گروه تشکل ها/
شاخه جوانان حزب مجمع فرهنگیان ایران اسلامی در بیانیهای از طولانی بودن روند بوروکراسی اداری در وزارت آموزش و پرورش انتقاد و خواهان پاسخ گویی معاونت حقوقی وزارت آموزش و پرورش در مورد بلاتکلیفی گروهی از دانشجو معلمان در مورد وضعیت استخدامی آنان گردیده است .
گروه رسانه/
« مصطفی ملکیان » فیلسوف و روشنفکر ایرانی در سلسله گفتارهایی به ۲۰ مشکل فرهنگی ساری و جاری در میان « ایرانیان » پرداخته است .
بخش عمدهٔ پژوهشهای او در حوزهٔ اخلاق، دین، فلسفهٔ دین، اگزیستانسیالیسم، روانشناسی، علوم انسانی، روش تحقیق و روشنفکری است. نظریه عقلانیت و معنویت پروژهٔ مهم اوست. ملکیان از منتقدان روشنفکری دینی است .
ملکیان معتقد است ریشه مشکلات جامعه را عمدتاً باید در فرهنگ و اخلاق جست و جو کرد و توجه به سیاست برای حل مشکلات، نوعی سطحینگریست. او میگوید:
حتی اگر نهادهای اجتماعی ما سامانهای را که باید و شاید ندارند، به علت این است که کسانی که در آن نهادها دستاندرکارند، از لحاظ روان شناختی یا اخلاقی یا هر دو ناسالماند و عیب و نقص دارند. هر چه کندوکاو میکنم، میبینم که هیچ مسئله و مشکل اجتماعی و از جمله سیاسیای نیست، الا این که با یک یا دو یا سه یا چند واسطه به مسئله و مشکل روانشناختی یا اخلاقیای میرسد.
او خاطرنشان میکند:
هیچوقت با رضا و رغبت و علاقه قلبی و باطنی در مسائل سیاسی اظهار نظر نکردهام و فقط وقتی چنین کردهام که خود را اخلاقاً موظف به اظهار نظر دیدهام و آن هم وقتیست که یک امر سیاسی آثار و نتایج آشکار در روان و اخلاقیات مردم دارد.
ملکیان به اولویت فرهنگ بر سیاست معتقد است و بنابراین وظیفه روشنفکر را بیشتر نقد فرهنگی جامعه میداند تا نقد سیاسی دولت. روشنفکران و مصلحان اجتماعی به جای اینکه همیشه مجیز مردم را بگویند و فکر کنند تمام مشکلات متوجه رژیم سیاسی است، باید از مجیزگویی مردم دست بردارند و به مردم بگویند چون شما اینگونهاید حاکمان هم آنگونهاند. حاکمان زاییده این فرهنگ اند، جامعهای که فرهنگش این باشد ناگزیر سیاستش و اقتصادش هم آن میشود. خطاست که روشنفکران و مصلحان اجتماعی برای دست یافتن به محبوبیت اجتماعی مجیز مردم را بگویند و بگویند که مردم هیچ عیب و نقصی ندارند، چراکه رژیم سیاسی ناشی از مردم است و رژیم سیاسی بهتر به فرهنگ بهتر نیاز دارد. ( 1 )
« صدای معلم » در جهت آسیب شناسی فرهنگی جامعه ایرانی و ایجاد فرآیند « خودانتقادی » به منظور تحقق جامعه ای سالم و دموکراتیک این بحث ها را از فایل های صوتی که در کانال تلگرامی ایشان در بیست بخش منتشر شده پیاده کرده و جهت بررسی و گفت و گو تقدیم شما می نماید .
مطابق قانون مدیریت خدمات کشوری مصوب سال ۱۳۸۶ مجلس شورای اسلامی که بر اساس ماده ۸۵ قانون اساسی برای مدت ۵ سال به صورت آزمایشی تصویب شده بود، قرار بود نظام پرداختها و استخدام نیروی انسانی در دستگاه های مختلف کشور بر اساس این قانون ساماندهی شود. به علت انحراف از این قانون از اولین سال اجرا، به خصوص عدم اجرای مواد ۶۴ و ۱۲۵ آن، سال به سال نه تنها همه کارکنان مشمول این قانون از تورم غیر متعارف این سالها جا ماندند بلکه شکاف دریافتی بازنشستگان و شاغلان نیز به تدریج عمیق تر شد. به درخواست بازنشستگان کشوری و لشگری، سازمان برنامه و بودجه دولت یازدهم در قانون بودجه سال ۹۶ ردیف خاصی برای ترمیم حقوق بازنشستگان ایجاد نمود و موضوع متناسب سازی حقوق بازنشستگان با شاغلین نیز در ماده ۳۰ قانون و سند بالادستی برنامه ششم توسعه(۱۳۹۶-۱۴۰۰) طرح و تصویب گردید.
بنابراین دولت محترم وعده داد از محل اعتبارات ردیف ایجاد شده، در طول برنامه ششم توسعه، به صورت پلکانی این تبعیضها مرتفع شده و شکافهایی که در طول سالیان قبل ایجاد شده بود ترمیم گردد، اما عملاً میزان بودجه اندک تخصیصی از محل ردیف ۲۲ کد ۵۵۰۰۰۰ در قوانین بودجه سنواتی، پاسخگوی وعدهها و نیازها نبود و با پیگیریهای بی وقفه عموم بازنشستگان اعم از کوشندگان فضای مجازی و کانونهای صنفی، که فشار سنگین معیشتی ناشی از تورم ۳ سال اخیر، زندگی را بر آنان غیر قابل تحمل کرده بود، النهایه دولت و سازمان برنامه پذیرفتند در اقدامی مساعد و مثبت، همسانسازی حقوق بازنشستگان با شاغلان همتراز را از مهرماه سال ۹۹ اجرایی نمایند.
این اقدام سازمان برنامه و بودجه که موجب شد حقوق بازنشستگان قدیم و جدید در درون هر دستگاه، همسان و معادل ۹۰ درصد حقوق ثابت مشمول کسور بازنشستگی شاغلان همتراز گردد( گرچه بعضی از اشکالات اجرائی آن به تدریج در حال مرتفع شدن است) موجب رضایت نسبی اکثریت بازنشستگان را فراهم نمود اما منتقدانی نیز دارد که به حق معتقدند دولت محترم مطالبات و معوقات ناشی از عدم اجرای ماده ۱۲۵ قانون مدیریت کشوری در سنوات ماضی را در احکام صادره ندیده است.
در حال حاضر موضوع مهمی که به شدت موجب نگرانی بازنشستگان است اینکه با پایان یافتن مهلت اعتبار برنامه ششم توسعه در سال آتی، به علت عدم اجرای قانون اصلی و فقدان صراحت در بخشهایی از قانون مدیریت خدمات کشوری که بارها اصلاح شده است، دوباره و به تدریج بین حقوق بازنشستگان و شاغلین، و در نهایت بین دریافتی بازنشستگان جدید و قدیم شکاف ایجاد شود و تبعیضات در دریافتی بازنشستگان را به یک دهه گذشته برگرداند و مراتب این نگرانی نیز از طرق مختلف به گوش دولت و نمایندگان محترم رسانده شد.
بنابراین و در این راستا، اخیراً طرحی توسط آقای دکتر ابراهیمی نماینده محترم سلسله و دلفان و با امضای تعداد زیادی از نمایندگان محترم به صورت دو فوریت تقدیم هیات رئیسه شده که همسانسازی حقوق بازنشستگان کشوری و لشگری (۹۰ درصد حقوق شاغلین برای بازنشستگان همتراز) طی ماده واحدهای قانونی شود تا در سنوات بعد از بروز بی عدالتی جلوگیری شود.
با اقدامات دولت محترم برای همسانسازی حقوق بازنشستگان و با طرح پیشنهادی دکتر ابراهیمی برای قانونمند شدن این فرایند، اینک توپ در زمین مجلس محترم است و بازنشستگان انتظار دارند با تصویب طرح پیشنهادی فوق، به این دغدغه بازنشستگان برای همیشه پایان داده شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در گذشته حق و حقوقی بر اساس معیارهایی مشخص به همه یا تعدادی از معلمان و فرهنگیان ، طبق نظر قانون و مراجع ذی صلاح پرداخت شده است و امروز به یک باره با نزدیک شدن به پایان سال جاری و حقیقت کسری بودجه دولت که از سوی مراکز مربوطه ، میزان آن متفاوت اعلام شده است ، دیوان محاسبات بیان داشته است که مبالغی از حقوق معلمان و فرهنگیان کسر و به حساب خزانه واریز خواهد شد!
کسری بودجه اعلام شده از سوی مراجع مختلف به شرح زیر است :
* مرکز پژوهش های مجلس میزان کسری بودجه را " نصف بودجه " اعلام داشته است.
* جمعی از کارشناسان اقتصادی 160 هزار میلیارد تومان
* خبرگزاری فارس 150 هزار میلیارد تومان
* محمد حسینی عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس 200 هزار میلیارد تومان
* رئیس دیوان محاسبات کشور 55 هزار میلیارد تومان
* مرکز پژوهش های مجلس 131 هزار میلیارد تومان (1)
ظاهرا عملیاتی شدن پیشنهادات زیر به دلیل شیوع کرونا ، جهت جبران کسری بودجه ، ناممکن بوده و قرار است راهکارهای دیگری از شرایط فعلی و قابل دسترسی برای برداشت مالی اجرایی شود و از راهکارهایی که مستلزم فعالیت اقتصادی و جریان مبادلات اقتصادی است چشم پوشی شود.
9 پیشنهاد جبران کسری بودجه عبارت است از :
1. جلوگیری از فرارهای مالیاتی
2. اخذ مالیات از سود سپردههای بانک (اشخاص حقوقی )
3. مالیات بر درآمد اشخاص حقیقی
4. کاهش معافیتهای مالیاتی
5. وصول بدهیهای معوق مالیاتی
6. افزایش نرخ مالیات بر ارزش افزوده کالاهای غیرضروری
7. حذف سه دهک بالای درآمدی از یارانههای نقدی
8 . تعرفه گمرکی ( حذف دلار 4200 تومانی در مبادلات اقتصادی )
9. کاهش مالیات بر خرید و فروش سهام و افزایش سهم دولت (2)
معاون برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش گفته که ما جلوی پرداخت را گرفته ایم ولی از سوی دیگر بیان داشته که استرداد این مبلغ از کنترل ما خارج است :
"به عنوان مثال درباره تفاوت تطبیقی که ۱۴۵ هزار نفر از فرهنگیان را شامل میشود باید حدود ۱۷ میلیون تومان برای هر نفر مسترد کنیم. یا درخصوص طبقه تشویقی که همه کارمندان آموزش و پرورش را شامل می شود باید از هر کدام ۸۰۰ هزار تومان کسر کنیم و به حساب خزانه بریزیم؛ هفته گذشته هم به شعبه اجرای احکام دیوان احضار شدیم و تأکید کردند حتما باید اتفاق بیفتد وگرنه وارد فاز بعدی پیگیری میشود؛ این موضوع از کنترل ما خارج است که بخواهیم مبالغ مسترد کنیم؛ ما جلوی پرداخت را گرفتهایم ولی استرداد آن از حیطه آموزش و پرورش خارج است و تشکیل کمیته تعاملی بین آموزش و پرورش و دیوان محاسبات ضروری است. " (3)
این خبر باعث شد تا عصر روز دوشنبه ۱۵ دی ماه ، وزارت آموزش و پرورش به آن واکنش نشان دهد.
مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش طی اطلاعیه ای رسمی اعلام کرد:
" در پی انتشار بعضی از اخبار مبنی بر کسر حقوق فرهنگیان توسط دیوان محاسبات کشور به استحضار میرساند شانزدهمین نشست گفت وگوی هفته با حضور ارزشمند جناب آقای دکتر مهرداد بذرپاش - رئیس محترم دیوان محاسبات کشور- و همکاران ایشان و کلیه روسا و مدیران آموزش و پرورش برگزار شد، این نشست سرشار از هماهنگی و همدلی، منجر به تشکیل کارگروهی شد تا با نظر مساعد در خصوص نحوه اجرای احکام صادره از سوی دیوان عدالت اداری در مورد تعدادی از فرهنگیان در سالهای گذشته، تدابیر مقتضی اتخاذ شود؛ لذا به استحضار همکاران گرانقدر میرساند دیوان محاسبات کشور، نقشی در صدور احکام و کسر حقوق فرهنگیان نداشته، بلکه با نظر مساعد رئیس محترم کل دیوان محاسبات ، مقرر شده راههای کمک و مساعدت به آن دسته از همکاران مشمول رأی بررسی و ارائه شود. مراتب برای آگاهی و تنویر افکار عمومی و تکذیب کلیه اخبار مغایر با این اطلاعیه اعلام میگردد." (4)
بلاتکلیفی آموزش و پرورش و به خصوص معاون برنامه ریزی و توسعه منابع ، در مقابله با این تصمیم دیوان محاسبات دقیقا مشهود است و بیان متناقض از سوی این مرجع ، احتمال عملیاتی شدن چنین کسری را قوت می بخشد. باید منتظر دریافت حقوق مقرّر دی ماه و دو ماه بعدی خود تا پایان سال جاری باشیم تا شاید ما نیز بتوانیم از شگفتی خود در قبال این خبر بکاهیم و یا بر بی عدالتی عملیاتی شدن آن به شگفتی خود بیفزائیم و انگشت به دهان و حیران ، یک بار دیگر فرزند ناخوانده بودن خود را در این وزارتخانه باور کنیم. به زودی می فهمیم که شایعه هست یا واقعیت!
1) دنیای اقتصاد . شماره روزنامه 4790 . شماره خبر 3609827 . تاریخ چاپ 09/10/ 1398 .
2) خبرگزاری تسنیم . 9 راهکار برای جبران کسری ۱۰۰ هزار میلیارد تومانی بودجه ۹۹ . 02/10/1398 .
3) سایت خبری - تحلیلی راهبرد معاصر . کد خبر: ۷۲۹۸۳ . تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۹ -
4) شهر آرا نیوز . کد خبر : ۵۴۸۶۶ . ۱۵ دی .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
"ما هم اشتباه کرديم آمديم معلم شديم و با شما کلهپوکها سر و کله میزنيم، اگر رفته بوديم به بازار، حالا وضعمان بهتر از اينها بود..."
این جمله مشهور را یکی دو دهه پیش برخی معلمان در کلاسهای درس عنوان میکردند.... بار منفی این جملات به راحتی میتواند انگیزه دانشآموزان را نسبت به درس و مشق مخدوش نماید. این یعنی رضایت شغلی معلمان با افت و خیز تحصیلی رابطه مستقیم و معناداری دارد.
افت و خیز تحصیلی کاهش (افزایش) نسبی فعالیت درسی و مطالعه یک دانشآموز در یک دوره نسبی در مقایسه با دوره نسبی قبل از آن میباشد.
صاحب نظران شش دسته مهم را در افت و خیر تحصیلی دانشآموزان تقسیمبندی نمودهاند:
نظام آموزشی:
چشمانداز واقعبینانه و دورنمای منطبق بر امکانات و نیازهای زمانی و مکانی،
مدارس طبقاتی و تبعیض آموزشی،
ضوابط و مقررات آموزشی، مدیریت و رهبری آموزشی، فرهنگ سازمانی، هدایت تحصیلی و...
عوامل فردی:
عوامل فیزیولوژیکی و جسمی مانند ضعف بینایی و شنوایی و غیره،
عوامل ذهنی و روانی مانند سلامت روان، هوش و حافظه، اضطراب در امتحانات، افسردگی، فقدان هدف واقعی و عینی روشن از تحصیل، فقدان اعتماد به نفس کافی، ضعف اراده در تصمیمگیریها و اجرای تصمیمات، انگیزه تحصیلی دانشآموز، اختلالهای عاطفی، توجه و تمرکز حواس، روشهای مطالعه و...
عوامل خانوادگی:
شرایط اقتصادی، اجتماعی و عاطفی خانواده، نظام آموزشی حاکم بر جامعه در خصوص افراد تحصیل کرده، مقایسه فرزندان با همقطاران به جای قیاس با خود و تحقیر و سرزنش آنها، تبلیغات رسانههای گروهی و شبکههای اجتماعی در ارائه الگوهای موفق تحصیلی، اشتغال و بیکاری تحصیل کردگان، خانوادههای آسیبپذیر، طلاقهای فزاینده واقعی و عاطفی، حاشیهنشینی و آسیبهای اجتماعی، کودکان کار، و...
عامل معلم:
رضایت شغلی معلمان، توانمندسازی صلاحیت حرفهای، متناسب بودن رشته تحصیلی با ماده تدریس، دبیران متخصص در سطح استان و منطقه، تعهدات سازمانی معلمان، آیین کلاسداری، آشنایی با روشهای نوین تدریس، تفکر و سواد رسانهای، تسلط بر آموزش الکترونیکی و....
برنامهریزی درسی:
تناسب محتوای آموزشی با نیازهای بازار کار، تناسب نیازهای جامعه با برنامههای آموزشی، تناسب زمان آموزش با حجم و محتوای آموزشی کتب درسی، تخصیص زمان و مکان مناسب برای تمرین و تکلیف دانشآموزان، برخورد نامناسب اولیای مدرسه با دانشآموز، عدم توجه به تفاوتهای فردی، دوستان ناباب، مهارتهای صحیح مطالعه، ارتباط نازل اولیا و مربیان، و...
فضای تجهیزاتی:
امکانات اجرایی برنامه درسی، برنامهریزی درسی، ثبات در برنامه و تغییرات شتابزده در مدرسه، دسترسی به کتب کمک آموزشی، مجهز بودن به تکنولوژیهای روزآمد آموزشی و امکانات کلاسهای هوشمند، فضای استاندارد، تراکم دانشآموزی، مدرسههراسی و ترس از معلم، و...
سخن آخر:
برای داشتن مدرسهای پویا و سرزنده باید چند اتفاق همزمان رخ دهد تا افت آموزشی به خیز بدل گردد:
▫️* نگاه مصرفگرایانه حکومت به آموزش و پرورش پایان پذیرد.
▫️* شرکای آموزش و پرورش (اولیا، دانشآموزان و معلمان) در تصمیمسازیها و تصمیمگیریها مشارکت فعالانه داشته باشند و از غلظت سانترالیسم مرکزگرا کاسته شود.
▫️* شیوههای سنتی معلم محوری و مونولوگ به تدریس مشارکتی و دیالوگ محور تغییر یابد.
▫️* رضایت شغلی معلم از حیث منزلت و معیشت تأمین گشته و « سازمان نظام معلمی » بر عملکردشان نظارت نماید.
▫️* محتوای کهنه و غیرکاربردی کتب درسی با لحاظ آموزههای دینی و انگارههای ملی به روز رسانی شود.
▫️* مدارس طبقاتی و تبعیضآمیز برچیده شده و به حقوق شهروندی و تفاوتهای فردی دانشآموزان توجه شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
والدین به مثابه معلمان نخستین، نقش حیاتی در تعلیم و تربیت فرزندانشان دارند و این نقش مهم را هنگامی که فرزندان را به منظور دستیابی به علم و آگاهی، راهی مدرسه مینمایند، ادامه میدهند (استین هاور و همکاران، 1984). آنچه امروزه مسلم است آن است که تعلیم و تربیت در نهاد مدرسه جز با مشارکت والدین امکان پذیر نمیباشد (ایمانی، 1382)؛ چرا که بر خلاف گذشته که مدارس به مثابه مؤسساتی به حساب میآمدند که نقش والدین، صرفا فرستادن کودکان به مدرسه و حمایت از مدارس برای نظم دادن به فرزندانشان بود، مشارکت والدین در امر تحصیل فرزندانشان و همکاری با معلمان دگرگون گشته و به یکی از مباحث مهم و اساسی تعلیم و تربیت بدل گردیده است(Coleman & McNeese, 2009).
بر مبنای چنین رویکردی، این باور شکل گرفته است که والدین، دانشآموز و معلم – به مثابه سه رکن تعلیم و تربیت- در انجام وظایف آموزشی و تربیتی مکمل یکدیگرند (Englund et al.,2004)؛ خانه مدرسهی اول کودک و مدرسه، خانه دوم اوست و اگر این دو نهاد روشها و برنامههای هماهنگی نداشته و در روند تعلیم و تربیت یا یکدیگر مشارکت نداشته باشند، در روند رشد کودک و کسب مهارتهای آموزشی و تربیتی وی، اختلال بهوجود میآید. بر این مبنا، والدین و معلمان به عنوان یک «بال» با همافزایی و مشارکت، تلاش مینمایند بین روشها و منشهای خانه و مدرسه، همسویی و تشابه بوجود آید و یکی از این دو کانون، کار دیگری را خنثی نکند.
این مشارکت امروزه، بنیادی قلمداد میگردد بدان سبب که دانشآموزان که سابق بر این نیمی از وقت روزانه خود را در خانه و با هدایت والدین خود میگذارنند (ادیب و اربط، 1396: 69)، اکنون در شرایط کنونی شیوع بیماری کرونا که به جهت پیشگیری از ابتلای کودکان و نوجوانان به این بیماری مهلک شاهد رواج سبک آموزش مجازی و عدم حضور فیزیکی دانش آموزان در فضای آموزشی و بهرهمندی از آموزش معلمان در بستر فضای خانه و خانواده در بسیاری از کشورهای جهان از جمله ایران میباشیم، ضرورت مشارکت و همکاری میان «والدین و معلمان» یا به تعبیری «خانه و مدرسه» در امر تعلیم و تربیت، بیش از پیش احساس میگردد؛ چرا که در شرایط کرونایی دانشآموزان ارتباط حضوری محدودتری با معلمان خود داشته و در چنین شرایطی که دانشآموزان ساعات بیشتری را در خانه میگذرانند و بيشتر با والدین در ارتباط هستند، میطلبد که والدین ارتباط بیشتر و مؤثرتری با معلمان داشته و از توصیهها و ظرایف آموزشی و تربیتی آنان بهرهمند گردند؛ مضافاً آنکه با وجود تلاش شبانه روزی معلمان، نگرانی از افت تحصیلی دانشآموزان در چنین شرایطی اجتناب ناپذیر و نیازمند توجه بیشتر والدین به فرزندانشان در حین آموزش است.
بر این مبنا، در کنار رسالت و مأموریتهایی که نظام آموزشی و متولیان آن برعهده دارند تا چالشهای پیش آمده در فرایند یادگیری در دوران کرونا را حلوفصل نمایند، والدین نیز نقش به سزایی در یادگیری با کیفیت و مداوم دانشآموزان بر عهده دارند و اثربخشی این سبک از آموزش، وابسته به شیوهها و روشهایی خواهد بود که بتوانند مشارکت و همراهی خانواده و معلمان در فعالیتهای یادگیری را افزایش دهند. بر این مبنا در این نوشتار در تلاش میباشیم برخی رویکردهای موفق افزایش مشارکت که در کشورهای توسعهیافته، اجراییگردیده و نتایج چشمگیری را نیز نمایان نمودهاست، مورد واکاوی قرار دهیم.
واکاوی رویکردهای موفق
به طورکلی، مدرسه باید پیشاهنگ ارتباط با خانه باشد و با روشهای گوناگون اسباب مشارکت فکری والدین را در امر تعلیم و تربیت دانشآموزان فراهم نماید؛ در طرحی با عنوان «مدارس ایمن و پاسخگو» که در برخی کشورهای توسعه یافته اجرایی گردیده، شش سازوکار موفق که معلمان از آنها برای تشویق مشارکت والدین استفاده نمودهاند، عملیاتی شد و در راستای آن مشخص گردید، برای اینکه کودکان بیشترین موفقیت را داشتهباشند، سه گوشه یک مثلث آموزشی شامل خانوادهها، معلمان و دانشآموزان باید همیشه با هم ارتباط داشته باشند. برای تحقق این مهم، معلمان باید مشارکت والدین در سه سطح فعالیتهای مدرسه، رویدادهای روزانه مدرسه و فرآیندهای تصمیمگیری را تشویق نمایند (Olender et al., 2010). سازوکار عملیاتی نمودن این مهم در کشورهای توسعهیافته، مبتنی بر شش رویکرد ذیل میباشد:
رویکرد یک: درک نقشهایی که والدین میتوانند در آن سهیم باشند و گسترش آنها در زندگی دانشآموز
درگیرشدن و مشارکت والدین در آموزش کودک مستلزم آن است که خانوادهها تلاش بیوقفه و تمرکز زیاد بر موضوع آموزش داشتهباشند و این مهم، مستلزم این است که خانوادهها کلاههای زیادی بپوشند و بر روی چهار نقش خاص در طول زندگی کودک تمرکز کنند: پرستار، هماهنگکننده، معلم و محافظ. در این میان معلمان میتوانند به خانوادهها در انجام مسئولیتهایشان، یاری رسانند(Lueder, 2011)؛ بدین ترتیب که:
اول، خانوادهها نقش پرستار را بازی میکنند و از آنها میخواهند که محیط ایمن و مناسبی را برای کودک فراهم کنند چون کودک از نظر فیزیکی، روانی و احساسی رشد میکند. مسئولیتهای یک پرستار موثر شامل ایجاد یک برنامه روزانه خانوادگی، در دسترس قرار دادن لوازم مدرسه و تجهیزات ضروری، و اطمینان از اینکه معاینات پزشکی و واکسیناسیون به روز هستند. علاوه بر آن، خانوادهها باید استفاده از تلویزیون، اینترنت، تلفن و بازیهای ویدیویی را تنظیم کنند در عین حال زمان انجام تکالیف روزانه را نیز برنامهریزی و نظارت کنند.
دوم، خانوادهها با ایجاد و حفظ ارتباط دو طرفه بین خودشان و فرزندانشان و همچنین بین خودشان و مدرسه، نقش ارتباطدهنده را ایفا میکنند. چنین ارتباطی باید شامل بحث درباره موفقیتها و مشکلات کودکان، شیوههای حمایت از کودکان و پیشرفت تحصیلی آنها باشد. در حالی که در آموزش کودکان شرکت میکنند، خانوادهها نقش معلم را نیز بر عهده میگیرند و از آنها میخواهند تا به رشد فکری، عاطفی و اجتماعی کودکان خود کمک کنند. این مشارکت میتواند با اطمینان از مطالعه کودکان در خانه، کارکردن با آنها در حل مساله و مهارتهای استدلال، هماهنگی کار در کلاس درس با فعالیتهای یادگیری در خانه و.. حاصل شود.
مسئولیت دیگر والدین، ایفای نقش حمایتی در زندگی کودک با حمایت فعال از فعالیتهای یادگیری در مدرسه و برنامهدرسی مدرسه است. برای عملیاتیشدن این مهم، والدین میتوانند در فعالیتهای مدرسه مانند کنسرتها، بازیها و اجتماعات، جشنهای عمومی و از همه مهمتر در جلسات اولیا و مربیان شرکت کنند(Lueder, 2011)؛ چرا که خانه و مدرسه در صدر عوامل تاثیرگذار بر روند رشد و تکامل رفتار فرزندان قرار دارد و در این میان مهمترین عامل در هماهنگی و همسویی نظری و عملی میان این دو نیز به واقع انجمن اولیاء ومربیان است که فرصتی برای والدین خواهد بود تا با آموزگاران فرزندانشان دیدار نموده و موضوعات مرتبط با عملکرد دانشآموزان را بررسی کنند. همچنین این انجمن میتواند در پیشبرد هر چه بهتر امور آموزش و پرورش دانشآموزان نقش مفید و مؤثرتری داشتهباشد؛ چرا که این گونه جلسات، مشکلات دانشآموزان را به گوش والدین رسانده، هماهنگی میان والدین و معلمان را بیشتر میکند؛ البته لازم است، ترتیب برگزاری این جلسات در شرایط کرونایی به صورت مجازی صورت پذیرد.
رویکرد دوم: ادغام آموزش در سبک زندگی خانوادهها
علاوه بر درک نقش خانوادهها در زندگی فرزندانشان و سپس گسترش آنها به کلاس درس، معلمان باید از موانع بالقوه بین خانواده و مدرسه در هنگام تشویق به مشارکت آگاه باشند. موانع میتوانند روانشناختی باشند و شامل ترس، اضطراب و از خود بیگانگی باشند که منجر به ایجاد ترس در خانوادههایی میشود که مدرسه را غیرقابل دسترس و تهدید میدانند((Iowa State Dept. of Education, 1994.
چنین افکار منفی نسبت به مدرسه باعث میشود که والدین احساس بیارتباطی نموده و منجر به این میشود که احتمالاً آنها درخواست مشارکت مدرسه را نپذیرند. فاصله بین والدین و معلم میتواند بیشتر شود اگر اعضای خانواده خودشان در مدرسه شکست را تجربه کرده باشند زیرا احساسات در مورد مدرسه معمولا ریشه در برخوردهای گذشته دارد. شکست آموزشی میتواند والدین را به بیاعتمادی نسبت به مدرسه و دوری از محیط سوق دهد و این فرض وجود دارد که فرزند آنها نیز با شکست مواجه خواهد شد و این امر به افزایش احساس بیگانگی ناشی از شکست میانجامد((Lueder, 2011.
علاوه بر این، موانع مشارکت خانواده میتواند شامل موانع ساختاری مانند زمان، فاصله، و فقدان مراقبت از کودکان باشد ( .(Iowa State Dept. of Education, 1994در این مورد، خانوادهها احساس میکنند که نمیتوانند زمان، منابع یا انرژی بیشتری را برای درگیر شدن در فعالیتهای مدرسه به خاطر برنامه شلوغ و مشکلات شخصی خود پیدا کنند. این موانع میتوانند باعث شوند که خانوادهها حامی نبوده، مخالف و غیرمسئول باشند(Hornby, 2000). استراتژیهایی که به معلمان اجازه میدهند تا بر موانع ذکر شده قبلی غلبه کنند شامل انعطافپذیر بودن در جلسات برنامهریزی، استقبال شخصی از والدین، نوشتن یک کتابچه راهنما برای والدین و.. میباشد. معلمان باید تلاش کنند تا همه خانوادهها را بدون توجه به موانع درک کرده و از آنها حمایت کنند تا آموزش را در سبک زندگی خود ادغام کنند. هنگامی که اهمیت آموزش به رسمیت شناخته شد، برقراری مشارکتهای واقعی و عملی که هدف مشترک آنها آموزش بهتر دانشآموزان باشد، ممکن میگردد (Iowa State Dept. of Education, 1994). معلمانی که به دقت به والدین گوش میدهند، بدون اینکه نظرات آنها را ارزیابی و قضاوت کنند، توانایی درک نقطهنظر متفاوتی را کسب میکنند. جدا کردن خود از تعصبات شخصی و تمرکز بر افکار دیگران منجر به یادگیری و افزایش آگاهی میشود. در واقع، تحقیقات بیان میکنند که گوش دادن به سادگی شکل ارتباطی خودش است.
رویکرد سوم: استفاده از استراتژیهای مداخله ای مشارکت
به منظور غلبه بر موانع ذکر شده قبلی بین معلمان و والدین، معلمان باید استفاده از استراتژیهای مداخلهای مشارکت را مدنظر قرار دهند (Lueder, 2011) که مشتمل بر سازوکارهایی اتصالدهنده، ارتباطدهنده، هماهنگکننده و کوچینگ (مربیگری) هستند.
کارکرد اتصال، این امکان را برای معلمان فراهم می آورد که با ایجاد یک محیط -کلاس/ مدرسه- جذاب به والدین دسترسی پیدا کنند. در مرحله اتصال، برای معلمان نیز مهم است که بر موانعی که ممکن است از شکلگیری روابط مشارکتی و باعث برقراری ارتباط دوطرفه بین خود و والدین جلوگیری کرده، غلبه کنند. صرف زمان برای برقراری ارتباط با خانوادهها موثر است، زیرا به عنوان اولین معلم کودک، اعضای خانواده میتوانند دانش لازم را در مورد کودک برای معلمان خود فراهم کنند. این دیدگاههای شخصی ارزشمند به معلمان کمک میکند تا سبک تدریس خود را توسعه دهند و در میان کودکان و والدینشان یک محیطی امن ایجاد کنند. استراتژیهایی که یک معلم میتواند برای اجرای این روش استفاده کند شامل خوشآمدگویی، فضای پارکینگ والدین، رفتار اداری، برنامههای آموزشی و پرورشی مدرسه، پوسترهای ساخته شده توسط معلم که خود را توصیف میکنند، کتابهای راهنمای مدرسه و تورهای خانوادگی است(Kyle & McIntyre, 2000).
عملکرد ارتباطی، جریان ارتباطی دوطرفه بین معلمان و والدینی است که معلمان در مرحله اتصال آغاز کردهاند را ایجاد میکند. در طی این مرحله، معلمان به ایجاد روابط مثبت والدین - معلم ادامه میدهند و آگاهی خانواده از برنامهها و فعالیتهایی که مدرسه باید ارائه دهد را افزایش میدهند ((Lueder, 2011.
تحقیقات بیان میکنند که مشارکت افزایشیافته خانواده نتیجه مستقیم ارتباط بهتر است و اثربخشی این عملکرد را نشان میدهد (Johannes & Roach, 1999). بهترین راه برای این کار برقراری ارتباط کتبی، از طریق تلفن و اینترنت (ارسال پیامک یا ایمیل) و همچنین ارتباط رو در رو (حضوری) است. در هنگام برقراری ارتباط کتبی، معلمان و مدارس باید انواع خوشامدگویی، یادداشتهای مثبت، پوشههای هفتگی، برگههای تکالیف هفتگی، گزارش پیشرفت، کارتهای گزارش و دفترچه راهنمای خطمشیها را برای والدین تهیه کنند. این کتابهای راهنما باید قوانین مدارس دولتی، بازدید و فرصتهای داوطلبانه، شمارهتلفن پرسنل مدرسه و اهداف یادگیری در سطح کلاس را ذکرکنند.
در ارتباط از طریق تلفن و فنآوری اینترنت، معلمان میتوانند یک سیستم پست صوتی ایجاد کنند که به خانوادهها اجازه تماس و ارسال پیام را بدهد. آنها همچنین میتوانند یک آدرس ایمیل برای خانوادهها فراهم کنند، یک وب سایت برای اطلاعات مهم ایجاد کنند و شمارهای برای یک خط تلفنی ویژه تکالیف مدرسه فراهم کنند. در نهایت، در طول ارتباط رو در رو، معلمان باید کنفرانسهای والد - معلم را برنامهریزی کنند. برای انجام این کار، آنها باید خانواده را از هدف جلسه مطلع کنند، از کودک دعوت کنند که در جلسه شرکت کند، پیشنهاد دهند که خانوادهها سوالات را از قبل آماده کنند و لیستی از موضوعات جلسه احتمالی را برای والدین بفرستند؛ همچنین لازم است برای آمادهشدن برای کنفرانس، معلمان پوشهای را با نمونههای کار دانش آموزان سازماندهی کنند. پس از جلسه، آنها باید با یک تماس تلفنی پیگیریهای لازم را در خصوص تصمیماتی که در جلسه حضوری گرفتهاند، داشتهباشند ((Lueder, 2011.
و امّا، هدف از عملکرد هماهنگی، افزایش آگاهی خانواده از خدمات و منابع ارائهشده توسط مدرسه و معلمان است. همچنین برای معلمان مهم است که بدانند منابع موجود چیست و چگونه میتوانند با آنها ارتباط مناسب برقرار کنند. بهترین راه برای اجرای عملکرد هماهنگی، ایجاد یک دایرکتوری از خدمات و منابع ارائهشده توسط مدرسه و معلمان و قراردادن آن در وبسایت در دسترس همه خانوادهها است. معلمان همچنین میتوانند جلسات اطلاعرسانی خانواده را برنامهریزی کنند و یک کمیته خدمات و منابع داوطلب والدین و معلمان برای گسترش مطالب و کمکهای موجود ایجاد کنند. تحقیقات تایید میکنند که هماهنگی رویدادها، برنامهها و ارتباطات به طور موثر مشارکت خانواده، دانش خانواده، و همکاری والدین- معلم را بهبود میبخشد. این مزایا نتیجه افزایش مشارکت خانواده در آموزش کودکان است(Akkok, 1999).
عملکرد کوچینگ (مربیگری)، تواناییهای والدین برای شرکت در نقشهایی که باید در آن سهیم باشند و نیز سطح کلی دانش و مهارتهای آنها را افزایش میدهد. ثابت شدهاست که آموزش والدین بسیار موثر است چون منجر به نتایج مثبت تحصیلی و اجتماعی برای کودکان میشود. بررسیها حاکی از آن است، دانش آموزانی که والدینی دارند که در مورد اثرات مشارکت آگاه هستند، تمایل دارند برای فرآیند آموزشی آمادگی بهتری داشته باشند. برای انجام این مهم، معلمان میتوانند کارگاهها و کلاسهایی جهت آموزش والدین، برنامهریزی نمایند(Coleman & McNeese, 2009)
رویکرد چهارم: حفظ نتایج استراتژیهای مداخلهای مشارکت
مهمترین نتیجه عملیاتی کردن استراتژی مداخله ای مشارکت، ایجاد یک رابطه مثبت با خانوادهها است. معلمان باید این ماحصل را با اطمینان از ارتباطات طولانیمدت میان والدین و خود، سرمایهگذاری کنند. آنها باید دریابند که روابط تا حد زیادی به شخصیتهای مربوطه متکی است. برای معلمان ضروری است که هم دیدگاههای خود و هم دیدگاه خانوادهها را درک کنند، به تفاوتهای فردی احترام بگذارند و به افکار خانوادهها گوش دهند. به منظور کاهش نکات منفی، هنگام برقراری ارتباط با خانوادهها، معلمان باید آرامش خود را حفظ کنند و وضعیتهای دشوار را به صورت عینی ارزیابی کنند، حقایق را ارائه دهند، از شخصی نگریستن به امور جلوگیری نموده و از پیش فرضها خودداری کنند (Norris, 2011). استراتژیهایی که باید پیشگیرانه باشند عبارت است از: گوشدادن دقیق به خانوادهها، علاقه به خانوادهها، یافتن اهداف و منافع مشترک و ایجاد احساس اهمیت در خانوادهها ( Olender et al., 2010)
همچنین معلمان باید از سوگیریهای شخصی و یا نگرانیهایی که ممکن است بر ایجاد روابط مشارکتی تاثیر منفی بگذارد، آگاه باشند. این مسایل شامل روند سختگیری و انعطاف ناپذیری برنامهها، منافع شخصی یا نگرانیهای که ممکن است نیازهای دانشآموز را تحتالشعاع قرار دهد، احساساتی که ناشی از آن است که دانشآموزان از یک نگرانی یا معضل خانوادگی رنج ببرند و.. (Ibid).
رویکرد پنجم: استفاده از ارتباط یک طرفه و دوطرفه
ارتباط یک طرفه از سوی معلمان با والدین یک روش موثر برای ترویج تعامل است. معلمان میتوانند از طریق خبرنامهها، دفترچههای مدرسه-خانه، ایمیلها و بستههای آموزشی، درگیر چنین ارتباطاتی شوند. با این حال، وقتی معلمان به این شکل ارتباط برقرار میکنند، استراتژی خوبی است که اطلاعات را دقیق و منسجم ارائه نموده تا خانوادهها به راحتی پیام را درک نمایند؛ البته، محصور نکردن والدین با اطلاعات و زبان ویژه آموزشی یک قانون مهم است که باید معلمان بخاطر بسپارید تا والدین تحت فشار قرار نگیرند(Graham-Clay, 2005).
امّا در جایگاه مقابل، برقراری ارتباط دوطرفه از طریق گفت و گوی مستقیم روش دیگری برای تعامل با خانوادهها است. رایجترین نوع این ارتباط تماسهای تلفنی و کنفرانسهای والد - معلم است. معلمان باتجربه توصیه میکنند که گاهی اوقات با خانوادههای به منظور انتقال خبرهای خوب تماس بگیرید تا روابط مثبت را ارتقا دهید. با انجام این کار، خانوادهها تمایل بیشتری به مشارکت با معلمان در صورت بروز مشکلات خواهند داشت. استراتژی دیگری که به ارتباط موثر دو طرفه کمک میکند تمرکز بر گوش دادن است. معلمانی که به دقت به والدین گوش میدهند، بدون اینکه نظرات آنها را ارزیابی و قضاوت کنند، توانایی درک نقطهنظر متفاوتی را کسب میکنند. جدا کردن خود از تعصبات شخصی و تمرکز بر افکار دیگران منجر به یادگیری و افزایش آگاهی میشود. در واقع، تحقیقات بیان میکنند که گوش دادن به سادگی شکل ارتباطی خودش است. (Garcia, 1975) معلمان باید این روش را در تعامل با خانوادههایی که نگرانی، مشکلات و ایدهها را بیان میکنند، اتخاذ کنند.
رویکرد ششم: تأکید بر مشارکت بعنوان سازوکاری که پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را افزایش میدهد
در زمان تدوین استراتژی چگونگی تشویق مشارکت خانواده، معلمان باید بر این یافته مهم که تمامی تحقیق در مورد رویکردهای مشارکت خانواده میگویند، مبنی بر آنکه مشارکت والدین و معلمان، منجر به افزایش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان میشود، تمرکز نمایند(Jeynes, 2011). بیشک، برگزاری کلاسهای آموزش خانواده با عنوان تأثیر مشارکت اولیا در اتقاء فرایند آموشی و تربیتی فرزندان در عملیاتی شدن این مهم، اثرگذار خواهد بود.
نتیجهگیری
ضرورتی مشارکت والدین و معلمان در امر آموزش و پرورش، در شرایط گسترش بیماری کرونا و دگرگونی در سبک زندگی بشر در ابعاد گوناگون در عصر کنونی، بیش از پیش احساس میگردد. معلمان در هنگام آموزش به حمایت والدین و دانش آموزان به کمک خانوادهها در محیط خانه نیازمند هستند. امروزه آموزش نه تنها در درون دیوارهای یک مدرسه، بلکه کودکان را تا خانههایشان دنبال نموده است؛ بر این مبنا، یک آموزش مجازی موفق نیاز به فعالیت پویا و کارآمد دانشآموزان، نظارت و همراهی خانوادهها و نوآوریهای آموزشی معلمان دارد. با کمک معلمان مصمم و والدین دلسوز، دانشآموزان این فرصت را پیدا خواهند نمود تا بنیادی قوی در سطح علمی بدست آورند.
این مشارکت مطلوب سهگانه والدین، دانش آموزان و معلمان در آموزش مجازی میتواند پیامدهای مطلوبی برای هر سه طیف در پی داشتهباشد که از جمله برجستهترین و قابل تأملترین آنها برای دانشآموزان، تسهیل شرایط آموزش و یادگیری و به تبع آن پیشرفت تحصیلی، کمک به رشد همه جانبه، عمق بخشیدن به یادگیری مطالب درسی، بالارفتن انگیزه درسخواندن و به تبع آن کاهش نرخ ترکتحصیل، خود کارآمدی، اعتماد به نفس و..؛ از سویی دیگر برای والدین، بهبود تربیت فرزندان، شناسایی بهتر نقاط قوت و ضعف آنها و بر همین اساس یاری رساندن به فرزندان و احساس توانمندی و امنیتخاطر در این خصوص که وضعیت تحصیلی فرزندانشان در شرایط مطلوب، برنامهریزیشده و تحت کنترلی قرار دارد؛ و در آخر برای معلمان، بهبود رفتار و عملکرد آنها و در نتیجه رضایتشغلی بیشتر و روحیه بهتر خواهد بود.
منابع
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
کانال « نجات بهرامی » می نویسد :
روزی در کتابفروشی نشسته بودم که دیدم جلوی مغازهام تجمع و هیاهو شد. رفتم بیرون و دیدم جوان خوشچهرهای با چشمهای درشت و صورت روشن در حال کشمکش و دعوا با کسی است. رفتم وسط و آنها را جدا کردم و همین جوان را کشیدم کنار و علت دعوا را از او جویا شدم. معلوم شد خسرو گلسرخی است .
تعهداتش را تقبل کردم و همین سبب آشنایی شد و او کتابی به نام «واپسین دم استعمار» از فرانتس فانون برای چاپ به من داد ... که به نام خسرو کاتوزیان منتشر کردم ... پس از انقلاب، عاطفه گرگین (همسر گلسرخی) و پسرش روزی آمدند و حقالترجمه را محاسبه و پرداخت کردم.
بعد تصمیم گرفتم کتاب را ... به اسم خسرو گلسرخی منتشر کنم، اما روزی کسی آمد که نامش به خاطرم نیست. مردی محترم و موقر که پایش میلنگید. گفت من دایی خسرو گلسرخی هستم و کارمند ادارهٔ رادیو و این کتاب را من ترجمه کردهام و نه او. گفت خسرو اصلاً زبان خارجی نمیدانست.
من کتاب را فصل به فصل ترجمه میکردم و خسرو ویرایش میکرد و به اسم خودش در مجلات انتشار میداد ... گفتم بنده بیاطلاع و بیتقصیرم، اما خوب بود که خانم گرگین این نکته را میگفت.»
▪️از گفتوگوی محسن باقرزاده، بنیانگذار انتشارات توس، با پروژه تاریخ شفاهی نشر ایران| ( منبع )
پایان پیام/
گروه رسانه/
پرتال اداره کل آموزش و پرورش شهرستان های تهران نوشت : ( این جا )
جلسه شورای معاونین آموزش و پرورش شهرستان پردیس با حضور یوسف بهارلو معاون پژوهش ، برنامه ریزی و توسعه منابع اداره کل آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران ، روسای ادارات معاونت پژوهش برنامه ریزی و توسعه منابع اداره کل آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران و مدیر آموزش و پرورش منطقه در پردیس برگزار شد.
به گزارش اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران ،یوسف بهارلو معاون پژوهش ،برنامه ریزی و توسعه منابع اداره کل آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران با اشاره به اینکه مدیریت در شرایط بحران است که میتواند منجر به خلاقیت و ایجاد امید و انگیزه در جامعه شود، اظهار داشت : مدیریت در شرایط عادی چندان کار پیچیدهای نیست بلکه ما باید بتوانیم در شرایط خاص و با وجود مشکلات به طرحها و برنامههای ابتکاری دست یابیم .
وی با اشاره به اینکه پاسخ گویی و مسئولیتپذیری فرهنگ سازمانی اداره کل آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران است ، تاکید کرد: شفافیت ،اعتماد سازی ، پاسخ گویی و مسئولیتپذیری باید در هر سازمانی نهادینه شود تا آن مجموعه بتواند به اهداف سازمانی خود دست یابد.
بهارلو با تاکید بر اینکه انتقال تجارب در بین همکاران باید به شکل جدی دنبال شود، تصریح کرد: تا وقتی که ذهن ها در یک مجموعه به یکدیگر نزدیک نشود نمیتوان در آن مجموعه به موفقیت دست یافت و نباید فراموش کنیم کار سیستمی در حوزه مدیریت نخستین عامل موفقیت در هر سازمانی است .
این مقام مسئول با اشاره به اینکه اداره کل آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران در توسعه فضاهای رفاهی در سطح کشور در جایگاه بالا و خوبی قرار دارد ،خاطرنشان کرد : در ایجاد فضاهای رفاهی و فراهم نمودن امکانات معیشتی برای همکاران فرهنگی از هیچ کوششی دریغ نخواهیم کرد و توسعه و گسترش این فضاها در دستور کار جدی این معاونت است.
معاون پژوهش برنامه ریزی و توسعه منابع اداره کل آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران با اشاره به جمعیت پذیری شهرستانهای استان تهران و تراکم جمعیت دانش آموزی در این استان اظهار داشت : باید در زمینه فراهم نمودن زیرساختهای لازم در این راستا ها حرکت های گسترده ای صورت گیرد و بتوانیم با برنامه ریزی دقیق از منابع موجود حداکثر استفاده را ببریم. »
این سخنان معاون پژوهش ،برنامه ریزی و توسعه منابع اداره کل آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران در حالی بیان می شوند که هنوز این اداره کل به گزارش منتشره در « صدای معلم » با عنوان : « انتقاد از از وضعیت مدیریت آموزش و پرورش در نواحی یک و دو شهرری » پاسخی ارائه نکرده است . ( این جا )
در این گزارش که توسط مسئول سازمان معلمان شهر ری برای این رسانه ارسال شده بود به مسائلی مانند : « فقدان امکان گفت و گو میان مدیران آموزش و پرورش و سازمان معلمان ری و عدم اقبال به شنیدن نقد و گفت و گو به دلیل فقدان شفافیت، وضعیت تاسف بار و فرمایشی شکل گیری انجمن های اولیاء و مربیان، عدم کارایی کانون های فرهنگی تربیتی و مبدل شدن به حیاط خلوت و ایفای نقش صرفا به عنوان مکان برگزاری جلسات به جای ایفای نقش مولد در حوزه فرهنگ و هنر و فعالیت های تربیتی محتوایی، ضعف های حوزه معاونت پرورشی در آموزش و پرورش نواحی یک و دو شهرری به دلیل عدم حضور نیروهای آشنا به حوزه فرهنگ و هنر و ظرفیت های اجتماعی فرهنگی شهرری، عدم استقلال مدیران در تصمیم گیری ها و ضعف های فاحش مدیریتی ایشان در نواحی یک و دو شهرری، اعمال فشارمافیایی تشکل های سنتی انحصارطلب و برخی نمایندگان مجلس در انتصاب مدیران که مانع از انتصاب مدیران شایسته و کارآمد در شهرری در طول سالیان گذشته شده است، وضعیت خودمختار و افسارگسیخته برخی مدارس هیات امنایی خاص شهرری در اخذ سلیقه ای شهرری و تحمیل و تدریس برخی مواد درسی فراتر از ظرفیت کتاب های درسی به دلیل ایجاد فضای کاذب رقابتی جهت ثبت نام در آن مدارس و اخذ امتیازات از اولیاء جهت ثبت نام در این گونه مدارس به اصطلاح خاص شده که حتی به سیستم بازرسی و پاسخگویی به شکایات و سایر سیستم های نظارتی آموزش و پرورش هم پاسخگو نیستند ... » اشاره گردیده بود .
پایان پیام/