نرگس کارگری خبرنگار صدای معلم :
با آترینا استکی تنها دانش آموز حاضر در کارگاه نیز گفت و گویی داشتم.
کارگری:
دخترم چند ساله هستی و در چه پایه ای درس می خوانی ؟
آترینا:
به کلاس چهارم می روم. دوست دارم کتاب درست کنم. آن را به کمک دختر عمه ام می سازم و می نویسم. (یکی از کتاب هایش را در کارگاه هم ارائه کرد) مادرم در این مدرسه است و از بچگی اینجا بودم.
کارگری:
با توجه به اینکه در این دو روز در این کارگاه شرکت داشتی و انواع بازی هایی که آقای عبدالملکی گفتند و اجرا کردن را دیدی و شنیدی چقدر در طول دوران زندگی خود حس کردی به تو آموزش داده شده است؟
آترینا:
برخی را قبلا با دوستان مشارکتی انجام داده بودیم.
کارگری:
می توانی مثال بزنی؟
آترینا:
یکی همین که امروز انجام دادیم با شمارش اعداد همزمان دست می زدیم و روی پاها می زدیم.
کارگری:
چقدر دوست داری درس خواندنت همراه با بازی باشد؟
آترینا:
آدم گیج می شود. چون بچه ها بیشتر دوست دارند بازی کنند. پس درس باید جدا باشد بازی هم جدا. ولی دوست دارم این روش را.
کارگری:
یعنی اگر تمام مفاهیم را با بازی به شما آن یاد دهند و درک دریافت مطالب با درگیر شدن تان در بازی همراه باشد تا درس را بهتر متوجه شوید باز هم تمایل داری زنگ کلاس فقط درس باشد و تنها در ساعت های استراحت یا ورزش فقط بازی کنی؟
آترینا:
زنگ های استراحت که برای بازی هستند ولی دوست دارم که در کلاس هم بازی باشد.
کارگری:
یعنی اگر بازی و درس در کنار هم باشند بیشتر آن را میپسندی؟
آترینا:
بله.
کارگری:
معلمان خودت تا این پایه ای که خواندی در کلاس درس بیشتر به تدریس کتاب پرداختند یا بازی؟ چقدر بازی را در آموزش دخیل کردند؟ روش معلمان خودت را بگو.
آترینا:
با عروسک انگشتی یا کاردستی هم می توان درس ها را یاد داد و این کار را معلمان من انجام می دادند. خودشان در دو نقش بودند و میگفتند من این مطلب را بلد نیستم و سعی میکردند به او یعنی نقش دوم یاد دهند.
کارگری:
روش های تدریسی که همراه با بازی بودند بیشتر در ذهنت مانده اند یا سبک عادی آموزش؟ می توانی آموخته های عمیق خودت را به کسی هم آموزش دهی؟
آترینا:
کارهایی که مربوط به سالهای قبل بوده را زیاد نه ولی اگر یک نگاهی به آنها بیندازنم سریع می توانم بگویم.
کارگری:
یعنی بازی و روش معلم هایت را نقاشی یادداشت کرده ای که اگر هر زمان بخواهی به آنها مراجعه کنی؟
آترینا:
تصویر نکردم. در کلاس اول چیزی را برای ما تصویر نکردند ولی خودم در دفتر نقاشی کشیدم. مثلا تشدید را با اشکال حیوانات کشیدم.
کارگری:
در کارگاه شنیدم شما دو سه سالی هست که حرفه ای پیانو را کار کردی و می توانی حتی آموزش دهی؟ آیا این انگیزه را مدرسه و معلمانت در تو ایجاد کردند و به تو کمک کردند تا استعدادت را بشناسی و دنبال کنی یا خانواده همراهی ات کردند؟ یا اینکه علاقه و اصرار خودت بوده؟ آیا اصلا مدرسه در سوق دادن تو به سمت علاقه ات دخیل بوده است؟
آترینا:
نه... اصلا در مورد موسیقی صحبت نمی شود.
کارگری:
اگر در مدرسه در موردش صحبت نمی شود چرا فکر کردی بهتر است یاد بگیری و مهارت بیاموزی؟ شاید لازم نبوده این همه وقت صرف کنی؟
آترینا:
من چگونه با پیانو آشنا شدم. دختر عموهایم کلاس پیانو می رفتند. بعد یک مدت دیدم این ساز را دوست دارم. پدر و مادرم هم کمکم کردند ولی خودم به پدر و مادرم گفتم می خواهم ساز دیگری که با آن به تازگی آشنا شدم و خیلی آن را دوست دارم یاد بگیرم. آن ساز هنگ درام است.
کارگری:
موسیقی چقدر به آرامش و یادگیری و پیشرفت تو کمک کرده است؟ با تلفیق موسیقی با زندگی ات مسائل را بهتر می فهمی و یاد می گیری؟
آترینا:
موسیقی به من کمک کرد که آدم منطقی تری شوم و آرامش داشته باشم ولی در درس زیاد کمکم نکرد. مثلا کلاس زبان می رفتم چون آنلاین بود می توانستم پیانو بزنم و برایشان الفبای انگلیسی را بخوانم ولی کلا در درس ها نمی دانم چگونه می تواند کمکم کند.
آترینا:
کلا بچه ها دوست دارند با هم رقابت کنند. وقتی در مدرسه باشد بیشتر یاد می گیریم چون می بینیم که یکی از خودمان بهتر می زند و برای همین تلاش میکنیم که در حد او شویم.
کارگری:
الان تو با کسی رقابت کردی که ساز پیانو را حرفهای یاد گرفتی؟
آترینا:
نه خب... چون در مدرسه یاد نگرفتم ولی چون در پیج های بقیه می بینم مثلا بچه های فامیل دوست دارم یاد بگیرم.
کارگری:
دختر عمو هایت هم سن خودت هستند؟
آترینا:
نه اصلا. آنها خیلی بزرگتر از من هستند. یکی ۲۲ ساله و دیگری ۲۳ ساله.
کارگری:
در درس هایت هم با دوستانت رقابت می کنی؟
آترینا:
برخی اوقات بله.
کارگری:
چقدر محتوای کتاب های درسی را دوست داری و آنها را درک می کنی؟ همین شکلی که هست خوب است یا باید به نظر تغییر کند؟
آترینا:
قدیم ها شاید درس ها سخت تر بوده ولی الان خیلی راحت تر شده. من درس ریاضی را از بچگی خیلی دوست داشتم. شاید چون در این درس بهتر بودم.
کارگری:
در مدرسه شما در مورد مهارت های زندگی چه چیزی یاد می دهند؟
آترینا:
بله . همین امسال جزوهای به ما دادند که داستانی بود. از دل این داستان هدف هایی بیرون میآمد که یکی از آنها دوست یابی بود.
کارگری:
چند تا از مهارت های زندگی را غیر از دوست یابی می توانی بگویی؟
آترینا :
می توانم مثلا اخلاق درست، احترام به بزرگترها، مهارت نه گفتن که با نمایش فیلم آموزشی یاد می دادند.
کارگری:
آموزش در فضای مجازی برایت مفیدتر و تأثیرگذارتر است یا اینکه در کلاس حضوری تعامل درسی داشته باشی؟
آترینا ( سریع و فوری پاسخ داد ):
حضوری .
کارگری:
در فضای مجازی چقدر احساس کردی درس ها را فهمیدهای و خوب یاد گرفته ای؟
آترینا:
خوب بود. از همان کلاس دوم که فیلم ها را برایمان می فرستادند و آنها را یادم هست ولی در حضوری باعث می شود که بیشتر درس بخوانیم.
کارگری:
چرا؟
آترینا:
چون خود معلم را می توانیم از نزدیک ببینیم. بچه ها را با دقت ببینیم. مثلا شاید در فضای مجازی بچه ها حواسشان به بقیه نبود همینجوری جواب می دادند و وقتی سوال می پرسیدند یکی دیگر همان سؤال را همزمان می پرسید معلممان می گفت چرا دقت نمی کنید من آن سؤال را به دوستتان پاسخ دادم. به سؤال و جواب دوستان توجه نمی کنید. ولی در حضوری می توانیم سؤالات را بهتر جواب دهیم.
کارگری:
یعنی حس می کنی در کلاس حضوری کنار دوستانت درس را بهتر می توانی یاد بگیری؟
آترینا:
بله.
کارگری:
امسال فکر می کنی مدارس حضوری باشند یا مجازی؟
آترینا سریع و فوری پاسخ داد:
حضوری. باید حضوری باشد.
کارگری:
اگر مجازی شد چه برنامه ای برای خودت ممکن است داشته باشی؟
آترینا:
مجازی... خب... خب... آخر سال شاید مجازی بشه ولی من مطمئنم اول سال چند هفته حتما حضوری هست.
کارگری:
خود را برای ورود به مدرسه و کلاس جدید آماده کرده ای؟
آترینا با خنده پاسخ داد:
بله بله برای کلاس حضوری آماده کردم.
کارگری:
خیلی خوشحال شدم که با دختر خوبی مثل شما صحبت کردم ممنون از وقتی که بامن گذراندی.
آترینا:
خواهش می کنم. من هم همین طور.
پیاده سازی و ویرایش : نرگس کارگری
( کلیپ ویدیویی را مشاهده فرمایید )
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان