گروه استان ها و شهرستان ها/
جمعی از شهروندان، فعالین فرهنگی و اولیاء دانش آموزان شهرستان بناب در نامه ای که به صدای معلم ارسال کرده اند نسبت به عملکرد اداره آموزش و پرورش بناب و نیز مدیر کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی انتقاد کرده و خواهان توضیح و پاسخ گویی مسئولان وزارت آموزش و پرورش نسبت به مطالبات قانونی خود شده اند .
« صدای معلم » آمادگی خود را برای پاسخ مسئولان اعلام می کند .
گفت و گو آیین درویشی نبود
ورنه با تو ماجراها داشتیم
من همیشه اینگفته حافظ را این جوری می فهمیدم که حافظ از موضع تبختر درویشانه در این بیت می گوید حیف که گفت و گو در آیین ما درویشان نیست و گرنه با گفت و گو حسابت رو کف دستت میذاشتم! ولی اگر در این بیت با تاسف و از سر حسرت بگوئیم چرا گفت و گو آیین درویشی نبود تا ما با هم ماجراهایی شیرین داشته باشیم چقدر این بیت لطیف و الهام بخش می شود.
می گویند گفت و گو سه شرط دارد صداقت ، صراحت و احترام.
شما اگر این سه شرط را رعایت کنید در گفته ها و نوشته های خودتان، در حال گفت و گو هستید ولو به مونولوگ مشغول باشید.
خواننده مطالب شما روح خود را در معرض گفت و گو با شما قرار خواهد داد و با مونولوگ شما دیالوگ برقرار خواهد کرد.
نقطه مقابل گفت و گو سکوت و یا مونولوگ نیست.گفت و گو یک صفت انسانی است که در طی آن دو طرف ماجرا به تعالی و رشد و پیشرفت می رسند یک دیگر را تکمیل می کنند.هم افزایی می کنند و هر دو طرف احساس می کنند که دارند چیزی به دست می آورند بدون اینکه چیزی از دست بدهند.
گفت و گو در واقع ایجاد کننده ارزش افزوده برای طرفین است یکجور تجارت پر سود دو طرفه است.
نقطه مقابل گفت و گو مونولوگ نیست بلکه سبعیت است.در سبعیت یک طرف می خواهد طرف دیگر را بخورد.به صحنه های راز بقا و شکار حیوانات نگاه کنید.در دو طرف امر سبعیت صراحت نیست ، باید فضا مبهم و غبار آلود باشد ، باید برای صید ماهی آب گل آلود بشود اگر فضا روشن و بی ابهام باشد و آب زلال باشد همآهو از چنگال شیر در می رود و هم ماهی از صید نجات می یابد.
در امر سبعیت باید نهایت بی احترامی همحاکم باشد ؛ نمی شود شیر گرسنه به آهو پیام بدهد که لطفا قدری آرامتر بدوید تا من به راحتی شما را بخورم.او باید با حداکثر سرعت و مهارت به دنبال آهو بدود و چون به او می رسد گلویش را بفشارد و راه نفسش را بند بیاورد و خونش را بمکد.اینکارها هیچکدام در فضای احترام آمیز حاصل نمی شود.و خدعه و نیرنگ هم از دیگر شگردهای شکار کردن و جلوگیری از شکار شدن در امر سبعیت است.
بسیاری از موجودات برای این که شکار نشوند هم رنگ محیط می شوند و بسیاری از شکارچی ها از دروغ برای شکار استفاده می کنند. یکی از راههای شکار قلب واقعیت است.برای شکار پرندگان و آوردن آنان به دام همیشه دانه لازم استصد هزاران دامو دانه است ای خدا
ما چو مرغان ضعیف بی نوادانه را در کناردام قرار می دهند تا دامآشکار نشود و بشود پرنده را به دام انداخت.
بنابر این دروغ، بی صداقتی و قلب واقعیت روش دیگر سبعیت به قصد شکار است.
هر گاه در نوشته یا گفته کسی با در کتابی و مکتوبی و مقاله ای این سه ویژگی صداقت ،صراحت و احترام هم زمان وجود نداشته باشد مطمئن باشید که نویسنده اهل گفت و گو نیست بلکه شکارچی است.او به جای این که تفنگ به دست بگیرد و به سوی شما شلیک کند قلم به دست گرفته و از راه آن شلیک می کند.
هدف گفت و گو روشنگری دو طرف و فهم متقابل و رفع سوء تفاهم است و هدف سبعیت شکار طرف مقابل و مکیدن خون روح اوست.
من هر گاه در این فضای مجازی نوشته ای از آقای شیرزاد عبداللهی می بینم که در آن به نام من اشاره ای کرده است احساس آهویی را پیدا می کنم که شیری خونگلویش را می مکد.
برخی نوشتهها که در فضای مجازی انتشار پیدا می کنند از اساس توسط شکارچی های درنده نوشته می شوند نه توسط انسان های اهل تعامل.
هفت جوش
گروه اخبار/
وزیر آموزش و پرورش اخیرا اعلام کرده است نسخه نهایی لایحه رتبه بندی معلمان به هیات دولت ارسال شده است . با این حال متن کامل این نسخه در اختیار افکار عمومی جهت نقد و بررسی قرار نگرفته است .
حاجی بابایی در گفت و گوی خود با خبرگزاری خانه ملت در حالی 4 رتبه را برای معلمان برشمرده است که معاون دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش در جدیدترین اظهار نظر آن را به 5 رتبه تقسیم کرده است .
همچنین شیوه رتبه بندی و نیز میزان افزایش حقوق معلمان ناشی از رتبه بندی با آن چه « عابدینی » گفته است تفاوت های قابل ملاحظه ای دارد .
« مدیر صدای معلم » در گفت و گو با روزنامه همشهری نظر خود را در مورد این لایحه بیان کرده است . ( این جا )
گروه رسانه/
چندی پیش یادداشتی با عنوان :
" نخست این که نهادهای تربیت رسمی مانند مدرسه و دانشگاه و نهادهای غیر رسمی مانند خانواده از تربیت ما غافل بوده اند. دوم روش های تربیتی ما تلقینی، مزورانه و اشتباه بوده است "
بدون شک ما ایرانی ها به خوبی تربیت نشده ایم! به قلم دکتر مصطفی قادری؛ پژوهشگر تعلیم و تربیت - دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی " در صدای معلم منتشر گردید . ( این جا )
« مینو امامی » نقدی بر این یادداشت نگاشته است .
«نظام رتبهبندی معلمان» از آن طرحهایی است که اواسط دهه 80 در آموزش و پرورش، دولت و مجلس عنوان شد، اما همچنان به سر منزل مقصود نرسیده و در پیچ و خم سلیقه وزیران، کمبود اعتبار و بودجه، نبود زیرساخت و... ابتر مانده است؛ طرح پر کش و قوسی که حتی صدای نمایندگان مجلس را هم در آورد و نزدیک بود هفته گذشته پای وزیر آموزش و پرورش را به میز استیضاح مجلس بکشاند. اما حالا به گفته وزیر آموزش و پرورش نسخه نهایی آن به دولت رفته که درصورت تصویب برای بررسیهای نهایی و تأمین اعتبار به مجلس برود؛ «بعد از تصویب این لایحه در دولت، تأیید آن در مجلس و تأمین منابع اعتباریاش، آن را در آموزش و پرورش اجرا خواهیم کرد.»
آن طور که مسئولان فعلی آموزش و پرورش میگویند طرح فعلی که در شورایعالی این وزارتخانه تدوین و تصویب شده با طرح قبلی که در دوره حاجیبابایی و فانی طراحی شده، تفاوت دارد و در قالب جدیدی ارائه شده است. سالهاست که این موضوع در آموزش و پرورش مطرح میشود اما بهدلیل عدم تأمین منابع مالی، نبود زیرساختها و از همه مهمتر نبود اراده و انگیزه لازم در دولت و آموزش و پرورش اجرایی نمیشود
احمد عابدینی، معاون دبیرکل شورایعالی آموزش و پرورش که یکی از طراحان نظام رتبهبندی معلمان است، درباره جزئیات آن گفت: «برای این طرح مطالعات تطبیقی از 40 کشور دنیا انجام شده و سازوکار اجرای طرح در کشورهای مختلف، تدوین ملاکها، شاخصها، نظام مالی و پاداش مورد توجه قرار گرفته است؛ همچنین تجربیات پیشین خودمان را هم مرور کردیم و برای اعتباربخشی از صاحبنظران در سراسر کشور نظرخواهی شد.»
جزئیات آخرین طرح نظام رتبهبندی معلمان
عابدینی در توضیح شاخصهای جدید رتبهبندی معلمان گفت: برای تعیین شاخصها 400 ملاک اولیه مورد توجه قرار گرفت و در نهایت 12ملاک اصلی برای رتبهبندی معلمان درنظر گرفتیم و عمدتا تأکید بر این بود که صلاحیتهای کسبشدنی را مورد توجه قرار دهیم. وی با بیان اینکه شاخصها بهگونهای در نظر گرفته شدهاند که افراد امکان دستیابی به آن را داشته باشند نه اینکه ویژگیهای شخصیتی آنها را مورد توجه قرار دهیم، اظهار داشت: علاوه بر شاخصهای درنظر گرفته شده، آزمونی سراسری برای سنجش صلاحیتهای علمی و حرفهای در نظر گرفته شده است.
معاون دبیرکل شورایعالی آموزش و پرورش، نگارش مقاله، خلاقیت و نوآوری در روش تدریس را نیز در نظام جدید رتبهبندی حائز اهمیت دانست و گفت: در طرح رتبهبندی معلمان، افراد در ۵ رتبه طبقهبندی میشوند و این موضوع هر ۵ سال یکبار اتفاق میافتد و ترفیع از یک رتبه به رتبه بالاتر صرفا در همین بازه زمانی میسر است؛ البته در شرایط خاص استثنائاتی ممکن است قائل شویم.
از معلم پایه تا معلم راهبر
عابدینی به تشریح رتبهها و عناوین طرح اشاره کرد: رتبه 5 با نام «معلم پایه»، رتبه 4 «معلم مربی»، رتبه 3 «معلم حرفهای»، رتبه 2«معلم سرآمد» و رتبه یک «معلم راهبر» است. معاون دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش ادامه داد: معلمان پس از دستیابی به هر کدام از این رتبهها، ضریبی برای افزایش حقوق را کسب میکنند که برای این منظور 2 مدل پیشنهاد دادهایم؛ مدل اول با تأثیر ضریب افزایش حقوق در اعدادی مشخص برای هر رتبه است و مدل دیگر اعمال ضرایب نیم تا 3درصدی در حق شغل و شاغل برای هر رتبه است. یکی از نکات مورد ابهام طرح نظام رتبهبندی معلمان، اعتبار و بودجه آن است؛ موضوعی که باعث شد فاز نخست طرح رتبهبندی معلمان که در سال 1394اجرا شد با مشکل مواجه شود. عابدینی این دغدغه را مهم توصیف کرد و گفت: یکی از دلایل اینکه اصرار داشتیم این طرح به دولت و پس از آن به مجلس برود، موضوع اعتبارات است، چرا که آموزش و پرورش خود نمیتواند ردیف اعتباری برای خودش تأمین کند.
نظر معلمان درباره طرح رتبهبندی جدیدشان
اما معلمان بهعنوان کسانی که ذینفع این طرح هستند هم نظرات خاص و متفاوتی در اینباره دارند. برخی از آنها معتقدند که در درجه اول آماده نبودن زیرساختها از یک سو و جمعیت بالای معلمان از سوی دیگر مانع از اجرای دقیق و بهینه این طرح میشود.
علی پورسلیمان، معلم و فعال رسانه ای که بیش از 20 سال سابقه کار در آموزش و پرورش دارد، درباره طرح جدید رتبهبندی معلمان گفت: سالهاست که این موضوع در آموزش و پرورش مطرح میشود اما بهدلیل عدم تأمین منابع مالی، نبود زیرساختها و از همه مهمتر نبود اراده و انگیزه لازم در دولت و آموزش و پرورش اجرایی نمیشود. مرجعی در آموزش و پرورش نمیتواند این موارد را ارزیابی و بررسی کند !
نگاه معلمان به این طرح فقط پولی است
او به سونامی بازنشسته شدن بیش از 400 هزار معلم طی 7 سال آینده اشاره کرد و افزود: این سونامی از امسال آغاز شده است و هر سال افزایش پیدا میکند. از طرفی سازمان امور استخدامی ردیف جدیدی را به آموزش و پرورش اختصاص نمیدهد و دانشگاه فرهنگیان هم که توانایی جایگزینی این نیروها را ندارد؛ بنابراین مسئولان وزارتخانه میخواهند با نظام رتبهبندی معلمان، زمان بخرند و بازنشسته شدن معلمان را به تعویق بیندازند.
این فعال رسانه ای تصریح کرد: از طرفی متأسفانه برخی از معلمان ما نگاهشان به طرح رتبهبندی فقط افزایش حقوق و مزایاست و هیچ تلاشی برای ارتقای علمی و صلاحیت تجربی خود نمیکنند و بدتر اینکه مرجعی در آموزش و پرورش نمیتواند این موارد را ارزیابی و بررسی کند ؛ آیا قرار است کارگزینی با این میزان از محدودیتهای اداری این صلاحیتها را بررسی کند یا گروههای آموزشی در مناطق که مدیران آن را روسای آموزش و پرورش بر حسب سلیقه و رابطه انتخاب میکنند؟
پورسلیمان با بیان اینکه هماکنون عملکردها در فرمهای ارزشیابی درست بررسی نمیشود، افزود: سقف امتیاز این فرم 120 است که بدون هیچ مشکلی به اغلب معلمان داده میشود و اصلا نظارتی بر آن صورت نمیگیرد.
لازمه ارائه قوانین تنبیهی در نظام رتبهبندی معلمان با ساختار اداری فعلی موفقیت طرح با مشکل مواجه خواهد شد و باید چارت اداری منظمی برای نظام رتبهبندی معلمان طراحی شود
«سعادت علییاری»، محقق و پژوهشگری است که نزدیک به 2 سال روی طرح رتبهبندی معلمان مطالعه کرده است. او میگوید که ایده طرح رتبهبندی معلمان درست و به جا بوده چرا که نباید معلمان را مانند سایر خدمات کشوری دید اما نسخه اولیه آن بارها و بارها عوض شده و از این جهت آسیبزاست. او با بیان اینکه در پژوهشهای خود با چهرههای با تجربه و قدیمی آموزش و پرورش گفتوگو کردهام، افزود: طبق اظهارنظر این افراد باید معیارها خیلی جزئی باشد و تا حد ممکن دخالت سلیقههای شخصی کاهش پیدا کند؛ همچنین شفافسازی در ارائه رتبهها از نکات مهم این طرح است که به مشارکت بیشتر معلمان کمک خواهد کرد، همچنین آنها معتقدند که با ساختار اداری فعلی موفقیت طرح با مشکل مواجه خواهد شد و باید چارت اداری منظمی برای نظام رتبهبندی معلمان طراحی شود.
علی یاری با بیان اینکه یکی از نکات مهم در اجرای این طرح بار مالی و اعتباری آن است، گفت: نظام رتبهبندی معلمان توقعات فراوانی را ایجاد میکند و باید آثار این رتبهبندی در آینده شغلی و معیشتی معلمان مشهود باشد. از اینرو بار سنگین مالی خواهد داشت و باید منابع به درستی تأمین شود. او تأکید کرد: از همه مهمتر اگر این طرح، تشویقی است و به بهبود شرایط معلمان کمک میکند ؛ از سوی دیگر باید نقش تنبیهی خود را نیز درست ایفا کند؛ بدین معنا که اگر معلمی امتیازهای لازم را کسب نکرد یا موارد خارج از چهارچوب قوانین نظام معلمی همچون موارد اخلاقی، تدریس و... داشت، دست آموزش و پرورش برای اخراج آن باز باشد؛ چرا که هماکنون این موضوع در آموزش و پرورش رخ نمیدهد و معلمی که خلافی را مرتکب شده به منطقه یا مدرسه دیگری منتقل میشود.
تاریخچه طرح رتبهبندی معلمان
زمزمههای سر و سامان دادن به حقوق صنفی معلمان نخستین بار در دوره علیرضا علی احمدی، وزیر آموزش و پرورش دولت نهم شنیده شد. علی احمدی با این نقد که چرا پزشکان، مهندسان، وکلا، استادان دانشگاه با جمعیت خیلی کمتر دارای تشکیلات و نظامهای صنفی قرص و محکم هستند، اما معلمان با این جمعیت و پتانسیل هیچ پشتوانه قدرتمند و اساسی ندارند، طرح نظام صنفی معلمان را داد و پیشنهادهای اولیه آن را نیز در شورایعالی آموزش و پرورش مطرح کرد اما عمر کوتاه وزارت او مانع از پیگیریهای بعدی شد.
در دوره حمیدرضا حاجیبابایی، وزیر آموزش و پرورش دولت دهم بار دیگر این موضوع مطرح شد اما به «نظام رتبهبندی معلمان» تغییر نام داد و قرار شد سازوکارهای جدیدی برای آن تعریف شود. او گفته بود: ملاکهای تربیتی، فرهنگی، آموزشی، پژوهشی و اجرایی چهار ملاک تعیینکننده نظام رتبهبندی و جذب معلمان است که براساس امتیازات حاصله از آن معلمان به رتبههای مربی معلم، استادیار معلم، دانشیار معلم و استادمعلم دست مییابند. عمر وزارت حاجیبابایی نیز همانند علی احمدی برای اجرای این طرح کفاف نداد و تمام مسئولیت آن بر عهده علیاصغر فانی قرار گرفت.
در دوره فانی نیز تغییرات ملموسی طبق سلیقه او روی طرح اصلی صورت گرفت. او 12مهرماه سال 1394درباره جزئیات جدید نظام رتبهبندی معلمان گفته بود: «افزایش حقوق، آخرین صفحه نظام رتبهبندی است و در اصل، معلمان براساس شایستگیها و توانمندیهای خود ارتقای رتبه پیدا میکنند و متناسب با ارتقای رتبه از نظام پرداختهای خاص بهرهمند میشوند.»
طبق طرح فانی همه آموزگاران، دبیران، هنرآموزان، مربیان، مدیران و معاونین به جز افرادی که سابقه آنها کمتر از 6سال است، تحت پوشش طرح قرار میگرفتند. فانی در نیمه ابتدایی سال 94 فاز اول اجرایی طرح رتبهبندی معلمان را اجرا کرد که طبق آن تنها به حقوق معلمان بالای 6سال سابقه کار بین 120 تا 529 هزار تومان افزوده شد اما باز هم عمر کوتاه وزرای آموزش و پرورش نیز نظام رتبه بندی معلمان را ناتمام گذاشت. این طرح یکی از زیرشاخههای سند تحول بنیادین است و در برنامه ششم توسعه نیز بر لزوم اجرای آن تأکید شده که به وزارت دانش آشتیانی و سپس سیدمحمد بطحایی رسید و او نیز فعلا نتوانسته سازوکار اجرایی آن را تا به امروز فراهم آورد.
باید منتظر ماند و دید که بالاخره نظام رتبهبندی معلمان چه زمانی و در وزارت چهکسی عملی خواهد شد؟
طی روز های اخیر مطلبی در رسانه های کشوری، صنفی و محلی در حال انتشار است با عنوان وام ۲۰میلیون تومانی برای فرهنگیان !
در ابتدای امر بازهم ما فرهنگیان با خود می گوییم ممکن است حقیقت داشته باشد! بعد که توضیحات آقای گودرز کریمی فر ، مدیرکل تعاون و پشتیبانی را می خوانیم می بینم نه ! ، خبری از وام ۲۰ میلیونی قرض الحسنه نیست ، بلکه نوعی از وام است که ۱۰ میلیون تومان به بانک تحویل می دهید و سپس آنها ۲۰ میلیون تومان به شما وام می دهند اما ۱۰ میلیون تومان شما در رهن بانک می ماند !
در واقع بانک فقط به شما ۱۰ میلیون وام می دهد ولی قسط ۲۰ میلیون تومان را از شما می گیرد و در نهایت با جمع شدن اقساطی که خودتان پرداخت کرده اید ، ۱۰ میلیون تومان بعد از ۳ سال به شما پرداخت می شود .حال طی ۳ سال ارزش ۱۰ میلیون تومان چقدر کم می شود بماند .
این طرح حدود ۳ سال است که در شعب بانک ها در دور افتاده ترین شهر های کشور نیز در حال اجرا بوده و سقف آن نیز در برخی شعبات تا ۳۰ میلیون تومان بوده (سقف این وام ۲۰ میلیون تومان برای فرهنگیان مطرح شده) و دربرگیرنده ی کارمندان مختلف بوده است و دستگاه های دیگر همین وام را نیز دارند و این مصاحبه ها و سخنان مدیرکل محترم تعاون وزارت آموزش وپرورش متاسفانه شائبه ی تبلیغات صرف را به ذهن متبادر می کند .
چرا باید یک طرح نسبتا معمولی بانکی که عملا وام ۱۰ میلیون تومانیست، تحت عنوان وام ۲۰ میلیون تومانی قرض الحسنه برای فرهنگیان مطرح می شود ؟
چرا دستگاه های دیگر وام های چندین برابر این مبلغ و با بازپرداخت بسیار طولانی تر خود برای کارکنان شان را این گونه جار نمی زنند ؟
تعاون فرهنگیان سالهاست که هیچ طرح مناسبی برای فرهنگیان در حوزه های مسکن ، خانواده ، رفاه ، سلامت و ... نداشته است و فرهنگیان کم توقع نیز حرفی نداشته اند ، اما این حجم از تبلیغات آن هم برای چیزی که عملا امتیازی حساب نمی شود توهین به شعور فرهنگیان گرانقدر است .
در شرایط فعلی اقتصاد کشور و وضعیت معیشت معلمان ، فرهنگیان انتظار طرح های مثبت و مشکل گشا دارند ،ولی هیچ اقدامی مشاهده نمی کنند لذا اخلاق حکم می کند اگر در بحث تعاون آنان اتفاق مثبتی رخ نمی دهد حداقل نمک به زخم آنها نپاشند ، و هر طرح کوچک و بزرگی را ده بار از طریق رسانه های مختلف اعلام نکنند .
آیا تا به حال دیده ایم مسئولین یک دستگاه به غیر از آموزش و پرورش، طرح های رفاهی آن چنانی شان را این گونه در بوق و کرنا کنند ؟ در مورد طرح وام ۵۰ میلیون تومانی مسکن فرهنگیان! (با ۵۰ میلیون تومان خودرو نیز نمی شود خرید دیگر ...) هم متاسفانه شاهد اعلام صدباره ی خبر آن در رسانه های مختلف بودیم ، که سبب ایجاد تصور اشتباه در ذهن جامعه و حتی مسئولین در مورد سطح رفاهیات فرهنگیان شد .
ای کاش اداره کل تعاون وزارت آموزش و پرورش سعی در ارائه ی طرح هایی در جهت به دست آوردن رضایت فرهنگیان کند تا ایجاد موج های تبلیغاتی که متاسفانه می بینیم در پشت این تبلیغات سنگین هیچ عایدی خاصی برای معلمان وجود ندارد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در جوامع انسانی طبقات نقش مهمی ایفا می کنند و همه مسایل بشر را تحت شعاع خود قرار می دهند.در این میان طبقه متوسط نقش انکار ناپذیری در تحولات سیاسی ،اقتصادی و اجتماعی دارد.طبقات مختلف در جوامع انسانی همگی تحت تاثیر آموزش و پرورش قرار داشته و سطح تحصیلات افراد در طبقات مختلف در تعیین جایگاه افراد تاثیرگذار بوده است.
در نوشتار زیر سعی می شود به این سوال پاسخ داده شود که آموزش و پرورش ایران تا چه اندازه در طبقه متوسط کشور نقش دارد ؟
به طور کلی اصطلاح طبقه متوسط را اولین بار فردی روحانی بنام "توماس گیسبورن" در سال 1875 به کار برد.در تعریف طبقه متوسط اختلاف نظرهای گوناگونی وجود دارد.
مارکسیست ها معتقدند که کلمه ای به نام طبقه متوسط اعم از سنتی و جدید وجود ندارد بلکه فقط بخشی بینابینی است که به نام طبقه متوسط شناسایی می شوند.در نتیجه ناامنی شغلی و کاهش مهارت نیروی کارگر و با گسترش ادارات و مکانیزه شدن توسط وجود کامپیوترها و رباتها دستخوش کارگری شدن جایگاه بینابینی خود خواهند شد.(1)
در جهان سرمایه داری هم دیدگاهی توسط برادران اریزیچ (Ehrenreich) ارایه شد که معتقد بودند طبقه مشخصی به نام مدیران حرفه ای و تحصیل کرده وجود دارد که ملاک و اساس آن مالکیت بر درجه دانشگاهی است.اینان روابط و فرهنگ خاص خود را دارا هستند و نوع جدیدی از سیاست را ایجاد می کنند که ساختار سیاسی پیش بینی شده قبلی یعنی طبقه کارگر و سرمایه دار را برهم می زنند. طبقه متوسط اکنون از نظر اقتصادی در حد طبقات پایین قرار دارد و از نظر قدرت بیرون از حکومت سیاسی است.اما منزلت اجتماعی آنان به طور نسبی حفظ شده است و همین منزلت اجتماعی آنان موتور محرکه فکری آنان است
"مارتین لیپست" محور تفکر خود را درباره طبقه متوسط جدید "روشنفکر بودن" قرار می دهد. او روشنفکر را این گونه تعریف می کند: کسانی روشنفکر تلقی می شوند که خالق یا تولید کننده و به کاربرنده فرهنگ باشند.
وی توضیح می دهد که منظور وی از فرهنگ نیروهای رمزی و تلویحی شامل هنرها ، علوم و مذاهب است.(2)
جلال آل احمد هم طبقه متوسط جدید را با تمرکز بر ایران از آن روشنفکران می داند.کسانی که یا کار فکری می کنند و یا در خدمت طبقه محروم جامعه هستند و به مسئولیت زمانه آگاه می باشند(3)بر همین مبنا برخی طبقه متوسط جدید را طبقه روشنفکران می دانند.
قرار داشتن جایگاه طبقه متوسط در حد فاصل طبقه بالا (سرمایه دار) و طبقه پایین (کارگر) مورد اتفاق اکثریت صاحبنظران است.
برخی حتی مهمترین ویژگی مشترک گروههای دربرگیرنده این طبقه را قرار نداشتن در هیچ یک از دو طبقه بالا و پایین معرفی می نمایند. میانگین بالای تحصیلات ،محوریت سرمایه فرهنگی ،محوریت اقشار حرفه ای باعث می شود تا طبقه متوسط در میان سایر طبقات محور کنترل نبض افکار عمومی گردد.
طبقه متوسط در ایران،طبقه ای منسجم نیست و تباین میان گروههای تشکیل دهنده آن به وضوح نمایان است.این طبقه از نهاد واسط و میانجی و بانفوذ "روحانیت" برخوردار بوده است.این نهاد از بطن طبقه متوسط برخاسته اما نهاد پیشتاز برای طبقه کارگر و اقشار فقیر جامعه و حتی قشر سرمایه دار سنتی نیز بوده است.به نظر می رسد جایگاه این نهاد در برخی از اقشار طبقه سنتی خصوصا قشر حرفه ای ها رو به کاهش است.(4)
کسانی روشنفکر تلقی می شوند که خالق یا تولید کننده و به کاربرنده فرهنگ باشند.
برخی ها نیز معتقدند که طبقه متوسط در ایران را می توان به طبقه متوسط سنتی و طبقه متوسط جدید تقسیم کرد.طبقه متوسط سنتی نتیجه تحولات اقتصادی و سیاسی در دوران گذشته است و بیشتر در مالکیت ،ارث و دستیابی به عناصر قدرت سیاسی در یک روند طولانی ریشه دارد و نتیجه آن ایجاد طبقه ای ثروتمند و مرفه تر از بقیه جامعه گردید که تبلور آن را می توان در اقشاری مانند بازاریان ،شاهزادگان و برخی مالکان دید.
اما طبقه متوسط جدید را می توان نتیجه مدرنیزاسیون در ایران دانست.مدرنیزاسیونی که از زمان رضاشاه آغاز و تاکنون نیز ادامه دارد و نتیجه آن را می توان گسترش شهرنشینی ، گسترش ارتباطات ، تقویت و گسترش دولت ، دیوانسالاری و ارتش دانست.(5)
در واقع طبقه متوسط جدید در ایران را می توان محصول عوامل و شاخصهای زیر دانست:
جمعیت شهرنشین – میزان باسوادی – سطح تحصیلات عالی – رشد و گسترش بوروکراسی دولتی – شیوه و سبک زندگی.
اما نقش آموزش و پرورش در این میان کجاست؟
با وجود اختلاف نظرهایی که در میان متفکران علوم اجتماعی درباره تعریف طبقه متوسط به چشم می خورد،همه آنها در یک نکته پیرامون طبقه متوسط مشترک هستند و آن هم سطح سواد و به تبع آن سطح تحصیلات عالی.
به عبارت دیگر نکته قابل توجه در سوا نمودن طبقه متوسط از دیگر طبقات جامعه میزان سواد افراد می باشد.اگر چه سواد نیز در این برهه زمانی فقط نمی تواند خواندن و نوشتن باشد.بنابراین وقتی سواد به عنوان یکی از عوامل تشخیص طبقات از یکدیگر باشد نقش آموزش و پرورش به خودی خود برجسته می شود.
به بیان دیگر می توان گفت که آموزش و پرورش در ایجاد طبقه متوسط و سوا نمودن آن از دیگر طبقات نقش موثری ایفا می کند.
نکته مهمی که در اینجا میتوان به آن اشاره داشت این است که طبقه متوسط بیش از آنکه متکی به قدرت و ثروت باشد ،بیشتر متکی به منزلت و حثیت اجتماعی است.یعنی طبقه متوسط جدید با رشد آموزش علم ،سواد و آگاهی توانسته با دستیابی به تولیدات فکری ،منزلت اجتماعی مهمی را به وجود آورد.
طبقه متوسط اکنون از نظر اقتصادی در حد طبقات پایین قرار دارد و از نظر قدرت بیرون از حکومت سیاسی است.اما منزلت اجتماعی آنان به طور نسبی حفظ شده است و همین منزلت اجتماعی آنان موتور محرکه فکری آنان است.
منابع:
1. ابراهیمی ، پریچهر 1374 ،رابطه نوسازی با قشربندی اجتماعی در ایران.رساله دکتری دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات
2. ابراهیمی،پریچهر 1392 طبقه متوسط در جوامع غربی و ایران.فصلنامه علوم اجتماعی شماره35
3.آل احمد ،جلال 1340 غرب زدگی ،تهران،نشر قلم
4. عبداله خانی ، علی 1390 ،طراحی الگوی ارزیابی و کارکرد طبقه متوسط در امنیت و جنگ نرم ، نشریه راهبردفرهنگ ، شماره 16
5. فوزی ، یحیی و رمضانی ،ملیحه 1388 طبقه متوسط جدید و تاثیرات آن در نحولات سیاسی بعد از انقلاب اسلامی در ایران.فصلنامه علمی و پژوهشی انقلاب اسلامی ،شماره 17
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
قابل توجه پدران ، مادران و معلمین و حتی پدر بزرگ و مادر بزرگان بزرگوار :
مقدمه
ابتدا برای رسیدن به برداشتی نزدیک تر بهتر است به تعریفی از دو مفهوم مورد بررسی یعنی کودک و خلاقیت بپردازیم :
"در سال ۱۹۸۹ میلادی نمایندگان کشورهای جهان در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، پیمان حقوق کودک را تأیید و امضا نمودند و متعهد شدند تا برای تصویب و اجرای آن در کشورهای خود تلاش نمایند. این عهدنامه که به نام "کنوانسیون حقوق کودک" معروف است، یک مقدمه و ۵۴ ماده دارد و همه دولتها و مردم جهان را به ساختن دنیایی بهتر برای کودکان تشویق می کند. در تاریخ اول اسفند ۱۳۷۲ مجلس شورای اسلامی ملحق شدن جمهوری اسلامی به این کنوانسیون را تصویب کرده است.
تعریف کودک در اعلامیه جهانی حقوق کودک
اعلامیه جهانی حقوق کودک ، در ماده یک خود کودک را کسی میداند که کمتر از هیجده سال تمام دارد، مگر آن که قوانین داخلی کشوری ، سن دیگری را مشخص کرده باشد مانند قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران ، که پسران کمتر از ۱۵ سال و دختران کمتر از ۹ سال را کودک می شناسد. " (1)
دیدگاه علوم مختلف برای تعریف کودک
مطالعۀ روانشناسان بر چگونگی و روند رشد و تغییرات ذهنی و جسمی کودکان و شکل گیری منش و شخصیت و واکنش های هیجانی و عادات و رفتارهای آنان متمرکز است. آن ها سعی می کنند که دلایل بعضی از رفتارهای غیر عادی بزرگسالان را در رابطه با دوران کودکی شان بیابند. نظریه های روانکاوانه بسازند و از طریق آن رفتارهای کودکان را تفسیر نمایند.
جامعه شناسان ، کودکان را به عنوان عضوی از یک جامعه ی مشخص مورد مطالعه قرار داده ، سعی می کنند چگونگی زندگی ، آموزش و شرکت آن ها را در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی آن جامعه مورد بررسی قرار دهند. از نظر آن ها کودک، حاصل انتظاراتی است که جامعه از آن ها دارد.
از نظر اقتصاددانان ، کودکان عوامل غیرمولّد جامعه هستند و برای این که در آینده تبدیل به نیروهای مولّد و مالیات دهنده شوند باید از هم اکنون برای آن ها سرمایه گذاری شود. از نظر آن ها یک کودک، زحمت امروز و راحت فردا ، مصرف کنندۀ امروز و تولید کنندۀ فرداست.
از دیدگاه سیاستمداران، معلمان و مربیان اکثراً ابزارها و وسایل نظام های اجتماعی هستند. آن ها می باید آن چنان عمل و کار کنند که کودکان از دومین مرحله بلوغ عقلی یعنی مرحله اطاعت از قانون پا را فراتر نگذارند. آن ها نباید اجازه دهنده که کودکان به مرحله قضاوت فردی و زیر سئوال بردن نظام ارزشی جامعه برسند. کودکان باید به همشهری های خوبی مبدّل شوند که قوانین و مقررات وضع شده را قبول کرده ، از آن اطاعت کنند، درست یا غلط، آن ها می باید مطابق آن قوانین عمل کنند. ( نگاه سیاسی به کودک جای تأمل دارد دقت فرمائید. !) .
تنها تعداد انگشت شماری هستند که مرزهای این محدودیت ها را در هم شکسته، در کودک ، بشریت و یا تلاش برای تکامل جامعه و امید به پیروزی بر جهل و بی عدالتی را جست و جو می کنند که این افراد شامل هنرمندان، نویسندگان، تصویرنگاران، نقاشان و مجسه سازان می شود. آنها تنها افرادی هستند که تا اندازه ای به وجود واقعی و شرطی نشده کودکان نزدیکترند و سعی در کشف هر چه بیشتر آن دارند. آنها از طریق مراجعه به ضمیر ناخودآگاه و قلب خود و زنده کردن خاطرات و احساسات درونی و رؤیاها و آرزوها، تلاش می کنند تصورات خود را آزاد کنند و با چشم کودکی خویش ، کودکان را کشف نمایند.
آنها بر این باور هستند که کودک فقط کودک است. یک انسان کوچک ، با ضمیری پاک و آماده برای آموزش دیدن ، کسی که باید با روح و جسم خود در میان مردم زندگی کند، کسی که احتیاجات روحی و جسمی خاصی دارد، با حواسی برای حس کردن و آزمایش جهان اطراف خود، با قلبی پر از محبت و نیازمند به محبت، با احساساتی مستعد برای پروراندن آرمان های انسانی، با استعدادی ذاتی برای تشخیص خوب و بد و دارای قدرت پیشرفت و تکامل فردی.” (2)
تعریف خلاقیت (Creativity) :
خلاقیت نوعی عملکرد دانش ، کنجکاوی ، تخیّل و ارزیابی است. هر چه اساس دانشتان قویتر باشد، هر چه کنجکاوتر باشید، ایدهها و الگوهای بیشتری خواهید داشت که منجر به ایجاد محصولات و خدمات خلاقانه، جدید و نوآورانه میشود. اما تنها داشتن دانش برای تشکیل الگوهای جدید کافی نیست. اجزا و بخشها باید به نحوی متفاوت با یکدیگر ترکیب شوند. سپس ایدههای پراکنده و مختلف باید ارزیابی شوند و به ایدههایی کاربردی بدل شوند. به بیان دیگر، یک فرآیند اتفاق میافتد. اما واقعا این ایدهها از کجا می آیند؟ (3)
برداشت نادرست از مفهوم خلاقیت در آموزش و پرورش
مسئولان نظام آموزشی جهت سنجش ارزشیابی همکاران فقط مفهوم خلاقیت را از مرکز دنیای ساده و ارزشمند آن برداشته و در فرم خود قرار داده اند و تعریفی برای آن در شفافیت انتظارات و توقعات خود نیاورده اند و برخورد غیرکارشناسانه با این مفهوم و دنیای شگفت انگیز آن ، باعث سوءتعبیر و برداشت معلمان و مدیران و کارکنان اداری گردیده است. با دو مثال سادۀ زیر ببینیم منظور از خلاقیت چیست ؟
مثال اول : الاغ و چاه
در روستایی از بد حادثه الاغی به درون چاهی متروک سقوط میکند. عمق چاه زیاد بود و دسترسی به الاغ سخت. اهالی دور هم جمع شدند تا چارهای بیندیشند. هر یک راه حلی دادند.
یکی گفت: چند نفر برویم داخل چاه و الاغ را بلند کنیم و به بیرون از چاه هدایتش کنیم.
دیگری گفت: میتوانیم دور کمر الاغ طنابی ببندیم و آن را بالا بکشیم.
سومی گفت: اطراف چاه را بکنیم و یک سطح شیب دار درست کنیم تا الاغ از طریق آن بیرون بیاید (یک نظر نسبتا متفاوت و خلاقانه ) !
ولی چاه بسیار عمیق بود و الاغ بسیار سنگین و بنابراین هیچ کدام از ایدهها عملی نبود. روستائیان وقتی دیدند به هیچ طریقی نمیتوانند الاغ را از چاه بیرون بیاورند، علیرغم میل شان، تصمیم گرفتند الاغ را زنده به گور کنند تا زودتر بمیرد و بیشتر از این زجر نکشد. هر یک بیلی آوردند و با ناراحتی شروع کردند به پر کردن چاه. اما وقتی خاک ها روی الاغ می ریخت، او خاک های روی بدنش را می تکاند و زیر پایش میریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا میآمد سعی می کرد روی خاک ها بایستد. روستائیان هر چه بیشتر خاک ریختند، الاغ بالاتر آمد و بالاخره در برابر چشمان حیرت زده روستائیان الاغ بدون مشکل خاصی از چاه بیرون آمد!
مثال دوم : ناسا و مشکل خودکار
گفته میشود وقتی ناسا برنامه فرستادن فضانوردان به فضا را آغاز کرد، با مشکل کوچکی روبه رو شد. آنها دریافتند که خودکارهای موجود، در فضا کار نمی کنند یعنی به دلیل عدم وجود جاذبه در فضا جوهر خودکار به سمت پایین جریان نمی یابد و روی سطح کاغذ نمی ریزد.
ناسا برای حل این مشکل با شرکت مشاورین اندرسون قرارداد بست. تحقیقات بیش از یک دهه طول کشید، 12 میلیون دلار صرف شد و در نهایت آنها خودکاری طراحی کردند که در محیط بدون جاذبه می نوشت، زیر آب کار می کرد، روی هر سطحی حتی کریستال نیز می نوشت و از دمای زیر صفر تا 300 درجه سانتیگراد بالای صفر کار می کرد.
روسها نیز در هنگان اعزام فضانوردان به فضا با چنین مشکلی روبه رو شدند ولی آنها راه حل ساده تری داشتند: آنها از مداد استفاده کردند! (به همین سادگی)
در واقع در دو کشور آمریکا و شوروی سابق از دو دیدگاه و روش مختلف برای حل این مساله استفاده کردند:
در آمریکا تمرکز روی راه حل (نوشتن در فضا با خودکار) بود. میخواستند خودکاری اختراع کنند که در شرایط بدون جاذبه بنویسد. ولی در شوروی تمرکز اصلی روی مشکل (نوشتن در فضا) بود و مهم نبود که این وسیله از جنس خودکار باشد، مداد باشد و یا حتی زغال باشد. مهم رفع مشکل و رسیدن به هدف، یعنی نوشتن در فضا بود.(4)
در دو مثال فوق دیدیم که خلاقیت ساده تر از آن است که فکر می کنیم. فقط باید باور داشته باشیم که همه ما این توانایی خدادادی را داریم و با کمی تفکر و تغییر نگرش در برخورد با مسائل می توانیم به راحتی ایده هایی بکر و راه حل هایی منحصر به فرد برای مسائل و مشکلات پیدا کینم.
ادامه دارد
1) کودک کیست و حقوقش چیست ؟ از غزاله خرم نیا .
2) مجموعه کتاب و کودک - کودک کیست ؟ از فاطمه معدنی .
3) کد مطلب : 2883 - 10 مرداد 1394. پایگاه جامع اطلاع رسانی کارآفرینان .
4) سایت معلم خلاق عنوان : " خلاقیت به زبان ساده."
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید