صدای معلم:
ابتدا خودتان را معرفی کنید.
سورگی:
مهدی سورگی هنرآموز رشته ساختمان از سال 1380در آموزش و پرورش پاکدشت شهرستانهای استان تهران هستم، البته چون در حکم دوره سنوات تحصیلی من حساب شده 25 سال خدمت محسوب میشوم.
مدرک مهندسی عمران را در سالهای 1375 تا 1379 از دانشگاه فردوسی مشهد، و کارشناسی ارشد برنامه ریزی شهری و منطقه ای (شهرسازی) را در سالهای 1382 تا 1385 از دانشگاه شهید بهشتی تهران گرفتم.
سال 1380 به عنوان معلم منطقه محروم به پاکدشت رفتم . در کنار شغل معلمی به عنوان مهندس عمران و مهندس شهرساز در بخش خصوصی تهران (شرکتهای مهندسین مشاور معمار و شهرساز) نیز کار میکردم از این رو هیچ سمتی در ساختار اداری آموزش و پرورش جز تدریس قبول نکردم و همیشه سرکلاس رفتهام. به علاوه تجربههای خوبی در زمینه مدیریت پروژههای بزرگ مقیاس عمرانی و شهرسازی به دست آوردم.
هم اکنون هم پروانه اشتغال به کار پایه یک از سازمان نظام مهندسی استان تهران دارم.
صدای معلم:
در مورد کمپینی که شما و دوستان برای « صندوق ذخیره فرهنگیان » راه اندازی کردید و نیز در مورد اهدافی که ترسیم کرده اید توضیح هید .
سورگی:
من این کمپین را راه اندازی نکردهام، چرا که راه اندازی چنین کمپینهایی تخصصیهایی لازم دارد که من ندارم ؛ تخصص اصلی من به عنوان یک شهرساز تحلیل سیستمهای اقتصادی و اجتماعی درون یک جامعه شهری است. در دانشگاه به ما آموختند که چطور به یک مدیر تصمیم گیر (شهردار، فرماندار، نماینده مجلس، مدیران بنیادها و ...) راه حل عملی و گام به گام ارائه دهیم، به این کار میگویند تصمیم سازی و کاری که مدیر باید انجام دهد تصمیم گیری است. در حقیقت من در زمینه تصمیم سازی تخصص دارم و مدیران خود تصمیم گیری میکنند.
کارفرمای من همیشه بخش دولتی یا خصوصی پروژههای عمرانی و شهری بوده الان گویی کارفرمای من بدنه فرهنگیان شده است، با توجه به تجربه مطالبهگری در موضوع صندوق ذخیره فرهنگیان احساس کردم بدنه فرهنگیان عضو نیاز به این نوع تخصص دارد. لذا یک فرضیه را آزمون کردم که «آیا میتوان این خدمات را به بدنه فرهنگیان هم ارائه داد؟»
فرضیه اساسی این است که : «اگر مردم (بدنه) یک جامعه آگاه باشند به تبع آن حکمرانی خوب محقق خواهد شد» چرا که مردم آگاه به حقوق خود از مدیران مطالبهگری خواهند کرد و مدیران هم نمیتوانند بر خلاف مصلحت مردم (بدنه) عملی انجام دهند.
با خودم گفتم: آیا می شود بدنه را آگاه کرد؟ و با یک حرکت خوب به یک حکمرانی خوب رسید؟ و آیا با آگاهی بدنه حکمرانان رفتارهایشان را اصلاح خواهند کرد؟
شاهد این مدعی را در منطقه یک شهرداری تهران میتوان دید، چون ساکنین منطقه یک شهرداری تهران، نسبت به حقوق خود آگاهترند خدمات بهتر و بیشتری از مدیریت شهری نسبت به سایر مناطق شهرداری تهران طلب میکنند و اغلب هم به هدف خود میرسند. همچنین نوع برخورد با ارباب رجوع در منطقه یک شهرداری تهران زمین تا آسمان با منطقهای مثل منطقه 18 متفاوت است. دراینجا بحث سواد نیست بحث درجه آگاهی نسبت به حقوق است.
مثلاً جمع آوری زباله در منطقه یک بسیار منظمتر و بهداشتیتر از سایر مناطق است، چرا اگر این خدمات کمی و کاستی داشته باشد بلافاصله به عنوان یک مطالبه عمومی پیگیری جدی میشود، ولی این موضوع در سایر مناطق به این شدت نیست. گویی سایر مناطق پذیرفتهاند که در معابرشان زباله ها رها شده باشد و بهداشت محیط در خطر افتد.
همیشه علاقه داشتم به عنوان یک پژوهشگر این موضوع را آزمون کنم اما ابزارش را نداشتم. فقط یک نفر بودم که منفردا جهت توسعه آگهی تلاش میکردم و البته برد چندانی هم نداشت. از این رو سعی و تلاش من از سال 1398 تا1400 معطوف به پند و اندرز گویی به مدیران صندوق از طریق جلسات مطالبه گران بود. به واسطه خانم نظر پور (یکی از منتخبین فرهنگیان عضو هیات امنا) فرصت یافتم که ایده و نظرات خودم را به سمع و نظر مدیران صندوق برسانم. لیکن واقعا به اندازه کافی کارگر نیفتاد.
همین ایده و نظرات را در اتاقهای کلاب هاوس فرهنگیان بارها و به بیانهای مختلف طرح کردم تا اینکه یکی از همکاران فرهنگی با من تماس گرفت و گفت: اول مواضع من در مورد صندوق را پسندیده و دوم ایشان و دوستانشان توانایی توسعه این آگاهی را در بدنه فرهنگیان دارند. ایشان از شبکهی اجتماعی صحبت کرد که واتس آپ در اختیار فرهنگیان قرار داده و هر مدرسه برای خودش یک گروه واتس آپی دارد، ایشان گفت که میتوانند محتویهای تولید شده بنده را در این شبکه اجتماعی به صورت مویرگی توزیع کنند.
ایشان معتقد بود که محتویهایی که من تولید کردهام باید برای توسعه آگاهی منتشر شود و یک حرکت واقعی برای احقاق حق معلمین صورت گیرد.
در همین راستا مقرر شد اتاقی با موضوع «صندوق ذخیره فرهنگیان» در کلاب هاوس برپا و از همه صاحبنظران نیز دعوت و صحبتهای این اتاق ضبط و در عموم شبکه اجتماعی فرهنگیان (مثل واتس آپ و تلگرام و ...) به طور گسترده منتشر شود. این اتفاق افتاد و اولین صوتی 30 دقیقهای من با موضوع تاریخچه صندوق ذخیره فرهنگیان به طور گسترده در گروههای واتس آپی اواسط مرداد 1401 منتشر و نطفه اولیه کمپین شکل گرفت.
پس از این موضوع به یک گروه واتس آپی که مدیران گروههای واتس آپی فوق عضو بودند اضافه شدم و در آنجا به مشکل خوردیم، چرا که برخی از اعضای آن گروه فکر میکردند چون قدرت و تجربه بسیج بدنه را دارند پس اطلاعات خوبی هم از موضوع دارند و میتوانند به شیوه ریاستی این بدنه را هدایت کنند. در آنجا بود که شرح دادم اصلاً این کمپین یک کمپین اقناعی است و با همه کمپینهای قبلی که دیدهاند متفاوت است به همین دلیل هیچ کس در این کمپین رئیس نیست، هیچ کس رهبر نیست و هیچ کس مسئولیت این کمپین را به عهده ندارد مگر خود بدنه.
صدای معلم:
منظورتان این است که گروه، مدیر یا رئیس نباید داشته باشد؟
سورگی:
بله، این کمپین از نوع اقناعی است و در اینجا یک چیزی شبیه کاپیتان داریم. مثل تیم فوتبال یک کاپیتان دارد و خود کاپیتان در وسط زمین پا به پای سایر بازیکنان میدود. ولی هر بازیکن مختار است بر مبنای تشخیص خود و در چارچوب اهداف اصلی بازی کند.
صدای معلم:
مسئول و مدیر این کمپین چه کسی است؟
سورگی:
مسئول این کمپین همه کسانی هستند که در آن شرکت میکنند، این کمپین یک کار تشکیلاتی نیست بلکه یک کار گروهی است. هر کسی با سلیقه خودش میآید نظرش را میگوید و بعد نظر خودش را خودش اجرا می کند. اقناعی است، اگر من نتوانم فرد مقابلم را قانع کنم او لازم نیست که به حرف من گوش کند، او کاری را خواهد کرد که خودش در مورد آن قانع شده.
صدای معلم:
چه کسی باید تصمیم گیری کند در مورد تصمیماتی که قرار است اتخاذ بشود؟ بالاخره شما یک خروجی دارید؟
سورگی:
دقیقا کار سخت اینجاست، در مدل تشکیلاتی اگر شخصی نظرش مورد وفاق بقیه نبود باید به آرای عمومی تمکین کند و حتی اگر قانع هم نشده بود باید کاری را بکند که رای اکثریت با آن بوده و تشکیلات از او خواسته، لیکن در مدل اقناعی چنین نیست.
باید تک تک افراد گروه قانع شوند برای کاری که بخواهند انجام دهند و هیچ کس بر دیگری از این بابت برتری ندارد ؛ ما برج عاج نداریم که هر چه گفتیم بگویند درست است، چرا؟ چون ما هر لحظه باید دیگران را قانع کنیم. در این حالت من هم هیچ تعهدی ندارم که همیشه همراه کمپین باشم و هر لحظه که احساس کردم این کمپین آن چیزی نیست که تصور میکردم میتوانم از گروه (کمپین) خارج شوم.
صدای معلم:
وقتی شما می گویید اگر حرف من را گوش نکنید از گروه بیرون میآیم در حقیقت شما یک رهبر غیر رسمی هستید؟
سورگی:
خیر . مانند آنالیزر فوتبال. مثلا می گوید فلانی زیادی دویده و فلانی کم دویده باید عوض کنی. بازیکن حرفت را گوش نمیکند. من نمیتوانم حرفی بزنم میگویم خودت می دانی به من چه. بقیه سعی میکنند او را قانع کنند اگر قانع نشد ما نمیتوانیم اعمال فشار کنیم. کل تیم افت خواهد کرد. به محض این که ما رئیس می گوییم یک تعبیری در جامعه ما می شود همان ارباب. که این غلط است.
به نظرم اینکه هر کس هر لحظه بتواند کمپین را ترک کند، یک جایگاه متزلزل به مدیران میدهد، لذا هر مدیر گروه باید شالوده و بنیان کار خود را بر توسعه آگاهی قراردهد. تا بتواند دوام داشته باشد، این تزلزل جایگاه است که باعث رشد و توسعه آگاهی خواهد شد، اگر مدیری از جایگاه خود به واسطه اینکه زودتر یک گروه واتس آپی زده مطمئن شود وقتی خطایی کرد بدنه چه واکنشی میتواند انجام دهد؟ باید هر لحظه برای بدنه دکمه خروج از کمپین فعال باشد تا به مدد آگاهی آنها را در کمپین نگهداشت و نه چیز دیگر.
صدای معلم:
منظور همان مدیر هماهنگ کننده است ؟
سورگی:
این عباراتی که دارید استفاده میکنید مثل رهبر، مدیر هماهنگ کننده و ... همه نشان میدهد که ساختار فکری شما تشکیلاتی است و تلاش دارید با همانند سازی این کمپین با ساختارهای تشکیلاتی آن را بهتر درک کنید، اگر مقصودتان این است از این بابت شاید باید گفت: ترسیم نقشه راه و معرفی حد و حدود فعالیتها را من به عهده دارم، مانند کسی که در مسابقات رالی کنار راننده مینشیند و نقشه خوانی میکند و از قبل میداند که چقدر تا مقصد فاصله داریم و چه موانعی بر سر راه است، اما راننده شخص دیگری است.
مثلا برای رسیدن به این هدف گفتم: ما باید سی هزار نفر باشیم. گفتند: چرا سی هزار نفر؟ میتوانیم با پانصد نفر هم شکایت کنیم. گفتم این ناشی از آن است که لقمه بزرگ است. اگر همراهی 30 هزار نفر را نداشته باشیم خواهیم باخت .
گفتم شما به همین دلیل که جوانب کار و بزرگی آن را از قبل در نظر نمیگیرید مثل رتبه بندی که موفق نشدهاید، گفتند: خیر چنین نیست، ما موفق شدیم. گفتم ببینید خروجی چه از آب درآمد؟ آیا اهدافی که تعریف کرده بودید به آن رسیدید؟ با تلفات دادن که نتیجه درست نمیشود.
صدای معلم:
منظور شما این است که افرادی که در کمپ بین شما فعالیت میکنند اینها بیشتر کنش گران صنفی هستند ؟
سورگی:
از اعضای کانون صنفی معلمان نیستند. ولی کنشگر صنفی هستند، اسم خودشان را گذاشتهاند: ادمینهای کشوری.
صدای معلم:
این گروه در حوزه صنف دارند کنشگری می کنند. شما به ایشان ایراد گرفتید که یکی از دلایل ناکامی شما، بحث فعال نبودن در حوزه رسانه و ار این قبیل است؟
سورگی:
ادمینهای کشوری اصلا رسانهای به مفهوم مصطلح (روزنامه، وب سایت، کانال تلگرام و ...) هم ندارند. فقط با گروه خودشان هستند. مثل معلمی که بین معلمان یک مدرسه بهتر در مورد رتبه بندی حرف میزند و اطلاعات بیشتری دارد. ایشان افرادی هستند که در مدرسه خودشان محل رجوع بودهاند، بعد یک گروه واتس آپی برای خودشان راه انداختهاند که به این سوالات پاسخ بدهند.
جالب است که اغلب سئوالات فرهنگیان مربوط به موضوعات اجرایی بوده است، مثل اینکه چطوری بتوانیم فرم کمپین را پر کنیم؟ یا چطور صورت وضعیت خود را از وب سایت صندوق ذخیره دانلود کنیم؟ ادمینهای هر گروه سعی میکند به این گونه پرسشها پاسخ دهند. در ابتدا گروههایشان حدود 50 تا 100 نفر عضو داشت که بیشتر در حد کادر مربیان مدارس است.
بعد این گروهها عضو گیری بیشتری کردند و از مقیاس مدرسه به صورت مویرگی در سطح منطقه، شهرستان، استان و کشور نیز گسترش یافت. یعنی ادمینهای کشوری خودشان در یک ساختار سلسله مراتبی به ادمینهای استان و شهرستان و منطقه زیر مجموعه خودشان وصل هستند و اطلاعات را از بدنه به راس و برعکس منتقل میکنند.
سئوالات از بدنه و آخرین خوشه مطرح میشود، آن سئوال اگر طوری باشد که ادمین آن گروه خودش نتواند پاسخ دهد به مراتب بالاتر می رود تا پاسخ درستی دریافت و منعکس شود.
به عبارت بهتر باید گفت: ادمینهای کشوری افرادی مورد اعتماد و وثوق معلمین هستند که ارتباط چهره به چهره با بدنه دارند، اگر بگوییم یک جور شبکه هیات امنایی (متعمدین) فرهنگیان هستند که با واتس آپ حرف دل فرهنگیان را به راس میرسانند، به نظرم درست تر است. قوی ترین این شبکه هم در استان فارس شکل گرفته که شاید به حدود 100 تا 150 نفر برسند.
صدای معلم:
شما فرمودید هدف شما و سایر دوستان اولا بفرمایید دقیقا اسم این کمپین چیست؟ «برخی از دوستان کنشگر معتقدند در ساختار حاضر جمهوری اسلامی امکان مطالبه گری به سبکی که من شرح دادم وجود ندارد»
سورگی:
کمپین احقاق حقوق فرهنگیان عضو «موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان» از راههای قانونی
صدای معلم:
هدف شما از راه اندازی این کمپین ارتقای آگاهی اعضاء در مورد کارکرد صندوق ذخیره فرهنگیان است؟ شما میخواهید در یک بازه زمانی مشخص حدود یک میلیون و پانصد هزار عضو صندوق ذخیره فرهنگیان را از حقوق خودشان در صندوق ذخیره فرهنگیان آگاه کنید؟ شما گفتید در کمپین تان از راه کارهای حقوقی و قضایی هم استفاده خواهید کرد. لطفا توضیح بفرمایید .
سورگی:
مهمترین هدف ما «توسعه آگاهی» در زمینه حقوق از دست رفته اعضا است، به این مفهوم که معتقدیم هر انسانی وقتی بفهمد بر او ظلم شده به احتمال زیاد به دنبال گرفتن حق خودش خواهد افتاد، از این رو اگر به هریک از اعضا اطلاع دهیم که بر ایشان ظلم شده مراحل بعدی کار دیگر چندان سخت نیست.
وقتی هم که گفتیم « راههای قانونی»، مقصودمان هر راهی است به جز اعتراض خیابانی، راههای قانونی مطالبه گری در ایران سه راه بیشتر نیست: مراجعه به 1- قوه مجریه یا 2- قوه مقننه و یا 3- قوه قضائیه.
نماد قوه مجریه در موضوع صندوق ذخیره فرهنگیان برای مطالبه گری، مراجعه به اعضای هیات امنا، مدیر عامل و اعضای هیات مدیره صندوق است. در دوره مدیریت آقای نیکدل این باب باز بود و ایشان ما را میپذیرفت و حتی به واسطه یکی از اعضای هیات امنا توانستیم وقت ملاقات با معاون وزیر و نایب رئیس هیات امنا آقای اللهیار ترکمن را بگیریم و خواستههای خود را با ایشان در میان بگذاریم. در دوره مدیریت جدید یکی دو جلسهای هم که با آقای باقرنژاد (نماینده وزیر) داشتیم ایشان تلاش داشت ما را قانع کند تا اینکه به حرف ما به عنوان ذی نفعان واقعی توجه کند. با ورود آقای نجف پور این باب هم بسته شد و خواستههای ما را لایق شنیدن ندیدند. دلیلشان هم این است که ما را داخل آدم حساب نکرده و میگویند: نماینده معلمان همان 3 نفری عضو هیات امنا هستند و باید نظرات خود را از طریق آنها به ما برسانید، شما نماینده معلمان نیستید. پشتیبانی رای شما کم است.
این حد از تبختر برای ما قابل قبول نیست، چرا که هرچند آن 3 نفر نماینده فرهنگیان هستند ولی شائبه ترس و تطمیع در تعداد محدود همیشه وجود دارد، شایعاتی هم در این خصوص وجود دارد، و با حذف ارتباط با بدنه این شک ما را بیشتر هم کرد، اگر واقعا اعتقاد به پاسخگویی وجود داشت نیاز نبود این چنین همه درها بسته شود و به قول معروف : «آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است» ! «اگر مردم (بدنه) یک جامعه آگاه باشند به تبع آن حکمرانی خوب محقق خواهد شد» چرا که مردم آگاه به حقوق خود از مدیران مطالبهگری خواهند کرد و مدیران هم نمیتوانند بر خلاف مصلحت مردم (بدنه) عملی انجام دهند » .
صدای معلم:
اینها را شفاهی به شما گفتند؟
سورگی:
خیر. برداشت ما این بود.
صدای معلم:
شما مکاتبه رسمی بامدیر عامل صندوق ذخیره فرهنگیان برای گفت و گو انجام ندادید؟
سورگی:
ما از طریق خانم نظرپور (یکی از فرهنگیان منتخب عضو هیات امنا) اقدام میکردیم.
صدای معلم:
هر مدیر عاملی برای ارتباط روش خاصی دارد. آیا شما مکاتبه رسمی به عنوان مطالبه گران صندوق ذخیره فرهنگیان با آقای نجف پور نداشتید؟
سورگی:
نه نداشتیم. قبلا هم نداشتیم.
صدای معلم:
شما قبول دارید که باید در این زمینه این کار را انجام می دادید؟
سورگی:
بله. شما میتوانید این ایراد را به ما بگیرید. لیکن به نظرم اگر آقای نجف پور بداند که سی هزار نفر پشت این فکر هستند این طوری با ما رفتار نمیکرد. لذا میتوانیم با پشتوانه کمپین همین کار را هم انجام دهیم.
صدای معلم:
شما درخواست رسمی نکردید و درها بسته شده و در چنین وضعیتی که پیش آمده شما و گروهتان تصمیم گرفتید که هم افزایی داشته باشید و کمپینی راه اندازی کنید و از راه کارهای حقوقی و قضایی بتوانید صندوق ذخیره فرهنگیان را مجبور به پاسخ گویی بکنید ؟
سورگی:
بله، دقیقاً همین الآن اگر دولت بگوید بیا حقت را میدهم، می روم و میگیرم. مشکلی ندارم. اگر همین الآن مجلس بگوید بیا میگویم باشد. قوه قضائیه آخرین راه کار است ولی قطعا خیابان در برنامه ما نیست. من معتقدم لشکرکشی خیابانی به نتیجه نمیرسد بسیاری در این خصوص با من هم نظر نیستند و بحث هم دارند.
صدای معلم:
شما تمام حوزه کنشگری و فعالیتتان در جهت رویکردی که در مورد آگاه سازی اعضای صندوق ذخیره فرهنگیان فرمودید در نهایت معطوف به همان شکایت یا راه کارهای قانونی یا حقوقی و قضائی خواهد بود و هیچ گزینه ای مانند کنش های میدانی یا خیابانی برای احقاق حقوقی اعضا نخواهید داشت؟ درست است؟
سورگی:
فعلا بله.
صدای معلم:
حرفی که شما الآن می زنید در واقع این مصوب اتاق فکر یا کمپین تان است یا نظر خودتان است؟
سورگی:
اینها نظر خودم است و در هیچ جایی مصوب نکردیم. برخی از دوستان کنشگر معتقدند در ساختار حاضر جمهوری اسلامی امکان مطالبه گری به سبکی که من شرح دادم وجود ندارد، من هم پاسخم این است که این روش را آزمون میکنیم شاید جواب داد و حرفشان نقض شد و شاید هم حرف ایشان درست باشد. در آن صورت من هم خواهم پذیرفت که هیچ راهی جز خیابان برای مطالبه گری وجود ندارد. لیکن تا این لحظه به این ایمان نرسیدهام.
صدای معلم:
بعضی معتقدند این صندوق دیگر قابل اصلاح نیست؟
ادامه دارد
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
ویرایش نهایی : مهدی سورگی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
استاد بزرگور و سرور گرامی جناب اقای سورگی دست مریزاد که اگاه سازی اعضا را پیش نیاز حکمرانی خوب در صندوق ذخیره فرهنگیان می دانید و در حد توان خود در پویش اگاه سازی حداقل ۳۰ هزار عضو را پیگیری می نمایید .
این تلاش شما ، اغازگر مبارزه با قیم مابی در موسسه کاملا خصوصی است اعضا صاحبان اصلی سرمایه هستند و مسیولین صندوق حقوق بگیر می باشند .
با تقدیم شایسته ترین احترامات ارادتمند شما شهسوارزاده
استاد بزرگور و سرور گرامی جناب اقای سورگی دست مریزاد که اگاه سازی اعضا را پیش نیاز حکمرانی خوب در صندوق ذخیره فرهنگیان می دانید و در حد توان خود در پویش اگاه سازی حداقل ۳۰ هزار عضو را پیگیری می نمایید .
این تلاش شما ، اغازگر مبارزه با قیم مابی در موسسه کاملا خصوصی است اعضا صاحبان اصلی سرمایه هستند و مسیولین صندوق حقوق بگیر می باشند .
با تقدیم شایسته ترین احترامات ارادتمند شما شهسوارزاده
می دانند و حتما می توانند.
از شایستگی ایشان همین قدر
کافی است که ویراش نهایی
متن را خودشان انجام داده اند!
نه این که به سایت اعتماد ندارند
یا وسواس دارند، بلکه چون اهمیت
می دهند و سرسری و همین جوری
مصاحبه نکرده اند.
از شعور و توانایی این کارشناس دلسوز گمنام لذت بردم. ایشان را اصلا نمی شناسم و نمی دانستم
چنین پنجره ای گره گشا وجود دارد.
صد در صد خیابان و لشکرکشی
حرکتی بی نتیجه و عبث هست.
امروز دانش و تخصص و مهارت و توانایی حرف اول را در جهان می زند، البته اگر حضرات سنت گرا به جوانان کاردان میدان دهند.
سلام
ضمن سپاس از توجه شما .
برخی اوقات افرادی که با صدای معلم مصاحبه می کنند عنوان می کنند که پیش از انتشار حتما متن نهایی در اختیار آنان قرار گیرد .
البته این حق طبیعی افراد است .
اما لازم به یادآوری است این رسانه با افرادی که به آن اعتماد نداشته باشند ، به هیچ عنوان وارد دیالوگ نمی شود چه این که بخواهد متنی از آنان منتشر نماید .
پایدار باشید .
چون بجز دانسته های خود مابقی
را مانع و مزاحم مدیریت خود
می دانند.
چون از هر آنچه که مربوط به فکر و حرکت جدید هست واهمه دارند و جرات آزمون و تجربه آن را ندارند.
چون بخشی از سیاست دولت مربوط به تثبیت اعتراضات و تجمعات خیابانی است. بدین طریق
به چند اصل مهم دست می یابند:
۱) آن قشر را مشغول فعالیتی بی ثمر می نمایند و بدین طریق برای مدیریت غلط خود بیشتر وقت خواهند داشت. یعنی برای خود امتیاز زمان کسب می کنند.
۲) در ظاهر ثابت می کنند که اقشار گوناگون جامعه طبق قانون اساسی حق اعتراض دارند و دموکراسی حاکم هست.
۳) آنان به خوبی می دانند که این اقشار به اعتراضات بی نتیجه عادت کرده و امیدی برای حصول نتیجه ندارند. پس از این بابت نیز خواست دولت پیشروست.
ادامه دارد
بخش آخر کامنت بنده ارسال
نمی شد چندین بار فرستادم. لطفا اگر دریافت شده فقط یک بار درج نمایید و تکرار نباشد. و گر نه پیگیر هستم و بعد درج کامنت ها، مجددا ارسال می کنم. ممنون
۵) و در نهایت ترویج آگاهی از شرایط موجود و تنگناها، دشمن اصلی ثبات مدیریت سنت گراست.
پس همان بهتر که زیرمجموعه نفس اعتراض را آگاهی جامعه فرهنگیان قلمداد کنند و بدان دلخوش باشند تا حیاط خلوت آقایان فرو نپاشد.
ادامه دارد
قانون یک طرفه و کلی صادر
می کنند. و برای وضع آنها حتی مطالعه متن یک قرارداد را حق یک معلم که سمبل دانایی هر جامعه ای است روا نمی دانند. اگر قرار است ما در حق و حقوقی چون همین صندوق یا هر نوع بیمه ای عضو و سهیم شویم فقط کافی است طبق بخشنامه مدیران اسامی داوطلبانی که صورت قرارداد را نخوانده اند به صورت خرواری لیست گرفته و رضایت یک طرفه آنان را به اداره و بخش متبوع ارسال نمایند.
هنوز خیلی از معلمان بعد گذشت دهه ها عضویت از امتیازات، محدودیت ها و حقوق خود در این قراردادها مطلع نیستند.
نتیجه:
دولت اجازه کسب آگاهی از شرایط به قشر مروج آگاهی!!!!! نمی دهد و همه راه های اعتراضی به بن بست غیرممکن می رسد. حال روزنه های مطالبه گری را بیابید شاید دهه ها و سده های دیگر، در این کشور نیز هر کس در جایگاه واقعی خود قرار بگیرد. آیا کسی عجله دارد؟
به نظر بنده باید نمایندگانی که مسئولیت رو به عهده گرفتند در کمال متانت و آرامش با مسولین مربوط گفتمان کرده .و از افرادی که این پول ها روبردند ،پس گرفته و هر نوع سرمایه ای از این طریطریق به دست آوردند عودت شود
حواهشابه آقای سورگی بفرمایید
معلمان فرهیخته را مشغول امور بی ثمر نکنند
نعلمان شانشان از این بالاتر است که بدنبال شما بیفتند وعمرشون رو تلف کنند.
شما دلسوز معلمان نیستید،بدنبال مطرح شدن خودتون هستید