صدای معلم :
بگذارید کمی واضح تر و صریح تر سخن بگوییم .
چیزی که در افکار و افواه عمومی جا افتاده دانشگاه حاکمیتی یعنی دانشگاهی که معلم تربیت می کند بر اساس معیارهای مورد قبول و گزینش های سخت ایدئولوژیکی و عقیدتی برای اینکه اینها بتوانند فردا ارزش های مورد قبول نظام را در مدارس به دانش آموزان انتقال بدهند بدون کم و کاست.
تعریف دانشگاه حاکمیتی از نظر افکار عمومی این است.
آیا شما تعریفی که می کنید با تعریف آن چیزی که در افکار عمومی است چقدر با هم دیگر مطابقت دارد ؟
چیزی که شما می گویید من متوجه نمی شوم اگر تعریف شما بر اساس رفرنسی است ما بدانیم .
با توجه به این که معلمی در کشور ما علی رغم حرف هایی که مسئولین گاه گداری می زنند ، یک هندوانه زیر بغل معلمان می گذارند که شما شغل تان حاکمیتی است ولی عملا این گونه نیست ؛ چرا؟ به دلایل مختلف نیست. چون در قوانین نیامده است. چون مصرحا شما هیچ قانونی نمی توانید پیدا کنید که معلمی یک شغل حاکمیتی است. ماده 9 قانون خدمات کشوری می گوید یک شغل خدماتی است آموزش و پرورش یک نهاد خدماتی امور تصدی گری است ؛ آیا این تناقض نیست؟
شما می گویید دانشگاه ما حاکمیتی است اما خروجی آن یک آدم خدماتی است !
مهمترین دلیلش همین بحث خرید خدمات آموزشی است. اگر معلمی یک شغل حاکمیتی باشد دیگر بحث خرید خدماتی نباید وجود داشته باشد. چون حاکمیت که قابل خرید و فروش نیست.
خنیفر :
حاکمیتی یعنی همسویی با نیازها. حاکمیت یعنی همسویی با برنامه های ملی. حاکمیت یعنی همسویی با سند تحول. حاکمیت یعنی همسویی با نیاز آمایش. منظور ما از حاکمیتی این است. ما زود زلفش را گره می زنیم به زلف سیاست. سیاست در محتوای من دخالت کرده است. استادی که رفته سر یک کلاس حتی در بعضی از مناطق چیز نامربوطی درس داده است ، کسی دخالت نکرده است .
انصافا با امعان نظر و گذشت داریم می بینیم اصلا دولت یا نظام در کار ما دخالت نمی کند.
من موارد متعددی دارم. اصلا استاد رفته سر کلاس علیه نظام حرف زده یعنی این قدر ما داریم.
صدای معلم :
مثلا اگر فردا یک استاد به صدای معلم نامه بنویسد که سر کلاس خلاف سیاست های نظام انتقادی کردم و حراست و... با او برخورد بکند یا گزینش شما، مشکلی ندارد؟
آیا شما پاسخ گو خواهید بود به عنوان رئیس این مجموعه ؟
خنیفر :
انتقاد با تخریب فرق می کند. اگر فی قلوبهم مرض فزادهم الله شد ؛ مرضا ذهن بچه ها در حال شکل گیری است و تاثیر می پذیرد. اگر من این را بدبین کردم فردا یک معلم مریض بدبینی خواهد شد. اما اگر واقعا کارگاه نقد راه بیاندازند و نقد سالم ؛ همه قابل نقدند همه ما. من از خودم شروع می کنم کاری به بقیه ندارم. هزارتا ایراد به من وارد است. کسی بیاید به من بگوید دستش را می بوسم. اما گاهی اوقات هدف تخریب است. هدف این است که طرف را ناامید کنید. بذر ناامیدی ، بذر بدبینی این منظور بد است حتی در دانشگاه دولتی هم رصد می شود.
صدای معلم :
به نظر شما تعریفی که شما از نقد می فرمایید در مورد تعریف تعلیم و تربیت از کانت با آن تعریفی که در مورد نقد می کند با برداشت شما از نقد یکی است ؟ هیچ محدودیتی در نقد وجود ندارد. هیچ حسابی در نقد وجود ندارد. بر اساس فطرت انسان است.
خنیفر :
این برای دنیای خودش است. در غرب مگر هر کسی که هر نقدی کرد آزاد است ؟ پس در زندان های آنها چه کسانی هستند. از سیاست های مکرون دو تا انتقاد شد. آن هم بحث غذا بود. من فرانسه بودم چند تا دانشجو اعتراض کردند.
صدای معلم :
ما با کشور فرانسه کاری نداریم. من دارم اندیشه فیلسوف در مورد تعلیم و تربیت و تفکر انتقادی را می گوئیم. من کاری با سیاست های کشورها نداریم.
خنیفر :
کانت هم مال آنجاست. کانت آلمانی است. کانت دارد حرفی برای کشور خودش می زند.
صدای معلم :
شما رفرنس دادید به کانت ما داریم از بر اساس کانت صحبت می کنیم. کاری با سیاست های دولت فرانسه یا آلمان نداریم .
خنیفر :
کشنیتشگر یا کانت یا پستالوزی یا هربارت یا روسو یا مونته سوری و... حرف های خوبی دارند ، حرف های غیر مقبولی هم دارند. این دلیل نمی شود هر چه که کانت گفت. مگر حرف او حجت است ؟
کانت یک فکر است و من به عنوان یک فکر قبولش دارم و به عنوان یک بت نمی پرستم و هیچ کس را به غیر از مقدسات، من در مقابل مقدسات تسلیمم. اما کانت یک جایی خوب می گوید . همین نیچه چقدر حرف های خوب دارد و چقدر حرف های عجیب غریب دارد. فلاسفه این گونه اند. فلاسفه خلق شده اند برای انگولک کردن و نیش زدن به تفکرات.
صدای معلم :
پاسخ شما به نقد این است که بعضی از نقدها را می پذیرید ، بعضی از نقدها را نمی پذیرید.
خنیفر :
بله، کسی که می آید نظام آموزشی را نقد می کند دارد خطا می رود. این همه فارغ التحصیل از دانشگاه می دهید به چه درد می خورد؟
چرا ما باید چهار و نیم میلیون نفر دانشجو داشته باشیم کل اتحادیه اروپا چهار و نیم میلیون نفر دانشجو داشته باشد. چرا باید ژاپن صد و سی و هشت میلیون جمعیت دارد ، هشتصد هزار کارمند دارد. ما با هشتاد میلیون ، چهار و نیم میلیون کارمند. اینها نقد است . اینها بد نیست اینها انتباه است.
صدای معلم :
آقای خنیفر شما دیروز پیش آقای بطحایی بودید که نشست بسیج دانشجویی بود. ما صحبت های آقای بطحایی را خواندیم. ایشان در مورد معلم تمام وقت گفته اند که معلم باید در مورد اخبار بصیرت داشته باشد. در مورد اخباری که می شنود باید بصیرت داشته باشد. در مورد معلم تمام وقت هجمه هایی وارد شد . ایشان در واقع انتقاداتی که کارشناسان مانند خود بنده یا مثلا معلمان دیگر نسبت به معلم تمام وقت وارد کردند گفته اند هجمه. ایشان به تفسیر خودشان به انتقاد می گویند هجمه. شما به انتقاد چه می گویید؟
خنیفر :
من می گویم نقد.
صدای معلم :
شما دارید در زیر مجموعه ایشان کار می کنید. اگر شما آنجا انتقادی از آقای بطحایی کردید ما را به عنوان یک رسانه در جریان بگذارید که آقای خنیفر نسبت به این موضوع اعتراض کرده اند ، به آقای بطحایی که چرا به معلم تمام وقت هجمه می گویند؟
خنیفر :
من معتقدم اخلاقی ترین وزیر آقای بطحایی هستند. خیلی اخلاق را رعایت می کنند. آقای بطحایی دیروز در جمع بچه های بسیج دانشجویی بودند سوالات را خیلی صریح انجام دادند. خیلی با حوصله جواب دادند. ایشان همیشه این حرف را می زنند که قبل از مطالبه، مطالعه کنید. این حرف خوبی است.
صدای معلم :
آقای بطحایی یا این مسئله را نمی داند یا برای پوپولیسم و خرید محبوبیت این حرف را می زند. شما فکر می کنید طرح معلم تمام وقت سند پژوهشی داشته است؟ بنده دارم به شما رفرنس می دهم. می گویم رئیس پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش به ما گفته جلوی خبرنگاران بحث معلم تمام وقت سند پژوهشی ندارد کار پژوهشی روی آن انجام نشده در شورای عالی آموزش و پرورش مطرح نشده هیچ کار مطالعاتی صورت نگرفته است. چگونه آقای بطحایی می گویند که قبل از مطالبه، مطالعه داشته باشید ؟
خنیفر :
حرف بسیار زیبایی ایشان زدند . گفتند معلم تمام وقت در طرح است هنوز اجرا نشده است. مانند یک طرح است. عملی نشده است.
صدای معلم :
ابلاغ شده است. آن را امضا کرده است. آقای الهیار گفته رئیس جمهور امضا کرده و ابلاغ کرده است. ما این گونه شنیده ایم.
خنیفر :
نه، اختیاری است. اصلا بحث تمام وقت و بحث پولش نیست. شما به عنوان یک معلم که بازنشسته هستید می گویم معلمی که تا الآن در نظام بوده و دارد حقوق بازنشستگی می گیرد شش ساعت بیاید باز درس بدهد اما اختیاری است. آیا این گناه است، جبر است. من می گویم شما دارید حقوق می گیرید دوست دارید بیایید. انتهایش را ببینید.
صدای معلم :
ما فقط می خواستم بگوئیم که شما گفتید که برای مطالبه ،مطالعه داشته باشید فقط می خواستیم داخل پرانتز "معلم تمام وقت" را عرض کنم. من معلم باید وقت مطالعاتی داشته باشم و وقت مطالعه را از من می گیرند این ظلم به دانش آموز من است و می گویم نمی آیم ولی همکاری که این را می پذیرد ظلم به دانش آموزش کرده است.
این را می خواهیم بگوییم که آقای بطحایی خودش به حرف هایی که اکثرا می زند اعتقاد و یا التزامی ندارد .
معلم تمام وقت فرصت مطالعاتی را از معلم و حتی دانش آموز می گیرد ...
معلمی که این طرح را می پذیرد به دانش آموز ظلم می کند .
خنیفر :
یک از دوستان ما که معلم است موافق است. هشت هکتار زمین دارد و می کارد و می گوید از وقتی که آمدم خانه دارم فرسوده می شوم. خدا خیرشان بدهد که مثلا ......
مثلا معلمی داریم که کارش تدریس است ، نه خبرنگار است نه در جامعه است فرصت دارد و این درس را بارها داده و مسلط است حالا فرصتی پیش آمده که با بازنشستگی ات حساب می شود ، هم دستت را می گیرد به جای این که بروی حق التدریس بگیری جزء موظفی ات می شود و قانع می شود. چون جبر در آن نیست ، من حق را به آقای بطحایی می دهم. هیچ کس را مجبور نکردند. آقای بطحایی نسبت به این مسئله با حالت زور و جبر برخورد نکرده است. من بارها در شورای معاونین شنیده ام و هم در هیات رئیسه وزارت خانه با جبر نگفته اند.
رحیمی :
البته آقای خنیفر بارها گفته اند این صراحت لهجه آقای پورسلیمان نشانه دلسوزی ایشان به آموزش و پرورش و مسائل آن است .
خنیفر :
من حتی زمانی که آن خبرنگاران آمده بودند و آقای پورسلیمان نبودند خودم گفتم که ایشان کجاست و چرا نیامده است ؟
خانم کاوه و خانم بیات شاهد هستند ...
علی پورسلیمان :
از لطف شما سپاسگزارم .
صدای معلم :
فرمودید برای اقتصاد آموزش و پرورش امروز سخنرانی داشتید .
بسیاری از کارشناسان می گویند که اول باید سهم آموزش و پرورش در تولید ناخالص ملی افزایش یابد سپس سهم آموزش و پرورش از تولید ناخالص ملی افزایش پیدا کند. راه کار 3 / 21 سند تحول می گوید :
" طراحی و استقرار نظام جامعه هدایت تحصیلی و استعدادیابی به منظور هدایت دانش آموزان به سوی رشته ها و حرف مورد نیاز حال و آینده کشور متناسب با استعدادها و علاقه مندی و توانایی های آنان. "
برنامه شما به گفته کارشناسان و این راه کار 3 / 21 چه بوده است و اقداماتی که انجام داده اید؟
خنیفر :
بحث استعدادیابی برای هدایت تحصیلی متاسفانه در خیلی از کشورها حتی در اواخر دوره دبیرستان می آیند آزمون ریون یا آزمون هالند اجرا می کنند حتی پسر یک سناتور که می خواهد به رشته حقوق برود می گویند باید آشپز خوبی بشود این هنوز برای ما جا نیفتاده است. این تقصیر دانشکده های روان شناسی است به جای این که بیاید مشاورین قوی داشته باشد، آزمایشگاه های روان شناسی ندارند . تست ریمن تست حالت تست سارکس تست گودینف ، وکسلر و... اینها را که می گویم سال نود بود. من باید مدیریت آموزشی می خواندم سر کلاس های تست رفتم ،خواهش کردم و راه دادند و این تست ها را یاد گرفتم. من الآن می توان تست انجام بدهم و شما را تخلیه اطلاعاتی بکنم. با هم یک دیالوگ می کنیم در عرض ده دقیقه شما را راحت تخلیه کنم. اینها علم است ، دانش است نمی توانیم انکار کنیم. کشورهای دیگر از دهه شصت به بعد آمده اند دفاتر ارتباط با صنعت در دانشگا ه ها برقرار شد . دانشگاه ما از این غفلت کردند. دانشگاه ما اغلب روی فارغ التحصیلانی که به اشتغال شان فکری نشده بیرون می دهند. می خواهند چراغ اینجا روشن باشد و هیات علمی بیاید و حقوقش را بگیرد و برود. یک بار از خودشان نپرسیدند که مثلا2000 فارغ التحصیل ادبیات فارسی به چه درد من می خورد ؟ یا مثلا یک از دانشگاه ها در عرض پنج سال نزدیک به هزار و هشتصد دانشجوی میکربیولوژی بیرون داده است. آیا واقعا اینها نیاز است ؟
آیا بهتر نبود در حد مدارک دیپلم و دیپلم مهارتی می دادند ؟
به قول مقام معظم رهبری ما به موازات علم و دانش به پنجه های کارآمد نیاز داریم. آدم آچار به دست نداریم. کل اتحادیه اروپا چهار و نیم میلیون دانشجو دارد ما هم داریم. بیشتر تربیت آنها بر اساس CBT– کامپت استربینگ ---آموزش بر اساس مهارت حرفه ای است. می بیند اینجا در مورد خودرو صحبت می کند فکر می کند چهار تا دکترای خودرو دارد در حالی که فوق دیپلم است ولی شش تا سیلبریتی آنجا دارد. آیرودینامیک خودرو را دارد ، بدنه خودرو را دارد این جین خودرو را دارد من خودم مسئول مشاغل کشور بودم دیدم. شش هزار شغل ایجاد کردم ، بروید ببینید. الآن وزارت کار را باز کنم شگفت زده می شوید. من آنجا چه انقلابی کردم رکورد زدم.
صدای معلم :
اینجا چه کار کردید؟
خنیفر :
اینجا کار من نیست. اینجا برای این اتفاق آموزش و پروش باید اقدام کند و وزارت علوم. دفتر ارتباط دانشگاه با صنعت نیست بین صنعت و دانشگاه باید تسمه نقاله باشد ، الآن کویر است. کویر یادگیری است. صنعت دارد کار خودش را می کند به صورت سنتی و مونتاژ و این طرف هم دارد آموزش های نظری می دهد. یک فقدان آموزش های مهارتی ، دو فقدان نیازسنجی جامعه خدمات، کشاورزی و صنعت بین دانشگاه و سوم خود آموزش های غیر مهارتی . مهندس فیزیک، فیزیک بلد است اما این که برود به مهندسی مکانیک ، مکانیک بلد است دریغ از یک مهندس مخابرات نمی تواند یک کلیک دو پل را ببندد خوب این چه آموزشی است ؟
در نظام تعلیم و تربیت آلمان بچه دو روز مدرسه می آید چهار روز به صنعت می رود. بعد از جنگ جهانی گفتند هر دبیرستان یک کارگاه ، هر دانشگاه یک کارخانه ؛ در نظام تربیت آلمان. نظام طیف استرالیا، نظام سی بی تی نظام شکوهمندی است در تربیت آدم های حرفه ای و مهارتی.
ما همه غافلیم و مدام بر سر یکدیگر می زنیم آموزش و پرورش چه کار کرد این چه کار کرد ؟ معلم چرا اینطوری شد دانشگاه فرهنگیان چرا این کار را کرد درد ما این نیست.
درد ما زمانی است که برویم این الگوها را از اینها بگیریم.
امام علی می گوید :
حکمت، دانش، حرفه، مهارت گم شده است. حتی اگر منافق یا کافر است دستش را بگیر و بیاور. اقتباس های ما چیست ؟
در این چهل سال چقدر دانشگاه بی خودی ایجاد شد ؟ گستردگی بیش از حد نظام دانشگاهی با دادن فارغ التحصیل بیکار و طلبکار.
ادامه دارد
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
نظرات بینندگان