صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

چه کنیم تا نخبگان در کشور بمانند

خروج نخبگان از کشور که موجب نگرانی رهبر کشورمان آیت الله خامنه ای نیز شده است باید از نگاه کارشناسی و بررسی علت ها، آن را مورد توجه قرار داد . این که پدر و مادری با هزاران امید بچه ای را بزرگ کرده  اما می پذیرد که فرزندش برای زندگی و کار به کشوری دیگر برود آن هم فرزندی نخبه که از توانایی علمی و کارایی بالایی بر خوردار است.

اگر دوران زندگی هر انسان را به سه بخش تقسیم کنیم یعنی از تولد تا 25 سالگی که یک فرد برای کشور و خانواده دارای هزینه است باید هزینه بزرگ شدن و تحصیل را خانواده و کشور بپردازد.

از 25 تا 55 یا 60 سالگی که زمان میوه دادن هر فرد است دیگر پدر و مادر و کشور برایش هزینه نمی کند کشور را ترک می کند و به کشور دیگر می رود و کشور پذیرنده هم که بدون هیچ هزینه ای یک نیروی آماده به کار را به عنوان مهاجر می پذیرد و 30 سال برای آن کشور مفید است .

و از 60 سالگی به بعد که دوران بازنشستگی است که برای هر کشوری افراد بازنشسته هزینه دارند چه بیماری های افراد داری سن بالا و چه حقوق بازنشستگی که می گیرند کشور پذیرنده به جای هزینه 60 سال برای یک فرد فقط 200 تا300 سال برای آن فرد هزینه می کند؛ تازه 30 سال هم از این فرد استفاده کرده است.

پس هر فرد دو بار برای جامعه هزینه دارد : یک بار کودکی تا پایان تحصیلات و یک بار دوران پیری و بازنشستگی .

حال چه باید کرد این نیرویی که هزینه اش را خانواده اش و کشور ما داده است از میوه اش هم خانواده و هم کشور استفاده کند؟

هر ساله در کشور ما کنکور برگزار می شود . رتبه های برتر کنکور در سه رشته انسانی و تجربی و ریاضی می باشند . رتبه های برتر رشته ریاضی جذب رشته های پزشکی می شوند و بعد هم جذب بازار کار و مشکلی ندارند . رتبه های برتر رشته انسانی هم اکثرا حقوق و...می خوانند و جذب بازار کار می شوند و مشکل ندارند ولی جامعه هدف ما که بیشترین خروج را از کشور دارد رتبه های برتر رشته ریاضی می باشند که باید برای آن ها برنامه ریزی کرد.

چه کنیم تا نخبگان در کشور بمانند


پیشنهاد

با برگزاری کنکور و المپیادهای علمی ، هر ساله رتبه های برتر در رشته ریاضی سه منطقه 1و 2 و 3 مشخص می شوند . اگر از هر منطقه 1000 نفر اول کنکور ریاضی که در هررشته ای پذیرش شده اند را بورس کنیم با شرایط بسیار عالی و از استادی دانشگاه تا کار در کار خانه های صنعتی و ادارات دولتی جذب و مشغول به کار شوند با حقوق و مزایای عالی دیگر  دیگر اکثر این ها به فکر رفتن از کشور نمی افتند و به عنوان افراد نخبه و توانمند در کشور خودمان مشغول خواهند شد .

و طبق محاسبه من اگر هر 3000 نفر جذب شوند در 30 سال می شوند 90 هزار نفر ؛ یعنی کشور ما برای 90 هزار نفر نمی تواند شرایط عالی ایجاد کند ؟ همین افرادی که امروز خیلی جاها مشغول هستند می توانستیم به جای خیلی از افرادی که با سفارش جذب شدند از این نخبه ها استفاده کنیم و امروز خیلی از این ها کشور را ترک نمی کردند و می توانستیم این افراد توانمند را در کشور حفظ کنیم .

به امید روزی که قانون گذارhن به فکر برنامه ریزی برای استفاده از این نیروهای توانمند باشند و کشور را از توانایی نخبگان برخوردار کنند.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

چه کنیم تا نخبگان در کشور بمانند

منتشرشده در یادداشت

گروه رسانه/

هم زمان با اعتصاب ( تحصن ) بخشی از معلمان در مورد مطالبات صنفی ، « صدای معلم » گزارشی را در مورد این کنش جامعه فرهنگیان منتشر کرد . ( این جا ) . انتشار این گزارش واکنش های مختلف و البته تندی را در میان بخشی از معلمان برانگیخت .

« صدای معلم » در اردیبهشت 1394 گفت و گویی را با همین موضوع با « مصطفی ملکیان » فیلسوف و پژوهشگر ایرانی انجام داد . ( این جا )

نظر به اهمیت این موضوع ، بخشی از این گفت و گو بازنشر می شود .

این رسانه ضمن تاکید بر مواضع منطقی و اصولی خویش ، این گونه کنش ها و استمرار آن را مدنی و قابل دفاع نمی داند و کانون های صنفی را به خردورزی ، آینده اندیشی و عقلانیت در پی گیری مطالبات قانونی و بر حق فرامی خواند .

منتشرشده در آموزش نوین

وقتی یک مسئول ناکارآمد بازنشسته را در یکی از مهمترین پست های پژوهشی و به روز سیستم که نیازمند فعالیت مضاعف و جنب و جوش فراوان است قرار می دهید مشخصا صدای امثال من هم در می آید هر چند مدیران رده عالی آموزشی استان البرز گوششان ظاهرا به این حرف ها بدهکار نیست!

در این زمانه مشکلات ساختاری سیستم آموزش و پرورش بر کسی پوشیده نیست و مشخصا هیچ اقدامی هم از سوی راس هرم برای ایجاد تغییرات رخ نمی دهد. اگر سیستم توانایی اصلاح خود را از دست داده است بدون شک توانایی مقابله جدی با اصلاحات زیر ساختی را هم از دست داده است!

در این نوشتار قصد دارم تا نقدی بزنم بر آنچه که در توان مسئولین رده پایین این سیستم هست ولی حتی آنها هم علاقه ای به اصلاح و کمک به دانش آموزان و دانش پژوهان نشان نمی دهند و فقط یاد گرفته اند که از مزایای پست های دهن پر کنشان استفاده کنند و تقصیرات را گردن مسئولان رده بالایی بیاندازند!

ساختار خشک و غیر منعطف سیستم آموزش و پرورش به شکلی اداره می شود که مدارس و نهاد های پایین دستی به طور کامل تابع و مطیع رویه های کلی وزارت و سیاست های کلان هستند و صحبت از ایرادات نهادی در اینجا خارج از کاربرد و عملکرد است. عموم بحثم هم بر این پاشنه می چرخد که دیگر صحبت از آنچه در توانمان نیست کافیست. حداقل سی سال است آن قدر به آنچه در توانمان نیست بها داده ایم که حواسمان از آنچه در توانمان بوده است هم پرت شده و از انجام آن غافل شده ایم.

زمانی که ساختار های پژوهشی به خصوص برای مدارس سمپاد تشکیل شدند هدفشان پر کردن خلائی بود که دانش آموزان بعد از فارغ التحصیلی میان تجربه و علم خود و آنچه در عمل در جریان است می یافتند.

مسئول پژوهش بخشی از مجموعه مدارس سمپاد استان در حالی توسط یک بازنشسته اشغال شده است که شخصا ده ها فارغ التحصیل این مدارس را که علاوه بر تحصیل در عالی ترین دانشگاه های کشور دارای رزومه پژوهشی و کاری فوق العاده ای هستند می شناسم که نه تنها علاقه مند به فعالیت در این حوزه هستند بلکه حتی بعضا نیازمند همچین شغل های پاره وقتی نیز می باشند.

ضرورت توجه به کار گیری جوانان به جای بازنشستگان

اگر سیستم توانایی اصلاح خود را از دست داده است بدون شک توانایی مقابله جدی با اصلاحات زیر ساختی را هم از دست داده است! امروز وظیفه تمام شماهایی که نام فرهنگی را یدک می کشید این است که بر اساس نیاز روز و استفاده حداکثری از اختیارات قانونی خود سعی در گسترش فرهنگ مهارت محور و توسعه مهارت های زندگی دانش آموزان و دانش پژوهان بپردازید.

زمان انتقادهای بی نتیجه کم کم به پایان خود می رسد. امروز اگر کسی واقعا نیت توسعه داشته باشد راه هرچند سخت برایش باز است زیرا دیگر ساختار ناتوان تر از آن است که بتواند جلوی فعالیت های سازنده و هدفمند در چهارچوب را بگیرد.

شخصا خیلی دوست دارم بدانم که پاسخ مسئولین استانی برای عدم به کار گیری جوانان در پست های کمتر رسمی و اداری این سازمان همانند پست های پژوهشی چیست!

نیروی جوانی تنها نسخه درمانی این سیستم مریض است. زمانی که خروجی مناسب نداشته باشید به زودی چیزی نمی ماند که بر صندلی ریاست آن تکیه بزنید و در آخر شما هم منفورتر از مدیران قبلی جایگاه تان را ترک خواهید کرد.

در آخر باید بگویم که آنچه گفته شد روایتی صریح از واقعیت حاکم بر آموزش و پروش استان البرز و احتمالا کشور است و هر قدر هم که مسئولین گرامی همایش برگزار کنند و از یکدیگر در بالای جایگاه تعریف کنند و تشکر کنند کاری از پیش برده نمی شود. اگر برای درمان این بیماری اقدامی صورت نگیرد جنازه اش که مستقیما در آمار جرایم جوانان و نوجوانان نمود پیدا می کند روی دستمان خواهد ماند.

فریاد زدم شاید گوشی شنوا پیدا شود!


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

ضرورت توجه به کار گیری جوانان به جای بازنشستگان

منتشرشده در یادداشت

گروه تشکل ها/

تجمع اعتراضی تعدادی از استادان دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی امروز شنبه 20 آذر ساعت 11 صبح در محوطه این دانشگاه برگزار گردید .

این تجمع صنفی اساتید با محوریت همسان سازی حقوق آنان با وزارت عتف انجام شد .

پیش از این نیز جمعی از اعضای هیات علمی و کانون صنفی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی در بیانیه ای ضمن اعتراض شدید به نابرابری و بی‌عدالتی اجتماعی خواهان تسری قانون همسان سازی و صدور احکام حقوق اعضای هیات علمی دانشگاه‌های وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به دانشگاه مربوطه شدند . این نامه در صدای معلم منتشر گردید . ( این جا )

در پایان این تجمع بیانیه ای قرائت گردید .

متن کامل این بیانیه که در اختیار « صدای معلم » قرار گرفته به شرح زیر است .

در وار‌ونه‌گری آرمان‌ خواهی و تقدیس فردیت و حلقه‌های فردی در میان ایرانیان

یکی از غم‌انگیزترین اتفاقاتی که طی سال‌های اخیر در حال رخ دادن است، ضدارزش جلوه‌دادن آرمان گرایی و سعی در ایجاد بهبود شرایط سایرین است به این مفهوم که همه‌ی داشته‌های ممکن و قابل تصور به هر قیمت باید محدود به دایره‌ای از خود، خانواده و نزدیکان خاص باشد. البته این مساله در ابتدا باید توضیح داده شود که به خاطر سخت‌تر شدن شرایط کار و زندگی، کاهش درآمدها، کوچک شدن سفره‌ خانوار و کاهش توان اقتصادی خانواده‌ها و حداقل حقوق‌های عجیب توهین‌آمیز زیر خط فقر، در بسیاری از صدک‌های جامعه حتی تامین معاش و حداقل‌های اولیه‌ی یک زندگی نیز بسیار سخت و گاهی ناممکن شده‌ است و جا و توانی برای کمک نمی‌ماند و طبعا هیچ انتظار مالی برای یاری‌گری از فردی که خود تحت فشار است وجود ندارد و مراد از آرمان گرایی در این یادداشت وجود روحیه‌ی داوطلبانه‌ای است که در کنار همه مشکلات و دغدغه‌های زندگی برای چیزی جز فردیت و حلقه‌های فردی، قائل و به ایجاد شرایط بهتر برای همه و خصوصا اقشار آسیب‌پذیر و اقلیت‌ها بوده، برای نیل به آن، در حد توان و نه فقط به صورت مالی تلاش کند.

واقعیت قسمت قابل توجهی از جامعه‌ اما این است که داشتن آرمان و نفس داشتن دغدغه‌های اجتماعی یاری‌گری به سایرین را، حماقت و از مرحله پرت بودن تفسیر می‌کند.

در وار‌ونه‌گری آرمان‌ خواهی و تقدیس فردیت و حلقه‌های فردی در میان ایرانیان

کسب درآمد و کار کردن همیشه از امور مستحسن بوده و نبوغ و خلاقیت افراد قطعا نقش موثری در آن دارد. بنابراین درآمد افراد براساس تلاش‌، استعداد و ویژگی‌ها متفاوت خواهد بود. اما این را هم باید بپذیریم که کسب و کار نیز چون تمام امور دیگر راه و رسمی دارد و کسب درآمد باید به روشی باشد که با حقوق سایرین تداخل نداشته، ضد مصالح دیگران نبوده و بر پایه فریب دادن و اذیت کردن و پایمال کردن حقوق دیگران نباشد. پول درآوردن با کلاه سر دیگران گذاشتن یا رانت‌خواری به عنوان روش مجاز کسب درآمد قابل قبول نبوده، توانایی و نبوغ تلقی نمی‌شود. واقعیت قسمت قابل توجهی از جامعه‌ اما این است که داشتن آرمان و نفس داشتن دغدغه‌های اجتماعی یاری‌گری به سایرین را، حماقت و از مرحله پرت بودن تفسیر می‌کند.

آدم زرنگ و دست‌پادار و باهوش! اما در چنین گفتمانی کسی است که هر طور و با هر روشی که شده بتواند یک تومان خود را دو و ده تومان کند درحالی‌که در این راه فریبکاری و بی‌شفقتی نسبت به دیگران ارزش و نقطه قوت است و به هر میزان بیشتری که بشود سر دیگران گذاشت، نمره‌ی عرضه و دست و پاداری منظور می‌شود. نقطه‌ی اصلی نقد و نگرانی هم دقیقا همین جا و روشی است که در آن برای موفق بودن، داشتن اندکی دغدغه‌ برای مشکلات دیگران یا خدای‌نکرده! برداشتن قدمی برای آن عین اتلاف وقت است که باید از آن و پرهیز نمود. دیدگاهی که کسب مقادیر هرچقدر اندک سود «فردی» مقدم بر حیاتی‌ترین مشکلات و نیازهای «جمعی» دیگران است. این گفتمان برای تخریب آرمان گرایی آن را روش زندگی آدم‌های بدون ‌مشکل، خیالباف و علاف قلمداد می‌کند که از سر شکم‌سیری و بیکاری به کار داوطلبانه روی آورده‌اند، در صورتی که در عمل اکثریت قریب به اتفاق این آدم‌ها، آدم‌هایی مثل بقیه، با همه‌ی مشکلات و کمبودهای معمول هستند که در کنار انجام کار و امور روزمره‌ و خستگی‌ها، مثل همه‌ی آدم‌های دیگر، برای پیگیری اهداف خود و کمک به دیگران، به دنبال وقت در زندگیشان می‌گردند و آن را می‌یابند. برای تخریب اما افراد آرمان گرا و نمونه‌های تاریخی آن در پیشگاه جامعه افرادی از مرحله پرت که در رویا زندگی می‌کنند، معرفی می‌شوند که باید به باد تمسخرشان گرفت و نهایتا حاصل زندگی‌ شان نیز چیزی جز بیچارگی و عقب‌افتادن از بقیه نیست.

موکدا اعلام هشدار می‌گردد که تسری هر چه بیشتر این دیدگاه پایه‌گذار اتفاقاتی تلخ در اجتماع می‌شود و تاحدی هم البته شده است که می‌تواند سازمان زندگی اجتماعی آدم‌ها در کنار یکدیگر را بگسلاند و دنیایی ایجاد کند که در آن آدم‌ها با رویای بیشتر به دست آوردن به هر قیمت، بدگمان نسبت به هم، بدون اندکی رحم نسبت به هم و حتی در اندیشه‌ی دریدن یکدیگر، صرفا کنار هم زندگی می‌کنند و خبری از زندگی اجتماعی و جمعی وجود نخواهد داشت. به عنوان یک فرایند درازمدت نتیجه جهنمی ترسناک از دوقطبی فقر و غنا با فاصله‌ی نجومی خواهد بود که ‌تنها کینه و دشمنی عمیق بر آن مسلط است و هیچ پیوندی به عنوان ملت یا مردمان جهان بین آدم‌های دنیا وجود نخواهد داشت.

در وار‌ونه‌گری آرمان‌ خواهی و تقدیس فردیت و حلقه‌های فردی در میان ایرانیان

بازتعریف مفاهیمی چون «زرنگی» و داشتن «عرضه» در سازوکارهای آموزشی و گذاشتن وقت کافی در مدارس و خانواده‌ها برای جاانداختن مفاهیمی چون نسبت به یکدیگر شفقت و حس مسوولیت داشتن تنها راه برون رفت از سقوط کامل در این فضای خطرناک است. در صورت ایجاد چنین بستر امنی، دیگرخواهی، آرمان گرایی و دغدغه‌های اجتماعی و فرایند دوطلبانگی، راه خود را خواهند گشود و الگوهایی روشن برای همه خصوصا جوانان خواهند بود.

کانال اندیشه انتقادی


در وار‌ونه‌گری آرمان‌ خواهی و تقدیس فردیت و حلقه‌های فردی در میان ایرانیان

منتشرشده در یادداشت

گزارش مدیر صدای معلم از مدارس محروم استان سیستان و بلوچستان

آنک یک دیدن کند ادراک آن

سالها نتوان نمودن از زبان

مولانا

 

چیزهایی که تا الان در مورد استانی مانند سیستان و بلوچستان دیده و شنیده بودم همه عکس ها و کلیپ هایی بودند که دیگران منتشر کرده بودند اما واقعیت را آن زمانی حس می کنی که خودت ناظر و شاهد چنین صحنه ها و رویدادهایی باشی . مسئولان نظام جمهوری اسلامی چگونه می توانند این وضعیت را ببینند و شب آرام و آسوده در کنار خانواده و عزیز دُردانه های خویش سر به بالش بگذارند و بیارمند و دم از عدالت و مساوات بزنند ؟

همیشه دوست داشتم که به استان های محرومی مانند سیستان و بلوچستان بروم اما نمی شد . شاید و البته تنبلی و توجیه مهم ترین عاملی بوده که این مهم را برایم به واقعیت بدل نساخته بود .

زمانی که « میثم حاجی پور » مسئول روابط عمومی سازمان نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس از من برای سفر یک روزه به این استان دعوت کرد آن را فرصتی هر چقدر کوتاه مغتنم دانسته و اجابت کردم .

چهارشنبه هفدهم آذر به اتفاق ایشان ساعت 6 صبح تهران را به قصد زاهدان ترک کردیم .

برنامه عبارت بود از بازدید از چند پروژه عمرانی مانند پروژه دارالفنون ، مدرسه با مدیریت سبز و چند مدرسه که در حال ساخت بودند  که با همت و پی گیری این سازمان در حال ساخت هستند .

شاید در عمر خبرنگاری و روزنامه نگاری ام در بیش از دو دهه از وقت ام استفاده کرده نبودم و این برای من بسیار لذت بخش بود .

( گزارش این دیدارها و گفت و گو ها در صدای معلم به تفصیل منتشر می شود )

به جرات می توانم بگویم که در طول زندگی ام این قدر حالم منقلب و دگرگون نشده بود .

گزارش مدیر صدای معلم از مدارس محروم استان سیستان و بلوچستان

خیلی عادت به احساسی شدن ندارم اما وقتی می دیدی که قدم به روستایی در نهایت فقر مطلق می گذاری که بچه هایش بعضا حتا یک دمپایی ساده ندارند که بتوانند مانند سایر همسالانشان روی زمین بدوند و شادی کنند و پاهایشان دیگر شبیه پا نیستند و در عین حال با آن وضعیت نداری و حس فقر و ندیده شدن باز به تو لبخند می زنند و هورا می کشند ؛ مگر می شود اشک بر گونه هایت جاری نشود ؟

کافی بود دستت را برای ابراز محبت بالا ببری . در برابر این یک عمل ساده و بی خرج ، بچه ها بی تکلف در پی تو روان می شدند و این بهترین لحظه عمر من بود که تازه به عمق و مفهوم « انسانیت » پی می بردم .

گزارش مدیر صدای معلم از مدارس محروم استان سیستان و بلوچستان

این ها تشنه توجه و دوست داشته شدن هستند .

تا الان آن چه در مورد مدارس دیده و حتا شنیده بودم نفرت و بیزاری دانش آموزان از محیط مدرسه بود . این که وقتی زنگ مدرسه می خورد بچه ها آن چنان از کلاس و مدرسه فرار می کنند که دائم باید نگران و مراقب باشی تا ضعیف تر ها زیر دست و پا آسیب نبینند اما در آن جا من خود به چشم خویشتن دیدم که دانش آموزان دختر دبستانی در یک روستا – البته اگر بتوان ویژگی های روستا و محل زندگی را بر آن اطلاق نمود – بی صبرانه منتظر باز شدن درب مدرسه بودند و زمانی که معاون مدرسه آن را گشود با چنان ذوق و اشتیاقی خود را به درون حیاط مدرسه و کلاس انداختند که باز هم یارای مقاومت در برابر احساسات و خیس شدن گونه هایم نبود . بزرگ ترین قربانی و آسیب دیدگان کرونا همین بچه های پاک ، بی ریا و همدل بودند که مجبور شده بودند به خاطر خود خواهی سایر هم وطنانشان در استان ها و شهرهای برخوردار و محافظه کاری و بی اختیار بودن مسئولانشان طعم فقر و محرومیت را چندین برابر بچشند .

مگر می شود ؟

اصلا مگر قابل تصور است ؟

گزارش مدیر صدای معلم از مدارس محروم استان سیستان و بلوچستان

بعد وقتی می دیدم که خانه هایشان بیشتر شبیه دخمه هستند که حتا فاقد ساده ترین امکانات مانند برق ، آب آشامیدنی و گاز هستند ، آن وقت مدرسه به سان « کاخ آرزوها » برای آنان جلوه گر می شد و درک و هضم مساله برایم کمی ساده تر می شد .

 انصافا هم مدرسه از همه بناها شکیل تر و زیباتر خودنمایی می کرد .

از چند دانش آموز خواستم که نظرشان را خودمانی در مورد باز شدن مدارس اعلام کنند و آنان بدون هر گونه تظاهر از بودن در مدرسه و فرصت در کنار هم بودن احساس رضایت داشتند و این صداقت در بیان و ابراز برای من که بزرگ ترین دشمن را دروغ و بی صداقتی دانسته ام  کاملا قابل درک بود و از آن سیراب می شدم.

از آنان می پرسیدم در این مدت 20 ماهی که مدارس تعطیل بودند ، چه می کردید . با نگاه و حسی حسرت آمیز می گفتند که : « هیچ » .

یکی از آن ها که از همه کوچک تر بود می گفت :

« آقا ! اگر مدارس حضوری شوند من و داداش و آبجی ام پول نداریم که ماسک بخریم .»

گزارش مدیر صدای معلم از مدارس محروم استان سیستان و بلوچستان

بزرگ ترین قربانی و آسیب دیدگان کرونا همین بچه های پاک ، بی ریا و همدل بودند که مجبور شده بودند به خاطر خود خواهی سایر هم وطنانشان در استان ها و شهرهای برخوردار و محافظه کاری و بی اختیار بودن مسئولانشان طعم فقر و محرومیت را چندین برابر بچشند .

وقتی این سطر را می نوشتم آن صحنه ها برایم تداعی می شد و قلم بر روی صفحه به رقص در می آمد ...

مگر می شود در سرزمین ایران که زمانی منادی حقوق انسان و بشر در جهان بود این همه شکاف و بهتر بگویم دره طبقاتی را ببینی و مسئولان ، کارگزاران ، نمایندگان مجلس و... غرق در خودشیفتگی ها و ندیدن واقعیت ها ، جاه طلبی ها و قلب ناکارآمدی ها ، خود را به ندیدن و نشنیدن بزنند و با حرف های مفت و بی پایه سوهان روح انسان ها شوند؟

مسئولان نظام جمهوری اسلامی چگونه می توانند این وضعیت را ببینند و شب آرام و آسوده در کنار خانواده و عزیز دُردانه های خویش سر به بالش بگذارند و بیارمند و دم از عدالت و مساوات بزنند ؟

و اما در برابر این همه صحنه ها و وقایع تلخ وشیرین ، آن چه برای من واقعا قابل تامل و پرسش بود که در استانی با این درجه محرومیت باز هم مشارکت سیاسی آنان بالاتر از سایر استان ها و شهرهایی است که شاید محرومیت و فقر را حتی به صورت نسبی احساس نکرده بودند .

گزارش مدیر صدای معلم از مدارس محروم استان سیستان و بلوچستان

گزارش مدیر صدای معلم از مدارس محروم استان سیستان و بلوچستان

گزارش مدیر صدای معلم از مدارس محروم استان سیستان و بلوچستان

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

پرسش های صدای معلم از مدیرکل دفتر هماهنگی هیأت های رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش

مانند اکثریت وزرای پیشین این وزارتخانه و نیز سایر دستگاه ها ، ماشین تغییرات و انتصابات و عزل های « یوسف نوری » وزیر تازه وارد آموزش و پرورش بدون  آن که حامل منطق مشخص مدیریتی و رویکرد حل مساله به چالش ها باشد و یا فایده ای به حال معلمان داشته باشد  ، به کار افتاد .

پرتال وزارت آموزش و پرورش نوشت : ( این جا )

« آئین تکریم و معارفه نماینده وزیر و مدیرکل دفتر هماهنگی هیأت های رسیدگی به تخلفات اداری، با حضور معاون حقوقی و امور مجلس، برگزار شد.

به گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش،آئین تکریم و معارفه نماینده وزیر و مدیرکل دفتر هماهنگی هیأت های رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش در ساختمان شهید رجایی برگزار شد.

در این مراسم از زحمات «سید محمد خرم» تقدیر و «ابوالفضل پریمی»  به عنوان «مشاور وزیر و مدیرکل دفتر هماهنگی هیئت های رسیدگی به تخلفات»، معرفی شد.

معاون حقوقی و امور مجلس وزیر آموزش و پرورش در این آئین با تقدیر از زحمات کارکنان هیئت های رسیدگی به تخلفات، اظهار کرد: در شرایط کنونی، آموزش و پرورش شرایط سختی را سپری می کند ، امیدواریم دولت جدید نگاهی عمیق تری نسبت به آموزش و پرورش و جامعه فرهنگیان، داشته باشد.

احمدی لاشکی تصریح کرد: نظام رتبه بندی مسیر پر فراز و نشیب و طولانی را پشت سرگذاشته است و در حال حاضر نیز تلاش ها برای نهایی شدن این طرح در حال انجام است.

معاون حقوقی و امور مجلس ضمن حساس خواندن فعالیت در حوزه تخلفات خاطرنشان کرد: مراقبت و نظارت عامل مهم پیشگیری از زمینه های فساد انگیز است بنابراین سیاست ما در حوزه رسیدگی به تخلفات، پیشگیری مراقبت و نظارت است. لذا برای تحقق این مهم، استقرار نظام انتصاب مدیران براساس تعهد و تخصص ضروری است.

 احمدی لاشکی بر تقویت اعتماد مردم به عنوان مهم ترین سرمایه کشور تأکید و عنوان کرد: اولین و مهمترین انتظار از هیئت های رسیدگی به تخلفات انتخاب و انتصاب مدیران بر مبنای تعهد، تخصص و شایستگی است.

وی افزود: سرعت، دقت و قاطعیت در رسیدگی به پرونده ها باید در دستور کار هیئت های رسیدگی به تخلفات،  قرار گیرد و برش های استانی همراه با سایر شاخصه ها باید ملاک عمل گیرد.

 معاون حقوقی و امور مجلس اظهار کرد:  با الکترونیکی شدن مکاتبات و راه اندازی سامانه باید به شفافیت و سرعت عمل در رسیدگی به شکایات کمک شود.

وی تصریح کرد: با سامان دهی احکام از تکرار صدور حکم برای یک متخلف جلوگیری شود. محیط کار در آموزش و پرورش متفاوت از سایر محیط های اداری و نظامی است و همانند محیط یک خانواده است. لذا تعاملات بین کارکنان هیئت باید پررنگ تر باشد و محیط کار در عین قاطعیت باید سرشار از صمیمیت  نیز باشد.

در ادامه این مراسم  ابوالفضل پریمی؛ مدیرکل جدید دفتر هماهنگی هیئت های رسیدگی به تخلفات گفت: دولت سیزدهم تأکید زیادی بر  صیانت و سلامت اداری دارد.

وی افزود:  در این حوزه تعهد بیش از تخصص مهم است و این موضوع همواره مورد توجه خواهد بود.

پرسش های صدای معلم از مدیرکل دفتر هماهنگی هیأت های رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش

پریمی تصریح کرد: قانون رسیدگی به تخلفات اداری، قانون رسیدگی به تخلفات مدارس و ... از  جمله مهم ترین چارچوب های کاری هیئت است. لذا تمام کارمندان اداری مکلفند در صورت مشاهده تخلف آن را گزارش دهند.

وی افزود: صیانت از مقام معلم در این حوزه بسیار مهم است لذا ضروری است کارکنان این حوزه برای صیانت از حقوق کارکنان و معلمان تلاش کنند.

مدیرکل دفتر هماهنگی هیئت های رسیدگی به تخلفات، خاطرنشان کرد: فعال کردن مرکز دفاع از آرای هیئت ها در برابر مراجع بالاتر از جمله دیوان عدالت اداری در دستور کار خواهد بود.

وی ادامه داد: پیشگیری یکی از وظایف نانوشته هیئت های تخلفات است در این راستا آگاهی بخشی بسیار مهم است زیرا اغلب تخلفات ناشی از عدم آگاهی افراد است. لذا برای ارتقای سلامت اداری بیش از پیش تلاش خواهیم کرد.

مدیرکل سابق دفتر هماهنگی هیئت های رسیدگی به تخلفات، نیز در این مراسم اظهار کرد: برخورد با افراد نباید از روی کینه و عداوت باشد بلکه از روی وظیفه باشد.

سید محمد خرم گفت: حفظ شان معلم، حفظ حقوق فرهنگیان و پیشگیری از  سواستفاده از موقعیت های شعلی  همواره در دستور کار در مدت مسئولیتم بوده است.

در پایان این مراسم با اهدای لوح تقدیر از خدمات سید محمد خرم تقدیر و حکم ابوالفضل پریمی به عنوان نماینده وزیر و مدیرکل دفتر هماهنگی هیئت های رسیدگی به تخلفات به وی اعطا شد. »

نخستین پرسش « صدای معلم » از معاون حقوقی و امور مجلس وزیر آموزش و پرورش آن است که در حوزه آموزش و پرورش ، عملکرد هیئت های رسیدگی به تخلفات تا چه میزان به تقویت اعتماد معلمان به مدیران و سیستم اداری کمک کرده است ؟

به عنوان مثال ؛ اخراج « محمد حبیبی » تا چه حد بر پایه همان قانون رسیدگی به تخلفات اداری و رویکرد مراقبت و نظارت بوده است ؟

این رسانه در گزارشی نوشت : ( این جا )

« چرا باید معلمی که مورد عفو قرار گرفته است این چنین با او برخورد شود ؟

دلیل این همه فشار مضاعف بر خانواده یک معلم از سوی نهادهای مختلف امنیتی و قضایی چیست و قرار است با این اقدامات کدام مشکل از آموزش و پرورش و چالش های آن حل شود ؟

آیا با این تصمیم ها بر میزان اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی افزوده خواهد شد ؟

وظیفه معاونت حقوقی این وزارتخانه در این پرونده دقیقا چیست ؟»

پرسش های صدای معلم از مدیرکل دفتر هماهنگی هیأت های رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش

پرسش « صدای معلم » از ابوالفضل پریمی مدیر کل جدید این هیات آن است که به طور دقیق توضیح دهد چند درصد از افراد شاغل در  هیات های بدوی  و تجدید نظر وزارت آموزش و پرورش دارای مدارک معتبر تحصیلی در رشته علوم و حقوق قضایی هستند ؟

فعال کردن مرکز دفاع از آرای هیئت ها در برابر مراجع بالاتر از جمله دیوان عدالت اداری بر اساس کدام دلیل و منطق است زمانی که این دیوان مرجع تخصصی و عالی تر در زمینه رسیدگی به تخلفات و صدور رای است ؟

بدون تعارف باید به این نکته اذعان کرد اگر جمهوری اسلامی بخواهد در حوزه سلامت اداری و قضایی کارنامه درخشان و قابل دفاعی ارائه کند وجود و فعالیت همین دیوان عدالت اداری است . مشخص نیست در فقدان این نهاد قضایی عالی ، مدیران با استبداد اداری و دور زدن های قانونی چه آسیب ها و بلایایی را بر سر کارمندان و کارکنان که نمی آوردند ؟

جهت افزایش آگاهی  مدیرکل جدید دفتر هماهنگی هیأت های رسیدگی به تخلفات اداری در دو  گانه تخصص و تعهد به نتایج یک پژوهش در این مورد اشاره می گردد .

در پژوهشی که با عنوان « شناسایی و اولویت بندی راهکارهای کاهش زمان رسیدگی به تخلفات اداری کارکنان دانشگاه های علوم پزشکی و سازمان های تابعه » انجام شده است ؛ نتیجه زیر حاصل گردیده است :

« آموزش به عنوان کلید اصلی جلوگیری از تأخیر می‌تواند در تمامی سطوح و فرآیند ارائه خدمات مؤثر واقع شود. استفاده از مدیران با آگاهی و دانش بالا در سطوح مختلف و همچنین به‌کارگیری گروه تحقیق باتجربه و بادانش در زمینه تخلفات اداری می‌تواند موجب افزایش سرعت رسیدگی به پرونده‌ها شود.»

پایان گزارش/


 پرسش های صدای معلم از مدیرکل دفتر هماهنگی هیأت های رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش

منتشرشده در گفت و شنود
پنج شنبه, 18 آذر 1400 10:09

معلمی و نقش آرامش فعال

معلم چگونه می تواند نقش آرامش فعال داشته باشد

چند روزی است که ویدئویی در فضای مجازی دست به دست می شود که دانش آموزان پسر یک مدرسه مختلط روستایی با معلمشان درگیری فیزیکی پیدا کرده و همراه با خنده و هلهله بقیه دانش آموزان، دسته جمعی به او حمله ور شده اند. ظاهراً دانش آموز یا دانش آموزانی، معلم را در شهر هنگام دستفروشی دیده اند و بعد از ورود او به کلاس، معلم مورد نظر را به تمسخر و ریشخند گرفته اند.

دیدن این مناظر البته برای همه ما دردناک است اما باید برای از بین بردن این اتفاقات، مشکل، ریشه یابی و راه حل ها بررسی شوند. سوای مسائل اقتصادی که بیشتر معلمان را از معلمی تمام وقت به کسی که معلمی شغل دوم یا سوم اوست، تبدیل کرده است؛ مسائل دیگری را هم باید در نظر گرفت. مسائلی که که حل آن ها بیشتر در دست خود معلمان یا جامعه فرهنگی کشور است.

1-  این گونه حوادث، ضرورت داشتن یک کانون صنفی فراگیر و غیرسیاسی را برای معلمان، بیشتر به رُخ می کشد. به نظر من جامعه فرهنگی کشور علاوه بر تاکید بر اجرای کامل قانون رتبه بندی و موارد مشابه آن، باید همزمان بر ضرورت تشکیل کانونی فراگیر پا فشاری کند. البته حاکمیت، موافق شکل گرفتن هیچ تشکلی نیست اما باید جامعه فرهنگی کشور تا زمانی که به نتیجه برسد بر این مسئله اصرار و تاکید نماید. به نظر من اهمیت این مسئله، بیشتر از مسائل اقتصادی فرهنگیان نباشد کم تر نیست. فقط حرکت های منسجم و سازمان یافته، و البته غیر سیاسی، می تواند در چهارچوب قوانین و مقررات جمهوری اسلامی پیگیر مشکلات عدیده آموزش و پرورش ما باشد.

معلم چگونه می تواند نقش آرامش فعال داشته باشد

2- اما ریشه دیگر این حوادث می تواند تحلیل و فرسایش، اگر نگوییم اضمحلال، اخلاقی جامعه در دهه های اخیر باشد که هر روز شاهد بروز نمونه هایی هولناک تر از نمونه های پیشین آن در جامعه هستیم. نمونه مورد نظر نیز حاکی از این اضمحلال اخلاقی است که جامعه را فرا گرفته و بدیهی ترین اصول انسانی به فراموشی سپرده شده یا حتی مورد تمسخر یا مبارزه جویی قرار می گیرد. هلهله و خنده برخی از دانش آموزان در این صحنه، هلهله ای بر مرگ انسانیت در این دیار است. اما در این میان وظیفه ما، احیاء ارزش های دیرینه انسانی و تاکید بر اصول اخلاقی دیرپایی است که بدون آن ها، زیست و حیات اجتماعی ممکن نخواهد بود. ما باید با گفتار و عمل، در کلاس و خارج از آن بر این اصول اخلاقی انسانی تاکید کنیم و از این مسئله خسته نشویم. همه ما برای کسانی که بر اصول خود، ولو اصول غلط، پافشاری کنند احترام قائلیم و تحت تاثیر شان قرار می گیریم. این گونه حوادث، ضرورت داشتن یک کانون صنفی فراگیر و غیرسیاسی را برای معلمان، بیشتر به رُخ می کشد.
اما در این گونه موارد واکنش معلم باید چه باشد یا چه کاری از دست او ساخته است. معلمی برای گذران زندگی مجبور به انجام کارهایی فروتر از خد خود می شود، مثلا مسافرکشی یا دست فروشی. دانش آموز یا دانش آموزانش او را در حین انجام این کارها می بینند یا اصلا مسافر یا مشتری او می شوند. فردا یا روزهای بعد که معلم به کلاس می رود با نگاه ها و لبخند های تمسخر آمیز دانش آموزان کلاس استقبال می شود. کم کم پچ پچ ها صدایشان بیشتر و بلندتر می‌شود: " بدو نوبرشه، سه کیلو ۱۰ تومن، بدو خونه دار و .... " معلم با چشم دنبال گوینده یا گویندگان این زمزمه های تمسخر آمیز می گردد. سرش را بر می گرداند روی تابلو را می بیند: " ۳ کیلو ۱۰ تومن، بدو آخرشه و ...." صداها چون پتک به سر او می خورند : " آقا کم تر نمیشه؟ آقا من نیم کیلو میخام. پس بقیه پول من را نمی دی؟ بابا این که همش گندیده است. ...." معلم کنترل خود را از دست می دهد و شروع به تهدید و فحاشی و حمله به دانش آموزان می کند و آن می شود که در این فایل دیده ایم یا چیزی شبیه آن.

در این گونه موارد باید چند نکته را در نظر داشت.
1. معلمی که به هر دلیلی دست به کار دیگری می زند باید بداند که بچه ها خواه ناخواه او را خواهند دید و احتمالا واکنش های غیر عادی خواهد داشت. همه ما دانش آموز بوده ایم و می دانیم دانش آموز تصورات عجیبی از معلم در ذهن خود دارد و حتی کارهای عادی معلم، مانند خوردن، دستشویی رفتن، خریدکردن، در پارک و خیابان قدم زدن و امثال آن ها برای دانش آموز، تعجب آور و جالب و احتمالا خنده دار است. پس این معلم باید آمادگی این نوع نوشته ها و پچ پچ های تمسخر آمیز را داشته باشد و برای آن تدبیری بیندیشد.

2-  شاید بهترین و ساده ترین راه در این گونه موارد بی اعتنایی است. بعد از چند دقیقه یا چند جلسه، جالب بودن این موضوع کم تر و کم تر می شود و در نهایت دیگر برای کسی اهمیتی نخواهد داشت. این امر مستلزم صبر و آرامش معلم است که البته بسیار سخت اما به مراتب بهتر از این گونه برخوردها و شکستن حریم بین معلم و دانش اموز است.

معلم چگونه می تواند نقش آرامش فعال داشته باشد

3- معلم حتی می تواند پیش بینی کند و به شکلی مناسب و غیر مستقیم موضوع کار دوم خود را با دانش آموزانش مطرح کند و با طنزی ملایم در باره این کار از سوی خود، جلوی سیل تمسخرهای بعدی آن ها را بگیرد.

4- در همان جلسه ای که دانش آموزان شروع به پچ پچ‌های تمسخر آمیز کرده اند، به صورت غیر مستقیم موضوع را به دیدن دانش آموزانش در خیابان بکشاند و الف) اگر اهل طنز است مثلا از آن ها گلگی کند که چرا از او خرید نکرده اند یا کم خرید کرده اند و امثال این حرف ها تا ابتکار عمل را در دست خود بگیرد. شاید در ابتدا بچه ها شروع به شوخی و تمسخر کنند اما این شوخی ها از حد خاصی عبور نخواهد کرد و به تدریج عادی شده و فراموش می شود و ب) اگر اهل شوخی و طنز نیست، تا آن جا که صلاح می داند دلایل کارش را با بچه‌ها مطرح کند و حتی از آنان مشورت بخواهد تا حس حرمت نفس دانش آموزان را نیز بالا ببرد.

5- و آخرین و مهم ترین نکته آن که تحت هیچ شرایطی، تاکید می کنم تحت هیچ شرایطی، معلم نباید خود را رو در روی دانش آموزان قرار دهد. ما باید کنار دانش آموزان باشیم نه مقابل آن ها. اگر نمی توانیم در کنار آن ها باشیم حداقل نباید طوری عمل کنیم که دانش آموز، معلم را مقابل خود بداند. در مواردی مانند مورد تاسف بار دیده شده، بدترین کار جبهه گیری و به دنبال تنببه دانش آموزان خاطی بودن است که مشکلی را که حل نکرده، هیچ، ده ها مشکل دیگر به آن، اضافه می کند. باید عادی و با خونسردی رفتار کرد و به دنبال حل علت مسئله بود نه پی گیری نتایج آن. حتی می شود از دانش آموزان پرسید که چرا انجام این کار ( دست فروشی، مسافر کشی و امثال آن ها ) به نظرشان موضوع جالب و خنده داری است و با آن ها در این باره به گفت و گو نشست. در گیری فیزیکی‌ و لفظی، بیرون کردن دانش آموزان، کم کردن نمره و کشاندن موضوع به معاون و مدیر مدرسه و والدین ، شاید ظاهراً و موقتاً، اوضاع را آرام کند اما این گونه برخورد ها آتش را در زیر خاکستر رها می کند تا روزی دیگرکه شعله های سرکش آن، دوباره دامن ما را بگیرد.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

معلم چگونه می تواند نقش آرامش فعال داشته باشد

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور