امروز اوسط برج سرطانِ سال گرگ و میش است ، ساعت ده صبح مسئول اجرای آزمون های نهایی حضوری در ایام کرونا ویروس برای دانش آموزان افتاده شبانه هستم.
برای کم شدن تقلب و لو نرفتن سوالات نهایی، طرحی نو درانداخته اند نه و پنجاه و پنج دقیقه کد رمز سوالات نهایی از مرکز به گوشی مدیر ارسال می شود . هول هولی باید پنج برگه سوالات نهایی را برای یک صد و اندی نفر (که بی صبرانه در سالن امتحانات آماده یورش به سوالات نهایی با دستی پر و مغز خالی اند ) با دستگاه کپی های عهد بوق تکثیر کرده و سوالات را قاعدتا باید سر ساعت عشق با رعایت انواع و اقسام پروتکل ها و دیگر خرده فرمایشات عزیزان پخش و پلا کنیم.
معمولا در همان حوالی فاجعه، همزمان وبینارهای مختلف برای مسئولین مدارس در سه سطح وزارتی،استانی و ناحیه ای اجرا می شوند .
روز قبل به کارشناس مسئول ناحیه گفتم که فلانی فردا در همان تایم که شما وبینار دارین علاوه بر امتحانات نهایی دو بینار همزمان دیگر برگزار می شود ؛ تکلیف ما بینویان ویکتورهوگو چیست؟
بادی در غبغب انداخته و با نگاهی عاقل اندر سفیه می گوید:
وزارتخانه وبینارش را با ما هماهنگ نکرده است!
تازه این که چیزی نیست ؛ معاونین را در هر یکی از وبینارها پخش و سرگرم کن و گزارش و چکیده وبینار رو ازشون بخواه !
خدایی تا حالا این قدر و با این حجم از استدلال منطقی و فلسفه هگلی توجیه نشده بودم.
خلاصه این روزها مسئولین خیلی دلسوز بالادستی احتمالا فکر می کنند کادر اجرایی مدارس با نظارت شبانه روزی بر دهها کلاس مجازی عملا مفتی حقوق گرفته و کشکی و عشقی مدرسه می چرخانند.
پس چه بهتر که آموزش شان دهیم و سرجایشان بنشانیم ؛ این احتمالا فلسفه و رسالت وبینار های رنگارنگ حضرات در روز موعود است.
خدایی از حق نگذریم !
از یک منظر فرصتی است بی بدیل برای آموزش و گوشزد کردن خیلی از مطالب مغفول و به روز رسانی کادر اجرایی و معلمان کرونا زده .
از طرف دیگر خدا را شکر تریبونی برای تمرین سخنرانی، تفاخر و ژست گرفتن مسئولین ریز و درشت (با ملازمانی در یمین و محافظانی در یسار) برای انبوهی از مخاطبان بی انگیزه شده است.
جالب تر آن که جدیدا برای کنترل نامحسوس کاربران سوالاتی در پایان وبینارها طرح شده و از معلمان می خواهند که در تایم مشخص به آنها جواب دهند ؛ ضمانت حضور در کلاس ، پاسخ گویی به هنگام و البته صحیح به سوالات مطروحه است.
می خواستم از همین جا داد بزنم :
آهای اقای فلانی....
کور خونده اید ! ما نیز چون دانش آموزان امتحانات مجازی دیماه؛ اشتراکی و خانوداگی به سوال هایتان جواب می دهیم !
تو بمان سوزان سوزان (قالاسان یانا یانا)
ظریفی می گفت : ای مسئولین شیر پاکتی خورده !
اگر راست می گوید یک ساعت وبینار دانتان را به ما اجاره دهید تا درسی بهتان بدهم که تا عمر دارید فراموش تان نشود.
خلاصه کم مانده آبدارچی ادارات هم یک پرس وبینار از پنجره موبایل برایمان سرو نمایند.
به قول دائی جان ناپلئون:
"آن قدر وبینار صادر کنید تا وبینار دان تان پاره شود"
برای ما که وبینارتان کاغذ پاره ای بیش نیست
"تپق خالی بافی بدرقه راهتان"
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
خودشیفتگی، واکنشی آشفته نسبت به خودآگاهی است
(یکی از روحانیون قم طی سخنانی بر بالای منبر، در اعتراض به این که چرا اجازهی تجمعات محرم و عزاداری نمیدهند، جملهای را بر زبان میراند که منشأ بسیاری از اشتباهات در ساحت نظر و عمل است و آن، خودشیفتگی است.)
- از سه گونه خودشیفتگی رنج میبریم:
1) خودشیفتگی ملی و سنتی
2) خودشیفتگی دینی
3) خودشیفتگی انقلابی
خودشیفته، عاشق خودش، باورهایش، داراییهایش و هر آن چیزی است که به او تعلق دارد. خودشیفته، همان گونه که خود را برتر از دیگران میپندارد، باورهایش را نیز برتر از همهی باورها میشمارد. چنین شخصی، به طور غیر عادی به خودش و باورهایش علاقهی مفرط نشان میدهد. و به نحو مبالغهآمیزی احساس میکند که از دیگران مهمتر است. خودشیفته، همان گونه که عاشق چهره، هوش، قد، لباس، رنگ موی و چشمان خویش میشود، همان گونه هم عاشق و شیفتهی باورهای خودش است. فرد خودشیفته ، هنگامی که باوری را بر زبان میآورد خود را مرکز عالم معنا، و خویشتن را حجت و دلیل سخنانش میداند. چنین میاندیشد و باور دارد که امت مرحومهاند. در میان کاروان بلند آدمیانی که در طول تاریخ و به نام های متفاوت، دیندار بودهاند، تنها آنها رستگاراناند. راه راست از آنها است و دیگران، همه بر نهج تاریک و مسیر خطا، راه میپیمایند.
- یونگ به ما می گوید خودشیفتگی یا "تورم روانی"، منحصر به شخص نیست. بلکه " تورم روانی" میتواند شخصی یا جمعی باشد. یعنی ممکن است یک گروه، ملت یا نژاد دچار تورم روانی شود."....و از خطرات خودشیفتگی و یا تورم روانی، این است که "در زیر شاخ و برگها تنها یک موجود بسیار ناچیز و رقتآمیز باقی میماند."(34. یونگ و سیاست)
خود شیفتگی دوگانهی ملی و دینی، ما را در خود اسیر کرده بود، که شیفتگی انقلابی از راه رسید و مثلث کامل شد و ما این چنین در حصار مثلث گرفتار آمدیم. به تدریج راه نقد مسدود شد تا با تفاخر و جزمیت از باورهای انقلابی و دینی و تاریخی مان، سخن بگوییم. خود شیفتگی سبب شد اجازه ندهیم دیگران، آرا و اندیشه هامان را نقد کنند. در نتیجهی سست شدن ارتباط موثر با سایر فرهنگها، پویایی و نشاط را از آن ستاندیم. فرهنگ که زندانی شد، پایان غمانگیزی را تجربه کرد. جریان نقد که محدود و مسدود شد، اندیشه لاجرم به بنبست کشیده میشود و تفکر به رکود و ورشکستگی دچار میشود.
دهها سال باید میگذشت تا ضلع سوم شیفتگی انقلابی دچار فرسایش گردد. تجربههای پرهزینهای را پشت سر نهادیم تا متوجه شویم ما انسان های ویژه و سرآمدان تاریخ و قهرمان نیستیم. ما انسانهای معمولی و ملتی کاملا معمولی هستیم. و چند دهه و یا چند قرن طول خواهد کشید که از زیر بار خودشیفتگی ملی و تاریخی و هم از خودشیفتگی دینی بیرون بیاییم؟
تا زمانی که در مثلث تاریکِ خودبرتربینی اسیریم، باید نگران بود نکند از همین رتبهی معمولی بودن هم تنزل پیدا کنیم و به زیر خط فقرِ تاریخ رانده شویم.
کانال خرد منتقد
( تصویری از علی عسگری - رئیس سازمان صدا و سیما . وی چندی پیش اعلام کرده بود بر اساس نظرسنجیها رسانه اش در رأس اعتماد مردم قرار دارد )
( کلیپ ویدئویی را مشاهده فرمایید )
چه مواردی به رُشد عقلانیتِ یک فرد کمک می کنند ؟
فهرستی از 30 عامل مهم به شرح زیر است:
1-به خود می گوید: من تولید می کنم، پس هستم ؛
2- حداقل، 15 کتاب در سال می خواند؛
3- دراُوجِ نزاکت، افکارِ مخالفِ خود را به چالش می کشد؛
4- مانندِ آلمانی ها، به قُول و قرار حسّاس است؛
5- انتخاب می کند به چه موضوعی واکنش نشان دهد؛
6- توانِ قابل توجهی در جمع کردن حرفهای خود دارد؛
7- سعی می کند واردِ مغزِ مخالفِ خود شود تا او را بشناسد؛
8- حداقل از 2500 واژه در مکالمات خود استفاده می کند؛
9- مانندِ ژاپنی ها، برای انجام هر کاری آن را به 10 قسمت تقسیم می کند؛
10- می تواند از بیست سالگی، منحنی افکارش را ترسیم کند؛
11- می تواند در موردِ خودش، حداقل 30 صفحۀ آچهار بنویسد؛
12- مانندِ انگلیسی ها، در هیچ شرایطی به دیگران دشنام نمی دهد؛
13- فرقِ بین هشت و هشتُ و یک دقیقه را تشخیص می دهد؛
14- مانندِ تونسی ها، اعتماد به نفس دارد و می گذارد همه حرف خود را بزنند؛
15- به شدت به عواقبِ کوتاه مدت و دراز مدتِ آنچه می گوید واقف است؛
16- توانایی خود انتقادی مکتوبِ خود را دارد؛
17- از اعداد، فراوان استفاده می کند؛
18- دروغ نمی گوید چون در پی ساختنِ عمارتِ اعتماد است؛
19- آن قدر کنارِ رودخانه می نشیند تا زمانه خود، پاسخِ ناجوانمردی را بدهد؛
20- حداقلِ وابستگی مالی به نهادِ دولت را دارد؛
21- برای درکِ مقامِ تنهایی، تلاش می کند؛
22- مانندِ چینی ها، تصمیم های او نشأت گرفته از واقعیت های ملموس است؛
23- آن قدر وظیفه شناس است که به ندرت فردی به او تذکر می دهد؛
24- سعی می کند حرفِ افراد را از طریقِ دنیای درون آنها درک کند؛
25- مانند مردم اسکاندیناوی، تواضعِ ذاتی را تمرین می کند؛
26- فرصتِ مقایسه از طریق سفرِ فراوان به دست می آورد؛
27- از طریق چشم و تبسّم، مخالفتِ خود را به نمایش می گذارد؛
28- عمومِ واکنشهای خود را با دیدِ دراز مدت تنظیم می کند؛
29- ذهنش بیشتر با Fact قضاوت می کند تا با وهم، حدس و گمان؛
30- مانند یک حقوق دان، در استفاده از واژه ها وسواس دارد.
سایت محمود سریع القلم
گروه گزارش/
سه شنبه نهم دی ماه نشست رسانه ای « محمود امانی » دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش با حضور رسانه ها و خبرنگاران برگزار گردید .
این نشست از طریق ویدئو کنفرانس برای خبرنگارانی که در جلسه حضور نداشتند نیز پخش می شد و آنان نیز پرسش های خود را مطرح کردند .
در این نشست صدای معلم چنین مطرح کرد :
اصلی ترین فرق بین جوامع سنتی و مدرن در یک چیز است : احترام به قانون و اجرای قانون.
شما در شورای عالی آموزش و پرورش بهترین قانون را هم تصویب کنید ، کامل ترین ، جامع ترین ، علمی ترین و کارشناسی ترین ولی وقتی ضمانت اجرایی نداشته باشید ، مجری شما نتواند اجرا کند و یا انگیزه ای برای اجرای آن نداشته باشد یا به هر دلیلی امکانات اجرا پیدا نکند این قانون از حیز انتفاع ساقط است و به درد نمی خورد. آن قانون به بایگانی می رود مثل قبلی ها !
این مساله نه فقط در شورای عالی آموزش و پرورش که در کل کشور همین است.
شما در این جامعه نه فرهنگ اجرای قانون می بینید نه فرهنگ سازمانی آموزش و نه در جاهای دیگر.
برای این چه فکری کرده اید ؟
منظور ، یک تشکیلات ساختاری است . منظور " سازمان نظام معلمی " است . قرینه آن در نظام های آموزشی موفق جهان هست .
نظیر این موضوع ؛ شما آمده اید و در وزارت آموزش و پرورش یک آزمون درست کرده اید و موضوع " رتبه بندی معلمان " را سنجش و تایید می کنید .
یک آزمون " من درآوردی " ! هیچ گونه قرینه و یا پایه علمی هم ندارد .
سخن این است که با یک آزمون نه می توان معلم حرفه ای تربیت کرد و یا معلم حرفه ای را تشخیص داد و یا حتی جواز معلمی را تمدید کرد !
به نظر می رسد فقط در " مشاهده میدانی و علمی " می توان و باید معلم حرفه ای را تعریف کرد ... »
آن چه در زیر می آید ، بخش چهارم پرسش و پاسخ مدیر صدای معلم و دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش است .
تحولات محیطی در عصر حاضر با سرعت حیرت انگیزی، تار و پود زندگی فردی و اجتماعی آدمی را درنوردیده و همه امور پیدا و پنهان جامعه را دگرگون ساخته است. جهان، پس از کرونا با تغییرات شگرف در جهانبینی، رفتار، اخلاق و سبک زندگی، همراه گشته و زمینه ساز ایجاد دیدگاه های نو به کارکردهای آموزشی و پرورشی در زیست بوم جدید، شده است.
در این دنیای متحول و متلاطم، تنها افراد، سازمان ها و نهادهایی می توانند به ادامه حیات خویش امیدوار باشند که تحولات را درک کرده و پاسخ مناسب و به موقع به آنها بدهند. نهاد آموزش و پرورش، با پیچیدگی و ویژگی های خاص خود و گستردگی قلمرو فعالیتش، از این قاعده کلی مستثنی نیست و باید بتواند پاسخ گوی تحولات فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه باشد. به همین دلیل امروزه نهادهای آموزشی در اکثر کشورهای جهان با مسئله تدوین و اجرای "برنامه های راهبردی تحول آفرین" دست و پنجه نرم می کنند.
بر اساس مبانی نظری سند تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی جمهوری اسلامی ایران، "عوامل اجتماعي" مؤثر بر فرايند تربيت، طيف وسيعي از نهادها، سازمانها، بنگاهها و گروههای رسمي يا غيررسمي فعال در جامعه را در بر میگیرند كه اهم آنها عبارتاند از:
- نهاد سياست (حكومت و نظام سياسي)، شامل: رهبري، دولت (قوهی مجريه)، قوهی مقننه، قوهی قضائيه و همهی سازمانها و نهادهاي تابع آنها (شامل قواي نظامي و انتظامي)
- نهاد دين (مراجع و مراكز علوم ديني، روحانيون و مبلغان مذهبي، مساجد و ديگر مؤسسات و تشکلهاي ديني و مذهبي)
- نهاد فرهنگ (که به سبب گستردگی مفهوم فرهنگ چندين نهاد مهم به آن اختصاصیافته است). نهاد تولید علم، پژوهش و فناوري (دانشگاهها و مؤسسات علمي پژوهشي، فرهنگستانها و پارکهای علم و فناوري)، نهاد هنر (مراکز هنری، موزهها و فرهنگسراها) و نهاد رسانه، شامل رسانههای مكتوب (كتب و نشريات)، رسانهی ديداري شنيداري (راديو و تلويزيون) و رسانههای مجازي (فناوریهای نوين اطلاعات و ارتباطات)
- نهاد خانواده، شامل پدر و مادر و ديگر اعضاي خانواده، بستگان؛
- نهاد جامعهی محلي، شامل دوستان، همسايگان و همسالان؛
- نهادهاي مدني (که به شکل غیردولتی- ولو با نوعي حمايت از سوي دولت- سامانیافتهاند و اداره میشوند)، شامل شوراها، احزاب، انجمنها، اتحادیهها و ديگر سازمانها و تشکلهای صنفي، علمي، مذهبي، سياسي و فرهنگي؛
- نهاد اقتصاد، شامل بخشهاي كشاورزي، صنعت، تجارت و خدمات؛
- نهاد تأمين خدمات عمومي و رفاه اجتماعي، شامل شهرداریها و دهداریها، سازمان بهزيستي و نهادهاي حامي افراد محروم، مؤسسات بيمه و نهادهاي خيريه و عامالمنفعه؛
- نهاد سلامت و تندرستي، شامل بخشهای بهداشت و درمان، ورزش و تفريحات سالم، حفظ محیطزیست و ايمني
با توجه به نقش و جايگاهي که عوامل مختلف اجتماعي بايد در تمهيد مقدمات لازم براي تحقق " مدیریت تحول آفرین آموزشی و تربیتی" در زیست بوم جدید، بر اساس تصوير مطلوب جامعهی اسلامي بر عهده داشته باشند و نيز با عنايت به گستردگي و اهميت فرايند تربيت که مستلزم مشارکت و پشتيباني قابلتوجهی از سوي عوامل مختلف سهيم و مؤثر بر اين فرايند است، به نظر می رسد زمان "تبديل آموزش و پرورش به يك گفتمان ملي" فرا رسیده است.
اگر بر این باوریم که انسان هم مولد توسعه است و هم محصول آن و براي وقوع هرگونه تغيير جدي، بايد چشم اميدمان به تحول باشد باید به باور بسياري از تئوري پردازان علوم اجتماعي که معتقدند" بازي توسعه و پيشرفت را بايد از زمين آموزش و پرورش آغاز كرد؛ ایمان بیاوریم و از کلیه ظرفیت های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور دعوت به پشتیبانی از برنامه های نظام تعلیم و تربیت نماییم. خوشبختانه حمایت صریح مقام معظم رهبری و سایر مسئولان ارشد نظام از نقش نظام تعلیم و تربیت در توسعه کشور، بستر پذیرش همگانی و عمومی را فراهم آورده است.
برای تحقق شعار "مدرسه كانون يادگيري محله" ، امروز نیاز به ایجاد "ترکیبی هم افزا" با سایر دستگاه ها، سازمان ها، نهادهای مردمی و غیردولتی به منظور بهره گیری از مشارکت همگانی و تحقق رسالت عوامل سهیم و موثر بر تربیت رسمی عمومی، بیش از هر زمان دیگری احساس می شود.
باور کنیم که مشاركت در مدرسه بدون نگاه به دانشگاه، و دانشگاه بدون توجه به اشتغال، و اشتغال بي توجه به بازار كسب و كار، و كسب و كار بي نياز از سرمايه، به مدلي اجرايي و واقعي منجر نخواهد شد لذا برای رسیدن به هدف مطلوب، باید در بین دستگاه ها و سازمان های کشور، پیوند سازمانی برقرار باشد.
همه ساله 24 الی 30 دیماه به مناسبت "گرامی داشت هفته شوراهای آموزش و پرورش" از مساعی اعضای این شورای اثربخش که با تصویب مصوبات کاربردی، گام های موثری را در تحقق مشارکت همگانی در نظام تعلیم و تربیت کشور برمی دارند، تقدیر و تجلیل به عمل می آید. با عنایت به اینکه مهم ترين هدف قانون شوراهاي آموزش و پرورش: بسيج كليه امكانات و سرمايه هاي ملي و منطقه اي و بهره گيري مناسب از آن در پيشبرد اهداف نظام تعليم و تربيت كشور است؛ فرصت را مغتنم شمرده و امیدواریم با تصمیم سازی موثر در ارتقای کمی و کیفیت آموزش و پرورش به ویژه حمایت از دانش آموزانی که از مهرماه سال جاری به دلیل نداشتن اینترنت و سایر ابزارهای فناورانه از قبیل تبلت و گوشی موبایل، از چرخه آموزش خارج گشته و قادر به ادامه تحصیل نمی باشند، کمک های قابل ملاحظه ای صورت گیرد.
إنَّ اللَّهَ يأمُرُ بِالعَدلِ و الإحسانِ (سوره نحل آیه 90)
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
" نلسون ماندلا : تعلیم و تربیت قوی ترین سلاحی است که می توانی برای تغییر دادن دنیا از آن استفاده کنی "
مقدمه
اهمیت تعلیم و تربیت بر احدی پوشیده نیست. جایگاه ارزشی آن ماهیت و هویتی بنیادین بدان می بخشد. منزلتی که آحاد جامعه در بطن آن رشد می کنند ، دانش و مهارت های زندگی را فرا می گیرند و با توانایی های مکتسبه به زندگی خود ادامه می دهند. نظام تعلیم و تربیت ، هر اندازه که قوی ، اثرگذار و پویا باشد به همان اندازه نیز قادر خواهد بود تا افرادی شایسته تربیت کند و جامعه ای رو به رشد بسازد و برعکس.
امر تعلیم و تربیت در مدارس به وسیله معلمان و با سیاست های نظام آموزشی ، ممکن می گردد. استقلال و صلابت نظام آموزشی در این سه مقوله تضمین کننده موفقیت آن است . نمی توان انتظار داشت که فقط با پیشرفت تسلیحاتی قدرتمند و یا فقط با رشد اقتصادی مثبت، توانمند گردید. چنین باوری در قرون 16 تا 18 بایگانی شد و از قرن 19 به بعد ، کشورها با سلاح آموزش و دانش و فرهنگ ، قدرت تغییر خود و جهان را به دست آوردند. یعنی چیزی بیش از دو قرن و حدود 220 سال قبل . ما که قرن 19 و 20 را برای ایجاد هر نوع دگرگونی مثبت به باد داده ایم چون از ایجاد تغییر ترسیدیم ، حداقل قرن 21 را دریابیم تا با تکرار خطاها و اشتباهات رایج ، قربانی منیّت مدیریتی خود نشویم. البته برای داشتن رشدی متقارن به پیشرفت در هر حیطه ای نیازمندیم ، اما برای رسیدن بدانها نیز بهتر است از کانال سه عنصر آموزش و دانش و فرهنگ ، اقدام کنیم نه برعکس .
دوران پساکرونا کدام نوع آموزش بهتر است ؛ آموزش حضوری یا مجازی؟
ترجیح نوع آموزش در دوران کرونایی ، سئوالی بی جواب یا پاسخی جبری به دولت ها و ملت ها تحمیل نمود. انتخابی که بر اساس سطح فرهنگ هر جامعه ، سطح استانداردهای بهداشتی ، قابلیت های اقتصادی ، توانمندی مدیران ، هم رأیی دولت مردان جهت تصمیم گیری و شکل و ماهیت همکاری مابین آنها و فهم و عمل و واکنش مردم نسبت به شرایط جدید ، از جمله عوامل مؤثر در نوع تصمیم گیری بود.
مثل بسیاری از رخدادها و مفاهیم تازه ایجاد شده ، دو دستگی و چند دستگی در نوع آموزش در کشور ما هم ایجاد شد. کوتاه ترین ، مطمئن ترین ، بی خطرترین و راحت ترین انتخاب ، تعطیلی مدارس و انتخاب شیوه آموزش مجازی برای دانش آموزان بود. روندی نو برای ما و آزموده شده برای کشورهای پیشرفته. چون آنان همیشه چند قدمی از ما جلو هستند و گرنه پیشرفته نبودند. البته به وجود آوردن شبکه شاد به عنوان مرجع آموزشی دانش آموزان برای مسئولان نظام آموزشی ، تجربه ای جدید بود، اما با این همه کارشناس و متخصص و فارغ التحصیل رشته نرم افزار کامپیوتر در کشور ، چنین جریانی نبایست زیاد دشوار می بود. در این جدال ما و دیگر کشورهای عقب مانده و یا توسعه نیافته و یا کمتر توسعه یافته و یا در حال توسعه ، ناجوانمردانه مغلوب بودیم و آنان چون همیشه غالب.
چه فرقی می کند نام کشور ما جزو کدام یک از این دسته بندی عقب ماندگی باشد ، بالاخره ما در " در جا زدن " استادکار و حرفه ای هستیم . نظام آموزشی در جا می زند ، منِ معلم در جا می زنم ، مدرسه در جا می زند ، تربیت معلم در جا می زند ، سواد معلم و دانش آموز در جا می زند و..... چه چیز در این جامعه ، در جا نمی زند؟!
اما منظور از این در جا زدن چیست ؟
دگماتیسم ، بسته و سنتی بودن . فوبیایی مرضی در برابر چهار واژه " تحول ، دگرگونی ، تغییر و اصلاح وضع موجود ". مدیریت خطی مدیران ما ساز و کار سواد و مهارت خود را با حفظ و تثبیت وضع موجود ، پالایش داده اند و کوچک ترین میل به راست و یا چپی که سازندگی و تفکر نو در آن رواج داشته باشد ، لرزه بر اندام آنان می اندازد. مدیران تصور می کنند در صورت دل کَندن از سنت ، قدرت خود را از دست خواهند داد و یا توانایی کنترل را به دیگران خواهند سپرد و یا حقوق شان کم خواهد شد و از رتبه مدیریتی تنزل خواهند کرد. پس در جا زدن در وضع موجود یعنی ادامه حیات طیّبه مدیریتی آنان.
اما در دوران پساکرونا چطور؟ باید عملکرد مشخص و معینی برای آن تعریف نماییم تا مبادا بلاتکلیفی شرایط ، ما را بیشتر از قبل ناتوان تر نسازد.
وضعیت دانش آموزان و معلمان در دوران پساکرونا
طبقه بندی زیر با علم به این واقعیت که بی عدالتی آموزشی در جامعه ما حاکمیت دارد و تنوع وضعیت آموزشی با درجه بندی چند لایه ای همچون مدارس برخوردار ، نیمه برخوردار ، محروم شهری ، محروم روستایی ، محروم عشایری ، محروم مناطق صعب العبور ، انجام می شود و نرخ ترک تحصیل قابل تأمل و درایت است ، انجام گرفته است.
کادر آموزشی مدارس خصوصا معلمان ، در دوران پساکرونا با دو گروه و یا تیپ دانش آموزی ، مجبور به فعالیت خواهند شد:
1- دانش آموزانی با سابقه آموزشی معمول در مدارس ، قبل از کرونا
2- دانش آموزانی بدون سابقه آموزشی معمول در مدارس ، قبل از کرونا
فردا هر دو گروه سختی های خاص خود را برای آموزش در کلاس درس خواهند داشت. دانش آموزان تیپ اول ، دیگر قادر به تحمل سختی ها در کلاس درس نخواهند بود از جمله : نشستن بر روی صندلی های غیراستاندارد ، با دقت و حوصله کافی گوش دادن به تدریس معلم ، بیداری در صبح زود و بیرون رفتن از منزل در سرما و گرما که برای آنها بعد از آرامش و آسایش آموزش مجازی ، آزاردهنده خواهد بود. صف صبح گاهی شکنجه ای مضاعف شمرده خواهد شد و شاید حتی یونیفرم انتخابی مدرسه نیز دل آزار خواهد بود. جلسات امتحانی کلاسی و آخر ترم استرس زاتر و.......
دانش آموزان تیپ دوم ، با همه تجارب معمول گذشته ، بیگانه خواهند بود. عادات آموزشی این گروه نیز برهم ریخته و خسته کننده و کسل آور خواهد بود. آنان که از تعامل اجتماعی در اولین سال آموزشی خود محروم مانده اند نحوه برخورد با گروه همکلاسی را بلد نبوده و در تشکیل گروه دوستی ، ناتوان خواهند بود.
حداقل برای مدت زمانی قابل توجه ، انطباق دو شرایط متفاوت آموزشی برای هر دو گروه ، کار ساده ای نخواهد بود. اگر این مدت فقط چند ماه هم طول بکشد به دلیل رشد سریع گروه سنی دانش آموزی ، تغییرات به سادگی پذیرفته نخواهد شد.
به همین دلیل مهم ، لازم است نظام آموزشی در مورد تمامی کارکردهای خود در مدرسه یک بازبینی اساسی جهت تغییر یا اصلاح امر آموزش را داشته باشد. در شرایط فعلی ، بازگشت تمام عیار به ساختار نظام آموزشی قبلی کاری عبث و بسیار دشوار خواهد بود. فردای آموزش ما با عبرت گرفتن از نقاط قوت و ضعف آموزش رایج و تدریس هوشمند قبل از کرونا و با کسب تجارب آموزش در فضای مجازی ، باید با یک ترکیبی خردمندانه به ساختاری قابل دفاع و پایدار برسد.
امروز 4 فاکتور " زمان " ، " برنامه ریزی " ، " تحلیل " و " خلاقیّت " اهمیت استراتژیک در تدابیر مسئولان نظام آموزشی ما دارد. وظیفه فعلی آموزش و پرورش تا عادی شدن شرایط که به تعبیری تابستان و یا پاییز سال 1400 پیش بینی شده است ، بازنگری و ایجاد تحول اساسی در نظام آموزشی است. اگر با تفاخری پوچ به زحمات مدیران و وزرای قبل کرونا ، نگاه کنیم و ضعف ها و تندروی ها و بی اعتنایی های آنان را نسبت به تمامی ابعاد معیوب نظام آموزشی ، نادیده بگیریم ، نخواهیم توانست مسیر جدیدی را ترسیم سازیم . در یک کلام چنین باور داشته باشیم که ایام تعطیلی مدارس ، بهترین ، تنهاترین و شایسته ترین فرصت برای ایجاد تحول و تغییر در نظام آموزشی قرن نوزدهمی ایران است.
باید یک ماهیت تقویت شده از تمامی جنبه های مثبت آموزش قبل کرونا و ضمن کرونا را با ترکیبی از تجارب کشورهای موفق و برتر ، تبدیل به ساختار جدید نظام آموزشی خود بنماییم . کرونا معایب زیادی داشت و دارد ، اما می تواند بهترین موقعیت و فرصت برای لحظه ای ایستادن و تأمل کردن و سنجش بهترین وضعیت در هر سازمان را بوجود آورد. همه افراد یک جامعه در شرایط ویژه ، تجارب منحصر به فردی کسب می کنند که موجب پالایش همه جانبه در زندگی آنان می شود ، البته اگر خرد و تیزبینی حاکمیت داشته باشد . همانند بسیاری از کشورهای برتر آموزشی جهان چون هنگ کنگ و سنگاپور و ژاپن و.... که هر یک توانسته اند تا بحران های سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی را تبدیل به فرصت طلایی و ممتاز آموزشی نمایند و بعد پیشرفت کنند.
وزارت آموزش و پرورش بدون فوت وقت ، شایسته است که طی نشست های حضوری یا آنلاین با متخصصان و کارشناسان مجرب تعلیم و تربیت ، نسبت به تمامی موضوعات پیرامون نظام آموزشی ، تصمیمات جدیدی اتخاذ نماید و منتظر فردای اتمام بیماری کرونا در ایران و حتی جهان ننشیند. ایجاد تحولات لازم برای تربیت معلم و تأمین نیروی مورد نیاز آموزشی ، پایان بخشیدن به پریشانی تعدّد نیروها جهت تدریس و ممانعت از ادامه شرایط موجود ، بازبینی در محتوای کتب و کاهش تعداد کتب درسی ، انتخاب افراد با دانش و تجربه برای تألیف کتب درسی ، بازسازی مدارس مخروبه و خطرآفرین در تمامی مناطق ، تکمیل تجهیزات تکنولوژی آموزشی و کتابخانه ای و آزمایشگاهی ....از جمله آن موارد هست.
شاید بپرسید اما چگونه ؟ بهتر نیست به جای آن که فقط چند ده نفری از بدنه آموزش و پرورش برای این چگونگی بیندیشند ، برای یک بار هم که شده از همان فضای مجازی که این روزها متعصبانی سینه چاک برای خود پیدا کرده است ، نظرات معلمان دلسوزِ زحمتکش را که یک شبه بدون هر نوع آموزشی لازم ، استاد کار آموزش مجازی شده اند جویا شوید؟ مثلا بپرسید که : دبیر محترم فیزیک ، کدام مباحث را برای تدریس کلاس پایه نهم رشته ریاضی و یا تجربی ، ضروری می دانید ؟ ساعت مورد نیاز شما طی هفته چقدر باید باشد و یا حجم کتاب شما در این کلاس چند صفحه باشد برای دانش آموزان این پایه کشش خواهد داشت ؟
تدریس کتاب وظیفه معلم است و فردی با عنوان رئیس دفتر تألیف کتب درسی در وزارت آموزش و پرورش ولو با مدرک دکتری و با فاصله چند دهه ای از عالَم کلاس و مدرسه و نوجوانی ، چگونه می تواند نیاز آن کلاس و معلم را درک کند؟ او امر تألیف را بر اساس مصالحِ میزِ ریاست خود و نسبت به جوّ سیاسی حاکم بر آموزش و پرورش به مؤلفین ، دیکته خواهد کرد. اما نیاز آموزشی کودک و کلاس و مدرسه اصلا و ابدا این موارد نیست. وجود همین موارد مانع رشد و توسعه نظام آموزشی ماست . عدم پویایی و درجا زدن معلم و دانش آموز و مدرسه و نظام آموزشی ما از همین روال غلط نشأت می گیرد. نظام آموزشی فقط از معلم و یا نحوه تربیت و جذب معلم تأثیر نمی پذیرد ، این عامل بسیار مهمی است اما ابتدا ساز و کار فعالیت او باید مناسب سازی شود. اولین و مهمترین عنصر حتی قبل از معلم ، نوع ، حجم ، محتوا و تعداد کتب درسی هر پایه تحصیلی است. صلاحیت و شایستگی شخص وزیر هنگام انتصاب برای آموزش و پرورش مهم هست و باید در آن دقت شود اما نه مهمتر از مدرسه و معلم و محتوای کتب درسی .
اکنون هر ساعت و روزی را که به هدر می دهیم بیشتر متقاعد می شویم که آموزش و پرورش و وزیر و تمامی دست اندرکاران نظام آموزشی ، به دور از تمامی نقدها و تذکرات و اعتراضات قبل از دوران کرونایی ، در آرامش مطلق ناشی از خواب و بی تفاوتی و بی اعتنایی مردم ، به سر می برند و آنان دست روی دست گداشته و منتظرند تا شرایط کرونایی به اتمام برسد و از همان جایی که مانده اند ، بدون هر نوع تناسب سازی شرایط قبل با بعد ، به کار خود ادامه دهند. اما آنها از مقاومت طبیعی دانش آموزان و معلمان در دوران پساکرونا بی اطلاعند . از نکته نظر جامعه شناسی ، غیرممکن است یک پدیده با تظاهراتی خاص طی یک سال حاکمیت داشته باشد و بعد بدون هر نوع نواندیشی و انطباق با شرایط جدید ، به نقطه قبل از آغاز این پدیده مراجعه و به فعالیت خود ادامه دهد.
جمع بندی
وزیر محترم آموزش و پرورش
برای ارج نهادن به گوهر زمان ، توصیه می کنم کارگروهی متخصص و کاردان را در وزارتخانه خود مسئول سازید تا به تحلیل محتوای یادداشت ها و نوشته های مربوط به مطالعات تطبیقی با کشورهای برتر آموزشی در سایت های حرفه ای و تخصصی که اساسا برای معلم و امر تعلیم و تربیت وجود دارند بپردازند و نکات کلیدی و قابل اجرا ولو با یک تصمیم گیری و یا جایگزینی و تغییر ساده را یادداشت نمایند و یا به نوشته ها و سخنرانی های اساتید تعلیم و تربیت دسترسی و از آنها نت برداری کنند. یک ماه با تلاشی مستمر و سخت ، برای این کار کافی است .
در ماه دوم متخصصان ، به بررسی کاربردی و غیرکاربردی بودن آن موارد نوت برداری شده بپردازند و به غربال گری قابلیت اجرایی آنها بپردازند.
در ماه سوم شمای وزیر و معاونان وزارتخانه امکان عملیاتی بودن آنها را بررسی کنید. شاید فقط دو ایده قابلیت اجرایی داشته باشد اما زیربنا بودن آنها در نظام آموزشی ، اثرات چندلایه ای بر جا خواهد گذاشت که به تدریج به ایجاد تغییر و تحول در نظام آموزشی منجر خواهد شد. همان دو ایده می تواند کلید قفل تمامی ناتوانی های ما در نظام آموزشی باشد.
شروع این کار از اول بهمن ماه سال 1399 و پایان آن آخر فروردین سال 1400 خواهد بود. فرصت باقی مانده در دی ماه نادیده گرفته نمی شود و طی آن به پی ریزی و نحوه برنامه ریزی و اجرا و انتخاب مجریان طرح ، اندیشیده می شود. ماند خرداد تا شهریور ، که فرصتی مناسب برای وزارتخانه جهت عملیاتی کردن زحمات کارگروه تعیین شده خواهد بود. شاید تبسمی بنمایید و بگویید به همین سادگی !
اما آنهایی که حرکت کرده و تحولی شگرف در تعلیم و تربیت کشور خود به وجود آورده اند ، نه فرصت 8/5 ماهه باقیمانده تا شروع سال تحصیلی آتی شما را داشته اند و نه تبسم زده اند. آنها به تفکر جهت عمل ، ارزشی وصف ناپذیر قائل شده اند و از ایستادن و درجا زدن در نقطه ای واحد ، متنفر شده و برداشتن اولین قدم را ضامن موفقیت خود یافته اند. بالاخره باید از جایی آغاز کنید.
فراموش نکنیم که تعلیم و تربیت قوی ترین سلاح برای تغییر دادن دنیاست. به عظمت این قدرت باید همه ایرانیان معترف باشند. همه در هر مقامی باید به قدرت آموزش و پرورش احترام بگذارند . قدرت های بزرگ جهان امروز با سه عنصر : آموزش ، دانش و فرهنگ ، توانمندند و تمامی بخش های دیگر در کشور آنان از کانال آموزش ، رشد و توسعه پایدار می یابد. تا زمانی که ما به چنین باوری نرسیم ، قادر به هماوردی شایسته با آنان نخواهیم بود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
امروز دوشنبه 22 دی نخستین نشست رسانه ای شهریار فولاوند معاون وزیر و رئیس سازمان مدارس و مراکزغیر دولتی و توسعه مشارکت های مردمی به مناسبت " هفته شوراهای آموزش و پرورش " در سالن اجتماعات این سازمان برگزار گردید .
همان گونه که پیش تر نیز آمد ؛ آخرین نشست رسانه ای وزارت آموزش و پرورش که به صورت حضوری برگزار شد 19 آذر 99 بود .
پس از آن و بدون ارائه هیچ گونه توضیحی این نشست های حضوری تعطیل شد .
این امر با اعتراضات صریح و نگارش گزارش های متعدد « صدای معلم » در انتقاد از عملکرد مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی در این مورد رو به رو گردید .
نتیجه آن شد که نشست امروز هم به صورت حضوری و هم غیرحضوری ( از طریق شاوک ) برگزار گردید .
فولادوند راس ساعت 9 در نشست حضور یافت و پس از ارائه دیدگاه های خود به پرسش های رسانه ها و خبرنگاران پاسخ گفت .
رئیس سازمان مدارس و مراکزغیر دولتی و توسعه مشارکت های مردمی گفت :
رسانه ها وظیفه مهمی را بر عهده دارند هم انعکاس کارکردهای مجموعه های دولتی به مردم و هم انعکاس دیدگاه های مردم به مسئولان و دستگاه های دولتی برای بهره برداری هر چه بیشتر از امکانات و منابع موجود .
فولادوند در ادامه عنوان کرد :
باید نگاه سیستمی ما در همه ارکان آموزش و پرورش و در تمام سطوح مبتنی بر واگذاری اختیارات حداکثری به سطوح پایین تر و اجرایی باشد .
نهایتا باید به " مدرسه " ها توجه کنیم و اختیارات متناسب با فعالیت های آن ها در اختیارشان قرار بگیرد و این یک زمینه سازی و فرهنگ سازی می خواهد .
دستگاه هایی که در شوراهای آموزش و پرورش به عنوان " یار و یاور " پیش بینی شدند می باید که به تکالیف خودشان عمل کنند .
نگاه کلان به مساله آموزش و پرورش ، نگاه ملی به موضوعات بسیار مهم می تواند به ما کمک کند تا از " نگاه هزینه ای صرف " در بعضی امور به سمت سرمایه گذاری در آموزش و پرورش تغییر جهت پیدا کنیم .
این چیزی است که باید اصلاح شود و الحمد الله قدم هایی هم در این زمینه برداشته شده است .
بعضی اختیارات شوراهای آموزش و پرورش در سنوات گذشته با تصویب قوانین مغایر از دست شورا گرفته شده است .
برخی از این ها با پی گیری هایی که مجموعه های مسئول مانند دفتر شوراهای آموزش و پرورش در همین سازمان مدارس غیردولتی انجام دادند رو به اصلاح است و برخی از آن ها اصلاح شده است و من فکر می کنم یکی از بهترین نتایج این پی گیری ها به بازگرداندن چهار تبصره به ماده 18 قانون شوراها اشاره کنم .
رئیس سازمان مدارس و مراکز غیر دولتی و توسعه مشارکت های مردمی در بخشی از سخنان خود به عملکرد ضعیف برخی شوراها در 32 استان کشور اشاره کرد .
مدیر صدای معلم از ایشان خواست که در نشست نام این استان ها اعلام شوند اما فولاوند در آن موقع پاسخی ارائه نکرد.
در پایان نشست ، مدیر صدای معلم ضمن اشاره به برخی ضعف های ساختاری شوراهای آموزش و پرورش و از جمله فقدان دبیرخانه مستقل از آقای فولاوند انتقاد صریح کرد که چرا در مورد شفاف سازی در مورد عملکرد استان های ضعیف و فاقد عملکرد صداقت به خرج نمی دهد ؟
با اصرار مدیر صدای معلم نام این استان ها اعلام شد .
« فرشته حشمتی » به عنوان مجری جلسه و مسئول روابط عمومی زمانی که برخی خبرنگاران آقای فولادوند را با عنوان " دکتر " خطاب می کردند به آنان تذکر داد که ایشان دکتر نیستند .
این اعلام موضع با حمایت و تشویق مدیر صدای معلم رو به رو شد .
« علی پورسلیمان » از ایشان به دلیل اداره دموکراتیک نشست و این که به همه خبرنگاران وقت کافی برای طرح پرسش ها را فراهم کرده بود قدردانی کرد .
در نشست پیشین سال قبل که با مدیریت « مجتبی زینی وند » برگزار گردید خبرنگاران پرسش های خاصی را برای شوراهای آموزش و پرورش مطرح نکردند اما در نشست امروز که به مدت دو ساعت بود نشست با پرسش های متعدد رسانه ها تا پایان ساعت مقرر ادامه یافت .
این موضوع از سوی « رسول پاپایی » مدیر کل امور شوراها و مناطق آزاد تجاری مورد توجه و تقدیر قرار گرفت .
مطابق روال نشست های رسانه ای ، « صدای معلم » پرسش های تفصیلی را به این مناسبت مطرح کرد .
پورسلیمان گفت :
اگر قانون شوراهای آموزش و پرورش در این 27 سال درست اجرا شده بود الان یک آموزش و پرورش دموکراتیک داشتیم !
مدیر صدای معلم در ادامه پرسش هایی را به شرح زیر مطرح کرد :
« قانون شوراهای آموزش و پرورش در ۲۶ دی ماه ۱۳۷۲ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. این شوراها به منظور تحقق مشارکت و نظارت مردم در امر آموزش و پرورش و بهرهگیری از کلیه منابع و امکانات برای تاسیس، توسعه و تجهیز فضاهای آموزشی و پرورشی و تسهیل در فعالیتهای اجرایی آموزش و پرورش، در استانها و شهرستانها تشکیل شده است
آقای فولادوند
شما به عنوان مسئول اجرای این قانون بگویید که ارزيابي شما از عملكرد شوراهاي آموزش و پرورش در فراهم ساختن زمينه نظارت مردم بر آموزش و پرورش و تمرکز زدایی در این 27 سال چیست ؟
آیا هدف این است که هر سال روز شمار این هفته اعلام شود و فقط شاهد تبلیغات و لفاظی های مسئولان و تصمیم گیرندگان در این امر باشیم ؟
در حال حاضر مهم ترین چالش پیش روی آموزش پرورش ساختار به شدّت بوروکراتیک آن است .
ساختار متمرکز که طی این مدّت اجازه واگذاری قدرت تحت هر عنوان را نداشته و به شدت از آن هراسان است .
سؤال این است که چگونه می توان انتظار داشت در این ساختار به شدت متمرکز ، قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش عمل شود ؟
آیا نظام های آموزشی متمرکز در دنیا مدافع اجرای نظام آموزشی غیرمتمرکز هستند ؟
آیا تاکنون به فکر فرهنگ سازی در این باره بوده اید ؟
مسئولان و مقامات پیشین جز شعار و حرف کار خاص دیگری در این مورد انجام ندادند .
برنامه شما برای فعال سازی این قانون و استفاده همه جانبه از پتانسیل این قانون برای اهداف آن چیست ؟
آیا مدیران سایر سازمانهای دولتی و غیر دولتی آمادگی لازم برای همکاری همه جانبه با آموزش و پرورش را در خصوص اجرای وظایف خطیر خود دارند؟
تاچه میزان مدیران ،آموزگاران ، دبیران و سایر دست اندرکاران هنرستان های فنی وحرفه ای از کم کیف قانون مهم شوراها آشنا هستد ؟
آقای فولادوند
به نظر می رسد آنچه مسؤلان را تاکنون وادار به اجرای این قانون نکرده وجود درآمدهای ناچیزی است که از فروش ذخایر معدنی به نظام آموزشی تزریق می شود واین امر هر ساله کسری بودجه ای را برای آموزش وپرورش به دنبال دارد .
در همین رابطه باید گفت که به دلیل دولتی بودن بسیاری از صنایع شرکت ها و عدم سود دهی آنها قادر به پرداخت در صد مورد نظر به آموزش و پرورش نیستد (ماده 2 و 13 قانون شوراها ) و همچنین نامشخص بودن درآمد های وصولی از عوارض شهرداری ها وشرکت های تولیدی و خدماتی برای آموزش و پرورش و چگونگی هزینه کرد آنها و همچنین درآمدهای برگشتی شهرستان ها که چگونه،کجا ودر چه رابطه ای هزینه می شوند .
برنامه شما برای موارد چیست ؟
به نظر شما ؛ موانع و مشکلات فرهنگی تا چه حد در عدم تحقق این قانون نقش دارند ؟
چرا با وجود گذشت نزدیک به سه دهه از تصویب این قانون یک دبیرخانه مشخص و مستقل استانی و منطقه ای که امور مربوط به شوراهای آموزش و پرورش را با دقت بررسی و تمهیدات لازم را در چارچوب سازمان و کسب تکلیف انجام دهد ، دیده نشده است ؟
در زمان مدیریت پیشین ، با پیشنهاد و پی گیری صدای معلم ؛ دستور العمل الزام شوراهای آموزش و پرورش در زمینه دعوت از رسانه ها و خبرنگاران در نشست ها تصویب و ابلاغ شد .
اما هنوز همچنان مشکل باقی است و اطلاع رسانی در این مورد صورت نمی گیرد ؟
شاهد این ادعا آن است که در پایتخت این کشور تا کنون دعوتی از رسانه ها برای حضور در شورای آموزش و پرورش تهران صورت نگرفته است ؟
این هیاتی عمل کردن و رسانه گریزی و فرار از شفافیت تا کی باید ادامه داشته باشد ؟ »
مشروح این پرسش و پاسخ در صدای معلم منتشر خواهد گردید .
پایان گزارش/
کرمانشاه
گروه گزارش/
ششم دی ماه سال جاری بود که سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا، با اشاره به مصوبات جلسه ستاد اعلام کرد: فعالیت مدارس همچنان به صورت غیرحضوری ادامه خواهد داشت. ( این جا )
علیرضا رییسی با اشاره به جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا که با حضور رییس جمهور و سایر اعضا برگزار شد، گفت: در ستاد مقابله با کرونا پیشنهادی مطرح شد مبنی بر اینکه مدارس پایه اول و دوم ابتدایی بازگشایی شود که این موضوع در کمیته تخصصی مطرح شد و رای نیاورد و مدارس همچنان غیرحضوری برگزار میشود تا در آینده شرایط بهتری فراهم شد و بعد از بحث اجرای واکسیناسیون و قطع زنجیره انتقال در سال آینده اگر شرایط فراهم شود، آن زمان به سمت بازگشایی مدارس رویم. بنابراین همچنان مدارس به صورت غیر حضوری خواهد بود و حتی پایه اول و دوم ابتدایی هم که برای بزگشایی حضوری مدارس پیشنهاد شده بود، رای نیاورد. »
اما پس از دو هفته نظر این ستاد نسبت به بازگشایی مدارس تغییر کرد .
محسن حاجی میرزایی در اخبار نیمروزی ساعت 14 روز یکشنبه درباره نحوه بازگشایی مدارس اظهار کرد: ( این جا ) روز گذشته 3 تصمیم مهم درباره آموزش و پرورش در ستاد ملی کرونا گرفته شد؛ در تصمیم اول بنا شد کادر اداری و اجرایی در تمام مدارس کشور به جز مناطق قرمز از ابتدای بهمن ماه در مدرسه حضور داشته باشند چرا که حلقه ارتباط و اتصال ما با معلمان و دانشآموزان هستند بنابراین برای کنترل اوضاع باید در مدرسه باشند.
وی درباره تصمیم دوم گفت: تصمیم دوم این است که در پایههای اول و دوم ابتدایی که امکان آموزش از طریق فضای مجازی به نحو مناسب مهیا نیست و به آموزش حضوری دانشآموزان نیاز است در شهرهای زرد و آبی تمام مدارس ابتدایی در پایههای اول و دوم باز هستند؛ در مدارسی که تعداد دانشآموزان در کلاسهای درس بیش از 10 نفر است دانشآموزان با مدیریت شورای مدرسه در روزهای هفته توزیع میشوند تا همه از آموزش حضوری بهرهمند شوند. « صدای معلم » ضمن استقبال از این تصمیم مهم و عقلانیت محور امیدوار است که در جهت اعتمادسازی جامعه و خانواده ها ، بودجه و اعتبارات کافی و وافی در جهت اجرای دقیق پروتکل های بهداشتی در مدارس با اعمال نظارت علمی و جامع در این مورد صورت گیرد .
وزیر آموزش و پرورش درباره تصمیم سوم بیان کرد: مقرر شد در مدارسی که تعداد دانشآموزان کمتر از 50 نفر است در تمام مقاطع تحصیلی و تمام پایهها کلاسهای درس حضوری باشد با توجه به اینکه تعداد دانشآموزان کم است امکان رعایت دستورالعملهای بهداشتی وجود دارد.
برای رعایت دستورالعملهای بهداشتی، جمعیت دانشآموزان در کلاسهای درس باید 10 نفر باشد و مجاز نیستند تعداد بیشتری را به کلاسهای درس بیاورند، مدارس تا اول بهمن فرصت دارند برنامهریزی لازم را انجام داده و خانوادهها را آگاه کنند که فرزندشان در چه روزی باید در مدرسه حاضر باشد.
تقریبا در اکثر کشورها سیاست مربوط به بازگشایی مدارس مورد بازنگری قرار گرفته است زیرا سلامتی دانشآموزان مهم است اما دور بودن از آموزش تبعات نگرانکنندهای دارد از سوی دیگر مجموعه مطالعات انجام شده نشان نمیدهد حضور در مدرسه با رعایت پروتکلهای بهداشتی در شیوع بیماری تاثیر مثبتی داشته باشد. »
این رسانه در آخرین گزارش خود ضمن انتقاد از عملکرد ستاد ملی مقابله با کرونا در مورد مدارس نوشت : ( این جا )
« پرسش « صدای معلم » آن است که چرا مدیران و مقامات آموزش و پرورش با افکار عمومی صداقت ندارند ؟
چرا هر موقع این مدیران کم می آوردند آدرس غلط می دهند و افکار عمومی را گمراه می کنند ؟
این رسانه بارها متذکر شده است فقدان برنامه و اقتدار لازم و کافی برای اجرای برنامه ضمن ایجاد بلاتکلیفی در مخاطبان و جامعه هدف حتی موجب طلبکار شدن آنان از وزارت آموزش و پرورش خواهد شد که مورد " ایذه " گواه محکمی برای تایید این ادعاست .
اگر قرار است همه آدرس ها به ستاد ملی مبارزه با کرونا ختم شود ؛ آیا بهتر نیست اداره آموزش و پرورش را به دست همان ستاد بسپارد تا خودشان هم پاسخ گوی این اعتراضات و سایر عوارض و پیامدهای مخرب ناشی از تعطیلی مدارس باشند ؟ »
« صدای معلم » ضمن استقبال از این تصمیم مهم و عقلانیت محور امیدوار است که در جهت اعتمادسازی جامعه و خانواده ها ، بودجه و اعتبارات کافی و وافی در جهت اجرای دقیق پروتکل های بهداشتی در مدارس با اعمال نظارت علمی و جامع در این مورد صورت گیرد .
پایان گزارش/