"معاون پرورشی آموزش و پرورش اظهار داشت: در ابلاغیه دستورالعمل امر به معروف و نهی از منکر به مدارس ، مطابق با سیاست های کلی امر به معروف و نهی از منکر در سیاست های آموزش و پرورش نیز تبیین شد.بدین گونه که ساختاری را در نظر گرفته ایم به عنوان" یادآوران و یاوران معروف" یادآوران دانش آموزانی هستند که از هر کلاس یک نفر در حوزه توسعه و ترویج معروف انتخاب و فعالیت می کند ، یاوران معروف نیز یکی از همکاران مدرسه از معلمان تا ناظم به عنوان مربی و سرپرست دانش آموزان منتخب در راستای اجرای سیاست های ابلاغیه کار را مدیریت می کند.
کاظمی در پاسخ به این سوال که نقش معلم پرورشی و دینی در ترویج امر به معروف و نهی از منکر چه بوده و آیا این سیاست گذاری هدف خاصی را دنبال می کند یا خیر، افزود: معلمان پرورشی و دینی صدها وظایف دیگر بر عهده دارند، فعالیت های دینی مانند نماز و مشارکت در مراسم های مذهبی و ... بنابراین هدف از اجرای این ابلاغیه در آموزش و پرورش سهیم شدن تمامی معلمان از معلم ریاضی تا زبان انگلیسی در امر آموزش امر به معروف و نهی از منکر به دانش آموزان است. معاون پرورشی آموزش و پرورش گفت: اینکه متکی به یک معلم در پرورش دینی دانش آموزان باشیم ، اشتباه است چرا که گاهی شاید یک معلم فیزیک یا ریاضی در تفهیم و تاثیرگذاری مسائل مذهبی و دینی موثرتر و موفق تر عمل کند." (1)
نکته اول :
به دورۀ تحصیلی اجرای این طرح ، اشاره نگردیده است ، تصور می کنم به حکم عقل می بایست در سطح متوسطه انجام شود ، اما یک دانش آموز برای رسیدن به چنین قابلیتی صرفا باید عضو بسیج و یا انجمن اسلامی دبیرستان باشد و یا احراز توانایی های دیگر ی هم برای او لازم است ؟ یا هر دانش آموزی که صرفا داوطلب باشد قابل قبول است !
کلاس درس و محدودیت زمانی آموزش و حجم زیاد کتب درسی که اغلب با زمان بندی وزارتخانه هم همخوانی متناسبی ندارد، چنین فرصتی را چگونه فراهم خواهد ساخت ؟ آیا تصور نمی کنید یادآوران معروفی که صرفا دانش آموزند با مشاهده و یا تذکر خود نسبت به خطای همسن و سالان خود بیشتر از آن که برخوردی کارشناسی و یا عقلانی داشته باشند، برخوردی احساسی منجر به زد و خورد و دعوا خواهند داشت ؟
لابد همگی به یاد داریم " شهید علی خلیلی طلبه جوانی بود که در تیرماه 1390 در یکی از خیابانهای تهرانپارس در جریان نجات یک دختر از حادثه مزاحمت به نوامیس مردم توسط چند شرور خیابانی مورد سوء قصد قرار گرفته و به شدت از ناحیه شاهرگ صدمه دیده بود راهی بیمارستان شد و جان سپرد." (2)
تصور نمی کنید انتخاب دانش آموزی که تجربه و مهارت و سوادی هم سطح دیگر دانش آموزان دارد برای این اصل مهم آموزشی و یا مذهبی ، به دور از عقل یا شرایط اجتماعی باشد ؟
آستانۀ تحمل افراد جامعه پایین و میزان تنش های فیزیکی در جامعه امروز ما خصوصا در بین نوجوانان و جوانان بسیار بالاست که از دلایل عمده آن حاکمیت واقعیت تلخ ضرب و شتم مدیر و معاون و معلم و حتی قتل آنان است. ما نمی توانیم با طرح خود ، کاتالیزوری برای ایجاد و تقویت این برخوردها فراهم سازیم. اعتراف امروز شما بهترین جرقه برای ایجاد تفکر بازگرداندن دو وظیفه خطیر و جهانی معلمان به آنان است.
نکته دوم :
معلمان هر سرزمینی فقط معلم نیستند، هم زمان ، پدر و مادری دلسوز و راهنمایی فرهیخته برای دانش آموزان هستند. معلمی ، عشق است و هنر ، هنر موجود در تارو پود و کارکرد معلم بر وجود دانش آموزان اثری ماندگار می گذارد. به شرایط نامساعد زندگی امروزی معلمان نگاه نکنید که صلابت و استواری آنان را در جامعه خدشه دار ساخته است ، روزگاری ، سِتبری سینۀ معلمان مورد حسرت و غبطۀ خاص و عام بود اما امان از همان روزگار که خم بر وجود معلمان این سرزمین وارد آورد.
جناب آقای کاظمی ،
امروز تصمیم و بیان شما فریاد چند سالۀ ما را تأیید کرد که جدایی آموزش از پرورش ، اشتباه بزرگی بوده است. وجود بحران های اخلاقی ، افسردگی ، کتک کاری و ضرب و شتم و قتل و خودکشی و..... و افزایش و تداوم آنها در مدارس نتیجۀ سلب وظیفۀ " تربیت و پرورش " از معلمان بوده است. بدون در نظر گرفتن نظام سیاسی ، چرا در زمان تحصیل ما، این پدیده ها در مدارس حاکم نبود اما امروز هست ؟
بلی عوامل بسیار دیگری نیز در این آشفته بازار تربیتی حاکمیت دارد اما حضور معلم در کلاس درس با به کارگیری تمامی توان و مهارت و تجربه اش ، دانش آموزانی مقیّد به اخلاق و رفتار متناسب به بار می آورد. هم معلم احترام و اُبهت داشت و اثرگذار بود و هم دانش آموز اثر پذیر بود، چون معلم فقط تدریس خشک و خالی نداشت . دو جملۀ ضمن تدریس معلم ، آویزۀ گوش های دانش آموزان امروز و شاغلان و والدین فردای جامعه می گشت. اما با تفکیک پرورش از آموزش ، معلمان حتی اجازۀ گفت و گوی صمیمانه با دانش آموزان را نیز از دست دادند و تا خواستند نظر خود را بیان کنند و یا دانش آموزی را راهنمایی کنند ، توسط دبیر پرورشی و یا مدیر مدرسه ، مسکوت نگه داشته شدند که جزئی از وظایف شمای معلم نیست پس دخالت نکنید!
لذا معلمان فقط به امر آموزش و یا تعلیم پرداختند و فاصلۀ احساسی - سلسله مراتبی معلم و دانش آموز ، از بین رفت.
جناب آقای کاظمی ،
همچنان که گفتید ، گاه یک جمله یا زمزمۀ محبت و یا حتی نگاه نافذ مهربان یک دبیر فیزیک و شیمی و یا ادبیات و جامعه شناسی و.... زندگی دانش آموزی را زیر و رو می سازد و او را از ورطۀ نومیدی و نیستی به هستی و امیدواری برمی گرداند. مسیر تصمیم گیری ابلهانه و یا احساسی او را تغییر می دهد. آری گاه حتی یک نگاه محبت آمیز معلم ، قدرت بازگرداندن دانش آموز لب پرتگاهی را به طور معجزه آسایی به زندگی دارد.
نظام آموزشی تمامی این توانایی های معلمان را نادیده گرفته است و دچار نابه سامانی اسف باری گردیده است چون نظام آموزشی از تمامی قابلیت های جادویی معلمان به طور بهینه و مطلوب استفاده ننموده است. این توان و قدرت نهفتۀ یک معلم است ربطی به رشته و سن و .... ندارد. جملۀ آخر شما عین واقعیت است و قابل تحسین است و بسیار خوشحالم که برای اولین بار یک معاون پرورشی در حد وزارتخانه بدان معترف است ، یعنی هر دبیر و معلمی قابلیت اثرگذاری اخلاقی - دینی بر دانش آموزان را دارد. برخی متوجه این قدرت هستند و به طور اکمل از آن استفاده می کنند و برخی از معلمان از وجود آن غافلند.
نکته سوم
اصلا لزومی به اجرای این طرح نیست. به جای آن اجازه دهید دبیران پرورشی به همان صدها ! وظیفۀ خود پرداخته و معلمان نیز به دو کارکرد اصلی خود یعنی " آموزش " و" پرورش " و یا " تعلیم "و " تربیت " بپردازند. بدین طریق هم آنان صد وظیفۀ خود را به خوبی و در کمال آرامش انجام خواهند داد و هم معلمان در از بین بردن خلاء های تربیتی جامعه خواهند کوشید. معلمان در کلاس درس و مدرسه ، هر دائم در حال امر به معروف و نهی از منکرند، منتهی با این نام خیر و با نام آموزش و پرورش. چه فرقی می کند نتیجه یکسان است. هدف ارشاد و راهنمایی و هدایت دانش آموزان کم تجربۀ بدون مهارت زندگی ، برای جامعه پذیری و فراگیری ارزش ها و هنجارهای اجتماعی است تا حد درونی شدن آنها. هدف تربیت نیروهایی اخلاق مدار آشنا با فرهنگ و آداب ایرانی - اسلامی است.
جناب آقای کاظمی ،
همان قدر که جدایی دین از سیاست خطرناک است ، جدایی پرورش از آموزش نیز نتایج اسفباری دارد و حتی اثرات تخریبی این جدایی بیشتر از مورد اول است.به عنوان یک معلم ، انتظار اتخاذ تدابیر جسورانه تری از سوی شما در این عرصه مهم می رود. بالاخره باید از یک جایی ، حرکتی نو آغاز شود.
اعتراف امروز شما بهترین جرقه برای ایجاد تفکر بازگرداندن دو وظیفه خطیر و جهانی معلمان به آنان است. برای نجات نظام آموزشی کشور و اعتلای روز افزون آن و ارزشمندی واقعی معلمان این سرزمین بار دیگر به اتحاد آموزش با پرورش ، تصمیم بگیرید. سپاس
همکاران محترم و بزرگوار ، روز جهانی معلم بر شمای سنگردار تعلیم و تربیت مبارک .همیشه روزگار سربلند باشید.
1) گروه اخبار صدای معلم ، 11 مهر 1397 ، برگرفته از خبرگزاری برنا. عنوان خبر : معلمان مأمور امر به معروف و نهی از منکر می شوند.
2) کد خبر: ۸۹۵۷ - ۱۵ فروردين ۱۳۹۳ .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
پیامبر رحمت می فرمود : مرا نصیحت کنید.
فرمایش سرکار خانم امامی احتیاج به توضبح دارد.
هیچ شخصی در حال حاضر نمیتواند ادعا کند که واضح دین است واشتباه نمیکند. و همچنین ادعا کند که سیاست بدلیل دیندار بودنم باید در دست من باشد. خود همین ادعا حاکی از بی دینی این فرد است.
شخصی که می گوید من دین هستم وباید سیاست مدار هم باشم ،شیادی بیش نیست.
از دیگر سوی اگر دین را مجموعه هدایتهای الهی تعریف کنیم همه افراد از جمله سیاست مداران باید حتی امکان از آن پیروی کنند .
سیاست باید تابع دین(مجموعه معارف الهی) باشد. فاجعه وقتی است که دین منحرف شود تا با سیاست تطبیق کند.
از نکته نظر حضرتعالی که بجا و صحیح است سپاسگزارم.
البته بنده اشاره به دیدگاه موجود جامعه نموده ام . جامعه
بدون وجدان و ایمان ، ره به ترکستان می برد.
ناشناس محترم وجدان و ایمان زیربنای
فرهنگ و قانون است. قبل از هر چیز
انسانیت انسانها باید تثبیت شود.
با سلام
خیلی بهتر است به جای این که مدام به فکر ابلاغیه های جدید و اجرای آن باشید،گاهی ابلاغیه های قبلی را بررسی و نقاط قوت آن را تقویت و نقاط ضعف آن را برطرف نمایید. مثلا سالیان سال است که دارید نماز جماعت را در مدارس اجرا می کنید و یکی از مشکلاتی که مدارس با آن مواجه اند پر شدن فضای نمازخانه از بوی بد و نامطبوع پا و جوراب دانش آموزان است که به سبب قرار گرفتن زیاد و پیوسته پا درون کفش ایجاد شده است ، این در حالی است که به واسطه دیر شسته شدن و یا عدم شستشوی سالیانه فرش های نمازخانه در بعضی از مدارس،این بود بد به خورد فرش رفته است و به هنگام سجده نماز گزار این امر کاملا محسوس و آزار دهنده است و در شان نماز و نمازخانه و نمازگزار نیست.
حال جنابعالی و همکاران قدیمی شما که حتما از موضوعاتی از این دست اطلاع داشته و دارید،برای رفع این مشکل ساده - که پیامدهای منفی فراوانی به همراه دارد - چه کرده اید و کدام ابلاغیه را به مدارس ارسال نموده اید که سالیان سال است این مشکل هنوز پابرجاست.
من خودم بیش از دو دهه در این حوزه سابقه کار دارم ودر این سالها نه تنها متولیان دنبال تقویت نیروهای تخصصی و کارآمد نبوده اند بلکه با عملکرد غلط باعث شده اند تا نیروهای تخصصی به شکلی از این حوزه خارج شوند . اغلب نیروهای ستادی پرورشی هم غیر تخصصی هستند و نمی توانند نگاه درستی به حوزه تربیتی داشته باشند .
اداره ما جدول زمانبیندی نمازجمعه را ارسال کرده و نام مدارس دوره ابتدایی ژسرانه حتی دوره اول ابتدایی را در لیست شرکت در نمازجمعه گذاشته . حالا تصور کنید دانش آموز پسر 9ساله ای که طبق دستور خداوند به سن تکلیف نرسیده و مجبور باشی از ساعت 9صبح جمعه تا 15عصز او را به نمازجمعه ببری و مجبور باشد دوساعت به سخنان خطیبی گوش دهد که کلمه ای از آن سخنان را درک نمیب کند .
این گوشه ای از کارهای کلیشه ای امورتربیتش است
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
آیا معلمان تصدیق کننده سخنان مربی تربیتی هستند یا سخنانی متناقض از او می گویند ؟
آیا عملکرد متولیان مدرسه تایید کننده سخنان آنها هست ؟
و هزاران سوال دیگری که آموزش و پرورش در این سالها از آنها فاصله گرفته و نسلی را تربیت کننده که یا با مبانی دینی بیگانه است و یا یاد گرفته که جاهایی باید تظاهر به دینداری کند
سندسازی و فاکتورسازی در امور مربوط به پرورشی به راحتی صورت می گیرد غیر از ،به تاراج رفتن بین المال مسئولی که دستش آلوده به فساد مالی است هر طرحی را به مدارس بخشنامه کند به نتیجه نمی رسد
دکتر میگه اینا باهوشتر از این هستن که "اشتباه" کنن. برا نمونه دکتر امروز گفت سالهاست که در کلاس هایم شاهد دانش آموزان و حتی دانشجویانی هستم که تا 60 ترم کلاسهای زبان موسسات را رفته اند اما قادر نیستند 5 دقیقه به انگلیسی صحبت کنند. حتی در هند شاهد بودم که کسانیکه فوق لیسانس هم داشتند و 3000 ساعت در مدرسه و دانشگاه کلاس زبان داشتند قادر به گفتگو با گاید های خودشان نبودند! دلیلش؟! دکتر ادامه داد: همانطور که بارها گفته ام متاسفانه جمهوری اسلامی زبان انگلیسی را یک تهدید واقعی می بیند و بنابراین تمام مکانیزمهای آموزش زبان طوری طراحی و مهندسی شده که آموزش زبان موفق نباشد:
در يك جمله : خروجي نظام آموزشي تراريخته، تحويل فارغ التحصيلان نوتركيبي و غير طبيعي تحت سيطره كنكور و دانشگاه است.
پژوهشهای مستند بر مضر بودن اغلب اين محصولات براي خود فرد و جامعه حكايت مي كند.
سيستم مديريتي منبعث از تربيت تراريخته هرگز قدرت دفاع و ابتكار عمل را نخواهد داشت.
کارتل های اقتصادی صحیح است. تشکر
تازه براي پوشش ناكارامديشون ميخوان تربيت بدين وسلامت مدارس را هم داغون كنن.
اكه كمي نشاط وتحرك هم كه تومدرسه هست را ازبين ببرن.