تقریبا کثیری از مستشرقان و سیاحان که در مورد صفات و خصوصیات ایرانیان و رفتارهایشان نوشته اند هر چند به صفات خوب ایرانیان نیز اشاره کرده اند اما غالبا ایرانیان را مردمی متظاهر و دو رو دانسته اند.
«کنت دو گوبینو» در کتاب «سه سال در میان ایرانیان» گوشهای از خلقیات ایرانیان را به تصویر کشیده و می نویسد:
« در میان هر بیست نفر ایرانی که با این خلوص نیت ظاهری اظهار تقدس و ورع می نماید، مشکل بتوان یک نفر را دریافت که باطناً هم چنین خلوص نیت و قدس و ورعی داشته باشد... گویی این ملت بزرگ به موجب یک پیمان معنوی یا مرموز موافقت کرده که متفقاً ریاکاری را بپذیرد...».
البته قبل از اینکه گوبینو در زمان ناصرالدین شاه ، به این عیب ایرانیان بپردازد و آن را تقبیح کند حافظ شیرازی، در قرن هشتم هجری خطر اشاعه آن را حس کرده و به شیواترین شکل ممکن، آن را هشدار داده و فریادش همیشه از دست این جماعت بلند بود:
بشارت بر به کوی می فروشان که حافظ توبه از زهد و ریا کرد
و یا:
عنان به میکده خواهیم تافت زین مجلس/که وعظ بی عملان واجبست نشنیدن
مالك بن دينار قرنها قبل، گفته است:
«واعظ كسى است كه چون به خانه اش درآيى، ابزار خانه اش تو را پند آموز گردد» (تاريخ اجتماعى ايران، راوندی...ج3ص539)
به حكايت «تاریخ حبیب السیر» در ايام حكومت عبداللّه بن طاهر، جمعى مجوس در هرات در نزديكى مسجد، آتشكده اى داشتند و به حكم شرع، جزيه می دادند و كسى معترض ايشان نمی شد. يكى از واعظان كه در قريه بالان سخن می گفت، به تحريك مسلمانان پرداخت، گفت:
« در اين شهر مسلمانى ضعيف است؛ چه، مسجدى و آتشكده اى متصل يكديگر واقع شده. با اين بيان، عرق حميت مسلمانان به جوش آمد و در يك شب، مسجد و آتشكده را درهم ريختند و در آن مكان، مسجدى جديد بنيان نهادند. مجوسان براى دادخواهى، به نيشابور رفتند. عبداللّه دستور رسيدگى داد. در مرحله رسيدگى، چهار هزار پير از هرات و دهات اطراف گواهى دادند كه در اين موضع نه آتشكده اى بود نه بناى ديگر، و از اين گواهى دروغ، طمع ثواب داشتند.»
(تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر، خواند میر، غیاثالدین ...ج ۴، ص ۶۵۱)
در مورد هارون الرشيد نوشته اند که «روزى يكصد ركعت نماز می خواند اما براى چيز بى ارزش مرتكب قتل مى شد.»(ضحى الاسلام...ج 1، ص 117)
لرد کرزن در کتاب ارزشمند خود از از هوش و ذکاوت ایرانیان و استعدادهای آنها تعریف کرده اما در مورد دروغ گویی و تزویر ایشان می نویسد:
« در ريا ماهرند و گرفتار آفات تباهى و فساد شده اند و صفت استوارى و دلاورى را از دست داده اند»(ايران و قضيه ايران...ج2ص752)
اما مشکل اینکه، به میزانی که به مشاغل دولتی و مدیران می رسیم به جای کم شدن میزان تزویر و دروغ گویی، بیشتر نیز می گردد.
یک مدیرکلی داشتیم نسبت به بالایی ها فوق العاده مجیزگو بود اما نسبت به پایین دستی ها متکبر! اغلب از سخنرانی لذت می برد! هر هفته، کارمندان را گردهم می آورد و سخنرانی می کرد و مثل آقای «کیم جونگ اون » عاشق این بود که کارمندان و مخصوصا آن ردیف جلویی، حتما کاغذ و خودکاری در دست داشته باشند و درافشانی هایِ این آدم را به دقت بنویسند! سر همین مسئله غالبا مشکل داشتیم، می گفتم باباجان، تو که هنوز چیزی نگفته ای که نیاز به نوشتن داشته باشد...! «دروغ گوئى و دوروئى ايرانيان ضرب المثل است و خود اهالى مملكت نيز از اين معنى انكار ندارند. اما مى گويند اين علت در مردم به سبب طرز حكومت و نتيجه وضع رعيت است »
ياد ميرزاآقاخان نورى، سرسپرده انگليسى و دشمن امیرکبیر می افتم كه پس از مشارکتش در قتل امیرکبیر، به صدارت عظمى رسيد، او برای رسیدن به صدارت، خطاب به مهد عليا گفته بود:
«من براى رسيدن به مقصود حاضرم ريشم را در ماتحت الاغ هم فرو كنم، وقتى خرم از پل گذشت، درآورده، مى شويم و گلاب مى زنم و باز عين اول خواهد شد.»
اما شوربختا که در این فرهنگ، امیرکبیرها زود از پا درمی آیند و میرزاآقاخان نوری ها عاقبت به خیر می گردند!
ايرج ميرزا در مورد رشوه و اختلاس يكى از نخست وزيرانِ زمان خودش گفته بود:
اين رئيس الوزرا قابل فراشى نيست / لايق آنكه تو دل بسته او باشى نيست
همتش جز پى اخاذى و كلاشى نيست/ در بساطش به جز از مرتشى وراشى نيست
گر جهان را بسپاريش جهان را بخورد / ور وطن لقمه نانى شود آن را بخورد
پر واضح است که عوامل مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در شکل گیری این خصیصه مذموم تاثیر دارند و مثل هر رفتاری، نسبت به دوره های مختلف می تواند شدت و حدت یابد یا تقلیل گردد اما در این شکی نیست که تزویر و ریا، زاده ترس است، ترس از به خطر افتادن موقعیت ها یا نرسیدن به موقعیت ها...
حتی در خانواده ها نیز، بچه ها و کودکان زمانی دروغ می گویند و متظاهر می گردند که از پدر و مادر خود بترسند...
گوشه هایی از دورویی ما ایرانیان
... مشخص است که هیچ صفتی چه خوب و چه بد، به صورت مطلق در مورد همه ی ایرانیان صدق نمی کند ولی کثیری از ایرانیان به آسانی حاضرند در پشت علی(ع) نماز بخوانند اما در عین حال بر سر سفره معاویه بنشینند!
چند نمونه از آنها را یادداشت کرده ام و در اینجا می آورم.
داستان های بی شماری از دورویی و تظاهر ایرانیان وجود دارد که با طنز پهلو می زنند ...اما در اینجا باید به یک مساله مهمی اشاره کنم که این، یک امر ذاتی نیست بلکه عرضی و اکتسابی است ، زیرا هیچ ملتی دورو متولد نمی شود بلکه این محیط تربیتی و شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که آنها را دورو بار می آورد و به میزانی که این شرایط وخیم تر می گردد گرایش مردم به نفاق، تملق و تظاهر بیشتر می گردد...بنابراین، آموزشِ صداقت، صراحت و رک گویی در مدارس ما از نان شب واجب تر است و با اهمیت تر و سودمندتر از هر علمی است...
بگذریم.
جمالزاده نقل می کند که در منزل حاکم، مراسم روضه خوانی بود. یکی از بزرگانِ متملق وارد مجلس شد و چهار زانو رو به روی حاکم و پشت به منبر نشست. حاکم با متانت به او فهماند که پشت اش به منبر است ، اما او با چاپلوسی و با صدای بلند به حاکم گفت که منبر و قبله ما شما حضرت اشرف هستید! در این هنگام خبر رسید که حاکم معزول شده است. فورا رو به منبر و پشت به حاکم کرده گفت : "پشت کردن به منبر حضرت سیدالشهدا بدترین معصیت ها و بی ادبی هاست»(کشکول جهانی،محمدعلی جمالزاده...ص231)
سرپرسی سایکس در«تاریخ ایران» می نویسد که «ناصرالدین شاه قاجار هنگام دیدار از طاق کسری معروف در سفرش به کربلا، در وسط خرابه ها ایستاد و از درباریان خود پرسید که به نظر آنها ، او عادل تر است یا انوشیروان ساسانی؟!
درباریان چاپلوس طبق معمول به تملق گویی افتادند ولی شاه گفت من خیلی از انوشیروان عادل ترم، برای اینکه انوشیروان وزیری مانند بزرگمهر داشت که از انحراف او جلوگیری می کرد در صورتی که من احمق هایی مثل شما دارم»(به نقل از گزارش ایران،مهدقلی خان هدایت...ص116)
ملكم در تاريخ خود مى نويسد: «دروغ گوئى و دوروئى ايرانيان ضرب المثل است و خود اهالى مملكت نيز از اين معنى انكار ندارند. اما مى گويند اين علت در مردم به سبب طرز حكومت و نتيجه وضع رعيت است. شك نيست كه در كشورى كه ظلم و ستم و غارت پيشه حكام است، لابد رعاياى مظلوم به هرطور توانند در حفظ خود مى كوشند و چون اتفاق ملى و اقتدار شخصى نيست بالطبع به خدعه و نيرنگ متوسل مى شوند و ادامه اين وضع سبب دنائت و پستى طبع مى شود»(تاريخ اجتماعى ايران،راوندی...ج6ص143).
گوبينو ديپلمات فرانسوى نیز كه دو بار در ايران مأموريت سياسى داشته می نویسد : «ايراني ها تمام آنچه را عربها از فهم آن عاجزند، مى فهمند و هوش آنها هر معنائى را در مى يابد...ولى آن چيزى كه ايرانيان بيشتر از همه چيز فاقد آن هستند، وجدان است»!
( مجسمه فیلسوف، ریاضیدان و شاعر ایرانی، عمر خیّام نیشابوری در تاریخ 11 فروردین 95 در دانشگاه ایالتی اوکلاهاما رونمایی شده و از این تاریخ در این دانشگاه قرار گرفته است. این اقدام بیسابقه با حمایت دولتمردان ایرانی در آمریکا انجام شده است )
در جاى ديگر مى گويد: «زندگى مردم اين مملكت عبارتست سرتاپا از يك رشته توطئه و يك سلسله پشت هم اندازى. فكر و ذكر ايرانى فقط متوجه اين است كه كارى را كه وظيفه اوست انجام ندهد. ارباب، مواجب گماشته خود را نمى دهد و نوكرها تا بتوانند ارباب خود را سروكيسه مى كنند. دولت يا اصلا حقوق به مستخدمين خود نمى دهد و يا وقتى هم مى دهد كاغذ و سند مى سپارد و مستخدمين هم، تمام كوشش و سعى آنها در راه دزديدن مال دولت و اختلاس است. از بالا گرفته تا پائين در تمام مدارج و طبقات اين ملت جز حقه بازى و كلاهبردارى بى حد و حصر ... چيز ديگرى ديده نمى شود ... محال است كه انسان يك ربع ساعت با يك نفر ايرانى صحبت بدارد، بدون آنكه اصطلاحاتى از قبيل ما شاء الله، انشاء الله، استغفر الله، سبحان الله، الحمد لله به گوش نرسد ... همه تقدس به خرج مى دهند و جانماز آب مى كشند ولى يكنفرشان صادق نيست واقعا جاى تعجب است كه چگونه افراد ملتى بدين درجه گرفتار بلاى عام دوروئى و نفاق و تزوير باشند» (سه سال در ايران...ص 83)
کانال تاریخ تحلیلی ایران
نظرات بینندگان
این روزها نان سفره ی خیلی از فرهنگیان هم با لودادن، زیرآب زدن و ریختن خون تامین می شود.
اگر چنین نباشد گرسنه می مانند.
خداوند همه ی ما را رحمت کند.
نقد این تظاهر و دو رویی نیز بسیار لازم است.
سپاس از انتخاب این موضوع.
ممنون از اینکه با قلمِ شیوا و عباراتِ رسا به بیان این درد پرداختید.
بر این باورم که اگر این درد درمان شود، ایران، ایران شود.
هزاران درود
اما راه حل هم ارائه دهید
یک جای دیگر نیز حرفی زدند که گفتند: تزویر و ریا، زاده ترس است، ترس از به خطر افتادن موقعیت ها یا نرسیدن به موقعیت ها...
این دقیقا عین واقعیت در جامعه س عین حقیقت ... حقیقت تلخ جامعه ی کنونی ایران
بسیاری از کشورهای غربی، در ظاهر مدافع حقوق بشر هستند و در باطن ، به کشتار انسان ها و فروش سلاح و چپاول و...می پردازند.
مردم عادی آنها نیز از ریا و دورویی مبرا نیستند!
البته احترام قائل شدن و تکریم افراد و حفظ حرمت ها با دورویی تفاوت دارد و باید اعتراف کنیم که اقوام مختلف ایرانی ، برعکس تبلیغات و مطالعات بعضا مغرضانه ، از سوی خودی و غریبه ها!
نقاط قوت اخلاقی فراوانی هم دارند که در بین خارجی ها ، کمتر دیده می شود.