صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

آسیب شناسی معلمان و تشکل های فرهنگیان در مورد مطالبه گری و تناقض قانون گرایی

«درست در امور کوچک شخصیت اشخاص آشکار می‌شود، زیرا آدمی در این امور نمی‌کوشد تا بر خود مسلط باشد و غالبا می‌توان از اعمال ناچیز و روش عادی رفتار، به خودخواهی بی حد و مرز و بی ملاحظه گی مطلق فرد نسبت به دیگران به آسانی پی برد که طبق تجربه های بعدی، در امور بزرگ هم صادق است، اگرچه آن را انکار خواهد کرد و نباید چنین موقعیت هایی را از دست داد.
وقتی کسی در امور کوچک زندگی روزمره و روابط زندگی- امور کوچکی که قانون به آن توجهی ندارد- بی ملاحظه رفتار کند، تنها در پی منافع و آسایش خود باشد و به زیان دیگران رفتار کند، یا وقتی آنچه را که به همگان تعلق دارد به تملک خود درآورد و جز این ها، باید یقین داشت که عدالت در دل او جایی ندارد و به محض اینکه قانون و زور مانع او نشوند، در موارد بزرگ هم آدم رذلی است که نباید به او اعتماد کرد. »

آرتور شوپنهاور
از کتاب "در باب حکمت زندگی"

 

این روزها و به ویژه در تجمعات اعتراضی معلمان و بسیاری از مکتوبات کنش گران حوزه آموزش از « قانون » و تمکین مسئولان و مقامات جمهوری اسلامی به قانون زیاد می بینیم و می خوانیم .

بسیاری از آنان به اصول 3 و 30 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران استناد می کنند .

شاه بیت این تذکرات توجه دادن مسئولان به بندی از اصل حجیم سوم در مورد « تبعیض » می باشد که می گوید : «  رفع تبعیضات‏ ناروا و ایجاد امکانات‏ عادلانه‏ برای‏ همه‏، در تمام زمینه‏ های‏ مادی‏ و معنوی » .

نگاهی بر بنرها و پلاکاردها به ویژه در مناطق مرزی و دو زبانه یادآوری اصل 15 قانون اساسی می باشد .

آسیب شناسی معلمان و تشکل های فرهنگیان در مورد مطالبه گری و تناقض قانون گرایی

در این تردیدی نیست که بسیاری از اصول قانون اساسی به ویژه در بخش « حقوق ملت » مورد بی توجهی و کم توجهی واقع شده اند و این مساله متاسفانه در ادبیات مسئولان ما به نوعی به یک فرهنگ سازمانی و رفتاری تبدیل شده است .

اما نوک پیکان انتقاد این مکتوب در این بخش متوجه رفتارهای متناقض ( پارادوکسیکال ) توسط همان معلمانی است که در جایگاه کنش گر و یا مطالبه گر معترض این قانون گریزی و قانون ستیزی مقامات هستند .

این معلمان مبنای تجمعات خود را متوجه اصل 27 قانون اساسی می کنند که البته سخن درستی است اما هیچ گاه به این پرسش پاسخ نداده و یا نمی دهند که تعطیل کردن مدرسه و یا کلاس به خاطر عدم پرداخت مطالبات آنان توسط دولت و به تبع آن محروم کردن دانش آموزان از « حق آموزش » مبتنی بر کدامین بند و یا ماده قانونی در نظام جمهوری اسلامی است ؟

آسیب شناسی معلمان و تشکل های فرهنگیان در مورد مطالبه گری و تناقض قانون گرایی

چرا نگاه به قانون و اجرای آن گزینشی می باشد ؟

ممکن است برخی از این فعالان به موضوع " نافرمانی مدنی " اشاره کنند که البته این یک قیاس مع الفارق است .

منطقی و منصفانه نیست که عده ای برای توجیه رفتارهای خود به برخی مواد قانون اساسی جمهوری اسلامی استناد کنند اما به سایر مواد قانونی که به نفع آنان نیست بی توجهی کنند .

به عنوان یک کنش گر خودم منتقد برخی قوانین مدون مانند قانون رسیدگی به تخلفات اداری آموزش و پرورش هستم و بر این باورم که این قانون متناسب با شرایط حال حاضر نیست و می باید در جهت منافع آموزش و ارکانی که فاعلیت فرآیند آموزش را بر عهده دارند مورد تجدید نظر قرار گیرد اما قانون ، قانون است . چگونه در بحث رفاهیات ، سطح معیشت ، قیمت اتومبیل و کالاها ، شیوه اداره مدارس و... این مقایسه ها به کرات صورت می گیرند اما وقتی نوبت به قانون گرایی ، احترام به حقوق مدنی و شهروندی ، رعایت حریم خصوصی ، حفظ محیط زیست و.... می رسد یک دفعه به مرتبه ی ایران تنزل می یابیم و باید سطح توقعات و اننظارات را کاهش دهیم .

اگر قانونی بد است باید برای تصحیح و یا تعدیل آن از طرق مدنی تلاش و مطالبه گری کرد .

برخی معلمان عنوان می کنند که هدف آنان از اعتصاب و یا تحصن در مدارس ، آموزش اصول و فلسفه مطالبه گری به دانش آموزان است تا بتوانند حق خود را نهادهای مسئول بازستانند .

این گزاره در ماهیت خود نوعی سفسطه و یا مغالطه است .

تجربه و عقل می گوید که کشاندن مساله مطالبات معلمان - که بیشتر از جنس « معیشت » است به سطح کلاس و میان دانش آموزان  - حاصل و یا نتیجه ای جز کاهش و یا نابود کردن ته مانده اقتدار معلمان نخواهد داشت چه بسا فردا که اوضاع عادی شود و بحث تعارض منافع و یا اصطکاک سلایق پیش آید همان دانش آموزانی که معلمان در کنار آنان عکس یادگاری گرفته اند از همین مساله به عنوان چماق و یا نقطه ضعفی بر علیه همان معلمان استفاده خواهند کرد .

آسیب شناسی معلمان و تشکل های فرهنگیان در مورد مطالبه گری و تناقض قانون گرایی

ترسیم و تحریر برخی مطالبات بر سطح تخته سیاه توسط معلمان که برآیند آن ممکن است برانگیختن احساس دانش آموزان و اولیای آنان باشد نهایت سطحی نگری و ساده انگاری این معلمان برای یافتن شریک ( Partner) در حوزه مطالبه گری است چرا که به نظر می رسد ذهنیت غالب در جامعه نسبت به معلمان خیلی مثبت نیست و آنان از این اعتراضات حمایت نمی کنند و یا همدل نیستند ( 1 )

نگاهی بر نوع و سطح اعتراضات معلمان نشان می دهد که جنس این کنش ها بر دو محور استوار است :

1- معیشت ( افزایش حقوق )

2- استخدام

آسیب شناسی معلمان و تشکل های فرهنگیان در مورد مطالبه گری و تناقض قانون گرایی

برخی در نفی این ادعا چنین بیان می کنند که ما فقط به فکر خود نیستیم و فی المثل آموزش رایگان ، عدالت آموزشی ، آزادی معلمان زندانی و... هم جزو مطالبات ماست . تجربه و عقل می گوید که کشاندن مساله مطالبات معلمان - که بیشتر از جنس « معیشت » است به سطح کلاس و میان دانش آموزان  - حاصل و یا نتیجه ای جز کاهش و یا نابود کردن ته مانده اقتدار معلمان نخواهد داشت

اما آیا واقعا این ادعایی صادقانه و مقرون به واقعیت است ؟

آیا جامعه و گروه های مختلف این ها را می پذیرند ؟

به نظر می رسد کانون ها و انجمن های صنفی آگاهانه و برای کاهش ذهنیت منفی جامعه در حیطه خودمحوری مبادرت به این کار می کنند .

اگر آنان در ادعای خود صادق هستند برای یک بار هم که شده به جای لیست کردن فهرست بلند بالا از مطالبات و درخواست ها فقط یک مطالبه آن هم در حوزه مطالبات دانش آموزان را به جامعه عرضه کنند .

آسیب شناسی معلمان و تشکل های فرهنگیان در مورد مطالبه گری و تناقض قانون گرایی

در رفتارهای عادی و روزمره بسیاری از معلمان بعضا مشاهده کرده ام که آنان در زمینه احترام به قوانین و قراردادهای اجتماعی تفاوت معنا داری با سایر اقشار و مردم عادی ندارند . ممکن است بسیاری از آنان حتا به قوانین راهنمایی و رانندگی هم وقعی ننهند .

بارها شده که در زنگ های تفریح و یا جلسه شورای معلمان به این موارد اشاره کرده ام .

صفحه و یا مخرج مشترک پاسخ معلمان به این پرسش ها این بوده که ما در ایران زندگی می کنیم . در واقع ، معلمان و یا بخشی بزرگی از آنان به نوعی خود را با وضعیت ناهنجار جامعه همساز و هماهنگ کرده اند و این می تواند برهانی بر پایان یافتن نقش « مرجعیت اجتماعی » برای آنان باشد .

تناقض بزرگ و غیرقابل درک در این نامعادله اجتماعی که بارها به آن اشاره کرده ام آن است که چگونه در بحث رفاهیات ، سطح معیشت ، قیمت اتومبیل و کالاها ، شیوه اداره مدارس و... این مقایسه ها به کرات صورت می گیرند اما وقتی نوبت به قانون گرایی ، احترام به حقوق مدنی و شهروندی ، رعایت حریم خصوصی ، حفظ محیط زیست و.... می رسد یک دفعه به مرتبه ی ایران تنزل می یابیم و باید سطح توقعات و اننظارات را کاهش دهیم .

باید با خودمان و دیگران صداقت داشته باشیم و همدیگر را فریب ندهیم و دچار خودفریبی و دگرفریبی سازمان یافته نشویم .

اگر معلمان واقعا به دنبال آموزش مطالبه گری به دانش آموزان هستند باید از آموزش « تفکر انتقادی » شروع کنند به شرطی که خود آن را آموخته و به الزامات آن پای بند باشند .

تنها افق امیدبخش در این جامعه برای خروج از بن بست «صداقت » است .

( 1 ) ( کلیپ ویدئویی زیر سخنرانی یک خانم معلم را در اعتراض معلمان نشان می دهد )

منتشرشده در یادداشت

انتقاد از وضعیت بازنشستگان و تورم و میزان قدرت خرید

با وجود برخی ادعاها، به نظر می رسد برای اصولگرایان جدید که از ۲۰ ماه پیش قوه قانونگذاری و از ۷ ماه پیش قوه اجرایی کشور را با وعده بهبود اوضاع اقتصادی و معیشت مردم در دست گرفته‌اند هیچ گونه چشم‌اندازی از کامیابی محسوس نیست. آن زمان که ترامپ سر کار بود و در اوج کرونا کوره تحریم‌ها داغ بود و فروش نفت کشور به سیصدهزار بشکه هم نمی رسید و قیمت آن نیز به کمتر از ۲۵ دلار در هر بشکه رسیده بود عده‌ای، دولت قبل را به بی عرضگی و سوء مدیریت و بی اعتنایی به معیشت و اقتصاد و سفره مردم متهم می کردند و تئوری‌هایی مشعشع همچون ایجاد هر شغل با یک میلیون تومان و تکیه بر مدیریت داخل بدون برجام را ترویج می کردند. آیا بازنشستگان حق ندارند اقدام ۷۰ درصد نمایندگان را نمایشی تلقی کنند؟

آنان امروز به حمدالله به پست و مقام رسیده و نه تنها اعتراضی ندارند بلکه همه دریچه‌های گفت و گو را بسته‌اند. آنان چهار چشم به مذاکرات برجام دوخته و در دوران شل تحریمی بایدن، پز می دهند که روزانه یک میلیون و دویست هزار بشکه نفت با قیمت بالای ۹۰ دلار می فروشند و پول آن را هم بدون مشکل می گیرند. انواع و اقسام مالیات‌های بدیع و نوظهور هم کشف و وضع شده و درآمد دولت بالا رفته اما سفره مردم کوچک‌تر می شود. درصد افزایش سنواتیِ حقوقِ کارمندان شاغل و بازنشسته از انقلاب بهمن ۵۷ تا کنون بی سابقه بوده است. بدترین مورد افزایش حقوق‌ها مربوط به سال ۸۷ بود که تورم آن سال بیست و پنج و نیم درصد و افزایش حقوق ۱۰ درصد بود که اختلاف پانزده و نیم درصدی داشت ولی در بودجه ۱۴۰۱ تنها در محدوده ۱۰ درصد افزایش برای حقوق‌بگیران منظور شده که با توجه به تورم بالای ۴۵ درصد، اختلاف بی سابقه‌ی ۳۰ درصدی را نشان می دهد.

انتقاد از وضعیت بازنشستگان و تورم و میزان قدرت خرید

منطق اقتصادی می گوید سفره حقوق‌ بگیران ۳۰ درصد کوچکتر می شود و ۳۰ درصد حقوق آنها به صورت مالیات پنهان به خزانه دولت برمی گردد. کارکنان یکی از قوای کشور، به حق، به معیشت و حقوق خود اعتراض می کنند و بلافاصله، ولو محدود، به خواست‌هایشان ترتیب اثر داده می شود اما نظام رتبه بندی معلمان مرتباً بین نهادهای مختلف دست به دست می شود. ۲۰۹ نماینده یعنی ۷۰ درصد نمایندگان مجلس، طرح همسان‌سازی حقوق بازنشستگان را ارائه می دهند اما این طرح بی اثر و ابتر می ماند.

آیا بازنشستگان حق ندارند اقدام ۷۰ درصد نمایندگان را نمایشی تلقی کنند؟ لایحه همسان سازی دولت قبل نیز بعد از ماهها خاک خوری، در تعامل و تقسیم کار بین دولت و مجلس، توسط دولت پس گرفته می شود. اصولگرایان خاص نشان داده‌اند که الزامی به پای بندی به عهد و شعار خود ندارند و نه تنها رفع تبعیض برای آنها مهم نیست بلکه سفره و معیشت مردم هم از اولویت کار آنها رخت بر بسته است. بنابراین تا کنون نتیجه رویکردهای آنان چیزی جز پمپاژ نارضایتی نبوده است.

حقوق بگیران، خصوصا بازنشستگان، میان دو سنگ آسیابِ تضعیف قدرت خرید و تورم کمرشکن خرد می شوند. در طول تاریخ ۴۳ ساله بعد از انقلاب، مسئولان هیچ وقت تا این اندازه یکدست و همدل نبوده‌اند. هر چه در این دوران اتفاق بیفتد چه خوب و چه بد، به پای اصولگرایان نوشته می شود و دیگر هیچ غریبه‌ای نیست تا کاستی‌ها را به حساب او فاکتور کنند.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

انتقاد از وضعیت بازنشستگان و تورم و میزان قدرت خرید

منتشرشده در بازنشستگان
شنبه, 06 اسفند 1400 08:10

زندگی ویترینی

ویژگی های زندگی ویترینی و معنا درمانی برای انسان ها

تصور کن در خیابان در حال قدم زدن هستی، کسی از رو‌به‌رو می‌آید، یقه‌ات را می‌گیرد و می‌گوید: 《Yum. من امروز پیتزا خوردم.》 سپس راه‌اش را می‌کشد و می‌رود.

نفر بعدی را می‌بینی که پلاکارد بزرگی از گردن‌اش آویزان است که روی آن نوشته: به من نگاه کنید. من بسیار زیبا هستم. به من نگاه کنید. این مدل موی جدید من است. به من نگاه کنید. ناخن‌هایم را تازه لاک زده‌ام. به من نگاه کنید.

جلوتر که می‌روی فردی بالای چهارپایه‌ای ایستاده و با بلندگویی که در دست دارد می‌گوید: من یه چپ دست مهر ماهی مغرور ام. یه شاعر خوش‌هیکل، طرفدار پرسپولیس، عاشق طبیعت و عکاسی.

پشت سرت کسی از ماشین پیاده می‌شود و به سمت تو یورش می‌آورد و فریاد می‌زند: ببین. این ماشین برای منه. تازه خریدم‌اش. نه فقط ماشین، که کفش‌ها و کت و آیفون‌ام هم جدیده.

از این راه رفتن خسته شدی و عزم برگشتن به خانه داری که زوجی جوان خندان و شاد، دوان دوان خودشان را به تو می‌رسانند و چند بسته در دست دارند. یکی یکی آن‌ها را باز می‌کنند و توضیح می‌دهند: این اولین غذای دونفره‌مون. این اولین دمپایی دونفره‌ی دستشویی‌مون. این اولین لیوان گل‌دار دو‌نفره‌مون که توش اولین چایی مشترک‌مون رو خوردیم. این اولین کادوی همسری به من.

بعد از تمام شدن اراجیف‌شان با همان سرعت که آمده بودند، به سمت انتهای خیابان رهسپار می‌شوند. به آن‌جا که می‌رسند با هم اختلاف پیدا کرده و به دادگاه خانواده می‌روند برای طلاق.

این چند خط شاید از فرط مضحک بودن اسباب خندیدن‌تان را فراهم کرد. اما این دقیقا توصیف جو اینستاگرام بود. شما هر روز ساعت‌های بسیاری را در همین فضا سپری می‌کنید. مخاطب همین‌گونه پست‌ها هستید. زمان‌تان با دیدن و خواندن همین خزعبلات پرت مسخره به پایان می‌رسد. پوچ بودن زندگی‌تان شما را وادار می‌کند دنبال "یافتن" معنا در زندگی دیگران و "ساختن" معنا در زندگی خودتان باشید. این که احساس کنید مهم هستید و دیگران به شما توجه می‌کنند.

ویژگی های زندگی ویترینی و معنا درمانی برای انسان ها

"آلیس میلر" در کتاب "دلهره‌های کودکی" می‌نویسد : « کودک از همان لحظات آغازین زندگی نیازی اساسی دارد تا در تمام اوقات به‌عنوان شخصی که واقعا هست دیده و به او احترام گذاشته شود. در محیطی که به احساسات کودک احترام گذاشته شود، کودک در مرحله‌ی جدایی قادر خواهد بود همزیستی با مادر را قطع کند و گام‌های بعدی را به‌سوی استقلال و کشف فردیت خود با موفقیت بردارد.

اگر والدین می‌خواهند چنین پیش‌نیازهایی را برای رشد سالم کودک‌شان فراهم کنند، باید خودشان در چنین محیطی بزرگ شده باشند.

والدینی که در دوران کودکی چنین محیطی را تجربه نکرده‌اند خودشان محروم به‌شمار می‌روند. آن‌ها در تمام طول عمرشان دنبال چیزی خواهند گشت که در زمان مناسب از پدر و مادرشان دریافت نکرده‌اند، و آن چیزی نیست جز حضور شخصی که به آن‌ها توجه کند و آن‌ها را جدی بگیرد.»

بنابراین هر کودکی نیاز دارد مادرش به او توجه کند، درک‌اش کند، جدی‌اش بگیرد و به او احترام بگذارد. کودک در هفته‌ها و ماه‌های آغازین زندگی‌اش نیاز دارد همیشه مادرش را در دسترس داشته باشد و از بودن در کنار او لذت ببرد و بازتاب خود را در آینه‌ی وجود مادر حس کرده و مورد تحسین او قرار بگیرد.

این نیاز به دیده شدن و مورد تایید و تحسین قرار گرفتن اگر در آن دوران ارضا نشود، در آینده عطش سیری‌ناپذیری به دریافت تحسین از طرف دیگران پیدا می‌کند و هرگز هم برایش کافی نیست و مدام مقدار بیشتری از آن را می‌طلبد. این تحسین فقط لذتی است که او جایگزین نیازهای اساسی مانند احترام و درک شدن و جدی گرفته شدن می‌کند. همان نیازهایی که از کودکی در ناخودآگاه او باقی مانده‌اند. اغلب افراد تمام زندگی خود را صرف یافتن چنین جایگزینی کرده و تبدیل به فردی خودنما می‌شوند‌‌. کسی که همه‌جا و همیشه به نگاه دیگران نیاز دارد و بدون تایید و تحسین آن‌ها نمی‌تواند زندگی کند.

همین نیاز فرساینده باعث می‌شود به زندگی به عنوان ویترین نگاه کنید. یک مغازه علاوه بر ویترین که در برابر دیدگان مشتریان است و همیشه مرتب و تمیز و زیبا، انبار هم دارد. محلی که نه مرتب بودن را لازم دارد نه زیبا و تمیز بودن را. حکایت ویترین حکایت آن فردی است که دندان آسیای عقبی‌اش خراب است اما بینی‌اش را عمل می‌کند. بدن‌اش کمبود پروتئین دارد اما کمدش پر است از 47 مدل شلوار. مغزش از فرط بی‌استفاده بودن، تار عنکبوت بسته است اما لب و باسن و سینه‌ها را پروتز کرده.

یک بار دیگر این متن را بخوان و درباره‌ی اینستاگرام قضاوت کن.

ببین آیا واقعا مهم است نمایش دادن فوت کردن شمع تولدت؟ حرف زدن بچه‌ی (از نظر خودت) شیرین زبان‌ات؟ لب زدن و رقصیدن‌ات با آهنگ؟ پیرسینگ کردن‌ات؟ لایو گرفتن از سفر و کباب درست کردن‌ات؟ mood و work time و rest time و happy time و study time و هر time دیگری از عمرت؟

کانال ریشه


ویژگی های زندگی ویترینی و معنا درمانی برای انسان ها

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد سخنان معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش در مورد بازگشایی مدارس

 محمد مهدی کاظمی معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش در پیامی به مناسبت 5 اسفند ، روز مهندس را تبریک گفته و چنین می گوید : ( این جا )

«به نام خدا

خداقوت و دست مریزاد به همکاران معلم که در دو سال کرونایی گذشته به تاسی از دانشمند مهندس بزرگ مسلمان ایرانی ،خواجه نصیرالدین طوسی ، تمام قد نگذاشتید آموزش تعطیل شود و کارهای بزرگ و بی سابقه ای انجام دادند.

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد سخنان معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش در مورد بازگشایی مدارس

در این میان ،هنر آموزان و مهندسان هنرستانی با برگزاری کارگاه های حضوری جهاد کردند.

معاونت آموزش متوسطه با آغوش باز پذیرای ارائه مدل های پسا کرونایی شماست : راهی بیابید یا راهی بسازید....»

این سخنان تعارف آمیز در حالی بیان می شوند که سلطانیان مدیر کل متوسطه وزارت آموزش و پرورش در نشست مجازی با مدیران متوسطه اول و دوم استان البرز در بستر شبکه شاد چنین اظهار می کند : ( این جا ) « شیوع کرونا فاجعه بارترین اختلال آموزشی در طول حیات بشری است.آموزش حضوری فاقد جایگزین بوده و محصول آموزش الکترونیکی افت تحصیلی آشکار (کاهش میانگین نمرات در امتحانات حضوری نیم سال اول) و افت پنهان (تورم کاذب میانگین نمرات) در دوران کرونا می باشد. »

آیا سخنان مدیر کل به واقعیت نزدیک تر است یا معاونت وزارت آموزش و پرورش ؟

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد سخنان معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش در مورد بازگشایی مدارس

آیا معاون آموزش متوسطه فکر نمی کند که وضعیت موجود بر اساس آن چه آقای سلطانیان مدیر کل متوسطه وزارت آموزش و پرورش توصیف می کند محصول مشترک اقدامات و برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش با مجری گری معلمان در مدت دو سال اخیر بوده است ؟

پرسش « صدای معلم » از آقای مهندس کاظمی آن است که آیا آخرین مواضع و نظرات کارگروه مطالعات فوری پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش را مطالعه کرده است : ( این جا )

این کارگروه هشدار می دهد : « با توجه به مباحث پیشین و ابعاد بحرانی که نظام آموزشی کشور با آن روبه رو است، افت چشم گیر یادگیری و مهارت های اساسی و ترک تحصیل دانش ‏آموزان از مهم ترین پیامدهای تعطیلی آموزش حضوری مدارس برای نظام آموزشی و کشور است. پیامدهایی که به سادگی قابل جبران نخواهند بود و بسیاری از آنها در فقدان پاسخ دهی مناسب، تبدیل به افتی پایدار خواهند شد.

افزون بر این، با تعطیلی مدارس و انتقال به یادگیری برخط، نظام ‏های آموزشی با چالش حضور و غیبت زیاد مواجه شدند، پدیده ‏ای که با «افت یادگیری تابستانی» ارتباط دارد و به طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته است. این پدیده نشان می‏ دهد که در غیبت از مدرسه، کودکان در مهارت ها و شایستگی‏ های خود دچار افت می‏ شوند (کوپر و همکاران، 1996؛ داونی، فون هیپل و برو، 2004؛ مارینز-لورا و کویینتنا، 2010؛ گرومادا و شابریج، 2016). این افت یادگیری با وجود یک پیشینۀ اقتصادی و اجتماعی ضعیف، رو به وخامت می‏ گذارد و به این ترتیب یادگیری در خانه مشروط به میزان زمان اختصاصی والدین به تدریس، مهارت های شناختی و غیرشناختی والدین و منابعی است که آنها می ‏توانند در فرایند تدریس سرمایه ‏گذاری کنند (اورئوپولوس، پیج و استیونز، 2006).  اگر دولت‏ها و حکمرانان تدابیر کارآمدی را به منظور تضمین دسترسی کافی برای هر کودک به یادگیری در شرایط مطلوب به اجرا نگذارند، به ویژه در کشورهایی که عوامل غیر مدرسه ‏ای نقش تعیین ‏کننده ‏ای در پیامدهای یادگیری دارند، دوره ‏های طولانی تعطیلی مدارس می ‏توانند نابرابری ‏ها را افزایش دهند. به همین سبب، طراحی راهبردهایی از طرف آموزش و پرورش برای یادگیری دانش ‏آموزان در مراحل بعدی کووید-19 امری حیاتی است (بانک جهانی، 2020).

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد سخنان معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش در مورد بازگشایی مدارس

اگر این مقام وزارت آموزش و پرورش واقعا به دنبال حل مساله است این گزارش را بخواند و به احتمال فراوان مدل های خود را در آن پیدا خواهد کرد به شرط آن که اراده ای نافذ و مستمر برای عمل کردن به موراد مطروحه وجود داشته باشد .

معاون آموزش متوسطه پیشین حتا در مقام سخنگوی وزارت آموزش و پرورش در حوزه بازگشایی مدارس خیلی اهل تعامل با رسانه ها و پاسخ گویی به افکار عمومی نبود .  این رسانه به شما پیشنهاد می کند که با مشی جهادی در جهت برگزاری نشست های رسانه ای پاسخ گوی اقدامات و سیاست گذاری های خود باشید .

 پایان گزارش/


 گزارش انتقادی صدای معلم در مورد سخنان معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش در مورد بازگشایی مدارس

منتشرشده در گفت و شنود

تاثیر آموزش و پرورش یا تعلیم و تربیت در اصلاح رفتار ایرانی ها  هروله، رفتاری میان دویدن و رفتن و دویدن... است(منتهی الارب). نوعی از رفتار که پویه نیز گویند(ناظم الاطباء).

حج گزاران نیز هفت مرتبه فاصله میان صفا و مروه را به صورت هروله می پیمایند، گاهی آرام و گاهی هروله کنان. خدا می خواهد تا نخوت و غرورشان شکسته شود.

اما حاکمان مغرور که خود را در جایگاه خدایی می بینند وقتی به میان مردم می روند دوست دارند مردم به دنبالشان دویده و به تعظیم و سجده بیفتند، مستکبران را رسم براینست که در روی زمین، متکبرانه گام برداشته، هنگام راه رفتن به دیگران فخرفروشی می کنند...

تصویر بسیار جالبی از فرانسوا اولاند رئیس جمهور پیشین فرانسه در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی منتشر شده که او را در حال خرید برای خانه نشان می‌دهد. فرانسوا اولاند از حزب سوسیالیست، واجد شرایط برای شرکت در انتخابات دورهٔ دوم نیز بود ولی در ۱ دسامبر ۲۰۱۶ اعلام کرد که برای انتخاب مجدد نامزد نخواهد شد. تصویر در حال خرید او را که در زیر این نوشته آورده ام لذت بخش است.

البته خبر تلخی نیز چندی پیش، در جامعه خودمان شنیدیم اینکه، پسر یازده ساله امام جمعه یک شهر خیلی کوچک، در جریان رانندگی در جاده تفرش- قم تصادف کرده و موجب مرگ سه نفر و مجروح شدن چهار نفر گشته بود...

پسربچه 11ساله که به جای سوار شدن بر دوچرخه مدرسه اش، راننده سمند می شود و آن هم در جاده بیش از یک صد کیلومتری بین تفرش و قم...!

هنگامی که تصویر رئیس جمهور فرانسه را با خبر این پسر 11ساله منتسب به یک مقام جزئی کشور خودمان، کنار هم می گذارم اوضاع ما ایرانیان خیلی مایوس کننده می شود.

گریزی به تاریخ مان بزنم:

تاثیر آموزش و پرورش یا تعلیم و تربیت در اصلاح رفتار ایرانی ها

سياحت نامه ابراهيم‏ بيگ‏ مراغه ای یک صد سال پیش، ضمن نقد عادات ناپسند فرمانروايان ايرانی، به عبور حاکم از میان مردم شهر اشاره کرده می نویسد:  «... ناگاه از طرف ديگر صداى دورباشى بلند شد، از هرطرف بانگ می زدند برو پيش، بايست، آستين عبا را ببوس!...

من در كمال حيرت بدان سوى نظر كردم، ديدم يك نفر جوان بلندقامت، كه سبيل هاى كشيده داشت، سواره می آيد و سى چهل نفر با چوبدستى بلند به رديف نظام از دو طرف او می آيند و در پيشاپيش آنان، يك نفر سرخ پوش ديوچهر، در پشت ‏سر آن ده بيست نفر سوار با تيپ می آيند.

از آنها پرسيدم كه اين چه هنگامه است؟

گفت: حاكم شهر است به شكار می رود. به ما گفت راست ايستاده، هنگام عبور آن كرنش و تعظيم نماييد چنانكه ديگران می كنند.

چون نيك نظر كردم ديدم هى از چهار جانب و شش جهت سجده است كه مردم می كنند. او هم ابدا به روى بزرگوارى خود نياورده از چپ و راست هى سبيل هاى خود را تاب می داد...

گفتم: هرگاه تعظيم نكنم چه می شود؟

گفت: گويا از حيات هم سير شده ‏ايد؟

گفتم: نه، هزار گونه آرزو در دل دارم. در نهايت ادب راست ايستاده، هنگام نزديك شدن حاكم در كمال فروتنى ركوعى به جاى آوردم، رسيده بود بلايى ولى به خير گذشت. چون تاكنون اين وضع را در هيچ جايى نديده بودم، خيلى تعجب كردم. گفتم آبادباشى ايران، حاكم شهرى مانند لندن كه داراى هفت ميليون جمعيت است، از هرجا تنها می گذرد و احدى اعتنا به شأن او نمی كند، انشاء اللّه حاكم يك ولايت كوچك ما اين‏ قدر جلال و حميت دارد. سلطنت بايد اين طور باشد!»

از زمان نوشته زین العابدین مراغه ای تا زمان رانندگی این پسربچه 11ساله، یک قرن فاصله است اما مثل اینکه یک قرن بر ما گذشته و اصلا فرقی نکرده ایم! و آن وقت سنت عرفانی و ادبیات و دین ما مملو از دعوت به ساده زیستی، تواضع و خاکساری است...!

تاثیر آموزش و پرورش یا تعلیم و تربیت در اصلاح رفتار ایرانی ها

مثالی دیگر بزنم:
خدمتی که بیسمارک برای جامعه آلمان کرده کمتر کسی به کشورش کرده. در آن زمان، بیسمارک پروس کوچک را به امپراتوری آلمان بدل ساخت و در کنار آمریکا، قوی ترین کشور جهان شد، اما مخبرالسلطنه که در همان زمان از نزدیک، آلمان را دیده بود در مورد میزان آزادی روزنامه ها در انتقاد از بیسمارک و سعه صدر و میزان نقدپذیریِ پدرِ آلمان یعنی بیسمارک که به «صدراعظم آهنین» لقب یافته بود می نویسد:

«روزنامۀ كلادراداج، بيسمارك را سرى بی مو مي كشيد و از براى او سه شاخ مي گذارد. به هرحال بازى آزادى اين سرشكستن‌ ها را دارد...»!(خاطرات و خطرات...ص۳۹۱).

ما و ایرانِ بلازده مان، منتسب به تاریخی هستیم که در آن، برخی شاهان و فرماروایان مان، حتی دوران سلطنت شان چند ماه بیشتر از طول عمرشان بوده، چون قبل از تولد، تاج شاهی را بر روی شکم مادرِ حامله اش می گذاشتند....!

ما نیازمند یک تغییر و تربیت اساسی در خانوده و مدرسه...هستیم که بلکه بتواند معجزه کند، بلکه کم کم، این غرور و تکبر و رویه غلطی را که بر سراسر تاریخمان و بر تاروپود ذهن و روحمان سنگینی می کند بزداید...

این هم تصویرِ پرزیدنت اولاند!

تاثیر آموزش و پرورش یا تعلیم و تربیت در اصلاح رفتار ایرانی ها

کانال تاریخ تحلیلی ایران


تاثیر آموزش و پرورش یا تعلیم و تربیت در اصلاح رفتار ایرانی ها

منتشرشده در یادداشت

گروه استان ها و شهرستان ها/

گزارش انتقادی صدای معلم از خانه معلم پونل و اداره آموزش و پرورش رضوانشهر و کارآفرینی شعاری

« صدای معلم » گزارشی از خانه معلم پونل ( رضوانشهر ) را در 29 خرداد 1394 منتشر کرد . ( این جا )

در این گزارش با عنوان « در خانه های معلم و ستادهای اسکان فرهنگیان چه می گذرد ؟» آمده بود : « بسیاری از معلمان عنوان می کنند که وضعیت بهداشتی در مراکز اسکان فرهنگیان به هیچ وجه مناسب نیست .

اما مهم ترین عاملی که در این میان خودنمایی می کند « عدم وجود نظارت و با فقدان نظارت و کنترل کافی بر این گونه مراکز و اماکن » است .

به نظر می رسد که این گونه مراکز متولی مشخصی ندارند و بخش«" رفاه معلم » نیز در وزارت آموزش و پرورش آن چنان درگیر کارهای اداری و بوروکراتیک مانند ارائه وام ، خدمات بیمه و... شده است که فرصت  کافی و برنامه ریزی لازم برای بهسازی این گونه مراکز وجود ندارد .

گزارش انتقادی صدای معلم از خانه معلم پونل و اداره آموزش و پرورش رضوانشهر و کارآفرینی شعاری

از وزارت آموزش و پرورش نیز انتظار می رود تا با بازخوانی و بهسازی سیاست ها و برنامه های موجود در این زمینه ، زمینه تکریم و پاسداشت مقام معلم را در این زمینه برای فرهنگیان و معلمان گرامی در سراسر کشور فراهم کنند تا آنان دراین زمینه شرمنده خود و اعضای خانواده  خویش نباشند .»

پس از انتشار این گزارش ، وضعیت این خانه معلم تغییر کرد . ( این جا )

علیرضا از تهران نوشته بود : « گزارشی از شما خوندم مبنی بر خانه معلم پونل و عکس های تاسف باری که به نمایش گذاشته بودین.

گزارش انتقادی صدای معلم از خانه معلم پونل و اداره آموزش و پرورش رضوانشهر و کارآفرینی شعاری

حدود یک هفته پیش من در این مکان حضور داشتم ، جهت اسکان اصلا باور کردنی نبود.

بازنشسته عزیزی به نام احمدرضا شبانیان اقدام به نوسازی و بازسازی این مجتمع کردن به قدری زیبا شده که غیر قابل توصیف نسبت به عکس هایی که شما در گزارش قرار داده بودین .

خواستم از این طریق از این انسان شریف و خادم فرهنگیان عزیز کمال تشکر داشته باشم .

عکس هایی هم گرفتم که به پیوست براتون قرار میدم .

با تشکر از زحمات شما »

14 بهمن 1399 احمدرضا شبانیان در نامه ای انتقاد آمیز در صدای معلم چنین می نویسد : ( این جا )

« از سال ۱۳۹۵ خانه معلم پونل واقع در شهرستان رضوانشهر استان گیلان را که به مخروبه ای تبدیل و تعطیل شده بود بدون اخذ حتی یک ریال از آموزش و پرورش به خانه معلمی زیبا ، نمونه با همه امکانات با پرداخت بیش از یک میلیارد تومان بدون تجهیزات تبدیل نموده ام.

گزارش انتقادی صدای معلم از خانه معلم پونل و اداره آموزش و پرورش رضوانشهر و کارآفرینی شعاری

شاهد عینی این ادعا رضایت حداکثری فرهیختگان و فرهنگیان عزیز و گرانقدر است که به عنوان مهمان در خدمت آنان بودم .

مسئولین آموزش و پرورش و سایر ارگان ها که شرایط قبل و الان این خانه معلم را دیده بودند ، مقایسه گزارش گزارشگر صدای معلم سال ۱۳۹۵ با وضعیت کنونی این خانه معلم ، به کار گیری بیش از ده هزار نفر روز از زحمتکشان محترم این شهر  کوچک و پرداخت حقوق به آنان و....در این مدت به دلیل بازسازی ، نوسازی و تجهیز این خانه معلم و عدم برق مکفی به منطور استفاده از ظرفیت کامل کولرهای موجود در خانه معلم ( برق موجود فقط پاسخگوی هفت دستگاه کولر گازی می باشد) و شیوع ویروس کرونا در این یک سال اخیر در آمدی کسب نکردم و هزینه های مربوط به نگهداری خانه معلم را ماهانه بین پنج تا شش میلیون از جیب پرداخت کرده ام . آیا با شعار و سخنرانی مشکلات و مسائل کشور حل می شوند ؟ و یا آن که باید برای اداره آن برنامه و تفکر علمی و عملیاتی داشت .

مکاتبات کامل درخواست حقیر به سایر ادارات مربوطه در آموزش و پرورش از پایین ترین اداره تا وزارت آموزش و پرورش و استانداری استان گیلان با ضمیمه مدارک مستند تقدیم گردیده است . متاسفانه هیچ اقدامی و پاسخی به من داده نشده تا اینکه بعد از یک سال با وجود ویروس کرونا منتظر مساعدت و کمک آموزش و پرورش بودم امروز ابلاغیه ای از دادگاه شهرستان رضوانشهر برای من آمده که اداره کل آموزش و پرورش استان گیلان از من شکایت کرده است .

آیا قبل از شکایت ما همه که یک خانواده فرهنگی هستیم نباید به من اطلاع می دادند ؟ نباید به خودشان زحمت نشستی با من می دادند و لااقل حرف های مرا می شنیدند .

من و همسرم هر کدام بیش از سی سال در این آموزش و پرورش کار کرده ایم .

من بیش از چهار سال عمرم ، زندگی  خودم و خانواده ام را در این راه گذاشته ام .

سرمایه خودم را در این خانه معلم گذاشته ام . واقعا نمی دانم چه بگویم ؟

قضاوت را می سپارم به همه همکاران عزیزم و از مسئولین محترم درخواست بررسی و رسیدگی را دارم .»

گزارش انتقادی صدای معلم از خانه معلم پونل و اداره آموزش و پرورش رضوانشهر و کارآفرینی شعاری

اما نه اداره آموزش و پرورش رضوانشهر و نه اداره کل آموزش و پرورش گیلان پاسخی به این گزارش ندادند .

آقای شبانیان بعه تازگی و با ارسال نامه ای به صدای معلم چنین نوشته است :

« مستاجر خانه معلم پونل شهرستان رضوانشهر یک نفر فرهنگی باز نشسته هستم .

از سال ۱۳۹۵ خانه معلم پونل را که به مخروبه ای تبدیل و بیش از پنج سال بودکه کلاً تعطیل شده بود بدون هیچ امکاناتی حتی نبود امکانات اولیه شامل ( لوله کشی آب برق ، گاز ، تلفن ، فاضلاب ، سپتیک و کوچک ترین تجهیزات جهت پذیرش مهمان ) با پرداخت اجاره در اختیار گرفتم .

گزارش انتقادی صدای معلم از خانه معلم پونل و اداره آموزش و پرورش رضوانشهر و کارآفرینی شعاری

با هزینه کردی بالغ بر دو میلیارد تومان با فروش منزل مسکونی ام در تهران نسبت به نوسازی بازسازی و تجهیز این مکان اقدام نمودم  .

با آماده شدن و تجهیز این خانه معلم که بیش از دو سال به طول انجامید با نبود برق مکفی به منظور استفاده از کولرهای گازی موجود (برق موجود پاسخ گوی فقط شش کولر از بیش از بیست دستگاه کولر می‌باشد ) و شیوع ویروس کرونا هیچ در آمدی کسب نکردم و ماهانه بیش از بیست میلیون تومان هزینه نگهداری پرداخت می کنم .

با سایر ارگان ها ، سازمان ها، ادارات از جمله استانداری استان گیلان ، اداره کل آموزش و پرورش استان گیلان که طرف قرارداد اینجانب می‌باشد با وزارت آموزش و پرورش و نماینده محترم شهرستان رضوانشهر و... در این خصوص مکاتبه کرده ام .

گزارش انتقادی صدای معلم از خانه معلم پونل و اداره آموزش و پرورش رضوانشهر و کارآفرینی شعاری

ماحصل این مکاتبات ، آباد کردن یک مخروبه به یک خانه معلم نمونه در استان گیلان که مورد رضایت همه از جمله فرهنگیان ، فرهیختگان و سایر شهروندان عزیز سراسر کشور عزیزمان می‌باشد  .

1- پرداخت هزینه ای بالغ بر دو میلیارد تومان

2- عدم کسب کمترین درآمد

3- عدم پرداخت حتی یک ریال از طرف آموزش و پرورش

4- بی نتیجه ماندن تلاش و کوشش خودم و خانواده ام در این چند سال

5-  از همه مهمتر با تخلیه این مکان و بردن سایر امکاناتم ( آموزش و پرورش در این مکان هیچ چیز ندارد ) خانه معلم به همان مخروبه چند سال پیش تبدیل خواهد شد .

گزارش انتقادی صدای معلم از خانه معلم پونل و اداره آموزش و پرورش رضوانشهر و کارآفرینی شعاری

درآمدی که حاصل من شده و مسئولین این اداره کل پافشاری بدون حتی کوچکترین توافقی با بنده حقیر دارند و هیچ راه حلی را پذیرا نیستند فقط و فقط گرفتن حکم تخلیه توسط اداره کل آموزش و پرورش‌ استان گیلان است و لاغیر و سریعاً و صریحاً عنوان می کنند که مامی خواهیم این خانه معلم به همان مخروبه چند سال پیش تبدیل و تعطیل شود .

برادر ، دوست ، همکار عزیز و ارجمند که این متن را می خوانی از شما تقاضا دارم :

اولاً ؛ به دلیل عدم تبدیل خانه معلم پونل به مخروبه که هم اکنون یکی از بهترین خانه معلم ها در سطح کشور است.

ثانیاً ؛ احقاق حق اینجانب که در این چند سال دار و ندارم را در این راه گذاشته ام .

ثالثاً ؛ جلوگیری از فرار هر کار آفرینی در آینده که با دیدن و شنیدن ماجرای من دست به هیچ کاری نزند .

تا جایی که برای شما امکان دارد بزرگواری بفرمایید درخواست مرا به گوش مسئولین استان گیلان برسانید تا شاید ....»

گزارش انتقادی صدای معلم از خانه معلم پونل و اداره آموزش و پرورش رضوانشهر و کارآفرینی شعاری

این روزها یوسف نوری در محافل و جلسات مدام از نقش بی بدیل آموزش و پرورش در « کارآفرینی » می گوید.

وزیر آموزش و پرورش در نشست با اعضای هیأت امنای سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک تاکید می کند : ( این جا ) «  برای رسیدن به اهداف سند تحول در تعلیم و تربیت کودکان، لازم است «کارآفرینی» را از دوره ابتدایی در مدارس شروع کنیم. در بیشتر کشورهای پیشرفته جهان تلاش می شود تا بچه ها را از کودکی به عنوان «کارآفرین»، تربیت کنند در صورتی که در کشور ما آموزش کارآفرینی را در سال های آخر متوسطه و یا حتی در دانشگاه ها می بینیم.

وزیر آموزش و پرورش در نشست با دانش آموزان شهرستان های ورامین، پیشوا، قرچک و بخش جواد آباد بر کار آفرینی دانش آموزان تأکید کرده و چنین می گوید : ( این جا )

« دانش آموزان نباید استرس کنکور را داشته باشند؛ بلکه باید بر اساس میزان توانایی و تمایلی که دارند در زمینه های اقتصادی، هنری، علمی و ... کارآفرین باشند .»

نوری در نشست اخیر خود با خبرنگاران بسیار روی موضوع کارآفرینی مدارس و آموزش و پرورش تاکید کرد .

پرسش « صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش و مدیران تابعه وی این است که دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را ؟!

برخورد اداره آموزش و پرورش با یک کارآفرین چه بوده است ؟

آیا با شعار و سخنرانی مشکلات و مسائل کشور حل می شوند ؟ و یا آن که باید برای اداره آن برنامه و تفکر علمی و عملیاتی داشت .

یشنهاد این رسانه به اداره کل آموزش و پرورش استان گیلان و اداره آموزش و پرورش رضوانشهر که علیه یک معلم بازنشسته شکایت کرده و حکم تخلیه گرفته اند آن است که قبل از همه این امور ، محوطه جلوی اداره را آباد کنند .

تصویری که در زیر مشاهده می کنید عکسی از تجمعات معلمان در برابر اداره آموزش و پرورش رضوانشهر به تاریخ 3 اسفند 1400 می باشد .

گزارش انتقادی صدای معلم از خانه معلم پونل و اداره آموزش و پرورش رضوانشهر و کارآفرینی شعاری


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

گزارش انتقادی صدای معلم از خانه معلم پونل و اداره آموزش و پرورش رضوانشهر و کارآفرینی شعاری

منتشرشده در گفت و شنود

تاثیر ارتقای روابط عمومی در میزان پاسخ گویی مدیران آموزش و پرورش  سرانجام قطار تغییرات در وزارت آموزش و پرورش به ایستگاه معاونت رسانه و روابط عمومی رسیده و علی تیرگر خلیفه جوان ۲۹ ساله را جایگزین حسین صادقی نمود.

تیرگیر فارغ التحصیل دانشگاه فرهنگیان است . وی داوطلبانه به مدارس عشایری رفته و با هزینه شخصی، برای دانش آموزان، مدرسه ساخته است. در رزومه تیرگر معلم نمونه کشوری نیز به چشم می خورد.

لازم به ذکر است که حسین صادقی در مدت یک سال حضور خود در حوزه روابط عمومی سعی کرد تا با توسعه ارتباطات با اصحاب رسانه و خبر و همچنین الیت های آموزش و پرورش تا حدودی غبار از سیمای مندرس روابط عمومی بزداید.

با توجه به حساسیت های حوزه روابط عمومی‌ به بهانه این جابه جایی و حضور جوانی جویای نام در این پست گریزی به چالش های حوزه روابط عمومی می زنیم.

به جهت اهمیت روزافزون نقش روابط عمومی (Public relations) در مناسبات سازمان‌ها و موسسات دولتی و خصوصی روز ۱۷ ماه می از طرف مجمع عمومی سازمان ملل به روز جهانی روابط عمومی تخصیص یافته است. قدمت روابط عمومی به بیش از یک قرن رسیده و خاستگاه آن کشور آمریکاست. در ایران روابط عمومی پیشینه هفتاد ساله داشته و پدر روابط عمومی ایران دکتر حمید نطقی (متولد ۱۲۹۹ تبریز) شاعر و نویسنده دو زبانه (ترکی و فارسی) است. کتاب ارزشمند "مدیریت روابط عمومی" زاییده فکری بنیانگذار روابط عمومی ایران است.

جمله معروف وی در خصوص تعریف روابط عمومی هنوز هم بدیل ندارد:

« روابط عمومی وکیل مدافع سازمان در بیرون و مدعی العموم در درون سازمان است » .

بایسته‌های یک روابط عمومی پویا:

از روابط عمومی به عنوان چشم و گوش مدیریت و آیینه تمام نمای یک مؤسسه یاد می‌شود. روابط عمومی ترکیبی از علم، فن و هنر است: منظور از علم، مهارت‌های اکتسابی علمی، احساس مسئولیت، ایمان به حقانیت، آشنایی با شاخه های مختلف علوم انسانی (روانشناسی، مدیریت، علوم اجتماعی، ادبیات، مردم شناسی و...) است. منظور از فن، آشنایی با فنون روزنامه نگاری، سخنراتی، مصاحبه، تهیه گزارش و رموز و مهارت‌های اطلاع‌رسانی است. منظور از هنر نیز، آشنایی و به کارگیری هنرهای هفت‌گانه شعر، موسیقی، نقاشی، مجسمه سازی، نویسندگی و ... برای اقناع مخاطب است.

بهره‌مندی از مثلث علم، فن و هنر ضامن کارآمدی یک روابط عمومی بذله گو، شاداب، خلاق و روزآمد می‌باشد.

آفت‌های روابط عمومی‌ها در جهان سوم:

در دول مونوپولی تمام فعالیتهای اقتصادی مستقیم و غیرمستقیم معطوف به دولت‌هاست. این نظام‌ها معمولا پای بندی خاصی به لوازم دموکراسی همچون توجه به نظرات مخالف و شنیدن انتقادات و سعی در رفع عیوب از خود نشان نداده و عدم توجه لازم و بایسته به افکار عمومی و خرد جمعی، حلقه مفقوده چنین نظام‌های بسته و انعطاف ناپذیر می‌باشد.

در چنین سیستم‌هایی اغلب روابط عمومی‌ها توجیه‌گر رفتار و تصمیمات (درست و یا نادرست) مدیران خودرأی بوده و عملاً نقش اطلاع‌رسانی روابط عمومی ها به نقش توجیهی و تبلیغی سیستم تنزل می یابد و مسئول روابط عمومی بیشتر نقش تشریفاتی داشته و بعضا به درج آگهی‌ها و اعلامیه‌های مناسبتی پرداخته و خلاصه به خاطر نداشتن استراتژی منسجم و مدون، در حواشی روزمرگی سیر می کند و به دلیل فقدان استقلال و اقتدار لازم، به جای رفتن به سمت حرفه‌ای گری، سمت و سیاق پاچه‌خواری و تبلیغ عملکرد مدیران پیش می‌گیرد.

علاوه بر آفت‌های مذکور، استیلای نگرش جناحی و باندی در انتخاب مسئول روابط عمومی‌ها، فقدان استراتژی راهبردی و افتادن در ورطه روزمرگی، نبود شناخت دقیق مدیران از کارکرد روابط عمومی‌ها و انتظار تبلیغات‌چیِ مدیر بودن از یک روابط عمومی نیز از آسیب‌های جدی روابط عمومی‌هاست.

تاثیر ارتقای روابط عمومی در میزان پاسخ گویی مدیران آموزش و پرورش

لوازمات روابط عمومی پویا و کارآمد:

در موسسات غیردولتی کار ویژه روابط عمومی‌ها بیشتر در جهت‌دهی به افکار عمومی، بازاریابی و پرداخت عالمانه به توسعه و تحول سازمانی است. در نظام‌های مدرن، مستندسازی نظام پاسخ گویی به مشتریان به عنوان عنصر اصلی مشتری گرایی تلقی می‌گردد.

دهکده جهانی به واقع عصر انفجار اطلاعات و فوران ارتباطات می‌باشد. در هزاره سوم، بهره گیری از سیستم روابط عمومی های سنتی، عامل واپس گرایی سیستم و اغفال مدیران از تحولات و واقعیات پیرامونی بوده و خروجی آن ناکارآمدی تشکیلات و خارج از رده شدن سیستم خواهد بود.

برای ایجاد تفاهم بین سازمان و مخاطب، تبیین اقدامات سازمان متبوع، تولید رضایت حداکثری در ارباب رجوع، پاسخ گویی به هنگام و عالمانه به پیشنهادات و انتقادات درون و برون سازمانی نسبت به عملکرد موسسه، بررسی بازخورد اقدامات سازمان و انتقال بی کم و کاست آن به مدیران، آماده کردن اذهان عمومی برای اقدامات جدید و تحولات احتمالی در سازمان و...

خلاصه برای امین مدیر و چشم و گوش سازمان بودن از یک طرف و همچنین جلب رضایت نسبی مخاطبان و متقاعد کردن اکثریت، بدون شک کاری هنرمندانه و خلاقانه می‌باشد و چنین توانایی مختص کسانی است که علاوه بر مهارت‌های اکتسابی، واجد مهارت‌های ذاتی و انواع هوش‌ها از هیجانی گرفته تا هوش رسانه ای و ... است و بالانس مثلث علم، فن و هنر لازمه موفقیت یک روابط عمومی کارآمد و تمام عیار در سه حیطه اصلی اطلاع‌رسانی، پاسخ‌گویی و ایجاد و تداوم تفاهم درون و برون سازمانی می‌باشد.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

تاثیر ارتقای روابط عمومی در میزان پاسخ گویی مدیران آموزش و پرورش

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار /

تجمع معلمان حق التدریس مقابل وزارت آموزش و پرورش

امروز سه شنبه سوم اسفند جمعی از معلمان حق التدریس مرحله سوم ( تبصره 10 ماده 17 ) که از سوی مجلس شورای اسلامی مشمول قانون استخدام و تبدیل وضعیت شده بودند اما همچنان علی رغم اتمام دوره های آموزشی در دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی بلاتکلیف بودند در برابر وزارت آموزش و پرورش دست به تجمع زدند .

یکی از معلمان معترض به « صدای معلم » گفت : بیش از دو ماه است که بلاتکلیف هستیم . چگونه می توان در این شرایط اقتصادی با دو میلیون تومان در ماه زندگی می کرد ؟ چیزی به پایان سال نمانده است و این ما را نگران کرده است .

این معلمان شعار می دادند : وعده وعید نمی خوایم ، صدور احکام می خوایم

ظلم و ستم کافیه ، سفره ما خالیه

تجمع معلمان حق التدریس مقابل وزارت آموزش و پرورش

این معلمان معترض خواهان حضور عباس نجار سرپرست مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش‌ و پرورش در میان خود برای پاسخ گویی شدند .

قدیم خانی از مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش‌ و پرورش گفت : تفاهم نامه و مجوزها بر اساس قانون بودجه است . سازمان امور اداری و استخدامی کشور مجوز و ردیف می دهد و سازمان برنامه و بودجه باید اعتبار را ابلاغ کند . تفاهم نامه سه جانبه امضا شده است و الان به دوستان شما در این جا نشان دادیم و برای امضا رفته است . بخشنامه تان هم آماده است . تمام کسانی که دوره مهارت آموزی را گذارنده اند و یا در حال گذراندن هستند همین امروز هم بیاید مشمول می شوند . »

همچنین گزارش و اخبار حاکی است که تجمعات دیگری توسط معلمان شاغل و بازنشسته در برابر ادارات آموزش و پرورش سراسر کشور حول دو موضوع اجرای کامل رتبه بندی معلمان و اجرای همسان سازی بازنشستگان برگزار گردید .

پایان پیام/


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

تجمع معلمان حق التدریس مقابل وزارت آموزش و پرورش

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور