شهردار تهران با اشاره به نبود لوايح حمايتي مجلس شوراي اسلامي براي محلات گفت: در قانون اساسي از شوراي محلات نام برده شده ولي متأسفانه در قانون مجلس شوراي اسلامي كه براي شوراها وضع شده توجهي به محلات نشده است و اين موضوع بايد برطرف شود.
به گزارش «جوان»، محمدباقر قاليباف، شهردار تهران با حضور در يك صدو هجدهمين جلسه شورا با بيان اينكه امروز مديريت محله جزو سلسله مراتب مديريت شهري به شمار ميآيد، گفت: بنده به عنوان شهردار از هيچ كاري در جهت تقويت شوراياريها مضايقه نخواهم كرد. همچنين كاركرد سياسي را به شوراي محلات وارد نكنيم چراكه اين اتفاق از ريشه اين نهاد مردمسالاري ديني را ميخشكاند.
وي افزود: طبيعتاً رويكرد محلهمحوري بدون توجه به شوراياريها امكانپذير نبود چراكه عقبه شوراي شهر و شهرداري مردم هستند و آنان هستند كه بايد براي اداره شهرشان ايفاي نقش كنند. قاليباف تصريح كرد: محلهمحوري اساس كار شهرداري تهران است و من براي اينكه اين موضوع در شهرداريهاي مناطق باب شود، حداقل سه نوبت با شوراياران مناطق به صورت حضوري جلسه ميگذاشتم تا اين امر نهادينه شود، در حالي كه تا قبل از آن شهرداران مناطق حتي جلسهاي هم با شوراياران برگزار نميكردند. من اينجا اعلام ميكنم كه به عنوان شهردار از هيچ كاري در راستاي تقويت شوراياريها مضايقه نخواهم كرد.
وي در ادامه و با ارائه پيشنهاداتي، اصلاح آييننامه تشكيل شوراريها را خواستار شد و گفت: آييننامه بايد به گونهاي اصلاح شود كه افراد واجد شرايط به طور حتم بومي باشند چرا كه ما به دنبال هويت بخشي به محلات هستيم نه هويت بخشي به افراد. وي خاطرنشان كرد: شوراياران بايد در ناظر بودن به كار و تصميمسازي ايفاي نقش كنند نه در تصميمسازي.
این روزها و با آغاز ماههای سرد باز هم خبرهای وابسته به آلودگی هوای کلان شهرها بهویژه تهران در رسانهها بازتاب گستردهای یافته است. بهرهگیری گسترده از خودروهای شخصی غیراستاندارد، نبود سوخت بهینه برای کارخانهها، راهبندیهای فراوان و روشن ماندن خودروها در آنها و دهها دلیل دیگر، زمینهساز تنگتر شدن نفسها در روزهای سرد سال شده است. اما این نوشتار نمیخواهد به زمینههای پدیده خطرخیز آلودگی هوا بپردازد بلکه بهانه آن پرداختن به اثرهای آن بر آموزش کشور و بهویژه دانشآموزان است.
همه میدانیم که بیشترین آسیب آلودگی هوا بر کهنسالان، بیماران قلبی و تنفسی و کودکان و نوجوانان است. از این رو است که در روزهای آلوده، نهادهای مسئول از شهروندان - بهویژه گروههای پیشگفته - میخواهند از خانه بیرون نروند. از هشتسال دوران اصلاحات گرفته تا دو دوره مسئولیت اصول گرایان بر آموزش و پرورش، رسم بر این بود که مدرسهها در روزهای آلوده و در مرز هشدار، تعطیل میشدند و دانشآموزان تهرانی و دیگر کلان شهرهای آلوده در سردترین و آلودهترین روزهای سال در خانه میماندند. با این کار فرادستان آموزشی وظیفه خویش را دربرابر تندرستی دانشآموزان انجام داده و مسئولیت خطرهای پیشآمده را متوجه خانواده مینمودند. اما رخدادی که در نخستینسال مسئولیت دولت تدبیر و امید رخ داد این بود که در بسیاری از روزهایی که آلودگی در مرز هشدار بود، مدرسهها باز بوده و کنشهای آموزشی برقرار.
سال گذشته در یکی از روزهایی که هوای تهران بسیار آلوده بود و مدرسهها باز، سخنی با این درونمایه از وزیر در رسانهها منتشر شد که: بر پایه بررسیهای انجام شده، تعطیلی مدرسهها در کاهش آلودگی بیاثر بوده! و از این رو مدرسهها باز هستند.
بیگمان وزیر میداند که در روزهای آلوده شمار ذرات شیمیایی موجود در هوا افزایش یافته و این مواد با وارد شدن به دستگاه تنفسی برای کودکان و نوجوانان که رو به رشد هستند، بسیار آسیبزا بوده و بیگمان این آسیبها در آینده میتواند برای بسیاری از آنها بیماریهای گوناگونی پدید آورد. از این روست که بسیاری از پزشکان، سفارش فراوان میکنند که کودکان و نوجوانان در این روزها از کنشهای فیزیکی و ورزش خودداری کرده و در خانه بمانند. بنابراین تعطیلی مدرسهها نه برای کاهش آلودگی هوا که به خاطر نگرانی از آسیبهای احتمالی بر تن و جان دانشآموزان است. کاربهدستان باید بدانند که هیچ مصلحتی بالاتر از تندرستی شهروندان نیست و با هر بهانهای نمیتوان تندرستی آنها را به خطر انداخت.
بیگمان کودکان و نوجوانان در اینگونه دلنگرانیها از هر گروه دیگری سزاوارترند. گمانی نیست که تعطیلیهای ناخواسته و پی در پی بر کیفیت آموزشی کارگر بوده و روند آموزش را با چالشهای فراوانی روبهرو میکند، اما باید دانست که آموزش،مدرسه،آموزگار،کتاب، وزارتخانه و بودجه همه ابزار هستند نه هدف. این ابزارها برای دانشآموزانی است که با تنی سالم، جانی سر زنده و روانی شاد در کلاس حاضر شوند و درون مایههای آموزشی را فرا بگیرند که «عقل سالم در بدن سالم است.»
نگارنده بهعنوان یک آموزگار میتواند گواهی دهد که رفتار و حال و روز دانشآموزان در روزهای آلوده بسیار متفاوت از روزهای عادی است. در این روزها کمحوصلگی و خوابآلودگی، سوزش چشم و گلو و ریزش اشک، سرفههای پرشمار، سر درد و دل به هم خوردگی فراگیر و دهها نشانه دیگر را میتوان به فراوانی در میان دانشآموزان دید. اگر کاربهدستان دولتی و آموزشی نمیتوانند از حجم آلودگی بکاهند، دستکم میتوانند از آسیبهای فراوان آن بر کودکان و نوجوانان کمی جلوگیری کنند.
امید است که فرادستان آموزشی در برخورد با کنشهای آموزشی واقعگراتر شده و بیش از گذشته به آموزگاران، دانشآموزان و پدر و مادرهایشان نزدیک شوند. آلودگی بیشتر در راه است و خطرها و آسیبهای آن در کمین، جامعه چشم بهراه بهترین و واقعگرایانهترین رفتار از سوی کاربهدستان آموزشی است.
سرپرست اداره کل امور اداری و تشکیلات وزارت آموزش و پرورش از رفع مشکل ارتقای رتبه عالی فرهنگیان خبرداد و گفت: از مهرماه سال 93 اعطای رتبه های شغلی به فرهنگیان واجد شرایط با تایید شورای تحول اداری وزارت آموزش و پرورش صورت می گیرد.
علی نقی حصنی اظهار داشت: مسوولیت تایید رتبه های عالی فرهنگیان از معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی ریاست جمهوری به شورای تحول اداری آموزش و پرورش واگذار شده است.
وی ادامه داد: با پیگیری وزیر آموزش و پرورش، معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی و همکاری معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی ریاست جمهوری و سازمان بازنشستگی کل کشور مشکل ارتقای رتبه شغلی همکاران واجد شرایط به عالی رفع شد.
سرپرست اداره کل امور اداری و تشکسلات وزارت آموزش و پرورش تصریح کرد: تمامی همکاران فرهنگی حایز شرایط رتبه عالی بدون نیاز به تایید معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی ریاست جمهوری، صرفا بر اساس تایید شورای تحول اداری وزارت آموزش و پرورش تا اول مهرماه سال جاری از ارتقای رتبه عالی بهره مند و احکام آن ها توسط استان ها صادر شده است.
به گزارش معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی، در خصوص تنزل رتبه عالی فرهنگیان به هنگام بازنشستگی اظهار داشت: با مساعدت سازمان بازنشستگی کل کشور، احکام این بازنشستگان نیز به رتبه عالی ارتقا خواهد یافت.وی به تنظیم دستورالعملی جدید برای اعطای رتبه عالی به فرهنگیان واجد شرایط اشاره کرد و افزود: بعد از تایید این دستورالعمل توسط معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی ریاست جمهوری اعطای رتبه های شغلی به فرهنگیان از اول مهر ماه سال 1393 به بعد صرفا بر اساس این دستورالعمل صورت خواهد گرفت.اکنون یک میلیون و 40 هزار فرهنگی در آموزش و پرورش فعالیت می کنند که حدود 700 هزار نفر آنان معلم هستند.
این که یک رسانه تخصصی در حوزه آموزش و پرورش فعالیت کند و موجب ارتقاء سطح آگاهی جامعه معلمان ، پرداختن به مسائل آموزش و پرورش از ابعاد مختلف ، بحث ساختاری ، محتوایی ، قوانین و مقررات ، شیوه های مدیریت ، تغییر کتب درسی ، مطالبات معلمان و پرداختن به آن ها ،مبانی انگیزشی معلمان ، مبانی انگیزشی دانش آموزان و به طو کلی آن چه را که در رسانه های عمومی به شکل کلی پرداخته می شود اما در " رسانه صدای معلم " به صورت تخصصی به آن پرداخته می شود به حال معلمان و آموزش و پرورش کل کشور مفید است .
به عنوان یک معلم کوچک و خادم معلمان آمادگی دارم که در حوزه های تخصصی در خدمت این رسانه باشم .
آماده ام آن چه را از آموزش و پرورش طی مطالعات و اجرا کسب کرده ام در اختیار این رسانه قرار دهم و پاسخ گوی سوالات آن باشم و درون آموزش و پرورش استان البرز این رسانه با مدیران مدارس ، معلمان ، مدیران نواحی پل ارتباطی بین مدرسه و اداره برای بهبود عملکرد و فرآیند ها باشد .
بهروز معبوديان ٭
زندگي انسان از خانواده شروع ميشود. همه ما در درون اين نهاد اجتماعي متولد ميشويم، رشد ميكنيم و در درون اين نهاد مسير خواستههايمان را طي ميكنيم. بدون ترديد آموختههاي اوليه بشر از درون نهاد خانواده و از ارتباطات بين فردي اعضاي آن ميسر ميشود. با وجود اينكه در طول دوران حيات بشر خانواده هميشه مورد توجه بوده و زندگي بشر در درون اين نهاد آميخته به رشد و پويا ترسيم شده ولي امروزه خانواده در كشورمان به دلايل متعدد كانون آسيب فردي و اجتماعي است. بررسي عوامل سببشناسي اين مهم ضرورتي انكارناپذير براي تغيير وضعيت موجود است، با اين حال نيم نگاهي به ويژگيهاي خانواده ناسالم ميتواند به فهم ما از شرايط موجود بيفزايد و فرصتي را براي بازنگري در شيوه زندگي خانوادهها ارايه كند. بدون ترديد، خانوادههاي ناسالم جامعه بيماري را پديد ميآورند. جامعهيي كه در آن خشونت، قتل، آزار كودكان و زنان و سالمندان رو به فزوني ميگذارد. آمارهاي مربوط به ازدواجهاي موفق، كاهش و آمارهاي مربوط به طلاق و جدايي افزايش مييابد. شيوع و بروز افت تحصيلي، ترك تحصيل و پديده كودكان كار و خيابان و افزايش آسيبهاي اجتماعي دور نماي ناخوشايندي را از وضعيت جامعهمان منعكس ميكند. در چنين شرايطي خانواده را بايد نخستين نهادي دانست كه به دلايل متعدد آسيب ديده و عوارض ناشي از آن اين گونه خود را نشان ميدهد.
ويژگيهاي خانواده ناسالم
در خانواده ناسالم: اعضاي خانواده به حقوق انساني يكديگر احترام نميگذارند و روابط مبتني بر تملق و چاپلوسي، خشونت كلامي و رفتاري استوار است. اعضاي خانواده از مصاحبت با يكديگر لذت نميبرند و براي با هم بودن، انگيزهيي ندارند. ارتباط آنها معمولا به درگيري و مشاجره منتهي ميشود. براي رسيدن به موفقيت تلاشي صورت نميگيرد كودكان از والدين و والدين از فرزندان خود توقع غيرمنطقي و نامعقول دارند. آنها انگيزهيي براي رشد و تغيير اوضاع وشرايط نامناسب خود ندارند. اعضاي خانواده در موفقيت و شكست، در غم وشادي و اميد و نااميدي در عبور از مراحل زندگي در كنار هم نبوده و به انتخاب و آزادي يكديگر در گزينش تصميمات احترام نميگذارند. سوءمصرف مواد دخاني، قليان و مواد مخدر معمولا رواج داشته و والدين الگوي نامناسبي براي فرزندان هستند. نظام ارزشي مشتركي وجود ندارد و اعضاي خانواده نسبت به هم و خود تعهدي احساس نميكنند. طيف گستردهيي از احساسات (غم، خشم، حسادت، محبت و...) مجال بروز نمييابند و اعضاي خانواده ناتوان از پذيرش احساسات متقابل بوده و در جهت افزايش تنش قدم برميدارند. اعضاي خانواده از آزادي (انديشه، احساس كردن، انتخاب، خلاقيت و تصور كردن) برخوردار نيستند. نيازها و خواستهها، ترسها و اميدهاي اعضا به شيوهيي مبهم وگنگ بيان شده يا اصلا بيان نميشود. زوجين و فرزندان نسبت به يكديگر احساس مسووليت نداشته و ميان اعضاي خانواده، بياعتمادي، بيعدالتي، دروغگويي، سوءظن و بدبيني و ناتواني در همكاري با يكديگر وجود دارد. خصومت و كشمكش ميان اعضاي آن وجود دارد و آنها توان لازم براي بحث و گفتوگو در خصوص موضوعات مورد اختلاف را ندارند.
اعضاي خانواده به نظرات ديگران احترام نميگذارند، همدلي در بين آنها ضعيف است و از نظر شخصيتي مستقل نبوده و درجاتي از وابستگي بيمارگونه دارند. تقسيم كار وجود ندارد و اعضاي خانواده نسبت به امور فردي و خانوادگي خود ناآگاهند. در چنين خانوادههايي يكي از اعضاي خانواده بلاگردان بوده و مسووليتهاي خانواده برعهده آن فرد گذاشته ميشود. نيازهاي طبيعي و انساني اعضاي خانواده ناديده انگاشته ميشود و والدين با پنهانكاري و برانگيختن احساس گناه و شرمساري در فرزندان، آنها را دچار تعارضات جنسي و هويتي ميكنند. توجهي به نيازهاي ديگران صورت نميگيرد. اعضاي خانواده به حد كافي درگير چالشهاي زندگي روزمره بوده و مشاركت اعضاي خانواده در سازمانهاي غيردولتي و اقدامات نيكوكارانه پسنديده نيست. سلسله مراتب قدرت انعطافناپذير بوده و مرزهاي بين نسلي (والدين- فرزندان) به هم ريخته ومغشوش است. والدين حضور فيزيكي و رواني نداشته و در تمامي مراحل زندگي، فرزندان بدون حمايت و رها شده بزرگ ميشوند. والدين به نيازهاي زيستي، رواني واجتماعي فرزندان اهميت نميدهند كه يا در درك اين نيازها عاجزند يا درك بسيار ضعيفي از اهميت نيازها و ارضاي آنها در رشد شخصيت و سلامت جسمي - رواني دارند. ارتباطات اعضا با هم با تحكم، زور و اجبار، مبهم و پيچيده بوده و روابط مبتني بر عدم درك متقابل و فقدان صميميت است. زن و شوهر از تشكيل خانواده رضايتي نداشته و دايما ابراز پشيماني ميكنند و عدم رضايت خود را در رفتار و گفتارشان بروز ميدهند. ولي به دليل انگيزههاي بيمارگونه، آداب و رسوم و مسائل قومي ناگزير از زندگي در كنار هم بوده يا از هم جدا ميشوند. والدين افراد نابالغي هستند و از اعتمادبهنفس لازم برخوردار نبوده و از توان لازم براي افزايش اعتمادبهنفس در فرزندان عاجزند. بحرانهاي زندگي (بيماري، ورشكستگي، بيكاري، از دست دادن اعضاي خانواده به هر دليلي) زمينهساز جدايي و دوري اعضا از هم بوده و اعضاي خانواده در كنار آمدن و رويارويي با بحران ناتوان هستند. خودخواهي، نابردباري، بيتفاوتي نسبت به نيازهاي يكديگر، فقدان قدرداني به وفور ديده ميشود. احساس نااميدي نسبت به زمان حال و آينده در بين اعضاي اين خانوادهها وجود دارد. اعضاي خانواده نسبت به عواملي كه زمينهساز ناخرسندي و ناراحتي يكديگر بوده ناآگاه هستند و درك روشني ندارند.
نگرش مثبتي نسبت به زندگي وجود نداشته و والدين با چالشهاي پيش روي فرزندان به خصوص در دوران بلوغ با ناآگاهي و خشونت برخورد ميكنند. والدين الگويي عيني از ناداني و ناتواني بوده وعلاقهيي براي آموختن شيوههاي زندگي سالم ندارند. در زندگي آنها دانش و آگاهي جايي ندارد و رفتارهاي آنها بدون عقلانيت و منطق صورت ميگيرد و عمدتا خلقالساعه است. استفاده از فضاي مجازي به صورت مهار گسسته و بدون پاي بندي به ارزشهاي انساني و نيازهاي متقابل خانواده صورت ميگيرد. اعضاي خانواده يا به نيازهاي مادي اهميت بيشتري ميدهند يا اهميتي به مسائل مالي نميدهند به حدي كه خانواده دچار فقر شديد و مشكلات معيشتي ميشود.
درخصوص نيازهاي معنوي هم يا بيش از حد پاي بند اعتقادات ديني بوده و زندگي روزمره خود را فلج ميكنند يا به هيچ اصول اخلاقي پايبند نيستند. اعضاي خانواده از باورهاي ديني كه عشق، نوع دوستي، دلسوزي و بردباري را اشاعه ميدهند، برخوردار نيستند و عمدتا بر اصولي پاي بند هستند كه امكان سازگاري آنها را با سايرين دچار مشكل ميكند. سلسله مراتب قدرت بين اعضاي خانواده وجود ندارد به نحوي كه يكي از والدين قدرت تام داشته و اعضاي خانواده ناگزيرند كه از خواسته او تبعيت كنند. نظام خانواده در راستاي تحقق نيازهاي اعضاي خانواده نبوده و مرزها مشخص و روشن نيست و اعضاي خانواده دايما به حريم و مرزهاي هم تجاوز ميكنند. آموختن و يادگيري جزيي از زندگي اعضاي خانواده نبوده و توجهي به مطالعه كتاب و منابع علمي در طول دوران زندگي صورت نميگيرد.
شعار اين خانودهها عمدتا اين است كه «هرچه كمتر بداني راحتتر زندگي خواهي كرد». پدر و مادر، فرزندان را مانع پيشرفت خود ميدانند و از داشتن آنان ابراز پشيماني ميكنند و آنان را نفرين كرده و دشنام ميدهند. اعضاي خانواده خسته و بيحوصله هستند. پايه زندگي براساس باورهاي اعتقادي والدين بوده و با واقعيتهاي زندگي اجتماعي و علمي منطبق نيست. مشكلات زندگي روزمره به عنوان وضعيتهاي بحران قلمداد ميشود و اعضاي خانواده در حل مشكلات همديگر را ياري نميكنند. افراد از روحيه پايين برخوردار بوده و احساس غمگيني، ناراحتي، ترس و خشم مداوم دارند. در چنين خانوادههايي غمگيني و ناراحتي احساسهاي پايداري هستند كه در طول روز و گاهي ماهها و سالها اعضاي خانواده را درگير ميكند. زن و شوهر نسبت به يكديگر و پدر و مادر نسبت به فرزندان محبت مشروط ميكنند و سر يكديگر منت ميگذارند. به بيان ديگر، اعضاي خانواده محبت واقعي يا كاذب را در كانونهاي ديگر جستوجو ميكنند. آستانه تحمل افراد بسيار پايين بوده و ناتواني در كنترل خشم و هيجات منفي در اعضاي آن ديده ميشود. آگاهي اعضاي خانواده نسبت به مسائل و مشكلات بين فردي پايين بوده و اعضاي خانواده در صورت ناتواني در حل مشكلات پيش آمده اعتقادي به دريافت كمك از متخصصان امور مربوطه ندارند. والدين از قداست برخوردار بوده و با وجود خطا و اشتباه در تصميماتشان، آنها با انكار، دليل تراشي و فرافكني مسائل و مشكلات پيش آمده، از پذيرش سهم خود در اشتباه سر باز ميزنند. ارزشهاي انساني بر اساس شيوههاي رايج صورت ميگيرد و بيتوجهي به ارزشها از باورهاي بنيادين اعضاي اين خانوادههاست. زبان مادري به عنوان هسته اصلي هويت اعضاي خانواده پاس داشته نميشود و اعضاي خانواده تلاش ميكنند كه در هر شرايطي از زبان غيرمادري در روابط و مناسبات بين فردي بهره جويند. از خود بيگانگي فرهنگي نمودهاي خود را در چنين گرايشاتي نشان ميدهد. اعضاي خانواده اعتقادي به مراسم و آداب و رسوم مبتني بر فرهنگ رايج نداشته و باور به خرافات، جادو و... و رفتارهاي غيرعقلاني قويا رايج است. اعضاي خانواده به فرهنگ اقوام و مليتها احترام نگذاشته و نسبت به ساير فرهنگها بيتفاوت هستند. اعضا به عدم برقراري ارتباط با اقوام و فرهنگهاي ديگر واداشته ميشوند و احساس برتري فرهنگ خانواده نسبت به سايرين ترويج ميشود. اعضاي خانواده به برقراري ارتباط با افرادي كه هم كيش و هم مذهب هستند تشويق ميشوند و از برقراري ارتباط با افرادي كه اعتقادات ديگري دارند شديدا نهي ميشوند. آنها دنيا را فقط از دريچه باورهاي اعتقادي خود ميبينند و اهميتي به تفاوتهاي فردي و پذيرش باورهاي ديگران و احترام گذاشتن به آن ندارند. اعضاي خانواده، گذشتهنگر هستند و شكستها را بزرگ نمايي ميكنند و آينده را تيره و تار ميبينند. اعضاي خانواده، به شانس، اقبال، سرنوشت و بخت اعتقاد دارند و در فضاي خانواده تنپروري و تنبلي حاكم است. اعضاي خانواده از زندگي كردن با هم و كنار هم بودن رضايتي ندارند. زن و شوهر ارتباط فيزيكي خود را بهعنوان يك نياز انساني و طبيعي نميبينند بلكه آن را به عنوان يك تكليف در زندگي مشترك مينگرند. روابط ميان تني در بين آنها توام با احساس گناه، شرمساري و هيجانات منفي است. داشتن منابع مالي و دارا بودن رفاه اقتصادي لازمه زندگي نبوده و در صورت علاقه به ثروت اعضاي خانواده براي رسيدن به آن از طريق غيرقانوني و ملاحظات غيرانساني و اجتماعي تلاش ميكنند.
٭ روان شناس باليني( MA)
behrouz١٣٤٥@yahoo. com
انتظار داریم شما که شخصی ارزشی و فرهیخته هستید به این عزیزان اجازه ندهید و خود تصمیم گیرنده باشید . امیدواریم که روز به روز شاهد ترقی و موفقیت شما باشیم به طوری که بعد از مدتی همه فرهنگیان عزیز دلفان از هر طیفی به عملکردهای شما احسنت بگویند .
کاری نکنیم که همه به مدیر قبلی رحمت بفرستند وعملکرد شما زیر سئوال برود. آنچه می ماند کار نیک وپسندیده است.
( جمعی از فرهنگیان دلفان )
در تاریخ 23 / 7 / 93 ، مدیر کل محترم استان لرستان به نامه این فرهنگیان پاسخ داده و آقای کاظمی به عنوان مدیر جدید آموزش و پرورش دلفان انتخاب شدند . ( این جا را بخوانید )
نامه دوم :
امروز بعد از گذشت 4ماه از سال تحصیلی با خبر شدیم که نیروهای تازه استخدام شده در یکی از مدارس دورود لرستان بنا به دلایلی که ماهم فعلا نمی دانیم توسط اداره کل آموزش وپرورش جابه جا شدند. سوالاتی به ذهن می رسد که جهت یادآوری به سمع و نظر روابط عمومی وزارتخانه و آموزش وپرورش لرستان می رسد و از سایت وزین سخن معلم انتظار داریم لینک خبر را به مراجع مربوط ارسال نماید.
1-بعد از گذشت 4ماه تکلیف بچه های بدبخت مردم چه می شود ؟ آن کلاس اولی چه گناهی کرده که باید تاوان پس دهد؟
2-آن منطقه ای که قرار است این عزیزان ساماندهی شوند تا آلان جای کمبود نیروها چه کرده اند و چگونه اوقات برای بچه های مردم سپری شده است؟
3-روز اول که این نیروها تقسیم بندی شده اند آنانی که امتیاز پایین تر داشته اند به این مناطق واگذار شده اند. تکلیف معلمان بخت برگشته ای که امتیاز بالا داشته اند چه می شود؟ هرچند ما امروزه در آموزش وپرورش به تبیعض اعتقاد نداریم واصلا این مورد مهم نیست .
4-تکلیف قانون ساماندهی ونقل وانتقالات و گفته های مسئولین که اول مهر اظهار نمودند ما یک کلاس بدون معلم نداریم چه می شود؟
خبرهای تکمیلی و مستند در این خصوص حتما اطلاع رسانی خواهد شد .
من صرفا به خاطر بچه های درود لرستان این مطلب را زدم و گرنه اعتقاد داریم آموزش وپرورش ما به خصوص در لرستان الحمدلله وخوشبختانه هیچ مشکلی ندارد و برنامه ریزی و تعلیم وتربیت فرزندان این مرز وبوم به دور از نظرات شخصی وسلایق انجام والحمدلله هیچ مشکلی از این بابت نیست.
با تقدیم احترام
یک معلم دورودی
گروه اخبار :
امروز جمعه پنجم دی ماه ،جمعی از فرهنگیان و گروه سایت سخن معلم با آقای دکتر رضا نهضت ، عضو شورای نویسندگان سخن معلم در بیمارستان مدائن تهران دیدار و گفت و گو کردند .
در این عیادت که در فضایی بسیار صمیمانه و دوستانه انجام گرفت ، دوستان و اعضای گروه سایت سخن معلم برای آقای نهضت آرزوی سلامتی نموده و از زحمات مادر بزرگوار ایشان تجلیل به عمل آوردند .
لازم به ذکر است که آقای دکتر رضا نهضت حدود 3 سال پیش در حال رفتن به شورای دبیران مدرسه دچار سانحه شده و مجبور به قطع پای خویش گردید
از آن موقع تاکنون آقای نهضت دچار مشکلات و مسائل فراوانی در زمینه مسائل درمانی گردیده است تا این که مدتی پیش پای ایشان از همان ناحیه دچار عفونت گردید .
ایشان ابتدا در بیمارستان مهر بستری گردید . به علت هزینه های بالای این بیمارستان ، خانواده ایشان مجبور به انتقال او به بیمارستان مدائن شدند . حال عمومی آقای نهضت در حال حاضر خوب می باشد .
گروه سایت سخن معلم ضمن تشکر از حضور فرهنگیان و معلمان و نیز تماس های تلفنی و پیام هایی که در مورد آقای دکتر نهضت به سخن معلم ارسال کرده اند از حضور آقای علیرضا جدایی ، رئیس محترم مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش و نیز آقای رسول پاپایی ، معاونت محترم رسانه ای وزارت آموزش و پرورش جهت عیادت از ایشان تشکر و قدردانی به عمل می آورد .
لازم به ذکر است که اولین دیدار با آقای دکتر نهضت در منزل ایشان انجام شد .
( گزارش را در این جا بخوانید )
برای دیدن ابعاد واقعی ، روی عکس ها کلیک کنید .