گروه گزارش/
امروز چهارشنبه 21 مهر نخستین نشست رسانه ای رئیس سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک به مناسبت «هفته ملی کودک » به صورت حضوری با خبرنگاران در محل این سازمان برگزار گردید .
حسن روحانی رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوبه اساسنامه سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک که در جلسه 836 شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسیده است را در 26 اسفند 1399 ابلاغ کرد که بر اساس آن، سازمان مذکور برای تربیت دوره کودکی(0-6 سال) با تمرکز روی خانواده برای آمادهسازی کودکان در ورود به نظام آموزش و پرورش رسمی و عمومی کشور برنامه ریزی و اقدام خواهد داشت که این دوره جزء دوران تعلیم و تربیت رسمی آموزش و پرورش نیست.
این نشست که به صورت حضوری برگزار می شد با اسقبال قابل توجه خبرنگاران رو به رو شد هر چند فضای کوچک سالن پاسخ گوی این تعداد از نمایندگان رسانه ها نبود .
علیرضا حاجیان زاده با اشاره به اهداف و وظایف این سازمان گفت که امسال برای هفته ملی کودک شعاری انتخاب شده است که عنوان آن " حال خوش کودکی ، رنگ خوش زندگی " می باشد .
وی ادامه داد که کودکان عامل مهم حال خوش زندگی در میان مردم هستند . صدای بازی و نشاط امیدبخش خواهد بود و نمایان گر یک جریان زنده در جریان زندگی خواهد بود .
کودکان با بازی زنده هستند ، با بازی زندگی می کنند . زندگی کودکان بازی است .
رئیس سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک تصریح کرد که انتظار ما از کودکان یک رفتار بزرگسالانه نباشد . خوشحال نباشیم اگر رفتار یک کودک رفتار بزرگسالانه است .
کودک باید کودکی کند و ما هم باید این را بپذیریم و حمایت کنیم .
« سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک » برای تقویت " این صدای خوش کودکی " و تداوم " رنگ خوش زندگی " برنامه ریزی هایی دارد و به زودی برنامه سالانه این سازمان مربوط به سال 1401 و برنامه پنج ساله سازمان اعلام خواهد شد و بر اساس یک نقشه راه و یک برنامه کوتاه مدت و بلند مدت حرکت خواهیم کرد که در این برنامه شنیدن صدای کودکان و گفتن از کودکان و درباره کودکان به عنوان گفتمان رایج کشور به جریان خواهد افتاد .
در این نشست خبرنگاران پرسش های خود را مطرح کردند .
با آن که وقت کافی برای طرح پرسش خبرنگاران می رسید ، مطابق معمول و قانون نانوشته در وزارت آموزش و پرورش مجری جلسه و مسئول روابط عمومی تاکید می کرد که هر خبرنگار مجاز به طرح یک پرسش است اما این مسئول هماهنگ کننده زمانی که پرسش های آقای ذوالفقاری – خبرنگار صدا و سیما - به درازا کشید و حتی به صورت خاطره گویی درآمد سکوت اختیار کرد و البته با اعتراض مدیر صدای معلم مجبور شد که تذکری به ایشان بدهد . ایشان در ابتدای جلسه از خبرنگاران به جهت حضور و انعکاس محتوای این نشست تشکر کرد و از صدا و سیما به صورت " ویژه " نام برد .
مدیر صدای معلم هم پرسش های خود را مطرح کرد .
« علی پورسلیمان » گفت :
من از شما به جهت برگزاری این نشست تشکر می کنم اما لازم است مقدمه ای بگویم .
قبلا و به کرات این موضوع به آن اشاره شده است .
سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی است .
چرا این شورا نباید در طول دوران فعالیت خود با رسانه ها و خبرنگاران نشست بگذارد ؟
چرا شورای عالی انقلاب فرهنگی نباید در برابر عملکرد خود به « حوزه عمومی » و « افکار عمومی » پاسخ گو باشد ؟
فرق این نهاد با بقیه در چیست ؟
این نهاد " پشت درهای بسته " موضوعات را تصویب می کنند . شما هم " مجری " می شوید . آن ها که به کسی پاسخ گو نیستند و شما باید جواب بدهید .
برخی از سوالات من درحوزه کاری شما و اما خارج از اختیارات شماست .
شما بگویید از چه کسی باید بپرسیم ؟
البته آن زمانی هم که شما در ستاد همکاری حوزه های علمیه و آموزش و پرورش مسئولیت داشتید ، » صدای معلم » در چند گزارش از این ستاد خواست تا در برابر عملکرد خودپاسخ گو باشد .
شاید هم به گوش شما نرسید ...
مشروح این پرسش و پاسخ در صدای معلم منتشر خواهد گردید .
پایان گزارش/
گروه اخبار/
علیرضا رحمتی دکتر معلمی است که روح و روانش بصورت تجربی و علمی با ورزش عجین شده است. وی دانشآموخته دکترای تربیت بدنی، پیشکسوت کشتی، خوش برخورد و انرژیک و در کنار آن فردی با پشتکار بالا و مردمدار است.
رحمتی در انتخابات شهریور ماه موفق شد علی رغم حضور کاندیداهای قدر دیگر، رای و نظر قاطبه مخاطبانش را برای تصدیگری مسئولیت سنگین ورزشهای همگانی استان البرز جلب نماید.
برای تبریک انتخابش به همراه دکتر آقابالی و استاد توسلی در دفتر کارش حاضر میشویم. پس از تعارفات رایج رحمتی با شور و حرارت تمام در خصوص "چند و چون" و "کم و کیف" ورزشهای همگانی صحبت میکند و برنامههایش را در سه سطح کوتاه مدت، میانمدت و استراتژیک برای ترویج، تثبیت و توسعه ورزشهای همگانی استان البرز تشریح مینماید.
رحمتی میافزاید: ورزش همگانی پرداختن عامه مردم به ورزش حتی در زمانی کوتاه با توجه به امکانات موجود و شرایط افراد است. این ورزشها شامل ورزشهایی از جمله پیادهروی، دوچرخهسواری، کوه پیمایی، دوهای عمومی و ورزشهای بومی و محلی است.
وی بر ضرورت جدی گرفته شدن ورزش در مراسم صبحگاهی مدارس صحه گذاشته میافزاید: در دوره پسا کرونا آماده توسعه، تشویق و ترویج ورزشهای همگانی در کف مدارس هستیم.
پیشینه ورزش های همگانی
"در کشور ما ورزش همگانی از سال 1358 تحت عنوان ورزش محلات آغاز و در سال 1362 به صورت قانونی تحت عنوان جهاد تربیت بدنی رسمیت یافت و رشد و گسترش آن به عنوان اولین وظیفه قانونی کلیه رسانههای ورزشی به ورزش قهرمانی تاکنون پژوهش جامعی در مورد وضعیت ورزش همگانی ایران انجام نگرفته است.
هرچند ورزش همگانی یک عامل اساسی در تأمین سلامتی و کیفیت زندگی افراد جامعه میباشد، ولی مردم بر اساس فرهنگ و نگرش، باورها و همچنین با توجه به ویژگیهای فردی (سن، جنس، شغل) و وضعیت مادی خود در ورزش همگانی شرکت میکنند.
فدراسیون ورزشهای همگانی جمهوری اسلامی ایران با هدف ایجاد امکانات و بستر مناسب به منظور ایجاد نشاط و شادابی در مردم و به دنبال آن بالا برد سطح مهارتها در سال 1371 براساس اساسنامه فدراسیونها تشکیل شد. این فدراسیون در جهان به نام مخفف TAFISA و در آسیا به نام مخفف ASFA فعالیت مینماید."
ورزش برای همه
"فدراسیون ورزش همگانی با شعار ورزش برای همه، سعی در نزدیک کردن مردم به ورزش دارد، به گونهای که معتقد است با توجه به سلیقه و علاقه مردم، هر کس، هرکجا، هر وقت با هر بودجه بتواند ورزش کند. یعنی مردم با کمترین امکانات و هزینه به سمت ورزش روی بیاورند و نیز در این راه تلاش نمایند تا با همکاری سایر سازمانها و ارگانها از جمله صدا و سیما و وزارت کشور و شهرداریها بستری مناسب برای ورزش آماده سازد و به این منظور از طریق تبلیغات در صدا و سیما و رسانههای گروهی برای آگاهی مردم به امر ورزش ایجاد انگیزه از طریق برگزاری جشنوارهها، مسابقات، سمینارها، کنگرهها و برگزاری کلاسهای آموزشی، تهیه تجهیزات مورد نیاز مثل استقرار میزهای سیمانی تنیس روی میز، میزهای شطرنج در اماکن عمومی و ایجاد امکانات و آماده کردن زمین و وسایل ورزشی در اماکن عمومی ( برای بسکتبال، والیبال، اسکیت و…) و تهیه پوستر، بروشور، کتاب، لباس و توزیع آنها در بین مردم سعی در گسترش ورزش و در نتیجه تندرستی و سلامتی در بین جامعه شود."
ورزشهای همگانی و مشارکت اجتماعی
"ورزشهای همگانی یکی از بهترین و مهمترین مواردی است که طی آن میتوان از برنامههای جمعی و مشارکت اجتماعی برای بهبود فضای جامعه بهره گرفت. بهبود روحیه جمعی و حفظ نشاط جامعه از جمله مواردی است که در سایه ورزشهای همگانی تا حدود زیادی برآورده خواهد شد.
دوهای همگانی که با مشارکت گروهی مردم صورت میگیرد در پرتو اهدافی که در ورای آن تعریف میشود میتواند به ارتقای روحیه انسانی در میان اقشار مختلف جامعه کمک شایان توجهی نماید.
ساختار جوامع کنونی به گونهای است که با هرچه ماشینیتر شدن شهرها و حتی روستاها، فعالیت فیزیکی افراد به طور فزایندهای رو به کاهش رفته است بنابراین ضرورت برگزاری ورزشهای همگانی اعم از دوهای دسته جمعی، کوهپیمایی، پیادهروی، دوچرخهسواری و ... هر روز بیشتر احساس میشود."
ورزش همگانی و وحدت روحی جامعه
"چنین به نظر میرسد که طی سالهای اخیر ورزش های همگانی با اقبال عمومی بیشتری نیز همراه بودهاند. به همین لحاظ برگزاری ورزشهای همگانی خود به نوعی وحدت روحی در جامعه منجر خواهد شد.
با توجه به اهمیتی که ورزشهای همگانی در جوامع امروزی دارند امید آن میرود که فدراسیون ورزشهای همگانی کشور چه در سطح ملی و چه در سطح استانها فعالیتهای مفید و سازندهای در راستای برگزاری این ورزشها صورت دهد تا گامی استوارتر در جهت بازگرداندن نشاط جمعی به جوامع به ویژه جوامع شهری بردارد."
پایان گزارش/
همه این روزها دنبال "حال خوب" می گردند. گویا حال خوب سواره است و ما پیاده و در غیبت طولانی مدتش اصلا فراموش کرده ایم اگر حالمان خوب بود چگونه بودیم.
عده ای می گویند اگر حال زن خانه خوب باشد حال اعضای خانواده خوب می شود و به همان نسبت حال جامعه . . .
عده ای دیگر می گویند حال معیشت مردم خوب نیست و حال خوب با معیشت خوب می آید و با معیشت بد می رود.
عده ای دیگر می گویند اگر حال خوب به معیشت وابسته است چرا پای درد ودل قشر مرفه هم که می نشینی از حال خرابشان برای تو می گویند.
گروهی با نگاه های کلان تر می گویند حال سیاست و حکومت و عدات و آزادی خراب است که مردم حال خوب را تجربه نمی کنند.
و گروهی دیگر می گویند حال مدارس را خوب کنید تا حال جامعه خوب شود.
من می گویم همه درست می گویند.
حال خوب یک احساس رضایت عمیق درونی است که وابسته به بسیاری عوامل است. از زن خانه بگیر تا رئیس جمهور مملکت همه می توانند حال تو را خوب یا بد کنند. از معلمت تا کارفرمایت . . . از رئیست تا فرزندت . . .
ولی رابرت الکس جانسون در کتاب "زندگی نزیسته ات را زندگی کن" روایت دیگری از حال خوب و بد دارد. روایت او اگرچه یک رویکرد روانشناختی به قضیه دارد ولی با خوانش دیگر و با محوریت مفهوم "آزادی" .
الکس جانسون ، علت حال بد انسانها را قید و بندهایی می داند که از جانب خانواده و فرهنگ به انسان ها تحمیل می شوند و قسمتی از تمناها، نیازها، آرزوها، توانمندی ها و استعدادهای انسان ها را در نیمه پنهان زندگی شان به بند می کشد.
جانسون، نام این نیمه پنهان را "زندگی نزیسته" می گذارد. قسمتی از وجودمان که نسبت به حضورش نا آگاهیم و در میانه راه زندگی و پس از سی سالگی و همزمان با برداشته شدن فشارهای خانواده و کم رنگ جلوه گر شدن تحمیلات فرهنگ، ناگهان در قالب یک بحران عمیق در زندگی تجربه اش می کنیم که خودمان به این بحران می گوییم : "حال بد" و روانشناسان از آن تحت عنوان بحران میانسالی نام می برند.
کشمکشی غریب برای رهایی از زندانی غریب تر که در سالهای طولانی گذشته با ظاهری به صلاح ولی باطنی ویرانگر، در قالب عشق مادری و محبت پدری و صلاحدید فرهنگ و جامعه و سنت بر پیکر نحیف روانمان تحمیل شده است و اگر بر ماهیت آن نیمه پنهان اشراف نداشته باشیم و از محتویاتش آگاه نشویم "حال بد" تا پایان زندگی بر روح و روانمان سایه ای تاریک خواهد انداخت.
کانال خرد و بینش
گروه اخبار/
پایگاه جمع اطلاع رسانی ستاد همکاری حوزه های علمیه و آموزش و پرورش نوشت : ( این جا )
وبینار سراسری کشوری توسط اداره کل آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین محسن قرائتی در شبکه شاد برگزار شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ستاد همکاریها، رئیس ستاد اقامه نماز کشور در ابتدا، آغاز سال تحصیلی را به همکاران خود معلمین، مربیان، دبیران و هر کسی که در دنیای تعلیم و تربیت مشغول است تبریک گفت.
حجت الاسلام و المسلمین قرائتی، ضمن توصیف خاطره ای از مرجع بزرگ شیعه مرحوم آیت الله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی ( ره ) گفت: زمانی که از ایشان پرسیدم با اینکه می توانستم فقیه شوم، آیا خسارت کرده ام که به جای آن معلم شده ام؟ فرمودند: اگر فقیه شوی مثل من خواهی شد اما اگر معلم بمانی مانند هشام می شوی ، جوانی بوده که در زمان امام صادق (ع) به گونه ای حرف می زد ، نسل نو را تربیت و جذب او شده بودند، بنابراین اگر معلم شوی و نسل نو را دریابی، امام زمان(ع) راضی تر خواهد بود .
رئیس ستاد اقامه نماز کشور معلمی را مهندسی انسان سازی توصیف کرد و گفت؛ معلم کار پنج گروه مهندسی را انجام می دهد همان طورکه برای ساخت ماشین ؛ پنج گروه کارهایی مانند کشف معدن، استخراج مواد، ذوب مواد معدنی، قطعه سازی و مونتاژ انجام می دهند.
یک معلم به تنهایی باید کار پنج گروه مهندسی را انجام دهد یعنی می بایست ظرفیت و استعداد دانش آموز را کشف کند، استخراج نماید، آنها را با علم، بیان و عمل، بار آورده و عاشق کند و در نهایت انسان های تربیت شده را به یکدیگر متصل نماید تا جامعه اسلامی ایجاد کند.
استاد قرائتی همچنین با توصیه هایی به معلمین بیان کرد: نباید موضوعات مادی را سر فصل کار مقدس معلمی قرار دهیم گرچه طبیعی است که لازمه زندگی امرار و معاش است ، ولی مهم نیت در انجام امور می باشد مثلا ما روزانه از اکسیژن استفاده می کنیم ،اما هیچ کس با نیت اکسیژن جایی نمیرود !
حجت الاسلام قرائتی گفت: همه شغل ها با جمادات سر و کار دارند اما معلمین با انسان و مغز آنها . نباید خود را فارغ التحصیل بدانیم چرا که حتی با وجود۵۰ درس و مدرک کارشناسی و دکترا ،امکان فراگیری کامل علم نیست و پیشنهاد می کنم کتاب هایی را مطالعه کنید که نویسنده آنها حداقل ۳۰۰ کتاب خوانده باشند.
وی با تاکید بر گفت و گوی چهره به چهره گفت: گاهی سخن چهره به چهره اثرش بیشتر از سخنرانی عمومی است.
مربیان ما باید شماره تلفن یک کارشناس اسلامی را داشته باشند تا موقع نیاز یا پیش امد سوال رفع، حاجت کنند.
حجت الاسلام و المسلمین محسن قرائتی، به آیاتی از قرآن کریم که صفت معلم را رحمت معرفی می کند اشاره کرد و گفت: معلم باید مهربان باشد، قدرت تمثیل داشته باشد، همچنین مدارس باید برنامه های خود را بر اساس نشاط بچه ها تنظیم کنند.
رئیس ستاد اقامه نماز کشور در پایان در رابطه با فرهنگ سازی و آموزش نماز در مدارس خاطر نشان کرد: احترام به دعوت خدا و اذان را حفظ کنید، حتی اگر شرایط اقامه نماز را ندارید . یک دقیقه سکوت را در وقت اذان رعایت کنید و با اجرای برنامه هایی مانند، تشکیل کلاس در مساجد، تشویق دانش آموزان به اقامه اذان با اهدای جوایز و نمره، آنها را با خداوند و سنن پیامبر آشنا کنید.
پایان پیام/
گروه گزارش/
با وجود آن که 13 مهر مصادف با « روز جهانی معلم » انتظار می رفت مدیران وزارت آموزش و پرورش و به ویژه سرپرست این وزارتخانه حداقل به معلمان تبریکی بگویند اما به جز تعداد بسیار معدودی ، بقیه در مورد این مناسبت " سکوت " اختیار کردند .
دلیل و یا دلایل این بی تفاوتی مشخص نیست اما در سایر مناسبت ها که بعضا چندان ارتباطی با هم آموزش و پرورش ندارند این مدیران سنگ تمام می گذارند .
جالب است بدانیم که هم زمان با این روز سرپرست وزارت معارف افغانستان، محترم شیخ الحدیث مولوی نورالله (منیر) این مناسبت را به تمامی معلمین جهان به خصوص معلمین افغانستان تبریک گفت و پیامی در این رابطه صادر کرد .
در نخستین روز از « هفته نیروی انتظامی » ، « علیرضا کاظمی » سرپرست وزارت آموزش و پرورش با جمعی از پرسنل نیروی انتظامی دیدار کرد .
کاظمی می گوید : ( این جا )
« یکی از موفقیت های انقلاب اسلامی، تغییر نگرش مردم نسبت به پلیس است و این موفقیت مرهون رفتارها، منش ها و سلوک ارزشی نیروهای خدوم انتظامی در مواجهه با مردم است.
تغییر نگرش مردم نسبت به نیروی انتظامی، یک دستاورد بزرگ است و ناجا امروز پرچمدار امنیت و آرامش در جامعه است.
امروز نیروی انتظامی، از یک نهاد انتظامی به یک نهاد اجتماعی و فرهنگی تبدیل شده است و ملجأ و پناهگاه مظلومان و ستمدیدگان در شرایط سخت و دشوار است. » آیا جامعه ایران هنوز فهم روشن و مشخصی از نظام آموزش و پرورش و کارکردهای درست آن دارد و یا آن را همچون سازمانی برای مبارزه با بی سوادی تصور می کند ؟
« صدای معلم » در این جا قصد نقد عملکرد نیروی انتظامی را ندارد اما از سرپرست وزارت آموزش و پرورش این پرسش را مطرح می کند که از کجا و بر اساس کدام مستندات و شواهد مستقل ، پژوهشی و میدانی عنوان می کند که نگرش مردم به پلیس تغییر کرده است ؟
آیا می توان گفت که رفتارهای پلیس در حال حاضر بیش از آن که جنبه نظامی داشته باشد بر وجه فرهنگی تاکید و تکیه دارد ؟
از این ها گذشته ، چه اشکالی داشت که سرپرست این وزارتخانه در ابتدای سال تحصیلی و به مناسبت روز جهانی معلم با معلمان نشستی برگزار می کرد ، مشکلات و دغدغه های آنان را می شنید و با آنان گفت و گو می کرد ؟
پرسش این رسانه آن است که آیا پس از گذشت بیش از چهار دهه ، نگرش حاکمیت و جامعه نسبت به آموزش و پرورش تغییری کرده است ؟
آیا مقامات و تصمیم گیرندگان به آموزش به عنوان سرمایه انسانی و محور توسعه پایدار می نگرند ؟
آیا واقعا آموزش در برنامه ریزی های کلان در اولویت است و اگر نیست دلیل آن چیست ؟ و مقصر کیست ؟
آیا ساختمان های پلیس و نیروی انتظامی قابل مقایسه با بسیاری از مدارس دولتی و محروم کشور هستند ؟
باید پرسید که چه چیز موجب این حساسیت کم نسبت به سیاست های آموزش و پرورش کشور است؟ ( این جا )
آیا جامعه ایران هنوز فهم روشن و مشخصی از نظام آموزش و پرورش و کارکردهای درست آن دارد و یا آن را همچون سازمانی برای مبارزه با بی سوادی تصور می کند ؟ آیا به معلمی به عنوان یک مهارت حرفه ای و تخصص می نگرد ؟
نقش مدیران این وزارتخانه در تثبیت « این نوع نگاه به آموزش » چه بوده است ؟
پایان گزارش/
گروه گزارش/
مدتی است که بحث دولتی کردن « صندوق ذخیره فرهنگیان » توسط برخی نمایندگان مجلس مطرح گردیده است .
42 نماینده مجلس طی نامه ای به رئیس مجلس شورای اسلامی ، طرح استفساریه صندوق ذخیره فرهنگیان ( موضوع تبصره 63 قانون برنامه دوم توسعه ) را مطرح کرده و در پایان چنین آورده اند :
« شایان ذکر است که معاون قوانین مجلس شورای اسلامی و دیوان محاسبات کشور نیز در پاسخ به استعلام هیات تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی تاکید نموده اند که احکام قانونی مرتبط با تاسیس صندوق فاقد جنبه خصوصی بوده و موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان مطابق با قوانین مجلس و مصوبات دولت تاسیس نگردیده است لذا در جمع بندی گزارش تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی که با 183 رای موافق نمایندگان مجلس شورای اسلامی در 19 اسفند 1397 تصویب گردید ناظر به وظایف قوای سه گانه کشور و دستگاه های نظارتی ، اولین وظیفه مجلس شورای اسلامی را به شرح ذیل مصوب نمود :
« با عنایت به این که معاونت قوانین مجلس شورای اسلامی و دیوان محاسبات کشور اعلام کرده اند که احکام قانونی مرتبط با تاسیس صندوق ذخیره فرهنگیان فاقد جنبه خصوصی بوده و موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان مطابق با قوانین مجلس و مصوبات دولت تاسیس نشده است لازم است مجلس با ارائه یک استفساریه فوریتی نسبت به ماهیت صندوق اعلام نظر کند . " لذا به استناد ماده 185 آیین نامه داخلی مجلس شورای اسلامی استفساریه زیر به صورت دو فوریتی طرح می گردد تا بتوانیم از حقوق فرهنگیان کشور حفاظت و منافع آنان را تامین نماییم . »
« صدای معلم » در گزارشی به تاریخ 22 اردیبهشت 1400 نوشت : ( این جا )
« تبصره 12 از قانون بودجه سال 1400 کل کشور بیان می کند : ( این جا )
ک - وزارت آموزش و پرورش مکلف است سه ماه پس از تصویب این قانون، اساسنامه مؤسسه صندوق ذخیره فرهنگیان را در راستای تقویت بنیه مالی فرهنگیان، رفع مشکلات معیشتی آنها، نقشپذیری فرهنگیان در هیأت امناء و مدیریت صندوق، ایجاد شفافیت مالی و محاسباتی، رفع تعارض منافع و تعیین وضعیت حقوقی آن مورد بازنگری قرار داده و به تصویب مجلس برساند.
نکاتی به شرح ذیل مطرح شده بود :
« صندوق ذخيره فرهنگيان طبق قانون يک موسسه خصوصي است .
« کدام اصل از قانون اساسي در مورد اموال يک موسسه خصوصي به مجلس اجازه مي دهد که اموال آن را عمومي اعلام کند ؟ و يا به دیوان محاسبات اجازه مي دهد که به اموال يک موسسه خصوصي ورود کند؟
اصل هشتاد و پنجم قانون اساسي فقط و فقط به تصویب دائمی اساسنامه سازمان ها، شرکت ها، مؤسسات دولتی یا وابسته به دولت اشاره مي کند و تغيير اساسنامه يک موسسه خصوصي مثل صندوق ذخيره فرهنگيان ارتباطی با مجلس و سایرین ندارد .
طبق قانون اساسی این صندوق از اموال عمومی غیردولتی محسوب نمیشود و دیوان محاسبات نمیتواند به اموال این صندوق ورود کند . »
این رسانه از مجلس شورای اسلامی پرسیده بود :
با توجه به ماهیت خصوصی موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان چگونه و با استناد به کدام ماده قانونی می خواهد در اساسنامه آن ورود کند ؟
آیا مجلس و شورای نگهبان قانون اساسی که بر این مورد صحه گذارده اند ، اندوخته حدود ۷۰۰ هزار عضو صندوق ذخیره فرهنگیان را دولتی یا اموال عمومی تلقی کرده اند ؟
آیا شورای نگهبان از موارد قانونی بی اطلاع است ؟ »
به تازگی علي اکبر کريمي نماينده اراک در مجلس ، مطالبي در جلسه علني مجلس ( سه شنبه 21 ارديبهشت 1400 ) در باره صندوق ذخيره فرهنگيان بیان داشته که کم و بيش براي اعضاي صندوق ذخيره فرهنگيان و کنش گران حوزه آموزش قابل هضم و پذیرش نیست و بر ابهامات موجود افزوده است :
وی گفته است :
« متاسفانه صندوق با ادعای غیرمنطقی خصوصی بودن نظارت پذیر نبوده و افراد فاقد صلاحیت در قالب رانت و ارتباطات سیاسی سمت های مدیریتی صندوق را اشغال کردند و از اعمال هرگونه نظارت جلوگیری می کنند.
طرحی در مجلس برای اینکه نام صندوق در فهرست موسسات عمومی غیردولتی اضافه شود تهیه شده تا نظارت بر این صندوق افزایش پیدا کند و با نظارت مجلس شاهد حفظ حقوق حقه فرهنگیان در صندوق باشیم. »
جهت اطلاع این نماینده مجلس باید گفت که ؛
« موسسات و نهادهای عمومی غیر دولتی به نهادهایی گفته می شود که با تصویب مجلس شورای اسلامی ایجاد می شود و بیشتر از نیمی از بودجه سالانه آن از محل منابع غیر دولتی تامین می شود و خدماتی را ارئه می دهد که جنبه عمومی دارند . مانند کميته امداد امام. »
پرسش « صدای معلم » آن است که آیا اندوخته فرهنگيان در این صندوق با توجه به وضعیت پایین معیشتی اغلب آنان« بودجه سالانه » محسوب می شود ؟
آیا این نماینده مجلس تصور مي کند که هبه دولت در قالب ماده 17 ( طبق قانون ) کمک و اعانه به بخش خصوصي مي باشد و جزء بودجه سالانه ؟
این نماینده مجلس و سایر موافقان نظریه وی از کجا و بر اساس کدامین منطق مدیریتی و اقتصادی به این نتیجه رسیده اند که با افزودن نام صندوق ذخیره فرهنگیان به انبوه لیست موسسات عمومی غیردولتی ، ضریب نظارت افزایش پیدا کرده و جلوی فساد و سوء مدیریت گرفته خواهد شد ؟
پرسش این است که آیا در آن موسسات عمومی غیردولتی با مکانیسم های تعریف شده اختلاس ، رانت و سوءاستفاده صورت نگرفته و یا مشکل و مساله اصلی جای دیگری است ؟
اگر قرار است مکانیسم نظارت به معنای " واقعی " در صندوق ذخیره فرهنگیان تعریف شود راهش مراجعه و اتکا به رای و نظر صاحبان واقعی این صندوق یعنی " فرهنگیان عضو " این صندوق می باشد .
به نظر می رسد وضعیت موجود صندوق ذخیره فرهنگیان مورد رضایت و مقبول سهامداران آن یعنی " معلمان " نیست و ساختار و چارچوب تعریف شده فعلی پاسخ گوی نیازها و انتظارات صاحبان اصلی آن نمی باشد .
اراده نافذ فرهنگیان می تواند و باید از طریق اصلاح اساسنامه صندوق ذخیره فرهنگیان با توسل به مفهوم " اتاق شیشه ای " و با رای و نظر مستقیم آنان صورت گیرد .
در این زمینه ، معلمان نیازی به " دایه مهربان تر از مادر " ندارند و خودشان در آینده با تشخیص ، خرد جمعی و استفاده از نظرات کارشناسان و خبرگان متخصص این امر خواهند توانست اراده عمومی را همراه با نظارت علمی و پاسخ گو تعریف و تبیین نمایند .»
در نشستی که تعدادی از مطالبه گران و مدیر صدای معلم حضور داشتند ؛ رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس نظرات این رسانه را تایید و به صراحت چنین عنوان کرد : ( این جا )
« موافق خصوصی بودن صندوق هستم . از دولتی بودن خیری ندیدیم .
همه اموال منقول و غیرمنقول و دارایی های صندوق ذخیره فرهنگیان باید در بورس بیاید .
اگر این اتفاق بیفتد ، به جای آن که یک فرهنگی عضو صندوق 30 تا 40 میلیون تومان در هنگام بازنشستگی بگیرد به 300 تا 400 میلیون افزایش پیدا خواهد کرد .
مصوبه مجلس به وزارت آموزش و پرورش سه ماه فرصت داد که یک و نیم ماه آن گذشته است .
دولت لایحه می آورد و ما آن را تصویب می کنیم و اگر هم بار مالی داشته باشد شورای نگهبان آن را رد می کند .
برخی نمایندگان مجلس دلیل می آورند که چون دولت به صندوق کمک می کند باید دیوان محاسبات بر این موضوع نظارت کند و این با خصوصی بودن صندوق ذخیره سازگار نیست .
منادی تاکید کرد که در حال حاضر از روند مدیریت صندوق ذخیره فرهنگیان ناراضی نیستم .
وی از تشکیل نشستی با حضور رئیس مجلس و وزیر آموزش و پرورش با حضور خودش در آینده ای نزدیک خبر داد و اظهار امیدواری کرد که این مساله با گفت و گو و مساعدت رئیس مجلس حل شود .
منادی گفت که نظر این کمیسیون آن است که صندوق ذخیره فرهنگیان خصوصی بماند .
مجلس خواهان تقویت بنیه مالی فرهنگیان و رفع مشکلات معیشتی فرهنگیان است .
مجلس خواهان افزایش نقش فرهنگیان عضو در اداره آن است .
همچنین شفافیت مالی و رفع تعارض از مطالبات مهم مجلس در مورد صندوق ذخیره فرهنگیان است .»
صدای معلم در نشستی که پیش تر با برخی از مسئولان این صندوق داشت از آنان خواست تا با برگزاری نشست رسانه ای و طرح مساله در « حوزه عمومی » ضمن حساس کردن فرهنگیان عضو ، در این مورد تنویر و شفاف سازی لازم صورت گیرد . اما تاکنون به این مهم پاسخی اراده نشده است .
پرسش « صدای معلم » از مسئولان صندوق ذخیره فرهنگیان ، وزیر آموزش و پرورش به عنوان رئیس هیات امنا و مدیر عامل آن است که چرا تاکنون این صندوق در طول بیش از دو دهه فعالیت حتی یک نشست رسانه ای با خبرنگاران نداشته است ؟
آیا این موضوعی مهم و قابل تامل نیست ؟
اگر قرار است شفافیت در این صندوق برقرار شود ؛ چرا نباید مسئولان صندوق با رسانه ها تعامل داشته و در برابر افکار عمومی پاسخ گو باشند ؟
پایان گزارش/