صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

shorayarispecial شهردار تهران با اشاره به نبود لوايح حمايتي مجلس شوراي اسلامي براي محلات گفت: در قانون اساسي از شوراي محلات نام برده شده ولي متأسفانه در قانون مجلس شوراي اسلامي كه براي شوراها وضع شده توجهي به محلات نشده است و اين موضوع بايد برطرف شود. 

به گزارش «جوان»، محمدباقر قاليباف، شهردار تهران با حضور در يك صدو هجدهمين جلسه شورا با بيان اينكه امروز مديريت محله جزو سلسله مراتب مديريت شهري به شمار مي‌آيد، گفت: بنده به عنوان شهردار از هيچ كاري در جهت تقويت شوراياري‌ها مضايقه نخواهم كرد. همچنين كاركرد سياسي را به شوراي محلات وارد نكنيم چراكه اين اتفاق از ريشه اين نهاد مردم‌سالاري ديني را مي‌خشكاند.

 وي افزود: طبيعتاً رويكرد محله‌محوري بدون توجه به شوراياري‌ها امكان‌پذير نبود چراكه عقبه شوراي شهر و شهرداري مردم هستند و آنان هستند كه بايد براي اداره شهرشان ايفاي نقش كنند.  قاليباف تصريح كرد: محله‌محوري اساس كار شهرداري تهران است و من براي اينكه اين موضوع در شهرداري‌هاي مناطق باب شود، حداقل سه نوبت با شوراياران مناطق به صورت حضوري جلسه مي‌گذاشتم تا اين امر نهادينه شود، در حالي كه تا قبل از آن شهرداران مناطق حتي جلسه‌اي هم با شوراياران برگزار نمي‌كردند. من اينجا اعلام مي‌كنم كه به عنوان شهردار از هيچ كاري در راستاي تقويت شوراياري‌ها مضايقه نخواهم كرد.

  وي در ادامه و با ارائه پيشنهاداتي، اصلاح آيين‌نامه تشكيل شوراري‌ها را خواستار شد و گفت: آيين‌نامه بايد به گونه‌اي اصلاح شود كه افراد واجد شرايط به طور حتم بومي باشند چرا كه ما به دنبال هويت بخشي به محلات هستيم نه هويت بخشي به افراد.  وي خاطرنشان كرد: شوراياران بايد در ناظر بودن به كار و تصميم‌سازي ايفاي نقش كنند نه در تصميم‌سازي.

 

  • sakididgah•    اخیرا یک موسسه آموزشی – تجاری به نام... متولی طرح آزمون در مدارس شده است . این موسسه از طریق رانت ، ارتباط گیری و ... به صورت شبکه ای مدارس را برای برگزاری آزمون ها جذب می کند . با توجه به بحث " آزمون زدگی " و مساله مزمن " تعداد آزمون ها " در نظام آموزش و پرورش ما ، جناب عالی چه طرحی برای ایفای نقش خودتان به عنوان متولی اصلی آموزش دارید ضمن آن که بحث پور سانت ، رانت و ... در این گونه قراردادها کاملا مشهود است و اهداف اقتصادی بر اهداف آموزشی غلبه دارد ؟
     در حال حاضر 12 موسسه در استان فعال هستند . منظور شما کدام یکی است ؟
    •    از ما خواستند نام این موسسه آورده نشود ؟
    در هیچ موردی به صورت مستقیم اداره کل با موسسه ای همکاری نداشته و حمایت نکرده است و بنای حمایت ندارد چون به لحاظ قانونی مجاز به این اقدام نیست .
    •    آقای ساکی این 12 تا 13 موسسه در حال رقابت در استان البرز هستند . همان طور که قبلا نیز گفته شد هدف این موسسات بر سوادآوری متمرکز است و برای آن ها آموزش مطرح نیست ! این جا نقش اصلی آموزش و پرورش کاملا در حاشیه رفته است . در واقع ، بازار آموزش خصوصی با هدف کسب سود مطرح است و آموزش و پرورش کاملا منفعل است . این که ما فقط بگوییم شما بروید و با هم رقابت کنید ، این با رسالت تعلیم و تربیت در تضاد است . از سوی دیگر در نبود نظارت از سوی شما ، مدارس نیز وارد یک گونه " کسب و کار " شده اند ؟
    آموزش و پرورش در برابر این موسسات منفعل نیست ، تلاش می کنیم این وضعیت کنترل و اصلاح شود اما این موسسات در سطح جامعه تبلیغات وسیعی انجام می دهند به عنوان مثال به تبلیغاتی که صدا و سیما انجام می دهد دقت کنید مردم تحت تاثیر این تبلیغات احساس می کنند که ثبت نام فرزندان شان در این موسسات و استفاه از خدمات آن ها موجب پیشرفت تحصیلی و قبولی در کنکور سراسری می شود. به نظر من ، یک مشکل اجتماعی یک شبه به وجود نمی آید و یک شبه هم برطرف نمی شود !
    لذا وقتی یک مشکل اجتماعی ملی شد ممکن است در استان ها شدت و ضعف داشته باشد ، ولی در یک استان نمی توان به راحتی جلوی آن را سد کرد و یا به راحتی آن را از بین برد . برای حل آن نیاز به یک عزم ملی در کل کشور می باشد تا با برگزاری  میزگردهایی تخصصی  در صدا و سیما، موافقان و منتقدان با بیان نظرات شان مردم را آگاه نمایند تا آنچه بر اثر تبلیغات در ذهن اولیا دانش آموزان نقش بسته است اصلاح گردد. والا اگر داخل مدرسه سخت گیری شود این موسسات با تبلیغات در سطح شهراز طریق  نصب بیلبورد و صدا و سیما دانش آموزان را جذب می کنند.. اخذ مبالغ هنگفت در قبال ثبت نام های غیرقانونی که حتی در برخی مواقع قبض هم صادر نشده است ، به عنوان مثال می توان به نامه ای از کرج برای سخن معلم اشاره کرد که به اولیای مدرسه ای آدرس مغازه ای را بابت پرداخت چند صد هزار تومان داده اند که مدرسه به یک دستگاه کپی نیازمند است ، به آن ها گفته شده است رسید پول را از مغازه بیاورید تا بچه تان را ثبت نام کنیم .
    این رفتار کاملا غیرقانونی است و اجحاف در حق دانش آموزان و مدیران و معلمان درست کار است و برای احقاق حقوق دانش آموزان و احقاق حقوق معلمان و مدیران درست کار با مرتکبان این گونه رفتارها مطابق مقررات آموزش و پرورش رفتار خواهد شد .
    اگر شما نام و مشخصات این مدرسه را بدهید در چهارچوب قوانین آموزش و پرورش این موضوع را رسیدگی خواهم کرد .
    •    نام مدارس مختلف با شما مکاتبه خواهد شد .
    •    مساله ثبت نام در محدوده : تقریبا 50 درصد دانش آموزان یک دبیرستان 2400 نفری از حوزه این مدرسه نیستند و برای ثبت نام آن ها مبالغ مختلفی و زیادی اخذ گردیده است .
  • جناب آقای ساکی
    چرا نباید دانش آموزان زبده در مناطق خود بمانند ؟
    بزرگ کردن نام یک مدرسه از طریق تراکم دانش آموزان نخبه چه مشکلی از آموزش درست را حل می کند ؟  
    نه تنها من مدافع این روش در کرج نیستم  بلکه از روزی که وارد استان شده ام به این روش انتقاد داشته ام و اعتقاد دارم یک کلاس نرمال ، کلاسی است که متشکل از دانش آموزانی با توانایی های مختلف باشد نه یک دست و همگن ، تا معلمان و دانش آموزان در کلاس های ضعیف مایوس و ناامید شوند و دانش آموزانی که با معدل بالا کلاس بندی شده اند خود را تافته جدا بافته ودر چهارچوب قوانین و مقررات آموزش و پرورش ندانند .  
    یک مدرسه و یک  کلاس نرمال ، مدرسه و کلاسی است که دانش آموزان با درنظر گرفتن همه تفاوت های فردی کلاس بندی شوند ، نه این که آن ها را از هم جدا کنیم ، در کلاسی که به صورت تصادفی و مطابق منحنی نرمال کلاس بندی شده باشد می توان از روش یادگیری مشارکتی استفاده کرد .
    اما متاسفانه عده ای بر روی دبیرستان مورد نظر شما تعصب خاصی دارند و این دبیرستان را شناسنامه آموزش و پرورش کرج می دانند و در مقابل تغییر برنامه های آن مقاومت می کنند .
    در مورد موفقیت مدارس یا به عبارت دیگر مدارس موفق ،  معتقدم اگر با تفکر سیستمی عملکرد مدارس را تحلیل کنیم مدرسه ای که ورودی آنها معدل متوسط  و خروجی معدل خوب باشد از مدرسه ای که ورودی معدل بالا و خروجی معدل بالا باشد موفق تر عمل کرده است و مدیر و کادر مدرسه اولی باید تقدیر شوند ؛  به عبارت دیگر اگر ورودی ها: دانش آموز، کتاب درسی، منابع مالی ، سطح توانایی ها و قابلیت ها ، خانواده برخوردار ، باشند حتی اگر فرآیند هایی مثل: روش تدریس معلم، روش مدیریت ، خدمات راهنمایی و مشاوره، فعالیت های مکمل و فوق برنامه و فعالیت های پرورشی معمولی باشند خروجی این مدارس عالی خواهد بود. اما اگر ورودی ما نرمال بود و خروجی ها ممتاز شدند  می توان گفت که فرآیندهای آموزشی و پرورشی اثر بخش بوده اند و نتیجه را به حساب " عملکرد خوب مدیریت " و " عملکرد خوب آموزشگاه "گذاشت.          لذا عملکرد مدارسی که برحسب معدل بالا .... دانش آموزان را ثبت نام می کنند را نمی توان با مدارس عادی مقایسه کرد.
    شما از مدارس نوع دوم مدارس عادی  چه حمایتی می کنید؟و چه مکانیسم های حمایتی برای مدارس پیش بینی کرده اید؟        در گردهمایی های متعدد مدیران مدارس بارها به این نکته اشاره کرده ام که در ارزیابی مدیران و معرفی مدارس موفق ، مدارس رابا توجه به شرایط آموزشی ، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آنها همگن و دسته بندی  می کنیم سپس هر مدرسه ای که به صورت متعارف ثبت نام و خروجی اش از ورودی اش قوی تر باشد تشویق می گردد و مدیر اینگونه مدارس مدیران اثر بخش هستند.
    . یکی از معضلات نظام آموزشی ما عقب ماندگی در برخی زمینه ها مانند آموزش زبان انگلیسی است. برنامه شما برای تقویت این قسمت با توجه به راهبردهای اسناد بالادستی چیست با توجه به این که جناب عالی در استان البرز برای هر درسی یک دبیرخانه خاص تشکیل داده اید؛ مثلا در ناحیه یک، دبیرخانه فیزیک ؛ در ناحیه 3، دبیرخانه شیمی، در ناحیه 4، دبیرخانه زبان ؛ بعضی ها می گویند این کارها بیشتر حالت نمایشی و فرمالیته دارد.آیا شما این را قبول دارید؟ ضمن آن که در آموزش زبان انگلیسی در مدارس سمپاد قرار بوده است با محوریت ناحیه 4 یک آزمون هماهنگ در اردیبهشت سال تحصیلی گذشته برگزار شود و بعدا عنوان شد که این اختیاری بوده است! علت این وضعیت چیست و آیا این نوعی بی اهمیت کردن موضوعات نیست؟
    در مورد تقویت آموزش زبان انگلیسی ما بر اساس سازو کارهای برنامه درسی ملی عمل می کنیم و... امید است که این تغییرات و  تحولات منجر به بهبود عملکرد دانش آموزان در درس زبان انگلیسی گردد. در خصوص تشکیل دبیرخانه گروهای آموزشی امیدوارم به اهتمام همکاران فرهیخته باعث ارتقا ء کیفیت آموزشی و پرورشی استان گردد. در مورد برگزاری آزمون ناحیه 4 اطلاعی ندارم.آیا شما برای این مساله بازخورد گرفته اید؟
    هنوز نه. در گروه زبان انگلیسی خوشبختانه اساتید فرهیخته ای فعالیت دارند ، در نشستی که با سر گروه محترم زبان انگلیسی ، جناب آقای دکتر شربیانی انجام گرفت  از ایشان تقاضای  برنامه ریزی برای برگزاری همایش های علمی ، تخصصی وبرگزاری کارگاه های آموزشی برای دبیران گروه زبان داشته ام تا ان شاءلله روشهای آموزش زبان اصلاح و موجب بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان در این درس گردد.
    در قضیه المپیادی ها، قانونی بود که المپیادی های طلا بدون کنکور و المپیادهای نقره با بیست درصد وارد دانشگاه می شدند. اخیرا بخشنامه ای آمده است که المپیادهای طلا ، نقره و برنز فقط با امتیاز 10 درصد در کنکور شرکت می کنند.
    انتقاد اول به رویکرد نخبه پروری است و این دردی از آموزش عمومی و یا همگانی رفع نمی کند و البته این خود جای بحث دارد. اما در کنار همه این ها، این بخشنامه از تاریخ صدور که در تیرماه بوده تا به مدرسه برسد حدود چندین ماه در راه بوده است!
    علت این تاخیر با توجه به سیستم اتوماسیون اداری چیست؟ آیا این نوع اطلاع رسانی ، بازی کردن باسرنوشت آینده تعدادی دانش آموز که برای این قضیه برنام ریزی کرده اند نیست؟
    از این موضوع اطلاع ندارم در مورد علت تاخیر بررسی می کنیم .
    بخشنامه ها از طریق اتوماسیون ابلاغ می شوند و اتوماسیون قاعدتاً باید سرعت را بالا ببرد نه کارها را معطل کند.
    سوال ما هم این است که چرا بخشنامه ها این گونه اطلاع رسانی می شوند؟                                                                            حتماً علت این تاخیر را بررسی می کنیم ؛ ضمنا هر بخشنامه ای که به سرنوشت دانش آموز، نحوه تدریس معلم، نحوه مدیریت مدرسه و ... مربوط می شود باید در اسرع وقت به دست ذینفعان برسد و اگر چنین نباشد، ضعف در فرآیند اداری است و باید برطرف شود.
    مکانیزم شما برای انتخاب مدیر یک مدرسه چیست؟ معیارهای شما در کمیته انتصابات نواحی و ادره کل  برای تعیین مدیران چیست؟
    و سوال آخر این مدیران منتصب چه نسبتی با شعارهای دولت تدبیر و امید دارند.
    ملاک انتخاب مدیران مدارس :                                                                                                                                                       1- معیارها و ویژگی هایی است که در دستور العمل انتصاب مدیران مصوب شورای عالی آموزشی و پرورشی مشخص شده است
    2- نظر خواهی از پیش کسوتان تعلیم و تربیت استان
    3- کارنامه یا رزومه افرادی که جهت مدیریت از سوی پیش کسوتان و ... معرفی شده اند.                                                                           4- بررسی صلاحیت های عمومی توسط مراجع ذیربط
     البته در مورد انتخاب مدیران مدارس مدیر کل دخالت مستقیم ندارند و این انتخاب جزء اختیارات مدیران نواحی و شهرستان های می باشد ؛ اداره کل فقط با نظارت بر چگونگی انجام این اقدام زمینه انتخاب درست را فراهم می آورد اما در مورد جابه جایی مدیران اداری در سطح اداره کل و نواحی سعی بر انتخاب افراد متخصص، متعهد، معتدل و علاقه مند به اجرای برنامه های دولت محترم تدبیر و امید می باشد و معتقدم شرط عقل و انصاف و جوانمردی این است که مدیران و کارکنان دولت به رای اکثریت مردم احترام بگذارند و دولت منتخب را در اجرای برنامه هایش کمک کنند.

بخش اول

 

 
منتشرشده در گفت و شنود
niknejad | محمدرضا نیک‌نژاد | | عضو کانون صنفی معلمان ایران |

این روزها و با آغاز ماه‌های سرد باز هم خبرهای وابسته به آلودگی هوای کلان شهرها به‌ویژه تهران در رسانه‌ها بازتاب گسترده‌ای یافته است. بهره‌گیری گسترده از خودروهای شخصی غیراستاندارد، نبود سوخت بهینه برای کارخانه‌ها، راه‌بندی‌های فراوان و روشن ماندن خودروها در آنها و ده‌ها دلیل دیگر، زمینه‌ساز تنگ‌تر شدن نفس‌ها در روزهای سرد ‌سال شده است. اما این نوشتار نمی‌خواهد به زمینه‌های پدیده خطرخیز آلودگی هوا بپردازد بلکه بهانه آن پرداختن به اثرهای آن بر آموزش کشور و به‌ویژه دانش‌آموزان است.

همه می‌دانیم که بیشترین آسیب آلودگی هوا بر کهنسالان، بیماران قلبی و تنفسی و کودکان و نوجوانان است. از این رو است که در روزهای آلوده، نهادهای مسئول از شهروندان - به‌ویژه گروه‌های پیش‌گفته - می‌خواهند از خانه بیرون نروند. از هشت‌سال دوران اصلاحات گرفته تا دو دوره مسئولیت اصول گرایان بر آموزش و پرورش، رسم بر این بود که مدرسه‌ها در روزهای آلوده و در مرز هشدار، تعطیل می‌شدند و دانش‌آموزان تهرانی و دیگر کلان شهرهای آلوده در سردترین و آلوده‌ترین روزهای ‌سال در خانه می‌ماندند. با این کار فرادستان آموزشی وظیفه خویش را دربرابر تندرستی دانش‌آموزان انجام داده و مسئولیت خطرهای پیش‌آمده را متوجه خانواده می‌نمودند. اما رخدادی که در نخستین‌سال مسئولیت دولت تدبیر و امید رخ داد این بود که در بسیاری از روزهایی که آلودگی در مرز هشدار بود، مدرسه‌ها باز بوده و کنش‌های آموزشی برقرار.‌

سال گذشته در یکی از روزهایی که هوای تهران بسیار آلوده بود و مدرسه‌ها باز، سخنی با این درونمایه از وزیر در رسانه‌ها منتشر شد که: بر پایه بررسی‌های انجام شده، تعطیلی مدرسه‌ها در کاهش آلودگی بی‌اثر بوده! و از این رو مدرسه‌ها باز هستند.

بی‌گمان وزیر می‌داند که در روزهای آلوده شمار ذرات شیمیایی موجود در هوا افزایش یافته و این مواد با وارد شدن به دستگاه تنفسی برای کودکان و نوجوانان که رو به رشد هستند، بسیار آسیب‌زا بوده و بی‌گمان این آسیب‌ها در آینده می‌تواند برای بسیاری از آنها بیماری‌های گوناگونی پدید آورد. از این روست که بسیاری از پزشکان، سفارش فراوان می‌کنند که کودکان و نوجوانان در این روزها از کنش‌های فیزیکی و ورزش خودداری کرده و در خانه بمانند. بنابراین تعطیلی مدرسه‌ها نه برای کاهش آلودگی هوا که به خاطر نگرانی از آسیب‌های احتمالی بر تن و جان دانش‌آموزان است. کاربه‌دستان باید بدانند که هیچ مصلحتی بالاتر از تندرستی شهروندان نیست و با هر بهانه‌ای نمی‌توان تندرستی آنها را به خطر انداخت.

بی‌گمان کودکان و نوجوانان در این‌گونه دل‌نگرانی‌ها از هر گروه دیگری سزاوارترند. گمانی نیست که تعطیلی‌های ناخواسته و پی در پی بر کیفیت آموزشی کارگر بوده و روند آموزش را با چالش‌های فراوانی روبه‌رو می‌کند، اما باید دانست که آموزش،مدرسه،آموزگار،کتاب، وزارتخانه و بودجه همه ابزار هستند نه هدف. این ابزارها برای دانش‌آموزانی است که با تنی سالم، جانی سر زنده و روانی شاد در کلاس حاضر شوند و درون مایه‌های آموزشی را فرا بگیرند که «عقل سالم در بدن سالم است.»

نگارنده به‌عنوان یک آموزگار می‌تواند گواهی دهد که رفتار و حال و روز دانش‌آموزان در روزهای آلوده بسیار متفاوت از روزهای عادی است. در این روزها کم‌حوصلگی و خواب‌آلودگی، سوزش چشم و گلو و ریزش اشک، سرفه‌های پرشمار، سر درد و دل به هم خوردگی فراگیر و ده‌ها نشانه دیگر را می‌توان به فراوانی در میان دانش‌آموزان دید. اگر کاربه‌دستان دولتی و آموزشی نمی‌توانند از حجم آلودگی بکاهند، دست‌کم می‌توانند از آسیب‌های فراوان آن بر کودکان و نوجوانان کمی جلوگیری کنند.

امید است که فرادستان آموزشی در برخورد با کنش‌های آموزشی واقع‌گراتر شده و بیش از گذشته به آموزگاران، دانش‌آموزان و پدر و مادرهایشان نزدیک شوند. آلودگی بیشتر در راه است و خطرها و آسیب‌های آن در کمین، جامعه چشم به‌راه بهترین و واقع‌گرایانه‌ترین رفتار از سوی کاربه‌دستان آموزشی است.

روزنامه شهروند

 

منتشرشده در یادداشت

rotbebanispecial2 سرپرست اداره کل امور اداری و تشکیلات وزارت آموزش و پرورش از رفع مشکل ارتقای رتبه عالی فرهنگیان خبرداد و گفت: از مهرماه سال 93 اعطای رتبه های شغلی به فرهنگیان واجد شرایط با تایید شورای تحول اداری وزارت آموزش و پرورش صورت می گیرد.

 


 علی نقی حصنی اظهار داشت: مسوولیت تایید رتبه های عالی فرهنگیان از معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی ریاست جمهوری به شورای تحول اداری آموزش و پرورش واگذار شده است.

وی ادامه داد: با پیگیری وزیر آموزش و پرورش، معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی و همکاری معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی ریاست جمهوری و سازمان بازنشستگی کل کشور مشکل ارتقای رتبه شغلی همکاران واجد شرایط به عالی رفع شد.

سرپرست اداره کل امور اداری و تشکسلات وزارت آموزش و پرورش تصریح کرد: تمامی همکاران فرهنگی حایز شرایط رتبه عالی بدون نیاز به تایید معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی ریاست جمهوری، صرفا بر اساس تایید شورای تحول اداری وزارت آموزش و پرورش تا اول مهرماه سال جاری از ارتقای رتبه عالی بهره مند و احکام آن ها توسط استان ها صادر شده است.

به گزارش معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی، در خصوص تنزل رتبه عالی فرهنگیان به هنگام بازنشستگی اظهار داشت: با مساعدت سازمان بازنشستگی کل کشور، احکام این بازنشستگان نیز به رتبه عالی ارتقا خواهد یافت.وی به تنظیم دستورالعملی جدید برای اعطای رتبه عالی به فرهنگیان واجد شرایط اشاره کرد و افزود: بعد از تایید این دستورالعمل توسط معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی ریاست جمهوری اعطای رتبه های شغلی به فرهنگیان از اول مهر ماه سال 1393 به بعد صرفا بر اساس این دستورالعمل صورت خواهد گرفت.اکنون یک میلیون و 40 هزار فرهنگی در آموزش و پرورش فعالیت می کنند که حدود 700 هزار نفر آنان معلم هستند.

ایرنا

 

 

privatetespecial آرمان- صباالسادات حسینی: مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران درباره تدریس خصوصی در منازل به دانش‌آموزان هشدارهایی را داد و گفت: «تدریس خصوصی را اساسا قبول نداریم، آن را توصیه نمی‌کنیم و به شدت منع می‌کنیم. در آموزشگاه‌ها داوطلبان با استانداردهای معین تحت آموزش قرار می‌گیرند و نظارت نسبی بر آنها داریم، اما در تدریس خصوصی امکان چنین نظارتی وجود ندارد و نمی‌توان عوارض ناشی از آن را به‌طور قانونی پیگیری کرد. بسیاری از این مدرسان، دانشجو یا فارغ‌‌التحصیل رشته‌هایی هستند و در روزنامه‌ها آگهی می‌دهند». اسفندیار چهاربند علاوه بر این درباره آموزشگاه‌های غیرمجاز که تعدادشان بیشتر از آموزشگاه‌های مجاز در شهر تهران است هشدار داد. آموزش خارج از چرخه مدارس در سال‌های اخیر همواره مورد بحث و تبادل نظر بوده است و تعداد زیادی از خانواده‌ها و دانش آموزان به آموزش‌هایی که در مدرسه ارائه می‌شود، بسنده نمی‌کنند و خود را نیازمند آموزش‌های تکمیلی می‌بینند. 
 
تدریس خصوصی پدیده‌ای ناشی از نارسایی‌های نظام آموزشی کشور است که در اختیار بخش خصوصی و بازار آزاد قرار دارد .تدریس خصوصی معمولاً در تمام مقاطع تحصیلی اعم از دبستان، دبیرستان، تیزهوشان، کنکور، المپیاد و دانشگاهی در درس‌هایی که نسبتاً دشوار هستند، صورت می‌گیرد. تدریس خصوصی دو شکل دارد: خانگی و تدریس‌های خصوصی آموزشگاه‌های آزاد. ناگفته پیداست که عده کثیری از طریق تدریس خصوصی خانگی ارتزاق می‌کنند که این خود بخشی از اقتصاد خانواده‌ها را تأمین می‌کند. از سوی دیگر تعداد زیادی از والدینی که دغدغه آموزش فرزندان خود را دارند با اختصاص دادن بخشی از درآمد خود به تدریس خارج از مدرسه برای فرزندان شان تلاش می‌کنند به پیشرفت او کمک کنند. بگذریم از اینکه این درآمد در بسیاری موارد کفاف تامین مخارج سنگین انواع کلاس‌های خصوصی و خارج از مدرسه را نمی‌دهد و این مساله به‌ویژه در آمادگی برای کنکور و کلاس‌های خصوصی قبل از ورود به دانشگاه بیشتر خودنمایی می‌کند.
 
 هشدار نسبت به تدریس خصوصی در منازل 
مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران ضمن اعلام این خبر که درحال حاضر 845 آموزشگاه آزاد مجوزدار و 950 آموزشگاه آزاد غیرمجاز در سطح شهر تهران مشغول به فعالیت هستند، گفت: طی سال گذشته 80 پرونده مربوط به آموزشگاه‌های غیرمجاز به مراجع قضایی ارسال شد. اسفندیار چهاربند در نشست خبری با موضوع آموز‌ش‌های آزاد عنوان کرد: یکی از تفاوت‌های آموزش‌های آزاد با آموزش رسمی در این است که افراد مطابق با نیازهایشان آن را انتخاب می‌کنند و چون حق انتخاب دارند و این آموزش‌ها از تنوع بالایی برخوردار هستند باید بازدهی بالایی نیز داشته باشند به شرط آنکه استانداردها در این آموزش‌ها رعایت شود اما چون این اتفاق نمی‌افتد باید به افراد در زمینه خطر این آموزش‌ها هشدار دهیم.
 
 ضعف سیستم آموزشی یا تبلیغات غیرواقعی
مشاور مدیر کل آموزش و پرورش در این زمینه به «آرمان» می‌گوید: موضوع به‌روزشدن نظام آموزش و پرورش و تطبیق آن با نیازهای امروزی، از اهمیت خاصی برخوردار است و وقتی که دانش‌آموز از نظام آموزشی حاکم بر مدارس، نیازهای خود را تأمین نکند، باید به شکلی عقب‌ماندگی ناشی از کمبودهای آموزش و پرورش را جبران کند و تنها راه‌حلی که در جامعه ما به این دانش‌آموزان ارائه می‌شود این راه است. مسعود ثقفی می‌افزاید: اما در اصل نمی‌توان گفت ضعف در سیستم آموزشی منجر به این امر می‌شود زیرا هیچ داده‌ای مبنی بر اینکه این کلاس‌ها و روند آموزش خارج از چارچوب مدرسه بتواند منجر به پیشرفت درسی و کسب نمره بهتر در امتحان شود وجود ندارد و از آنجا که این آموزش‌ها خارج از محدوده مدرسه و آنچه خواست نظام آموزشی کشور و معلمان است، صورت می‌گیرد همیشه با استانداردهای آموزشی و انتظارات معلمان فاصله دارد. او در ادامه می‌گوید: با معلمانی که در مدارس ، دانش‌آموزان را دعوت به تدریس خصوصی در منزل می‌کنند از سوی هیات رسیدگی به تخلفات اداری برخورد می‌شود.
 زیان مالی و لطمات جبران‌ناپذیر 
یک کارشناس مسائل آموزشی در این زمینه به آرمان می‌گوید: فرهنگ تدریس خصوصی در سرزمین ما، فرهنگ نسبتاً تازه‌ای است، عمر تدریس خصوصی به معنای اعم کلمه، در کشور ما شاید به اندازه عمر مدارس رسمی و نظام آموزشی جدید است. در نظام آموزشی گذشته، همه چیز به همان کلاس و همان معلم ختم می‌شد و اگر کسی در درسی ضعیف بود حداکثر می‌توانست کتاب‌های حل‌المسائل و کمک‌آموزشی تهیه کند تا بعضی مشکلاتش را حل نماید و دیگر خبری از تدریس خارج از مدرسه نبود. مهدی بهلولی می‌افزاید: تدریس خصوصی در واقع از نظام‌های آموزشی رایج در کشورهای اروپایی گرفته شده است. در این کشورها به‌خصوص در دوران گذشته، فرزندان خانواده‌های اشراف و مرفه، عموما در مدارس عمومی حاضر نمی‌شدند و تعلیم و تربیت آنها از سنین کودکی تحت نظر یک معلم انجام می‌شد. بعدها این شیوه آموزش به طبقات متوسط نیز رسید. اما از وقتی که مدارس عمومی تأسیس شدند و تقریباً از همه طبقات در آن شرکت کردند، ماجرا به‌گونه‌ای دیگر شد. در آن زمان وقتی دانش‌آموزی در یک یا چند درس ضعیف بود معلم به دانش‌آموزی که در همان درس قوی‌تر بود مأموریت می‌داد تا در ساعات فراغت خود به رفع اشکالات آن دانش‌آموز بپردازد. بعدها این امر جای خود را به کمک خواستن از اقوام و آشنایان داد و ادامه‌اش منجر به ورود برخی از صاحبان توانایی‌های مختلف به این عرصه شد و آن چیزی که امروزه تدریس خصوصی نامیده می‌شود شکل گرفت. این کارشناس آموزشی  کسانی را که  در زمینه تدریس خصوصی فعالیت دارند به سه گروه تقسیم کرده و می‌گوید: سه گروه درحال حاضر در کشور تدریس خصوصی می‌کنند: دسته اول گروهی هستند که دارای سوابق آموزشی بوده و در این زمینه شاغل یا بازنشسته هستند. دسته دوم عده‌ای هستند که شاغل یا بازنشسته نظام آموزشی کشور نیستند اما تجارب و مهارت‌هایی در زمینه تدریس دارند. اما در دسته سوم افرادی قرار دارند که هیچ تخصصی در زمینه تدریس خصوصی نداشته و چون کار دیگری از دست شان برنمی‌آید به این شغل روی آورده‌اند. اگرچه فعالیت‌های گروه‌های اول و دوم نیز جای سؤال و اما و اگر دارد ولی به هرحال، چون دارای دانشی در این زمینه هستند قابل تأمل به‌نظر می‌رسند. درمورد فعالیت گروه سوم باید گفت که اعتماد کردن خانواده‌ها به آنان هیچ توجیهی ندارد و متأسفانه اغلب خانواده‌ها خواسته و ناخواسته به دام این افراد می‌افتند و دچار زیان مالی می‌شوند که در این میان لطمات جبران‌ناپذیری به دانش‌آموزان وارد می‌آید.
 پلمب آموزشگاه‌های غیرقانونی
یک نماینده عضو کمیسیون  آموزش مجلس با تاکید بر غلط بودن فرهنگ تدریس خارج از مدرسه به «آرمان» می‌گوید: در زمینه افرادی که به شکل فردی و از طریق تبلیغات اقدام به این کار می‌کنند هیچ قانون و برخورد نظارتی نداریم اما با آموزشگاه‌های غیرمجاز که بدون مجوز اقدام به پذیرش افراد می‌کنند، برخورد کرده و پلمب می‌شوند. کارن خانلری در ادامه می‌گوید: البته برخورد قانونی با این افراد مادامی که کیفیت سیستم آموزشی پایین است و باور به معلم خانگی بین والدین وجود دارد نتیجه‌بخش نیست و باید این فرهنگ بین خانواده‌ها جا بیفتد که تدریس خصوصی پاسخگوی نیاز آموزشی فرزاندشان نیست.
 

آموزش و پرورش البرز و صدای معلم

این که یک رسانه تخصصی در حوزه آموزش و پرورش فعالیت کند و موجب ارتقاء سطح آگاهی جامعه معلمان ، پرداختن به مسائل آموزش و پرورش از ابعاد مختلف ، بحث ساختاری ، محتوایی ، قوانین و مقررات ، شیوه های مدیریت ، تغییر کتب درسی ، مطالبات معلمان و پرداختن به آن ها ،مبانی انگیزشی معلمان ، مبانی انگیزشی دانش آموزان و به طو کلی آن چه را که در رسانه های عمومی به شکل کلی پرداخته می شود اما در  " رسانه صدای معلم " به صورت تخصصی به آن پرداخته می شود به حال معلمان و آموزش و پرورش کل  کشور مفید است .

به عنوان یک معلم کوچک و خادم معلمان آمادگی دارم که در حوزه های تخصصی در خدمت این رسانه باشم .

آماده ام آن چه را از آموزش و پرورش طی مطالعات و اجرا کسب کرده ام در اختیار این رسانه قرار دهم و پاسخ گوی سوالات آن باشم و درون آموزش و پرورش استان البرز این رسانه با مدیران مدارس ، معلمان ، مدیران نواحی  پل ارتباطی بین مدرسه و اداره برای بهبود عملکرد و فرآیند ها باشد .

منتشرشده در دیدگاه
یکشنبه, 06 دی 1393 17:18

ويژگي‌هاي خانواده ناسالم

 unsafefamilyبهروز معبوديان ٭

زندگي انسان از خانواده شروع مي‌شود. همه ما در درون اين نهاد اجتماعي متولد مي‌شويم، رشد مي‌كنيم و در درون اين نهاد مسير خواسته‌هاي‌مان را طي مي‌كنيم. بدون ترديد آموخته‌هاي اوليه بشر از درون نهاد خانواده و از ارتباطات بين فردي اعضاي آن ميسر مي‌شود. با وجود اينكه در طول دوران حيات بشر خانواده هميشه مورد توجه بوده و زندگي بشر در درون اين نهاد آميخته به رشد و پويا ترسيم شده ولي امروزه خانواده در كشورمان به دلايل متعدد كانون آسيب فردي و اجتماعي است. بررسي عوامل سبب‌شناسي اين مهم ضرورتي انكارناپذير براي تغيير وضعيت موجود است، با اين حال نيم نگاهي به ويژگي‌هاي خانواده ناسالم مي‌تواند به فهم ما از شرايط موجود بيفزايد و فرصتي را براي بازنگري در شيوه زندگي خانواده‌ها ارايه كند. بدون ترديد، خانواده‌هاي ناسالم جامعه بيماري را پديد مي‌آورند. جامعه‌يي كه در آن خشونت، قتل، آزار كودكان و زنان و سالمندان رو به فزوني مي‌گذارد. آمارهاي مربوط به ازدواج‌هاي موفق، كاهش و آمارهاي مربوط به طلاق و جدايي افزايش مي‌يابد. شيوع و بروز افت تحصيلي، ترك تحصيل و پديده كودكان كار و خيابان و افزايش آسيب‌هاي اجتماعي دور نماي ناخوشايندي را از وضعيت جامعه‌مان منعكس مي‌كند. در چنين شرايطي خانواده را بايد نخستين نهادي دانست كه به دلايل متعدد آسيب ديده و عوارض ناشي از آن اين گونه خود را نشان مي‌دهد.
ويژگي‌هاي خانواده ناسالم
در خانواده ناسالم: اعضاي خانواده به حقوق انساني يكديگر احترام نمي‌گذارند و روابط مبتني بر تملق و چاپلوسي، خشونت كلامي و رفتاري استوار است. اعضاي خانواده از مصاحبت با يكديگر لذت نمي‌برند و براي با هم بودن، انگيزه‌يي ندارند. ارتباط آنها معمولا به درگيري و مشاجره منتهي مي‌شود. براي رسيدن به موفقيت تلاشي صورت نمي‌گيرد كودكان از والدين و والدين از فرزندان خود توقع غيرمنطقي و نامعقول دارند. آنها انگيزه‌يي براي رشد و تغيير اوضاع وشرايط نامناسب خود ندارند. اعضاي خانواده در موفقيت و شكست، در غم وشادي و اميد و نااميدي در عبور از مراحل زندگي در كنار هم نبوده و به انتخاب و آزادي يكديگر در گزينش تصميمات احترام نمي‌گذارند. سوءمصرف مواد دخاني، قليان و مواد مخدر معمولا رواج داشته و والدين الگوي نامناسبي براي فرزندان هستند. نظام ارزشي مشتركي وجود ندارد و اعضاي خانواده نسبت به هم و خود تعهدي احساس نمي‌كنند. طيف گسترده‌يي از احساسات (غم، خشم، حسادت، محبت و...) مجال بروز نمي‌يابند و اعضاي خانواده ناتوان از پذيرش احساسات متقابل بوده و در جهت افزايش تنش قدم برمي‌دارند. اعضاي خانواده از آزادي (انديشه، احساس كردن، انتخاب، خلاقيت و تصور كردن) برخوردار نيستند. نيازها و خواسته‌ها، ترس‌ها و اميدهاي اعضا به شيوه‌يي مبهم وگنگ بيان شده يا اصلا بيان نمي‌شود. زوجين و فرزندان نسبت به يكديگر احساس مسووليت نداشته و ميان اعضاي خانواده، بي‌اعتمادي، بي‌عدالتي، دروغگويي، سوءظن و بدبيني و ناتواني در همكاري با يكديگر وجود دارد. خصومت و كشمكش ميان اعضاي آن وجود دارد و آنها توان لازم براي بحث و گفت‌وگو در خصوص موضوعات مورد اختلاف را ندارند.

اعضاي خانواده به نظرات ديگران احترام نمي‌گذارند، همدلي در بين آنها ضعيف است و از نظر شخصيتي مستقل نبوده و درجاتي از وابستگي بيمارگونه دارند. تقسيم كار وجود ندارد و اعضاي خانواده نسبت به امور فردي و خانوادگي خود ناآگاهند. در چنين خانواده‌هايي يكي از اعضاي خانواده بلاگردان بوده و مسووليت‌هاي خانواده برعهده آن فرد گذاشته مي‌شود. نيازهاي طبيعي و انساني اعضاي خانواده ناديده انگاشته مي‌شود و والدين با پنهان‌كاري و برانگيختن احساس گناه و شرمساري در فرزندان، آنها را دچار تعارضات جنسي و هويتي مي‌كنند. توجهي به نيازهاي ديگران صورت نمي‌گيرد. اعضاي خانواده به حد كافي درگير چالش‌هاي زندگي روزمره بوده و مشاركت اعضاي خانواده در سازمان‌هاي غيردولتي و اقدامات نيكوكارانه پسنديده نيست. سلسله مراتب قدرت انعطاف‌ناپذير بوده و مرزهاي بين نسلي (والدين- فرزندان) به هم ريخته ومغشوش است. والدين حضور فيزيكي و رواني نداشته و در تمامي مراحل زندگي، فرزندان بدون حمايت و رها شده بزرگ مي‌شوند. والدين به نيازهاي زيستي، رواني واجتماعي فرزندان اهميت نمي‌دهند كه يا در درك اين نيازها عاجزند يا درك بسيار ضعيفي از اهميت نيازها و ارضاي آنها در رشد شخصيت و سلامت جسمي - رواني دارند. ارتباطات اعضا با هم با تحكم، زور و اجبار، مبهم و پيچيده بوده و روابط مبتني بر عدم درك متقابل و فقدان صميميت است. زن و شوهر از تشكيل خانواده رضايتي نداشته و دايما ابراز پشيماني مي‌كنند و عدم رضايت خود را در رفتار و گفتارشان بروز مي‌دهند. ولي به دليل انگيزه‌هاي بيمارگونه، آداب و رسوم و مسائل قومي ناگزير از زندگي در كنار هم بوده يا از هم جدا مي‌شوند. والدين افراد نابالغي هستند و از اعتمادبه‌نفس لازم برخوردار نبوده و از توان لازم براي افزايش اعتمادبه‌نفس در فرزندان عاجزند. بحران‌هاي زندگي (بيماري، ورشكستگي، بيكاري، از دست دادن اعضاي خانواده به هر دليلي) زمينه‌ساز جدايي و دوري اعضا از هم بوده و اعضاي خانواده در كنار آمدن و رويارويي با بحران ناتوان هستند. خودخواهي، نابردباري، بي‌تفاوتي نسبت به نيازهاي يكديگر، فقدان قدرداني به وفور ديده مي‌شود. احساس نااميدي نسبت به زمان حال و آينده در بين اعضاي اين خانواده‌ها وجود دارد. اعضاي خانواده نسبت به عواملي كه زمينه‌ساز ناخرسندي و ناراحتي يكديگر بوده ناآگاه هستند و درك روشني ندارند.
نگرش مثبتي نسبت به زندگي وجود نداشته و والدين با چالش‌هاي پيش روي فرزندان به خصوص در دوران بلوغ با ناآگاهي و خشونت برخورد مي‌كنند. والدين الگويي عيني از ناداني و ناتواني بوده وعلاقه‌يي براي آموختن شيوه‌هاي زندگي سالم ندارند. در زندگي آنها دانش و آگاهي جايي ندارد و رفتارهاي آنها بدون عقلانيت و منطق صورت مي‌گيرد و عمدتا خلق‌الساعه است. استفاده از فضاي مجازي به صورت مهار گسسته و بدون پاي بندي به ارزش‌هاي انساني و نيازهاي متقابل خانواده صورت مي‌گيرد. اعضاي خانواده يا به نيازهاي مادي اهميت بيشتري مي‌دهند يا اهميتي به مسائل مالي نمي‌دهند به حدي كه خانواده دچار فقر شديد و مشكلات معيشتي مي‌شود.

درخصوص نيازهاي معنوي هم يا بيش از حد پاي بند اعتقادات ديني بوده و زندگي روزمره خود را فلج مي‌كنند يا به هيچ اصول اخلاقي پايبند نيستند. اعضاي خانواده از باورهاي ديني كه عشق، نوع دوستي، دلسوزي و بردباري را اشاعه مي‌دهند، برخوردار نيستند و عمدتا بر اصولي پاي بند هستند كه امكان سازگاري آنها را با سايرين دچار مشكل مي‌كند. سلسله مراتب قدرت بين اعضاي خانواده وجود ندارد به نحوي كه يكي از والدين قدرت تام داشته و اعضاي خانواده ناگزيرند كه از خواسته او تبعيت كنند. نظام خانواده در راستاي تحقق نيازهاي اعضاي خانواده نبوده و مرزها مشخص و روشن نيست و اعضاي خانواده دايما به حريم و مرزهاي هم تجاوز مي‌كنند. آموختن و يادگيري جزيي از زندگي اعضاي خانواده نبوده و توجهي به مطالعه كتاب و منابع علمي در طول دوران زندگي صورت نمي‌گيرد.

شعار اين خانوده‌ها عمدتا اين است كه «هرچه كمتر بداني راحت‌تر زندگي خواهي كرد». پدر و مادر، فرزندان را مانع پيشرفت خود مي‌دانند و از داشتن آنان ابراز پشيماني مي‌كنند و آنان را نفرين كرده و دشنام مي‌دهند. اعضاي خانواده خسته و بي‌حوصله هستند. پايه زندگي براساس باورهاي اعتقادي والدين بوده و با واقعيت‌هاي زندگي اجتماعي و علمي منطبق نيست. مشكلات زندگي روزمره به عنوان وضعيت‌هاي بحران قلمداد مي‌شود و اعضاي خانواده در حل مشكلات همديگر را ياري نمي‌كنند. افراد از روحيه پايين برخوردار بوده و احساس غمگيني، ناراحتي، ترس و خشم مداوم دارند. در چنين خانواده‌هايي غمگيني و ناراحتي احساس‌هاي پايداري هستند كه در طول روز و گاهي ماه‌ها و سال‌ها اعضاي خانواده را درگير مي‌كند. زن و شوهر نسبت به يكديگر و پدر و مادر نسبت به فرزندان محبت مشروط مي‌كنند و سر يكديگر منت مي‌گذارند. به بيان ديگر، اعضاي خانواده محبت واقعي يا كاذب را در كانون‌هاي ديگر جست‌وجو مي‌كنند. آستانه تحمل افراد بسيار پايين بوده و ناتواني در كنترل خشم و هيجات منفي در اعضاي آن ديده مي‌شود. آگاهي اعضاي خانواده نسبت به مسائل و مشكلات بين فردي پايين بوده و اعضاي خانواده در صورت ناتواني در حل مشكلات پيش آمده اعتقادي به دريافت كمك از متخصصان امور مربوطه ندارند. والدين از قداست برخوردار بوده و با وجود خطا و اشتباه در تصميمات‌شان، آنها با انكار، دليل تراشي و فرافكني مسائل و مشكلات پيش آمده، از پذيرش سهم خود در اشتباه سر باز مي‌زنند. ارزش‌هاي انساني بر اساس شيوه‌هاي رايج صورت مي‌گيرد و بي‌توجهي به ارزش‌ها از باورهاي بنيادين اعضاي اين خانواده‌هاست. زبان مادري به عنوان هسته اصلي هويت اعضاي خانواده پاس داشته نمي‌شود و اعضاي خانواده تلاش مي‌كنند كه در هر شرايطي از زبان غيرمادري در روابط و مناسبات بين فردي بهره جويند. از خود بيگانگي فرهنگي نمودهاي خود را در چنين گرايشاتي نشان مي‌دهد. اعضاي خانواده اعتقادي به مراسم و آداب و رسوم مبتني بر فرهنگ رايج نداشته و باور به خرافات، جادو و... و رفتارهاي غيرعقلاني قويا رايج است. اعضاي خانواده به فرهنگ اقوام و مليت‌ها احترام نگذاشته و نسبت به ساير فرهنگ‌ها بي‌تفاوت هستند. اعضا به عدم برقراري ارتباط با اقوام و فرهنگ‌هاي ديگر واداشته مي‌شوند و احساس برتري فرهنگ خانواده نسبت به سايرين ترويج مي‌شود. اعضاي خانواده به برقراري ارتباط با افرادي كه هم كيش و هم مذهب هستند تشويق مي‌شوند و از برقراري ارتباط با افرادي كه اعتقادات ديگري دارند شديدا  نهي مي‌شوند. آنها دنيا را فقط از دريچه باورهاي اعتقادي خود مي‌بينند و اهميتي به تفاوت‌هاي فردي و پذيرش باورهاي ديگران و احترام گذاشتن به آن ندارند. اعضاي خانواده، گذشته‌نگر هستند و شكست‌ها را بزرگ نمايي مي‌كنند و آينده را تيره و تار مي‌بينند. اعضاي خانواده، به شانس، اقبال، سرنوشت و بخت اعتقاد دارند و در فضاي خانواده تن‌پروري و تنبلي حاكم است. اعضاي خانواده از زندگي كردن با هم و كنار هم بودن رضايتي ندارند. زن و شوهر ارتباط فيزيكي خود را به‌عنوان يك نياز انساني و طبيعي نمي‌بينند بلكه آن را به عنوان يك تكليف در زندگي مشترك مي‌نگرند. روابط ميان تني در بين آنها توام با احساس گناه، شرمساري و هيجانات منفي است. داشتن منابع مالي و دارا بودن رفاه اقتصادي لازمه زندگي نبوده و در صورت علاقه به ثروت اعضاي خانواده براي رسيدن به آن از طريق غيرقانوني و ملاحظات غيرانساني و اجتماعي تلاش مي‌كنند.
٭   روان شناس باليني( MA)
 behrouz١٣٤٥@yahoo. com    

روزنامه اعتماد

 

منتشرشده در یادداشت
  • مدیر محترم آموزش و پرورش دلفان  ؛ جناب آقای کاظمی
    با سلام
    همان گونه که استحضار دارید، بعد از رفتن مدیر قبلی همه فرهنگیان دلفان چشم انتظار روزهای خوب و بهتری در آموزش وپرورش دلفان بوده و هستند. اما متاسفانه با گذشت زمان اندک ، برخی از مدیران زیر مجموعه حضرتعالی به خصوص ... با روش های نادرست و ناپسندیده سعی در تشویش اذهان عمومی و تخریب بعضی از فرهنگیان عزیز و لحاظ نمودن مسائل سیاسی و باندی را دارند و از طرفی به نظر می رسد تصمیم گیرنده اول مسائل وی باشد و نیز همان طوری که می دانید حضرتعالی در روزهای آغازین قول دادید که مدافع حقوق فرهنگیان باشید .

انتظار داریم شما که شخصی ارزشی و فرهیخته هستید به این عزیزان اجازه ندهید و خود تصمیم گیرنده باشید . امیدواریم که روز به روز شاهد ترقی و موفقیت شما باشیم به طوری که بعد از مدتی همه فرهنگیان عزیز دلفان از هر طیفی به عملکردهای شما احسنت بگویند .

کاری نکنیم که همه به مدیر قبلی رحمت بفرستند وعملکرد شما زیر سئوال برود. آنچه می ماند کار نیک وپسندیده است.

( جمعی از فرهنگیان دلفان )

  •  لازم به توضیح است که سخن معلم در سوم مهر ماه نامه ای از فرهنگیان دلفان را خطاب به مدیر کل محترم آموزش و پرورش استان لرستان منتشر نمود ( این جا را بخوانید )

در تاریخ 23 / 7 / 93 ، مدیر کل محترم  استان لرستان به نامه این فرهنگیان پاسخ داده و آقای کاظمی به عنوان مدیر جدید آموزش و پرورش دلفان انتخاب شدند . ( این جا را بخوانید )


نامه دوم :
امروز بعد از گذشت 4ماه از سال تحصیلی با خبر شدیم که نیروهای تازه استخدام شده در یکی از مدارس دورود لرستان بنا به دلایلی که ماهم فعلا نمی دانیم توسط اداره کل آموزش وپرورش جابه جا شدند. سوالاتی به ذهن می رسد که جهت یادآوری به سمع و نظر روابط عمومی وزارتخانه و آموزش وپرورش لرستان می رسد و از سایت وزین سخن معلم انتظار داریم لینک خبر را به مراجع مربوط ارسال نماید.
1-بعد از گذشت 4ماه تکلیف بچه های بدبخت مردم چه می شود ؟ آن کلاس اولی چه گناهی کرده که باید تاوان پس دهد؟
2-آن منطقه  ای که قرار است این عزیزان ساماندهی شوند تا آلان جای کمبود نیروها چه کرده اند و چگونه اوقات برای بچه های مردم سپری شده است؟
3-روز اول که این نیروها تقسیم بندی شده اند آنانی که امتیاز پایین تر داشته اند به این مناطق واگذار شده اند. تکلیف معلمان بخت برگشته ای که امتیاز بالا داشته اند چه می شود؟ هرچند ما امروزه در آموزش وپرورش به تبیعض اعتقاد نداریم واصلا این مورد مهم نیست .
4-تکلیف قانون ساماندهی ونقل وانتقالات و گفته های مسئولین که اول مهر اظهار نمودند ما یک کلاس بدون معلم نداریم چه می شود؟
خبرهای تکمیلی و مستند در این خصوص حتما اطلاع رسانی خواهد شد  .
من صرفا به خاطر بچه های درود لرستان این مطلب را زدم و گرنه اعتقاد داریم آموزش وپرورش ما به خصوص در لرستان الحمدلله وخوشبختانه هیچ مشکلی ندارد و برنامه ریزی و تعلیم وتربیت فرزندان این مرز وبوم به دور از نظرات شخصی وسلایق انجام والحمدلله هیچ مشکلی از این بابت نیست.

با تقدیم احترام

یک معلم دورودی

justicsineducation نسرین هزاره مقدم :
برای آموزش صحیح و کارآمد، دو سنجه اصلی مطرح می‌شود: کیفیت و برابری. محققان، حرکت در دو محور اصلی را مسیر حرکت صحیح برای اصلاح نظام آموزشی می‌دانند: quality education ( آموزش کیفی) و equality in education ( برابری آموزشی). آموزش کیفی رفع کمبودهاست و برابری از میان بردن تبعیض‌ها. این دو محور علاوه بر اینکه باید در سیاست‌گذاری‌های کار به دستان و سیاست گذاران لحاظ شود، در مطالبات فعالان و نهادهای مدنی نیز باید مدنظر گرفته شود. برابری آموزشی، هم در اهداف تعیین شده، نگاه‌ها و برخوردها معنادار می‌شود و هم در روند عینی و عملی آموزش. این برابری در تعریف گسترده است:
1- برابری در توزیع منابع و امکانات آموزشی: نابرابری ابتدا از عدم مساوات در توزیع منابع و امکانات آغاز می‌شود و این کاملا به ساختار ناعادلانه جوامع طبقاتی برمی‌گردد. این نابرابری در امکانات، یعنی سدکردن مسیر پیشرفت آموزشی گروه یا گروه‌هایی با دلایل و قوانین نوشته یا نانوشته.
2- سطح احترام برابر و به رسمیت شناختن تفاوت‌ها: این تنها به مفهوم یک فرهنگ آموزشی متساهل، مدارا-محور و برابری‌خواهانه نیست بلکه به معنای به رسمیت شناختن و پرداختن به تمام تفاوت‌ها و خرده‌فرهنگ‌ها در نظام آموزشی و در مطالب درسی است. تفاوت‌هایی از قبیل زبان‌های مادری اقوام مختلف، ادیان متفاوت و فرهنگ‌ها و آداب زیستی متفاوت.
3- برابری در سطح قدرت و میدان عمل: این برابری به معنای استقرار یک رابطه دموکراتیک و هم‌شأن از لحاظ معیارهای انسانی (و نه لزوما هم سطح) بین دانش‌آموز- معلم، والدین- معلم و معلم- مسئولان است.
4- برابری در رفتار، برخورد و همراهی: آموزش و پرورش، مقوله‌ای است که عمیقا بر روابط انسانی استوار است. چقدر مدارس در نگهداری و پرورش کودکان جدی هستند، چقدر رابطه عاطفی و عمیق بین معلم و دانش‌آموز برقرار است و چقدر برخوردها با معلم و دانش‌آموز انسانی است، اینها معیارهایی هستند که برابری در سطح برآورده کردن آنها، یک اصل مهم و اساسی در برابری آموزشی است. از نظر سازمان یونسکو، پیاده‌سازی یک نظام آموزشی برابر، یک گام اساسی در اصلاحات آموزشی کشورهاست، آن هم در جهانی که بیش از 65 میلیون کودک به دلایل مختلف از تحصیل محرومند. یونسکو معتقد است نابرابری آموزشی در سطح اقتصادی و یا اقتصادی/فرهنگی (جدا از سطوح سیاسی، مذهبی و یا جنسیتی) درجوامع درحال توسعه، دو گروه عمده را هدف می‌گیرد: 1- مهاجران 2- طبقات پایین و حاشیه‌نشین‌ها.
حالا چند مثال از ایران می‌زنیم:1- دانش‌آموزان افغان در مدارس به‌راحتی ثبت‌نام نمی‌شوند. در مناطقی، مجبورند در مدارس جداگانه درس بخوانند و شهریه بپردازند. همین اواخر، تنبیه نامتعارف چند کودک افغان توسط یک معلم در مدرسه‌ای در پاکدشت ورامین خبرساز شد. بعد از آن، مدیران و مسئولان، قضیه را تکذیب کردند.
سوال این است که آیا در یک مدرسه غیرانتفاعی شمال شهر تهران، یک معلم می‌تواند با این شیوه دانش‌آموزان را تنبیه کند.کودکان افغان، کودکان این سرزمینند، خیلی از آنها در ایران به دنیا آمده یا بزرگ شده‌اند، اما همچنان از بسیاری از حقوق شهروندی شان محرومند.
2- مدارس کپری سیستان و بلوچستان و کرمان، دستان یخ‌زده دانش‌آموزان عشایر و زمستان‌های بدون بخاری و امکانات حاشیه‌نشین‌ها و مرزنشین‌ها، نمونه‌های دیگر است.
همه این مثال‌ها، نشان‌دهنده یک سیستم نابرابر است. تنها یکی از مشکلات رعایت نشدن اصل 30 قانون اساسی (تامین آموزش رایگان برای همه شهروندان) است.  عدالت، یکی از حلقه‌های مفقوده نظام آموزشی ایران است که باید برایش چاره‌ای اندیشیده شود.
* کارشناس آموزشی
 
منتشرشده در آموزش نوین

گروه اخبار :

امروز جمعه پنجم دی ماه ،جمعی از فرهنگیان و گروه سایت سخن معلم با آقای دکتر رضا نهضت ، عضو شورای نویسندگان سخن معلم در بیمارستان مدائن تهران دیدار و گفت و گو کردند .

در این عیادت که در فضایی بسیار صمیمانه و دوستانه انجام گرفت ، دوستان و اعضای گروه سایت سخن معلم  برای آقای نهضت آرزوی سلامتی نموده و از زحمات مادر بزرگوار ایشان تجلیل به عمل آوردند .

لازم به ذکر است که آقای دکتر رضا نهضت حدود 3 سال پیش در حال رفتن به شورای دبیران مدرسه دچار سانحه شده و مجبور به قطع پای خویش گردید

از آن موقع تاکنون آقای نهضت  دچار مشکلات و مسائل فراوانی در زمینه مسائل درمانی گردیده است تا این که  مدتی پیش پای ایشان از همان ناحیه دچار عفونت گردید .

 ایشان ابتدا در بیمارستان مهر بستری گردید . به علت هزینه های بالای این بیمارستان ، خانواده ایشان مجبور به انتقال او به بیمارستان مدائن شدند . حال عمومی آقای نهضت در حال حاضر خوب می باشد .

گروه سایت سخن معلم ضمن تشکر از حضور فرهنگیان و معلمان و نیز تماس های تلفنی و پیام هایی که در مورد آقای دکتر نهضت به سخن معلم ارسال کرده اند از حضور آقای علیرضا جدایی ، رئیس محترم مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش و نیز آقای رسول پاپایی ، معاونت محترم رسانه ای وزارت آموزش و پرورش جهت عیادت از ایشان تشکر و قدردانی به عمل می آورد .

لازم به ذکر است که  اولین دیدار با آقای دکتر نهضت در منزل ایشان انجام شد .

( گزارش را در این جا بخوانید )

برای دیدن ابعاد واقعی ، روی عکس ها کلیک کنید .

nehzat1.1

nehzat2.1

nehzat3.1

nehzat4.1

nehzat5.1

nehzat6.1

nehzat7.1

nehzat8.1

nehzat9.1

 

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور