رضاشاه سفری یک ماهه داشت به ترکیه. یکی از همراهان خاطره جالبی دارد: روزی در میان گفت و گوها، یک مرتبه آتاتورک یکی از روزنامه های محلی را در دست می گیرد که راجع به اختلاس یکی از کارمندانِ یکی از وزارتخانه ها نوشته بود.
آتاتورک آن روزنامه را به «عصمت اینونو» نخست وزیر ترکیه نشان داده و دستور رسیدگی می دهد. رضاشاه با تعجب می پرسد چرا به روزنامه نگاران اجازه می دهد چنین مطالبی را نوشته و مامورین دولت را زیر سوال ببرند؟ من در ایران به هیچ یک از جراید اجازه نمی دهم که کوچکترین انتقادی از رفتار مامورین دولت بکنند!
آتاتورک در جواب داستان جالبی نقل می کند: روزی یک خانمی ثروتمند و زیبا به یکی از رمالها مراجعه می کند و می گوید که شوهرم مرا خیلی دوست دارد اما من او را دوست ندارم و می خواهم طلاقم بدهد! رمال که نمی خواسته چنین مشتری پولداری را زود از دست بدهد روی کاغذ، چیزی نوشته و به خانم می دهد تا در یکی از شبهای تاریک، کاغذ را در قبرستانی دفن کند اما در زمان دفن کردن، نباید اصلا به «گرگ» فکر کند چرا که در این صورت، نوشته تاثیری نخواهد داشت.
خانم، کاغذ را مدام به قبرستان می برده اما بلافاصله به یاد گرگ می افتاده و نمی توانسته کاغذ را دفن کند و ناچار برمی گشته.آتاتورک در ادامه می گوید روزنامه نگاران به منزله آن گرگ اند که به محض اینکه مقامی بخواهد اختلاس کند و رشوه ای بگیرد بلافاصله آن گرگ یعنی (افشاگری روزنامه ها) در خیالش مجسم خواهد شد و دست از پا خطا نخواهد کرد!
بدون وجود روزنامه های آزاد، حتی اگر بر هر مقام دولتی یک مامور مخفی هم گذاشته شود باز هم قادر به کنترل فساد نخواهد بود چرا که ممکن است آن مامور مخفی با آن مقام ساخت و پاخت کرده باهم بخورند! (برگرفته از نوشته علی مرادی مراغه ای بر اساس کتاب روزها از پی سالها)

تحلیل و تجویز راهبردی:
اگر خواهان جامعه ای به دور از ويژه خواری، رانت خواری، امضاهای طلایی، آقازادگی و خویشاوندسالاری هستیم به این چهار نکته توجه کنیم:
1- از گرگ ها حمایت کنیم! :
انگلیسی ها میگویند: «دولت انگلیس در هر کشور دو سفیر دارد، یکی سفیر حکومت و یکی خبرنگار گاردین و چه بسا در بسیاری موارد نظر خبرنگار گاردین بر نظر سفیر ترجیح داده میشود.» این جمله انگلیسیها به این خاطر است که آن ها عمیقا باور دارند مطبوعات کتاب مقدس دموکراسی است.
2- گرگ بی دندان نباشیم:
اگر رسانه ها به میزان 100% آزاد باشند اما چرخش آزاد اطلاعات رخ ندهد آن گرگ بدون دندان خواهد بود و بی خاصیت. بر همه ماست که خواهان اجرای کامل قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات باشیم. برای آنکه به قدرت انتشار اطلاعات پی ببرید کافیست به این فکر کنید که اگر لیست کسانی که در طول سال های اخیر ارزهای دولتی، پست های دولتی، وام های دولتی و امتیازات دولتی (که همه شان شیرین هستند) می گرفتند منتشر می شد کار ما به اینجا نمی کشید.

3- آزادنگار باشیم :
همه ما نمی توانیم روزنامه نگار باشیم اما همه ما می توانیم یک آزادنگار باشیم. اطلاعات خود را به بهترین فرد/نهاد/سامانه ای که میدانیم منتقل کنیم. آمارهای جهانی نشان میدهد ۴۳% از مفاسد مالی به وسیله گزارشهای مردمی و ۲۵% از سوی کارمندان گزارش میشود. دیر یا زود قانون حمایت از افشاگران (آزادنگاران) تصویب خواهد شد. همه ما می توانیم یک کنشگر توسعه، یک مبارز راه روشنایی باشیم. اگر لیست کسانی که در طول سال های اخیر ارزهای دولتی، پست های دولتی، وام های دولتی و امتیازات دولتی (که همه شان شیرین هستند) می گرفتند منتشر می شد کار ما به اینجا نمی کشید
4- حریم ممنوعه نداریم! :
در جامعه ما هیچ کس و هیچ نهادی عاری از خطا و اشتباه نیست. حتی نهاد مذهب. بگذارید مثالی بزنم. در سال 2001، تیم افشاگری با نام «Spotlight» در روزنامه بوستون گلوب آمریکا تشکیل شد با تمرکز بر سوء استفاده های جنسی کلیسا. آن تحقیقات به سونامی عظیم افشاگری علیه رسوایی جنسی در کلیسا های کاتولیک جهان انجامید. «اسپات لایت» نشان داد که نه تنها کلیسای کاتولیک، این فساد درون سیستم خود را پنهان کرده بلکه برخی مقامات بانفوذ نیز در این لاپوشانی نقش داشته اند. کلیسای کاتولیک در آمریکا در 10 سال اخیر مجبور به پرداخت بیش از 3 میلیارد دلار برای درمان و هزینه های قضایی شده است. همین تلاش ها باعث شد از سال 2004 تا 2013 میلادی مجموعا 900 کشیش به اتهام کودک آزاری خلع لباس و از کلیسا اخراج شدند. انسان های عادی در هر لباس و مقامی، مانند ما در معرض خطا و اشتباه هستند. ما حریم ممنوعه نداریم! توسعه با فساد به دست نمی آید. فساد نیز خود به خود رفع نمی شود. همه باید کمک کنیم با آزادسازی حریم های ممنوعه، گردش آزاد اطلاعات و آزادنگاری، گرگ ها خواب را از چشم کفتارها بگیرند. توسعه پشت دیوارهای فساد است.
شبکه استراتژیست

بهار چنان چون تربیت است که می توان گفت دوقلوی آن است. بهار در همه جلوه هایش به تربیت می ماند؛ با بیداری پس از خفتن، با ظهور پس از نهفتن، با لبریزی از شکفتن و با بی محابا رُستن.
بهار سراسر به تربیت می ماند جز آن که وارونه است. درختان را می رویانند اما آدمیان خود باید برویند. بهار در بند ضرورت است و تربیت در بند آزادی! اگر بند ضرورت از دست و پای طبیعت بریده شود، در انتظار بهار نشستن بیهوده خواهد بود. با وجود این ضرورت است که وقتی باران بر سر و روی درختان باریدن می گیرد، خواب را در جا از سر آنها می رباید و آب حیات را بی تردید در رگهای آنها به جریان می اندازد.
بر همین قیاس و به وراونگی طبیعت، اگر بند آزادی از دست و پای آدمیان بریده شود، در انتظار تربیت نشستن بیهوده خواهد بود. «بند آزادی»؛ این همان پارادکس وجود آدمی و تربیت است.
آری ؛ آزادی بند است و آدمی در بند آن و وی را از آن چاره ای نیست. تلاش برای گشودن این بند از اندام آدمی به معنای به اسارت در آوردن اوست.

هر چند آزادی را از آدمی به واقع نمی توان ستاند، اما او می تواند نقش اسارت را بازی کند و آزادی خود را به حال تعلیق درآورد. تقلید کورانه گونه ای از بازی کردن این نقش است از سوی متربی؛ چنان که تلقین علم بدون تبیین آن و تحمیل رفتار به جای ترغیب به آن، گونه های دیگری از به جریان انداختن این نقش اند از سوی مربی. در این گونه حالات، آنچه رخ می دهد، تربیت نیست، زیرا با گرته برداری از منطق طبیعت، یعنی ضرورت، انجام شده، نه بر اساس منطق وجود آدمی و تربیت، یعنی آزادی. زورگیری فکری و عملی (تقلید کورانه) یا زورگویی فکری (تلقین) و زورگویی عملی (تحمیل) هیچ یک تناسبی با منطق تربیت ندارند.
با زورگیری و زورگویی، آدمک می توان ساخت، اما آدمی هرگز.
کانال دکتر خسرو باقری
گروه اخبار/

متن کامل پیام سید محمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش دولت دوازدهم بدین شرح است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
« فَانْظُرْ إِلَىٰ آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ کَیْفَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا ۚ إِنَّ ذَٰلِکَ لَمُحْیِ الْمَوْتَىٰ ۖ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»
پس به آثار رحمت خدا بنگر که چگونه زمین را بعد از مرگش زنده میکند. همانا خداست زنده کننده مردگان و او بر هر چیزی قدرت دارد.
( قرآن کریم - سوره مبارکه روم - آیه شریفه ۵۰)
آن رویدادی که روزگارِ چیرگی روشنایی و گرما بر تاریکی و سرما و آوردگاه پیروزی سپیدی بر سیاهی را ندا میدهد، «بهار» نام دارد و آن رخدادی که نویدبخش نور و زیبایی بوده و با خود طلیعه بهار دل آرا را به همراه دارد، «نوروز» است.
سپاس و ستایش آفریدگاری را سِزاست که با آفرینش بهار، به جهان و جهانیان میآموزاند که «طبیعت»، مدرسه بزرگی است به وسعت هستی؛ همان مدرسهای که همگان، به ویژه ما معلمان میتوانیم در آن بیاموزیم و بیاموزانیم درس صَلاح دنیا و فلاح عُقبا را.
«ایران»، دیار فرهنگ و فرزانگی است. دیار مردمان رشیدی که همواره «آوازگر مهر» بودهاند و «آغازگر مهرورزی».
و «ایرانیان» در هنگامه بهار بر صحیفه هستی، نقش عشق میزنند و در آغاز زیبای آن، «نهال دوستی و درستی» در «بوستان دل» میکارند.
این که ما ایرانیان در بین فصول سال، بهار را به عنوان طلوع سال نو و در بین روزها، نوروز را به عنوان شروع آن برگزیدهایم، همگی حکایت از روح زیبایی دوستی و روحیه امیدآفرینی و اعتدالگرایی ما دارد.
همان روح و روحیه پر شور و شعوری که در طول تاریخ، ایران و ایرانی را در پیچ و خم فشارها و تنگناها و فراز و فرود تهدیدها و تحریمها، زنده و ارزنده، روی پای خود، پاک و پایدار نگاه داشتهاست.
و اینک «بهار احیاگر» با قامتی سَرو و قبایی سبز در حالی از راه میرسد که ملّت و دولت ایران با اتّکال به خداوند متعال و اتّکای به آموزههای اسلام عزیز و با ابتنای بر تدبیر و ابقای بر امید، همدل و همگام و با تأسّی از رهبرهای داهیانه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، «حضرت امام خمینی» (ره) و نیز رهبر فرزانه انقلاب توانسته است با افتخار ، چهل بهار پُر بار از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی خود را جشن بگیرد و توفیقات شگرفی در حوزه های مختلف سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و.... در عرصه های ملّی و بین المللی به دست آورد.
و حال با در دست داشتن چراغ راهی به نام «گام دوم» ، «دهه ی پنجم» استقرار و استمرار خود را با سلامت و صلابت بیشتری طِیِ طریق خواهد کرد و به "رونق تولید" در همه عرصهها اقدام میکند.
این جانب با عنایت به تلاقی تعالی بخش آیین نیکوی نوروز با میلاد مسعود مولی الموحدین ، «حضرت علی» (علیه السلام) که به یقین میمنت و مبارکی این «عید باستانی» را آسمانی می کند ، ضمن تبریک این ولادت سراسر نور و سرور ، فرارسیدن سال ۱۳۹۸خورشیدی را به عموم هموطنان ایمانی خود در سراسر دنیا ، به ویژه جامعه فهیم فرهنگیان، دانشآموزان عزیز و اولیای گرامی، شادباش گفته؛ صمیمانه از تمام همکاران فرهیختهام میخواهم با الهام بیش از پیش از مدرسه طبیعت، تلاش کنند تا در سال جدید و با بهرهمندی از روشهای نوین آموزشی و پرورشی، نسل نوخاسته ایران اسلامی را با فرهنگ ایرانی- اسلامی خود آشناتر نموده و مسیر تربیت را برای انسانهایی خِردورز، مطالبه گر، عدالتجو، خَلیق، خلّاق، امیدوار و دینمدار هموار کنند.
سیّد محمّد بطحایی
وزیر آموزش و پرورش »
مرکز امور هماهنگی، ارتباطات و حوزه وزارتی آموزش و پرورش

نمایندگان محترم مردم در مجلس شورای اسلامی،
با توجه به عدم پرداخت مطالبات فرهنگیان، در زمان وعده شده توسط وزیر آموزش و پرورش و معاونین ایشان، حداقل انتظار ما فرهنگیان، استیضاح وزیر در تعطیلات عید نوروز نود و هشت است. چون وعده های متوالی و مستمر ایشان برای پرداخت مطالبات و اخبار متعاقب آن، فشار عصبی بسیار شدیدی را به همکاران فرهنگی وارد کرده است.
بسیاری از همکاران ما بنا به وعده ایشان، منتظر پرداخت قبل از تعطیلات بودند، می دانیم که پرداخت بعد از تعطیلات، با عدم پرداخت آن، هیچ تفاوتی ندارد.
درخواست موکد داریم، هرچه سریع تر استیضاح وزیر آموزش و پرورش در یک جلسه فوق العاده، انجام شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

در مطلع سال 97 و در همین لحظات نوشتیم که سال خوب و متفاوتی را برای فرهنگیان و مردم ایران آرزومندیم .
اما به نظر می رسد اوضاع چندان وفق مرادها و آرزوها نبود .
روند و گردش این اوضاع می تواند و باید تلنگری بر همه ما باشد که چرا تحولات مورد نظر ما رخ نمی دهد ؟
چرا هنوز " قانون " و " قانون گرایی " به گفتمان غالب جامعه تبدیل نشده است و " منفعت طلبی " اصل بلامنازع در روابط و معادلات میان فردی ایرانیان است ؟
چرا هر سال دریغ از پارسال ....
در این مدت سعی کردیم تا بر اساس دو اصلی که قبلا تعریف و تبیین کرده ایم ؛ « تاسیس و تثبیت " تفکر انتقادی " و " گفت و گو " به عنوان حلقه مفقوده در چرخه نظام تعلیم و تربیت » حرکت کنیم .
بدون تردید در این مسیر کوتاهی ها و خطاهایی نیز داشته ایم که امید داریم با همراهی شما فرهنگیان محترم به " نقاط قوت " تبدیل شوند .
« صدای معلم » مطابق روال هر سال در ایام نوروز تعطیل نیست و آماده پذیرش و انتشار اخبار ، گزارش ها و یادداشت های همکاران و همه مخاطبان محترم می باشد چرا که بر این باوریم یگانه راه خروج از بن بست ها ؛ فرهنگ کار ، نگاه مطالبه گرانه با تکیه بر قانون و حقوق شهروندی و مسئولیت پذیری تک تک شهروندان است .
از همین رو رویکرد و هدف عمده نظام آموزشی ما باید تربیت دانش آموزان بر اساس عنصر مهم " مسئولیت پذیری " باشد .
هر معلم که در نوروز سفر می کند می تواند پیکی برای انعکاس کاستی ها به منظور جبران و بهبود آن و نیز وقایع مثبت و قابل ذکر جهت تقویت آن باشد .
« نوروز » فرصتی برای فراغت و بازیابی خویشتن و مرور گذشته و آمادگی برای آینده است .
« صدای معلم » این عید سعید باستانی را به همه ایرانیان به ویژه فرهنگیان و معلمان تبریک می گوید .

طی چهاردهه نخست انقلاب هیچ دولتی کارنامه قابل دفاعی در زمینه عدالت آموزشی نداشته است
ضرورت چرخش آموزش و پرورش به سوی عدالت آموزشی در گام دوم انقلاب
جامعه/ اعظم طیرانی:ر هبر معظم انقلاب در ترسیم مسیر پیشِروی ملت بزرگ ایران در چهل سال دوم، بیانیهای را در تبیین "گام دوم انقلاب" برای پیشبرد انقلاب اسلامی بهنگارش درآوردهاند که بیش از هر موضوعی بر "جوانان" و "جایگاه علم و دانش" تأکید دارد.
یکی از نکات کلیدی در بیانیه رهبری، تأکید بر جایگاه علمی کشور است: «ما هنوز از قلّههای دانش جهان بسیار عقبیم؛ باید به قلّهها دست یابیم. باید از مرزهای کنونی دانش در مهمترین رشتهها عبور کنیم. ما از این مرحله هنوز بسیار عقبیم؛ ما از صفر شروع کردهایم. در همین رابطه نقش آموزشوپرورش در گام دوم انقلاب و چرخشهایی که نهاد تعلیم و تربیت برای دستیابی به قلههای دانش باید انجام دهد، یکی از موارد جدی است که نیاز به بحث و بررسی دارد.

مهدی بهلولی؛ کارشناس آموزش و پرورش چرخشهایی که نهاد تعلیم و تربیت برای دستیابی به قلههای دانش باید انجام دهد میگوید: از پایان جنگ به بعد متاسفانه رویکردهای خاصی نسبت به آموزش و پرورش اتخاذ شده که در همه دولتها (فارغ از اینکه اصلاح طلب یا اصول گرا بوده اند) ادامه پیدا کرده و اکنون پس از گذشت چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی لازم است در مورد آنها تجدید نظر شودکه از جمله این موارد عدالت آموزشی است که تاکنون هیچ دولتی در این مورد دیدگاه قابل دفاعی نداشته است.
وی ادامه میدهد: متاسفانه ما در کشور دانش آموزانی داریم که به رغم پشت سرگذاشتن مقطع 6 ابتدایی هنوز پشت میز و نیمکت ننشستهاند و از امکانات اولیه مدرسه (کلاس درس) محروم هستند و این نابرابری آموزشی در کشور موجب شده برخی از دانش آموزان کشور محیط مدرسه به مفهوم واقعی را تجربه نکرده باشند. در حالی که در برخی کلانشهرها مدارسی (اعم از دولتی یا غیر انتفاعی) ساخته شده که مدرن ترین تجهیزات آموزشی را دارند.
بهلولی میافزاید: دولت موظف است عدالت آموزشی را در همه نقاط کشور رعایت کند چرا که سهم دانش آموزی که در پایتخت درس میخواند با سهم دانش آموزی که در روستاهای مرزی کشور تحصیل میکند از فروش نفت برابر است و باید امکانات آموزشی یکسانی داشته باشند نه اینکه یک دانش آموز به دلیل اینکه در روستا متولد شده از حداقل امکانات آموزشی محروم بماند و یک دانش آموز در بهترین شرایط آموزشی تحصیل کند.
وی با بیان اینکه دولت در زمینه آموزش، خدمات بهداشتی و درمانی و همچنین امنیت هر چه هزینه کند زیان نکرده چرا که به نوعی سرمایه گذاری است میگوید: همه این موارد جزو وظایف دولت است و هیچ یک از موارد مذکور را نمیتوان به خود افراد واگذار کرد. متاسفانه ما در کلانشهرها از جمله تهران نیز کلاسهای درس 45 نفره داریم مدارسی داریم که در مقایسه با کلاسهای 15 نفره دور از عدالت آموزشی است و یا در منطقه 12 تهران مدرسهای با 200 دانش آموز در فضایی 200 متری تحصیل میکنند که در حیاط مدرسه دانش آموزان فقط میتوانند کنار یکدیگر بیاستند و این در حالی است که متاسفانه طی سالهای اخیر، هر سال سهم آموزش و پرورش از تولید ناخالص داخلی رو به کاهش بوده است به طوری که طی دهه 80 سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت 15 درصد بوده و اکنون به 3/9 رسیده است.
بهلولی ادامه میدهد: پس از اجرای عدالت آموزشی، لازم است از آموزش سیاسی ایدیولوژیک دست برداشته شود. اکنون جهان به دنیای ارتباطات تبدیل شده و نمیتوان مدرسه را ایزوله کرد. بنابراین اکنون دیگر نمیتوان مدرسه را با فشار سیاسی و ایدیولوژیک از جامعه جدا کرد چرا که در چنین شرایطی هر روز بر بی اعتباری مدرسه افزوده میشود. متاسفانه اکنون در برخی از کتابها مطالبی آموزش داده میشود که نه تنها دانش آموزان و اولیای آنان، بلکه معلمان هم آنها را قبول ندارند اما نظام سیاسی معتقد است این آموزشها لازم است.
به گفته وی شایسته است آموزش و پرورش مطالب مرتبط با آموزش شهروندی، مهارتهای زندگی ،حقوق شهروندی و حقوق بشر را جایگزین مطالب مذکور کند تا کتابهای درسی به آموزههای زندگی نوین آمیختگی بیشتری پیدا کند.

علی پورسلیمان نیز در این خصوص میگوید: طی چهار دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی هیچ گاه دغدغههای خانواده بزرگ آموزش و پرورش در افکار عمومی مطرح نبوده، ضمن آنکه اولویت تصمیم سازان و برنامه ریزان کشور نبوده و حتی در 6 برنامه توسعه نیز به موضوع آموزش و پرورش به صورت جامع پرداخته نشده است.
به اعتقاد وی در قانون مدیریت خدمات کشوری که 10 سال از ابلاغ و اجرای آن میگذرد، آموزش و پرورش هنوز به عنوان یک نهاد خدماتی و تصدی گری تعریف و تبیین شده و بسیاری از مفاد این قانون هنوز برای معلمان اجرایی نشده است، بنابراین اگر به دنبال توسعه پایدار هستیم و قصد مدیریت صحیح و منطقی بحرانها را داریم باید نخستین چرخش در گام دوم انقلاب تغییر این پارادایمها باشد.
پورسلیمان ادامه میدهد: نگاه به آموزش و فرایندهای آن نباید فانتزی و تبلیغاتی باشد، بلکه آموزش مادام العمر در رأس برنامه ریزیها و سرمایه گذاریها قرار گیرد که البته این موارد نیازمند برنامه و تیم کاری توانمند است و در این زمینه پرونده اغلب وزرای آموزش و پرورش طی این چهار دهه قابل دفاع نیست چرا که این وزرا نه براساس تخصص و کارآمدی بلکه براساس دیدگاههای سیاسی انتخاب شده و نتوانستهاند حمایت معلمان و افکار عمومی را کسب کنند ،از این رو شکاف اداره و مدرسه کماکان روند صعودی داشته است.

وی میافزاید: برای رفع بحران اعتماد که البته بخش بزرگی از آن منبعث از جامعه کلان است باید تدبیری اندیشیده شود،چرا که بدون سرمایه اجتماعی نمیتوان کار مفیدی انجام داد و معیار گزینش برای معلمان باید متحول شود، همچنین ساز و کار معلم حرفهای توسط کارشناسان و به دور از حاشیههای سیاسی و امنیتی طراحی و اجرا ، تا فرایند آموزش مردمی و مشارکت واقعی شود. چرا که سرمایه انسانی در آموزش و پرورش تولید میشود و این مهم با هم افزایی تفکر و سلایق مختلف میسر خواهد شد.
وی همچنین می گوید: مشارکت معلمان باید از طریق سازمان نظام معلمی به رسمیت شناخته شود و این تشکیلات عهده دار صدور مجوز برای تدریس معلمان، به روزآوری آن ها و استمرار آنان باشدکه البته این موارد نیازمند اتاق فکری هوشمند است تا معلمان دلسوز، متخصص و شایسته ای که اکنون در حاشیه قرار دارند، در مدیریت های میانی و کلان قرار گیرند.

وی تصریح می کند: در گام دوم انقلاب لازم است مفهوم آموزش باز تعریف و آموزش و پرورش که اکنون دو مقوله جدا از یکدیگر هستند یکپارچه شود و معلم به عنوان قطب آموزش محور آموزش قرار گیرد و اینکه بخواهیم پس از چهار دهه نهاد امور تربیتی و یا نهاد امور پرورشی را همچنان با وضعیت فعلی ادامه دهیم علاوه بر اینکه اتلاف و پرت منابع است،منطقی نیز نمی باشد. بنابراین یا باید در وظایف نهاد پرورشی تجدید نظر کنیم و یا نقش معلم را در دو قسمت آموزش و تربیت به صورت یکپارچه احیاء کنیم که اجرای آن نیازمند اراده قوی است.
به گفته پور سلیمان؛ دخالت نهادهای موازی در بحث آموزش باید به حداقل برسد و یک دستگاه واحد با مسئولیت های مشخص عهده دار فرایند آموزش کشور باشد، تا شاهد جزیره ای بودن آموزش در سطح کشور نباشیم. به عنوان نمونه به رغم احترامی که برای شورای عالی انقلاب فرهنگی قائل هستم، طبق قانون اساسی این شورا نباید در امور مرتبط به آموزش و پرورش دخالت کند. بنابراین اگر بتوانیم این موارد را اجرایی کنیم علاوه بر آموزش و پرورش کل کشور متحول خواهد شد.
روزنامه قدس
گروه رسانه/
در مورد یادداشت فهیمه سادات طباطبائی با عنوان " توئیت خبرنگار روزنامه همشهری به مناسبت تعطیلات زودرس مدارس ایران و مدارس خودسر ! " ( این جا ) , « مینو امامی » نقدی بر آن نگاشته است .
گروه تشکل ها/
به مناسبت فرارسیدن عید نوروز ، انجمن اسلامی معلمان رباط کریم بیانیه ای صادر کرد .
متن کامل این بیانیه که در اختیار صدای معلم قرار گرفته است به شرح زیر است.
روزگار گاهی به آدمی سخت می گیرد. وجه رایج آن در تنگنا قرار گرفتن معیشت است. درست مثل این ایام که مردم ایران از پی تحریم های آمیخته با بی تدبیری ها و فرصت سوزی ها دچار سختی معیشت شده اند. آن سوتر هم می توان به سیاست چشم دوخت. عرصه ممکن کردن ناممکن ها و هنر تبدیل تهدیدها به فرصت ها.
اما آن چه هم اکنون بیش از همه به چشم می آید متصلب شدن ساختارها و مسدود شدن افق هاست. زمانه تعلیق اصلاحات به دلیل بن بست سیاسی که در آن گرفتار آمده ایم. بیراه نیست اگر بگوییم که در شرایط رنگ باختن اتوپیا اکنون ما در جست و جوی امید به گذشته های نه چندان دور فراخوانده شده ایم!
ایام ماضی که وجهی نوستالژیک یافته و به بخشی از درماندگی های ما پاسخ کاذب می دهد. رجوع به دوران پهلوی اول و دوم مصداق آشکاری از این پدیده است.
در روزگاری که با فقدان رویای ملی و خاطره جمعی مواجهیم روشن است که جست و جوی چشم اندازی نوین تا چه حد می تواند امیدآفرین باشد.
نوروز دیرپاترین خاطره جمعی ما ایرانیان است. هنگامه رویش جوانه ها و سرزدن شکوفه ها. زمانه بیداری زمین و جوشش چشمه ها. روزگار وزیدن نسیم دل انگیز بهاری بر جان عاشقان. دوران نو شدن و تازه شدن روح آدمی. لبخند طبیعت به پهنای وجود. دمیدن حس جوانی در کالبد هستی. همین است راز الهام بخش بودن نوروز در روزگار فسردن امیدها.
روشن است که امروز بیش از همه وقت نیازمند گشایش امکان هایی برای تداوم زیست جمعی هستیم. راه هایی برای انبساط افق های همگانی در مسیر اعتلای ایران.
ما اکنون نیازمند بسط ممکنات هستیم! جست و جوی گزینه هایی بدیل برای جایگزینی تمامی مسیرهای به بن بست رسیده پیشین. خلق گفتمانی جدید برای جلب مشارکت و گفت و گو.
دمیدن روحی تازه در کالبد ایران پرافتخار. نوروز می تواند الهام بخش ما در این مسیر نوین باشد. آغازی برای آفرینش یک امکان. راهی به سوی آینده ای بهتر.

کانال مهران صولتی