گروه رسانه/
پرتال اداره کل آموزش و پرورش شهرستان های تهران نوشت : ( این جا )
جلسه شورای معاونین آموزش و پرورش شهرستان پردیس با حضور یوسف بهارلو معاون پژوهش ، برنامه ریزی و توسعه منابع اداره کل آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران ، روسای ادارات معاونت پژوهش برنامه ریزی و توسعه منابع اداره کل آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران و مدیر آموزش و پرورش منطقه در پردیس برگزار شد.
به گزارش اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران ،یوسف بهارلو معاون پژوهش ،برنامه ریزی و توسعه منابع اداره کل آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران با اشاره به اینکه مدیریت در شرایط بحران است که میتواند منجر به خلاقیت و ایجاد امید و انگیزه در جامعه شود، اظهار داشت : مدیریت در شرایط عادی چندان کار پیچیدهای نیست بلکه ما باید بتوانیم در شرایط خاص و با وجود مشکلات به طرحها و برنامههای ابتکاری دست یابیم .
وی با اشاره به اینکه پاسخ گویی و مسئولیتپذیری فرهنگ سازمانی اداره کل آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران است ، تاکید کرد: شفافیت ،اعتماد سازی ، پاسخ گویی و مسئولیتپذیری باید در هر سازمانی نهادینه شود تا آن مجموعه بتواند به اهداف سازمانی خود دست یابد.
بهارلو با تاکید بر اینکه انتقال تجارب در بین همکاران باید به شکل جدی دنبال شود، تصریح کرد: تا وقتی که ذهن ها در یک مجموعه به یکدیگر نزدیک نشود نمیتوان در آن مجموعه به موفقیت دست یافت و نباید فراموش کنیم کار سیستمی در حوزه مدیریت نخستین عامل موفقیت در هر سازمانی است .
این مقام مسئول با اشاره به اینکه اداره کل آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران در توسعه فضاهای رفاهی در سطح کشور در جایگاه بالا و خوبی قرار دارد ،خاطرنشان کرد : در ایجاد فضاهای رفاهی و فراهم نمودن امکانات معیشتی برای همکاران فرهنگی از هیچ کوششی دریغ نخواهیم کرد و توسعه و گسترش این فضاها در دستور کار جدی این معاونت است.
معاون پژوهش برنامه ریزی و توسعه منابع اداره کل آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران با اشاره به جمعیت پذیری شهرستانهای استان تهران و تراکم جمعیت دانش آموزی در این استان اظهار داشت : باید در زمینه فراهم نمودن زیرساختهای لازم در این راستا ها حرکت های گسترده ای صورت گیرد و بتوانیم با برنامه ریزی دقیق از منابع موجود حداکثر استفاده را ببریم. »
این سخنان معاون پژوهش ،برنامه ریزی و توسعه منابع اداره کل آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران در حالی بیان می شوند که هنوز این اداره کل به گزارش منتشره در « صدای معلم » با عنوان : « انتقاد از از وضعیت مدیریت آموزش و پرورش در نواحی یک و دو شهرری » پاسخی ارائه نکرده است . ( این جا )
در این گزارش که توسط مسئول سازمان معلمان شهر ری برای این رسانه ارسال شده بود به مسائلی مانند : « فقدان امکان گفت و گو میان مدیران آموزش و پرورش و سازمان معلمان ری و عدم اقبال به شنیدن نقد و گفت و گو به دلیل فقدان شفافیت، وضعیت تاسف بار و فرمایشی شکل گیری انجمن های اولیاء و مربیان، عدم کارایی کانون های فرهنگی تربیتی و مبدل شدن به حیاط خلوت و ایفای نقش صرفا به عنوان مکان برگزاری جلسات به جای ایفای نقش مولد در حوزه فرهنگ و هنر و فعالیت های تربیتی محتوایی، ضعف های حوزه معاونت پرورشی در آموزش و پرورش نواحی یک و دو شهرری به دلیل عدم حضور نیروهای آشنا به حوزه فرهنگ و هنر و ظرفیت های اجتماعی فرهنگی شهرری، عدم استقلال مدیران در تصمیم گیری ها و ضعف های فاحش مدیریتی ایشان در نواحی یک و دو شهرری، اعمال فشارمافیایی تشکل های سنتی انحصارطلب و برخی نمایندگان مجلس در انتصاب مدیران که مانع از انتصاب مدیران شایسته و کارآمد در شهرری در طول سالیان گذشته شده است، وضعیت خودمختار و افسارگسیخته برخی مدارس هیات امنایی خاص شهرری در اخذ سلیقه ای شهرری و تحمیل و تدریس برخی مواد درسی فراتر از ظرفیت کتاب های درسی به دلیل ایجاد فضای کاذب رقابتی جهت ثبت نام در آن مدارس و اخذ امتیازات از اولیاء جهت ثبت نام در این گونه مدارس به اصطلاح خاص شده که حتی به سیستم بازرسی و پاسخگویی به شکایات و سایر سیستم های نظارتی آموزش و پرورش هم پاسخگو نیستند ... » اشاره گردیده بود .
پایان پیام/
مقدمه
علوم اجتماعی حول تحولات و دگرگونی پدیده های اجتماعی می چرخد. اگر قوانین علوم محض نسبتا پایدار به نظر می رسند این مهم در علوم اجتماعی با تأثیرپذیری از بسیاری از عوامل طبیعی و غیرطبیعی ، تغییرپذیرند. به امر آموزش در مدارس اشاره می نمایم.
روزگاری ، وقتی از واژه یا فرآیند آموزش سخن گفته می شد حداقل در جامعه ما دیگر از حضوری بودن آن ، هیچ بحثی به میان نمی آمد. اما امروز با تأثیر پذیری از تسرّی جبری ویروس کرونا و جهان شمولی آن با تمامی عوارض هولناک و مخاطره آمیزش ، آموزش حضوری در مقابل آموزش مجازی قرار گرفته و عوالم و تظاهرات نمادی خود را گم کرده است. البته این مهم بیشتر در کشورهای کمتر توسعه یافته مشهود است ، چون کشورهای پیشرفته همانند ما در برابر این اتفاق ناگوار ، غافلگیر نشده اند و از آن به عنوان بحران مدیریت یاد نکرده اند ، آنان دهه ها و یا سده هاست که آموزش رایج خود را با تکنولوژی آموزشی ترکیب نموده اند.
منظورم حضور کم رنگ تکنولوژی آموزشی در مدارس ما نیست. جایی که ما تکنولوژی را در اتاقی محبوس کرده ایم و هیچ دانش آموزی و حتی گاه معلمی (که البته حوصله و فرصت و میل معلمان کمتر به استفاده شخصی و منفرد از آن گرایش دارد) اجازه استفاده از وسایل الکترونیکی موجود در آن را بدون حضور آقا بالا سر ندارد. تکنولوژی سال هاست که در اختیار آموزش و پرورش کشورهای پیشرفته است و نگاه پادگانی ما در مدارس متاسفانه اجازه تصوری به جز ایجاد محدودیت و کنترل انضباطی دانش آموزان نداشته است. آنان آموزش حضوری را ولو با احتمال ریسکی بالا برای تضمین و حفظ سلامتی ، ترجیح می دهند ولی ما تصور کرده ایم که آسمان دهان باز کرده و آموزش مجازی به عنوان یک معجزه الهی و تنها طریق مصلحت نظام آموزشی بر ما نازل شده است.
یکی از وظایف اصلی وزارتخانه آموزش و پرورش چیست ؟
تا دیروز بیشتر صحبت وزیر آموزش و پرورش و سازمان نوسازی توسعه و تجهیز مدارس کشور ، پیرامون مدرسه سازی و بازسازی مدارس مخروبه و خطرآفرین طرح می شد و با تحریک حس نیکوکاری خیّرین مدرسه ساز ، آنان را بدین فعلِ حسنه ترغیب می نمود. تا حدی که این خیّرین خود تبدیل به یکی از ساز و کار ساختار اداری این سازمان گردیده و عمل خیر بیشتر به یک کارکرد نمایشی غیرقابل اعتماد و غیر قابل تحسین برانگیز تبدیل می شد.
و امروز در وانفسای تبادل بی سرانجام اعتقادی به ارجحیّت آموزش حضوری یا مجازی توسط معلمان و فرهنگیان و مسئولان و اولیا و حتی دانش آموزان و به دور از بهترین شرایط و حالت ممکن یعنی ترکیبی از هر دو ، آنچه که ظاهرا فراموش شده است نیاز چندین دهه ای مدارس به مرمت و بازسازی و تعمیرات جزئی و کلی است. نیک می دانیم که یک ساختمان خالی به دلیل عدم انجام کارهای ضروری برای حفظ نظافت و نگهداری ، به مرور مستهلک تر می شود و تخریب آن اجتناب ناپذیر است.
حال در این شرایط که هزینه برق و آب و گاز و سرانه مدارس ، صرف مدارس نمی شود و به آب و برق و گرمایش کل مدرسه ای که شاید فقط مدیر و معاون و چند نقش محدود دیگر در آن است نیازی نیست ، بهترین فرصت برای مدیران مدارس و مسئولان ادارات هست تا به تشخیص نیازهای ضروری ساخت و ساز و یا تعمیر و نصب رادیات و تازه کردن سیم کشی کهنه و خطرناک برخی از مدارس ، تخریب سرویس های بهداشتی عهد عقیق و ساخت دوباره آن ، رنگ آمیزی و نقاشی کلاس ها و کریدورها و سرویس های بهداشتی و غیره ، شناسایی کانون های خطر و بهینه سازی حیاط مدارس ، ایجاد فضای سبز در جای جای مدارس ، نصب شیشه های جدید به جای شکسته های آن ، تعمیر لولاهای خراب درهای کلاس که اکثرا با تخته پاک کن بسته می شوند ، تکمیل و تجهیز امکانات ورزشی و آزمایشگاهی و کتابخانه ای و تکنولوژی آموزشی و....
جناب وزیر و معاون محترم نوسازی توسعه و تجهیز مدارس کشور ،
الان اگر جبر روزگار ، درِ مدارس را بسته و غم و اندوهی وصف ناپذیر به جامعه تحمیل نموده است و طراوت و شادابی و نشاط حضور در مدرسه و کلاسِ درس را از منِ معلم و دانش آموز گرفته است ، بهترین فرصت برای شماست تا قدر گوهر زمان را بدانید و برای فردای نه چندان دور سرمایه گذاری ارزشمند و تحسین برانگیزی بنمایید.
از عنوان معاونت مربوطه دو واژه ارزشمند " توسعه " و " تجهیز" گویای کارکرد اصلی آن است اما دریغ و صد افسوس که برداشت ما با عجین کردن خیّرین مدرسه ساز با این واحد اداری ، هر دو را به وادی فراموشی سپرده است. اگر سرکشی به تمام مدارس کشور در تمامی مناطق روستایی و شهری و..... به دلیل سختی امر غیرممکن و به دلیل حاکمیت ویروس کرونا مخاطره آمیز هست ، از مدیران حاضر در مدارس بخواهید تا نیازهای بازسازی و تعمیر مدارس خود را فهرست بندی و از طریق همان فضای مجازی به شما نیروهای ستادی ارسال نمایند تا جهاد نوسازی حقیقی را با همکاری یکدیگر ممکن بسازید.
حال با استناد به بودجه پیش بینی شده در سال 1400 برای وزارت آموزش و پرورش پرسشی که به ذهن می رسد این است که اعتباری مشابه با کمی بیشتر و یا کمتر از آن را در سال 1399 چگونه و کجا هزینه کرده اید ؟!
با هم نیم نگاهی به جدول بودجه سال 1400 بیندازیم تا شاید قدری به تأمل بنشینیم !
جدول جزئیات بودجه آموزش و پرورش در سال 1400
عنوان | بودجه ( تومان) |
وزارت آموزش و پرورش |
۴۸۱ میلیارد و ۳۱ میلیون و ۴۰۰ هزار |
دبیرخانه شورای عالی آموزش و پرورش |
۱۱ میلیارد و ۶۰۰ میلیون |
ادارات كل آموزش و پرورش استانها |
۸۹ میلیارد |
سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي |
۱۱ میلیارد و ۶۰۲ میلیون |
كسورات بازنشستگي سهم دولت مشتركين صندوق بازنشستگي كشوري |
۸ هزار میلیارد |
كمك به تامين سرانه دانشآموزي |
هزار و ۱۲۸ میلیارد و ۱۳۷ میلیون و ۶۰۰ هزار |
طرح جامع حمايت و ارتقا |
هزار و ۶۵۶ میلیارد و ۳۶۲ و ۶۰۰ هزار |
کمک به صندوق حمایت از توسعه مدارس |
۱۰۰ میلیارد |
سازمان مدارس غير دولتي و مركز توسعه مشاركت هاي مردمی |
۴۰ میلیارد و ۱۵۷ میلیون و ۶۰۰ هزار |
سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان |
۷۲ میلیارد |
برون سپاري و توسعه مشاركت در آموزش کاردانش |
هزار و ۱۶۳ میلیارد و ۶۱۶ میلیون |
فعاليت هاي پرورشي و امور تربيتي |
۳۳۷ میلیارد و ۴۹۸ میلیون |
كمك به صندوق ذخيره فرهنگيان |
۵۹ میلیارد و ۸۵۰ میلیون |
دانشگاه شهيد رجائي |
۱۱۸ میلیارد و ۸۵۴ میلیون و ۷۰۰ هزار |
فعاليتهاي تربيت بدني و ارتقای سلامت |
۶۱۴ میلیارد و ۲۸۳ میلیون و ۳۰۰ هزار |
توسعه كمي و كيفي آموزش پيش دبستانی |
۷۰ میلیارد و ۴۰۰ میلیون |
كيفيت بخشي به فعاليتهاي آموزشي، پرورشی و توسعه عدالت آموزشي |
۲۰۹ میلیارد و ۴۹۱ میلیون |
سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي - موزه تاريخ تعليم و تربیت |
یک میلیارد |
سازمان نوسازي ، توسعه و تجهيز مدارس كشور |
۴۵ میلیارد |
اداره مدارس خارج از كشور |
۴۷ میلیارد و ۱۰۰ میلیون |
خريد خدمات آموزشي در مناطق مورد نياز |
۹۴۰ میلیارد و ۱۲۵ میلیون |
دانشگاه فرهنگيان |
هزار و ۸۴۶ میلیارد و ۳۵ میلیون |
سازمان آموزش و پرورش استثنايي |
۲۴۲ میلیارد و ۷۲۵ میلیون |
سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي- پژوهشگاه مطالعات |
۱۲ میلیارد و ۴۵۰ میلیون |
نهضت سواد آموزي |
۳۰۷ میلیارد و ۱۱۱ میلیون و ۵۰۰ هزار |
منبع جدول : YJC ( سایت باشگاه خبرنگاران جوان )
از منبع ذکر شده جهت استحضار خوانندگان گرامی ، نکاتی مهم تقدیم می گردد :
" در بندهای لایحه بودجه علاوه بر ردیفهای اعتباری که در آموزش و پرورش بخش عمده آن اعتبارات هزینهای است، به وزارتخانههای آموزش و پرورش علوم و بهداشت اجازه داده میشود به منظور ساماندهی و بهینه سازی کاربری بخشی از املاک و فضاهای آموزشی ورزشی و تربیتی خود با رعایت ملاحظات آموزشی و تربیتی نسبت به احداث بازسازی و بهرهبرداری از آنها اقدام کند.
تغییر کاربری به پیشنهاد شورای آموزش و پرورش استان همچنین هیئت امنای هر دانشگاه و تصویب کمیسیون ماده ۵ قانون تاسیس شورای عالی شهرسازی و معماری ایران با اصلاحات و الحاقات بعدی صورت میگیرد و از پرداخت تمامی عوارض شامل تغییر کاربری نقل و انتقال املاک هفت گواهی بهره برداری احداث تخریب بازسازی و سایر عوارض شهرداری معاف است.
علاوه بر آن به دولت اجازه داده میشود مبلغ ۲۰ هزار میلیارد ریال اوراق مالی اسلامی منتشر کند تا برای احداث تکمیل و تجهیز فضاهای آموزشی ، پرورشی و ورزشی آموزش و پرورش به مصرف برسد این اوراق خارج از سقف پیش بینی شده در جدول شماره ۴ ماده ۷ قانون برنامه ششم توسعه بوده و بر اساس ابلاغ اعتبار و تخصیصهای صادره به مصرف میرسد. از عنوان معاونت مربوطه دو واژه ارزشمند " توسعه " و " تجهیز" گویای کارکرد اصلی آن است اما دریغ و صد افسوس که برداشت ما با عجین کردن خیّرین مدرسه ساز با این واحد اداری ، هر دو را به وادی فراموشی سپرده است.
همچنین در راستای تحقق ماده ۷۸ قانون الحاق برخی مواد به قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت و در جهت اجرای اصل سیام قانون اساسی آستان قدس رضوی و آن دسته از موسسات و بنگاههای اقتصادی زیرمجموعه نیروهای مسلح و ستاد اجرای فرمان امام به استثنای مواردی که به اذن ولی فقیه مبنی بر عدم پرداخت مالیات یا نحوه تصفیه آن را دارند موظفند نسبت به واریز مالیات خود به خزانه اقدام کنند؛ معادل درآمد واریزی از محل ردیفهای مربوط به منظور توسعه عدالت آموزشی ، نوسازی مقاومسازی و خرید تجهیزات برای مدارس روستایی و مناطق محروم و همچنین خوابگاههای دانش آموزی کمیته امداد در اختیار وزارت آموزش و پرورش قرار میگیرد.
آن طور که در لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ آمده در بندهای بودجه به این موضوع اشاره شده است که تمام واحدهای آموزشی دولتی وزارت آموزش و پرورش از پرداخت هزینههای آب برق و گاز در صورت رعایت الگوی مصرف معاف هستند و سقف الگوی روبه رو شده طی دستورالعملی توسط وزارتخانههای نفت ، نیرو و آموزش و پرورش همچنین سازمان برنامه و بودجه حداکثر تا سه ماه تهیه و ابلاغ میشود." (1)
1) شهر آرا نیوز . جزئیات بودجه آموزش و پرورش در سال 1400 . کد خبر 51533 . 13 آذر 1399.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
من انشا را نزدیکترین جا به وجود خودمان میدانم. نزدیکترین نقطهای که فردیت، حس و خلاقیت ما امکان بروز و ظهور پیدا میکند.
انشا را جایی میدانم که میاندیشم و معنای عینی پیدا میکنم. انشا را انسان مکتوب میدانم، نه انسان شفاهی. متنی که بودن ایرانی را در لحظة اکنون عینیت میبخشد. حتی اگر آن انشا را در مقالۀ علمی در رشتة خاص نوشته باشند. چنین چیزی را خیلی نادر میبینم. اگر از استادان دانشگاه بخواهید یک صفحة خلاقه بنویسند، بسیاری توانایی آن را ندارند. چون آنها اصولاً نمیدانند انشا چیست. به همین دلیل میگویم انشا سرکوب شده است.
انشا در جامعهای امکان ظهور و بروز پیدا میکند که من، از حداقل آزادی و مشروعیت برخوردار باشد. در نظام آموزشی ما به نوعی دستگاه ایدئولوژی که ارزشهای ایدئولوژیگرایی و سیاسی را به رسمیت میشناسد، منِ فردیتیافته تعریف نشده است. به همین دلیل انشاهای بچهها تمرین انشانوشتن نیست، تمرین تقلید و رونویسی از ایدئولوژی، آموزهها و روایتهای از پیش آمادهشدهای میکنند که قرار است آنها را حفظ و تمرین کنند و قرار است به آنها القا شود. طبیعی است در چنین سیستمی اگر کسی بخواهد واقعاً انشا بنویسد، درواقع نوعی کنش مقاومت انجام میدهد. (ماهنامۀ انشا و نویسندگی شمارۀ 102)
معلمان زیادی هستند که خلاف جهت وضع موجود حرکت میکنند و تلاش دارند که انشا را از زیر بار فشارهای ایدئولوژیک نظام آموزشی نجات دهند و با همه محدودیتها دست بچهها را بگیرند و یک قدم جلو ببرند. منِ فردی دانشآموزان را به رسمیت میشناسند و تمام تلاششان پرورش این «من» است. همچنین این قبیل معلمان مراقبت میکنند تا انشا و نگارش را از زیر سایه املا و دستور و آرایههای ادبی، معنی شعر و تست دور نگهدارند. و البته کار سختی است وقتی اولیای بچهها، مدرسه، کنکور و رقابت سهمگین آن از معلم چیز دیگری یعنی همان دوپینگ تست و نمره را میخواهد.
کانال انشا و نویسندگی
فارس
گروه رسانه/
کمبود مدرسه یا امکانات آموزشی در برخی مناطق، ممانعت اغلب خانوادهها از تحصیل دختران در دوره راهنمایی و متوسطه، ترک تحصیل پسران بهدلیل بیانگیزگی یا اشتغال زودهنگام، کمبود یا مهاجرت معلم از برخی روستاها و چندین علت دیگر باعث شده هنوز آمار کودکان و نوجوانان بیرون از مدرسه در این مناطق بالا باشد. آذر امسال، مدیران آموزش و پرورش چند استان کشور از جمله خوزستان، خراسان رضوی و قزوین آمار بالایی از بازماندگی تحصیلی کودکان و ترک تحصیل نوجوانان در مناطق خود ارائه کرده و نسبت به ایجاد موج کم سوادی و بیسوادی هشدار دادند.
در اینباره با علی اصغر فانی وزیر اسبق آموزش و پرورش گفتوگویی داشتیم. کسی که بهگفته خودش نزدیک به ۵۰ سال از عمرش را در مدارس، مناطق آموزشی کشور، دانشگاه و دست آخر وزارت آموزش و پرورش گذرانده و حالا در آستانه ۶۸ سالگی با دوستان و همکاران معلمش بهدنبال شناسایی نقاط ضعف آموزشی مناطق محروم و ارائه خدمات به آنها هستند.
او برایمان از روزهایی گفت که وزیر بوده و حین بازدید از مدارس مناطق محروم خجالتزده شده و به این فکر میکرده که چرا سرنوشت مردم در همه این سالها هنوز تغییر نکرده است. «وقتی وزیر بودم و به بعضی از این مناطق میرفتم، واقعا از اینکه وزیرم خجالت میکشیدم. پیش خودم میگفتم من وزیر مملکت باشم و این وضع مردم باشد. نه روشویی دارند، نه توالت دارند، نه بهداشت دارند. نه دانشآموز نحوه تست زدن بلد است، برخی روستاها معلم ندارند و... این شد که بعد از وزارت تصمیم گرفتم کاری برای آنها کنم.» آنچه در ادامه میخوانید بخشی از گفتوگوی تفصیلی همشهری با اوست:
* آقای فانی شما بهگفته خودتان نزدیک به ۵۰ سال از عمرتان را در آموزش و پرورش سپری کردهاید و در کارنامه کاریتان از معلمی و مدیریت در مناطق محروم تا وزارت را داشتهاید، برایمان بگویید چرا دولتهای بعد از انقلاب در بهبود وضعیت آموزش در برخی استانها مانند سیستان و بلوچستان، خراسانشمالی و جنوبی، چهارمحال و بختیاری، جنوب کرمان و حتی حاشیه تهران موفق عمل نکردند و هنوز هم شاهد بیسوادی و کمسوادی در بین کودکان و نوجوانان این مناطق هستیم؟
فانی :
من بعد از وزارت تصمیم گرفتم که دیگر هیچ کار دولتی را نپذیرم و گفتم اگر ما خیر بودیم، بس است و اگر شر هم بودیم، بس است. آخر عمری برای خودمان و آخرتمان کاری کنیم. ماهها گذشت و ذهنم درگیر پاسخ دادن به این سؤال بود که چرا با وجود هزینههای زیادی که دولتهای مختلف بعد از انقلاب در مناطق محروم کردهاند، هنوز هم این مناطق محرومند؟ یادم آمد که وقتی وزیر بودم و به بعضی از این مناطق میرفتم واقعا از اینکه وزیرم خجالت میکشیدم. پیش خودم میگفتم من وزیر مملکت باشم و این وضع مردم باشد. نه روشویی درستی دارند، نه توالت دارند، نه بهداشت دارند، مدرسه امکانات ندارد یا معلم گذاشته و رفته، دخترها ترک تحصیل کردهاند یا پسرها حتی نمیتوانند درست از روی یک متن بخوانند. در بعضی مناطق دانشآموز حتی صندلی ندارد که روی آن بنشیند و روی زمین درس میخواند. این سؤال چندین ماه ذهنم را مشغول کرد. پاسخی که برای آن داشتم، شاید دقیق نباشد ولی حداقل مؤثر بود.
حرف این است که چون مناطق محروم از خودشان نیروی انسانی متخصص بومی ندارند، محروم میمانند؛ مثلا ما در وزارتخانه شاهد آن بودیم که خیّر مدرسهساز یا دولت بودجه کلانی میگذارد و در منطقه محروم مدرسه میسازد، بعد دچار چالش میشود که حالا معلمش را از کجا بیاوریم؟ در منطقه میگردند و میبینند معلم ندارند. این میشود که از ۱۰۰ کیلومتر آن طرفتر و حتی دورتر کسی را به روستا آوردهاند و گذاشتهاند سر کلاس و بعد او از ردیف استخدامی منطقه محروم استفاده کرده و به استخدام آموزش و پرورش درآمده اما ۲ یا ۳ سال بعد از کار کردنش در آن منطقه محروم، خودش را به شهر منتقل کرده و دوباره این روستا و مدرسه بیمعلم مانده است. بار دوم باز آموزش و پرورش ردیف استخدامی داده و نفر دیگری را برگزیده و استخدام کرده اما او هم ۳ یا ۴ سال مانده و بعد انتقالی گرفته و باز هم همان داستان و سیکل معیوب تا سالهای سال ادامه پیدا کرده است.
اگر شما در آموزش و پرورش، وضعیت معلمان این مناطق را رصد کنی، میبینی که سابقه خدمت آنها زیر ۵ سال و حتی ۴ سال است و این یعنی معلمان مناطق محروم اغلب از نیروهای تازهکار و کمتجربه هستند مگر در جایی استثنا باشد. در مورد بیمارستان هم این مسئله صدق میکند. دولت بیمارستانهای زیادی ساخته ولی معطل پزشک و پرستار است. اما اگر آن شهرستان یا روستا از خود پزشک، معلم و پرستار داشت، قطعا رشد میکرد. بنابراین پاسخ آن سؤال ما این شد که باید آموزش و پرورش مناطق محروم را تقویت کنیم.
در نهایت تصمیم گرفتیم با جمعی از دوستان و فرهنگیان قدیمی از پتانسیل و ارتباطاتی که داریم استفاده کنیم و وضعیت مدارس مناطق محروم را سر و سامان بدهیم. برگزاری کلاسهای تقویتی برای دانشآموزان، ارسال کتابهای کمکآموزشی، آموزش معلمان و مدیران این مدارس، ارائه خدمات مشاورهای برای داوطلبان کنکور و مشاوره تحصیلی به دانشآموزان از کارهایی است که ما به دنبال آن هستیم.
* اشاره کردید به کمبود نیروی انسانی متخصص بومی مانند پزشک، پرستار، معلم و مهندس در این مناطق؛ ریشه مشکل در کجاست؟ چرا مثلا داوطلب کنکور در سیستان و بلوچستان یا کهگیلویه و بویراحمد شانس قبولی در پزشکی یا پرستاری را ندارد و به طور محدود در برخی رشتههای علومانسانی و فنی و حرفهای میتواند تحصیلش را ادامه دهد و آخر هم از شهرهای اطراف برایشان پزشک و پرستار برسد؟
فانی :
ببینید ما ۷۵۰ منطقه آموزشی در کل کشور داریم که وقتی با ۱۴ شاخص مورد تأیید وزارت آموزش و پرورش آنها را بررسی کردیم، متوجه شدیم ۱۰۵ منطقه در انتهای لیست قرار میگیرند که از نظر آموزشی محروم هستند. ما و دوستان فرهنگیمان از این ۱۰۵ مورد، ۴۰ منطقه آخر را برای ارزیابی وضعیت آموزشی و ارائه خدمات انتخاب کردیم. در یکی از بررسیهایمان دیدیم که در ۳۵ منطقه کشور اصلا رشته ریاضی و تجربی را تدریس نمیکنند و این یعنی از ۳۵ نقطه از ایران هیچگاه پزشک، پرستار و مهندس وارد جامعه نمیشود.
همچنین در ۴۰ منطقه ۱۲ هزار دانشآموز پایه دوازدهم داریم که فقط ۵۰۰ نفرشان رشته ریاضی هستند. حدود ۹ هزار نفر در ادبیات و علومانسانی درس میخوانند و بقیه هم تجربی هستند. در رشته فنی و حرفهای هم متأسفانه بیشتر هنرستانها، رشتههایشان به درد نیازهای آن منطقه نمیخورند. بنابراین یکی از برنامههای ما تقویت معلمان برای ارائه این رشتهها از یکسو و تقویت درس علوم و ریاضی دانشآموزان سال نهم شد تا بتوانیم این دو رشته را در ۳۵ منطقه راه بیندازیم.
شاید باورتان نشود اما خیلی از دانشآموزان پایه دوازدهم در این مناطق حتی بلد نیستند تست بزنند، اصلا نمیدانند کجا را با مداد سیاه باید علامت بزنند و پر کنند. یا دانشآموز از این مرحله گذشته و رتبه قابلقبولی هم گرفته اما بلد نیست رشته انتخاب کنند. این معضل را مقایسه کنید با تهران که مؤسسات زیادی انتخاب رشته میکنند و مشاوره مفصل میدهند و دانشآموز از سالهای اول متوسطه دسترسی فراوانی به منابع آموزشی دارد. البته در آن ارزیابی شاخصهای دیگری هم بررسی شده، مثل آموزش دختران، معدل نهایی سال آخر دبیرستان، گذر تحصیلی و... که نشان داد این مناطق وضعیت خوبی ندارند.
* در مورد وضعیت آموزش دختران، وزارت آموزش و پرورش هیچ وقت آمار واقعی بازماندگی و ترک تحصیل آنها را نداده اما گزارشهای میدانی و پراکنده خبرنگاران در طول یک دهه اخیر نشان میدهد تعداد ترک تحصیل دختران در دوره متوسطه اول و دوم زیاد است. شما بهعنوان وزیر اسبق آموزش و پرورش نظرتان در این باره چیست؟
فانی :
اتفاقا یکی از شاخصهای ما در ارزیابی ۱۰۵ منطقه آموزشی، مسئله تحصیل دختران بود. ببینید معمولا میزان تولد دختران و پسران مساوی است. مثلا اگر یک سال نسبت تولد پسران به دختران ۵۱ به ۴۹ درصد باشد، سال آینده این رقم برعکس میشود. هیچگاه نبوده که این نسبت در تولد تفاوت معناداری پیدا کند پس طبیعتا باید نیمی از دانشآموزان ما دختر باشند اما شاهد این هستیم که فقط ۲۵ تا ۳۰ درصد دانشآموزان در این مناطق را دختران تشکیل میدهند این یعنی آموزش و پرورش و نهادهای فرهنگی دیگر در ترغیب خانوادهها برای تحصیل دختران دچار ضعف جدی هستند و باید در اینباره برنامهریزی کنند. ما هم در انجمنی که با همکارانمان بهعنوان انجمن مردم راهاندازی کردیم دنبال حل این دست از معضلات هستیم.
به جز این مورد، گذر تحصیلی هم یک شاخص مهم است که ارزیابی ما نشان داده در مناطق محروم وضعیت خوبی نداریم. برای آنهایی که نمیدانند گذر تحصیلی یعنی چه به زبان ساده توضیح بدهم که وقتی دانشآموز یک مقطع تحصیلی را تمام کرد، بررسی میشود که آیا وارد مقطع بعد شده یا نه؟ در ۴۰ منطقه آخر از ۷۵۰ منطقه آموزشی کشور، جمعیت دانشآموزان در متوسطه اول (راهنمایی قدیم) نصف میشود یعنی از ۱۰۰ دانشآموز پایه ششم، فقط ۵۰ نفر به پایه هفتم میروند و بدتر اینکه در دوره متوسطه دوم دوباره ورودیها نصف میشود و این یعنی ریزش و ترکتحصیل دانشآموزان در این مناطق.
* گروههای دانشجویی و نهادهای مردمی زیادی در چند دهه گذشته تلاش کردهاند که فقر آموزشی در مناطق محروم کشور را برطرف کنند اما بهدلیل ناکارآمدی سیستم آموزش و پرورش کشور، که شما هم به آن اشاره کردید، این اتفاق نیفتاده. حالا شما و دوستانتان از دل همان سیستم ناکارآمد که حتی مدتی در راس آن بودید، سر در آورده و تصمیم دارید این مشکلات را برطرف کنید. دسترسی خوبی هم به اطلاعات، آمار و منابع دارید، به ما بگویید حالا که بیرون از گود نشستهاید چگونه میخواهید این معضلات را در مناطق محروم برطرف کنید؟
فانی :
بله من گفتم که ۵۰ سال در این سیستم کار کردهام و از معلمی تا مدیریت مدرسه و مدیریت آموزش و پرورش منطقه و بعد استان و معاونت وزارتخانه و در نهایت خود وزارت را هم تجربه کردهام و اندوختههای فراوانی در این مسیر کسب کردم. قطعا پتانسیل و تجارب و ارتباطات زیادی در اختیار ما هست که هیچ انجمن و نهاد دیگری ندارد. ما خواستیم این پتانسیل که کشور برای ایجاد آن هزینه زیادی کرده را خارج از مجموعه رسمی آموزش و پرورش بالفعل کنیم و بیکار و بیتفاوت ننشینیم. دنبال تغییر سیستم آموزشی کشور یا دخالت در امور وزارتخانه هم نیستیم و در چارچوب آنها میخواهیم خدماتی را به مناطق محروم ارائه بدهیم.
مثلا من با مدیران مدارس مطرح و موفق غیردولتی که درآمدهای خوبی دارند، ارتباط دارم و از آنها خواستم که بیایند و خواهرخوانده مدارس ما در این ۴۰ منطقه شوند. از آنها نام نمیبرم اما اغلب آنها موافقت کردند و تا الان توانستیم ۱۵ مدرسه را تحت پوشش بگیریم. آنها باید هر نوع خدمات آموزشی که به دانشآموزان خود ارائه میدهند، به خواهرخوانده خود هم بدهند. کتابخانه را مجهز کنند، فیلمهای آموزشی معلمان خود را ارسال کنند.
جزوه درسی در اختیار دانشآموزان منطقه محروم بگذارند و... ما پول نداریم ولی اعتبار داریم و از همین اعتبار استفاده کردیم که بتوانیم به مناطق محروم کمک کنیم. میخواهیم با کمترین هزینه همافزایی کنیم و نیکوکاران را در قالبهای متفاوتتری از مدرسهسازی در این مناطق فعال کنیم. اینها حرفهای جدیدی است و کار ما ۱۰ سال دیگر جواب میدهد. میدانیم که یک منطقه با منطقه دیگر تفاوتهای زیادی در فرهنگ، امکانات، ظرفیت، علاقهمندی و نیازها دارد. کار ما اصلا دستوری نیست. ما با مدیرانکلی که الان فعال هستند یا بازنشسته شدهاند و در آن منطقه اعتبار دارند ارتباط میگیریم و به کمک آنها که شناخت دقیقی روی منطقه دارند، برنامههای خود را پیاده میکنیم.
* شیوع ویروس کرونا از بهمن سال گذشته تاکنون، آسیبهای اساسی و بعضا غیرقابل جبرانی را به دانشآموزان زد. بسیاری از آنها بهعلت دسترسی نداشتن به آموزش مجازی یا تعطیلی مکرر مدارس در مناطق محروم مجبور به ترک تحصیل شدند، شما و دوستان فرهنگیتان از کدام پتانسیلتان برای بهبود وضعیت آنها استفاده کردید؟
فانی :
از کارهای مهمی که کردیم، برگزاری کلاس آنلاین برای دانشآموزان پایه دوازدهم مناطق محروم بود. اکثر این مناطق معلمان قوی ندارند، بهخصوص در مقطع متوسطه دوم. ما یک تفاهم نامه با مدیریت دبیرستان البرز تنظیم کردیم و از معلمان آنجا که خیلی قوی هستند، خواستیم که برای این بچهها کلاس بگذارند که خوشبختانه قبول کردند در این کار خیر شرکت کنند. این شد که عصر چهارشنبهها و کل روز پنجشنبه معلمان همزمان در رشته ریاضی، تجربی و انسانی در ۳ تیم مجزا برای دانشآموزان پایه دوازدهم مناطق محروم تدریس میکنند. دانشآموزانی که موبایل، تبلت، لپتاپ و اینترنت دارند، را به آنها لینک دادیم که وصل شوند و از کلاس استفاده کنند، آنهایی هم که هیچ دسترسی نداشتند، از آموزش و پرورش منطقه خواستیم در دبیرستانهایی که سالن دارند، صندلیها را با فاصله ۲ متر بچینند و بچهها با رعایت پروتکلهای بهداشتی روی پرده ویدئویی کلاسها را ببینند. در مناطقی هم که هیچکدام از این امکانات نبود، برایشان کتاب کنکور و کمکآموزشی میفرستیم. برای پایه دهم و یازدهم هم دروس ضبط شده را آفلاین در اختیارشان گذاشتیم تا هر زمان دسترسی پیدا کردند، کلاسها را ببینند. ما میخواهیم هر طور شده دانشآموزان متوسطه دوم را تقویت کنیم تا شاهد قبولی آنها در رشتههای برتر دانشگاهی باشیم.
همچنین امسال برای آموزش معلمان ابتدایی در تدریس درس علوم و ریاضی برنامهریزی کردیم و با مجوز آموزش و پرورش برای آنها لوح فشرده آموزشی فرستادیم. برای آموزش مدیران مدارس مناطق محروم هم خودم میخواهم تدریس کنم چون اگر مدیر موفق عمل کند، بسیاری از مسائل مدرسه حل میشود. در یکی از بررسیهایمان دیدیم که در ۳۵ منطقه کشور اصلا رشته ریاضی و تجربی را تدریس نمیکنند و این یعنی از ۳۵ نقطه از ایران هیچگاه پزشک، پرستار و مهندس وارد جامعه نمیشود.
* در ابتدای صحبتهایتان اشاره کردید که علاوه بر توسعه نامتوازن رشتههای نظری، هنرستانهای فنی و حرفهای و کاردانش هم در مناطق محروم ضعیف هستند، در اینباره دقیقتر توضیح میدهید که منظورتان چیست؟
فانی :
گفتم که در اغلب این مناطق رشتههای ریاضی و تجربی بهدلیل کمبود معلم از یک سو و ضعف پایه درسی دانشآموزان از سوی دیگر آموزش داده نمیشود و از 12هزار دانشآموز پایه دوازدهم 9هزار نفرشان در رشته ادبیات و علومانسانی تحصیل میکنند. در رشته فنی و حرفهای و کاردانش هم نیازهای منطقه اصلا در نظر گرفته نشده، مثلا توسعه رشته انیمیشن یا حسابداری در مناطق محروم خیلی زیاد است تازه آموزش آن هم کیفیت لازم را ندارد. شما به من بگویید در یک منطقه که یک ریال و ۲ ریال بودجه نمیآید، این همه حسابدار برای چه تربیت میشود؟ یا برای اینکه خودشان را راحت کنند و نرخ پوشش تحصیلی را بالا ببرند، رشته مدیریت خانواده که همان خانهداری است یا چهرهپردازی را توسعه دادهاند. این یعنی وضعیت فنی و حرفهای هم خوب نیست و فقط آمارسازی میکنند. یک هماهنگی و تفاهم با سازمان آموزش و پروش فنی و حرفهای داریم که در ۱۰ منطقه شروع به استعدادیابی کنیم تا از دانشآموزان پایههای نهم تست سنجش شغلی بگیرند. مناطقی را هم انتخاب کردیم که سازمان فنی و حرفهای وابسته به وزارت کار داشته باشند.
علاوه بر این قرار شد سازمان برای هنرآموزان سال آخر فنی و حرفهای و کاردانش مربی بفرستد و دوره عملی برایشان برگزار کند که مهارتشان بهتر شود. ما نمیخواهیم در مدیریت آموزش و پرورش دخالت کنیم فقط گفتیم رشتههای مورد نیاز منطقه را در هنرستان آنجا تقویت میکنیم. مثلا رشته کشاورزی، زراعت یا دامداری و از طریق خیرین یا هر جایی که بتوانیم توسعه دهیم. جهتگیری ما به سمت ایجاد توازن در رشتهها و شاخههاست. اینها بخشهایی از برنامههای ماست که میخواهیم بهعنوان فرهنگیان بازنشسته و فعال انجمن مردم در کنار آموزش و پرورش دنبال کنیم.
پایان گزارش/
همشهریآنلاین
گروه گزارش/
دانشگاه ها هم مانند مدارس از زمان اعلام رسمی شیوع کرونا تعطیل شدند .
وزیر آموزش و پرورش در نشستی که 25 شهریور 1399 با رئیس و اعضای هیات رئیسه دانشگاه فرهنگیان داشت چنین گفته بود : ( این جا )
« توانستیم در شروع سال تحصیلی جدید با کرونا کنار بیاییم. اگرچه به نظر میرسد سادهترین راه در مواجهه با ویروس کرونا این است که بگوییم آموزش غیرضروری است و باید متوجه خسارات ناشی از آموزش غیرحضوری هم باشیم .
اصل را بر آموزش حضوری قرار دادیم و در دانشگاه هم باید آموزش حضوری را تأکید کنیم و سعی کنیم دانشجو معلمان را حتی برای یک روز هم شده به کلاس بیاوریم. اگر هم در مورد خوابگاه برخی دانشجویان به مشکل و مسئله میرسیم باید ترتیبی اتخاذ کنیم تا این دانشجویان بتوانند در مدت بیماری کرونا در نزدیکترین دانشگاه محل سکونت خود به تحصیل مشغول شوند و از آموزش حضوری برخوردار شوند . »
آن گونه که اخبار و گزارش ها نشان می دهند در این مدت نه دانشجو معلمی سر کلاس رفت و نه مسئول و مقامی در دانشگاه فرهنگیان در مورد عواقب و خسارات ناشی از تعطیلی کلاس ها حرفی زد .
در این مدت ، دانشجو معلمان هم مانند معلمان کم تر و یا اصلا دیده نشد که معترض و یا منتقد تعطیلی کلاس ها و مدارس شوند و مطلبی در این مورد نوشته و منتشر شود .
اما آن چه در این میان خیلی به آن پرداخته نشده است وضعیت درس " کارورزی " دانشجو معلمان است .
« محمود مهرمحمدی » سرپرست پیشین دانشگاه فرهنگیان در این زمینه در شهریور 93 می گوید : ( این جا )
« بحث ما در رابطه با پیوند دانشگاه فرهنگیان با آموزش و پرورش و مدرسه در مقولهای تحت عنوان کارورزی تبلور پیدا میکند . آیا برون داد فرآیند کارورزی در دانشگاه فرهنگیان منجر به پرورش و مهارت های " حل مساله " خواهد شد و یا آن که مانند بیشتر امور صرفا به انجام یک بخشنامه و تکلیف اداری و تکمیل کردن پرونده پرسنلی برای دانشجو معلمان منجر خواهد شد به ویژه در زمان تعطیلی مدارس و دانشگاه ها که آموزش مجازی بیشتر به یک " رفع تکلیف " مبدل شده است ؟!
کارورزی یکی از ارکان تربیت معلم است که در تربیت معلمان دوره کارشناسی به آن توجه ویژهای کردهایم و از ترم 5 برنامه کارورزی دانشجو معلمان دوره کارشناسی شروع میشود و نخستین ورودیها از مهر امسال درگیر بحث کاروری میشوند .
دانشجو معلمان در هفته 8 ساعت را از ترم 5 تا ترم 8 به عنوان کارورزی در کنار تحصیل در مدارس حضور مییابند. به همین دلیل به دنبال تأسیس مدارس ضمیمه هستیم تا ارتباط دانشجو معلمان با مدارس را استمرار ببخشیم .
با تمام وجود معتقد به تعامل دانشگاه و آموزش و پرورش هستیم اما این تعامل نباید به تهاتر تبدیل شود. یعنی این گونه نباشد که مناطق آموزش و پرورش در برابر امکاناتی که در اختیار دانشگاه قرار میدهند انتظاراتی را از دانشگاه داشته باشند، منابعی که مناطق آموزش و پرورش در اختیار دانشگاه فرهنگیان قرار میدهند ظرف تربیت نیروی انسانی شده که نتیجه آن در اختیار گذاشتن معلمان شایسته برای مناطق آموزش و پرورش است .
مهرمحمدی با اشاره به هویت مدرسان می گوید :
در نظام آموزش عالی کشور مقولهای به نام مدرس نداریم اما هم اکنون عمده کار آموزشی ما در دانشگاه فرهنگیان مدرس هستند که به لحاظ جایگاه استخدامی در نهاد دانشگاهی دچار بلاتکلیفی هستند با مصوبه هیئت امنای دانشگاه فرهنگیان مجوز تطبیق وضعیت مدرسان را دریافت کردیم که براین اساس مدرسانی که دارای مدرک کارشناسی بودند تحت عنوان مربی و آنهایی که دارای مدرک دکتری هستند به عنوان هیئت علمی و تحت عنوان استادیار فعالیت خواهند کرد .
در این جلسه ، « علی اصغر فانی » وزیر پیشین آموزش و پرورش می گوید :
« دانشگاه فرهنگیان دو رسالت مهم تربیت معلم و بهسازی نیروی انسانی آموزش و پرورش را برعهده دارد، هم اکنون یک میلیون معلم داریم که باید اطلاعاتشان به روز و توانمندیشان افزایش یابد که دانشگاه فرهنگیان میتواند در این زمینه نقش آفرینی کند .
فانی با اشاره به بحث کارورزی دانشجو معلمان در دانشگاه فرهنگیان می گوید : دانشجو معلمان از طریق کارورزی میتوانند معلمی را فرا بگیرند و در کنار تحصیل در کلاس درس در کنار یک معلم باتجربه مشغول به کار شوند .
نخستین روزی که دانشجو معلم وارد مدرسه میشود بسیار حساس است و برخورد مدیر مدرسه و سایر معلمان میتواند وی را به کار علاقه مند یا بیزار کند. بنابراین با مدیران مدارس که دانشجو معلمان را به عنوان کارورز میپذیرند جلسه گذاشته و حساسیت این موضوع را به آنها گوشزد کنید . »
هنوز و با وجود نهایی شدن تدوین لایحه رتبه بندی معلمان ، تعریف دقیق ، علمی و جهانی از صلاحیت های حرفه ای معلمان ارائه نشده است .
هنوز « نهاد ارزیاب » صلاحیت های حرفه ای معلمان مشخص نشده و دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش در پاسخ به پرسش مکرر « صدای معلم » در آخرین نشست رسانه ای در مورد ضرورت وجوبی و وجودی تشکیل « سازمان نظام معلمی » به عنوان تشکیلات حرفه ای معلمان عنوان می کند که این مساله برای او به عنوان یک موضوع مستقل دغدغه و اولویت نیست .
معاون آموزشی و تحصیلات تکمیلی دانشگاه فرهنگیان در تیر ماه 97 با تاکید بر این که کارورزی پاشنه آشیل معاونت آموزش است می گوید: ( این جا ) در این حوزه تلاش میکنیم با ارتقاء سطح تعامل میان دانشگاه فرهنگیان و مدارس مجری طرح کارورزی در آموزش و پرورش، زمینه تربیت حرفه ای دانشجو معلمان بیش از پیش فراهم گردد .
اما آقای روشندل به عنوان معاون دانشگاه فرهنگیان به چرایی پاشنه آشیل بودن مساله " کارورزی " اشاره ای نمی کند .
پرسش « صدای معلم » آن است که آیا برنامه ی کارورزی، به عنوان قلب فعالیت های دانشگاه فرهنگیان فرصت ها و فعالیت های خوب و ویژه ای را برای تربیت معلمانی فکور، کارآمد، توانمند و پیشرو درآموزش و پرورش فراهم نموده است ؟
آیا اساسا رویکرد مسئولان در آموزش و پرورش و نهادهای تصمیم گیر و برنامه ریز ، تربیت معلم فکور است ؟
آیا برون داد فرآیند کارورزی در دانشگاه فرهنگیان منجر به پرورش و مهارت های " حل مساله " خواهد شد و یا آن که مانند بیشتر امور صرفا به انجام یک بخشنامه و تکلیف اداری و تکمیل کردن پرونده پرسنلی برای دانشجو معلمان منجر خواهد شد به ویژه در زمان تعطیلی مدارس و دانشگاه ها که آموزش مجازی بیشتر به یک " رفع تکلیف " مبدل شده است ؟!
آیا نسل آینده معلمان قادر خواهد بود چالش ها و بحران های نظام آموزشی را تحلیل و تعلیل کرده و بر خلاف نسل های پیشین رویکردی کنش گرانه ، مطالبه محور و شجاعانه نسبت به مسائل داشته باشد و یا آن که سقف اندیشه ورزی و تفکر همچنان در حد " مطالبات معیشتی " و " مسائل صنفی " باقی خواهد ماند ؟
پایان گزارش/
گروه رسانه/
محمدرضا جلاییپور در یادداشتی تلگرامی نوشت:
چرا مواد پرشماری از «قانون هوای پاک» که در سال ۹۶ تصویب و ابلاغ شده است توسط دستگاههای ذیربط اجرا نمیشود؟ چرا سازمان محیط زیست که طبق این قانون باید ناظر و ضامن اجرای آن باشد، به مسئولیتاش عمل نمیکند؟
رئیس سازمان محیط زیست گفته است معاون دادستان بخشنامه داده که کسی مانع سوزاندن مازوت در تهران نشود. معاون دادستان به چه حقی چنین دستوری بر خلاف قانون هوای پاک داده است؟
رئيس سازمان محیط زیست گفتهاست که فن آوری صنایع سنگین مازوتسوز ما کهنه و آلاینده است. مخالفان رفع تحریمها که مانع واردات فن آوری کمتر آلایندهاند چه پاسخی دارند؟
رئيس سازمان محیط زیست گفته این که مخازن پالایشگاهها پرشده است و مجبورند مازوت تولیدی را در شهرهای بزرگ بسوزانند ناشی از عدم امکان صادرات آن است. حامیان و ذینفعان حفظ تحریمها در داخل و خارج از ایران چه پاسخی به این نقض حقوق بشر ایرانیان دارند؟
اینکه غلظت گوگرد در سوخت مازوت تولید ایران ۳.۵ درصدی و هفت برابر استانداردهای بینالمللی برای سوخت کشتیها در آبهای آزاد است از دلایل کاهش صادرات آن (از جمله به امارات) است. چرا غلظت گوگرد مازوت تولیدی ایران کم و استاندارد نمیشود؟
چرا وزارت نفت و نیرو و صمت در ۲۴ سال گذشته طرح کاهش سولفور و گوگرد مازوت تولیدی را که کمتر از یک میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز داشته است اجرا نکردهاند؟
چرا پالایشگاههای آلاینده در محدودهٔ شهرهای بزرگ ساخته شدهاند؟ چرا کارخانههای شن و ماسه و سیمان و صنایع آلاینده از تهران خارج نمیشوند؟
رئيس سازمان محیط زیست گفته است کیفیت گازوئیلی که سوزانده میشود پایین آمده و سولفورش بیش از حد مجاز است و به اندازهٔ کافی تصفیه نمیشود. چرا پالایشگاههای ما گازوئیل غیرمجاز تولید میکنند؟
چرا با افزایش قیمت گاز و گازوئیل و برق برای فرادستانِ پرمصرف، میزان مصرف انرژی و هدررفتِ گاز و گازوئیل و برق در ایران (که چند برابر سرانهٔ جهانی است) را نمیکاهیم تا ضرورت مصرف مازوت کمتر شود؟
استاندار تهران دو روز است خواستار تعطیلی تهران برای مهار کوتاهمدت آلودگی شدید هوای تهران شده است. چرا دولت هنوز پاسخ نداده و اجابت نکرده است؟
چرا جایگزینی ناوگان آلاینده و کهنهٔ اتوبوسرانی و کامیونهایی که در شهرهای بزرگ تردد میکنند، خرید اتوبوسهای برقی، تسهیل افزایش استفاده از خودروهای برقی و هیبریدی، افزایش سرمایهگذاری روی مترو و حمل و نقل عمومی و سختگیری بیشتر در معاینهٔ فنی خودروهای سنگین و سبک در اولویت دولت نیست؟
چرا خوردروهای تولید داخلی که آلایندگیشان بیش از حد مجاز تعیینشده در قانون بود پلاک شدند و همچنان تولید میشوند؟
چرا فعالان محیط زیستی که چنین پرسشهایی را بیشتر میپرسند و برای پیشگیری از تداوم خفگی جمعیمان به شکلی نهادینه مطالبه و تلاش میکنند به جای اینکه قدر ببینند و حمایت شوند زندانی و احضار و محدود میشوند؟
چرا احزاب و نیروهای سیاسی ما سوالات بالا را در بیانیهها و مواضعشان بیشتر نمیپرسند و برای پاسخگو کردن نهادهای حکمرانی در این زمینهها و برای پیشگیری از این مرگ تدریجیمان فشار بیشتری نمیآورند و رایزنی بیشتری نمیکنند؟
گروه گزارش/
سه شنبه نهم دی ماه نشست رسانه ای « محمود امانی » دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش با حضور رسانه ها و خبرنگاران برگزار گردید .
این نشست از طریق ویدئو کنفرانس برای خبرنگارانی که در جلسه حضور نداشتند نیز پخش می شد و آنان نیز پرسش های خود را مطرح کردند .
بر خلاف نشست های پیشین هیچ گونه اطلاع رسانی از سوی مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش برای خبرنگاران صورت نگرفت و روابط عمومی و امور بین الملل شورای عالی آموزش و پرورش خود در این زمینه اقدام به دعوت از خبرنگاران کرده بود .
دوشنبه هشتم دی ، « صدای معلم » در گزارشی نسبت به عملکرد روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در مورد برگزاری نشست های رسانه ای انتقادات صریحی را مطرح کرد . ( این جا )
این رسانه پرسیده بود :
« چرا مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش که قاعدتا و منطقا باید پاسخ گوترین و مسئولیت پذیرترین نهاد در این وزارتخانه باشد در مورد عملکرد و رویکرد خود پاسخ گو نبوده و دچار استبداد و تک روی در حوزه برخورد با رسانه ها گردیده است ؟
واحدی که باید در ستاد وزارت آموزش و پرورش نبض حیات سازمان بوده و شکاف " اداره " و " مدرسه " را آسیب شناسی و ترمیم کند ؛ خود تبدیل به سانسورچی سخنان وزیر آموزش و پرورش شده است ؟! »
« مدیر صدای معلم » که به عنوان نخستین رسانه در این نشست حضور پیدا کرده بود مجددا نسبت به عملکرد روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش و مدیریت ضعیف و ناکارآمد آن انتقاد کرد .
وزیر آموزش و پرورش در سخنان و مصاحبه هایشان به کرات از آموزش حضوری در مدارس و اولویت داشتن آن می گویند .
طبق مصوبه چهل و چهارمین جلسه ستاد ملی مدیریت کرونا در ۲۴ آبان ۹۹، برگزاری جلسات در شهرهای قرمز تا سقف ۱۵ نفر با رعایت بقیه پروتکل های مربوطه مجاز است .
اگر آقای حاجی میرزایی به عنوان وزیر آموزش و پرورش قصد جامه عمل پوشاندن به حرف ها و مواضع خود را دارند از همان طبقه خودشان در وزارتخانه شروع کنند !
به جای این که فقط شعار بدهند و سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی را بسوزانند نخست از خود شروع کنند .
به نظر می رسد وزارت آموزش و پرورش در این موارد و در این مدت به نوعی جامعه ، افکار عمومی و رسانه ها را سر کار گذاشته است !
به نظر می رسد " کرونا " بهانه ای شده است تا برخی مسئولان این وزارتخانه با برگزاری نشست هایی که بیشتر جنبه رفع تکلیف و فرمالیته دارد و کارایی و کیفیتی هم ندارد از زیر بار پاسخ گویی فرار کنند .
اگر روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش ادعا می کند که پاسخ گوست باید در عمل آن را نشان دهد . از این حرف ها زیاد شنیده ایم!
آن چه در زیر می آید ، بخش دوم از پرسش و پاسخ مدیر صدای معلم و دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش است .