صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

آنچه که امروز در ادبیات مربوط به توسعه، پیشرفت، مدرنیته و مدرنیزاسیون مطرح است، تمامی آنچه که پیرامون عقب‌ماندگی تاریخی ما از روند توسعه و ترقی و جا ماندن از قافلۀ شتاب‌آلود جهان مدرن، مشروحاً گفته و شنیده می‌شود، با مفهوم «سودای سربالا» توضیح دادنی است

سودای سر بالا

فریدون رحیم زاده

سودای سر بالا و موانع توسعه یافتگی در ایران

«مر رسن را نیست جرمی ای عَنود
چون تو را سودای سر بالا نبود»

در دفتر سوم، مولوی مفهومی کاربردی را در قالب «سودای سربالا» مطرح می‌کند.
خاستگاه این تعبیر، وضعیتی است که کسی ته چاهی گیر کرده است؛ از بالا، بیرون چاه، برایش طنابی می‌فرستند تا او با آن خود را بالا کشیده و نجات یابد. ولی او این‌ کار را نمی‌کند. طناب را به‌دست نمی‌گیرد و از آن آویزان نمی‌شود. تعبیر و توصیف مولوی در مورد چنین شخصی آن است که او «سودای سربالا» ندارد.

وقتی کسی سودای سربالا و اشتیاق رهایی و میل به گریز و خیال جا‌به‌جا شدن را ندارد، هیچ عامل و زمینۀ دیگری نمی‌تواند او را نجات دهد و یا تأثیری در زندگی او داشته باشد. بیشتر شبیه کسی هستیم که حتی در آخرین لحظات غرق شدن نیز از دیگری می‌خواهد تا به‌جای او فریاد زند و تقاضای کمک کند. در حالی که «می‌داند» در حال فرو رفتن است، سودای رهایی و نای تحرک ندارد.

وقتی کسی عَنود است و عناد می‌ورزد و قصدی برای جنبیدن ندارد و سودای سربالا را در دل و دمِاغ خود نمی‌پرورد و ته چاه را خوش می‌دارد و با بیرون از چاه میانه‌ای ندارد؛ وقتی دستی به سوی «رسن» دراز نمی‌شود تا به آن بیاویزد، از دست رسن چه کاری برمی‌آید؟

تا کسی میل و تمنای خروج نداشته باشد همیشه داخل جایی که هست، خواهد ماند. برکشیدن خود، نیازمند تقلاست و اول شرط تقلا، سودای سربالاست. سودای سربالا نیز مستلزم برگرفتن نگاه از ته چاه و چرخاندن سر به سمت بالاست. تقاطعِ سودای سربالایی که در درون است با سری که به سمت بالا چرخیده است، رسن را به وسیله‌ای برای رهایی و بیرون آمدن از ته چاه بدل خواهد کرد.

واضح‌تر از این چگونه می‌شد یک آموزۀ مهم برای ترغیب و تشویق را در قالب واژه ریخت و عرضه کرد. وقتی خودت نخواهی و میلی در درونت نجوشد و فوران نکند، هیچ چیز به‌کارت نخواهد آمد.

می‌توان نگاه کرد و دید، اما نخواست و متمایل نشد. می‌توان شنید اما اعتنایی نکرد و نفهمید. می‌توان خواند و فهمید اما «دانسته» و «فهمیده‌شده» را به عمل گره نزد و قدمی به سمت جلو برنداشت.

آنچه که امروز در ادبیات مربوط به توسعه، پیشرفت، مدرنیته و مدرنیزاسیون مطرح است، تمامی آنچه که پیرامون عقب‌ماندگی تاریخی ما از روند توسعه و ترقی و جا ماندن از قافلۀ شتاب‌آلود جهان مدرن، مشروحاً گفته و شنیده می‌شود، با مفهوم «سودای سربالا» توضیح دادنی است.

سودای سر بالا و موانع توسعه یافتگی در ایران

کسی که مقیمِ ته چاه است، سرش را به بالا نمی‌چرخاند، دستش را به سمت رسن دراز نمی‌کند، نمی‌خواهد به وسیلۀ آن خودش را بالا بکشد، حتی آنانی را که آن بالا ایستاده و او را تشویق به تقلا می‌کنند به دیدۀ تردید یا تحقیر می‌نگرد، محکوم به عقب ماندن است، درجا زدن در همان تهِ چاه.

ما بیشتر «می‌دانیم» و کمتر «می‌خواهیم». علم ما نسبت به امور با میل ما نسبت به آنچه که باید بخواهیم، تطابق ندارد و هم‌عنان نیست. انبان ذهن ما مملوّ از اطلاعات است ولی در روح و روان ما میلِ سربالا یا وجود ندارد یا کم رمق است. بیشتر شبیه کسی هستیم که حتی در آخرین لحظات غرق شدن نیز از دیگری می‌خواهد تا به‌جای او فریاد زند و تقاضای کمک کند. در حالی که «می‌داند» در حال فرو رفتن است، سودای رهایی و نای تحرک ندارد.

ریشۀ این عدم تقارن و عدم تطابقِ «علم و میل» در کجاست و عنان آن به دست کیست؟

کانال آگورا


سودای سر بالا و موانع توسعه یافتگی در ایران

شنبه, 28 فروردين 1400 10:01 خوانده شده: 510 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +2 0 --
ناشناس 1400/01/28 - 20:16
شایسته ترین رسن، ریسمان الهی است که باید آنرا گرفت

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور