در سیستم آموزش و پرورش ما هماهنگی بین عناصر برنامه درسی فراموش شده است.
معمولا وزیرانی که در این وزارت خانه فعالیت نموده اند هرکدام یکی از این عناصر را مورد تاکید قرار می دادند مثلا یکی به اهداف،آن یکی به محتوا، یا به روش تدریس، مواد ورسانه ها، ارزشیابی و...می پرداختند بدون توجه به اینکه همه عناصر برنامه درسی باهم در ارتباط هستند.
درجریان حذف گروههای آموزشی هم این مورد قابل تامل هست:
اولا وجود نیروهایی در اجرای برنامه برای رصدکردن درمرحله تکوینی لازم هست.پس گروههای آموزشی می توانستند در روش تدریس و راهبری آموزشی کمک شایان توجهی به این امر داشته باشند.
متاسفانه به دلایل مختلف افرادی که حتی در سطح وزارت خانه، سازمان و اداره کل و مناطق در گروههای آموزشی فعالیت می کنند نیروهای خلاق، دبیران پویا وآگاه به مسائل آموزشی، راهبران واقعی و مسلط به روشهای تدریس نبوده اند.
معمولا در گروههای آموزشی دبیرانی که مایل به رفتن به کلاس درس نیستند یا افرادی که لابی گری می کنند و به خاطر اضافه تدریس سرگروه درسی می شوند زیاد هستند.
دوم اینکه حذف گروه های آموزشی با وضعیتی که هم اکنون داریم اتفاقا به نفع سیستم آموزشی هم هست چون از بار مالی آموزش و پرورش کاسته می شود و هم از روشهای خودساخته این نیروها که در بعضی اداره کل ها فقط به فکر نوشتن کتاب، مقاله یا طرح برای خودشان هستند و برای بازارگرمی و فروش این کتاب ها درمدارس فعالیت می کنند جلوگیری به عمل می آید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه بازنشستگان/
صبح امروز جمعی از بازنشستگان کشوری مقابل سازمان برنامه و بودجه تجمع کردند.
گروه گزارش/
اعتراضات معلمان در قالب " تحصن در دفتر مدارس انعکاس چندانی در رسانه های داخلی نداشت .
« صدای معلم » نخستین رسانه داخلی بود که این اعتراضات را پوشش داد .
بسیاری از نمایندگان مجلس حتی برخی از اعضای کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در این مورد اظهار بی اطلاعی می کردند .
« فاطمه سعیدی » یادداشتی را در این مورد برای صدای معلم ارسال کرده است .
گروه اخبار/
سالها وعده از طرف دولتهای مختلف به نفع فرهنگیان به ندرت محقق شده است. اکنون نیز فرهنگیان شرایط کشور را به خوبی درک میکنند.
گروه رسانه/
روز گذشته نشست اصحاب رسانه و وزیر آموزش و پرورش برگزار شد .
مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در این گزارش نشست وزیر آموزش و پرورش را با مدیران عامل روزنامهها و خبرگزاری ها عنوان کرده است و این در حالی است که " عصر ایران " یک سایت ( پایگاه خبری - تحلیلی ) است و در حوزه عمومی کار می کند .
در نشست های رسانه ای وزارت آموزش و پرورش عصر ایران هیچ گاه حضور نداشته است .
همچنین رسانه هایی مانند روزنامه اعتماد ، روزنامه آرمان ، روزنامه شرق ، روزنامه آفتاب یزد ، روزنامه شهروند حضور مستمر و یا پررنگی در نشست های رسانه ای ندارند .
در اطلاعیه اخیر وزارت آموزش و پرورش در مورد وضعیت پاسخ گویی این وزارتخانه چنین آمده است :( این جا )
" وزارت آموزش و پرورش در يك سال اخير با اتّخاذ رويكرد تعاملي با رسانه ها و افكار عمومي توانسته است سرعت انتشار اخبار مهم و ميزان دسترسي خبرنگاران و اصحاب رسانه به مسئولان ارشد اين وزارتخانه را به سطح خوب و قابل قبولي برساند و با رصد مؤثر و مداوم اخبار، انتقادات مطرح شده در فضاي رسانه اي را به دواير و زيرمجموعه ها ارسال كرده و پاسخ و توضيحات آنها را در اختيار نشريات و پايگاه هاي خبري قرار دهد.
اگر بر اساس این اطلاعیه ، جامعه هدف در ارتباط تعاملی " نشریات و پایگاه های خبری " باشد دعوت از مدیران عامل خبرگزاری ها بر چه اساس و یا منطقی صورت گرفته است ؟
« صدای معلم » وزرارت آموزش و پرورش را به شفاف سازی و صداقت در برخورد با رسانه ها و پرهیز از استفاده ابزاری از رسانه ها و نیز پاسخ گویی فعال و مسئولانه در این زمینه فرا می خواند .
گروه اخبار/
مدیر روابط عمومی ادارهکل آموزش و پرورش استان خراسان رضوی گفت: بر اساس اطلاعات رسیده، همه کلاسها دایر شده است و تصاویر منتشر شده به عنوان اعتراض، صحت ندارد.
گروه رسانه/
چندی پیش خبری در مورد وضعیت پاسخ گویی وزارتخانه ها و دستگاه های دولتی به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دولت منتشر شد . ( این جا )
« مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش » توضیحات زیر را منتشر کرده است .
در تعریف کلاسیک سواد، توانایی خواندن و نوشتن ذکر شده است. امروز ، در قرن بیست و یکم ، داشتن سواد خواندن و نوشتن ، یا حتی اخذ مدرک دانشگاهی ، دال بر با سواد بودن فرد نیست. بر اساس تعریف یونسکو ، شخص با سواد فردی است که تمام پارامترهای زیر را در خود داراست:
۱ - سواد عاطفی : توانایی برقراری روابط عاطفی با خانواده ، همکاران ، مشتریان ، رقبا و دوستان ، به نحوی شایسته و اثرگذار.
هر یک از ما در این زمینه ها ، کاستی ها و یا ضعف هایی داریم که بهتر است خودمان به بررسی کم و کیف آن بنشینیم. درگیری ها ، قهرها و آشتی ها ، دوستی ها و دشمنی ها ، رقابت ها و ستیزه ها ، صداقت و نارو زدن ها و... حاصل وجود یا عدم وجود سواد عاطفی در ماست. افرادی که از چنین نوع سواد برخوردارند اصولا در تمامی موقعیت های قرار گرفته در خانواده ، محل کار و در بین خویشاوندان ، از محبوبیت قابل قبولی برخور دارند.در ضمن داشتن سواد عاطفی ، باعث تأمین سلامتی روح و روان افراد می گردد و نشاط و شادابی فرد در ارتباط با دیگران قابل انتقال است.
۲ - سواد ارتباطی : توانایی برقراری ارتباط و تعامل با تمامی اعضای جامعه ، شامل آداب معاشرت و روابط اجتماعی بهینه.
انسان اجتماعی ، مجبور به داشتن این نوع سواد هست. تعامل اجتماعی یعنی تداوم و بقای زندگی . افراد هر جامعه به تناسب فرهنگ و محتوای آن و نوع روابط اجتماعی ، آداب و معاشرتی متفاوت دارند.اگر فردی به کشور دیگر برای تحصیل یا اشتغال به مدت طولانی می رود ، وقتی موفق تر عمل خواهد کرد که به نوع روابط اجتماعی و نحوۀ آداب و معاشرت مردم آن کشور آگاهی داشته باشد وگرنه در حاشیه خواهد ماند. در واقع آشنایی با این دو اصل از سواد ارتباطی چه در داخل و یا خارج از کشور ، پسورد پذیرش محسوب می شود. هر چقدر دایره افرادی که با آنها ارتباط برقرار می سازیم بزرگ تر باشد ، سواد ارتباطی ما هم وسیع تر خواهد شد.
۳ - سواد مالی : توانایی مدیریت اقتصادی درآمد ، یعنی دانش گردش نقدینگی ، سرمایه گذاری ، و مدیریت هزینه.
برای افرادی که از چنین سوادی برخوردارند ، میزان درآمد یا حقوق مهم نیست ، آنان نسبت به هر شرایط اقتصادی قادرند نقدینگی خود را مدیریت نمایند و حساب دخل و خرج خود را با تعادل سازی داشته باشند. شاید امری دور از ذهن برخی باشد و این مهم را قبول نکنند اما برای همین سواد مالی نامیده می شود ، یعنی نوع و سطحی از سواد که همگان ندارند و دارندگان آن از این بابت غنی و باسواد شمرده می شوند.
۴ - سواد رسانه : این که بدانیم کدام خبرِ رسانه ها معتبر و کدام نامعتبر است. یعنی توانایی تشخیص راستی و درستی اخبار و دیگر پیام های رسانه ای. نوعی از سواد که دارندۀ آن تحت تأثیر مطلق خبر قرار نمی گیرد. بر اساس خبر شنیده شده ، واکنش سریع نشان نمی دهد. تأمل و جست و جو نموده و به کذب یا واقعی بودن خبر واقف می گردد. یعنی سواد رسانه ای مانع تصمیم گیری آنی فرد برای سپردۀ بانکی خود و یا مسکن خود و..... می گردد. صرفا بر اساس یک خبر که احتمال شایعه بودن آن است زندگی خود را به مخاطره نمی اندازد. فوری اقدام به خرید دلار و یا سکه نمی کند. نبض بازار را می سنجد و شرایط را محتاطانه بررسی می کند. بجای ضدیت یا حمایت ابلهانه از خبر شنیده شده ، اندیشه می کند. این یعنی قدرت سواد رسانه ای.
۵ - سواد آموزش و پرورش : توانایی تربیت فرزندان شایسته
شاید ما معلمان خود تصور می کنیم که چون معلم هستیم پس صد در صد ، دارای چنین سوادی هستیم. چیزی نمی نویسم قضاوت با صاحبان چنین سوادی .
۶ - سواد رایانه : توانایی استفاده از مهارت های هفت گانه ی رایانه یا ICDL، شامل مفاهیم پایۀ فنآوری اطلاعات و ارتباطات، استفاده از رایانه، مدیریت فایل ها، واژه پردازی و ... (1)
ما با رایانه آشنا هستیم اما همه افراد چنین سوادی ندارند و برای همین استفاده درست یا مطلوبی در این زمینه همیشه انجام نمی گیرد.
و سایر انواع سوادها عبارتند از :
" سواد کارکردی ، سواد کشاورزی ، سواد تحلیلی ، سواد فرهنگی ، سواد سلامتی ، سواد بصری سواد اطلاعاتی ، سواد بوم شناسی ، سواد عددی، سواد سلامتی روانی ، سواد علمی ، سواد نژادی ." (2)
وقتی به مفهوم سواد این گونه نگریسته می شود ، شخصا می بینم چقدر بیسوادم . گذشت آن زمانی که من لیسانس خود را در مقایسه با کسانی که سواد خواندن و نوشتن نداشتند ( بیسوادی سیاه ) مقایسه می کردم و احساس می کردم که چقدر باسوادم! باید نگرش خود را تغییر داده و اصلاح سازیم تا دچار توهّم دانایی نگردیم و به دانش آموزان خود نیز یادآور شویم تا با حقیقت امروز تعریف سواد آشنا شوند که بیراهه نروند و عمر و جوانی خود بر باد ندهند.
و در تعریف بیسوادی سفید قبلا گفتیم که :
نوعی از بیسوادی است که دیده نمی شود و یا شفاف و آشکار نیست. یعنی کسب علم تا درجات بالاتر ، تلاش بی امان شبانه روز برای تحصیل علم و کسب روزمه های بیشمار برای وجهه علمی و اجتماعی و شاید کسب شخصیت تحصیل زدگی اما بی نصیب از دانش زندگی .
کسی که "سواد زندگی " یا " دانش زندگی " ندارد اما مدارک تحصیلی بالا و بیشتر دارد ، "بیسواد سفید"نامیده می شود. او کسی است که دچار توهّم دانایی است. او چنین استنباط می کند که همه چیز را می داند و همه چیز را بهتر از هر کس می داند. به جهل مرکب چنین افراد اشاره کردیم که می تواند دامنگیر هر کسی باشد. عده ای با داشتن مدرک یا مدارک تحصیلی بالا دچار چنین توهّمی می شوند و عده ای بدون هر نوع مدرکی ، با چرخش افراطی خود در فضای مجازی و یا در بحث های شبه تخصصی سرپایی در مراکز و محافل عمومی و حتی در جمع خویشاوندان .
دیگر گذشت سالهای بعد 67 - 66 که کامپیوتر تازه وارد کشور شده بود و ویترین دانش و سواد مسئولان ادارات محسوب می گردید. امروز همه با کامپیوتر و دنیای آن نسبت به توانایی خویش آشنایند. لذا تعداد استفاده کنندگان و مدت زمان سپری کردن اوقات در آن فوق العاده زیاد و گیج کننده است. دنیایی که به برخی خصوصا جوانان ، احساس خردمندی یا دانایی کاذب می دهد و برای همین در معاشرت های آنان با دیگران رعایت ادب کمتر به چشم می خورد. بیشتر از آن که عامل به علم یا رفتاری باشند، مدعی اند و همین توقع بی اساس ، "توهّم دانایی " را در بین آنان شدت می بخشد. فراوانی و سرعت زیاد گردش اطلاعات ، تصور دسترسی به دانش روز را در آنان می افزاید. چنین وقت هدر دادن ، اگر بار معنایی یا ارزشی نداشته باشد باعث هدر رفت عمر و جوانی و محرومیت آنان از دانش و سواد زندگی می گردد. گاه باید ایستاد. گاه باید فرهنگ ترمز کردن را آزمود. گاه باید در خلوت و سکوت اندیشید. گاه باید به دنبال مهارت عملی بود.
به هر ترتیب داشتن ادّعای سوای آنچه که هستیم یا نشان می دهیم ، اخلاقا و عرفا صحیح نیست. حتی به اعتقاد من پدیدۀ " کردانیسم " نیز نوعی توهّم دانایی یا بیسوادی سفید " است که دامنگیر برخی از افراد جامعه به ویژه برخی از مسئولان مملکتی شده است. برجسته نشان دادن خود به دور از واقعیت های برخاسته از توانایی ها و مهارت های خویش برای دستیابی به موقعیت شغلی ممتاز آن هم با عوام فریبی ، اهانتی آشکار به شعور ملت و بالاخص خود دولت است که به چنین افرادی اجازۀ جذب یا انتصاب در مشاغل مهم و حساس سیاسی را می دهد، که این روند بر سیستم شایسته سالاری نیز لطمات جبران ناپذیری وارد می نماید.
شایسته سالاری یعنی مقدس دانستن حریم توانایی و تخصص و مهارت و تحصیل افراد. حال وقتی مثلا یک معلم این حریم را درهم می شکند فی الواقع ارزش های علمی را مخدوش می سازد. یک معلم یا دبیر فقط قادر است در حیطۀ تحصیلات عالی خود ، تدریس نماید هنگامی که او آچار فرانسۀ نظام آموزشی یا جا پُر کن جاهای خالی تخصصی در مدرسه ای می گردد ، او تجاوزی آشکار به همین حریم ها می نماید. او دچار بیسوادی سفید و یا توهّم دانایی می شود که برایش چنین مشتبه شده که قادر به تدریس و آموزش جغرافیا و تاریخ و جامعه شناسی و ادبیات فارسی و عربی و.... توأمان هست. اداره و کارشناس مربوطه اگر در این خصوص یک یا چهار جرم مرتکب می شود شمای همکار بیشمار جرم انجام می دهید. در این بین، عمده حق خوری مربوط به حقوق دانش آموزان و متخصصان همان رشته هاست که شمای همکار بدون داشتن دانش لازم ، مسئولیت تدریس آنها را برعهده می گیرید.
یا به کار گرفتن دبیران دورۀ متوسطه در پایۀ ابتدائی ، نیز توهّم دانایی رواج می یابد ، که این بار نه توسط خود دبیران ، که بر مسئولین ستادی مشتبه شده است که معلم یعنی آچار فرانسه ! معلم دورۀ ابتدائی دانش و مهارت و تخصص خاص دورۀ خود را پشت سر می گذراند و او به راحتی قادر است آموزش دانش آموزان این کلاس ها را پیش راند. اما دبیران متوسطه چنین آموزش یا مهارتی را سپری نساخته اند که ما از آنان انتظار معجزه داشته باشیم. اجبار و تحمیل نظر ادارات برای این کار نیز نشأت گرفته از بیسوادی سفید آنان است . قرار نیست کمبودها به هر بهایی جبران شود ، آنان بهتر است یاد بگیرند که برای حل و فصل کمبودها باید برنامه ریزی و مدیریت مناسب اخذ کنند. با چاله پر کردن ، خیابانها مساعد رفت و آمد و یا رانندگی نمی گردد.
همه ما معلمان ، نیک می دانیم که دانش آموزان ما تصور می کنند یا حداقل در گذشته چنین تصوری بوده است که معلم فردی است که "همه چیز " را می داند. بیایید برای دانش آموزان خود این تابوی کلاس درس را در هم بشکنیم. هر گاه دانش آموزی ، لغت یا اصطلاحی می پرسد ، اگر نمی دانیم لغت نامه یا کتابی به کلاس آورده و دنبال پاسخ سئوال بگردیم ، بدین طریق هم دانش آموزان متوجه می شوند که معلم هم می تواند بلد نباشد و هم رفرانس برای پاسخ یابی را آموزش می دهیم . و یا اگر سئوالی پرسیدند که نمی دانیم ، با شهامت بگوئیم : حتما نگاه می کنم و برایت پاسخ می دهم . و یا هنگام تدریس به شکستن تابوی خردمندی مطلق معلمان بپردازیم ، مگر ما معلمان همگی متخصص فیزیک و شیمی و زبان خارجی و... هستیم ؟
سهم ما از دنیای این علوم یک به بی نهایت است. حتی در رشتۀ تحصیلی خود نیز دانای مطلق نیستیم. گسترۀ آن زیاد و ما محدود به حدودی مشخص هستیم. ما تصور نکنیم چون مدرک فلان رشته را حتی تا دکتری داریم دیگر دانای مطلق این حیطه ایم ، تغییرات جهان هستی و علوم همانند گذشته کُند و بطئی نیست یا همانند گذشته تعداد "بیسوادان سیاه " جامعه خیلی زیاد نیست که مای تحصیل کرده در بین آنان احساس خردمندی مضاعف نمائیم. امروزه علوم مختلف ، سرعت و حجم فوق العاده زیادی برای تغییرات خود دارند و تعداد باسوادان نیز در سطح جهان زیادتر از گذشته است ، پس توهّم دانایی ما را در گرداب بی کفایتی بیسوادی سفید نیندازد. یعنی زیاد باور نکنیم که خیلی باسواد هستیم. بدون تعارف و بدون هر نوع آزمون و محک زننده ای دیگر ، هر کس شخصا از بار دانش خود مطّلع است فقط کافی است واقع بین باشیم و چنین سخنانی خیلی زود به وجاهت علمی مان بر نخورد. به حجم مطالعات خود نیز توجه داشته باشیم ، چند کتاب در یک هفته یا ماه مطالعه می کنیم ؟ !! ما معلمان همه چیز را حتی در حیطۀ تحصیلی خود نمی دانیم ، تفکر مکمل بودن معلمان با شرایط اجتماعی - فرهنگی دهه های قبل 50 تناسب دارد نه امروز.
اگر به کسی در این دوره و زمانه بگویی خونه داری ، میگه نه ، ماشین داری ، نه ، فلان و فلان ..... داری پاسخ همه نه است ، اما اگر به او بگویی عقل نداری ، به نظر شما واکنش او چگونه خواهد بود ؟ باز نه خواهد گفت ؟ هیچ فردی قبول نمی کند که عقل ندارد.
فرهنگ جامعه خود را با مطالعه ارزیابی کنیم و در عمل به آن خود را موظف سازیم. هر چقدر مدرک و علم آموزی بیشتر هم داشته باشیم تا زمانی که به داده های فرهنگی خود عمل نمی کنیم ما دچار توهّم دانایی هستیم و تعلیم و تربیت در جامعه ما تکه پاره های ناهمگنی برای نسل های بعدی خواهد بود. برای اثبات اعتلای فرهنگ ایرانی ، سهم من و شما چقدر است ؟
شاید در جامعۀ امروز اگر قبول نداشته باشیم که درخت هر چه پربارتر سر به زیرتر ما نیز دچار "توهّم دانایی " خواهیم شد و " بیسوادی سفید" پدیده ای همه گیر خواهد شد. حریم و حدود علوم مختلف و عالمان آن را نگه داریم تا قداست علم و علم آموزی به نسل های بعد به نیکی به امانت سپرده شود.
امروز این نگرش نو را ما معلمان باید به دانش آموزان خود نیز فرادهیم تا بیهوده 12 سال عمر خود را با توهم دانایی ، سپری نسازند. باید قطره بودن خود را باور نمایند تا به دریا برسند.
1) منبع : تعریف سواد از نظر سازمان جهانی یونسکو - ۲۴ تیر ۱۳۹۶ - کدخبر: 3960424001
2) کد خبر: ۵۷۹۵۴۴۴ - ۶ مهر ۱۳۹۵ .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
یکشنبه و دوشنبه 22 و 23 مهر ماه تعدادی از معلمان در شهرهای مختلف کشور در دفتر مدارس حضور پیدا کرده اما از رفتن به کلاس های درس خودداری کردند .
شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران پیش تر در اطلاعیه ای با عنوان اعتراض به گرانی و تورم و کاهش بی سابقه قدرت خرید فرهنگیان اعلام کرده بود :
" سال هاست فرهنگیان بازنشسته و شاغل به خاطر پایین بودن حقوق و دستمزد در رنجند و نسبت به کاهش بودجه و سرانه ی ناچیز مدارس و از انداختن سنگینی بار آموزش برخلاف قانون اساسی به دوش مردم معترضند و برای نشان دادن این درد و رنج، مدام در حال کنشگری تعاملی و اعتراضی هستند.
در ادامه چنین آمده بود : انتشار عکس های تحصن معلمان در دفتر مدارس در شبکه های اجتماعی تاکنون سابقه نداشته است
" حال که گرانی و تورم افسارگسیخته شده و قدرت خرید معلمان چون اکثریت زحمتکشان جامعه بسیار پایین آمده، آموزش هزینه اش گزاف گشته، و مجلس و دولت نتوانسته اند برای سفره تقریبا تهی فرهنگیان بازنشسته و شاغل و بهبود وضعیت آموزش چاره ای بیندیشند، وقت آن رسیده است که ما نیز اعتراض خویش را نسبت به این اوضاع آشفته آموزش و پرورش نشان دهیم.
این را نیز همگان لمس کرده اند که وزارت آموزش و پرورش به عنوان متولی و مسوول این مجموعه بزرگ چند میلیونی، هیچ برنامه و ایده ای عملی جهت بهسازی و اصلاح ساختار نظام آموزشی ندارد و به جای توجه به کیفیت آموزشی و معیشت معلمان هر روز بیشتر از قبل به سمت پولی سازی آموزش و فقیرسازی معلمان گام بر می دارد.
قانون مدیریت خدمات کشوری بیش از ده سال است اجرا نمی گردد.
رتبه بندی سه سال است که هر ماه به ماه بعد حواله داده می شود.
صندوق ذخیره فرهنگیان به تاراج رفته است و از سهم هر عضو طبق آمار کمیته تحقیق صندوق، حدود 18 میلیون تومن دزدیده اند.
نرخ تورم و حقوق فرهنگیان هیچ همخوانی باهم ندارند و عملا اکثریت معلمان زیر خط فقر هستند و مدارس دولتی بی کیفیت گشته اند و با پول مردم اداره می شوند.
این شورا در پایان چنین آورده بود :
" دغدغه های ما معلمان، یک زندگی شرافتمندانه برای همه و برخورداری کودکان از آموزش با کیفیت، رایگان و عادلانه است. "
هم زمان با این اعتراضات ؛ محمد مهدی زاهدی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی درباره انتشار برخی از اخبار در خصوص اعتصاب و تحصن تعدادی از معلمان در شهرهای کشور گفته بود : من بیاطلاع هستم.
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا کمیسیون آموزش و تحقیقات اسلامی دیدار و یا نشستی با معلمان معترض داشته است یا خیر گفت: ما همیشه در بین معلمان حضور داریم. ( این جا )
همچنین حسین نقوی حسینی، نماینده ورامین در مجلس با تائید «خالی بودن سبد معلمان»، گفته است که «باید از مطالبات صنفی معلمها دفاع کنیم و اجازه ندهیم ضد انقلابها تریبون معلمان باشند.»
«تدریس زبان مادری در مناطق دو زبانه بر اساس اصل ۱۵ قانون اساسی»، «حضور مددکار اجتماعی و مربی بهداشت در راستای کاهش آسیبهای اجتماعی ازجمله خشونت در مدارس»، اختصاص «بودجه عادلانه برای گسترش و تأمین فضاهای آموزشی استاندارد و ایمن»، برچیده شدن «مدارس غیر استاندارد و کپری» از دیگر خواستههای معترضان بوده است.
«مخالفت با خصوصیسازی، کاهش تراکم دانشآموزان در کلاسها، توجه به وضعیت روانی معلمان، اختصاص بودجه عادلانه برای تحقق یک بیمه درمانی و تکمیلی کارآمد و جامع» هم از سوی معلمان متحصن طرح شده است.
تاکنون مسئولان وزارت آموزش و پرورش نسبت به این اعتراضات واکنشی نشان نداده اند .
وزیر آموزش و پرورش پیش تر از آن از صدور پیام به مناسبت " روز جهانی معلم " خودداری کرد . ( این جا )
شنیده ها حاکی از بازداشت محمدرضا رمضان زاده مسوول انجمن صنفی فرهنگیان خراسان شمالی است .
از میزان دقیق معلمان شرکت کننده در این اعتراضات اطلاعی در دست نیست .
تلاش صدای معلم برای گفت و گو با رئیس مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش نیز به جایی نرسید .
وزیر آموزش و پرورش 21 فروردین امسال در نامهای به معاون اول رئیسجمهور به مسائل معیشتی معلمان اشاره کرد و گفته بود: یکی از مهمترین عوامل نارضایتی در میان کارکنان دولت، وجود نابرابریهای عدیده در نظام پرداختهای مستمر و غیرمستمر است که متأسفانه به دلایل مختلف با صدور مجوزهای مختلف این فرآیند رو به تزاید است.
تاکنون مسئولان وزارت آموزش و پرورش نسبت به این اعتراضات واکنشی نشان نداده اند بطحایی پیشنهاد داده بود برای برقراری استقرار نظام عادلانه پرداختها مقرر فرمایید کارگروهی مشتمل از نمایندگانی از وزرای محترم و اعضای شورای حقوق و دستمزد، نظامنامهای را برای کاهش نابرابری در پرداختهای مستمر و بهویژه غیرمستمر کارکنان دولت تهیه و عنداللزوم به تصویب هیئتوزیران برسد.
اما نامه و پیشنهاد بطحایی به معاون اول رئیس جمهور هیچ گاه در اولویت قرار نگرفت و سرنوشت پیشنهاد وزیر آموزش وپرورش برای تشکیل کارگروه کاهش نابرابری در پرداختها هیچ گاه مشخص نشد ...
نخستین اعتراضات معلمان پس از انقلاب به سال 1380 می رسد .
معلمان پس از آن در سال های 82 و 83 نیز دست به تحصن در مدارس زدند .
دومین اعتراضات معلمان در اسفند 85 در برابر مجلس شورای اسلامی و در واکنش به استرداد لایحه مدیریت خدمات کشوری توسط دولت محمود احمدی نژاد بود اما در دولت های نهم و دهم هیچ گونه تحصن و یا اعتصابی در مدارس شکل نگرفت .
انتشار عکس های تحصن معلمان در دفتر مدارس در شبکه های اجتماعی تاکنون سابقه نداشته است .
پایان گزارش/