گرایش خانواده ها به بی فرزندی و تک فرزندی افزایش یافته و حالا به شهرهای کوچک نیز کشیده شده است. خانواده ها هر روز کوچک و کوچک تر می شوند و تعدادشان کمتر، در حالی که خانواده در ایران با جمعیت معنا پیدا می کند. در حالی که در کشورهای پیشرفته جهان که جمعیت آن پیر است نیز فرزندان کمتری دارند و انگار شعار "فرزند کمتر زندگی بهتر" را سر لوحه کار خود قرار داده اند و هر سال مجبورند نیروی کار مهاجر بپذیرند.
حامد برکاتی، مدیر کل دفتر سلامت جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی رکنا معایب و محاسن تک فرزندی را مورد بررسی قرار داده و تاکید کرد: در دو حوزه خانواده و جامعه می توانیم این موضوع را مورد بحث و بررسی قرار دهیم.
وی افزود: واضح است که جمعیت مولد و جوان عامل قدرت، موتور محرک و توسعه یک کشور است. آلمان سالانه 300 هزار مهاجر می پذیرد. در حال حاضر بسیاری از نیروهای پزشکی و به ویژه پرستاری کشور مهاجرت می کند. به کشورهای حاشیه خلیج فارس (بیشتر عمان) و کشورهای غربی مهاجرت می کنند و این کشور را دچار چالش می کند.
حامد برکاتی با اشاره به خانواده های تک فرزند، گفت: غربی ها نکات مثبتی را برای تک فرزندی تعریف کرده اند. از سوی دیگر بر موارد منفی تک فرزندی و اهمیت چند فرزندی نیز تاکید می کنند. طبیعتا تربیت و تامین نیاز تک فرزند بسیار سخت تر است چرا که وابستگی ها بیشتر می شود. تعداد زیادی نیز از 30 سالگی به بعد بارداری را تجربه می کنند. بنابراین فضایی که فرزند با مادر جوانش تعامل کند کمتر است. بنابراین در تربیت بچه دچار چالش و مشکل می شویم.
امید به زندگی در ایران 80 سال می رسد
مدیر کل دفتر سلامت جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با اشاره به این که به آینده 30 سال بعد نگاه کنیم، تاکید کرد: 30سال بعد مادر و پدرها سالمند می شوند. در حال حاضر افراد بالای 65 سال دارند کسانی که از آنها مراقبت کنند. بُعد خانوار 30-40 سال پیش حدود 6 بوده یعنی خانواده ها دارای 4 فرزند بودند. بنابراین با هماهنگی می توانند از والدین خود مراقبت کنند. ولی امروز و فردا که جامعه صنعتی تر می شود، اگر کسی برای نگهداری از سالمندان نباشد، زندگی برای سالمندان سخت خواهد شد. امید به زندگی در حال حاضر 75 سالگی بوده و به عبارتی سال های سالمندی افزایش یافته است. در یک دهه آینده به 80 سال نیز می رسد. افرادی که تک فرزند دارند. نظام های حمایتی باید از این سالمندان مراقبت کند و این موضوع به جامعه هزینه ای را تحمیل می کند.
میانگین سنی 32 سال است
حامد برکاتی با بیان این که اول انقلاب میانگین سنی جمعیت 22 سال بود، افزود: در حال حاضر میانگین سنی 32 سال شده است. بُعد خانوار ایران 6 بوده ولی در حال حاضر 3.4 است. حدود 5-6 سال پیش جمعیت مولد کار کشور بیشترین و جوان ترین (15 تا 65 سال) جمعیت دنیا و بالای 71درصد بوده است. الان به 69 درصد رسیده است و تا 10 سال آینده به 65 درصد می رسد. در بهترین حالت انتهای دهه 80 و اوایل دهه 90 بهترین کشور بودیم و 71 درصد نیروی کار مولد داشتیم. کمتر کشوری در دنیا این 71درصد را تجربه کرده است. 29 درصد افراد کودکان زیر 15 و سالمندان بالای 60 بودند. در سال 1420 فقط حدود 28درصد سالند و 7درصد کودک خواهیم داشت. شاخصی غربی ها دارند که اشتباه نیست اما خوشایند نیست به نام شاخص سرباری است. یعنی همان جمعیت زیر 15 و بالای 60 سال به نسبت جمعیت مولد کار. بقیه باید کار کنند تا تمام جنبه های این افراد را تامین کنند. وقتی این شاخص بالا می رود، منابع جامعه بیشتر صرف آن می شود. سود فرزند بیشتر برای جامعه طبیعتا فواید بلندمدتی را در پی دارد.
مهاجرت نیروی کار باهوش ایران به خارج
وی در پاسخ به این سوال که چند درصد نیروی کار کشور مهاجرت کرده اند؟ تاکید کرد: درصدی از مهاجرت نیروی کار در وزارت بهداشت نداریم اما تعداد زیادی از نیروی کار باهوش کشور مهاجرت کرده اند.
حامد برکاتی در پاسخ به این سوال که این مهاجرت به کشور چه ضربه ای می زند؟ گفت: عملا خزانه ژنی کشور در حال خالی شدن است. درصد بالایی از افرادی که در المپیادها رتبه آورده اند، فارغ التحصیلان دانشگاه های ممتاز (تهران، شریف و...) و... مهاجرت می کنند و غرب نیز فرش قرمز زیر پای شان پهن می کند و امکانات خوبی در اختیارشان می گذارد چون آنها خزانه ژنی و آی.کیوی ایران هستند. در دراز مدت کشور ضرر می کند و خزانه ژنی افت می کند و در 15-20 سال گذشته سطح آی.کیوی کشور افت کرده است. آمارهای بین المللی نشان می دهند که سطح آی. کیوی ایران افت کرده و عمده دلیل آن نیز مهاجرت مغزهاست.
پایان پیام/
« سند تحول بنیادین » تکیه کلام و محل رجوع بسیاری از گفتارهای مسئولان است .
کم تر مسئولی را در آموزش و پرورش می توان یافت که در حرف هایش گریزی بر این سند نزند و آن را نسخه شفابخشی برای بحران های آموزشی و چالش های آن معرفی نکند اما همین سند با همه نقدهایی که بر آن وارد است به حوزه " عمل " که می رسد رنگ می بازد .
فصل سوم سند تحول بنیادین به " چشم انداز " اختصاص دارد .
برای مدرسه ، پانزده ویژگی بر شمرده شده است . مثلا دو ویژگی که برای مدرسه جایگاهی قائل شده اند چنین هستند :
« برخوردار از قدرت تصمیمگیری و برنامهریزی در حوزههای عملیاتی در چارچوب سیاستهای محلی، منطقهای و ملی .
دارای ظرفیت تصمیمسازی برای نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی »
در « آیین نامه اجرایی مدارس » که مصوب شورای عالی آموزش و پرورش در دو دهه قبل است یکی از ارکان مدرسه را « شورای مدرسه » تعریف کرده است .
برای این رکن مهم در مدرسه 29 وظیفه و اختیار تعریف شده است .
بند هشتم از این اختیارات به صراحت بیان می کند : بحث و اتخاذ تصميم در مورد چگونگي برگزاري امتحانات با رعايت مقررات و دستورالعمل هاي مربوط
با وجود صراحت قانون بر استقلال مدرسه در حوزه تصمیم گیری در این مورد اما مسئولان وزارت آموزش و پرورش مواضع دوگانه و عاری از صداقت در این مورد داشته و در عمل احترام و شانی برای جایگاه مدرسه قائل نشده اند .
در « شیوه نامه برگزاری امتحانات در نیم سال نخست سال تحصیلی جاری » که پیش تر توسط مرکز سنجش و پایش وزارت آموزش و پرورش صادر گردیده است هیچ اسمی از مدرسه در این مورد برده نشده است .
در ابتدای شیوه نامه چنین آمده است :
در شرایطی که امکان حضور فیزیکی دانش آموزان فراهم باشد، ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، مطابق آیین نامه هاي مربوط دوره هاي تحصیلی و با رعایت کامل شیوه نامه هاي بهداشتی انجام می گیرد .
در شیوه نامه مذکور علی رغم شعار و تبلیغات وزیر آموزش و پرورش و سایر هیچ گونه جایگاه مشخص و شفافی برای « شورای مدرسه » تعریف و تببین نشده است .
مرور مواضع و عملکرد مسئولان این وزارتخانه در دوره 10 ماهه پس از شیوع کرونا و تعطیلی مدارس نشان می دهند که آن ها نه تنها هویت حرفه ای مدرسه و جایگاه قانونی این سازمان مهم را به رسمیت نشناخته اند بلکه با مواضع دستوری و از بالا به پایین اجازه نداده اند که مدرسه تنفس کرده و ارکان قانونی آن حتی به وظایف قانونی خود عمل کنند .
« مدرسه » را می توان سلول زنده و بخش ارگانیک نظام آموزشی دانست . به عبارت دیگر ؛ مدرسه نبض و خاستگاه اصلاحات و تحولات آموزشی است .
« قد مدرسه » برآیندی از تصمیم گیری ها و سیاست گذاری های مسئولان و مقاماتی است که البته در برابر عملکرد خود پاسخ گو نبوده اند.
پرسش این است مدرسه ای که قرار است مطابق سند تحول بنیادین اش نقشی مهم و ارزنده تر ترسیم افق چشمانداز 1404 ایفا کند اما چگونه است که حتی اختیار تصمیم گیری و آزادی عمل در مورد یک مساله ساده و اجرایی مانند برگزاری امتحانات داخلی اش را ندارد ؟
اگر قرار است مطابق اسناد بالادستی و سخنان شعاری مسئولان ، مدرسه نقشی در میانه تحولات داشته باشد نوع نگاه به آن باید متحول شود .
برای خروج از بحران و بن بست ناکارآمدی نظام آموزشی و پدیده " مرگ مدرسه " چاره ای جز تغییر پارادایم ها و ارتقای اساسی جایگاه این واحد بنیادین و ارگانیک از رکود و اینرسی ایستگاه اجرای بخشنامه های تکراری و بی فایده نداریم .
امتحانات ترم اول دانشآموزان بالاخره آغاز شد، اما با چاشنی چنددستگی که علت آن صدور بخشنامههای مبهم و سپس صحبتهای نامفهوم و بعضا متناقض مدیران وزارتی و استانی آموزش و پرورش در اینباره است؛ اظهارنظرهایی که ادامه دارد و آن سوی میدان دانشآموزان، معلمان و مدیران مدارس را سردرگم کرده است؛ مشابه اتفاقی که برای برگزاری امتحانات خرداد 99، کنکور سراسری دانشگاهها و سپس بازگشایی مدارس در دوران کرونا افتاد و استرس زیادی را به جامعه مخاطب خود وارد کرد.
سناریوی اول چه بود؟
اولین بخشنامه مربوط به امتحانات ترم اول مدارس، 29 آذر امسال منتشر شد. خسرو ساکی، رئیس مرکز سنجش و پایش کیفیت آموزش وزارت آموزش و پرورش درباره علت این تأخیر طولانی به همشهری گفته بود: «میخواهیم یک بخشنامه دقیق و منسجم صادر کنیم و برای همین تصمیمگیری در اینباره طولانی شد. بهزودی دانشآموزان بهطور شفاف خواهند فهمید که امتحاناتشان چگونه برگزار میشود.»
بعد از 2 روز از این گفتوگو، بخشنامه نحوه برگزاری امتحانات دی سال 1399منتشر شد. در ابتدای آن آمده بود: «در شرایطی که امکان حضور فیزیکی دانشآموزان فراهم باشد، ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانشآموزان مطابق آییننامههای مربوط به دورههای تحصیلی و با رعایت کامل شیوهنامههای بهداشتی انجام میگیرد. درصورتی که به تشخیص معلم و تأیید مدیر مدرسه، امکان ارزشیابی پایانی بهصورت برخط (آنلاین) فراهم نباشد، معلم میتواند از ارزشیابی تکوینی نوبت اول، برای تعیین نمره پایانی دانشآموزان استفاده کند.»
درباره امتحانات پایه دوازدهم هم عنوان شده بود: «ارزشیابی دروس داخلی و امتحانات نهایی دانشآموزان پایه دوازدهم مدارس روزانه که در شهریورماه موفق به کسب نمره قبولی در برخی از دروس نشدهاند و ارزشیابی پیشرفت تحصیلی-تربیتی نیمسال اول دروس حضوری و غیرحضوری غیرنهایی داوطلبان آزاد و دانشآموزان مدارس بزرگسالان، آموزش از راه دور، ایثارگران، براساس تبصره ذیل بند۹ مصوب جلسه۹۷۷ تاریخ۱۳ آذرماه ۹۹ شورایعالی آموزش و پرورش و مجوز مرکز مدیریت بیماریهای واگیر، مطابق آیینها و ضوابط مربوط، در تمام شرایط با رعایت کامل شیوهنامههای بهداشتی بهصورت حضوری انجام میشود.»
تغییر مداوم بخشنامه امتحانات
این بخشنامه کلی، اختیار تصمیمگیری درباره چگونگی برگزاری امتحانات را به مدیران مناطق آموزشی استانها سپرده بود و همین شد که یک تا 2 روز بعد از صدور آن، مدیران کل آموزش و پرورش استانها با رسانهها مصاحبه کرده و نحوه برگزاری امتحانات در استان خود را تشریح کردند. بهطور نمونه مسعود ثقفی، سخنگوی آموزش و پرورش شهر تهران با رسانهها مصاحبه کرد و گفت که تمام امتحانات در تهران به جز پایه دوازدهم غیرحضوری است. اما باز هم مسئولان وزارتی با صحبتهای متعددشان و اضافه کردن تبصره به بخشنامه اصلی بر سردرگمی دانشآموزان و معلمان دامن زدند و نشان دادند که اختیار در دست مدیران استانی نیست. بهطور نمونه ساکی، رئیس مرکز سنجش و پایش کیفیت آموزش وزارت آموزش و پرورش روز سیام آذرماه در رسانهها اعلام کرد: «در اجرای تبصره ذیل بند «ب» این بخشنامه، برگزاری حضوری ارزشیابی تحصیلی و تربیتی پایههای اول و دوم ابتدایی، فقط در مناطق دارای وضعیت زرد و پس از اخذ مجوز کتبی از کارگروه مدیریت و کنترل بیماری کرونا استان امکانپذیر است.»
از سوی دیگر، سخنگوی ستاد ملی مبارزه با کرونا این مصوبه را به صراحت رد کرد و گفت: «بحثی در هفته گذشته مبنی بر بازگشایی پایههای اول و دوم ابتدایی مطرح شده بود که دانشآموزان بتوانند در مدارس حضور داشته باشند که در کمیته تخصصی رأی نیاورد و همچنان مدارس غیرحضوری خواهند بود تا شرایط بهتری فراهم شود. بعد از اجرای واکسیناسیون و قطع زنجیره انتقال ویروس کرونا امیدواریم در سال آینده به سمت بازگشایی مدارس حرکت کنیم. بنابراین مدارس همچنان غیرحضوری خواهند بود و پیشنهاد حضور پایههای اول و دوم ابتدایی هم مصوب نشده است.»
خودمختاری مدارس غیردولتی در امتحانات
ابهام در برگزاری امتحانات وقتی پیچیدهتر شد که گروهی از معلمان و دانشآموزان مدارس غیردولتی گفتند به آنها اعلام شده که امتحاناتشان حضوری است. کاربران زیادی در شبکههای مجازی متن آییننامه امتحانات این مدارس و الزام بر حضور دانشآموزان را در شهرهای نارنجی منتشر کردند و گفتند که چرا باید مدیران مدارس غیردولتی مستقل و خارج از تصمیمات وزارتخانه در اینباره تصمیم بگیرند؟ چرا مسئولان وزارتی حتی حاضر نیستند در مسئله برگزاری امتحانات اختیار را به مدیران استانی و مدارس بدهند؟
اواسط هفته گذشته، تعداد مدارس غیردولتی که قصد برگزاری حضوری امتحانات را دارند، آنقدر زیاد شد که مسئولان آموزش و پرورش مجبور به پاسخ گویی شدند. عبدالرضا فولادوند، مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران به ایلنا در اینباره گفت: «هر مدرسهای که در تهران بخواهد بهصورت حضوری امتحان بگیرد، تخلف انجام داده است و ما نیز بهشدت با آنها برخورد میکنیم. خانوادهها هم نباید زیر بار امتحان حضوری بروند. این را هم اعلام کردیم که با مدارس غیردولتی هم بابت برگزاری آزمون حضوری شوخی نداریم. در عین حال که آنها همکاران ما هستند، اما سلامت دانشآموزان برای ما اهمیت بیشتری دارد.»
میخواستیم دانشآموزان درس بخوانند
فولادوند درباره علت تغییر مداوم بخشنامه امتحانات دیماه از سوی مسئولان آموزش و پرورش گفته: «در برخی موارد ما در حساب و کتابهایمان تصمیمات دقیقی میگیریم، اما وقتی متوجه میشویم که یک جای کار ایراد دارد به ناچار آن تصمیم را تغییر میدهیم یا در مقابل آن، انعطاف به خرج میدهیم. ما اکنون در یک زیستبوم جدید قرار گرفتهایم و براساس آن دقیقتر تصمیمگیری میکنیم. همچنین تلاش میکنیم تصمیمات به صحت و درستی نزدیک باشد؛ زیرا جمعیت هدف ما جمعیت گستردهای است و شاید هم به این دلیل است که تصمیمات آموزش و پرورش دچار تغییر میشود. من قبول دارم که ما برخی کارها را دوباره تجربه میکنیم و این دانشآموزان هستند که هزینه آن را میدهند.»
او همچنین گفته است:«ما در تهران اعلام کردیم که امتحانات حضوری است تا دانشآموزان بهتر درس بخوانند و با جدیت بیشتری دروس را از طریق تبلت یا گوشی دنبال کنند. دانشآموزان با این رویه ضرر نکردند، آنها درسها را با نیت آزمون حضوری خوانده بودند. در هر صورت این اتفاقات باید تجربه شود تا ما را به هدف نزدیک کند. البته ما بهتنهایی تصمیمگیری نمیکنیم، بلکه ستاد ملی مقابله با کرونا نیز باید به ما برای تصمیماتی که میگیریم، مجوز دهد.»
امتحانات مجازی با دشواری
اما ماجرای پیچیده برگزاری امتحانات به همینجا ختم نمیشود و مسائل متعدد دیگری هم در اینباره مطرح است که آموزش و پرورش تاکنون راهکاری برای آنها ارائه نداده. بهطور نمونه برخی معلمان عنوان میکنند دانشآموزان زیادی دسترسی به لوازم هوشمند ندارند و تا الان با تلویزیون و جزوه درس خواندهاند و حالا برای امتحانات مجازی بلاتکلیف ماندهاند، یا دانشآموزانی هستند که بهصورت اشتراکی با خواهر یا برادرشان از یک موبایل استفاده میکنند و حالا امتحاناتشان همزمان شده است.
علی پورخضری، معلم پایه ششم ابتدایی در اینباره میگوید: «دانشآموز پیام داده که امتحان من و برادرم که پایه نهم است، هر دو ساعت 10صبح است. ما چه کار کنیم؟ این مشکل بسیاری از دانشآموزان دیگر در مناطق نارنجی و زرد است، ولی آیا مدیران آموزش و پرورش اصلا به این موضوع فکر کرده بودند؟»
پورخضری انتقاد کرد که چرا مسئولان آموزش و پرورش از قبل به همه احتمالات فکر نمیکنند تا جامعه آموزشی دچار التهاب نشود؛ «برگزاری امتحان که یک رویداد همیشگی و ثابت است و همه میدانستند که باید برگزار شود، پس چرا به مشکلاتی از این دست فکر نکردند؟ چرا منتظر میمانند که مشکلات خودشان را در میدان عمل نشان دهند و بعد که حسابی هرج و مرج ایجاد شد، تصمیم بگیرند؛ تازه در بسیاری از موارد تصمیم هم نمیگیرند.» او ادامه داد: «چرا مسئولان وزارتی حتی حاضر نیستند در مسئله برگزاری امتحانات اختیار را به مدیران استانی و مدارس بدهند؟ این همه تمرکزگرایی در شرایطی که کرونا نقطه به نقطه متفاوت عمل میکند، چه معنا دارد؟ این مسئله که دیگر محتوای درسی نیست که بخواهند از بالا اعمالنظر کنند، یک کار اجرایی است که خطری هم برای آنها ندارد.» به گفته وزیر آموزش و پرورش 3میلیون و 500هزار دانشآموز دسترسی به لوازم هوشمند ندارند که تعداد زیادی از آنها در مناطق قرمز و نارنجی کرونا که امتحانات غیرحضوری برگزار میشود، زندگی میکنند؛ دانشآموزانی که از تحصیل مجازی محروم بودند و حالا از امتحانات محروم شدهاند.
متولد شدن و زندگی کردن در جهانی که مرزهای جغرافیایی کشورهایش در سده های اخیر، تبلوری از قدرت برخاسته از دانش است و نه مظهر قدرت امپراطوری، گاهی باورهایی را در ذهنت شکل میدهد که هر چقدر هم به خیال خود آزاد اندیش باشی، آن باورها نقش دیوارهای ناپیدای قطوری را برایت بازی میکنند که تو را از درک درست حقایق باز میدارند.
همواره باور داشتم اگر پیشرفت نمی کنیم و اوضاع مان بهتر نمی شود از این روست که ما جهان سومیها مصرف کننده دانش و علمی هستیم که به قول معروف "آن طرف آب" تولید می شود و امید داشتم که اگر روزی معجزهای رخ دهد و ما هم به جرگه کشورهای تولید کننده علم بپیوندیم حالمان بهتر خواهد شد.
سالها با همین امید واهی سپری شد تا اینکه سال گذشته فرصتی دست داد تا دیداری از سیستم تعلیم و تربیت یکی از همان کشورهای "آن طرف آب" داشته باشم. یکی از مدارسشان با الگوی تفکر و تدریس سقراطی اداره می شد. کلاس های گفت و گو محور با رویکرد کاوش مفاهیم تمام افتخار مدرسه و مایه معروفیتش بود. آن روز و روزهای پس از آن بسیار اندیشیدم که چه چیز خارق العاده ای در این روش نهفته است که مدرسه ای در کشوری (سوئد) با آن اسم و رسم و آن آوازه بلند در تعلیم و تربیت، آن را به عنوان روش غالب آموزشی اش انتخاب کرده است. اکنون دریافته ام آنچه مدیر مدرسه فلسفی سوئد در مورد حق ملت ها گفت، در اصل گفت و گو است که تفکر از بستر سازنده آن متولد می شد.
روز بعد در مدرسه ای دیگر با موضوعی عجیبتر مواجه شدم. هر کلاسی به نام یک فیلسوف نامگذاری شده بود. بازی دانش آموزان هفت ساله و هشت ساله با ماکتی از غار افلاطونی بود که در هنگام بازی، نظریه مثل افلاطونی را برای یکدیگر بازگو میکردند. از مدیرش پرسیدیم چه شد که این مدرسه را تاسیس کردی؟ گفت در کشور من کسی اهل تفکر نیست. مدرسه فلسفه تاسیس کردم که کودکان کشورم از کودکی اهل تفکر و خرد ورزی شوند. سوالی جدی ذهنم را درگیر کرد. از او پرسیدم تو شهروند سوئد هستی و باور داری هم وطنانت اهل تفکر نیستند، من هم که ساکن ایرانم و جهان سومی هستم می دانم که مردم سرزمینم با تفکر بیگانه اند. پس تفاوت ما و شما در چیست؟ پاسخی داد ولی قانعم نکرد. گویی از پرسشم متعجب شده بود. هنگام پاسخ در ذهنش دنبال حلقه مفقوده ای می گشت که خودش و مرا قانع کند که میان تفکر و پیشرفت نسبتی وجود ندارد چرا که پیشرفت خواست دولتهاست و تفکر حق ملت ها. داستان گیج کننده ای بود. ما و آنها که ظاهرا هیچ نسبت و شباهتی با هم نداریم هر دو به دنبال یک گمشده واحدیم. با خود فکر کردم نکند این یک سراب مشترک است برای سرگرم کردن انسانها برای ایجاد یک نظم نوین جهانی یا شاید آنچه ما و آنها به طور مشترک دنبالش هستیم چیز دیگری به جز تفکر است. ظاهرا با جدی ترین پرسش زندگی ام مواجه بودم.
ماه ها گذشت. کرونا آمد. تعلیم و تربیت جهان دچار تغییر پارادایم شد. معلمهای میهنم دچار سردرگمی شدند. می گویم میهنم چون در ابتدای تغییر پارادایم فکر می کردم فقط ما سردرگم هستیم. مثل همیشه که عادت داریم برای چاره جویی در هر زمینه ای سری به کارهای انجام شده آن طرف آب بزنیم، تصمیم گرفتم گشتی در سایتها و وبلاگهای مدارس و معلمانشان بزنم ، ببینم آنان در این روزگار کرونایی با تحولات چه می کنند. در کمال تعجب دیدم جنس دغدغه ها و پرسشها یکی است با این تفاوت که آنجا امکانات بیشتر است. در فضای مجازی چگونه جلب توجه و حفظ توجه کنیم؟ چگونه جلب مشارکت کنیم؟ چگونه سنجش کنیم؟ چگونه محتوای الکترونیکی تعاملی تولید کنیم؟ و دهها پرسش مشترک دیگر. تعجبم زمانی شدت یافت که مشاهده می کردم پاسخ تمام پرسشها در کتابها و مقالات علمی از چند دهه پیش از قبل داده شده است ولی آنها نیز همانند ما پاسخ پرسشهایشان را با به اشتراک گذاری تجارب و از دل تجارب حرفه ای خود استخراج میکنند. برای من باور کردنی نبود. بنیان تصوراتم در خصوص روایت تولید علم و روایت اندیشه ورزی در غرب به شدت متزلزل شده بود. هجمه سوالات بی پاسخ ذهنم را درگیر کرده بود. نیم سال تحصیلی جدید شروع شد و من با درس کنش پژوهی با تعدادی دانشجو معلمان گپ و گفت های طولانی در خصوص این نوع از عمل پژوهشی داشتیم. روزی یکی از آنها گفت در متنی خوانده که کنش پژوهی فاصله میان "دانش سلسله مراتبی" و "دانش مردم سالارانه" را کم میکند و به مرور باعث توسعه و تثبیت "دانش مردم سالارانه" میان مردم میشود. او از من پرسید این دو نوع دانش چیستند و تفاوتشان چیست و من با پرسش او ناگهان وصل شدم به مدارس فلسفی سوئد و همان پرسش بنیادی که ماه ها درگیرم کرده بود. تلاش کردم پاسخ دانشجو را بدهم ولی بسیار دشوار بود؛ نه او و نه هیچ کدام از دوستانش تصوری از دانش مردم سالارانه نداشتند. از کودکی آموختهایم دانش باید در مغز نخبگان جامعه تولید شود و از مغزی به مغز دیگر منتقل شود و در نهایت در آخرین گام از مغز معلم به مغز دانش آموز. چگونه باید به او می گفتم دانش مردم سالار یعنی دانش تولید شده از دل مسائل و پرسشهای انسانها در بستر جاری زندگی. یعنی به هم آمیختن دانایی و توانایی در عرصه عمل و اقدام برای مواجهه با مساله و یافتن و ساختن راه از دل کوره راه.
پس از آن روز و جرقهای که فضای ذهن و اندیشهام را روشن کرد، فکر کردم احتمالا آنچه در مدارس سوئد به دنبالش هستند، راه های ایجاد دانش مردم سالار است. دانش مردم سالار از بطن گفت و گو و از کانون مسائل بشری زاده می شود. دانشی است که حرکتش از بالا به پایین نیست بلکه حرکتی موجی و افزایشی در سطح جامعه دارد. تولیدش مختص نخبگان نیست و کارکردش ساخت بسترهای لازم برای مواجهه با مسائل و مشکلات انسان ها و جوامع انسانی است. آغاز تولید دانش مردم سالار از گفت و گوست و مسیرش از تفکر است و در نهایت پایانی برایش متصور نیست و به شکل تصاعدی در یک فرآیند و چرخه خود اصلاحی باعث توسعه و تعمیق تفکر و افزایش سطح دانش میان عامه مردم می شود.
پس از آن فکر کردم نظریه سازنده گرایی چه از نوع شناختی یا اجتماعی اش، در اصل پاسخی بوده برای یک نیاز اساسی در جوامع که آن هم فراهم کردن امکاناتی برای فاصله گرفتن از دانش سلسله مراتبی و ورود در عرصه تولید دانش مردم سالار است. تولید دانش مردم سالار از طریق گفت و گو، مرزهای قطعیت را در مینوردد و به دانش انسانی و اجتماعی، ماهیتی سیال و تعین ناپذیر می دهد و در نهایت با خود رشد و بالندگی ملتها را به ارمغان میآورد. نظریه سازنده گرایی محلی برای تمرین تصنعی تولید دانش است و تولید طبیعی دانش مردم سالار فقط و فقط از دل گفت و گو و تفکر زاینده و واگرا ممکن می شود.
اکنون دریافته ام آنچه مدیر مدرسه فلسفی سوئد در مورد حق ملت ها گفت، در اصل گفت و گو است که تفکر از بستر سازنده آن متولد می شد.
کانال خرد و بینش
کرونا ویروس به واقع در حال زیر و رو کردن سبک زندگی بشری و در حال شخم زدن هنجارهاست. این روزها حوزه آموزش و پرورش با تأثیرات شگرفی از قِبل ویروس کووید روبه روست. جایگزینی آموزش مجازی به جای آموزش حضوری فارغ از چالشهای مثبت و منفی (فرصتها و تهدیدات) بیشک پدیدهای نادر بوده و نقطه عطفی در تاریخ آموزش و پرورش خواهد بود.
تا دیروز عوامل اجرایی مدارس دنبال رصد کلاسها و پایش دانشآموزانی بودند که وسایل هوشمند و گوشی موبایل به همراه داشتند و امروزه روز کل آموزش و پرورش بسیج شده تا دانشآموز برای آموزش مجازی صاحب تبلت و گوشی هوشمند و امکانات اتصال به فضای لایتناهی مجازی باشد.
بدون شک در آموزش الکترونیکی خیلی از هنجارهای آموزش سنتی زیر رادیکال رفته و بعضا باژگونه شدهاند. امتحانات یکی از مقولاتی است که دستخوش این تغییرات شده است.
اگر تا دیروز ما امتحانات را ناموس آموزش و پرورش تلقی میکردیم، امروز آزمونهای آنلاین عملا اوپن بوک و مشارکتی اجرا میشود و البته پذیرش این سبک آموزش قطعا با مقاومتهایی همراه بوده و ماهیت و سلامت امتحانات از ناحیه برخی دبیران و اولیای مدرسه محل اشکال جدی است.
به هر حال چه بخواهیم و چه نخواهیم با تازش اسب چموش کرونا ویروس هنجارهای ما نیز ژلهای شده و در حال وارونگی برخی از ارزشها هستیم.
در حالی که صاحب نظرانی چون علی پورسلیمان (مدیر صدای معلم) در حال پیگیری آموزش حضوری و امتحانات حضوری هستند و تعطیلی مدارس را به معنی اولویت نداشتن آموزش و آموزش الکترونیکی را رفع تکلیف تلقی می کنند چه بسیارند کسانی که زمان دگردیسی در آموزش و پرورش (هرچند به دست کرونا) را مبارک و میمون تلقی کرده و آموزش مجازی و امتحانات اوپن بوک را همگامی با جهان برمی شمارند .
البته وضعیت آموزش و نوع امتحانات در دانشگاه ها نیز تعریفی ندارد .
امروز دوستی از زنجان ملتمس دعا بود که تورو خدا فلان روز و فلان ساعتت رو خالی کن تا سوالات امتحان ریاضی منو تو واتساپ جواب بدی و....
ذیلا گزارشی کوتاه از اوضاع تحصیل و امتحان در دانشگاه ها را مرور می کنیم.
* شرایط ویژه ای کرونایی و برگزاری کلاس های دانشگاه ها و مدارس به صورت مجازی در ترم و سال جاری با رسیدن به مرحله امتحانات غیر حضوری به مرحله ویژه ای وارد شده است؛ امتحانات آنلاین و با کمترین نظارتی از سوی مسئولین فرصتی شیرین برای دانشجویان و دانش آموزان ایجاد کرده است تا به راحتی به تقلب در امتحانات بپردازند.
امتحان آنلاین و جلوگیری در تقلب در این نوع آزمون ها خود آزمون جدیدی برای دانشگاه ها و آموزش و پرورش در کشور است و صدالبته یکی از مهم ترین چالش های روز دانشگاه ها نیز به حساب می آیند،خصوصا برای نوع ویژه ای از امتحانات که در سطح گسترده در حال برگزاری است و این اولین محک جدی و تجربه غیر حضوری دانشگاه ها و مدارس به حساب می آید.
چند می گیری امتحان بدی؟
این روزها در فضای مجازی پر شده از عکس ها و اطلاعیه های دانشجویی و دانش آموزی که خواستار همراهی در امتحانات با پرداخت پول هستند و از کسانی که درس مورد نظر را خبره هستند برای تقلب در جلسه امتحان دعوت می کنند؛ موردی که به همیار تقلب معروف شده و این روزها به منبع درآمدی برای خیلی ها تبدیل شده است.
گرچه کمپینهای مجازی زیادی توسط دانشجویان و دانش آموزان درباره گلایه از کیفیت آموزش مجازی، لغو امتحانات حضوری به دلیل نگرانی بابت ابتلا به کرونا و لغو هر گونه امتحان به دلیل کیفیت پایین آموزش مجازی تشکیل شد؛ اما در هیچ یک از این کمپینها، هیچ نگرانی بابت کیفیت امتحان یا احتمال تقلب در امتحان از سوی دانشجویان و دانش آموزان ابراز نشده است؛ به نظر می رسد این موضوع جزء دغدغههای دانشجویان و دانش آموزان نیست.گویا از دید برخی دانشجویان و دانش آموزان همیار تقلب در امتحان، راهحل خوشایند و میانبری برای امتحانات مجازی است.
ایدهای متفاوت برای کاهش تقلب در امتحانات مجازی
سیف برقی با اشاره به آموزشهای ارائه شده به اساتید و دبیران برای برگزاری امتحانات پایان ترم، افزود: یکی از شیوههای آزمون به صورت تستی با زمانهای کوتاه است و سوالاتی که پیش از این توسط اساتید طراحی شده است به صورت اختیاری در دسترس دانشجویان و دانش آموزان قرار میگیرد؛ برای مثال ۵۰ سوال توسط استاد طراحی شده و به صورت تصادفی ۲۰ سوال در اختیار دانشجویان و دانش اموزانی که پشت سیستم نشسته اند قرار میگیرد و به این صورت سوالات دو دانشجو و دو دانش اموز هم شکل در نمیآید که با این روش امکان تقلب از دانشجویان و دانش اموزان گرفته میشود.
مجید سلمانی معاون شهیدستان کرج معتقد است استفاده از کتاب و جزوه در آزمون های آنلاین خود بخشی از فرآیند اموزش در سیستم الکترونیکی است ؛ به جای حساسیت بیش از حد روی این مسئله بهتر است همکاران به جای نگرانی صرف در مقوله تقلب در امتحانات خود را به تجهیزات و الزامات آموزش مجازی تسلیح نمایند.
معاون آموزشی و تحصیلات تکمیلی دانشگاه الزهرا (س) درباره برگزاری امتحانات مقطع ارشد و دکتری دانشجویان، گفت: در روش اول اساتید باید برای دروس تخصصی به خصوص در مقطع تحصیلات تکمیلی مانند کارشناسی ارشد و دکتری با توجه به تعداد کم دانشجویان دوربینها را روشن بگذارند و از آنها آزمون بگیرند و روش دوم این است که قالب سوالات آزمون یکی باشد و دادههای ادبی متفاوت باشد که این نوع روش امکان تقلب از دانشجویان را میگیرد.
دستورالعمل وزارت علوم به دانشگاهها برای افزایش ایمنی و کاهش تقلب در امتحانات آنلاین
معاونت آموزشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، دستورالعملی را در قالب توصیه نامه، برای افزایش ایمنی و کاهش تقلب در امتحانات آنلاین به دانشگاه ها ابلاغ کرده است.
در این سند راهنمای اجرای آزمونها در دانشگاهها به ۳ روش، آزمونهای حضوری، آزمون برخط غیر همزمان بدون نظارت و آزمون برخط همزمان دارای نظارت اشاره شده و روشهایی برای به حداقل رسیدن خطا در آزمونهای آنلاین پیشنهاد شده است. از جمله اینکه:
- فرآیند آزمون به گونهای باشد که با شروع آزمون توسط دانشجو و دانش آموز در هر لحظه امکان دیدن فقط یک سوال وجود داشته باشد و در صورت پاسخ دادن یا رد کردن سوال، سوال بعدی نمایش داده خواهد شد.
- امکان برگشت به عقب در آزمون برای دانشجو و دانش آموز وجود نداشته باشد تا نتواند جواب های قبلی خود را به دیگران اعلام کند یا تغییر دهد.
- زمان آزمون محدود باشد و هنگامی که زمان به پایان برسد همه پاسخها به صورت خودکار ارسال شود.
- هر دانشجو و دانش آموز فقط یک بار مجاز به شرکت در آزمون باشد.
- یک سوال با پاسخ شفاهی در نظر گرفته شود که دانشجو و دانش آموز در آن خودش را معرفی کند تا اطمینان حاصل شود که خودش در آزمون شرکت کرده است.
- ترتیب سوالات آزمون برای هر دانشجو و دانش آموز متفاوت از دیگران باشد.
- در سوالات چند گزینهای، چینش گزینهها برای دانشجویان و دانش آموزان تغییر خواهد کرد.
- با یک نام کاربری امکان چندین ورود موازی به سیستم وجود نداشته باشد."
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید