دموکراسی" بیش از آنکه یک مدل از انواع نظامهای سیاسی باشد یک فرهنگ و شیوهٔ زیستن است.
در طول تاریخ کشورهای زیادی بودهاند که با شعار و هدف رسیدن به دموکراسی، به کودتا و قیام و انقلاب مبادرت ورزیدهاند اما، پس از جابه جایی قدرت و تغییر نظام سیاسی کم کم دریافتهاند که هیچ دموکراسی در کار نیست و هر آنچه صورت گرفته تغییر حاکمان و اربابان بوده است.
در هر جامعه و کشوری تا زمانی که دموکراسی به عنوان یک فرهنگ و شیوهٔ زیست فهم نشود و تا زمانی که انسانها از بدو تولد از خانواده گرفته تا گروه دوستان و مدرسه و پادگان و کارگاه و کارخانه و اداره و دانشگاه و کارخانه و خیابان و... به صورت دموکراتیک، تربیت و جامعه پذیر نشوند و دموکراسی به جهانبینی و الگویی که از دریچهٔ آن جهان را مشاهده می کنند، تبدیل نشود، با دهها انقلاب و شورش و کودتا و جنبش و امثالهم به دموکراسی دست نخواهند یافت.
در جامعهای که کودکان از بدو تولد در خانه با اخم و چوب دستی و با منطق "خفه شو" رشد مییابند. در جامعهای که کودکان و نوجوانان از بدو ورود به مدرسه از ایستادن سر صف گرفته تا لباس یک شکل و تراشیدن یک مدل موی سر و فریادهای، "گوساله بتمرگ" و "خفه شو بشین سر جات" و "گم شو از کلاس بیرون" مدیر و معاونان و معلمان مواجه میشوند. در جامعهای که جوانان از بدو ورود به پادگان با منطق سخت و متصلب "خفه شو" و اطاعت بیچونوچرا مواجه میشوند. در جامعهای که مردمش هنگام کوچکترین بحث و جدلی از صف تاکسی و نانوایی گرفته تا تصادفی ساده با چوب و چماق و مشت به استقبال یکدیگر میروند. در جامعهای با چنین سیکل معیوب تربیتی، شهروندانی خشن، پرخاشگر، غیرستیز و خودبین پرورش خواهد یافت [و به احتمال زیاد] خود نیز به افرادی زورگو و غیرِ پاسخگو و خودبین تبدیل خواهند شد، چرا که شیوهای تربیتی به غیر از دعوت به خفه شدن را نیاموخته و تجربه نکردهاند.
در جامعه ای که زن و شوهر براساس الگوهای مستبدانهٔ سنت، مجبور به تحمل یکدیگر میشوند و روزانه انواع توهینها را نثار یکدیگر مینمایند و.... انتظار ایجاد نظامی دموکراتیک که در آن همهٔ صداها شنیده شود و هرکس به حد و حدود قانونی خود قانع باشد و همه با صلح و آرامش در کنار یکدیگر زندگی نمایند، انتظاری خام و سادهلوحانه است.
انتظار اینکه افرادی که از کودکی توسط رسانهها و خانواده و نهادهای آموزشی و فرهنگی تحقیر شده و با بدترین شیوههای ابراز خشونت کلامی رشد یافته، فردی دموکرات و روادار باشد، انتظار عبث و بیهودهای است.
در جامعهای با چنین سیکل معیوب تربیتی، شهروندانی خشن، پرخاشگر، غیرستیز و خودبین پرورش خواهد یافت [و به احتمال زیاد] خود نیز به افرادی زورگو و غیرِ پاسخگو و خودبین تبدیل خواهند شد، چرا که شیوهای تربیتی به غیر از دعوت به خفه شدن را نیاموخته و تجربه نکردهاند.
باید بهخاطر داشت اولین راه رسیدن به دموکراسی، تغییر الگوهای ذهنی و پذیرشِ "غیر" بهعنوان انسانی صاحبِ حق و اندیشه و علایق خاص خویش است.
کانال خرمگس
نظرات بینندگان