماهنگی بیشتر وزارتین ارشاد و آموزش و پرورش در اداره بهینه هنرستانهای هنر می باشد .
صدای معلم - گروه گزارش/
یکشنبه 4 شهریور نمایشگاه دستاوردها و عملکرد یکساله وزارت آموزش و پرورش در دولت دوازدهم با حضور خبرنگاران ، وزیر آموزش و پرورش و مسئولان ستادی و اداری در دبیرستان ماندگار البرز برگزار گردید .
در ابتدای این مراسم « سید محمد بطحایی » به دفاع از عملکرد یک ساله خود به عنوان " وزیر آموزش و پرورش " پرداخت .
در این نمایشگاه معاونت ها و دوایر ستادی هر یک جداگانه به ارائه کارنامه و عملکرد خود پرداختند .
در بخش های پیشین گفت و گوی دانش آموزان البرزی و صدای معلم در مورد عملکرد وزیر آموزش و پرورش ، پرسش و پاسخ با معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش ، پرسش و پاسخ با رئیس آموزش و پرورش استثنایی و متن کامل سخنان وزیر آموزش و پرورش منتشر گردید .
در این قسمت بخش نخست پرسش و پاسخ « صدای معلم » و « حسین خنیفر » تقدیم شما می گردد .
صدای معلم :
ابتدا لازم می دانم از شما به خاطر " وقت شناسی " تان تشکر کنم .
خنیفر :
خبرنگاران بیایند . ماهی یک بار خوب است ؟ فصلی خوب است ؟ ما نمی ترسیم .
جملات و دیالوگ بالا در 30 بهمن 1396 در استودیو الفبای وزارت آموزش و پرورش بیان شده اند .
شما تاکنون 147 روز سرپرست و حدود 4 ماه رئیس بوده اید و این نخستین نشست رسانه رسمی است که برگزار شده است و امیدوارم که به سخنانی که گفته اید پای بند و متعهد باشید.
1- در جاهاى مختلف صحبت از تربيت "معلم فاخر" كرده ايد، براى تربيت معلم فاخر بايد دانشگاه فاخر داشت، آيا دانشگاه فرهنگيان يك دانشگاه فاخر است؟ (از لحاظ هيأت علمى شايسته، رونق تحقيقات تربيتى، برنامه هاى درسى تخصصى، مجلات علمى-پژوهشى و تخصصى فعال، كتابخانه هاي مجهز و مدارس آماده همكارى و...)
به عنوان مثال، آيا در دوره تصدى چهارساله شما مى توان انتظار داشت با ده هزار استاد حق التدريسى كه هيچ احساس تعلق سازمانى ندارند و نسبت به اعضاى ثابت سازمان حقوق كمتر و ناعادلانه ترى (گاه با تأخير يك ساله يا بيشتر) دريافت مى كنند، دهها هزار معلم فاخر براى آموزش و پرورش تربيت كرد؟
2-همگان از مأموريت تربيت معلم تراز جمهورى اسلامى صحبت مى كنند و گويا از مأموريت جمهورى اسلامى (بر اساس قانون اساسى) براى تأمين تربيت باكيفيت براى فرزندان ملت غافل شده اند. آيا دانشگاه فرهنگيان مأموريتى براى تأمين تربيت تراز معلم دارد؟
3- یکی از موضوعات مهم در دانشگاه فرهنگیان این است که سالانه افرادی که از طریق آزمون استخدامی وزارت آموزش و پرورش استخدام می شوند را به دانشگاه فرهنگیان می دهند که یک دوره یکساله کسب مهارت های معلمی را طی کنند ولی دانشگاه برنامه و محتوای قابل قبولی برای این دوره ندارد و صرفا با دادن یه پروژه های صوری و یه آزمون سر و ته این دوره رو هم می آورد !
4- یکی دیگر از مواردی که دانشجویان به خصوص تشکل های سیاسی دانشگاه فرهنگیان نسبت به آن معترض هستند دخالت نهاد در همه بخش های فعالیت های دانشگاهی و دانشجویی است به طوری که یک دانشگاه در دل دانشگاه تشکیل داده است .
برای اصلاح این وضعیت چه برنامه ای دارید ؟
آقای خنیفر !
بنده 29 سال معلم هستم و سر کلاس می روم .
فقط خواهش من این است که مثل خیلی از معلمان ما " قصه " تعریف نکنید !
در موضوع و کادر صحبت کنید و حاشیه هم نروید .
بسیار ممنونم .
خنیفر :
صراحت و صداقت .
معلمی است دیگر .
نجات بهرامی ( معاون رسانه ای مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش ) :
البته آقای دکتر !
ببخشید !
همیشه این انتقاد را به آقای پورسلیمان داشته ام .
خانم عابدینی ( فارس ) هم 3 سوال کردند اما کم تر از 10 ثانیه طول کشید .
بعد توصیه اخلاقی هم نکردند !
شما به عنوان خبرنگار از مدیران آموزش و پرورش سوال می پرسید ولی این جا توصیه اخلاقی نداریم !
ممنونم .
خنیفر :
ما می گوییم معلم و لر .
صراحت و صداقت !
حالا خبرنگار را هم اضافه کنید .
من نمی دانستم شما 29 سال معلمید و این را تبریک می گویم .
معلمی کردن کار سختی است .
آقای پورسلیمان عزیز !
ما در این 147 روز چند نشست داشتیم ولی شما را ندیدم !
خدا می داند .
من همین جا اعتراف می کنم .
چرا شما نیامدید و یا دعوت نشدید ولی در خود دانشگاه هم نشست خبرنگاران را هم داشتم .
استان های مختلف هم که می رفتیم تک تک خواهران مان آمدند .
تک تک آمدند اما شما نیامدید !
خبرنگاران آمده اند ولی نشست که می فرمایید داشتیم.
نمی دانم شاید شما نیامدید یا دعوت نشدید یا قلم خوردید و یا دوست نداشتید .
چرا نیامدید و یا ما خدمت شما نبودیم نمی دانم .
صدای معلم :
منظور اعلان رسمی توسط مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش است .
آیا این نشست هایی که می فرمایید توسط وزارت آموزش و پرورش به همه خبرنگاران اعلان رسمی شده است ؟
آقیا بهرامی این جا هستند . بپرسید !
( سکوت نجات بهرامی ... )
خنیفر :
نمی دانم ...
در دانشگاه نشست خبرنگاران را داشتیم .من نمی دانم. پشت گوشی من می گوید من خبرنگار فلان جا هستم ؛ به خدا من جواب می دهم .
بارها و بارها شما سایت های مختلف را ببینید . طرف تلفنی خبر خواسته ، صحبت خواسته حتی سوال داغ ، سوال تیز ، سوال عجیب و من سعی کردم جوابش را بدهم ولی نگفتم جواب نمی دهم. حالا روابط عمومی است و الفبا است می توانید بپرسید که چرا در این نشست ها نبودید ؟
دانشگاه فرهنگیان این آمادگی را دارد بین یک تا دو ماه یک نشست خبری بگذارد اگر خبری برایتان داشته باشیم. خدا کند خبری برایتان داشته باشیم.
در مورد بحث تربیت معلم فاخر ؛ من در آن چهار سال نبودم و گفتم از مدیران قبلی تشکر می کنم اما در این هفت هشت ماهی که بودم داریم یک کارهایی می کنیم.
فاخر بودن و یا فاخر نبودن ...
بعضی از نقادان ما می گویند تربیت معلم ما هفتاد سال است که نابود شده یعنی قبل از انقلاب. نگاهی که دنیا بعد از جنگ جهانی به معلم کرد ما نکردیم. بعد از سال 1945 که حقوق دوم بعد از نظامیان در بعضی از کشورها و حقوق دوم بعد از متخصصین در بعضی از کشورها است معلم نشده.
حقوقی که الان به معلم داده می شود در حدی است که بیاید مدرسه را ببوسد و برود خانه.
همین قدر است .
البته من می گویم معلم ما معلمی است که مفت حرف می زند اما حرف مفت نمی زند. مفت حرف می زند پولش را نمی دهند . من اعتقاد دارم روزی این باید ترمیم بشود.
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
ادامه دارد
گروه اخبار/
زمزمه افزایش مجدد حقوق کارمندان دولت از مهرماه شنیده می شود.
به گزارش تسنیم از برخی مقامات مسئول در دولت حاکی است، درپی افزایش قیمت های اخیر و بروز برخی مشکلات معیشتی، دولت در حالی نهایی کردن چند بسته حمایتی و معیشتی است که احتمالا یکی از این اقدامات افزایش مجدد حقوق کارمندان دولت است.
بر اساس این گزارش، حقوق کارمندان دولت که در ابتدای سال جاری 10 درصد افزایش یافته بود، در این مرحله مجدد افزایش می یابد ولی نرخ افزایش هنوز در دولت نهایی نشده است.
شنیده شده که افزایش مجدد حقوق کارمندان از مهرماه سال 97 اتفاق خواهد افتاد.
پایان پیام/
گروه گزارش/
پس از نامه ها ، یادداشت ها ، گزارش ها و البته تجمعاتی که توسط آموزش دهندگان سوادآموزی انجام شد این کنش گری به بار نشست و ماده الحاقی قانون تعیین تکلیف استخدام معلمان حق التدریسی اصلاح شد .
به این ترتیب، با اصلاح این تبصره، نیروهای مذکور (مربیان پیش دبستانی، نیروهای خرید خدمات آموزشی ؛ آموزش دهندگان سوادآموزی و...) به استخدام رسمی آموزش و پرورش در میآیند .
« صدای معلم » دیروز گزارش تفصیلی در مورد تجمع آموزش دهندگان سوادآموزی در مقابل وزارت آموزش و پرورش با عنوان :" تجمع کنندگان در گفت و گو با صدای معلم : قانون را اجرا کنید ! " منتشر کرد . ( این جا )
صدای معلم - گروه گزارش/
یکشنبه 4 شهریور نمایشگاه دستاوردها و عملکرد یکساله وزارت آموزش و پرورش در دولت دوازدهم با حضور خبرنگاران ، وزیر آموزش و پرورش و مسئولان ستادی و اداری در دبیرستان ماندگار البرز برگزار گردید .
در ابتدای این مراسم « سید محمد بطحایی » به دفاع از عملکرد یک ساله خود به عنوان " وزیر آموزش و پرورش " پرداخت .
در این نمایشگاه معاونت ها و دوایر ستادی هر یک جداگانه به ارائه کارنامه و عملکرد خود پرداختند .
در بخش های پیشین گفت و گوی دانش آموزان البرزی و صدای معلم در مورد عملکرد وزیر آموزش و پرورش ، بخش نخست و پایانی پرسش و پاسخ با معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش و پرسش و پاسخ با رئیس آموزش و پرورش استثنایی منتشر گردید .
در این قسمت متن کامل سخنان « سیدمحمد بطحایی » وزیر آموزش و پرورش تقدیم شما می گردد .
مسئولان وزارتخانه به جای استفاده از امکانات و ظرفیت های قانونی و حقوقی و اداری وزارتخانه علیه موسسات آموزشی به قول خودشان مافیایی فقط لفاظی می کنند.
در دیماه 96 با فکت های روشن و قابل پیگیری مطلبی در صدای معلم در مورد تخلفات یکی از مشاوران قبلی جناب زرافشان معاون متوسطه ، به نام س.م. ح . ا نوشتم.( این جا )
این شخص ، در قالب هدایت تحصیلی و مشاوره برای کنکور و طراحی نرم افزار و سایت برای کنکور و طراحی نرم افزار های آزمون ساز و آزمون یار،با سوء استفاده از جایگاه خود در معاونت وزارتخانه اقدامات به قول آقایان "مافیایی" انجام می داد و علاوه بر آن مزاحمت هایی برای تعدادی از داوطلبان دختر ایجاد کرده بود...
جواب این مطلب خیلی سریع از طرف معاونت متوسطه از طریق روابط عمومی وزارتخانه ارسال و در صدای معلم منتشر شد . ( این جا ) .
در جوابیه آمده بود : "اولا ایشان مشاور نبوده اند ... پست با نام مدیر کل در حوزه معاونت متوسطه را داشته و از سال 1386 و در زمان معاونت آقایان رهی و سحرخیز در معاونت متوسطه بوده اند. ثانیا از 1395 فرد دیگری جایگزین ایشان شدند....خاطر نشان می سازد پرونده ایشان در مراجع ذیربط در آموزش و پرورش تحت پیگیری می باشد ...."
من نمی دانم برای پیگیری تخلف یک مدیر ستادی چقدر زمان لازم است؟ به نظرم اراده ای برای پیگیری این پرونده شکل نگرفته و نمی گیرد. چرا ؟ چون مبارزه با مافیا در وزارتخانه حرف مفت است.
در جوابیه تشری هم به سایت صدای معلم زده بودند:
"انتظار می رود در انتشار گزارش های دریافتی، شئون اخلاقی افراد خصوصا دانش آموزان و جوانان و خانواده های ایشان را رعایت نمایند."
غرض از ذکر این خاطره این بود که حقیقتا شعارهای تند مدیران فعلی علیه مافیای آموزشی را باور ندارم.
بعد از انتشار جوابیه معاونت ،با این تصور که ممکن است آقای زرافشان به دلیل مشغله کاری مشاور سابق خود را فراموش کرده باشد، تصویر مصاحبه این شخص همراه با عکس و تیتر درشت "مشاور معاون متوسطه" ، برای آقای زرافشان فرستادم تا یادش بیاید...
دادن شعار انتزاعی علیه مافیا بادِ هواست ، مهم اقدامات عملی و قانونی آموزش و پرورش است. مثلا مجوز یک موسسه متخلف را لغو کنند و یا به دادگاه بکشانند. یا اصلا تخلفات یکی از این موسسات را با سند و مدرک منتشر کنند.
ظاهرا همه چیز در حد جنگ لفظی است در نتیجه بعضی گمان می کنند که دعوا دعوای زرگری بین شاخه های مافیا است تا حواس مردم و معلمان را از مسایل دیگر پرت کنند.
اینکه بگوییم گردش مالی یک موسسه فلان قدر است پس مافیا است نوعی عوام فریبی و استفاده از احساسات ضد سرمایه داری مردم است. موسسات آموزشی از وزارت آموزش و پرورش مجوز گرفته اند و قرار بوده در چارچوب قانون عمل کنند و آموزش و پرورش هم بر کار آنها نظارت کند. حدی هم برای گردش مالی آنها تعیین نشده.
اگر گاج ، قلمچی ، مبتکران یا هر موسسه ای از قانون تخلف کرده باید متناسب با جرم جریمه ، مجازات یا تعطیل شود. اگر هم وزارتخانه وجود این گونه موسسات را به طور کلی مخلّ آموزش می داند و می خواهد خدمات آموزشی کلا در انحصار دولت باشد ، لایحه ای برای غیرقانونی کردن موسسات آزاد تهیه و به مجلس بفرستد. وزیر باید مجری و مطیع قانون باشد . این شکل رازآلود مافیا مافیا گفتن ، در شان وزیر و معاونین وزیر نیست که قاعدتا باید حرفشان سنجیده باشد.
الان مدارس با کمبود معلم ، کمبود فضای آموزشی، کمبود مشاور و مربی بهداشت ، کلاس های شلوغ ، بی انگیزگی معلمان ،پرداخت نشدن سرانه ، فساد مالی در مدیریت برخی مدارس دولتی ، فقدان سیستم نظارت و ارزشیابی کارآمد و... روبه رو هستند. اما در این واویلا مشاوران رسانه ای بطحایی می کوشند از او چهره ای توئیتری با شعارهای روشنفکر پسند بسازند . نه بطحایی چنین ظرفیتی دارد و نه این توئیت ها و حرفهای قشنگ و خنده ها و حرکات دست و خمارکردن چشم و... به درد آموزش و پرورش می خورد.
شعارهای زیبای بطحایی غلط نیستند ، اما اجرای هر شعاری نیاز به زمینه ها و امکانات دارد. با این کتابهای درسی و این معلم های غمگین و خسته و این معاونت پرورشی و برنامه تربیت دینی و... طرح این حرفهای قشنگ در توئیتر و تلگرام یا نشانه بی اطلاعی از مدرسه است یا نوعی تقلب و کلاهبرداری از طریق پرت کردن حواس مخاطب.
کانال تلگرامی
جوانی کجایی که یادت به خیر. بارها پیران دیارمان چنین گفته اند آن هم با آه و حسرت . وقتی خود جوان بودیم به آنان می خندیدیم و طعنه می زدیم اما گذر عمر ما را نیز به وادی حسرت جوانی رساند. کوشیدیم و کوشیدیم تا بهره خود را از این جامعه نامتقارن به دست آوریم. اما در این دیار تلاش و کوشش تنها معیار دست یازیدن به بهره های زندگی نیست. به ما گفتند : حق شما از میزان بهره های بسیار این جامعه یک بیست و پنجم حقوق و یک بیست و ششم پاداش برتران جامعه است. من سمبل خرد روزگاران ، در جامعه علم ستیز پول مدار ، مفهوم خرد را به یاد ندارم
آنان در رده های بالای شغلی یک عمر حتی بدون بازنشستگی تا آخر عمر و با سقف حقوق بالای 20- 50 میلیون تومان و یقین خیلی بیشتر ، زندگی درخور داشته اند و با دریافت پاداش آن را غنای بیشتر بخشیدند و ما هم با حداقل حقوق ماهانه و پاداش پایان خدمت می لنگیم و هم 50 ساله نشده کنارمان می گذارند ، حال ما زندگی خود را چگونه تأمین کنیم؟ هر دویمان عمر و جوانی سپری ساخته ایم محاسبه مفید و غیر مفید بودن آن ، پروردگار متعال را سزاست.
قدری جای تأمل دارد که بهای زندگی شما بسیار گران و تاوان زندگی ما بسیار ارزان است ! مهم اصل خدمت و عمری است که برای عمران و آبادی یا باروری علم و دانش کشور سپری شده است. تفاوت موقعیت شغلی باعث می گردد این مهم برای شما دو یا سه برابر شود نه 9 برابر یا 26 برابر.
شما پاداش خود را بلافاصله دریافت و سرمایه گذاری می کنید و با بیان جملۀ جادویی " نیاز مبرم به مدیریت شما هست " ، دوباره سر شغل قبلی خود برمی گردید ، یعنی یک فرصت طلایی برای بازیابی توان اقتصادی تان و ما هنوز بعد گذشت یک سال از تاریخ بازنشستگی با عدم دریافت پاداش پایان خدمت یک بیست و ششمی سهم شما ، امروز نغمه قسط بندی می شنویم و سه ماه تابستان قول رئیس سازمان برنامه و بودجه برای پرداخت آن است.
اگر بر فرض این مبلغ 99 میلیون تومان باشد ، در سه قسط می شود 33 میلیون تومان در هر ماه . برای ما که نیاز مبرم به هزینه کرد سرمایه سی سال خدمت مان هست چگونه آواز انتظار می خوانید ؟ قسط بندی پاداش پایان خدمت یعنی تجزیه کردن نتیجه تلاش معلمان . چرا دقت نمی کنید که نیاز یک معلم فقط خوراک و پوشاک نیست که برای رسیدن بدانها صبوری نماید ، نیاز ما خمیرمایه پاسخ دیگران به خواسته های ماست چون رهن یا اجاره واحد مسکونی ، یا پرداخت قسط اتومبیل و یا کالاهای سرمایه ای چون یخچال و لباسشویی و.... که برای جهزیه دخترمان تهیه نموده ایم ، یا مبلغ پیش خرید آپارتمان نقلی است در محله خراب آباد.
و دوباره یادش به خیر که افراد در این سرزمین زمانی که پا به سن می گذاشتند حرمت موی سفید او را نگه می داشتند و اگر صاحب آن معلم بود تعظیم ها و تکریم های بسیار صورت می گرفت. امروز شما با دادن کاسه چه کنم چه کنم به دستمان ما را از این نعمت معنوی نیز بی بهره ساخته اید. شما خود قضاوت کنید که اگر شغلی بُعد مادی و معنوی در خوری در یک جامعه پول مدار نداشته باشد تکلیف آن شغل رو به اضمحلال ارزشی چیست ؟ ما خود تلاش می نمائیم تا با چنگ زدن به تاروپودی باریک تر از مو یعنی نجابت و اخلاق و درایت و متانت و بزرگواری ، منزلت خویش را نگه داریم و یا بر عظمت آن بیفزائیم ، اما ما یک طرف قضیه هستیم و شما و کارکرد غیر پشتیبان تان طرف دیگر قضیه.
جامعه امروز بزرگترین آرمانش پول و پول پرستی است و تا آن را نداشته باشی ، دیده نمی شوی. اِعراب خود را از دست می دهی. هر چقدر هم حامل ارزش های اجتماعی باشی به دلیل برتری بیمارگونه مادیات بر همه چیز ، به حساب نمی آیی. ما موقعیت اجتماعی امروز خود را مدیون شمائیم که برعرش نشسته اید و از احوال بر فرش نشستگان غافلید.
" کوچکینژاد نماینده مجلس بیان داشت : اکنون با مدیرانی مواجه ایم که 700 الی 800 میلیون تومان پاداش پایان خدمت میگیرند، گفت: بسیاری از مدیران دولتی هستند که ماهانه 25 میلیون تومان حقوق میگیرند که ضربدر 30 سال اگر بکنیم به همین ارقام برای پاداش پایان خدمت شان میرسیم.
وی خاطرنشان کرد: ما در کمیسیون تلفیق حکمی را برای سال 97 صادر کردیم مبنی براینکه حداکثر دریافتی پاداش کارکنان باید هفت برابر حداقل حقوق باشد. یعنی اگر حداقل حقوق یک میلیون و 200 باشد ضربدر هفت حدود 9 میلیون تومان میشود که آن هم ضربدر 30 حدود 270 میلیون تومان میشود، یعنی حداکثر پاداشی که مدیران میتوانند بگیرند زیر سقف 270 میلیون تومان است.
عضو کمیسیون تلفیق لایحه بودجه سال 97 کل کشور گفت: پس این نگرانی نباید برای کارمندان رده پایینتر وجود داشته باشد که ما پاداش پایان خدمت آنان را تقلیل دادهایم، چرا که کمیسیون تلفیق صرفاً پاداش مدیران و کارکنان رده بالا را کاهش داده است". ( 1 )
رئیس سازمان اداری استخدامی کشور گفت: پاداش پایان خدمت برای 30 روز حقوق 30 ماه پاداش است، حقوق و مزایای مستمر فرد هر چقدر باشد 30 برابر آن را در زمان بازنشستگی به عنوان پاداش دریافت می کنند" ( 2)
یعنی امروز من بازنشسته باور کنم که پاداش 800 میلیون تومانی عرش نشستگان به 270 میلیون تومان خواهد رسید ؟!
تفاوت در میزان حقوق و پاداش به افزایش تضاد طبقاتی در جامعه منتهی می شود. فرد شاغل بهره کافی از میزان تلاش سی ساله خود نمی برد و بر شدت نارضایتی در جامعه افزوده می شود. وقتی که بسیاری از مشاغل خصوصا معلمان حق جزئی از درآمد سرانه کشور دارند چگونه حس تعلق به جامعه داشته باشند؟
استثمار پدیده تلخ اوایل قرن نوزدهم در قاره ای کهن چون آفریقا ، امروز در قرن 21 برای ما رنگ و بویی دیگر دارد. چه فرقی می کند ، بهره کار ما نیز به خودمان تعلق ندارد.
من یک بازنشسته رنجور سرزمینی هستم که با دروغ و وعده های پوشالی 365 روز ، یک سال را سپری می سازم.
من محروم از هر نوع دلخوشی با بی نصیبی از کِشتۀ خویش ، امروز حاصلی برای برداشت ندارم.
من فراموش شده دَم دارم اما تضمینی برای باز دَم ندارم.
من محکوم به نیستی ، چند قدمی بیش با وادی فراموش شدگان ندارم.
من سمبل خرد روزگاران ، در جامعه علم ستیز پول مدار ، مفهوم خرد را به یاد ندارم.
من پرورش دهندۀ آینده سازان این سرزمین ، فردای درخشانی برای آنان نمی بینم.
ظاهرا پاداش پایان خدمت یک معلم است نه پاداش پایان عمر او، چون عمر به سر رسید و پاداش پایان خدمت به کف نرسید !
اینجا تنها قربانی معلم و زندگی او نیست ، اینجا ارزش های والای حُکما و اُدبا و مشاهیر کشور من در حال مُثله شدن است آنجا که سعدی شیرین سخن در حکایت اول گلستان گفته که بر طاق ایوان کاخ فریدون شاه نبشته بود:
جهان ای برادر نماند به کس
دل اندر جهان آفرین بند و بس
مکن تکیه بر ملک دنیا و پشت
که بسیار کس چون تو پرورد و کشت
چو آهنگ رفتن کند جان پاک
چه بر تخت مردن چه بر روی خاک
البته جناب سعدی شیرازی این ابیات را در ازمنه ای سروده اند که ارزش های والای انسانی ، پول و مال دنیا نبوده است و گر نه امروزه نحوۀ مُردن حضرات نیز برای خود حال و هوایی مجزا از افراد عادی جامعه دارد. از مراسم خاکسپاری تا محل دفن و تشریفات قبل موت و مراسم بعد آن ، فاصله دقیقا نجومی است .شاید اگر سعدی زنده بود مصرع آخر را چنین می سرود:
بر تخت مُردن بِه بر روی خاک
1 ) اقتصاد نیوز، سایت مرجع اقتصاد ایران ، کد خبر: ۱۹۸۱۰۴ ،۱۳۹۶/۱۰/۲۶
2 ) سایت مشرق ، کد خبر 829357 ، تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۳۹۶
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
هر ساله با اتمام فصل امتحانات خرداد ماه و با نزدیک شدن به شروع سال تحصیلی انتخاب مدرسه مناسب از مهمترین دغدغههای والدین به حساب میآید. امروزه با توجه به اینکه نگاه دولت به بخش خصوصی پررنگتر شده است، نقش مدارس غیرانتفاعی با هدف ارتقای سطح کمی و کیفی آموزش در نظام آموزش و پرورش نیز افزایش یافته و خانوادهها در این فکر هستند کدام مدرسه را برای تحصیل فرزندشان انتخاب کنند؛ مدارس دولتی یا مدارس غیر دولتی (غیر انتفاعی)!؟
البته طی سالیان اخیر نام این مدارس از عنوان "غیرانتفاعی" به "غیردولتی" تغییر یافته است چرا که خود مسوولان، هم اذعان دارند چنین عنوانی متناسب با عملکرد واقعی این مدارس نبوده و نیست. زیرا به طور قطع صاحبان سهام در این مدارس، از سرمایهگذاری خود سود میبرند و دیگر عنوان "غیرانتفاعی" معقول به نظر نمیرسد.
والدینی که دغدغه تحصیل فرزندانشان را دارند با این تفکر به این مدارس مراجعه می کنند که مدارس غيردولتي زمان بيشتري را صرف آموزش ميكنند. برخی دیگر امکانات رفاهی، تفریحی، ورزشی و کمکدرسی بیشتر در مدارس غیردولتی را دلیل انتخاب خود می دانند.
به طور کلی در اغلب موارد والدین به کیفیت آموزشی مطلوب، وجود دبیران مجرب اشاره دارند. نکته مهم و نهفته در مدارس غیرانتفاعی تبلیغات هر روزه آنان در برابر رنگ بیلعاب مدارس دولتی است به گونهای که نوعی چشم و همچشمی برای خانوادهها در این زمینه ایجاد کرده تنها به این خاطر که عنوان مدرسه غیرانتفاعی در اذهان عمومی آبرومندانهتر و باکلاس تر به نظر میرسد! از سویی عدم حضور در این مدارس نوعی سرخوردگی از جانب فرزندان و والدین تلقی میشود که کم کم این مسئله می رود به یکی از چالشهای اساسی اجتماعی و آموزشی تبدیل شود. این در شرایطیست که وجود شهریههای بالای مدارس غیرانتفاعی فشار زیادی را بر این خانوادهها وارد میکند.
تقریبا یک میلیون و ۳۰۰ هزار دانشآموز از ۱۴ میلیون دانش آموز توسط مدارس غیرانتفاعی پوشش داده میشود.
طبق آمار هاي به دست آمده تقريبا بيش از ۱۱درصد مدارس كشور غيرانتفاعي هستند كه حدود ۲۸ درصد از دانش آموزان مدارس غيرانتفاعي را فرزندان كارمندان، ۲۶درصد را فرزندان مشاغل آزاد، ۱۸ درصد را فرزندان فرهنگيان و ۱۲درصد را ساير اقشار، ۱۱درصد را اقشار كم درآمد، ۳درصد را تجار و ۳درصد را فرزندان دانشگاهيان تشكيل مي دهند. این مدارس هم کمکهای دولتی میگیرند اما تمرکز آنها روی شهریههاست.
مدارس غیر دولتی با این دیدگاه از مدارس دولتی جدا شدند که بتوانند در مقابل دریافت شهریههای گزاف از دانشآموزان، وظیفهای سنگینتر در قبال آموزش و پرورش دانشآموزان آموزشگاههای خود داشته باشند. اما به راستی امروزه این موسسات تا چه میزان نسبت به اهداف عالی و مدون خود وفادار ماندهاند و رسالت آموزشی خود را در قبال دانشآموزان به جای آوردهاند؟
آنچه پس از گذشت سه دهه از عملکرد این مدارس به خصوص در چند سال اخیر شاهد آن هستیم تبدیل شدن این مدارس به تجارتی سودآور است که دغدغه اصلی صاحبان آن نه آموزش بهتر و باکیفیتتر دانش آموزان بلکه تلاش در جهت جذب دانش آموزان بیشتر با ترفندهای مختلف برای کسب سود بیشتر است.
بر اساس "اصل ۳۰ قانون اساسی" که همه باید از تحصیلات رایگان و برابر بهره ببرند ؛ وجود مدارس غیر دولتی، عدالت آموزشی برخورداری از تحصیلات رایگان و برابر را زیر سوال میبرد، در واقع این نکته را در اذهان ایجاد میکند که هر دانشآموزی پول بیشتری دارد در جای بهتری می تواند درس بخواند. در این مدارس به دانش آموزان به چشم منابع مالی نگریسته میشود که بایستی به هر طریق ممکن سعی در جذب آنها نمود و از سوی دیگر باید به هر طریقی از خروج این منابع مالی از مدرسه جلوگیری کرد.
موضوع قبولی صد درصد دانش آموزان ترفند دیگری است که این مدارس در تبلیغات پر زرق و برق خود از آن بهره می برند که اگر به واسطه کیفیت بالای آموزشی به دست میآمد جای بسی خوشحالی بود ولی افسوس که برخی از این مدارس معلمان را مجبور به ورقه نویسی برای دانش آموزان است و معلمین برای اینکه استاندارد پایین آموزش کلاس خود را پنهان کنند به ناچار نمراتی بالاتر از نمرات واقعی را در کارنامه دانش آموزان ثبت می کنند و هنگامی که دانش آموز در امتحانات نهایی کشوری شرکت می کند عمق فاجعه مشخص می شود.
براساس آمارهای ارائه شده نمرات دانش آموزان مدارس غیرانتفاعی در امتحانات نهایی پایان دوره ابتدایی و متوسطه اول و دوم ۵ نمره پایین تر از نمرات دانش آموزان هم رده در مدارس دولتی است و این یک فاجعه است.
از نظر تربیتی و اخلاقی نیز گردانندگان این مدارس برای از دست ندادن دانش آموزان خود آزادیهای بیشتری به دانش آموزان میدهند و نقش مهم تربیت اخلاق و رفتار دانش آموزان را در سودای رسیدن به پول بیشتر به کناری مینهند که نتیجه ی آن بروز وقایع تلخ نظیر اتفاق مدرسه معین تهران و نمونه هایی از این قبیل می شود و از سویی والدین به هیچ عنوان اجازه کوچکترین برخوردی با خطاها و اقدامات نادرست فرزند خود را به معلمان و مدیران مدرسه نمیدهند.
طی سالیان گذشته بسیاری از مدارس غیردولتی در ساختمان هایی دایر شده اند که استانداردهای لازم فضای آموزشی، رفاهی و ورزشی و ... را ندارند. ساختمان های مسکونی و اداری تغییر کاربری داده و با تبدیل اتاقهای خواب به کلاس درس و با اخذ هزینه های کلان از والدین به امر آموزش فرزندان آنها می پردازند و در برخی موارد امکاناتی بسیار محدودتر از مدارس دولتی دارند.
دانش آموزان در مدارس به رشد اجتماعی، عقلانی، عاطفی، اقتصادی و ... دست می یابند. وقتی دانش آموزان در حیاط مدرسه بازی می کنند رشد اجتماعی و عاطفی در آنها درحال شکل گیری است. این در حالی است که محوطه حیاط برخی مدارس غیرانتفاعی ظرفیت هواخوری به تناسب تعداد دانش آموزان را هم ندارند چه برسد به اینکه دانش آموزان بخواهند در آن رفتارهای دانش آموزی خود را بروز دهند. علاوه بر رشد تک بعدی بچه ها در این مدارس مهم ترین بحث بچه های این نوع مدارس این است که تعطیلات را در کدام کشور سپری خواهند کرد و کدامیک گران ترین گوشی های تلفن همراه را دارند. برتری و محبوبیت در این فضاها که هرچه سریعتر باید اصلاح شود میزان ثروت والدین است!
استفاده از فرهنگیان بازنشسته و یا افرادی که برای حضور در کلاسها دورههای ویژه ی معلمی را نگذراندهاند و نیز مبالغ کلان برای تبلیغات رنگارنگ از دیگر آسیبهای مدارس غیرانتفاعی است که در کنار همه اینها به اختلاف طبقاتی دامن زده و حتی عدالت آموزشی را نیز زیر سوال میبرد.
آنچه امروزه دنیا به آن اعتقاد دارد این است که هزینه در آموزش و پرورش کشور در حقیقت سرمایه گذاری در توسعه کشور است که در آینده ای نه چندان دور به کشور باز می گردد. مدارس غیردولتی که باهدف رقابت با مدارس دولتی تاسیس شده اند امروزه با تبدیل به بنگاههای اقتصادی به تهدیدی در امر آموزش تبدیل شده کالایی شدن آموزش را رقم زدند.
امید است مسئولان و سیاست گزاران عرصه ی تعلیم و تربیت هر چه زودتر به داد نظام آموزشی کشور برسند که تأخیر در مداوای این درد کشور را برای سالها از قافله علم و توسعه عقب تر خواهد انداخت.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید