گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ به مناسبت هفته بزرگداشت پژوهش نشست خبری در سالن همایش خلیج فارس موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار گردید .
در این نشست قرار بود « حیدر تورانی » سرپرست سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی و « فرهاد کریمی » رئیس پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش پاسخ گوی پرسش های خبرنگاران باشند اما سرپرست سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی بدون هر گونه توضیح و یا عذرخواهی از حضور در این نشست خودداری کرد .
در این نشست خبری ، « صدای معلم » پرسش هایی را مطرح کرد .
بخش نخست را می خوانید .
گروه گزارش/
با خبر شدیم « ناصر پرچمی » از پیش کسوتان تعلیم و تربیت دار فانی را وداع گفته اند .
پرچمی متولد ۴ خرداد ماه سال ۱۳۲۵ بود .
به نقل از عزیزی (دکتر اردشیر صالحپور استاد دانشگاه در تهران) که در مراسم خاکسپاری ایشان صحبت می کرد، گفتند که مرحوم پدر ایشان فردی ادیب و قلم به دست بودند، معمولاً به عنوان کاتب کلانتران محل در نوشتن از الفاظ ادیبانه ای استفاده می کردند. به نام《میرزا علی مردان پرچمی بختیاری )، و نقل است که در مدرسه دارالفنون تهران تحصیل نموده است، همچنین پدر بزرگ مرحوم زنده یاد ناصر پرچمی، نویسنده و شاعری بوده که شعرهایش با غزل های حافظ برابری می نمود . ( نقل از کانال تاریخ / انقلاب / فرهنگ )
« صدای معلم » این واقعه تلخ را به خانواده ایشان و جامعه فرهنگیان تسلیت می گوید .
پیش تر در صدای معلم دو یادداشت از ایشان منتشر شده است . ( این جا ) و ( این جا )
یادداشتی از « مهرزاد بروجردی » در مورد ایشان منتشر می شود .

"علی رضاقلی" در مقدمهی کتاب "جامعهشناسی نخبهکشی" صف "نخبگان جامعه" را از "نخبگان اصلاح" جدا میکند و قلهی جامعه را سریر نخبگان جامعه میداند؛ وی عنوان میکند آنها چون از بافت اصلی اجتماع هستند، بر فرازهای آن نیز سَر میکشند؛ اما نخبگان اصلاح را بهمثابهی مطرودان همین متن برمیشمرد.
او، عاملان این طرد را «هویتهای جمعی ایرانیان» میداند که صدای آن همواره از هاویهی تاریخ ایرانی شنیده شدهاست. وضعیت قالبی فضای آموزشی را وحی منزلی میدانند که تخطی از آن، چوب لای چرخ جریانِ "مقدس" آموزش میگذارد
چوب الف سیاست نیز بر سر نخبگان اصلاح است؛ چوبی که "رضاقلی" آن را همواره تَر و ضخیم میداند و به سببهای:
«پایینبودن بهرهوری نهادمند ایران که دیگر به انگیزهی اقتصادیِ صِرف تقویت نخواهد شد»، «سابقهی تاریخیِ شکلنگرفتن صنعت و عدم انباشت سرمایه و درعوض، توسعهی دلالی»، «نبودن مبانی و مبادیِ علوم نوین و عدم توفیق نهادمندشدن جدی آنها»، «فقدان عناصر مُقوِم نهادهای جامعهی مدنی» و... اشاره میکند.
سیستم آموزشی ایران نیز با تربیت نخبگان اصلاح همدلی ندارد؛ این فقدان نهتنها در فرآیند آموزش و پرورش، بلکه در اعطای میزهای مدیریتی در کالبد بحرانزدهی مدارس نیز خود را نشان میدهد؛ سطح مدیریتی ما، تخت و رویگردان از اصلاح وضع موجود است و در یککلام، با نظم برساختیِ سیاسیشدهی نهادِ آموزشی همدستی میکند.
مدیران مدارس، اغلب افرادِ بخشنامهای شدهاند و معلمان را نیز در گردونهی هیچ و پوچ ابلاغیهها مستحیل میکنند. آنها مدافع صدای متفاوت نیستند و اهرم فشاری نیز جهت لبیکگویی به فراخوان گستردهی سکوت دارند؛ "ارزشیابی"! اعمال سلیقهی شخصی و قرائتی خودخوان و تعابیر هرچه محافظهکارانهتر از آیتمهای ارزشیابی، معلمان را وارد چرخهی تبعیت از مدیری میکند که هر آن ممکن است نان ارزشیابی آنها را آجر کنند.

بخشنامهها و سازوکاری که در نهایت، مدیر و معلمِ مُقید و مقلِد بازتولید میکند، را میتوان در «سازوبرگهای ایدئولوژیک دولت» به تعبیر "لوئی پیر آلتوسر" بهتر فهم کرد؛ ساختوکاری که با وجههی سرکوبگریِ دولتها یکی نیستند؛ چرا که نه با اهرم فشار قوهی قهریه، بلکه با پنبهی مُجاب سوژه، سر ماجرای برهمزدن وضع موجود را میبُرد.اما سازوبرگ ایدئولوژی چگونه بر مدارس سایه انداخته و در تجلی بخشنامهایاش، به خاموشیِ محتوم خلاقیت و اندیشهی انتقادی میانجامد؟
سیستم آموزش و پرورش مدام در حال القاءکردن این مفهوم است که ساختاری غیرشخصی نسبت به معلمها نیست، بلکه نهادی است که اشارهای تخاطبی و تأییدی به آنها دارد؛ به این معنا که پیوسته آنان را مورد خطاب قرار میدهد و میگوید: شما را به رسمیت میشناسم! سازوکاری که ادعا میکند: "شما برایم مهم و ارزشمند هستید!" از دیدگاه آلتوسر، ایدئولوژی در کار این عمل توجه و تمرکز است.
در همین پیوستار هم، احساسی از انسجام، هدف و هویت را به یک کادر آموزشی میبخشد. مدیران مدارس، اغلب افرادِ بخشنامهای شدهاند و معلمان را نیز در گردونهی هیچ و پوچ ابلاغیهها مستحیل میکنند. آنها مدافع صدای متفاوت نیستند و اهرم فشاری نیز جهت لبیکگویی به فراخوان گستردهی سکوت دارند
منِ معلم در این عرصه آن چنان بهعنوان موجودی منسجم و مختار مورد اشاره قرار میگیرد که رفتهرفته «اسیر تصویر دریافتی خویش» بهتعبیر آلتوسری میشود و ازطریق همین "تسلیم" است که به شخص سیستمیشده تبدیل میگردد.
این وضعیت را در مدارس ایران شاهدیم؛ معلمان آنکادر شده را بنگرید که از حقوق و مزایا و نیز کاغذبازیهای بیاثر ناراضیاند؛ اما تحتتأثیر سازوبرگ ایدئولوژیک، پاداش معلمی را "معنوی" فهم میکنند!
از سوی دیگر، وضعیت قالبی فضای آموزشی را وحی منزلی میدانند که تخطی از آن، چوب لای چرخ جریانِ "مقدس" آموزش میگذارد. درواقع ایدئولوژی با بازنماییهای توهمزایش سوژهای را از نظر سیاسی اخته کرده که قرار است، نسل خلاق و اثرگذار تربیت کند! این سیستم آموزشیِ قالبساز، با بازتولید وابستگی مداوم مدیران به بخشنامهها و درنهایت، معلمان به مدیران بخشنامهای، تا چه حد میتواند مرزهای خلاقیت و تخیل را از کلاسهای چارچوبیشده فراتر بَرَد و به اندیشهی انتقادی دانشآموزان پر و بالی بدهد؟
اگر به این پرسش عمیقتر بیندیشیم؛ درواقع به مطالبات جدیدی در طومار حقوق مغفول معلمان اندیشیدهایم و فهرست خواستهای این قشر مهجور در عرصهی فرهنگ را پربارتر کردهایم.
قطع دست بخشنامهها و رفع اخلال این سازوبرگ در فعالیت معلمان، بیتردید راه را بر خلاقیت آنان در شیوههای نوین تدریس، آموزشهای متمرکز بر شاگردمحوری، فضای اندیشهورزی و کنشگری در کلاسها، افزایش همافزایی بین دانشآموزان، تجربهی شادی بهمثابهی امر اجتماعی و نیز فرآیند تسهیلگری آنها میگشاید؛ در غیر اینصورت، فرسایش کار تدریس بهمرور، معلمها را به ماشینهای مستهلکی در انبار جامعه تبدیل میکند که قادر نخواهند بود نخبگان اصلاح را به قلههای جامعه برسانند؛ نخبگانی که همواره در مِه محاق و مهجوریت در تاریخ زیست ایرانی، بیصدا ناپدید شدهاند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

آبان ماه امسال اردوگاه شهید باهنر تهران میزبان جشنواره دستاوردهای کانون های فرهنگی تربیتی سراسر کشور بود.
برگزاری کارگاه ها و نشست های سخنرانی و پرسش و پاسخ مسئولان وزارت آموزش و پرورش به خصوص حوزه پرورشی با آب و تاب خاصی برگزار می شد.
طبیعتا اولین نفر که انتظار می رفت به مهمانانی که از راه های دور و نزدیک خود را به اردوگاه باهنر رسانده اند وعده بدهد آقای رمضانی مدیر کل اردوگاه ها و فضاهای پرورشی وزارت بود که ایشان در سخنان خود وعده برقراری حق مدیریت و اضافه کار مدیران کانون ها را دادند و از رونمایی سامانه های مختلف برای کانون ها دادند که در صورتی که جست و جوی ساده ای در اینترنت داشته باشید می بینید که ایشان مدت هاست در هر نشست که دارند همین حرف ها را می گویند و خبرنگاران مخابره می کنند.
دومین سخنران روز نخست کسی نبود جز آقای کاظمی معاون وزارت آموزش و پرورش که همان وعده های آقای رمضانی را تکرار و از بازنگری در حیطه های وظایف کانون ها و جایگاه آن ها در آموزش و پرورش سخن گفتند.
سومین نفر آقای معلمی معاون آقای رمضانی بودند که در مقابل اعتراضات شدید مهمانان مبنی بر دادن زمانی برای صحبت کردن نمایندگان مدیران با مسئولین وزارت، گفتند که ما پیگیر مشکلات شما بوده و از اعتراضات شما مطلعیم و اتفاقا همین امروز جلسه ای در وزارت برای پیگیری مشکلات شما بود و دستور حل مهم ترین مشکلات کانون ها که بیان شد داده شده است و به محض برگشتن شما به شهرتان بخشنامه های جدید به دستتان خواهد رسید.
در روز دوم آقای بطحایی در جمع مدیران کانون های سراسر کشور و در ادامه در مصاحبه با خبرنگار صدا و سیما وعده حل مشکلات در روزهای آتی را دادند.
حال سوال من از مسئولین محترم این است که خدا را شکر به سلامتی مدت هاست که به شهر و محل کار خود برگشته ایم اما چرا بخشنامه و نامه هایی که گفتید به دست ما نمی رسد؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

بند آن هستی بگویی گر سخن
آشکارا مطلبی بر انجمن
تا زمانی هر سخن در بند ما
حس گردد در درون ، هر سینه ها
همچو زر سیمی نگهداری زبان
چون محافظ سر زبان آمد بدان
با سخن مطرح شود در بین مان
طرد نعمت ای بسا جلبی همان
کنترل شد راز داری با زبان
خام باید پخته گردد تا عیان
نعمتی حاصل بشر را ای رها
شکر نعمت را بباید کرد ادا
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

اخیرا ، پویش توئیتری در دفاع از آموزش رایگان و مخالفت با خصوصی سازی آموزش و پرورش روی داد که کاربران بسیاری اعم از معلم و خبرنگاران ، شهروندان ، دانش آموزان و سایرین با هشتگ آموزش رایگان و مدرسه بنگاه نیست توئیت های اعتراضی و انتقادی نسبت به آنچه در آموزش و پرورش می گذرد نوشتند و منتشر کردند.
این هشتگ با استقبال توئیتری ها جز هشتگ های داغ توئیتر فارسی قرار گرفت و در همان ساعت های اولیه باعث واکنش وزیر شد، وزیر در پاسخ به کاربر توئیتری که به وزیر یادآوری کرده بود آموزش رایگان از آرمان های انقلاب اسلامی بوده است نوشت :
" همکار گرامی، آموزش رایگان خصوصا در دوره ی آموزش عمومی همواره سیاست آموزش و پرورش در دولت دوزادهم بوده است. شخصا مخالف نگاه تجاری به مقوله آموزش هستم. "
البته که از وزیر پاسخی جز انکار و کتمان نباید داشت چرا که این سیاست که در حال پیگری جدی است برخلاف قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و اعلامیه جهانی حقوق بشر می باشد و واکنشی جز این انتظار نمی رفت.
اما شاید وزیر در جمله آخر خود که از مخالفت شخصی اش با تجاری سازی می گوید بخواهد سیگنالی به مخاطبانی که می داند این پیام را مورد توجه قرار خواهند داد بدهد ، سیگنالی که می گوید وزیر شخصا مخالف تجاری سازی است و نه دولت!

اما اینکه ایشان توئیتری بگویند شخصا مخالف تجاری سازی هستند از روند خصوصی سازی مدارس خواهد کاست یا باعث می شود که والدین در مهر 98 هزینه ای حتی برای ثبت نام در مدارس دولتی پرداخت نکنند؟ اما واکنش توئیتری ها بیشتر متاثر از سخنان روحانی هنگام تحویل بودجه 98 هست که بر توسعه مدارس خرید خدمات آموزشی تاکید کردند و گفتند دولت برای هر دانش آموز مبلغ چهار میلیون تومان هزینه می کند و این مبلغ زیاد است، جالب اینجاست که آقای روحانی پیش از این هم مشابه این سخن را بیان کرده بودند و این را هم گفتند که وزیر وقت به ایشان گفته است!
حالا اما وزیر کنونی اعلام می دارد مخالف تجاری سازی است ، اما آنچه مهم است عملکرد وزارت ایشان است که چیزی جز پولی شدن و تجاری تر شدن آموزش نبوده است.

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /

در مراسمی که به مناسبت بزرگداشت یوم الله نهم دی ماه با حضور سید محمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش و دکتر حسن مرادی رئیس سازمان بسیج فرهنگیان برگزار شد، آقای علی الهیار ترکمن حکم فرماندهی پایگاه مقاومت بسیج شهید رجایی را از جناب آقای شاهپور محمد زاده، فرمانده فرهنگیان حوزه ستادی دریافت نمود.
پرتال وزارت آموزش و پرورش