صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

داستان محمدباسط درازهی و جان باختن دانش آموزان زاهدانی

در تهران، نمایندۀ سراوان به همراه یک دلال خودرو سوار بر ماشین لکسوز به درب ساختمان شمارۀ 1 گمرک ایران در عباس‌آباد می‌رسند و می‌خواهند با ماشین تا دم آن‌جایی بروند که قرار بوده مشکل آن دلال را آنجا حل کنند، اما نگهبان، درب را برایشان باز نمی‌کند. مسئولان مدرسه برای نجات جان بچه‌ها اقدامی نمی‌کنند و منتظرند که آتش‌نشانی برسد

آقای نماینده حضوراً به نگهبانی مراجعه می‌کند و چند دقیقه با کارمندی که آنجا نشسته است بگو مگو می‌کند اما در همچنان بسته می‌ماند. کارمند می‌گوید : «من از شما دستور نمی‌گیرم» و آقای  نماینده در پاسخ می‌فرماید که «تو ... می‌خوری از من دستور نمی‌گیری.».

یک ارباب رجوع وقتی متوجه می‌شود این فرد نمایندۀ مجلس است می‌گوید : «خاک بر سر مملکتی که تو نمایندۀ مجلسش هستی» و دست او را می‌گیرد و از ساختمان نگهبانی بیرونش می‌اندازد.

یکی از مغازه‌داران محل اما خودش را به مدرسه می‌رساند و تا آتش‌نشانی برسد، دو تا از کودکان را خارج می‌کند.

آقای نماینده به تکاپو می‌افتد و کار را به مجلس می‌کشاند. فوراً جلسه‌ای با حضور بیش از ۳۰ نماینده به ریاست حضرت دکتر پزشکیان تشکیل می‌شود.

بعد از ۲ ساعت بحث، مقرر می‌شود سه کار انجام شود: یکی از مغازه‌داران محل اما خودش را به مدرسه می‌رساند و تا آتش‌نشانی برسد، دو تا از کودکان را خارج می‌کند.

رئیس‌کل گمرک خدمت نمایندۀ سراوان برسد و  حضوراً عذرخواهی کند، کارمند حراست به کمیتۀ تخلفات معرفی شود و  آن ارباب‌ رجوع شناسایی و محاکمه شود.

مجلس هم جلسه‌ای غیرعلنی تشکیل می‌دهد.

آقای نماینده با طلبکاری می‌گوید «من اگر امروز کوتاه بیایم فردا نوبت شما خواهد رسید.» و رئیس‌ مجلس ناراحت از این‌که که فیلم فحاشی نماینده را چه کسی به بیرون درز داده است، می‌گوید: «این کلیپ را چه کسی بیرون داده است؟ آقای دژپسند باید برخورد جدی کند. شوخی نیست. باید برخورد جدی شود.» 

نمایندۀ فحاش گر می‌گیرد و تهدید می‌کند که اگر وزیر اقتصاد استیضاح نشود و اگر  رئیس گمرک و  آن کارمند عزل نشود، همین امروز درخواست استعفایش را خواهد نوشت. و خبر می‌رسد که طرح استیضاح ویزر اقتصاد با 40 امضا به هیئت رئیسه ارائه شده است. نائب‌رئیس مجلس و وزیر اقتصاد هم مأمور بررسی و ارائۀ گزارش در بامداد فردا شده‌اند.

داستان محمدباسط درازهی و جان باختن دانش آموزان زاهدانی

اما در زاهدان در مدرسه‌ای ابتدایی حوالی ساعت ۹ صبح است و دختران اغلب دارند در حیاط مدرسه‌ بازی می‌کنند.

دفتر مدیر مدرسه در تنها کلاس پایۀ اول دبستان قرار دارد و فقط یک پنل چوبی این دو محیط را از هم جدا کرده است.

برای گرم کردن کلاس هم از چراغ نفتی آترا استفاده می‌کنند. هفت دختر در این کلاس درس می‌خوانند. سه نفر در کلاس است و یکی از دانش آموزان برای برداشتن کیفش به کلاس برمی‌گردد. بند کیفش به چراغ نفتی گیر می‌کند. افتادن چراغ بر روی موکت کف اتاق همان و آتش گرفتن کلاس همان. بلافاصله دیوارۀ چوبی و پرده‌ها هم آتش می‌گیرند و چهار کودکِ مانده در کلاس، گرفتار می‌شوند.

مسئولان مدرسه برای نجات جان بچه‌ها اقدامی نمی‌کنند و منتظرند که آتش‌نشانی برسد. آقای نماینده با طلبکاری می‌گوید «من اگر امروز کوتاه بیایم فردا نوبت شما خواهد رسید.» و رئیس‌ مجلس ناراحت از این‌که که فیلم فحاشی نماینده را چه کسی به بیرون درز داده است، می‌گوید: «این کلیپ را چه کسی بیرون داده است؟ آقای دژپسند باید برخورد جدی کند. شوخی نیست. باید برخورد جدی شود.»

داستان محمدباسط درازهی و جان باختن دانش آموزان زاهدانی

یکی از مغازه‌داران محل اما خودش را به مدرسه می‌رساند و تا آتش‌نشانی برسد، دو تا از کودکان را خارج می‌کند. آتش‌نشانی هم سر می‌رسد و آن دو نفر دیگر را بیرون می‌آورد و حریق مهار می‌شود. دیوار کلاس از دود آتش سیاه شده است اما یک گوشه سفید مانده است؛ اینجا جایی است که کودکان در آغوش هم به آن‌جا پناه برده‌اند. آتش انگار نتوانسته است از این حایل عبور کند و خودش را به این گوشه برساند. در نهایت دو نفر از بچه‌ها تاب نمی‌آورند و جان می‌سپارند و حال آن دو نفر هم وخیم است.همزمان با موعدِ ارائۀ گزارش مجلس و دولت دربارۀ ماجرای نمایندۀ سراوان، خبر می‌رسد که استیضاح وزیر آموزش و پرورش هم که قبلاً مطرح شده بود از حد نصاب افتاده است.

صدای آن مرد شجاعِ ناشناس هنوز در سرم می‌چرخد که گفت :

«خاک بر سر مملکتی که تو نمایندۀ مجلسش هستی»

داستان محمدباسط درازهی و جان باختن دانش آموزان زاهدانی

گروه تلگرامی


داستان محمدباسط درازهی و جان باختن دانش آموزان زاهدانی

منتشرشده در یادداشت
گروه اخبار/
 
جشنواره کتاب رشد و رتبه گاج و ناشران کتاب های کمک آموزشی
 
دبیر جشنواره کتاب رشد در پاسخ به مصاحبه یکی از مؤسسات کمک‌آموزشی که در جشنواره اخیر کتاب رشد به‌عنوان ناشر برگزیده مورد تقدیر قرارگرفته است، اظهار کرد: هیچ کتابی از این ناشر در دوره اخیر جشنواره رشد نه برگزیده‌ شده است نه مورد تقدیر قرار گرفته است.

به گزارش مرکز اطلاع‌ رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش‌ و پرورش، محمدناصری دبیر جشنواره کتاب رشد، در پاسخ به مصاحبه مدیران یکی از مؤسسات کمک‌آموزشی که در آن گفته بود، در جشنواره اخیر کتاب رشد به‌عنوان ناشر برگزیده مورد تقدیر قرارگرفته و جایزه دریافت داشته است، این ادعا را اشتباه شمرد و گفت: هیچ کتابی از این ناشر در دوره اخیر جشنواره رشد نه برگزیده‌ شده است نه مورد تقدیر قرارگرفته است.

ناصری با ابراز تعجب از تصریح مدیرمسئول این موسسه کمک‌آموزشی  در این زمینه، افزود: اسامی آثار برگزیده و تقدیری این جشنواره در شبکه‌های خبری بازتاب یافته است و با مراجعه به آن‌ به‌آسانی می‌توان نسبت به نادرستی این ادعا پی برد.

مدیرکل دفتر انتشارات و تکنولوژی آموزشی، در بخش دیگری از سخنانش با تأکید براینکه، امسال اساساً هیچ کتاب کمک‌ درسی نه از گاج و نه ناشران دیگر در جشنواره کتاب رشد برگزیده نشد یا مورد تقدیر نگرفت، گفت: به نظر می‌رسد ایشان در بخش‌های دیگری از این گفت‌وگو نیز دقت کافی را به خرج نداده‌اند و از آن جمله هدف از تأسیس انتشارات مدرسه است که فعالیت‌های آن، گواهی بر رد سخنان ایشان است .

پایان پیام/


جشنواره کتاب رشد و رتبه گاج و ناشران کتاب های کمک آموزشی

گروه استان ها  و شهرستان ها/

گزارش صدای معلم از تجمع فرهنگیان مقابل  اداره کل آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی

پس از تجمع فرهنگیان ( شاغل و بازنشسته ) گیلان و اصفهان ( این جا ) ؛ این بار فرهنگیان تبریز هم برای مطالبات صنفی و عدم توجه مسئولان و نمایندگان مجلس به این مطالبات قانونی در برابر اداره کل آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی تجمع اعتراضی برگزار کردند .

در این تجمع که از ساعت 10 صبح امروز دوم دی ماه آغاز گردید معلمان با حمل پلاکارهایی و سر  دادن شعارهایی نسبت به عدم اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری ، عدم اجرای قانون همسان سازی حقوق و عدم برخورداری از بیمه کارآمد اعتراض کردند .

پایان پیام/


گزارش صدای معلم از تجمع فرهنگیان مقابل  اداره کل آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی

منتشرشده در بازنشستگان

آتش سوزی در مدارس و مدیریت های ناکارآمد در آموزش و پرورش

فرو ریخته شدن دیوار مدرسه و مرگ دنیا ویسی و یا آتش سوزی مدرسه ای در زاهدان و کشته شدن چهار کودک ، نه تقصیر مدیر بخت برگشته است و نه معلم کلاس.

 

جناب وزیر 

چرا علیرغم اطلاع از اوضاع گرمایش مدارس سراسر کشور ، با قاطعیت و به موقع یعنی در فصل تابستان ، تمهیدات لازم اندیشیده نمی شود ؟ مگر با حکم قضا و قدر می توان فرزندان خانواده های کم درآمد و یا متوسط جامعه را قربانی کرد؟ روزها و ماهها با توکل به خدا امیدوار شویم که مدارس عهد حجر ما در امن و امان باشند و بلیه های غیرطبیعی چون آتش سوزی و فرو ریخته شدن آوار و تجاوزات جنسی و.... در هیچ مدرسه ای صورت نگیرد؟!

زیربنای مدیریت و وزارت ، تعقل و دوراندیشی است. پیش بینی و پیشگیری است ، سرمایه گذاری برای به استخدام درآوردن نیروهایی است که توانایی تشخیص بحران از مصلحت مدیریت چند صباح بیشتر در پشت میز مسئولیت را دارند.

شمای وزیر یا مدیر کل و مدیر وقتی جلوه های مثبت و برجسته و فاخر مدارس را به نمایش می گذارید تا مافوق تان از شما رضایت خاطر داشته باشد ، حق دیگرانی که در نیمۀ تاریک ماه و جلوه های منفی و ناشایست و محرومیت و خطرناک مدارس به سر می برند را پایمال می سازید.

آتش سوزی در مدارس و مدیریت های ناکارآمد در آموزش و پرورش

شما مسئول سلامتی و زندگی هر 13 – 14 میلیون دانش آموز و همۀ معلمان و اولیای مدارس هستید. غفلت و اِهمال شما باعث آتش سوزی و یا فرو ریخته شدن دیوار مدرسه می گردد. دوراندیشی و مصلحت اندیشی دو بازوی بیمه کننده و تأمین امنیت جانی افراد در مدارس است. کی یاد خواهیم گرفت که پیشگیری آسانتر از درمان است. برای کدامین گناه ، فرزندان خانواده هایی باید قربانی تلخکامی های غفلت مدیران کل و وزرا باشند ؟ تا کی و چرا ؟

مگر بازسازی دو تیغه دیوار مدارس فرسودۀ سراسر کشور ، چقدر هزینه می خواهد ؟ طی یک سال ،کلیۀ درآمدهای خیّرین مدرسه ساز را فقط برای همین دو منظور هزینه کنید. در این دوره زمانه فرزنددار شدن یک درد است و هزینه کرد مخارج زندگی او دردی دیگر . گرانی امان مردم را بریده است. مردم از گلوی خود می زنند تا فرزندشان تحصیل کند و یا لبخندی بر چهره داشته باشد، چرا حق زندگی کردن را که نعمت الهی برای هر موجود زنده است از آنان دریغ می دارید؟ اگر خانواده ای در این میان تک فرزند بوده و دیگر احتمال باروری نداشته باشد ، تکلیف
شرعی و عرفی او چیست؟ پاسخگو کیست؟ مسبّب کیست؟

شما برای محافظت از حداقل امکانات موجود در مدارس روستایی و مناطق محروم از جمله پرونده ها و دفاتر حسابداری و .... خود ، نرده کشی کلاس ها و اتاق های موجود را برای خود حق مدیریتی می دانید اما تنها روزنه و امکان فرار و رهایی کودکانی را که در شعله های آتش محصور شده اند را هیچ می شمارید!

و متأسفانه اکثر حوادث غیرطبیعی در مدارس و مناطقی رخ می دهد که آتش نشانی و درمانگاه و بیمارستان و اورژانس ندارند.

اعتقاداتی چون پنج انگشت دست مگر یکسان است که همه حق زندگی یکسانی داشته باشند شاید خمیرمایۀ غفلت شما برای فراهم سازی امکانات در خور انسانی برای تمامی دانش آموزان سراسر کشور است پس با روشن کردن فندک و یا یک چوب کبریت و نگه داشتن انگشت خود بر روی شعلۀ کوتاه اما سوزان آن فقط به مدت پنج دقیقه ، شاید درک کنید که سوختن کودکی که فریادش دادرسی نداشته است چه طعمی دارد!
هنوز یک ماهی نیست که از آرمان های رؤیایی خود در مدارس کشورهای پیشرفته جهان سخن گفته اید، کاش به جای خواب شیرین به رؤیاهای تلخ دانش آموزان سوخته و یا زیر آوار مانده و یا مورد تجاوز قرار گرفته می پرداختید تا دیگر هیچ دانش آموز بی گناهی در وطن نمیرد ، نسوزد، زیر آوار نماند.

آتش سوزی در مدارس و مدیریت های ناکارآمد در آموزش و پرورش

شما مدیر کل ها هم همپای وزیر برای غفلت ها مقصرید. هنگام بازدید به مدارس خاص می روید و برای تان مشتبه می شود که عجب آموزش و پرورشی ! بی نظیر ، بی نقص و...... مدیر کل ها اگر خود به این مهم نمی توانند برسند شمای وزیر آنان را موظف کنید که در سه ماهۀ تابستان به جای سیر و سفر و فوت وقت ، با بازدید غیررسمی از مناطق محروم و بررسی حداقل امکانات آنها ، گزارشی تهیه و در مدیریت بحران مدنظر داشته باشند.

قانون به جای دستگیری مدیر و معلم ، مدیر کل منطقه را مؤاخذه نماید. اگر بعد از این روال وزارت شما بر این اصل بچرخد آنان مجبورند تا دقت در مسأله داشته باشند. شرط ادامۀ خدمت آنان در سِمت مدیر کلی را بر عدم رخداد حوادث غیرطبیعی در طول یک سال تحصیلی بنمایید تا حساب کار به دست شان آید. شما از این حیث هم مقصرید. مدیرکل آموزش و پرورش بودن فقط طرفداری از حزب و یا نماینده و شخصیت سیاسی خاص نیست ، میزان و اندازۀ دامنۀ تعهد و تفکر مدیریت او جهت تضمین امنیت جانی و شغلی زیر مجموعه هم هست. تا کسی می خواهد انتقاد کند یا جمله ای در ضعف مدیریتی فرد مسئولی سخن بگوید تنها پاسخ اَزبر شدۀ دهن بند ، بودجه نیست ، پول نیست ! مدیران قبل شروع به خدمت این درس را خوب یاد می گیرند و تا حال دهن خیلی از منتقدین و معترضین با همین جملۀ جادویی بسته نگه داشته شده است. یعنی سلب مسئولیت و تداوم مدیریت.

آتش سوزی در مدارس و مدیریت های ناکارآمد در آموزش و پرورش
جناب وزیر 

باید قبول کنید که تعداد حوادث در مدارس ، در زمان وزارت شما به اوج خود رسیده که نشانۀ اهمال کاری است . می توانید آمار حوادث و تعداد جان باختگان مدت وزارت خود را جمع آوری و با دوره های وزرای قبلی مقایسه کنید.آمار تصادف راهیان نور ، تجاوزات جنسی ، ریزش آوار و یا آتش سوزی و... در مدارس فزونی یافته است . اما چرا ؟ یا به چه دلیل یک گروه بحران جهت بررسی و یا پیشگیری از تعدد حوادث تشکیل نمی دهید؟ آنچه از دست می رود زندگی کودکان و معلمان است و آچه باقی می ماند حسرت دائمی خانواده های آنان است.

اقرار به اشتباه و حتی عذرخواهی (که صورت نگرفته است) ، جبران کنندۀ اثرات تلخ و عمیق حادثه ، در قلب و ذهن خانواده های قربانی نیست. حتی در اذهان من معلم این تصویر تلخ با عذرخواهی هیچ مسئولی پاک نمی شود چون این مورد ، جزو اشتباهاتی است که امکان بازگشتی برای جبران خطا ندارد. دوباره یک حادثه ای اتفاق افتاد و چند روز دیگر ، همه به جز خانواده های قربانیان و شاید همکلاسی آنان و معلم و.... تلخی حادثه را در فراموشی افکار عمومی ذوب می نماید. اما کی یاد خواهیم گرفت که پیشگیری آسانتر از درمان است. برای کدامین گناه ، فرزندان خانواده هایی باید قربانی تلخکامی های غفلت مدیران کل و وزرا باشند ؟ تا کی و چرا ؟


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت داریداین آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید">

آتش سوزی در مدارس و مدیریت های ناکارآمد در آموزش و پرورش

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

جایگاه خبرنگاران و اصحاب رسانه در آموزش و پرورش و نشست رسانه ای در سازمان نهضت سوادآموزی

امروز شنبه اول دی ماه نشست خبری رئیس سازمان نهضت سوادآموزی به مناسبت هفته نهضت سوادآموزی در محل سالن اجتماعات این سازمان برگزار شد .

این نشست که قرار بود از ساعت 10 صبح آغاز گردد با حدود 20 دقیقه تاخیر و با حضور خبرنگاران شروع شد .

در این نشست رسانه ای که مدت آن 90 دقیقه مشخص شده بود « علی باقرزاده » رئیس این سازمان به مدت 34 دقیقه سخنرانی نموده و عملکرد این سازمان را برای حاضران تشریح کرد .

همچنین صفحاتی در مورد عملکرد 39 ساله این سازمان در اختیار اصحاب رسانه قرار گرفت .

جایگاه خبرنگاران و اصحاب رسانه در آموزش و پرورش و نشست رسانه ای در سازمان نهضت سوادآموزی

نخستین رسانه که برای " طرح پرسش " ثبت نام کرده بود « صدای معلم » بود .

« علی پورسلیمان » در آغاز ضمن اشاره به برخوردهای موهن صورت گرفته نسبت به این رسانه در تاریخ دوشنبه 26 آذرماه که در دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی رخ داد از سکوت و انفعال وزیر آموزش و پرورش در مورد مدیران زیرمجموعه خویش انتقاد کرده  و از بطحایی به صراحت خواست تا تکلیف و جایگاه رسانه ها را در این مجموعه مشخص کند .

مدیر صدای معلم از وزیر آموزش و پرورش خواست تا به جای شوآف های رسانه ای کاری کند تا خبرنگاران و رسانه های به ویژه مستقل بتوانند آزادانه و به راحتی به رسالت های رسانه ای و حرفه ای خویش عمل کنند .

پورسلیمان ضمن انتقاد از بی نظمی و تاخیر در این نشست رسانه ای خطاب به رئیس سازمان نهضت سوادآموزی گفت :

نشست حدود ساعت 20 / 10 شروع گردید . حدود 5 دقیقه مراسم آغازین بود و شما هم 34 دقیقه سخنرانی کردید .

در این نشست ها مسئولان به جای صحبت باید پاسخ گوی عملکرد خویش و مدیریت زیرمجموعه خویش باشند .

جایگاه خبرنگاران و اصحاب رسانه در آموزش و پرورش و نشست رسانه ای در سازمان نهضت سوادآموزی

« باقرزاده » در پاسخ گفت که فقط 10 دقیقه تاخیر داشته و آن هم به توصیه مسئولان اجرای این نشست بوده است . چون سالن در ابتدا  کم جمعیت بوده و منتظر بوده است تا همه خبرنگاران و مدعوین حاضر شوند .

در این نشست ، « صدای معلم » پرسش هایی را  در مورد مشکلات و چالش های آموزش دهندگان سوادآموزی مطرح کرد .

پاسخ های رئیس سازمان نهضت سوادآموزی به زودی در صدای معلم منتشر می گردد .

پایان گزارش/


جایگاه خبرنگاران و اصحاب رسانه در آموزش و پرورش و نشست رسانه ای در سازمان نهضت سوادآموزی

منتشرشده در گفت و شنود

آموزش و پرورش از آرمان تا واقعیت و کارکرد مدرسه و نظام آموزشی

 با اینکه کلیه ارگانها و نهادهای دولتی و غیردولتی و همه گروهها و تشکّلهای مردمی و تمام آداب و رسوم و سنن اجتماعی و همه نهادها و هیآت مذهبی و جمیع برنامه ها و فعالیتهای ورزشی و فرهنگی و هنری و کلیهٔ عادات و مناسک قومی و قبیله ای و خانوادگی و ... در شکل گیری شخصیت افراد، تأثیر دارند، اما انتظار می رود دستگاه تعلیم و تربیت سهم بیشتری در پی ریزی شالودهٔ شخصیت آنان داشته باشد و مدرسه در تعیین مشی زیست اجتماعی آنان حرف اول را بزند. اگر پذیرفته باشیم که آموزش و پرورش یکی از مهمترین ارکان توسعه و پیشرفت جامعه است، باید بپذیریم که دستیابی به توسعهٔ پایدار نیز در گرو داشتن مدارس شاد و غنی و پویا و آزاد و نقّاد و حمایت کننده و کلان نگر و نکته بین و مهارت محور است.

از این نظر می توان گفت که جامعهٔ امروز، محصول عملکرد مدارس دیروز است. یعنی؛ جامعهٔ امروز را - هرچه که هست- مدارس دیروزی با سبک مدیریت و شیوهٔ تربیت و مواد و محتوای درسی و جانمایهٔ آموزه های خود، فرم داده و جامعه فردا را نیز مدارس امروزی شکل خواهند داد.

از طرفی هم  مدارس ما دقیقاً آینهٔ تمام نمای جامعه اند؛ طوری که اگر بخواهیم عین افکار و عملکرد پدران و مادران و مقامات و مسئولان و حاکمان را در مکانی با مقیاسی کوچک یکجا ببینیم، آنجا، مدرسه است! مکان به ظاهر آموزنده ای که صحنهٔ ظهور و بروز بی پردهٔ نیات و خلقیات و منویات و تعلیمات عملی بزرگترهاست و هر آنچه در بستر جامعه جاریست، در گفتار و رفتار دانش آموزان، بی کم و کاست قابل مشاهده است.

اغراق نیست اگر بگوییم، امروزه دانش آموزان ما خیلی بیشتر از آنچه در مدرسه می آموزند، از عرف و اندیشهٔ غالب بر جامعه و هر چه در آن می گذرد تأثیر پذیرفته و همان ها را در گفتار و رفتار خود بازتاب می دهند.

از سوی دیگر اگر نیم نگاهی به اهداف آموزش و پرورش در دوره های سه گانهٔ ابتدایی و متوسطه اول و دوم بیندازیم، می بینیم که این اهداف ۸ گانه که دربرگیرندهٔ تعداد زیادی هدف جزئی و کاربردی اند، چشم اندازی را برای جامعه ترسیم می کنند که دل از هر خواننده و بیننده ای می برد و آرمان شهری را معرفی می کنند که با یاد و خیالش، قند در دل هر کسی آب می شود! آرمان شهری رؤیایی با شهروندانی همه فن حریف و متخلق به اخلاق الهی و پر از عبد صالح!

آموزش و پرورش از آرمان تا واقعیت و کارکرد مدرسه و نظام آموزشی

اما واقعیت چیست؟
اگر ماوقع یک جلسهٔ آموزشی و یک زنگ تفریح در یک مدرسه را مرور کنیم، فاصلهٔ بین اهداف آرمانی دوره های سه گانهٔ تحصیلی و چشم انداز خیالی آن با واقعیات جاری در مدارس را به وضوح می بینیم. باشد که با یادآوری این فاصلهٔ غیر قابل باور، برای این درد بزرگ، چاره اندیشی کنیم. تمام ارکان مدرسه به نوعی دچار درد بی مهری اند؛ خود مدارس که واحدهای عملیاتی دستگاه آموزش و پرورش و محل وقوع تمام رخدادهای آموزشی و تربیتی اند، به شدت دچار فقر امکانات و تجهیزات و حتی فضای حداقلی هستند!

۱)  25 آبان ماه ۹۷ است. با یک مشاور هنری قرار دیدار و نیاز به هماهنگی دارد. برای همین، ناچار شده گوشی تلفن همراهش را با خود به مدرسه ببرد. اما در فرصت کوتاه زنگ تفریح، هم گوشی تلفن همراه و هم ماشین حسابش از داخل کوله پشتی اش دزدیده می شود. دزد یا گروه دزدها، یک یا چند دانش آموز پایهٔ دوازدهم اند! اشتباه اصلی اش این است که نمی داند دامنهٔ بزهکاری به مدارس نیز کشیده شده و همکلاسانش تا این حدّ سنگدل شده اند!
از مأموران سالن که در زنگ های تفریح در داخل سالن و کلاسها می مانند، خواهش می کند که دست از شوخی بردارند و وسایلش را پس دهند. اما شوخی تلقی کردن آن اتفاق، کاملاً ساده لوحانه است؛ اتفاقی که افتاده، چه بسا حاصل یک برنامه ریزی تیمی، بوده است! تقلّا و تقاضا و جست و جو بی نتیجه می ماند! و «آنچه البته به جایی نرسد، فریاد است»!

۲) صبح روز چهاردهم آذرماه ۹۷ است در حالیکه عقربه های ساعت دیواری کلاس، ۸ و ۵ دقیقه را نشان میدهد، هنوز ۵ نفر از دانش آموزان در کلاس حاضر نشده اند. وقتی از بچه ها می پرسم چرا این همه «غایب» داریم، میگویند؛ «غایب نیستند. جلوی دفتر اند. دعوا کرده اند...»! چند دقیقه بعد یکی پس از دیگری با صورت برافروخته و لب و لوچهٔ آویخته وارد کلاس می شوند. از علت دعوای شان می پرسم. همه شان شروع می کنند به مظلوم نمایی و دلیل تراشی و اتهام بستن و تبرئه جستن!

یکی می گوید: «دیروز بعد از مدرسه دعوا شد». دیگری می گوید: «غروب هم دعوا کردیم». سومی می گوید: «صبح امروز هم دعوا شد...». چهارمی می گوید: «این فحش داد». صدایی از آن میان به نشانهٔ تکذیب بلند می شود. صداها در هم می آمیزد و هر کس، خود را تطهیر و دیگری را متهم می کند! تهمت و تخریب متقابل با پر مصرف ترین عبارات در ادبیات محاوره ای شان برای لحظاتی فضای کلاس را پر می کند؛ «دروغ می گوید»، «این شروع کرد»، «مدادم را برداشت»، «مسخره ام کرد»، «دستم خورد»، «با آرنجش زد»، «پایش را دراز کرد»، «کوله پشتی ام را انداخت»، «کلاهم را برداشت»، «میز را تکان داد»، «پای میز لنگ است»، «جا تنگ است»، ... عجیب اینکه در چشم هم می نگرند و دروغ می گویند و افترا می بندند و تهمت می زنند و کسی از کسی خجالت نمی کشد!
مجادله پایان می یابد و فعالیت درسی به اقتضای فضای کلاس، به روش «سخنرانی» با چاشنی «روخوانی» شروع می شود. دردناکتر از همهٔ آنچه گفته شد، ناتوانی بسیاری از بچه ها در روخوانی کتاب و تمسخر و خندهٔ دیگران است و گسست مکرر رشتهٔ کار!

آموزش و پرورش از آرمان تا واقعیت و کارکرد مدرسه و نظام آموزشی


با صدای زنگ تفریح، همه با شوق هوای آزاد با سرعت برق و باد کلاس را ترک می کنند.

۳) پایان زنگ تفریح، آغاز نصایح مدیر مدرسه است؛ همهٔ دانش آموزان به فرمان معاونان مدرسه به تفکیک پایهٔ تحصیلی از اول ابتدایی تا پایهٔ هفتم به صف می شوند. مدیر، میکروفون را در دست می گیرد و خطاب به دانش آموزان می گوید: «دو ماه و دو هفته از سال تحصیلی گذشته است. حالا کارنامه های میان ترم تان در دست ماست. وضعیت، واقعاً تأسف بار است. بعضی از اولیا با دیدن نمره های شما گریه می کنند! به پدران و مادرانتان که از صبح تا غروب کار می کنند و برای شما زحمت می کشند، رحم کنید و درس تان را بخوانید». او برای افزایش میزان اثر بخشی سخنان خود، مرثیهٔ استثمار پدران توسط کارفرمایان و رنج فراوان و حقوق ناچیزشان را چاشنی نصایح خود می کند و نمکی هم بر زخم آن طفلکان می پاشد! اشتباه اصلی اش این است که نمی داند دامنهٔ بزهکاری به مدارس نیز کشیده شده و همکلاسانش تا این حدّ سنگدل شده اند!
بخش دوم سخنان مدیر دربرگیرندهٔ معضل نزاع و درگیری دانش آموزان با یکدیگر است. او اذعان می کند که؛ آمار فحش و ناسزا و درگیری و دعوا و دیگر آزاری و ناله و زاری آنچنان بالاست که تمام وقت شان از صبح تا ظهر فقط صرف رسیدگی به شکایات شاکیان می شود! اما بخش سوم صحبتهایش به مراتب درد آورتر است؛ او از رواج کج دستی و دزدی در میان دانش آموزان می نالد و می گوید: «مسألهٔ دیگر، معضل دزدی و دستبرد زدن بعضی ها به کیف و جیب بچه هاست؛ از دزدی مداد و جامدادی و خط کش و خودکار گرفته تا دزدی خوراکی و پول و شال و کلاه»! و در انتهای سخنانش به نقش سارقان، در گرسنه ماندن برخی کودکان اشاره می کند که خود داستان دیگریست: «بسیاری از بچه ها بدون صبحانه و فقط با یک یا دو هزار تومان پول به مدرسه می آیند تا شاید خوراکی مختصری از بوفهٔ مدرسه بخرند و بخورند. ولی با دزدیده شدن همان مبلغ ناچیز، تا ظهر گرسنه می مانند»! او راست میگوید اما دردناکتر از آن، این است که شاید بچه هایی که به خاطر خوراکی یا پول به کیف و جیب دیگران دست می برند نیز بدون صبحانه به مدرسه می آیند و حتی آن هزار تومان را هم در جیب ندارند!و اما چند نکته:
اول اینکه؛ «مشت نمونه خروار است». آنچه گفته شد، مربوط به ماوقع یک جلسهٔ آموزشی و یک زنگ تفریح در سه مقطع ابتدایی و متوسطه اول و متوسطهٔ دوم است. اگر یک جلسهٔ آموزشی و زنگ تفریح متصل به آن -به عنوان یک «واحد عملکرد در مدرسه»- آنگونه می گذرد که توصیف شد، به احتمال زیاد، سایر جلسات آموزشی و زنگهای تفریح نیز به همان صورت خواهد بود. همچنان که محتوای سخن مدیر مدرسه نیز مؤید این واقعیت است. و اگر وضع دو واحد آموزشی این است، به احتمال زیاد اوضاع سایر مدارس نیز چنین است.

آموزش و پرورش از آرمان تا واقعیت و کارکرد مدرسه و نظام آموزشی

دوم اینکه؛ کلاسهای درسی، چنان پرجمعیّت و حیاط اغلب مدارس چنان پر ازدحام است که اصطکاک و تنش در میان دانش آموزان، امری غیر منتظره نیست. وقتی در محل تحصیل و تفریح، جای سوزن انداختن نیست، معلوم است که تعداد برخوردها در واحد سطح به طور تصاعدی افزایش خواهد یافت و تعداد خطاها و شیطنتها، افزونتر!

سوم اینکه؛ در چیرگی فقر و فلاکت بر خانواده، دستبرد زدن به کیف و جیب دیگران، غنایمی هر چند اندک به همراه دارد که، ظاهراً مرحمی بر زخمهای ناشی از فقر و نداری خانواده است! اگر دانش آموز، دفتر و مداد و خودکار و پاک کن و جامدادی و ... داشته باشد، به نوشت افزار همکلاسی اش نگاه هم نمی کند. هر چند بچه ها کج دستی را از بزرگتران خود و حتی از دولتمردان و حکمرانان می آموزند و خود را مجاز به دستبرد به جیب و کوله پشتی دیگران می پندارند، اما بخشی از مسأله به فشار فقر بر میگردد. بسیاری از بچه ها از تغذیهٔ مناسب برخوردار نیستند. گرسنه اند! گرسنگی، سائقهٔ نیرومندی است. آدم گرسنه خود بخود به سوی نزدیکترین منبع تأمین نیاز خود سوق داده می شود. حتی رهبران دینی هم گفته اند که؛ «گرسنه را ایمان نیست»! از طرفی، سوءتغذیه موجب کُندی و ناکارآمدی ذهن می شود! بچه ها حق دارند که از مدرسهٔ خود بستهٔ غذایی دریافت کنند.

چهارم اینکه؛ مواد و محتوای آموزشی و سبک تربیتی که ما در روزگار کنونی برای کودکان و نوجوانان امروزی تدارک دیده ایم، با ذائقهٔ آنان سازگار نیست. آنان نتیجهٔ این شیوهٔ تعلیم و تربیت با این محتوای منسوخ را در زندگی بزرگترها می بینند. آنها می دانند که یکجا نشستن و گوش جان سپردن به معلم و کتاب در چاردیواری کلاس، نه تنها فرصت جنب و جوش و تجربه و کاوش را از آنها می گیرد، بلکه آیندهٔ آنها را نیز تباه می سازد. آنها حق دارند که در چاردیواری مدرسه بازی کنند، بپزند، بخورند، هنرنمایی کنند، مهارت آموزند و به معنای واقعی کلمه زندگی کنند. داشتن مدرسه ای مجهز به انواع کارگاهها و آزمایشگاهها و نمایشگاهها و مزارع گل و گیاه و ... حق آنهاست.
اگر در مدرسه شرایط بهتری برای آموزش و یادگیری وجود داشته باشد، اگر مدرسه امکان کار و فعالیت و تفریح و ورزش و بازی و جست و خیز و تغذیه و استراحت و کسب مهارت را برای دانش آموزان فراهم کند، دیگر مجالی برای برهم پریدن و یقه دریدن باقی نمی ماند.
در فقدان فعالیتهای آموزشی دلگرم کننده، بی اعتنایی به معلم و مدیر و مقررات مدرسه امری بدیهی است و تمرّد و بی انضباطی پیامد طبیعی آن است.حرف آخر اینکه؛ اگر پذیرفته باشیم که آموزش و پرورش یکی از مهمترین ارکان توسعه و پیشرفت جامعه است، باید بپذیریم که دستیابی به توسعهٔ پایدار نیز در گرو داشتن مدارس شاد و غنی و پویا و آزاد و نقّاد و حمایت کننده و کلان نگر و نکته بین و مهارت محور است.

آموزش و پرورش از آرمان تا واقعیت و کارکرد مدرسه و نظام آموزشی

اما متأسفانه مدارس ما فاقد چنین ویژگیهای امیدبخشی هستند! کلاسهای درسی، چنان پرجمعیّت و حیاط اغلب مدارس چنان پر ازدحام است که اصطکاک و تنش در میان دانش آموزان، امری غیر منتظره نیست
تمام ارکان مدرسه به نوعی دچار درد بی مهری اند؛ خود مدارس که واحدهای عملیاتی دستگاه آموزش و پرورش و محل وقوع تمام رخدادهای آموزشی و تربیتی اند، به شدت دچار فقر امکانات و تجهیزات و حتی فضای حداقلی هستند! معلمان که راهبران اصلی رخدادهای آموزشی و تربیتی اند، زیر خط فقر زندگی می کنند و تمام رسالت آموزگاری شان تحت الشعاع غم نان است! اغلب مواد درسی و محتوای آموزشی بوی کهنگی می دهند و تکرارشان نتیجه ای جز خستگی و دلزدگی چیزی به همراه ندارد!

و اما دانش آموزان که سرمایهٔ انسانی امروز و فردای کشورند، آسیب دیدگان اصلی این شرایط اند؛ آنان در چنین شرایطی نیمی از روز را به سبک مدارس دو نوبته، در کلاسهای شلوغ و پر ازدحام بر روی میز و نیمکت زبر و خشن محبوس اند و نصف دیگر روز را بی هیچ برنامه ای به خود وانهاده شده اند!
این است فاصلهٔ باورنکردنی بین اهداف آرمانی دوره های سه گانهٔ تحصیلی و چشم انداز خیالی آن، با واقعیات جاری در مدارس!


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

آموزش و پرورش از آرمان تا واقعیت و کارکرد مدرسه و نظام آموزشی

منتشرشده در دانش آموز

بودجه 98 آموزش و پرورش و مطالبات واقعی معلمان  با عنایت به قرار داشتن در فصل بررسی، تصویب و ابلاغ  بودجه سال 1398 کل کشور که  بر اساس ماده (188 ) آیین نامه داخلی مجلس ، دولت موظف است تا 15 آذر ماه هرسال این مهم را همراه با ضمائم مربوطه توسط رئیس جمهور تقدیم مجلس کند جا دارد تا از دولتمردان و نمایندگان مجلس این سوال اساسی مطرح شود که آیا حوزه تعلیم و تربیت در سال آتی نیز مجدد با کسری اعتبار روبه رو خواهد شد یا در لایحه تقدیمی دولت ، این بار اعتبارات پیش بینی شده بخش آموزش و پرورش ، تماما از محل درآمدهای قابل وصول دیده شده است ؟

با نگاهی به بودجه سالهای گذشته در این حوزه ، با وجود اذعان بسیاری از دلسوزان نظام مبنی بر کافی نبودن اعتبارات آموزش و پرورش ، عدم تحقق کامل همان بودجه و کسری اعتبار نیزخود،  برخی فشارها برحوزه ستادی وشکل گیری درخواستهای صنفی فاقد انسجام و پراکنده را رقم زده است که در نطق پیش از دستور اخیر یکی از نمایندگان تهران ، ازاعضای کمیسیون آموزش مجلس  و عضو فراکسیون امید ، با صراحتی که کمتر از مجلسیان سراغ  داریم ، به این مهم پرداخته و بر حقوق صنفی معلمان صحّه گذاشته شد  (فریده اولاد قباد- 7 آذر 97) .

هر چند شاید به زعم برخی فعالان و کنشگران در این حوزه  که بازخوردهای متفاوتی از این نطق پیش از دستور ارائه کردند ، این دست موضع گیری ها قدری دیر انجام پذیرفته است اما باید اذعان داشت ، در فضای موجود و با علم به اینکه جامعه فرهنگیان علی رغم برخورداری از تشکل های صنفی متعدد نتوانسته اند به اندازه یک تشکل جامعه پزشکان (سازمان نظام پزشکی ) در تغییر نگاه سیاستگذاران به آموزش و پرورش ( از نگاه مصرفی به نگاه سرمایه ای)  توقیق چندانی داشته باشند ، بیان چالش های موجود از تریبون مجلس و از طرف نمایندگان ملت از هر طیف و فراکسیونی که باشند ،  قوت قلبی خواهد بود برای جامعه فرهنگیان ، تشکلهای موجود و شخص وزیر و تیم اقتصادی ایشان ، تا از این نگاه ارزشمند در جهت تحقق اعتبارات مد نظراستقرار نظام پرداخت بر اساس تخصص ، شایستگی ها و عملکرد رقابتی مبتنی بر نظام رتبه بندی حرفه ای معلمان (بند 3-7 سیاست های ابلاغی رهبر معظم ) ، بهره جسته و برون رفت از وضع موجود ، قدری هموارتر گردد . 

 
به زعم نگارنده سطور گویا اهمیت و جایگاه این حوزه و حساسیت آن هنوز آن طور که بایسته و شایسته است در لوایح سنواتی بودجه دیده نمی شود و بی شک این مهم هم نیاز به تلاش بیشتر نیروهای ستادی آموزش و پرورش در فصل تدوین لایحه بودجه سالانه در دولت وموعد بررسی آن در مجلس دارد و هم مهم تراز آن ، تغییر در نگرش به حوزه تعلیم و تربیت از سوی دولتمردان در معنای عام آن دارد .

  نهادینه شدن جایگاه حاکمیتی آموزش وپرورش ، مصرّح در تمامی اسناد بالادستی به ویژه بند 2 سیاست های ابلاغی رهبر معظم ( 10 / 2 / 1392 ) ، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش ، سند چشم انداز بیست ساله ( افق 1404 ) و قانون برنامه ششم توسعه(جزء3بند الف ماده 63 ) همگی منوط به تغییر در نگرش هزینه ای به آموزش و پرورش است، تا  تخصیص هر نوع اعتباری دراین حوزه به مثابه سرمایه گذاری سودمند تلقی گردد . به حمدا.. با ورود بالاترین مقام سیاسی کشور و تاکید چند ساله ایشان برلزوم تحول و خروج نظام تعلیم و تربیت رسمس کشور از روز مرگی(بیانات مقام معظم رهبری 12 / 2 / 85)  برون داد های قابل اتکایی برای سیاستگذاران نظام به دست داده است .


امید است حال که جامعه ، مسولان ذی ربط و اسناد بالادستی همه برارتقای جایگاه آموزش و پرورش به عنوان مهمترین نهاد تربیت نیروی انسانی و مولد سرمایه اجتماعی و انسانی اتفاق نظر دارند ، با همدلی و همراهی بیشتر  وزارت آموزش و پرورش ، سازمان مدیریت و برنامه ریزی و مجلس شورای اسلامی اعتبارات لازم،  در جهت اجرایی شدن بسیاری از بند های معطل مانده در سند تحول بنیادین ، سیاست های ابلاغی رهبرمعظم ، چشم انداز اموزش و پرورش در افق 1404 و برنامه ششم توسعه ، اختصاص یابد و بارقه امید در جامعه فرهنگیان ، اولیا و دانش آموزان بعنوان ارکان حوزه تعلیم و تربیت شکل گیرد. بی شک این مهم محقق نگردد مگر به همت وهمدلی بیش از پیش همه دلسوزان حوزه تعلیم و تربیت در سطوح مختلف حاکمیتی .

بودجه 98 آموزش و پرورش و مطالبات واقعی معلمان

با توجه به اظهارات سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس،  مبنی بر اعلام  رقم ۴۳ هزار میلیارد تومانی بودجه ۹۸ آموزش و پرورش که البته با تکذیب آن از طرف معاونت پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش همراه شد و آن را گمانه زنی قلمداد کرده و به فرهنگیان اطمینان خاطر دادند که در صورت لزوم با جابه جایی منابع اعتبار لازم اجرای کامل رتبه بندی معلمان را تامین خواهند کرد( خبرگزاری پانا. ۱۷ اذر ۹۷)  ؛ برای سال آتی جای امیدواری است تا با توجه به عزم فراکسیون فرهنگیان ، کمیسیون آموزش و اکثریت نمایندگان مجلس بر اختصاص بودجه درخور جایگاه حاکمیتی نظام تعلیم و تربیت و تحقق کامل نظام رتبه بندی ، رقم فوق صرفا روی کاغذ افزایش نیابد و در صورت افزایش ، مبالغ تمام و کمال تخصیص یابد، چرا که در سال ۹۷ نیز رقم  از ۳۹ هزار میلیارد تومانی دولت ، در صحن علنی مجلس به ۴۷هزار میلیارد تومان  افزایش یافت اما در عمل با عدم حدود ۱۰ هزار میلیارد تومان آن ، نتوانست مانع از تکرار برخی مشکلات شود .

در این بین جا دارد تا تمامی تشکلهای موجود منتسب به معلمان، حال که لایحه دولت نهایی شده است ، فارغ از هر رقمی که باشد، پای کارآمده و با رایزنی های موثر با کمیسیونهای ذی ربط مجلس، نسبت به روند واقعی تر شدن بودجه  آموزش و پرورش در سال ۹۸ ، که به اعتقاد بسیاری از فعالان این حوزه در صورت اجرای کامل طرح رتبه بندی ، عددی فراتر از ۵۰ هزار میلیارد خواهد بود، تسهیل گری نمایند. بی شک این مهم محقق نخواهد شد مگر با همدلی ،همراهی و مطالبه گری مجدانه ایشان به دور از هر گونه  سیاسی کاری و صرفا پیگیری  با نگاهی صنفی .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

بودجه 98 آموزش و پرورش و مطالبات واقعی معلمان

منتشرشده در یادداشت
جمعه, 30 آذر 1397 18:08

یلدا ؛ روح جمعی ما

یلدا روح جمعی ایرانیان و بی تفاوتی ایرانیان

شکوه یلدا، در شب بودن اوست.شب، شور انگیزاست. راز آلود است. آرام بخش عاشقان است و روح بخش عارفان و امید بخش نا امیدان که بالاتر از سیاهی رنگی نیست. که جامه ی کعبه سیاه است و حجرالاسود. که مداد علما سیاه  است و بیرق عزای شهدا. یلدا؛ مثل شب های دیگر نیست. شبی که فراتر از هرچه قبیله و اقلیم و عقیده نشسته است. هیچ هم مهم نیست که  سریانی هست یا فارسی، از روم است یا ایران. مهم این است که هست و آن هم از انسان. این تنها شب بلند، آخرین پناه هرچه آدم دربند و دردمند است. که تا او نرود، صبح صادقی نخواهد آمد.

ما به او محتاجیم. یلدا ، مادر معظم روح جمعی ماست که گفته اند ترکیبی از دو کلمه یل (بزرگ) و دا (مادر) است.ما مثل هرچه بچه بی سرپرست، محو حضوریلدائیم از بس که در مانده ایم. ازبس که می ترسیم. از تاریکی، از تنهایی، از استبداد، از اسارت.برای همین ، یلدا را نوید بخش آمدن نور می دانیم.برای همین به یلدا عشق می روزیم .دیرپایی و سردی و سیاهی و همه ی دردسرهایش را به جان می خریم.انتظارش را که سنگین است و شیرین؛ که گفته اند عشق، اندوه را شیرین کند. یلدا که هست، امید به فردایی سرشار از روشنایی و رهایی هم هست.

یادمان می ماند که یلدا بشارت بخش بهاری خجسته است.  میعادگاه وداع عاشقانه دویار دیرین خزان و زمستان است.نوبت بوسه بازی برگ با برف است.نکوداشت یلدا برای خیلی ها چیزی شبیه یک اعتراض است. مثل زردشت پرستی و پاسارگاد گردی و دوست داری چهارشنبه سوری. ما که چهل سال برای پیاده سازی اسلام اصیل از دل و جان مایه گذاشتیم اما معلوم نشد چرا و چگونه ریا و ربا و ارتشا و اختلاس زودتر از ما دست به کار شدند.

مشکل از مسلمانی ما بود یا مسلمان نمایی دیگران؟ الان هم برای واگویه ی این ابهام کلافه کننده است که این شب را گرامی می داریم. والا کو برف و زمستان و سرما که یلداش با صفا بشود؟

کو همدلی و مهربانی های قدیم قوم وخویش و برادر و خواهر که شب نشینی بخواهد؟ کو دل خوش و لب خندان و جیب پر که بشود با آن یکی دیگر را شاد کرد؟

یلدا ، بلند است اما به بلندای بی حالی و بی تفاوتی ما نمی رسد.والا کو حال و حوصله پیروزی نور بر ظلمت و کو ناو نفس انقلاب که یلدا بهانه اش بشود؟ یلدا دیگر حتی برای میوه فروش ها و آجیل فروش ها هم  لذتی ندارد.اصلا کو ذغال و منقل و آتش زیر کرسی؟ وقتی کرسی ایرانی را چینی ها به نام خودشان دارند صادرمی کنند، وقتی در جشن شب یلدا ،از درخت کریسمس و بابا نوئل استفاده می کنیم، وقتی در دورهمی یلدا، هرکسی خودش اینجاست اما هوشش توی گوشی و دلش دور از اینجاست، وقتی فکر فردا و قسط وام و هول اعلام هوا همه را کلافه کرده است، وقتی ... انگار گرامی داشت شب یلدا بیشتر به یک شوخی می ماند. با این همه ، یلدا بر شما مبارک و ... نقطه، سرخط!

یلدا روح جمعی ایرانیان و بی تفاوتی ایرانیان


یلدا روح جمعی ایرانیان و بی تفاوتی ایرانیان

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور