هر دَم از این باغ بری می رسد
نغزتر از نغزتری می رسد ( نظامی )
ای جوان عزیز،
که تازه از راه رسیده اید و در ماهیت جوانه دوران استخدام خود قرار دارید، قدری تحمل شداید بد نیست. ما معلمان با سابقه بالای 20 سال و یا بازنشسته نیز با حکم حقوق متناسب سال ورود خود به آموزش و پرورش، استخدام شده ایم و تا رسیدن به این سن، تجربه شغلی و میزان حقوق دریافتی، خون دل بسیار خورده ایم. حقوق ما هنوز با قطره چکان دولت و وزارتخانه، پر و لبریز نشده است و برای تحقق این هدف، قطرات بسیار دیگری نیز باید بدان اضافه شود.
مگر خبر نداشتید که کجا قرار است مشغول فعالیت شوید؟ مگر هر دائم صدای اعتراض، تجمع، تحصن، حبس و تبعید معلمان را نمی شنیدید؟ مگر از تبعیضات حقوقی و رفاهی موجود مابین آموزش و پرورش با دیگر سازمانها خبر نداشتید؟ به کجا چنین شتابان!
حیف است به عنوان نیروی کار جوان، تنها دغدغه خود را میزان حقوق بدانید. ما به توانایی های شما برای حل و فصل مشکلات جا مانده بر دل کلاس درس و آموزش، دلبسته ایم نه مقایسه های مع الفارق.
کدام رتبه بندی معلمان؟ مگر شما چند سال خدمت کرده اید که انتظار دارید تا رتبه بندی شوید؟ ما بازنشسته ها که فقط در غوغای اجرا و تصویب طرح رتبه بندی، سر جنباندیم و نهایتا دست خالی، از خدمت بازنشست شدیم. شاغلان نیز با سازوکار امروز و فردا، بودجه نیست، ماه بعد، فصل بعد، سال بعد، ده سالی از مدت خدمت شان سپری شد و خبری نشد. در نهایت با بال های شکسته و بسته بیان شد این طرح اجرا می شود، اما چگونه عمل کردند که کسی راضی نشد.
جوان عزیز،
دل به این طرح اصلا نبندید که خود طرح پر از ایرادات ساختاری است. در یک کلام خود مسئولین نمی دانند هدف این طرح چیست و سازوکار مناسبی برای اجرای آن ندارند، چون سه اهرم اصلی آن موجود نیست. یعنی گروه های آموزشی، آموزش ضمن خدمت، نحوه تربیت معلم.
می توانید به یادداشت: " سه اهرم اصلی و بنیادین اما غایب برای طراحی و اجرای " سیستم رتبه بندی معلمان " ! در همین سایت مراجعه و مطالعه نمایید.
گفته اید:
" امروز ما معلمان جوان در برابر این حجم از ناکارآمدی ها و ولنگاری ها احساس مسئولیت کرده و می خواهیم با تحول در نظام آموزشی بر اساس سند تحول بنیادین، عمر کودکان و نوجوانان وطن مان در مدارس به هدر نرود."
برداشت شما از این جمله فقط حقوق 2/5 میلیون تومانی است؟ احساس مسئولیت بسیار ارزنده و محترم است اما با کدام بهانه و چگونه؟
تصور می کنید اگر برای حق خواهی، نیات خود را در پشت سند تحول بنیادین پنهان سازید و با استفاده از آن در جای جای سخنان خود، تحسین همگان را برمی انگیزانید؟ شما از کدام تحول در نظام آموزشی سخن گفته اید؟ تحول اصولا حرکتی رو به جلو و مثبت است، ما که به جز سیر قهقرایی و ترویج آموزش سنتی، چیزی نو نمی بینیم!
امر " تحول " ارتباط مستقیمی با میزان حقوق یک معلم با سه سال خدمت ندارد. برای مشاهده هر نوع تحولی، باید آگاهی و مسئولیت پذیری، تفکر انتقادی، مطالبه گری اصولی داشته باشید. اگر منتظر باشید و حداقل یک دهه از مدت خدمت تان سپری شود با واژگان مظلوم و مغفول این وادی بیشتر آشنا می شوید. حال که بعد از 60 سال عمر بازنشستگان و با خون دل خوردن بسیار، همسان سازی داخل سازمانی با شاغلان انجام شده است، شما در سنین زیر سی سال خود تصور کردید از وادی دریافتی های آنچنانی عقب مانده اید؟ اینجا آموزش و پرورش است و هرگز قرار نیست دغدغه معیشت معلمان در آن حل و فصل شود چون آنان پرچمدار آگاهی جامعه اند. پس باید در هجی کردن نان و آب، بمانند تا مبادا هوس آبادی کنند.
این که در دوران کرونا ریسک کرده اید از مخاطره پذیری و خام اندیشی خودتان است و منّتی بر کسی نیست. یعنی شما همکار مجرب و با سابقه ای در مدرسه و در بین همکاران خود ندارید تا آنان، راوی قصه های تلخ بسیاری برای شما شوند که بالاتر از خطر نکنید؟
بسیار متأسفم که در تمام مدتی که آماده می شدید تا به کلاس درس بیایید و نام معلم بر خود نهید، نسل ما با اعتراضات خود، الگوی نامناسبی برای شما شده اند و یا شما از ما فقط همین هنر را یاد گرفته اید!
بیشتر شما جوان و مجردید و از درد و رنج اهل و عیال واری در شرایط تورم خزنده و یا تورم تقاضایی، بی اطلاعید. سادگی است که از راه نرسیده خودتان را با پیشکسوتان همسنگ دیده اید. این همه سخن ارزنده در مورد صبر را حیف است نادیده بگیرید : صبر کلید گشایش تمام درهاست. صبر درمان همه دردهاست. گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی....
تجمع برای احقاق حق و جلوگیری از فروپاشی نظام آموزشی!! جسارت بدون خرد و تعقل، دور از درایت است. معلمان تا ابتدای دهه 1380 ، جرأت انجام هیچ یک از حرکات اعتراض آمیز را نداشتند و عمده دلیل آغاز آن فاصله نجومی درآمدها و افزایش نابرابری های اجتماعی بوده است.
امروز نسبت به 4 دهه پیش، 8 میلیون جمعیت متوسط در شمار جمعیت فقیر درآمده است. یعنی قشر متوسط قبل دهه 80 ، الان در قاعده هرم فقر و فلاکت به سر می برد. هنوز حقوق شاغلین مجرب و بازنشستگان نظام آموزشی زیر خط فقر است، شما خودتان را با چه کسانی مقایسه می کنید؟ نظام آموزشی در اثر بی کفایتی امر آموزش، عدم تربیت معلمین حرفه ای، عدم تحول نظام آموزشی، نداشتن سیستم پویا و کارآمد، نداشتن تشکل مدنی فرو می پاشد نه حقوق یک معلم تازه کار!
گفته اید:
" مطابق برنامه ششم توسعه حداکثر اختلاف حقوق در مشاغل مشابه نباید بیشتر از ۲۰ درصد باشد ولی با استخدام حدود ۴۰۰ هزار معلم جوان طی ۳ سال اخیر دولت برای کاهش بار مالی به جای افزایش متناسب حقوق معلمان به جیره بندی حقوق آنها رو آورده و به بهانه کم بودن سابقه اختلافی ۳۰۰ درصدی بین حقوق معلمان کم سابقه و با سابقه ایجاد کرده است ."
اما مفهوم درست عبارتست از:
تبصره 3 از ماده 29 برنامه ششم توسعه که بر شفافیت اموال و دارایی مسئولین دولت دلالت دارد:
" دولت مکلف است طی سال اول اجرای قانون برنامه سازوکارهای مناسب در نظامات پرداخت حقوق و مزایا و نظام مالیاتی را به نحوی مدون نماید که اختلاف حقوق و مزایای بین مقامات، رؤسا، مدیران و کارکنان موضوع این ماده در مشاغل مشابه و شرایط مشابه در هر صورت از بیست درصد (20%) تجاوز نکند و در مسیر تصمیمگیری قانونی قرار دهد."
شما قانون را به نفع خود تفسیر کرده اید و موجب تشویش اذهان همکاران خود شده اید. این قانون از اختلاف حقوق و مزایای بین مقامات، رؤسا، مدیران و کارکنان موضوع این ماده در مشاغل مشابه و شرایط مشابه سخن گفته است که نباید از بیست درصد (20%) تجاوز کند، نه اختلاف حقوق معلمی با سه سال خدمت با معلمی بیش از 20 سال خدمت و یا بازنشسته. البته مشکل فهم نادرست از قوانین را بسیاری از ما داریم چون همیشه دوست داریم آن ماده و تبصره حامی منافع من نوعی باشد نه جمع.
گفته اید:
" در اقدامی جدید هم دولت به جای همسان سازی حقوق ها با ارائه لایحه جدید رتبه بندی معلمان باز هم قصد افزایش این تبعیض به جای کاهش آن را دارد. سند تحول بنیادین بر رتبه بندی معلمان بر مبنای شایسته سالاری تأکید دارد اما لایحه دولت فقط یک جیره بندی حقوق بر مبنای سابقه بندی است."
تبعیض هرگز در این نظام، کاهش نیافته است که با اجرای طرحی قرار باشد آن را افزایش دهند. تصور می کنید اگر از ترکیب سه کلمه " سند تحول بنیادین" مدام سخن برانید دلیلی بر حقانیت شما خواهد بود؟ کدام سند؟ کدام شایسته سالاری؟ پایین بودن حقوق شما چه ربطی به انحراف کشانده شدن سند دارد؟
جیره بندی حقوق بر اساس سابقه، نیز سخن خامی دیگر است. دو فاکتور و شرط اصلی و ثابت تفاوت دریافتی در هر شغلی و در هر کشوری عبارت است از: مدرک تحصیلی و سابقه خدمت. نگران نباشید به زودی شما هم با سابقه خواهید شد و مورد عتاب چنین بی مهری هایی از سوی جدیدالاستخدام ها قرار خواهید گرفت.
در معنای " مداد العلما افضل من دما الشهدا " باید گفت: قلم دانشمندان از خون شهیدان برتر است نه معلمان . هر معلمی دانشمند نیست و شاید هیچ معلمی دانشمند نیست. شما چطور؟ ادّعای بیش از حد هیبت آدمی ببرد.
پرسیده اید : " مردم ایران آیا تاکنون از خود پرسیده اید چرا نظام آموزشی ایران ناکارآمد است؟ " و پاسخ داده اید:
" امروز ما معلمان جوان در برابر این حجم از ناکارآمدی ها و ولنگاری ها احساس مسئولیت کرده و می خواهیم با تحول در نظام آموزشی بر اساس سند تحول بنیادین، عمر کودکان و نوجوانان وطنمان در مدارس به هدر نرود."
یعنی شما در طول مدتی که آموزش دیده اید و یا در آزمون شرکت کرده اید، تنها دلیل ناکارآمدی نظام آموزشی وطن مان را در حقوق کم خود یافته اید؟ با چنین نگرشی، پس باید متأسف بود که امیدی به بهبود امور نیست.
در بخشی دیگر گفته اید:
" با وجود مافیای بزرگ فرهنگیان و عدم حمایت توسط وزارت آموزش و پرورش و شخص وزیر متأسفانه هیچ یک از قوانین تصویب شده توسط مجلس شورای اسلامی یا اجرا نمی شود و یا در صورت اجرا به نحوی مهندسی می شود که شامل معلمان جوان نباشد در حالی که تأکید مقام معظم رهبری و تمام مسئولان وطن پرست انقلابی دغدغه مند بر لزوم جوان گرایی در همه عرصه ها خصوصا در وزارت آموزش و پرورش است."
تاکنون اصطلاح " مافیای بزرگ فرهنگیان " را نشینده ام. قرار نیست بدون مطالعه و دسترسی به اطلاعات درست، از واژگانی که بنا به دلایلی خاص در فرهنگ لغت به وجود آمده است استفاده کنیم.
مافیای بزرگ فرهنگیان چه صیغه ای است؟ ربط طرح رتبه بندی به این مافیایی که وجود عینی ندارد چیست؟
منظور از جوان گرایی استفاده از فکر، تخصص، مهارت و نوجویی جوانان است نه تأمین حقوق برابر برای آنان با معلمان باسابقه!
اشتباه اساسی باور شما در این نکته نهفته است که انتظار دارید از جایی که یک معلم بازنشسته پس از سی سال خدمت باقی مانده است، شما قرار است از همان جا خدمت خود را آغاز کنید. منتهی نه در بُعد تجربه و مهارت، بلکه از حیث میزان حقوق دریافتی!
شما امروز طبق گفته خودتان، 200 هزار معلم تازه کار هستید، شما نمی توانید برای سال 1404 و برای 640 هزار معلم جدید نیز دادخواهی کنید. تا چهار سال دیگر امکان وقوع هر رویداد خوب و بدی محتمل است. یعنی با افزایش تعداد خود برای حق خواهی، فقط متهم می شوید که زیادی هستید. برای احقاق حق در جامعه ای که دموکراسی حاکم است، سیاهی لشگر لازم نیست.
سایت صدای معلم فریاد شما را پوشش داده است، پس بعد از این بهتر است با همان قلم دانشمندی خود در همین سایت تخصصی و برای تنویر افکار همکاران خود بنویسید.
در مورد بوق و کرنای افزایش حقوق معلمان در رسانه ها، قرار شده است که دیگر زیرنویس اخبار تلویزیون و فضای مجازی با چنین خبرهایی پر نشود. تا چه حد موفق شده اند، همکاران باید قضاوت کنند.
اطلاعات شما از حقوق همکاران با سابقه نادرست است. بیان جملاتی نظیر حقوق 10 میلیونی، باعث می گردد که قضاوت ها در مورد شما بر حسب دانسته های شما رقم بخورد. بکوشید، بسازید و خلق کنید تا باور کنیم که جوانان توانمندتر از پیشکسوتان خود هستند، و گرنه باز می گویم جای تجربه را هیچ چیز دیگر پر نمی کند.
آیندگان قرار نیست با میزان حقوق معلمان جوان جامعه خود، از کسی یادِ نیک کنند. آنچه در این وانفسای احساس و بیان شما جوانان که صدالبته با هماهنگی و پشتیبانی تمامی 200 هزار نفر تجمع نکرده اید، وجود دارد به نوعی جوشش جوانی است که نگران آینده شغلی خود هستند. که حق مسکن و ازدواج از عمده ترین آنهاست. قرار نیست چون ما زیاد مشقت کشیده ایم، امروز شما هم محکوم به تحمل مشقت طاقت فرسا باشید. اما به یاد داشته باشید برای بالا رفتن از نردبان زندگی، هرگز پای خود را بر کتف پدران و مادران خود ننهید.
برای دادخواهی، لازم نیست همکار باسابقه خود را بکوبید و آنان را مؤاخذه کنید، که اول بی حرمتی است و سپس بهانه ای برای مستند کردن سخنی است که حقانیت آن درخور شک و تردید می باشد.
شما قرار است راه رفته ما را کامل تر، نوتر و پویاتر بسازید. اما به تجاربی که از ما برجا مانده است نیز نیاز دارید. یکی از راه های فراگرفتن و همراهی آنان، مطالعه و همکاری با همین سایت صدای معلم است. بعد از این به جای تجمعات بی حاصل و باقی ماندن در آفت دغدغه معیشت صِرف، موجبات تحول و بازسازی نظام آموزشی را با افکار و دانش خود فراهم سازید.
جوان عزیز،
اجازه ندهید تا به شما نیز بقبولانند که دغدغه فکری، عمده ترین اندیشه زندگی است. هر چند که در جامعه ما هست چون منطبق با واقعیت است، اما شما جوانان باید بتوانید افق های فراتر ، دورتر و نوتر را ببینید. باید توانایی و قدرت انجام کارهای بر جا مانده بسیاری را داشته باشید. برای این کار باید هر دائم دانش خود را به روز رسانی کنید.
اجازه ندهید شیوه سنتی آموزش، قالب فکر و عمل شما گردد. با دانش آموزان خود روابط صمیمی و خوشایندی داشته باشید. ابتدا باید بتوانید به مقبولیت آنان برسید تا در بین آنان محبوبیت داشته باشید. با محبت و مهربانی بر دل دانش آموزان رسوخ کنید و هرگز بر فکر و گفته آنان خرده نگیرید. به افکار آنان احترام بگذارید و ذهن آنها را با اسنادی که ره به جایی نبرده اند، مسموم نسازید. کلاس درس جای شعار و تبلیغ نیست. معنویت را با رفتار نیک خود به آنان منتقل سازید و در امر آموزش، حتما به خلاقیت های فردی خود ولو یک تغییر کوچک و جزئی، اعتماد ورزید. مهم ترین عنصر نظام آموزشی " دانش آموزان " هستند پس به اماناتی که به شما سپرده شده است، بیشتر دقت کنید. تا چشم باز کنید فرصت انجام کارهای بسیار را از دست خواهید داد و جز تأسف خوردن، کاری
از دست شما برنخواهد آمد. زمان را دریابید که دائم در صدف گوهر نباشد. همکاری با دیگر معلمان هم پایه و هم رشته، باعث تولید و ترویج دانش می شود و هرگز غروری را جریحه دار نمی سازد.
هرگز به برجسته ساختن کمیت نپردازید و تا می توانید فاکتورهای کیفی را پردازش کنید. در کلاس درس از مبحث تبعیض و بی عدالتی سخن بگویید اما هرگز از سطح حقوق خود سخن نگویید که هیبت و ارزش معلمی را از بین می برد. البته این مهم را در مورد فرزندان خود نیز به کار بگیرید و نگرانی را در دل آنان نکارید. عزت نفس بسیار بالایی از خود نشان دهید و به قول معروف با سیلی صورت خود را سرخ کنید، اما هرگز اجازه ندهید مورد ترّحم قرار بگیرید که قدمِ اول بی ارزش شدن شما خواهد بود.
اگر من و شما در یک سازمان واحد برای شأن و موقعیت شغلی خودمان ارزش قائل نشویم، هیچ کس دیگری خارج از این سازمان، به من یا شما احترام نخواهد گذاشت. اگر طریق سی سال خدمت شما در این وادی متفاوت از ما نباشد، هیچ امیدی به ایجاد تحول در نظام آموزشی نخواهد بود. این بدان معنا نیست که ما اشتباه کرده ایم، بلکه گویای شرایط متمایز زمان حال است که به تزریق تفکری نو نیازمند است.
پس به قول زنده یاد سهراب سپری:
هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است
پنجره، فکر، هوا، عشق،
زمین مال من است
چه اهمیت دارد گاه اگر می رویند،
قارچ های غربت؟
من نمی دانم که چرا می گویند اسب حیوان نجیبی است، کبوتر زیباست
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد؟
چشم ها را باید شست،
جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست،
واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد
چتر ها را باید بست،
زیر باران باید رفت
فکر را، خاطره را،
زیر باران باید برد
با همه مردم شهر زیر باران باید رفت
دوست را زیر باران باید دید، عشق را زیر باران باید جست
زیر باران باید بازی کرد،
چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت
زندگی تر شدن پی در پی، زندگی آب تنی در حوضچه ی اکنون است
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
احسنت برشما:
««در رتبه بندی سه اهرم اصلی موجود نیست. یعنی گروه های آموزشی، آموزش ضمن خدمت، نحوه تربیت معلم.»»
جناب آقای سجاد
متأسفانه چون مجبور به پاسخگویی به آقای احمدی شدم، یادم رفت متذکر شوم که کسی مخالف تجمعات شما و یا هر گروه و تشکل دیگری نیست. این یک حق دموکراسی برای تمامی مردم یک جامعه است. هر چند معتقدم فقط این نیز ره بجایی نمی برد.
آنچه که در این متن و بیشتر برای پاسخگویی به آقای احمدی آمده است، در پاسخ به تقابل با معلمان باسابقه است که متهم به محافظه کاری و جانبداری و سن سالاری شده اند.
متن، جوانان را دعوت به صبر و تفکر در اصول آموزش و پرورش می نماید که مطالبات معیشتی نیز در بطن آن قرار دارد.
تأمین رفاه حق مردم و از حقوقی انسانی آنهاست. بنده نگفتم آن را فراموش کنید، عرض کردم اجازه ندهید همانند ما تنها دغدغه تان باشد.
ادامه دارد......
کرده ایم اما شما می خواهید راه هایی جدید را باز کنید، این نیز مقتضیات زمان و از پتانسیل جوانی شما نسبت به همان زمان برانگیخته می شود. یعنی از منظر جامعه شناسی، شرایط اجتماعی شکل پایدار و یکسانی ندارد و نسبت به زمان و مکان و حتی سیاست حاکم، متغیر می باشد. پس این " من " شما نیست که تجمع را انتخاب کرده اید که صدالبته جسارت و اسلوب آن را از همان پیشکسوتان خود یاد گرفته اید. همکاران مجرب ما الان در تبعید و زندان هستند. پس آنان کوشیده اند. آن راهگشا بوده اند که امروز همسان سازی و یا هر ابزار دیگر برای تأمین شرایط بهتر، تحقق می یابد.
ادامه دارد....
در پناه حق لایق بهترین ها باشید.
دانش آموزان قربانی ناکارآمدی نظام آموزشی و روش سنتی متحجرانه آن است. اگر قرار است تغییری در یک بُعد ایجاد شود، این سایت به طور گسترده تلاش خود را می کند. شمای معلم در کلاس درس وظیفه روشنگری دانش آموزان را برعهده دارید. از کجا
می دانید که من این کار را انجام نداده ام؟ چگونه
می خواهید نسبت به ارزش کلاس های درسی من و یا دیگر همسنگران من قضاوت کنید؟ بنده که جرأت نمی کنم در مورد شما یا هر معلم تازه کار دیگری چنین قضاوتی داشته باشم.
شما امروز حق حق می کنید ینده از سال 71 حداقل در کلاس درس و در تقابل با نیروهای ستادی و یا برخورد ناشایست مدیران مدارس خود، چنین رفتاری را داشته ام. تصور می کنید چند بار از حراست تذکر گرفته ام؟
ادامه دارد....
گفتم شاید خانم امامی چیزی متفاوت و در حد نقد نوشته باشد اما این حرف ها جز حرف چیزی نبود، حرف هایی که کاملا از نوع لحن مشخص هست بر مبنای سنوات سالاری نوشته شده است
و واقعا توقع بیشتری بود با این همه این مسائل نشان می دهد واقعا چرا می گویند کشورهای جهان سوم در زیر زمین جهان زندگی می کنند
بهتر است کمی منطقی تر و با نگاه به ایرادات هم مسلکان خود می نوشتید
راه را داری و دارید اشتباه می روید و این تنها ناشی از تابوی سن سالاری هست و نمی توانید نقد ها را پذیرا باشید نمی توانید ضعف خود و توانایی نسل جدید را هضم کنید. توصیه می کنم یا دعوت می کنم شما را که از این حرکت های جسورانه و بدون آلایش و دردمند دفاع کرده تا شاید آینده ای بهتر متصور شود و اگر بر مطالب این چنین نقد می گذارید منصفانه باشد نه از همان کلمات ابتدایی احساسات و جانبداری خود را نشان دهد.
جناب آقای احمدی،
لطف کنید بگویید چند سال سن دارید؟
کجا و چه رشته ای تحصیل کرده اید؟
حتی محل زندگی و خدمت خود را بفرمایید تا پاسخگو باشم. ممنون
والله من اگر استادم را اون طرف خیابان ببینم برای عرض سلام و ارادت،
خیابان عریض را رد می شوم.
ما بجز احترام گذاشتن به استاد و پیشکسوت چیزی دیگر یاد نگرفته ایم.
به نظر می رسد ریشه های این واکنش
تند و بدون مرز شما دلایل روانشناسی
دارد. هر چند به قول شما چنین برداشت هایی در جهان سوم، با واکنش تندتر مواجه می شود. اما در قبال جسارت ناموزون شما، من نیز مجبور شدم واقع بینانه پاسخ دهم.
سئوال: مشکل شما با معلمان باسابقه
چیست؟ ما علت نیستیم، معلول نظامی معیوب هستیم با قصوراتی زیاد.
لطفا به واکاوی علل بپردازید نه محاکمه معلول.
رأی هیأت عمومی
اولاً: برقراری فوق العاده ویژه برابر بند ۱۰ ماده ۶۸ قانون مدیریت خدمات کشوری: «در موارد خاص با توجه به عواملی از قبیل بازار کار داخلی و بین المللی، ریسک پذیری، تأثیر اقتصادی فعالیتها در درآمد ملی، انجام فعالیت و وظایف تخصصی و ستادی و تحقیقاتی و حساسیت کار با پیشنهاد سازمان و تصویب هیأت وزیران امتیاز ویژه ای برای حداکثر (۲۵%) از مشاغل» می باشد.
ثانیاً: به موجب بند ۹ ماده ۶۸ قانون مذکور: «در صورتی که بنا به درخواست دستگاه، کارمندان موظف به انجام خدماتی خارج از وقت اداری گردند براساس آییننامهای که با پیشنهاد سازمان به تصویب هیأت وزیران می رسد، می توان مبالغی تحت عنوان اضافه کار، حق التحقیق، حق التدریس، حق الترجمه و حق التألیف به آنها پرداخت نمود.»
فوق العاده ویژه متفاوت با نحوه جبران کار اضافی می باشد، برقراری فوق العاده ویژه به جای حقالتدریس جهت جبران حق الزحمه ساعـت تدریس اضافی فاقد وجاهت قانونی است و مجوز شماره ۵۵۱۴۲۴-۹؍۱۰؍۱۳۹۷ سازمان اداری و استخدامی کشور نیز در این خصوص به جهت مغایرت قانونی ذکر شده مستند به اصل ۱۷۰ قانون اساسی قابل ترتیب اثر دادن نیست. با توجه به مراتب بخشنامه مورد شکایت در حد ذکر شده مغایر با قانون است و مستند به بند ۱ ماده ۱۲ و ماده ۸۸ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مصوب سال ۱۳۹۲ ابطال می شود.
یعنی
به نظرم اول نقدی بر خود و عملکرد خود در قبال انواع استخدام جدید و این بازی رتبه بندی داشته باشید که چگونه بر سر معلم ها کلاه
گذاشته اند...
ناشناس محترم
بنده وظیفه خود می دانم تا حد توان توضیح دهم تا همکار جوان ارجمندمان روشن شوند.
برای ناراحتی ایشان، ناراحت می شوم.
امیدوارم متوجه باشند که قدری
شتاب زده قضاوت می کنند.
ما همه زیر بیرق آموزش و پرورش هستیم و صلاح نیست نام گذاری های نامتعارف و غیراصولی بدعت بگذاریم.
امیدوارم تمامی گروه های سنی همکار
به حقوق قانونی خود دست یابند.
پیچیدگی و ناهماهنگی مابین
بخشنامه ها بسیار زیاد شده است و همین از دلایل اصلی سوتفاهمات گردیده است. ممنونم.
کج فهمی بخشنامه ها به کنار. انتظار ما اینه که بابت میانگین حقوق 10 میلیونی معلمان بالای 25 سال که رسانه ای کردن یا باید مدارک محکمی ارائه بدن یا رسما عذرخواهی کنن.
بابت اصطلاحاتی مثل نومعلمان و پیرمعلمان هم گذر روزگار جوابگوشونه. بحمدالله بعد از اینها دهه نودی ها میان که همه میدونیم چی هستن!
استاد گرامی، اندیشمند فرهیخته ، قلم بدست متعهد سپاس بیکران از محبت شما که برای اعتلای فرهنگ این مرز و بوم تلاش می نمائید .
حضرتعالی در ذیل خبر منتشره شده در تار نمای وزین " گروه صدای معلم "
" نو معلمان " در برابر مجلس شورای اسلامی تجمع کردند"
به استاد گرامی جناب آقای احمدی پاسخی دادید که از نظر حقیر قابل ستایش بود ولی حقیر کوتاهی نمودم و هیچ در این باره ننوشتم .
متن استاد احمدی بشرح ذیل بود :
احمدی1400/01/25 - 03:23
جوجه معلم تویی پیر معلم
همین لحن صحبت نشان داد
انسان های ساده دل، اگر میفهمیدین به جای درست کردن رتبه بندی برای افزایش حقوق میفتادین دنبال فوق العاده ویژه برای همه معلم ها در همان اوایل سال ۱۳۹۹، شما افراد مسن بی ادب، که دولت در افزایش ۵۰ درصد اخر سال ۱۳۹۸ چیزی به شما اضافه نکرده بود تلافی این عقده و حقارت خووتان را سر معلم های جوان درآوردید و فوق العاده ویژهی که دولت میخواست جایگزین رتبه بندی کند ...
اظهار نظر ادامه دارد .
ادامه فرمایش استاد احمدی :
را با درخواست کودکانه رتبه بندی، ان را جیره بندی کردید ننگ بر افراد خودخواه ساده دل و تازه بعد از یک سال درخواست رتبه بندی آمده اید میگویید آزمون نگیر و ... در حالی که رتبه بندی یعنی همین، افرادی بی سواد و ساده مانند شما این کشور را به این روز انداخته اند، وای بر شما
پاسخ قابل ستایش شما به استاد احمدی در ذیل آن خبر چنین بود :
اظهار نظر ادامه دارد .
امامی1400/01/25 - 09:42
سلام
جناب آقای احمدی،
با شناختی که از شما از طریق همین کامنت ها و در این سایت دارم، انتظار چنین لحنی را از شما همکار محترم نداشتم.
چوب دو سر نجس، ضرب المثلی است با این معنا: کسی که مورد نفرت هر دو طرف نزاع باشد.
معلم تازه کار، کهنه کار
معلم کم تجربه، با تجربه
معلم جوان، معلم سالخورده
بهترین ترکیب ها هستند.
اگر هنگام عصبانی بودن نظر خود
را ننویسیم، حرمت همکار حفظ
می شود.
اخیرا اصطلاحات جدیدی بدعت گذاشته می شود که خوشایند جامعه
فرهنگیان نیست، مثل دکتر معلمان،
نو معلمان.
معلم جدیدالاستخدام مقبول تر است.
یا معلمانی که مدرک دکتری دارند.
هر دو به یک معناست، اما موجب تحریکاتی می شود که اثرات سو برجا
می گذارد. تشکر
اظهار نظر ادامه دارد .
متن نقد ارائه شده تسلط شما را به موضوع نمایان می کند ولی نقطه فراز این نقد دیالوگ شما با خوانندگان فرهیخته می باشد .
دیالوگ شما با استاد احمدی در این نقد منصفانه ، نشان دهنده آگاهی و تسلط شما به قوانین و ... می باشد .
این دیالوگ آنقدر کارشناسانه است که حقیر را وادار نمود از شما بانوی گرانقدر و فرهیخته تشکر ویژه نمایم .
با تقدیم شایسته ترین احترامات ارادتمند شما شهسوارزاده
پاسخ ناشناس اول بعد کامنت بنده.
همکار محترم بنده از مخالفین طرح رتبه بندی هستم و در مورد نقد آن حدود 4 یا 5 یادداشت نوشته ام.
می توانید در بخش جستجو ، نامم را بنویسید تا مجموع نوشته هایم را مشاهده و آنها را انتخاب کنید.
ناشناس محترم، بنده چرا باید برای خودم نقد بنویسم نقد بنده برعهده شما.
مگر خطایی از من سر زده است؟ یا مدعی چیزی ناممکن شده ام؟
ناشناس محترم سوم
در مورد حقوق مراجع ذی صلاح پاشخگو باشند.
اما در مورد نام گذاری معلمان، شدیدا مخالفم چون به زودی عادتی مرسوم خواهد شد.
معلم، معلم است و فقط سنوات خدمت، آنان را به کم تجربه و با تجربه تقسیم می کند. شاید یک معلم
جدیدالاستخدام دکتری داشته باشد اما هرگز مهارت معلمی با سی سال خدمت ولو لیسانس را ندارد.
تجربه در سایه سفید شدن موها و خم شدن کمر و
چین و شکن پوست که گویای گذر عمر و جوانی است، با سوز دل به دست می آید و برای همین در هر جامعه ای محترم است. اجازه ندهیم با یک حرکت اشتباه چنین ارزش جهانی، تضعیف شود.
شرط اول حفظ منزلت و جایگاه رفیع شغل معلمی، احترام درون گروهی است تا بعد انتظار برون گروهی را روا بداریم .
استاد گرانمایه
جناب آقای شهسوار زاده؛
حقیر از الطاف خاضعانه و خاشعانه حضرتعالی بسیار مسرور و شرمسارم.
بالاخره وظیفه چو منی است تا الگویی شایسته برای جوانی تازه کار باشم. بنده به هیچ وجه جناب آقای احمدی را مذمت نمی کنم. شرایط امروزی برای کسب و کار، بیشتر فاجعه هست تا یک جریان طبیعی.
جوانان از تمامی حق و حقوق زندگی که ما در جوانی برخوردار بوده ایم محرومند. البته با این تفاوت که نداری روزگار ما به همه ما اصل قناعت و صبوری را آموخته بود، اما نسل امروز کم طاقت و دردمندترند.
شرایط کرونا و فشارهای روحی - روانی آن نیز انکارناپذیر است و هر گروه سنی با تفاوت هایی از آن آسیب می بینند.
ادامه دارد.....
روی این اصل هیجانات شورانگیز جوانان گاه باعث
می شود تا با خدشه وارد ساختن به ارزش ها، موجبات تخریب شوند که خودشان بدان واقف نیستند.
بجز دعای خیر برای همگان آرزویی ندارم. فقط اجازه ندهیم فرهنگ گفت و گوی معلمان نیز به تبع دیگر اقشار جامعه و به هزار و یک دلیل آسیب ببیند یا ترک بردارد که بند زدن آن به سادگی نخواهد بود.
جسارت بنده را ببخشید. اما باز طرف پیام بنده آقای احمدی و همفکران ایشان بود.
در پناه حق. پایدار باشید.
اگر حقی ضایع شده است باید مطالبه کرد.
اما قرار نیست برای رسیدن به خواسته های خود به قول شما ، مقایسه های غیر اصولی کرد.
اما برداشت این معلمان از رتبه بندی هم درست نیست. هنوز مدت خدمت بیشتر آنانبه 5 سال نرسیده است.
شرایط گرانی سرسام آور، هیچ تناسب عقلی و منطقی با میزان دریافتی آنان و صد البته ما ندارد. دولت قادر به برقراری شرایط عدالت اجتماعی در بین مشاغل گوناگون نیست. همانطور که در جامعه نیز چنین توانایی ندارد.
آگاهی ما در همین برخوردها و نوشتن ها، ایجاد و عمومیت می یابد. پس باید از این برخوردها نهراسیم و با رعایت اصول گفت و گو، ابتدا به اقناع یکدیگر و بعد دولت مردان بپردازیم.
2 سال و نیم از تحصیل ما رو هیچی حقوق ندادن بابتش از جیب بازنشستگی هم پرداخت کردیم.
5 سال اول خدمت رفتیم مناطق محروم یه استان دیگه که با شهر خودمون 3 ساعت فاصله داشت. اسکان و اجاره و خرید نفت و زندگی تنهایی.
ولی یکبار هم بیحرمتی به بزرگترها نکردیم. همکارام منو که از همه جوونتر بودم سرگروه کردن و چنان هوامو داشتن که شرمنده شون میشدم.
با معلمم که بازنشسته شده هنوز رفت و آمد داریم و به چشم استاد بهشون نگاه میکنم.
اعتراض کردن به وضعیت موجود خوبه ولی منطقی و منصفانه. نه با تخریب و دروغ بستن به بقیه و تزریق تورم و توقع کاذب در جامعه.
من و شما میدونم اینا دارن در مورد حقوق ما بزرگنمایی میکنن تا به اهدافشون برسن مردم که نمیدونن. فکر میکنن واقعا حقوقامون بالاست قیمتها رو میبرن بالاتر. به ضرر همه میشه. حتی خودشون.
و چه متونی در آینده بر آنها اضافه خواهد شد؟
در یکی از بنرها کلمه "قطعا" آمده، چه استنتاج ضعیفی.
دیگری استدلال تطبیقی بر بندی از سند تحول فرضاً بنیادین نموده؛ سند تحول بنیادین از غفلت و وجود نقص بنیادین خارج نیست! خانه از بنیاد لرزان است، خواجه در فکر انطباق طاق است.
رتبه بندی برای ایجاد انگیزه؟ و رقابت و انگیزه و لا یریدون علو
زحمت برابر استخدام شده ها و استخدام نشده ها و حقوق نابرابر؟
کلمه مطلق به چه معناست؟ که فقر مطلق معنا شود.
چگونه است انرژی امید از سوی معلمان!؟ و باز هم کلمه قطعی؛ خودبینان هستند نگران؟ فقط جوان؟ قطعا عده ای از شما عقد موقت نموده و خواهید نمود و در رجعت معصوم عده ای از بهترین های شما ازدواج خواهند کرد؛ اینست قسمتی از آینده !!!
بوده، کسی دیگر چیزی نمی گوید.
اما هرگز این نمایندگی را از همه افراد
مشمول نمی گیرند. یک حرکت خودجوش. همه تجمعات این گونه
است.
دولت در ۵ سال اخیر از طریق ماده 28 ینی فارغ التحصیلان دانشگاهی با مدارک حتی دکتری و با سنین بالای 35 اقدام ب استخدام معلمان کرده. تصور کنید یک معلم جدید 35 سال با مدرک دکتری با حقوق 3 تمن و یک معلم 35 سال با با مدرک ارشد وسابقه تجربی 15 سال با حقوق 6 تمن. خب این معلم جدید بجای اینکه بیاد خودش رو با بقیه کارمندان مثلا بهداشت و مالیات ک با 3 سال سابقه 7 تمن درآمد دارند مقایسه کند، خودش را با یک معلم هم سن خود ک در یک مدرسه همکار هستند مقایسه میکند. این مشکل دولت و جامعه هست و برای این افراد تا سن 35 ب بالا شغل ایجاد نکرده.
خود من در سالهای معلمی همیشه از شاگردام
خواستم ک از رفتن ب دانشگاه برای اینکه کار پیدا کنند، امتناع کنند و دنبال شغل آزاد باشند تا مبادی در سنین بالا با مدرک عالی و بیکاری دچار سرخوردگی بشند .
من معلم جدید، مخالف مقایسه معلمان با یکدیگر هستم
چون منجر ب اختلاف تفرقه میشه .
فهم درست مساله، به قول اینشتین
مهم تر از حل مساله است.
۸ سال قراردادی خود آموزش و پرورش
بودید؟ این هم نوعی بی انصافی است.
حالا چندین سال هم پیمانی تا نهایت رسمی شوید. زمانِ ما همه چیز ایده آل نبود اما حداقل حساب و کتاب اداری شفاف و مشخص بود.
واقعا سردرگمی است برای جوانان.
موفق باشید.
55 هزار معلم حقالتدریس ک امسال پیمانی
میشن. اینها با سن بالای 35 سال ولی حداقل
حقوق کاری استخدام میشن. تصور بفرمائید این
معلمان چند سال میتونند دوام بیاورند.
فقط اخبار و سخن وزیر را میشنوند ک گفته
میانگین 7 تمن. غافل از اینک همیشه اخبار دروغ بخورد جامعه میدن. از طرفی مقایسه معلمان جدید با معلمان با سابقه بخاطر سن بالای معلمان جدید در هنگام استخدام هست ینی بالای 30 سال. ک چنین چیزی منطقی نیست.
مگر غیر از اینست ک این معلمان در کلاسداری و آموزش شیوه تدریس نیازمند معلمان باتجربه هستند، مگر میشود یک فرزند خود را با پدر و مادر مقایسه کند یا یک شاگرد خود را با معلم مقایسه کند. مگر اینکه شخصی سال اول وارد کلاس شود میداند چگونه تدریس کند؟ یا نمیداند فقط علم و دانش تخصصی را دارد ولی هنر انتقال مطالب ب شاگردان و هنر کلاسداری زمان بر است ک نیاز ب تجربه دارد.باری اگر من سابقه قراردادی نداشتم همچون این افراد به اشتباه خود را برتر و بالاتر از همه میپنداشتم
ناشناس دوم و سوم محترم
برای دید درست تان، سپاس.
اما مگر سنوات خدمت قبل استخدام افراد جدیدالاستخدام 30 یا 35 ساله، محاسبه نمی شود؟
یعنی روز استخدام مثلا دارای سابقه 8 سال نمی شوند؟
سابقه بیمه ما برای بازنشستگی حساب میشه.
اما چون من مهر امسال پیمانی میشم. در جریان نیستم ک این سابقه قراردادیم در حقوق مهر امسال تاثیر داره یا ن.الان ب قراردادیها رتبه و طبقه تعلق میگیره ولی اینکه با پیمانی شدن این ۸ سال سابقه حساب بشه یا ن نمیدانم. تا حالا بخشنامه یا قانونی در این باره ندیدم.
جمله به شکل زیر درست است:
اجازه ندهید تا به شما نیز بقبولانند که دغدغه فکری معیشت، عمده ترین اندیشه زندگی است.
شده ام اما معلمان امروز با ۲/۵ میلیون تومان؟
برای همین مقایسه درست نیست.
بالاخره از جایی باید شروع کرد.
نگران نباشید در این نظام شما نیز به زودی پیر و باسابقه می شوید.
نکته بعدی که میخواهم تلنگر فکری باشد این هست خانم امامی و دیگران تا حالا بررسی کردید چرا این مقایسه حقوقی ناراحت کننده درون سازمانی شکل گرفته است.
یا فقط دوست دارید با تحقیر و سن سالاری و این پیش زمینه های کودکانه به موضوع نگاه کنید.
بروید ببینید به خصوص در یک سال و اندی قبل چگونه رفتاری با همکاران جوان خود داشتید یا انجام شده، حتما میدانید هر عملی، عکس العملی دارد
شاید حرف های من تلخ و نیشدار بلشد اما چاره نیست، پس با تحمل و دقت بیشتر بررسی کنید.
دقت کنید من اصلا این مباحث برایم مهم نیست تنها اصل من افزایش کیفیت آموزش و جامعه هست و حتی ربطی به شغل معلمی ندارد
خوشحالم که بالاخره به اصلی ترین نکته یعنی افزایش کیفیت آموزش رسیده اید. اگر از قبل نیز بدان معتقد بودید تحسین برانگیز است و از یک معلم، بجز این انتظاری نیست.
لطفا کلمات و یا جملات توهین آمیز متن بنده را ردیف کنید تا حق توضیح داشته باشم.
کدام سن سالاری؟ این وسط تنها چیزی که مهم نیست سن و سال است. بحث ما تجربه هست که البته گذر سن آن را محقق می سازد.
اگر از مطالعه مجموع یادداشت های بنده ، متعصب بودنم را دریافته اید، دیگر حرفی برای گفتن ندارم.
مراقب گفته های خودمان نباشیم
استفاده کننده اصلی از اوضاع آشفته، حضرات خواهند بود.
جوان عزیز، ما هم روزی جوان بودیم
و یا شما نیز روزی سالخورده خواهید بود.
وقتی معلم تازه وارد حتی از دانشگاه فرهنگیان میبینم هیچ وقت خودم را از نظر سابقه و سن مقایسه نمی کنم از نظر سن که آنها برخی ۱۲ سال از من کوچکتر باشند. اما طوری با آنها رفتار می کنم که عزت نفسشان بالا برود و حتی اگر از مم برتر هم باشند سعی می کنم از آنها چیز یاد بگیرم حتی سعی می کنم مشکلاتی که برای خودم پیش آمده برای آنها چیش نیاید و برای رفع این مشکلاتشان تلاش می کنم مثل الان
می توانید ببینید البته اگر دچار سوء تفاهم نباشید. و گرنه مجموع همکاران با سابقه من و شما و خود من، کی چنین نگاهی داشته ایم؟
ما به همه با چشم معلم نگاه می کنیم، این متن تجمع به قول خودتان نومعلمان است که چنین احساسی را القا می کند.
شما یا دیگر همکاران جوان و صدالبته در دفاع هر نظری فقط آقای احمدی، فصل تمیز را گشوده اید.
این متن سعی دارد تا متوجه سازد که مشکلات معلم باسابقه یا کم سابقه خود معلول نظام آموزشی است، پس برای اثبات خواسته های خودتان یا حقانیت آن نیازی به بزرگنمایی دریافتی آنان نیست.
تکرار می کنم من تو او ما شما ایشان همگی در نظام آموزشی فقط معلمیم و بالانشین و پایین نشین نداریم. لطفا قشربندی اجتماعی را درون سازمانی نکنید که شکاف و اختلافی بزرگ تر ایجاد می کند.
وقتایی که 6 ساعت تو جاده بودم برم و برگردم. وقتایی که دختر مجرد بودم و تو اون سن تنهایی تو بنگاهی ها تو شهر غریب دنبال خونه میگشتم.
یه بار ساعت 9 شب به برف و بوران و سرما خورده بودم و دنبال سواری بودم تا به روستایی که خونه گرفته بودم و درس میدادم برسم. مسیر پر از باغ و ناامن. فقط خواست خدا و دعای پدر و مادرم نجاتم داد.
اگر اینها رانت و سهمیه محسوب میشه خدا قسمت شما هم بکنه.
آیا شما در جهت منافع هم سن های خودتان قدم بر میدارید یا در جهت منافع اجتماعی ملی
آیا منکر سن سالاری و این نگاه در نظم و ساختار اداری اجتماع ما هستید؟
اگر هستید دیگر حرفی برای گفتن نمی ماند
و اگر نیستید پس حواستان باشد که چطور نگاه می کنید چون اینگونه مسائل ناخودآگاه عمل می کنند و هر کسی ممکن است بر آن آگاهی پیدا نکند
به نظر من یکی از آفت های وضع کنونی همین موضوع هست. البته اشتباه برداشت نشود منظور بهادادن بیش از اندازه بر همکار جوان نیست بلکه هر چیز خردمندانه و متعادل باید حرکت کند و دادن عزت نفس ملاک کار هست
این کامنت ها را با دقت بخوانید و منصفانه و به دور از تعصب نگاه کنید، چون اصلا از ابتدا من در قالب معلم تازه وارد و جوان دیالوگ نکرده ام
ما با رانت و ... استخدام نشدیم و بیسواد هم نیستیم. به لطف زاد و ولدهای دهه شصت و نیاز آموزش و پرورش استخدام شدیم. البته با گزینش های سخت در مناطق محروم. هر زمانی شرایط خودشو داره.
زمان استخدام ما شبکه های اجتماعی نبود که بتونیم بابت ظلمهایی که بهمون روا داشتن اعتراض کنیم. الان هم انتظار نداریم چنین رفتار و گفتار نسنجیده ای رو از شما ببینیم.
پرداخت حقوق شما با ما نیست. حق شما رو هم بین ما تقسیم نکردن. بگردید دنبال مسبب اصلی نه دیوارکوتاه.
باسابقه ای عصبانی شده و چند کلمه توهین آمیز نوشته که جای ایراد دارد، دلیل بر تعمیم ناروای شما نیست. شاید دغدغه های ایشان آنقدر فشار آورده که بعد خواندن متن قادر به کنترل خشم خویش نگردیده است.
اگر فرد بزرگ تر به کوچک تر خود احترام نگذارد، اصل احترام یاد گرفته نمی شود. همان جریان جامعه پذیری.
خطای این همکار قابل اغماض نیست و هیچکس از کلمات ایشان دفاع نمی کند، اما به دلیل پختگی سن، می توانم شرایط کنونی را بیشتر درک کنم. متأثر شدم اما علیرغم ناراحتی، تحمل کردم.
گاه سکوت بهترین تنبیه است.
و آگاهی نمی توانیم چیزی دیگر به یکدیگر ببخشائیم.
بنده هیچ سالاری ندارم، سن سالاری اصلا.
در کلاس درس برای از بین بردن فاصله ها، تا آخر خدمت به شوخی اما جدّی به دانش آموزان خود
می گفتم شما جوانید و من نوجوان.
آنها را بسیار دوست داشتم و دارم و شدت این دوست داشتن تا حدی است که نسبت به تمامی
دانش آموزان جهان ، احساسی واحد دارم.
هر دانش آموزی که در کی و برزن عبور می کند به من یادآور می شود که تو معلمی. برای همین یک حس انسانی ارزشمندی است.
جناب آقای احمدی، جوان عزیز و ارجمند
بر خود می بالم که که معلم جوانی در سنین جوانی قادر به بیان افکار خود در یک سایت تخصصی است.
این شانس بزرگی است که نسل شما دارد اما ما نداشتیم.
ادامه دارد........
طبیعی است نسل جدید معلمان از نسل قدیم باید متفاوت باشند. در متن نیز توهین نکرده ام، مختصری از تجربه 25 سال خدمت خود را تقدیم معلمان جوان
کرده ام، تا با درگیرهای ذهنی از مسایل حقوق و حاشیه های مغرضانه آن، عمر و جوانی خود را به هدر ندهند.
اصل ماجرا همان واژگان گوناگون ترک و فارس و عرب و رومی است که عنب و انگور و اُزم و استافیل را عامل اختلاف خود می دانستند، اما منظوری واحد داشتند.
حرف حساب همه ما یکی است اما لطفا حق خواهی را در حد و اندازه خود داشته باشید.
ادامه دارد.....
امید که تمامی نیروهای جوان دیروز و امروز آموزش و پرورش به تمامی آروزهای جوانی و زندگی خود با شادکامی و عزت و افتخار نائل شوند. رفاه شما امنیت خاطر ماست چون شما فرزندان ما و امید رهایی همه ما از ذلّت شرایط موجود هستید.
در پناه حق و سربلند باشید.
لایحه یطوریه که برای ما به بازنشستگی میخوره و شاملمون نمیشه. به قهقرا میریم و تنزل رتبه داریم. برای شما هم باید پوستتون کنده بشه تا بتونید نهایتا به رتبه 4 برسید. رتبه 5 فقط یه رویای دست نیافتنی باقی می مونه.
از معلمی که دستش به جایی میرسد توقع دفاع و بهبود کیفیت معیشت همه معلم ها هست مثل وزارت بهداشتی ها و ..
یکی از جملات کلیشه ای و غیر منطقی و سطح پایین را دقت کنید:
ما حقومان ۲۰ سال پیش ۲۰۰ هزار بود الان شما ۳ میلیون میگیری
خنده دار نیست
یا مقایسه پدری و مادری با فرزندی
به نظرم این حرکت معلم ها بسیار ریشه ای و شاید حتی فراتر از خواست های معیشتی هست و به نوعی حرکت اصلاحی در برابر تابوهای اجتماعی و اداری هست و به نظرم می توان آینده خوبی را در جهت آن دید و نشان دهنده تغییرات بنیادین هست
عوام یعنی مردم بیسواد یا کم سواد و البته معنای بد دیگری دارد که دور از شأن بود قید کنم. ما به این معلمان بی تفاوت می گوئیم.
ذکر مبلغ حقوق برای این است که هر سال با توجه به شرایط خود ، مبنای حقوق تعیین می شود. نمی توان خود را با فردی که 20 یا 30 سال خدمت کرده مقایسه کرد.
کسی نمی گوید مبلغ دریافتی معلمان تازه کار زیاد است، اما ما هم مشقت بسیاری تحمل کرده ایم تا امروز. بله بهترین دوران زندگی جوانی است، اما بیشتر ما تبه کردیم جوانی را تا بیابیم زندگانی را. که تاکنون هم نیافته ایم. اما کو جوانی! امیدوارم تن تان همیشه سالم باشد اما لابد دردهای والدین خود را تجربه
می کنید. لازم نیست حتما معلم باشند. اما به دلیل نوع شغل دردهای ما بسیار و طاقت فرساتر است.
تمجع 20 / 30 معلم تازه کار را ماشاء ا..... به همه چیز ربط می دهید. فرهنگ و آموزش قادر به حذف تابوهای بی مورد بیشمار در این مملکت نیست، یک تجمع دادخواهی برای پایین بودن حقوق، به این افتخار نائل خواهد آمد؟
اما در مورد معلم عوام و معلم خاص، همانطور که در جامعه و جود دارد در هر قشر و صنفی هم هست
چون همان قشر و صنف از خود مردم هستند و مردمی هم که وارد این سیستم شده اند یکدست نیستند و عام و خاص دارند
و منظور از عوام و خاص تفاوت تحصیلات و حتی نوشتن و شاعری و .. نیست بلکه منظور افرادی هست از ذهن های مختلفی برخوردارند و توان ذهنی خاصی دارند مثلا عده کمی توان ذهنی منطقی خوب یا توان درک اجتماعی خوب یا توان ذهنی هندسی و ... در زمینه های مختلف دارند. معلم خاص ما بسیار کم داریم و آنهایی که هستند در محدودیت یا سرکوب قرار دارند
عده ای از معلم های خاص را میتوان در تاریخ و یا بعضی جاها دید و یکی از ویژگی های آنهایی که فعالیت اجتماعی بیشتری به نظرم و کاملا مشخص هست اینکه مثل بقیه نیستند و دید گسترده ای نسبت به موضوعات دارند
در برابر کلمه خاص، عام قرار دارد نه عوام.
یعنی عموم ی همگان.
اما معنای عوام همان است که عرض کردم.
و به نظرم ایرادی ندارد و عوام به کار بردم بیشتر چون کلمه ای هست که که بیشتر برای اینگونه افراد به کار میرود و کمتر می گویند مردم عام یا عام
عام و خاص در جاهای دیگر شاید کاربرد بیشتر داشته باشد
همان معنایی که گفتید و دقیقا همان هم منظور من هست چون واقعا چنین تقابلی هست و با ریاکاری و چشم پوشی نمی توان پنهان کرد
کلمه عام و خاص و عوام و خواص همه در یک گروه اند
عوام جمع مکسر عام یا عامه عربی هست و خواص جمع مکسر خاص یا خاصه هست
و از نظر معنی لغوی هم عام مشخص هست و دو معنی بی سواد و عموم مردم را دارد اما بیشتر در برابر خاص قرار می گیرد و معنی عامی و بی سواد و .. دارد ولی کمتر استفاده به عنوان بی سواد و سطح پایین کاربرد دارد
و عوام یک اصطلاح جا افتاده برای این مفهوم هست به نظرم
و
اگر میخواهید نقد کنید از دیدگاهی مشخص تا جایی که امکان دارد بدون طرفداری باشد
اما این متن فاقد چنین امتیازی برای آوردن کلمه نقد هست و چنین متن هایی فاقد کاربرد برای منافع اجتماعی ملی هست
شاید بهتر باشد بر این متن، کلمه اعتراض به متن ... یا نگاهی به متن ....
ارزش بسیاری از کلمات مسخ شده است ولی حداقل آنهایی که ادعا دارند این کلمات را به درستی به کار ببرند.
کلمه نقد به هر صورت بیشتر بار علمی و تا حدودی غیرمتعصبانه و دارای نفع محسوب می شود
ناشناس محترم، حق شماست که با باوری دلخواه خود موافق باشید. اما مرزبندی و برچسب زنی را فقط دو سه نفر و به تازگی آغاز کردند.
معتقدم فاکتور سن و سال بهترین معیار تکامل فکری است. شما نیز چند سالی دیگر همانند منِ متعصبِ محافظه کار خواهید اندیشید!
برای لرزش های بوجود آمده در " مای معلمی " که وانمود می کند من در مقابل شما هستم، بسیار متأسف هستم.
اینکه با کلمات و برچسبهای مختلف رو همکارایی که هیچ دخالتی در حقوق و دریافتی شما ندارن بخواهید کارتونو پیش ببرید و دو دستگی و تفرقه ایجاد کنید بیشتر چوبشو خودتون میخورید.
سرکار خانم امامی بزرگوار! واژه های نومعلم و پیرمعلم هم امروز و اینجا ساخته نشده خیلی وقته در شبکه های اجتماعی دارن ازشون استفاده میکنن. صبر ما هم اندازه داره. توان فرستادن بچه هامون به خارجو نداریم. مجبوریم بدیم دست همین معلمهایی که امروز دارن همه جوره به ما توهین میکنن. باید یه جایی تکلیف مشخص بشه و سنگهامونو وا بکنیم.
خدا وکیلی خودتون راضی میشید امثال احمدی با این طرز بیان و تفکر معلم فرزند یا نوه تون باشن؟
معلم قوی و پرجرات که بتونه بچه ها رو مثل خودش قوی آموزش بده خیلی عالیه. ولی چیزی که معلمای جدیدالاستخدام دارن میگن افراط بیش از حده. فرافکنی و پایمال کردن حقوق دیگرانه. بی حرمتی و بدزبانیه.
نمیدونم تعریفشون از سواد چیه که اینهمه خودشونو باسواد میبینن و بقیه رو بی سواد. کتابها که هرروز دارن لاغرتر میشن. اگر تدریس مجازی و اینترنت ملاکه که تدریسهای ما همه جا پخش شده همه دارن استفاده میکنن.
با فلسفه بافی وبازی باکلمات چرخ زندگی نمی گردد امروز خانه زیر یک میلیارد تومان نداریم اتومبیل زیر صدمیلیون وجود ندارد مخارج زندگی سربه فلک کشیده بااین اوصاف آیا می توان با حقوق ۲۵۰۰زندگی کرد کمی انصاف هم خوب است بحث سابقه نیست بحث این است که حقوق باید به اندازه ای باشد که حداقل دخل و خرج برابر باشد اگرفرزندشما معلم بود واین حقوق ناچیزرا می گرفت باز همین حرف هارا می زدید گرچه حقوق معلم باسابقه هم دندان گیر نیست بحث اصلی فقرتمام معلم هاست که باید ازبین برود تا صدایی درنیاید کسی به دنبال حل مشکل نخواهدبود
کسی نمی گوید حقوق شما زیاد است. در متن نیز اشاره کرده ام که حق دارید نباید شما هم مشقت های ما را تحمل کنید و حق ازدواج و مسکن دارید و......
لطفا مسایل را در هم فرو نبرید.
حقوق بسیاری از اقشار از جمله مجموع فرهنگیان و کارگران در حد نازلی قرار دارد.
از شما بابت این مطلب وپاسخ منطقی که به من دادید تشکرمی کنم
جناب آقای پورسلیمان
مدیر محترم سایت صدای معلم؛
از این که چون همیشه صبورانه به درج نظرات همکاران
و پاسخ های بنده پرداختید و متحمل زحمتی مضاعف شدید قدردانی کرده و پوزش می طلبم.
سپاس برای تمامی شایستگی ها.
خانم امامی
سپاس از محبت شما .
مهم ایجاد فضای گفت و گو بدون برچسب زدن و سایر مکانیسم های دفاعی روانی است .
به عنوان مدیر این رسانه می توانم گواهی دهم که اکثریت یادداشت ها و مطالب انتقادی صدای معلم توسط معلمان با سابقه و باانگیزه تنظیم می شوند .
معلمان جدید الورود اگر قرار است سهمی در تحول داشته باشند باید با شناسنامه و هویت واقعی ابراز وجود کنند .
لازمه آموزش ما ، معلم حرفه ای است و نه کارمند .
پایدار باشید .
اول اینکه این موضوع را به جوانی و سن و ... ربط می دهید که این باز ناشی از همان نگاه ناخودآگاه سنی هست
و این جا می توان جانبداری را دید
دوم
این چه تفاخری است که بر شناس بودن خودتان می کنید
در عدم شناس بودن دلایل زیادی هست
که می توان دو دلیل کلی آورد
۱.شخصی
ممکن است شخصی نخواهد دیده شود که در طول تاریخ هم بوده که با نام مستعار یا به نام شخص دیگری برخی کار کرده اند
۲.محیطی
حکومت دیکتاتوری یا خود مردمی که دنبال پرونده سازی هستند
و عدم احساس امنیت که برای بسیاری به نظرم منطقی هست مخصوصا برای معلم جوانی که می تواند برایش راحت تر دردسر شد
و دیگر اینکه با ناشناس بودن راحت تر و بدون خودسانسوری می توان حرف زد که در صورت شناس بودن خود شما هم توان آن را ندارید
پس بهتر نیست قبل از برچسب زدن یا هر گونه سخن از قبل خوب آن را سنجید ؟
البته از کسی که تعصب داشته باشد، یا ناخودآگاه عمل می کند چنین توقعی نیست
سلام
1- در بیان مسائل خیلی حاشیه می روید و مانند بسیاری از معلمان دچار " پرگویی " می شوید .
2- حرف شما از یک جنبه صحیح است . ایرانیان در طول تاریخ شفاف نبوده اند .
( یادداشت " چرا از شفافیت می ترسیم " نوشته آقای مهرآیین را در صدای معلم مطالعه کنید و فیلم پیوست آن را هم با حوصله نگاه کنید )
اساسا فرهنگ ایرانی میانه ای با شفافیت ندارد چون در ذات خود مسئولیت پذیر تربیت نشده است .
ایرانی تصور می کند همه چیز را می داند و دچار توهم خودشیفتگی است .
3- قطعا ساختن جامعه هزینه دارد . ایجاد دموکراسی و رسیدن به آزادی نیازمند صرف انرژی ، وقت و... است .
اما چون ما اصولا آدم های تنبلی هستیم و در دنیا به میان بر زدن و کلک زدن و دور زدن قانون مشهوریم به طرق مختلف اعمال خود را توجیه می کنیم .
نمونه عینی آن فرهنگ رانندگی ایرانیان است که در هیچ کجای دنیا قرینه ای ندارد !
4- کسی که با شناسنامه سخن می گوید لاجرم می باید مسئولیت سخنان خود را هم بپذیرد و با حساب و کتاب حرف بزند .
مگر آن که هدفش فقط تخلیه روانی و سبک کردن خودش باشد ...
هر چند صدای معلم یک رسانه آزاد و مستقل است و همه در چارچوب قانون می توانند نظرات خود را بیان کنند .
پایدار باشید .
تنها حرف هایی در توجیه حرف های خودتان بود
میتوانم یکی یکی این موارد را تحلیل کنم که ایراد دارد و به طور مطلق درست نیستند
ولی اگر قرار بر این باشد که هر کس فقط نظر خودش را بدون تمرکز روی نظر دیگری بزند، بحثی وجود ندارد و شکل نمی گیرد و میشود گفت همه درست یا همه غلط می گویند
و در اینجا فقط حرف زده شده و اینکه درست و غلط باشد خارج از بحث هست
اگر میخواهید دیالوگ منطقی باشد روی موارد گفته من جواب دهید، نه سخنرانی کنید
نقدینگی در کشور به وضعیت انفجار رسید
یک اقتصاددان در مورد موضوع هدایت نقدینگی گفت: دولت آینده باید از همان روز اول برای هدایت نقدینگی در اقتصاد کشور را اجرایی کند. وضعیت نقدینگی در کشور به یک وضعیت انفجاری رسیده است.
این افرادی که اهداف تجمعات اعتراضی را به نفع خود تمام می کنند، فقط به نوعی می خواهند اعتراض مردم به جایی نرسد .وهمیشه این کارشون هست.بنابراین با این کارهای اختلاف انگیز است که گرو های مختلف از رسیدن به اهداف رو متفرق می کنند. تمنایی که از همه معلمین دارم این است که دامن به این صحبت ها نزنید تا با اتحاد به هدف برسیم شک نکنید این افرادی که این نوع تفرقه انداختن معلم نبودن وخواهم که بین ما تفرقه بندان
تنها در جهت تحقیر و گفتن از نگاه سن سالاری وارد موضوع شدید.
در مورد آنچه که از مداد العلما برداشت کردید باید گفت عجله کردید.
اشتباهتان این بوده هست که اول علما را دانشمند گرفتید و احتمالا دانشمند به معنای امروزی در حالی که این کلمه در اصل به معنای علمای دینی معنی شده یا کسانی که در راه توحید و دین کار فکری می کنند
ولی گروه های مختلف خیلی از روایات و آیات به نفع خود استفاده کرده اند
شاید معلم عالم دینی هم نباشد اما فعلا در این حکومت کم از عالم و مربی دینی ندارد و اگر علما را اهل علم دینی بدانیم معلم هم می تواند شامل شود
هر چند از منظر دیگر هم می توان بررسی کرد
درست است الان اکثر معلم ها واقعا عالم دینی یا غیر دینی نیستند اما در اصل باید اینچنین باشند و یک معلم واقعی اینچنین باید باشد اینکه نیستند و همه نیستند ربطی به موضوع ندارد و ذات کلمه را نمی تواند تغییر دهد
از نظر لغوی کلمه معلم و علما و عالم آنقدر به هم نزدیک هست که استفاده کلمه معلم را نزدیک تر از هر کلمه ای می کند
و کلمه معلم خود به معنی کسی که تعلیم علم می کند و در کار علم و دارای علم هست مثل کلمه مدبر، مکبر، مفتح
از روی کتاب درس دادن کجایش نشانه
دانشمندی معلمان است؟
زکریای رازی هستید یا فارابی؟
دانشمند جوینده، پرسنده، یابنده هست
با خون جگر.
مقدس مآبی هم حدی دارد، شعار نده
واقع بین باش.
راستی از ۲۰۰ هزار چرا فقط شما مدافع
مخالفت با همکاران مجرب خود هستید؟
این زیاد نشانه خوبی نیست ها!
و با توجه به حرف هایی که زدی مشخص هست اصلا دقت و توجه نکردی
متن کاملا گویای همه چیز است.
نه محافظه کارانه است و نه بر اساس تعصب.
فقط کافی است بدون جانبداری شخصی به خواندن آن برای چندین بار بپردازید. مسلما متوجه نکات بیشتری خواهید شد. اطاله کلام باعث گم شدن اصل موضوع می شود. تکرار واژگانی خاص، گویای منطقی و یا برحق بودن آنها نیست. در هر کشوری حقوق شاغلین تازه کار با افراد مجرب متفاوت است.
حال عدالت اجتماعی در این جامعه می لنگد، لطفا شما بدون هر نوع محافظه کاری به نقد و بررسی آن بپردازید. منطق برای خود صُغری و کُبری مشخصی نسبت به موضوع واحد دارد. نمی توان در مورد بهار سخن گفت اما از الکترونیک نوشت.
امیدوارم به تمام آرزوهای خود برسید. و روزی ایران نیز گلستان رؤیاهای شما جوانان باشد. با پاسخگویی تکراری ، بنده از نوشتن باز می مانم. شاید موضوع بعدی داستان چگونگی شکسته شدن مای معلمی باشد. اگر پرسش و حرف جدیدی باشد در خدمت خواهم بود.
200 هزار نیروی حق التدریس، نهضتی پیش دبستانی با درآمد کمتر از 2 میلیون. (منبع ایسنا :پرونده استخدام ۴ گروه معلمی در آموزش و پرورش بسته می شود؟)
30 هزار سربازمعلم با درآمد زیر 1 میلیون.
16 هزار قراردادی با درآمد حداقل حقوق 3 میلیون.
200 هزار نیروی تازه استخدام با درآمد 2/5 تا 4/5 میلیون.
خب اینها نصف جمعیت معلمان. با میانگین درآمد 2/700 تمن.
جمعیت کل معلمان 1 میلیون نفر. حال طبق چ حساب کتابی میانگین حقوق آنها 7 میلیون است؟
جواب در صورتی ک حقوق بقیه معلمان ک سابقه بیشتر از 5 سال دارند ، 10 میلیون باشد یعنی حقوق افراد بالای 25 سال سابقه باید 15 میلیون تمن باشد. ک جزو محالات است.
200 هزار نیروی حق التدریس، نهضتی پیش دبستانی با درآمد کمتر از 2 میلیون. (منبع ایسنا :پرونده استخدام ۴ گروه معلمی در آموزش و پرورش بسته می شود؟)
30 هزار سربازمعلم با درآمد زیر 1 میلیون.
16 هزار قراردادی با درآمد حداقل حقوق 3 میلیون.
200 هزار نیروی تازه استخدام با درآمد 2/5 تا 4/5 میلیون.
خب اینها نصف جمعیت معلمان. با میانگین درآمد 2/700 تمن.
جمعیت کل معلمان 1 میلیون نفر. حال طبق چ حساب کتابی میانگین حقوق آنها 7 میلیون است؟
جواب در صورتی ک میانگین حقوق بقیه معلمان ک سابقه بیشتر از 5 سال دارند ، با 10 میلیون باشد یعنی حقوق افراد بالای 25 سال سابقه باید 15 میلیون تمن باشد. ک جزو محالات است.
200 هزار نیروی حق التدریس، نهضتی پیش دبستانی با درآمد کمتر از 2 میلیون. و چون فقط 7/5 ماه در سال درآمد دارند، میانگین درآمد آنها 1 میلیون میشود(منبع ایسنا :پرونده استخدام ۴ گروه معلمی در آموزش و پرورش بسته می شود؟)
30 هزار سربازمعلم با درآمد زیر 1 میلیون.
16 هزار قراردادی با درآمد حداقل حقوق 3 میلیون.
200 هزار نیروی تازه استخدام با درآمد 2/5 تا 4/5 میلیون.
خب اینها نصف جمعیت معلمان. با میانگین درآمد 2/200 تمن.
جمعیت کل معلمان 1 میلیون نفر. حال طبق چ حساب کتابی میانگین حقوق آنها 7 میلیون است؟
جواب در صورتی ک حقوق بقیه معلمان ک سابقه بیشتر از 5 سال دارند ، 10 میلیون باشد یعنی حقوق افراد بالای 25 سال سابقه باید 15 میلیون تمن باشد. ک جزو محالات است.
در کامنت قبلی بجای 10. عدد 12 میلیون درست است
وعقل رشد نیابد مگر به علم و تجربه و سن و سال.
و در کل نیز می توان به این سخن در خصوص تربیت فردی استناد کرد:
تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است
اصل بد نیکو نگردد چونکه بنیادش بد است
و دیگر سخن:
اینچنین گفتست رسول نیکو جاه
ذره عقلت به از صوم و صلاه
اینها را خدمت آن عزیزی عرض کردم که برای همه معلمین حقوق برابر می خواهد و به بزرگان حوزه تعلیم و تربیت جسارت روا می دارد.عیب بکارگیری امثال این افراد در شغل معلمی را در گزینش ناصحیح می دانم.
بنده 37 سال سن دارم متاهل هستم و مستاجر و یک سال هست که استخدام پیمانی ماده 28 شدم.با حقوق دو و نیم میلیون
البته به خاطر این که به خدمت مقدس سربازی رفتم با این سن تونستم استخدام بشم
شاید خیلی از شما معلمان باسابقه و با تجربه فقط چند سالی از من بزرگتر باشید و من کاملا درک میکنم که شما عزیزان چه مشقت هایی داشتید.
قطعا شما به آنچه که استحقاق داشتید نرسیدید و اجرای صحیح طرح رتبه بندی حق شماست و من واقعا از ته دل برای شما خوشحال میشم واقعا از ته قلبم میگم اگر اجرای این طرح کمی از خستگی سالها زحمت شما رو کم کند.
اما برای خودم واقعا از ته قلبم متاسف هستم که بعد از تحمل سختی های فراوانی که توی سالهای جوانی داشتم به این جا رسیدم و هنوز هم کوله بار مشکلات روی دوشم هستم.از جوانی تا به پیری از پیری تا به کی؟؟ من از قانون و سند سر در نمیارم فقط میدونم حق من و شما این نیست و نباید بین ما تفرقه ایجاد شود.