خنیفر : این که من اول می آیم دانشجو می گیرم بعد می دوم دنبال بودجه ناچارم ؛ حرکت مدیریتی مان همیشه معکوس است ؛ شرایط دولت را درک می کنم

سلام

آقای خنیفر

خوشحال هستم  فرصتی فراهم شد تا پاسخ گوی رسانه ها باشید .

قبلا گفتید :

خبرنگاران بیایند . ماهی یک بار خوب است ؟ فصلی خوب است ؟ ما نمی ترسیم .

شما تاکنون 147 روز سرپرست و 253  روز رئیس بوده اید ( یعنی بیش از یک سال ) بوده اید .

در این مدت به جز همان یک نشست گزینشی با برخی خبرنگاران در ماه رمضان و نیز نشست دبیرستان البرز ، جلسه دیگری با اصحاب رسانه نداشته اید .

پرسش من این است که چرا شما در دانشگاه فرهنگیان برای رسانه ها به طور عمومی نشست نمی گذارید ؟

آیا روابط عمومی و حوزه ریاست مقصر هستند و یا اراده ای نامعلوم و فراتر مانع از آن می شود ؟

الحمدالله شما مانند آقای مهرمحمدی دغذغه تایید صلاحیت که ندارید !

2-بر اساس اخبار و گزارش ها ؛ به نظر می رسد قانون نانوشته ای وجود دارد که هر کس وارد دانشگاه فرهنگیان می شود می باید هیات علمی شود .

حتی قرار است که نهاد رهبری در دانشگاه فرهنگیان هم مشتمل این وضعیت شود .

وزارت علوم با این قضیه مخالف است .

متاسفانه به نظر می رسد این وضعیت در زمان مدیریت آقای مهرمحمدی تا حدودی وجود داشته اما در زمان شما پر رنگ تر شده است .

3-در ماجرای استخدام پیمانی دانشجو معلمان صدای معلم نظر خود را بیان کرده است .

1-تفاوت گذاشتن میان دانشجو معلمان مرتبط با ماده 28 اساسنامه با سایر دانشجو معلمان و احاله آنان به تبصره 1 ماده 20 همین اساسنامه بر کدام اصل علمی و مدیریتی استوار است ؟

2- در این رابطه شما  از جلسات خود با نمایندگان مجلس و کمیسیون آموزش و تحقیقات و هیات رئیسه گفتید که بسیار نتیجه بخش بوده و نمایندگان مجلس مجاب شده‌اند که از دانشجومعلمان، حمایت ویژه‌ای داشته باشند.

شما بر  اقدام عملی به جای حرف زدن در رسانه ها تاکید داشته اید .

گفته اید :

" دانشگاه فرهنگیان، تنها جایی است که برای جبران کسری نیرو، دو برابر ظرفیت دانشجو گرفته است اما مشخص نیست پولی برای این ظرفیت پیش‌بینی شده یا نه.

آیا این کار منطقی است ؟

گفته اید :

«کل بودجه ما یک هزار و ۲۱۹ میلیارد است، یعنی یک سوم اختلاس خاوری و پولی که از کشور برده است.»

 ۴۱هزار دانشجو در سال جاری برای اشتغال آتی در حوزه آموزش جذب شده‌اند اما بودجه حداقلی دانشگاه فرهنگیان کفاف هزینه‌های مربوطه را نمی‌دهد .

 دانشگاه فرهنگیان ۱۰۷ میلیارد تومان از آموزش و پرورش طلب دارد و از سال ۹۴ تا کنون، حق التدریس استادان مدعو را نپرداخته است: «پول‌هایی که می‌گیریم برای پر کردن چاله‌ چوله‌های این سال‌هاست.»

لطفا حمایت ویژه را در این موارد به صورت عملیاتی تعریف کنید .

در بهمن ماه 96 در استودیو الفبا در پاسخ به پرسش صدای معلم بیان کردید :

" ما توانسته ایم شصت میلیارد ریال برای سال بعد بگیریم. باید از جایی شروع کرد. هنوز کسری بودجه است. من باید دنبال بودجه بدوم. من امروز به مجلس می روم برای پاسخگویی به شکایت های قبل از دوره من که حدود بیست و چهار میلیارد بدهی است که باید بدهم. در دوره قبل با این که از ماده 28 استفاده کردند نتوانستند بدهی شان را پرداخت کنند. من می گویم آنها را ترمیم می کنم و جنگ بودجه ای هم به راه می اندازم ؛ مراکز را نونوار می کنم بیست و پنج هزار نفر را هم می گیرم و این کار را هم می کنم اگر هم نشد خداحافظ !

فرموده بودید :

" من می گویم پول هست ؛ می خواهم متفاوت کار کنم "

 رئیس سازمان اداری و استخدامی صراحتا بیان کرده است که مشاغل غیرحاکمیتی از نظر قانونی و استخدامی در رده " پیمانی " طبقه بندی می شوند .

ایشان برخلاف نامه  قبلی خود که استخدام دانشجو معلمان را پیمانی دانسته بود  حرف های ضد و نقیضی بیان کرده است .

ایشان حتی منتی گذاشته و عنوان کرده است که ما به خاطر حاکمیتی بودن آموزش و پرورش و معلمان نظر خود را تغییر داده ایم .

تفسیر شما چیست ضمن آن که از نظر ماده 9  قانون مدیریت خدمات کشوری ، " آموزش و پرورش " در رسته  امور اجتماعی‌، فرهنگی و خدماتی طبقه بندی می شود .

آیا شما سند و مدرکی مستند به قوانین برای اثبات حاکمیتی بودن این نهاد و شغل معلمی دارید ؟

خنیفر :

آقای پورسلیمان به صراحت و دقت معروفند، خوب است، آقای چالشی هم هستند. این سرمایه ماست که به سوی ما باز می گردد. نشست که فرمودید من همیشه آماده ام باید به آقای رحیمی بگویید. آقای رحیمی شما تازه آمده اید به روابط عمومی و به شما احاله می کنم. نشست خبری باشد بهتر است تا تماس تلفنی. اگر عزیزان سوال دارند جواب می دهیم و من این آمادگی را دارم. انشگاه فرهنگیان دانشگاه ماموریت گرای و حاکمیتی است. تعریفش همین است. از آموزش و پرورش بپرسید. از من در مورد دانشگاه بپرسید. دانشگاه ما حاکمیتی است. دانشگاه ما ماموریت گراست

در مورد دغدغه قانون، این گونه هم نیست که هر کسی  بتواند وارد دانشگاه و هیات علمی بشود. الآن خانم علی نژاد معاون این دانشگاه است از زمان دکتر مهرمحمدی تا الآن و وارد هیات علمی نشده است. ما تابع قوانین وزارت علوم هستیم. اما فرضا وقتی جناب آقای پورسلیمان وارد شد و پستی هم به او دادیم کارشناسی، اگر سنش به سن قانونی بخورد و مقاله های آی اس آی دارد و سه مدرکش معتبر است و معدلش بالای هفده است و متقاضی بود چرا ما ردش کنیم. معلم نبوده، لیاقت ندارد، از لحاظ علمی کم دارد، اهل خانه نیست، خوب چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.

الآن هم می گویم اگر کسی در دانشگاه یا آموزش و پرورش خاک خورده ای مانند نسل من و شما که رسیدیم به گچ و بعد ماژیک این اولا است و این را هم اضافه می کنم که بین افراد متقاضی هیات علمی در دانشگاه مانند سایر فارغ التحصیلان دانشگاه ها که سابقه معلمی هم دارند، ما بیشتر نظر به آن کسی داریم که معلم بوده و اگر هم نبود از بقیه می گیریم. ولی اگر کسی داخل دانشگاه و آموزش و پرورش شرایط را داشت ما سعی می کنیم همان را استاد بکنیم. این گناه نیست. به نظر من این یک فرصتی است برای عزیزی که معلم ابتدایی بوده و خون دل خورده و درس در اقصی نقاط داده و رفته مدرک لیسانس را با مرارت گرفته و بعد فوق لیسانس گرفته با معدل خوب و بعد دکترا گرفته، خوب این حقش نیست؟ بهتر نیست که این معلم بشود؟ برای من این اولا است. اگر اشتباه است بفرمایید. این اولاتر است تا کسی که چون جای دیگر جذب نشده و آمده سراغ ما و دروس معلمی ندیده ولی معلمی که من جذب کردم خودش کارورزی متحرک است. معلمِ استاد شده و دکتر شده ی دارای شرایط احراز استادی، یک کارورزی متحرک است. اصلا ورودش و خروجش و نگاه کردنش و راه رفتنش و تدریسش خودش یک نوع کارورزی است و من افتخار می کنم که این کار را بکنم اما با شرایط کف وزارت علوم. نه این که به کسی باج بدهیم یا بخواهیم رانت بدهیم و اگر هم شده باید جلویش را بگیریم و بعید می دانم اگر هم شده تخطی همه جا هست. ولی هدف من این است اگر کسی از خود مجموعه باشد اولا است.

وزارت علوم خیلی شفاف به ما گفته است که شرایط مان این است و با هم توافق کردیم . در دوره من عزیزانی که در هیات علمی من بودند و زحمت کشیدند و تدریس کردند چیزی نزدیک به دویست و هفتاد نفر تطبیق پیدا کردند اما وزارت علوم نیامد که پانصد تا را برای من تطبیق کند. گفتند اینها این شرایط را دارند و ما انجام می دهیم و وقتی پرونده ها را به وزارت علوم می فرستیم دیگر دخالتی نمی کنیم فقط رایزنی می کند که زودتر بشود که ایراد سنی نگیرند مشکلات دیگری پیدا نشود حق این بندگان خداست چرا باید پرونده شان پنج سال معطل بشود.

در مورد اجرای بحث استخدام پیمانی ، قوانین بالا دستی همیشه این قاعده را رعایت کرده است مادامی که قانون متاهلین خدمت، جاری است، تنها راه استخدام، رسمی آزمایشی است. این قاعده است هم  به بچه ها حقوق می دهد هم دیوان محاسبات و هم سازمان امور اداری استخدامی. من یک نکته ای را داخل پرانتز بدهم می توانستم یک جواب کوتاه بدهم که بحث استخدام با دانشگاه نیست پس من پاسخگو نیستم. اما من رفع مسئولیت نمی کنم. همان طور که رفتم مجلس و شما از عزیزانی که در مجلس بودند بپرسید که من چگونه صحبت کردم و چگونه آقای دکتر عارف، آقای دکتر زاهدی و خانم اولادقباد و خانم سعیدی ، آقای داود محمدی چگونه موضع گرفتند وقتی که گفتم حق اینها است.

 روز اول که اینها را دعوت کردیم به این که به دانشگاه فرهنگیان بیایند و انتخاب بکنند و به اینها گفتیم رسمی آزمایشی حالا بگوییم پیمانی، این خلاف اخلاق است. خدا را شکر که دارد درست می شود. خود وزیر محترم هم توئیت زده اند که مشکل حل شده است. انشاءالله احکامشان صادر و حل می شود ولی من می گویم اگر تعهد می کنیم پای تعهدمان انشاءالله بایستیم و این سخت است.

 من در مجلس نشستی داشتم هم با کمیسیون آموزش و تحقیقات و فن آوری و هم با کمیسیون تلفیق برای بودجه . بودجه هم خدا را شکر به جاهای خوبی رسیده است. خیلی حمایتمان کردند. من اینجا خیلی تشکر می کنم. حتی آقای نوبخت تخصیص های سه ماهه سوم را به ما دادند که توانستیم سریع به استان ها بدهیم برای بحث خرج روزانه و تغذیه و غیره .

 بله ؛ دانشگاه ما  اگر چه دو برابر گرفت نه این که اضافه گرفتیم جای خالی بود. ما نیامدیم ظرفیت اضافه بگیریم. بحث اعلام نیاز، تعداد مورد نیاز، مصاحبه، غربال گری، انتخاب ،گلچین، تحویل با آموزش و پرورش و سازمان سنجش است ما دخالتی نمی کنیم. حتی ما در مصاحبه ها دخالتی نمی کنیم. ممکن است از فضاهای ما استفاده بکنند و از بعضی اساتید ما، اما مجری، وزارت آموزش و پرورش است. آموزش با ماست. بعد از آموزش، استخدام و پیگیری و رسمی آموزشی با آموزش و پرورش و امور اداری استخدامی است.

دانشگاه ماموریت گرا است و حق دخالت در این را ندارد. منتها ما در کمک به فرایند جذب این عزیزان که دلسرد نشوند و حقیقت من نگران خودم بودم که اگر سال بعد بخواهم باز مثل امسال که هزار و دویست وسی دو نفر زیر هزار جذب کردم نمی خواهم سال بعد نصف بشود می خواهم زیر رتبه هزار بیایند و معلم بشوند یعنی معلم تاپ و اگر قرار باشد ما بگوییم  اسخدامی نیست یا پیمانی می شوید و دلسرد بشوند خوب  نمی آیند. من نگران این قصه هم بودم.

صد و هفت میلیارد طلب حق التدریس را آقای الهیار در حضور وزیر محترم قول دادند که بدهیم که این مطالبه ای از سال  64 و65 و 66 است. سه دوره عزیزانی که قبل از ما بودند و شما شاهد بودید من هیچ وقت از در صدقه تخطئه کار مدیران قبلی نبودم. بعضی می گویند خرابه ای بود که به دست ما رسید ولی ما می گوییم امانتی دست ما رسید و فردا به دست دیگری می دهیم. خط مشی دیگران طور دیگری بود و خط مشی ما این است. هم آنها قابل تحسین هستند و هم شاید بعضی از کارهای ما. هم آنها قابل نقدند هم خیلی کارهای ما. این یک واقعیت است. مگر ما پیغمبریم مگر ما معصوم هستیم ؟

این صد و هفت را که آقای الهیار فرمودند به وزیر محترم که اگر بودجه آموزش و پرورش را دادند بگیریم و بدهیم تا تصفیه بشود.

 آن بیست و چهار میلیاردی که اشاره کردید که در استودیو الفبا گفتم برای بازنشسته ها بود که یک شبه گرفتند. چون قرار بود این را سه ماهه به ما بدهند ما یکجا گرفتیم برای 192 بازنشسته و به آنها دادیم. خدا را شکر که خیلی هم راضی بودند و خیلی ها زنگ می زدند دعا می کردند که مشکلاتمان حل شد . اگر اسم هم می خواهید بدهم تا با آنها مصاحبه بکنید که چگونه در حیاط دانشگاه آمدم روی سکوی باغچه دانشگاه نشستم و جلوی خودشان با بلندگوی گوشی خودم با سازمان امور اداری تماس گرفتم و این قدر آن روز زنگ زدم که خودشان (دوستان عزیز بازنشسته) خجالت کشیدند و گفتم همین امشب به حساب بریزند و کمتر از هیجده ساعت به حسابشان رفت. کاری که قرار بود نود روز دیگر بشود و به صورت پلکانی به حساب شان بریزند در هجده ساعت کمتر از بیست و چهار ساعت به حساب شان واریز شد.

من قبول دارم کشور ما به صورت سیستمی اداره نمی شود. اگر سیستمی بود  ( input ) داشت ؛ ( process )داشت ؛ ( output ) داشت و ( feedback ).

این که من اول می آیم دانشجو می گیرم بعد می دوم دنبال بودجه ناچارم. چون آنها می خواهند ببینند که واقعا من می توانم بگیرم بعد می آیند و کیسه را شل می کنند و الا قانونش این است که من بروم ردیف را بگیرم به قولی آسمان را نگه دار بعد بحث کن، اینها می گویند اول بیا بحث کن بعد آسمانت را درست کن.

ما حرکت مدیریتی مان همیشه معکوس است همیشه از آخر به اول. یعنی اول، آخر را شروع می کنم تا به اول برسم. اول می آیم دانشجو می گیرم بعد که نشان دادید که جربزه دارید کیسه را شل می کنیم و می دهیم. کامل نمی دهیم شل می کنیم خرد خرد به شما می دهیم. ما قبول داریم این سیستم سنتی ( traditional )  است و هنوز سیستمی نشده است. اگر به سیستمی برسیم و حرفی که من با آقای انصاری زدم هم همین بود. گفتم آقای دکتر انصاری صد هزار ردیف به من بدهید چهار سال با من کاری نداشته باشید. صد هزار ردیف به من بدهید که من سر کیف و سر حال با بهترین متخصصین بنشینم که بهترین ها را چگونه بیاورم و معلم بکنم نه این که الآن به جلز و ولز بیافتم که تا اردیبهشت ببینم ردیف هایم را می دهند ببینم آیا می توانم مجلس را مجاب کنم که به فکر بودجه سال بعد باشم خوب این سیستمی نیست. ما باید به روزی برسیم که کارهایمان سیستمی بشود .

در مورد نونوار کردن مراکز، خیلی تغییرات در مراکز ایجاد کردیم. از جمله بالای چهل درصد فقط آشپزخانه مکانیزه ایجاد کرده ایم. اگر شما الآن به شهید بهشتی بروید برایتان جالب است. من خودم شخصا بی خبر رفتم دیدم حتی بهترین دانشجویان ما زمین شناسی، زیست شناسی، فیزیک، شیمی، ریاضی کمد ندارند در یک مرکز هزار و دویست نفری. تا زیر یک هفته کمد و آشپزخانه و فضایشان را درست کردم و الآن به آقای انصاری راد گفتم شهید بهشتی خزانه جنوب شهر باید مثل نصیبه بشود و خرجش می کنیم. خیرین هم آمدند. الآن یک خیری آمده و می گوید من بهترین دانشگاه را برایتان می سازم خوابگاه متاهلین در آن می گذارم با بهترین امکانات و پنجاه و چهار میلیارد هم نقد به شما می دهم فقط به من زمین بدهید. ایشان استان کرج را انتخاب کرده است ولی به ما زمین نمی دهند. این آقا گفت اگر در کرج زمین را دادند و ساختم دوباره هر جا محروم تر است چه ایلام، خزستان، هرمزگان یا سیستان بلوچستان هر جا که شما تشخیص می دهید پنجاه و چهار میلیارد دیگر به شما می دهم. شما پول بدهید من شروع بکنم آقایون زمین نمی دهند. من این چنین مشکلاتی دارم. قبول کنید یک نفر هستم. اگر قرار باشد که من این دانشگاه را نونوار کنم و پول برای آن بگیرم یک مقدار دستگاه های دیگر هم باید به من کمک بکنند. سازمان امور اداری ظاهرا مجاب شده است که اینها را پیمانی بکند.

صدای معلم :

آیا آموزش و پرورش حاکمیتی است یا نیست اگر هست مستند بفرمایید؟

خنیفر :

دانشگاه فرهنگیان دانشگاه ماموریت گرای و حاکمیتی است. تعریفش همین است. از آموزش و پرورش بپرسید. از من در مورد دانشگاه بپرسید. دانشگاه ما حاکمیتی است. دانشگاه ما ماموریت گراست. یعنی به نسبت دانشجویی که به من می دهند من حتی حق این که بگویم حتما صدهزار به من بدهید می گویند نه ما خودمان تشخیص می دهیم دفتر طرح و برنامه و منابع انسانی داریم و تشخیص می دهیم که چقدر باید برایمان تربیت کنید.

صدای معلم :

منظور من این است که شیوه جذب دانشجو، حاکمیتی است ولی بودجه اش حاکمیتی نیست آیا درست می گویم؟ بودجه ای که به شما اختصاص می دهند بر اساس مشاغل نهادهای حاکمیتی که نیست؟

خنیفر :

بودجه ای که به ما می دهند بر اساس رژیم بودجه ای است که ما می نویسیم ولی این رژیم بودجه ای که ما در سه جلد به آنها دادیم پنجاه درصد است. پنجاه درصد تعیین کردند. ما باید شرایط دولت را درک بکنیم. شرایط دولت، شرایط جالبی نیست. ما الآن مثل عراق هشت میلیون بشکه نفت صادر نمی کنیم. صادرات ما به زیر دو میلیون رسیده است. حتی بعضی روزها ششصد هزار بشکه. با سیلی صورتمان را سرخ نگه داشتیم. به دلیل این که فضای سیاسی و بین المللی را درک می کنیم.

من زیاده خواه نیستم که حتما به من بدهید به جای دیگر ندهید. من شرایط دولت را درک می کنم. به آنها گفتم از لطفی که در کمیسیون تلفیق هست و می توانید بودجه مرا زیاد کنید چون من دانشجو گرفتم و می خواهم بگیرم و شرایط سال های بعد من با کمبود معلم این است اگر می خواهید تامین کنم چه از کنکور چه از ماده 28 چه از راه های دیگر. ما هفت طریق فارغ التحصیل کردن به وزیر ارائه دادیم. چون هنوز تصویب نشده قابل بحث نیست. بالاخره حداقلش باید تامین بشود.

پایان گزارش/

پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی