صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

karimpourspecial عبدالجليل كريم‌پور

يكي از دغدغه‌هاي اصلي خيلي از فرهنگيان اين است كه چرا كمتر به اين نهاد، نگاهي آموزشي مي‌شود؟ چرا در بسياري اوقات شاهد تنگ‌نظري‌هايي جدي و به دور از منطق درباره اين نهاد مهم هستيم؟ چرا به جاي اينكه هر روز شاهد رشد آموزشي باشيم با بحران‌هاي آموزشي روبه رو هستيم؟ چرا به جاي دغدغه‌هاي آموزشي، وقت‌مان مصروف دغدغه‌هاي معيشتي مي‌شود؟ چرا در دانش‌آموزمان انگيزه مرده است؟ چرا روزمرگي عايد سيستم آموزشي‌مان شده است؟ و ده‌ها چراي ديگر كه همچنان در محاق مانده و براي آنها فكري هم نمي‌شود.

اگر نگاهي كاوشگرانه به اين نهاد بيندازيم در وهله اول متاسفانه به نتايج قابل قبولي نمي‌رسيم. به عنوان مثال در مساله حقوق شهروندي، متاسفانه نتوانسته‌ايم به خوبي اين مهم را اجرايي كرده و شهروندي مطلوب را به جامعه تحويل دهيم. محصل‌مان دغدغه‌هاي جذب پس از پايان تحصيل را با نگاهي به اطراف خود مشاهده كرده و به نتايج دردآوري دست يافته است. معلم‌مان در پس دغدغه‌هاي معيشتي خود گير كرده و نتوانسته آن گونه كه بايسته و شايسته موقعيتش هست براي رشد آن، گام‌هاي جدي بردارد. هنوز هم، او و مجموعه‌اش با نگاهي مصرفي نگريسته مي‌شوند و به دغدغه‌هاي‌شان توجهي جدي نمي‌شود. بودجه‌هاي اختصاص يافته به اين نهاد هنوز هم دچار افت و خيزهاي فراواني هست، هنوز هم دغدغه مدارس‌مان، كمبود يا حتي نبود سرانه آموزشي هست! مسائلي كه رايگان بودن تحصيل را دچار آسيب مي‌كند! بحراني كه اعتبار مدرسه را خدشه‌دار مي‌سازد!

شوربختانه اين عامل، اقتدار اين جايگاه را به سمت افول برده و كاريزماي معلم، فراموش شده است. بايد توجه كردكه نگاه‌هاي سياسي به اين نهاد، حرمت آموزشي را از آن مي‌گيرد، به گونه‌اي كه در انتخاب يا استيضاح وزيرش كمتر نگاه‌هاي آموزشي در نظر گرفته مي‌شود!

معلوم نيست ما به چه سمتي مي‌رويم؟ هيچ گاه از خود پرسيده‌ايم كه چرا سرانه مطالعه در كشور ما وضعيت رقت‌باري دارد؟ چرا در سبد خانوارمان كتاب هيچ جايگاهي ندارد؟ چرا از كادوي كتاب مغموم مي‌شويم؟

به گمانم، بحران‌هاي سيستم آموزشي‌مان در ايجاد چنين رفتارهايي تاثير به سزايي داشته‌اند، بحران‌هايي كه خيلي‌ها، از فرادستان تا فرودستان در ايجاد آن دخيل بوده اند!

واقعيت اين است كه بايد كمي جدي‌تر، مسائل آموزش و پرورش را در صدر مسائل مهم جامعه قرار دهيم. بايد به قانون گذارمان تاكيد كنيم كه بيشتر آموزش و پرورش را بفهمند، چرا كه غالب جوامع پيشرفته به نهادهاي آموزشي‌شان توجهي جدي داشته‌اند. بايد به آنها يادآوري كرد كه اين نهاد فقط و فقط به تفكرات بكر آموزشي نيازمند است، نه به ديدگاه‌هاي سياسي فلان جناح.

بايد به كميسيون آموزش مجلس تذكر داد كه برون داد دغدغه‌هاي آنها براي آموزش و پرورش چه بوده است؟ كه به راستي اگر دغدغه‌هاي آموزشي پراهميت جلوه داده شوند مي‌توان اميد داشت كه مي‌شود ما هم به آينده آموزشي‌مان اميدوار باشيم و گام‌هايي به فراخور فرهنگ و تمدن ديرينه‌مان‌برداريم.

اما نكته‌اي كه متاسفانه هيچگاه نتوانسته از گردونه سيستم آموزشي‌مان رخت بربندد، تفكرات غير آموزشي است. بايد اين مهم را مدنظر داشته باشيم كه اين عامل، نوعي دل زدگي را مي‌تواند به همراه داشته باشد، عاملي كه معلم و دانش‌آموز را از واقعيت نقش‌شان دور و دچار نوعي روزمرگي كرده است كه در صورت عدم توجه جدي به اين مساله ياس ناشي از اين روزمرگي و دلزدگي پابرجا خواهد ماند.

اگر نگاهي ساده به وضعيت مدارس‌مان در چند سال اخير بيندازيم، بحران‌هاي اقتصادي ناشي از عدم توجه به سرانه‌هاي آموزشي، مدرسه را به حالتي بدل كرده كه همه‌چيزش تحت الشعاع اين بحران قرار گرفته است. متاسفانه دست به دامان اوليا شدن، مراجعه به فلان شركت اقتصادي براي رفع اين بحران‌ها، اين واقعيت را به همراه داشته كه اين نهاد، اقتدار خود را به سادگي دارد از دست مي‌دهد. اگر فرادستان از اين مهم غفلت كنند، اين واقعيت تلخ اتفاق خواهد افتاد كه اين نهاد هيچ گاه ديگر نخواهد توانست رسالت اصلي خود را كه آموزش متخصصي جامعه پذير هست به منصه ظهور برساند.

اما چه بايد كرد؟

از ديد نگارنده بايد اين واقعيت را پذيرفت كه براي ساختن جامعه‌اي پويا بايد دستي جدي بر نهاد‌هاي آموزشي‌ زد.

بايد تلاش كرد تا آموزش و تلاش‌هاي آموزشي، مهم در نظر گرفته شوند و افراد و انديشه‌ها به صرف همسو نبودن از گردونه خارج نشوند. و خلاصه اينكه بايد به اين باور رسيد كه آموزش و پرورش توليدكننده‌اي جدي است و اگر بدان توجه شود مي‌توان اميدوار بود كه آينده‌اي درخشان در انتظار جامعه همگام با آموزش و پرورش است.

روزنامه اعتماد

 

منتشرشده در یادداشت
دوشنبه, 06 بهمن 1393 09:06

معلم یکی از اضلاع مثلث خشونت

teachersspecial آرمان- صباالسادات حسینی: دانش آموزی با لوله پولیکا تنبیه می‌شود و کارش به بیمارستان می‌کشد، معلمی با ضربه چاقوی دانش آموزش، روانه بیمارستان می‌شود و در نهایت جان خود را از دست می‌دهد، والدین دانش آموزی، معلمی را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند و کار به شکایت می‌کشد و... این اخبار تنها چند مورد از اتفاقاتی را توصیف می کند که در ماه‌های اخیر در مدارس کشور رخ داده است. در نگاه اول می‌توان عنوان کرد که چنین اتفاقاتی همیشه و در همه جوامع وجود داشته است اما، وقتی عنوان شود اینها تنها مشتی نمونه خروار است، شاید باید به این واقعیت اذعان کنیم که جایگاه مدرسه که در کشور ما ارج و قربی داشته است، تا حدی متزلزل شده است. 
 
احترام به معلم یکی از مهمترین مسائلی بوده که این نهاد را پابرجا نگه می‌داشته است. اگر به هر دلیلی این احترام از بین برود تبعات بی‌شماری گریبان گیر مدارس و جامعه خواهد شد.
سخنگوی آموزش و پرورش شهر تهران در مورد ضرب و شتم معلمی در منطقه 14 پایتخت از سوی دو نفر گفت: بلافاصله بعد از اطلاع از این موضوع اداره آموزش و پرورش منطقه و اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران در این باره شکایت خود را به جریان انداخته‌اند. همچنین از معلم و مدیر مدرسه هم درخواست کرده‌ایم که شکایت خود را در مراجع قضایی مطرح کنند. مسعود ثقفی در این باره گفت: ما به طور کلی با هر گونه رفتار خارج از قوانین و مقررات مخالف هستیم، چه این رفتار از سوی والدین باشد، چه از سوی دبیر آموزش و پرورش.
او افزود: اگر هر کس بخواهد به خود اجازه دهد؛ درباره تخلف احتمالی انجام شده راسا اقدام کند، سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. سخنگوی آموزش و پرورش شهر تهران گفت: بر این عقیده هستیم که اگر دبیر ما نیز تخلفی کرده باشد، باید از سوی مراجع ذی‌صلاح به آن رسیدگی شود، از سوی دیگر اجازه نمی‌دهیم که هر کسی به هر بهانه‌ای به همکار فرهنگی ما توهین کند یا وی را مورد ضرب و شتم قرار دهد.
او افزود: اداره آموزش و پرورش منطقه و اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران در این باره شکایت خود را به جریان انداخته‌اند. همچنین از معلم و مدیر هم درخواست کرده‌ایم که شکایت خود را در مراجع قضایی مطرح کنند. ثقفی تاکید کرد: هنوز به این نتیجه نرسیده‌ایم که دانش آموزان از سوی معلم خود تنبیه می‌شدند، اگر چنین اتفاق یا تخلفی هم صورت گرفته باشد، مراجعی برای رسیدگی به این تخلفات وجود دارد.اودر پاسخ به این سوال که آیا ضاربین، والدین دانش‌آموزان بوده‌اند، گفت: فکر می‌کنم این موضوع محرز است، چرا که بعد از ضرب و شتم اعتراضاتی به مدیر مدرسه هم داشته‌اند. آنها نباید به این شیوه ناخوشایند اعتراض شان را بیان می‌کردند. به گزارش ایلنا، یکشنبه بیست و یکم دی ماه آقای ابوالفضل هنانیان دبیر ریاضی منطقه ۱۴ تهران در راه رفتن به مدرسه از سوی دو نفر که به نظر می‌رسید، از بستگان دانش آموز مدرسه ایشان باشند، به شدت مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرد. به گفته معلم مضروب، دانش‌آموز به والدین خود گفته بود که معلمشان آنها را تنبیه می‌کند.
 نقش موبایل ها در انتشار اخبار
یکی از کارشناسان آموزش و پرورش در این باره به آرمان می‌گوید: خشونت در مدارس سال‌هاست که وجود دارد و جریان جدیدی نیست. محمدرضا نیک‌نژاد ادامه می‌دهد: این خشونت در سه شکل از طریق دانش‌آموز بر دانش آموز، معلم بر دانش آموز و دانش آموز بر معلم رخ می دهد اما در گذشته بیشتر تنبیه و خشونت از سوی معلمان در مورد انجام تکالیف دانش آموزی که درس نخوانده بود صورت می‌گرفت و معلمان به دلیل جایگاهی که داشتند کمتر مورد بی مهری و تعرض از سوی دانش آموزانشان قرار می گرفتند که در سالهای اخیر این قضیه هم در حال رشد است. او با اشاره به نقش شبکه‌های اجتماعی و موبایل‌ها در انتشار اخبار می‌افزاید: ظهور وسایل ارتباط جمعی جدید و سهولت انتشار اخبار و عکس و فیلم از طریق آن و آمدن آن به مدارس باعث شده این اخبار بیشتر منتشر شده و حساسیت بیشتری به خود بگیرد در حالی که در گذشته هم این مسائل وجود داشت. او ادامه می دهد: خشونت نه از مدارس شروع شده و نه از آنجا شکل می ‌گیرد بلکه این شرایط اجتماعی است که باعث بروز و ظهور خشونت و رفتارهای تهاجمی در نهاد فرد می شود و این خشونت به دلیل اینکه مدرسه هم جزئی از اجتماع است و از آسیب‌های آن مصون نیست به مدرسه هم کشیده می‌شود.نیک‌نژاد می‌افزاید: در افزایش این خشونت و ایجاد شرایط برای بروز آن البته مدرسه و ساختار آموزشی بی تاثیر نیست.ساختار سنتی آموزش و پرورش در کنار محتوای مطالب درسی باعث تشدید این فضا می‌شود. او عنوان می کند: از سویی دانش آموزان انگیزه‌ای جز کسب مدرک و نمره و اجبار والدین برای مدرسه رفتن ندارند و از سوی دیگر این انگیزه‌ها در مدارس هم وجود ندارد. برای مثال پخش موسیقی در مدارس ممنوع است و از جشن‌ها کمتر استقبال می‌شود. بنابراین می‌توان گفت مدارس در کشور فضای خشکی دارند و آموزش‌ها قدیمی است. نیک‌نژاد با اشاره به افزایش 14 درصدی بودجه آموزش و پرورش می‌گوید: از سوی دیگر معلمان هم به دلیل پایین بودن حقوق ومشکلات معیشتی دل و دماغ لازم برای برقراری ارتباط با دانش آموزان را ندارند. انتظار می رفت با افزایش بودجه این وزارتخانه این مشکل حل شود ولی هنوز اقدامی انجام نشده است. 
 نباید خشونت در مدارس عادی شود
یکی از اعضای کمیسیون تحقیقات و آموزش مجلس با اشاره به این اتفاق به آرمان می گوید: تنبیه بدنی و خشونت در مدارس به مجلس هم کشیده شده و در مورد آن اظهار نظرهای مختلفی وجود دارد. فرهاد‌بشیری می افزاید: از سویی باید گفت این نقیصه در خود سازمان آموزش و پرورش باید برطرف شود و از سوی دیگر خلا قانونی در برخورد با خشونت و عوامل ایجاد آن در مدارس وجود ندارد. بشیری با اشاره به اینکه فضای مدارس باید معنوی و علمی باشد و خشونت و نزاع نباید به فضاهای آموزشی هم کشیده شود عنوان می کند: راهکارهای این قضیه از طریق پیشگیری از سوی وزارت آموزش و پرورش باید شکل بگیرد و هیچ قانون تنبیهی نمی‌تواند مانع بروز این قبیل خشونت‌ها شود.  از سویی باید شان و مقام معلم را در کشور بالا ببریم و آن را حفظ کنیم و نگذاریم حرمت این قشر شریف که شغل انبیا را دارند از بین برود و از سوی دیگر به ویژه در مناطق محروم و دور افتاده که نظارت‌های کمتری صورت می‌گیرد باید درمورد نحوه رفتار معلم و برخورد آن با دانش آموز نظارت‌هایی صورت پذیرد تا تنبیهات شکل بدنی به خود نگیرد.
 
* لازم به ذکر است که خبر ضرب و شتم دبیر ریاضی منطقه 14 تهران اولین بار در سخن معلم منتشر شد ( این جا ) و در این زمینه گفت و گویی را با معلم مضروب آقای ابوالقضل هنانیان انجام داد .
انتشار این خبر موجب واکنش اداره کل آموزش و پرورش تهران نسبت به ضرب و شتم این همکار گرامی شد . ( این جا )
بهتر است دوستان رسانه ای  در این گونه موارد به اصول حرفه ای خبرنگاری احترام بگذارند .
 
 

budget آموزش و پرورش این روزها برای افزایش بودجه‌اش باید منتظر رای کمیسیون تلفیق باشد تا شاید در حدود 10 درصد به بودجه 94 آموزش و پرورش افزوده شود. این در حالی است که وزیر آموزش و پرورش اعلام کرده است اتکای صرف به بودجه دولتی، مشکل آموزش و پرورش کشور را حل نخواهد کرد و آموزش و پرورش باید از سایر منابع دولتی و مردمی بهره‌مند شود.

بودجه سال 94 آموزش و پرورش نسبت به سال 93، 4 / 21  درصد افزایش یافته است، اما با تمام این افزایش‌ها، آموزش و پرورش با معضل کمبود بودجه روبه‌رو است، زیرا 99 درصد کل بودجه برای امور جاری ازجمله حقوق کارکنان آموزش و پرورش که 350 هزار نفر از آنها نیروهای ستادی هستند و 650 هزار نفرشان معلم هستند صرف می‌شود و تنها یک درصد از آن که معادل 300 میلیارد تومان است برای بخش عمرانی از جمله کیفیت‌بخشی به آموزش و پرورش باقی می‌ماند. 


نیروهای ستادی مشکل اساسی است
علیرضا منادی سفیدان، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی، در گفت‌وگو با فرهیختگان، در مورد بودجه آموزش و پرورش می‌گوید: «مشکل اصلی آموزش و پرورش داشتن نیروهای ستادی و زیرمجموعه‌هایی است که هیچ‌کدام تدریس انجام نمی‌دهند. رئیس، معاون، کارمند و... هستند و بیشتر بودجه آموزش و پرورش صرف حقوق دادن به این افراد در آموزش و پرورش می‌شود.»
او می‌افزاید: «با توجه به اینکه آموزش و پرورش در مورد بودجه اعتراض داشته و خواهان افزایش بودجه بود، این موضوع در مجلس بررسی و تایید شد و در حال حاضر افزایش بودجه آموزش و پرورش به کمیسیون تلفیق ارسال شده است و نهایتا تا پایان بهمن‌ماه رای کمیسیون تلفیق نیز مشخص می‌شود و در صورت تایید در مجلس انجام خواهد شد. همچنین حدود 10 درصد از بودجه که قرار است به آموزش و پرورش اضافه شود، از قسمت‌های مختلف دیگر سازمان‌ها تامین خواهد شد.»
سفیدان معتقد است: «آموزش و پرورش خرج‌هایی مانند اجاره ساختمان‌ها با قیمت‌های زیاد دارد که اگر بتوان آنها را برطرف کرد، با کمبود بودجه‌‌ مواجه نخواهیم شد. با این وجود مجلس با افزایش بودجه آموزش و پرورش موافقت کرده است و به‌زودی نیز این کار بعد از تایید کمیسیون تلفیق انجام خواهد شد.»


افزایش بودجه کیفیت آموزش را بالا می‌برد
وزیر آموزش و پرورش بارها اعلام کرده است که 99 درصد از بودجه آموزش و پرورش صرف حقوق دادن می‌شود و با یک درصد باقی‌مانده نمی‌توان کیفیت آموزش را بالا برد. محمدرضا نیک‌نژاد، کارشناس آموزش و پرورش نیز با اشاره به این موضوع به فرهیختگان می‌گوید: «اگر به دنبال افزایش کیفیت آموزش در کشور هستیم، باید دغدغه مالی را از معلمان گرفت. معلمی که نصف خط فقر حقوق می‌گیرد و بیشترین دریافتی‌‌اش به یک میلیون و 200 هزار تومان می‌رسد و هزار و یک مشکل مالی دارد چگونه می‌تواند آموزش با کیفیت بالا انجام دهد؟ اگر بودجه آموزش و پرورش افزایش پیدا کند و حقوق معلم‌ها بالا برود و معلم مجبور نباشد برای تامین هزینه‌هایش دوشغله شود و روزهای تعطیلش را نیز کار کند، آن زمان تمام انرژی و وقت خود را صرف دانش‌آموزان خود می‌کند و این، آموزش و پرورش را به سمت وضعیت مطلوب‌تر می‌برد.»
او معتقد است: «کمبود بودجه آموزش و پرورش باعث می‌شود که بسیاری از معلم‌ها که به دلیل علاقه، به تدریس روی آورده‌اند امروز از این انتخاب خود پشیمان شوند. در اصل معلم‌ها حق دارند که از وضعیت خود ناراضی باشند یا حتی اعتراض کنند زیرا با وضعیتی که آموزش و پرورش دارد، رضایتی بین معلمان وجود ندارد.»
نیک‌نژاد می‌افزاید: «این یک درد است که کمبود بودجه در آموزش و پرورش باعث کمبود امکانات شده است. ما در مدارس کشور با این مشکل هم روبه‌رو هستیم و کیفیت تدریس به همین دلیل کاهش پیدا می‌کند. به‌عنوان مثال در بسیاری از مدارس دولتی کشور ما آزمایشگاهی وجود ندارد و من به‌عنوان یک معلم باید دروسی را که عملی هستند، مثل فیزیک، تنها به صورت تئوری و با مثال به دانش‌آموزان تدریس کنم.»
او می‌گوید: «افزایش بودجه می‌تواند کمک قابل لمسی به آموزش و پرورش کند و علاوه‌بر اینکه به داد مدارس فرسوده می‌رسند و اتفاق‌هایی مانند شین‌آباد رخ ندهد، می‌تواند این دلگرمی را در معلم‌ها به وجود آورد و آنها به سمت یک‌شغله‌بودن بروند تا مجبور نشوند بعد از تدریس مسافرکشی کنند.»

 

منتشرشده در اقتصاد

farsspecial2 "کلیه مطالبات فرهنگیان پرداخت می شود ، زمان پرداخت مطالبات فرهنگیان بازنشسته ، پرداخت حق بیمه طلایی فرهنگیان و ... "
چند روز پیش خبری از صدا و سیما به نقل از یکی از مسئولین آموزش و پرورش پخش شد ، مبنی بر اینکه "کلیه مطالبات فرهنگیان تا پایان سال پرداخت می شود."
در مورد این خبر و اخبار مشابه که به چند مورد آن در بالا اشاره شد ، چند نکته قابل توجه است :
1- آیا این گونه اطلاع رسانی که مسبوق به سابقه هم می باشد، شایسته فرهنگیان و مدیران محترم وزارتخانه است ؟

آیا مسئولین محترم آموزش و پرورش به جنبه های اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی این گونه اطلاع رسانی ها اندیشیده اند ؟

آیا می دانند چه بار روانی را در جامعه برای فرهنگیان به وجود می آورد؟ آیا به شأن و منزلت معلمان توجه شده است؟
این در حالیست که سایر دستگاه ها و وزارتخانه ها در پایان هر ماه سایر مزایای کارکنان خود از قبیل اضافه کار ، هزینه ایاب و ذهاب ، پاداش ، حق مسکن ، حق مآموریت و ... را بدون اطلاع قبلی و رسانه ای کردن آن به حساب کارکنان خود واریز می کنند و کسی هم خبردار نمی شود.
اما مسئولین محترم آموزش و پرورش به جای تشکیل اتاق فکری برای مدیریت مطالبات صنفی کارکنان خود ، با اطلاع رسانی نامناسب ، نه تنها در این شرایط سخت اقتصادی باری از روی دوش آنها بر نمی دارند بلکه فضای جامعه را برای آنها غبارآلود می کنند !
2- آیا مطالبات واقعی فرهنگیان و معلمان پرداخت حق التدریس ، حق الزحمه امتحانات نهایی و ... می باشد که از ماه ها و سال های قبل به تعویق افتاده است ؟
یا اینکه موارد ذکر شده معوقاتی است که باید قبلا پرداخت می شده ولی به دلیل عدم تخصیص اعتبار (فقط برای آموزش و پرورش) به اواخر سال موکول شده است.
مطالبات فرهنگیان اجرای درست نظام پرداخت هماهنگ حقوق بود که به درستی اجرا نشد و در واقع این احکام خود معلمان بود که با هم هماهنگ شد نه با سایر وزارتخانه ها و ارگان ها. به عنوان نمونه در احکام اغلب کارکنان دولت بندی با عنوان سایر وجود دارد که تفاوت بسیار زیادی با همین بند در احکام معلمان دارد.

چرا مدیران ارشد وزارتخانه پاسخ گوی چنین تبعیضی در احکام کارگزینی کارکنان خود نیستند؟

ضمنا دراین شرایطی که آموزش وپرورش حال و روز چندان خوبی را خصوصا در عرصه های فرهنگی واقتصادی سپری نمی کند و طبق روال معمول سال های گذشته با کمبود اعتبار بودجه های جاری وعمرانی مواجه هست و یا بعضا اخبار ناخوشایندی از درون مدارس به گوش می رسد  ؛ نمایندگان محترم مجلس به جای کمک به عریض و طویل ترین دستگاه دولتی به فکر " استیضاح وزیر " افتاده اند !
هرچند که ممکن است در مورد عملکرد وزیرمحترم انتقاداتی در برخی عرصه ها وجود داشته باشد ولی قطعا راه حل آن دراین شرایط استیضاح و درپی آن تغییراحتمالی وزیرنخواهد بود ...
استیضاح و کنار رفتن وزیرنه تنها به حل مشکلات این وزارتخانه کمکی نخواهد کرد بلکه با نگاهی عمیق تر متوجه خواهیم شد معضلات و مشکلات آن را بیشتر خواهد کرد .

ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

منتشرشده در یادداشت

خروجی آموزش و پرورش ازسال ها تعلیم وتربیت،خصوصا در انتقال مفاهیم و آموزه های دینی به دانش آموزان چگونه بوده است؟

این سوالی است که هر چند یک باردر قالب نشست های فرهنگی،تلویزیونی،سمینارها و...مورد تحلیل ونقد قرار می گیرد و در آخر به یک سری جمع بندی هایی رسیده می شود ،ولی در واقع ما اکنون کجای کار هستیم؟

آقای نظری، مدیر آموزشگاه غیرانتفاعی زنجان،که در امر تعلیم وتربیت سابقه ی زیادی دارند،دراین مورد می گویند: اصولا ما موفق نبودیم که گفتار را به رفتار تبدیل کنیم،در واقع باید یک آسیب شناسی جدی در این خصوص انجام شود.

ایشان به سخنی از آقای قرائتی استناد می کنند که گفته است : درخود اسلام داریم  که آن کسانی که عالم ترند ،خود باید عمل کننده باشند و در ادامه توضیح می دهند ،شما خروجی آموزش وپرورش را در راهنمایی ،دبیرستان و دانشگاه ببینید، هرچه به مقاطع بالاتر می رسیم، نمود عمل و اعتقاد دینی در رفتار دانش آموز کم رنگ تر می شود.

در واقع راهنمایی خروجی ابتدایی و دانشگاه خروجی دبیرستان است،که در دانشگاه اوج این افت، قابل مشاهده است ؛ مثلا اگر شما ازیک دانشجو نماز مسافر را بپرسید نمی داند که چیست؟

ایشان در صحبت هایشان به یک نکته ی تربیتی عمیقی اشاره کردند که به نظر می آید در عرض این چند دهه، کارشناسان فرهنگی و دینی ،نگاه دقیقی به آن نداشته اند، وی گفتند: ما دچار یک "نفاق تربیتی "شده ایم،به این معنا که همه ی ما مثلا می دانیم فلان معضل وجود دارد، ولی در گزارش ها و پژوهش هایمان انکار می کنیم ؛ مثلا اگر از کسی بپرسند نماز می خواند،این شخص برای اینکه از دید خودش ،دچار مشکل نشود،به دروغ ،جواب مثبت می دهد، و ما هم در تحقیق و گزارش های مان می آوریم،که فلان منطقه مثلا این قدر نمازخوان دارد و یا آمار آن روبه رشد است،درحالی که خود ما می دانیم که این آمار غلط است،ولی ما هم به دلیل اینکه نمی خواهیم به تحقیق و پژوهش مان ایرادی گرفته شود،این مطالب را ارائه می دهیم، و این آمار غلط ، سیاست گزاران فرهنگی را به اشتباه انداخته و به بیراهه می برد.

وی افزودند :در واقع ما سر خود را زیر برف کرده ایم و می گوییم آسوده بخوابید همه جا امن و امان است!

آقای نظری در این مورد یک مثال عملی آوردند و گفتند : همین امسال ،ما از استاندار و تعدادی دیگر درخواست کردیم ،در مورد"قلیان" یا شبکه های اجتماعی روشنگری شود . ولی خیلی راحت از آن گذشتند،و متوجه شدم نه تنها کاری نمی شود بلکه حتی حساسیتی نیز وجود ندارد.

نظرات اولیا دانش آموزان نیز قابل تامل است.مادری که دانش آموز دخترش در مقطع دبیرستان تحصیل می کند می گوید: ،با وجودی که جو مذهبی در خانواده ما وجود دارد،اما دختر من در حالی که همه ی نماز هایش را می خواند،اصرار دارد که حتما نمازش را با لاک ناخن بخواند و به دلیل این علاقه شاید 50 رنگ مختلف لاک را داشته باشد. وقتی به اومی گویم نماز خواندن با لاک باطل است،باعصبانیت می گوید: کاری نکن که اصلا نماز نخوانم، و من ترجیح می دهم نمازش را بخواند حتی با لاک.

مادر دیگری که به دعوت یکی ازفرهنگ سراها،در ارتباط بامشکلات تربیتی فرزندان به این مکان رفته بود، از قول کارشناسی که به این مرکز آمده بود، گفت:دیگر نمی توان گفت باجنس مخالف ارتباط نداشت،بلکه باید به آرامی آموزش دادکه چگونه بیمار نشد تا وضع از این بدتر نشود.

اینها و ده ها مسئله دیگر بیان گر این است که ،با توجه به اینکه درطول این سال ها،اهرم اصلی آموزش و پرورش جهت مقاصد تربیتی،اهرم فشار بوده است،این راه حل، بدون توجه به خصوصیات انسانی دانش آموزان جواب نداده است،زیرا که ایمان و اعتقاد به هر مسئله ای،چه درست،چه غلط، یک اتفاق قلبی است،که چنانچه این ایمان و اعتقاد،در قلب او به وقوع نپیوندد،چنین اهرمی فقط آتش روی خاکستراست، که با هربادی سربرخواهد کشید.

نظرات کارشناسان حوزه تربیت،این دغدغه ی همیشگی را به چالش می کشد که ما در طول این سالیان،چه کرده ایم و به کجا داریم می رویم؟

آیا وقت آن نیست که با دلسوزی و تعهد و استفاده از افرادی با این ویژگی های مهم، و نه از روی اجبار و یا به خاطر دریافت حق التالیف و حق الزحمه تحقیق و سیمنار،به شکل علمی کل نظام آموزش و پرورش و عملکرد آن را مورد بازبینی و آسیب شناسی قرار داده، و با توجه به ویژگی های فردی و روانی هر مقطع دانش آموزی ،راه حلی اجرایی و عملی ارائه نماییم؟

آیا حتی فردا دیر نیست؟

 

منتشرشده در یادداشت
یکشنبه, 05 بهمن 1393 17:06

نامه نوشتن چه سود؟!

معلمان ایران زیاد هستند اما زیادی نیستند. به بیانی دیگر، فقط جمعیت زیادی ندارند که اهمیت زیادی هم دارند.آنها که بیش از یک میلیون نفر از جمعیت کشور را تشکیل داده اند، نقش زیادی در کنترل امور مملکت دارند.این خیل عظیم بیش از دوازده میلیون مخاطب دارند که در کنار آنها چند میلیون نفر اولیا وجود دارد که مخاطبان غیرمستقیم آنها به شمار می روند.

اضافه براین حضور چشم گیر، تاثیر معلمان در امورآموزشی و فرهنگی کشور نیزقابل توجه است.اهمیت نقش تاریخی معلمان در پیروزی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی برکسی پوشیده نیست. اما کاراصلی ایشان، تعلیم و تربیت نسل آینده ساز میهن است که البته این نتیجه نه در کوتاه مدت که در یک دوره زمانی هیجده ساله به دست می آید و همین امر، سعی معلمان را برای مجاب ساختن فرادستانی که در فکر به سلامت طی شدن چند صباح ریاست خویش می باشند و دوراندیش نمی باشند، دشوارنموده است.

در این عصر دیجیتال و با ظهور فناوری های نوین آموزشی ،معلمان با دردسرهای بیشتر و تازه تری روبرو شده اند.رایانه با تمام متعلقات آن،به مثابه رقیب بی سابقه ای عرض اندام نموده است.اگرچه هنوز و شاید تا همیشه نمی توان برای آموزش سینه به سینه ،جایگزینی تصورنمود اما در همین حد و هیئت موجود نیز، رایانه ها مطالب آموزشی را جه بسا سریع تر و صحیح تر به بچه ها انتقال می دهند.نگران کننده تر اما به همان اندازه که بسیاری معلمان توانایی رقابت و یا حتی استفاده بهینه از رایانه را ندارند، دانش آموزان آنها،بسیار بیشتر و بهتر در این زمینه می درخشند.

 اضافه بر این و از بخت بد معلمان، در زمانه ای هستیم که گویی طبیعت صبور بالاخره از دست آدمی به تنگ آمده است.نه آسمان می بارد و نه زمین می کارد.جمعیت آدمی رو به فزونی گذاشته است.در مبادلات انسانی و مذاکرات سیاسی دنیا،بدبینی و بی اعتمادی دولت ها به همدیگر بیداد می کند.تحریم و تورم حاصله، تمام جهان را و از جمله ما را در نوردیده و نه فقط زندگی که ارزش های دینی و اخلاقی را تهدید می کند.مصرف گرایی و تجمل پرستی عادت معمول مردم شده است و کمتر به امور فرهنگی اقبال نشان می دهند.معلمان، حرمت و هیبت پیشین را ندارند. نتیجه ناخوشایند تفاوت دستمزدهای اداری و تبعیض در پرداخت های مالی، روداری نوعی بی عدالتی ناخواسته شده است که عجیب معلمان را می آزارد.به این ترتیب ، تنها غصه معیشت نیست که همراه آنها هست بلکه اندوه منزلت از دست رفته آنها هم آرام شان نمی گذارد. در پی این همه هول و به لطف شبکه های مجازی ، معلمان همدیگر را جار می زنند تا نامه ای به مسئولی بنویسند و بگویند حال که دوست داریم چرخ سانتریفوژ هایمان به آسانی بچرخند، چرا نمی خواهید چرخ زندگی معلمان هم به سلامت بچرخد.

 اگرچه معلمان در فضای تک صدایی و عاری از تصادم فکری دیروز، حضور و نفوذی قوی داشتند اما انگار در دوره اطلاعات و ارتباطات امروز کمتر به چشم می آیند.قاعدتا حضور آنها به پشتوانه حجم میلیونی شان ،چنان باید احساس شود که نیازی به تذکر نداشته باشند. اما تارسیدن به آن زمان،راه زیادی مانده است.

 teachersوقتی از جمع میلیونی معلمان، تنها کمی ازآنها در شبکه های اجتماعی مجازی حضور فعال دارند،وقتی تعداد معلمان قلم زن در عرصه   مطبوعات از تعداد انگشتان دست ها فراتر نمی رود، وقتی بسیاری از آنها برای عضویت در کانون صنفی خویش با احتیاط عمل می کنند ، وقتی فرهنگیان هنوز یک بولتن خبری اجتماعی یا یک روزنامه اختصاصی ندارند و وقتی اغلب به دنبال تغییر مقطع یا بازنشستگی پیش از موعد هستند،همه نشانه هایی از وضع موجودند که برون رفت از آن زحمت و فرصت زیادی لازم دارد.

اکنون به درستی معلوم نیست آیا فرایند تعلیم و تربیت در تنگنا افتاده است یا معلمان تاثیر شایسته و بایسته پیشین خویش را از دست داده اند که چنین این اهالی فرهنگ، نزد اصحاب سیاست ضمن شرح داستان بی سر و سامانی خویش، می گویند که ما را دریابید!

البته نامه نوشتن کارشایسته ای است اما نامه نوشتن به این سبک و سیاق ، برد و بهره چندانی ندارد.یکی به خاطر آن که قصه پرغصه معلمان بر سر هربازاری هست، شک نیست که مخاطبان نامه ـ هرکه باشدـ چه بسابهتر و بیشتر از معلمان به موضوع اشراف دارند.آنها همه چیز را می دانند .فقط معلوم نیست چرا نمی توانند یا نمی خواهند یک بار برای همیشه مشکل معلمان را حل کنند .اضافه براین ،مسئله معلمان، امروزی نیست و فقط زمینه مساعد مجازی سبب شده که آنها  به نامه نوشتن ترغیب شوند. همچنین، دعوت به امضای یک نامه همگانی و آن هم در سطح ملی اگر با استقبال قابل توجه معلمان روبرو نشود، به تداوم فعالیت های صنفی آنها در آینده، لطمه خواهد زد.ضمن اینکه می بینیم درطول قریب به سه هفته ای که از زمان انتشار نامه می گذرد ، تا کنون فقط قریب سی هزار نفر از جمع میلیونی معلمان مبادرت به امضا آن نموده اند.

با توجه به آنچه گفته شد ، برای آنکه معلمان بیش از این برای بازکردن گره از کار فروبسته خویش ، دست به دامان این و آن نشوند، ضروریست تا ضمن تداوم و تعامل فعالیت های صرفا صنفی کاری و نه سیاسی کاری، موقعیت خویش را به عنوان یک گروه منظم و فراگیر تثبیت کنند و البته به کار خویش به عنوان یک حرفه و تکنیک بنگرند.

نگاه احساسی و عاشقانه به شغل معلمی ،اگرچه حجم تعارفات و شعر و شعارهای پیرامونی شان را افزایش خواهد داد اما فرایند تحقق مطالبات صنفی آنها را به تاخیر می اندازد.در ادامه این وضعیت ،نگاه جامعه به آنها پیش از آنکه از روی توجه باشد، از روی ترحم است و همین برای درهم شکستن اراده جمعی معلمان کفایت می کند.

معلمان نمی توانند و نباید تا رسیدن به مطالبات خویش دست از فعالیت های صنفی بکشند.فعالیت هایی که لازمه آن صبر، استقامت، امید، پرهیز از افراط و تفریط، شناخت موانع مسیر ،استمرار همدلی و  پرهیزاز تردید و تفرقه است.

بدیهی است که مطالبه ی همین امور صنفی، مقدمه ی تحقق پایگاه اجتماعی معلمان است تا خود را تمام عیار نشان دهند حتی اگر هنوز دست و دل هایی نامریی در کار باشند و بخواهند معلمان به دنبال زندگی کشیده شوند و به راحتی دیده نشوند.  

* معلم

 

منتشرشده در یادداشت

chavoshi معاون سياسي استاندار تهران با بيان اينکه کار فرهنگي در جامعه مغفول مانده است، گفت:‌ اگر در اداره آموزش و پرورش شهرستاني معلمي تحقير شود، صدايش از جاي ديگري بيرون آمده و در رفتار دانش‌آموز منعکس مي‌شود.

 



  سيد شهاب‌الدين چاووشي، معاون سياسي استاندار تهران در همايش استاني بزرگداشت شوراهاي آموزش و پرورش که در اداره کل آموزش و پرورش شهرستان‌هاي استان تهران برگزار شد، در سخناني اظهار داشت: قانون خوبي در خصوص شوراهاي آموزش و پرورش تصويب شده است.نظام تعليم و تربيت در معرض مخاطرات جدي قرار گرفته بود و به همين خاطر استانداران و فرماندهان نيز در صدر اين شورا قرار دارند.

قانون شوراهاي آموزش و پرورش هم‌وزن قانون شوراي امنيت کشور است، اما اين قانون مغفول مانده و بعضي اعضاي شوراي آموزش و پرورش يک جلسه در شورا شرکت نکرده‌اند و بعضي قوانين ضمانت اجرايي لازم را پيدا نکرده است.

مشارکت مردم در امر خطير آموزش و پرورش بسيار خوب است و آموزش و پرورش يعني کل کشور و بايد آن را جدي بگيريم.

امروز در استان تهران دو ميليون دانش‌آموز وجود دارد و اين ميزان، کساني هستند که 10 سال آينده بايد جامعه را اداره کنند و اگر براي سرمايه‌گذاري آموزش و پرورش تلاش نکنيم، بازنده هستيم.وي اضافه کرد: شهردار تهران يک جلسه هم در شوراي آموزش و پرورش شرکت نکرده و حتي معاون وي نيز در اين جلسات حضور پيدا نکرده است.

بحث تأمين امنيت مردم در شوراي تأمين بحث آموزش و پرورش و مسائل فرهنگي که مقام معظم رهبري امسال تأکيد زيادي کرده‌اند و اعلام مي‌کنم با وجود همه فشارهاي اقتصادي که به دولت وارد شده تيم اقتصادي دولت شرايط آرام رواني را بر جامعه حاکم کرده است.

وي با انتقاد از مسائل فرهنگي جامعه، افزود: در مقوله فرهنگ چه کاري شده است و اين همه امکانات و پول گرفته مي‌شود، اما خروجي مشخصي نداشته و ما براي حفظ هويت ملي و اسلامي‌مان بايد در گذشته در جا نزنيم.وي با طرح اين سؤال که آيا مي‌شود همه اشکالات نظام آموزشي را به گردن آموزش و پرورش انداخت، يادآور شد: همراهي با خانواده‌اي که با تعليمات رسمي همسويي ندارد، آيا مؤثر است و يا نقش صدا و سيما که پربيننده‌ترين رسانه است را مي‌شود ناديده گرفت.

نسل جديدي که مي‌خواهيم تربيت کنيم با اين تعارضات رفتاري چگونه مي‌تواند تربيت شود، رفتار من و شما الگوي مردم است و اگر در اداره آموزش و پرورش شهرستاني معلمي تحقير شود، مطمئناً صداي آن از جاي ديگري بيرون مي‌آيد و رفتار خصمانه‌اش در رفتار دانش‌آموز منعکس مي‌شود ؛ در نتيجه شوراهاي آموزش و پرورش در شهرستان‌ها،شوراي مهمي است و حضور امام جمعه و فرماندار در رأس آن مفهوم مهم بودن جايگاه آن را دارد. در سطح استان تهران به واسطه ساخت سازه‌ها در مسکن مهر به 360 مدرسه نياز داريم که تنها 60 مدرسه اجرايي شده است و در سال 1396 حدود 700 هزار نفر جمعيت در شهر جديد پرند ساکن مي‌شود.

معاون سياسي استاندار تهران، اضافه کرد: خروجي شوراهاي آموزش و پروش چيز قابل انتظاري نبود و بايد 150 مدرسه براي سال آينده در شهرستان‌هاي استان تهران بسازيم.

سال‌هاي گذشته بر اثر سياست‌هاي غلط اقتصادي بيشترين سکه‌ها در خانه مردم محبوس شده است و اگر اين هنر را داشته باشيم که اين را در جهت گردش اقتصادي بياوريم، کل کشور نجات پيدا مي‌کند.

وي با اشاره به تهاجم فرهنگي گفت: بحث آموزش و پرورش تنها کلامي نيست و بحث نرم‌افزاري نيز وجود دارد و دشمن امروز با 160 شبکه ماهواره‌اي به صورت شبانه‌روزي ما را بمباران مي‌کند و بدون اجازه وارد مي‌شود و بايد جلسات شوراهاي آموزش و پرورش در بطن جامعه قرار گيرد و آموزش و پرورش پرچمدار کار فرهنگي باشد.

معاون سياسي استاندار تهران، خاطرنشان کرد: کار فرهنگي در جامعه ما مغفول مانده است و نهادهاي فرهنگي پول مي‌گيرند اما خروجي مشخصي ندارند و بايد به بحث‌هاي محتوايي ورود پيدا کنيم و مشکلات و مسائل که در مدارس اتفاق مي‌افتد مانند اعتياد را بررسي کنيم و از متفکرين در اين خصوص استفاده کنيم.

فارس

یکشنبه, 05 بهمن 1393 13:40

صداقت

honestyspecial  فرشید‌ اسحاقی

يكي از مهم‌ترين نيازهاي عاطفي كه در زندگي امروزه اجتماعی ما اهميت بسيار زيادي دارد، صداقت است. زماني كه زندگي بر پايه صداقت باشد، احساس عشق و محبت آدم‌ها به همديگر افزايش مي ‌يابد و در عوض، بي‌ صداقتي يكي از مخرب ترين عوامل در عشق و محبت است. نكته ديگري كه در اهميت صداقت وجود دارد اين است كه صداقت تنها راهي است كه موجب می شود تا در زندگی افراد یکدیگر را بهتر درک کنند.

صداقت در زندگي، اجتماعی يعني حداكثر اطلاعات صحيحي كه درباره خودمان، افكارمان، احساسات‌مان، عادات‌مان، ‌امور مورد علاقه يا عدم علاقه ‌مان و... با افراد مختلف در میان می گذاریم.

باید توجه داشته باشیم  سنخيت داشتن يا آنچه به آن سازگاري اجتماعی افراد گفته مي شود بستگي تام و تمامي به صداقت افراد با يكديگر در ارتباطاتشان دارد. اطلاعات دروغي كه افراد به هم مي‌ دهند سازگاري موفق يا تطبيق مناسب آنها را كم مي‌كند و به اين ترتيب، امكان يافتن يك راه‌ حل معقول و اتخاذ تصميم‌ هاي هوشمندانه در زندگي مان از بين مي رود.بی‌صداقتی در رفتارمان با دیگران  موجب مي ‌شود يافتن راه‌‌حل براي مسائل زندگي برایمان سخت و گاه ناممكن شود.

از سویی از آنجا كه افراد در تشخيص برخورد غيرصادقانه شمي دروني دارند، بعد از پي بردن به چنين برخوردي، از خود مسائل غافل مي‌ شوند و بيشتر وقت و فكر و ذكرشان متوجه بي ‌صداقتي افراد مي ‌شود كه اين خود بسيار مخرب و فرساينده است.

اگر صداقت در زندگي اجتماعی و روابط‌ مان با دیگران نباشد، نه تنها مسئله های مختلف طرح نمي‌ شود، بلكه پوشيده مي ‌ماند و از كنترل خارج مي ‌شود. صداقت را به واكسن و واكسيناسيون تشبيه كرده‌اند که ممكن است واكسن زدن با درد همراه باشد، ولي عمري سلامتي به همراه دارد. صداقت هم، چنين است. شايد رو راست بودن يا گشاده‌رو بودن در بعضي موارد با سختي‌ هايي همراه باشد، اما بايد به خاطر داشت كه صداقت سنگ زيربناي زندگي اجتماعی و ارتباطی افراد است و باید آن را بسیار مهم شمرد.

روزنامه قانون

 

منتشرشده در یادداشت
یکشنبه, 05 بهمن 1393 09:09

رتبه‌بندی و منزلت معلم

rotbebandi مهدی حجازی* 
 
لایحه رتبه‌بندی معلمان آن چنان که وزیر محترم آموزش و پرورش گفته است اسفند امسال تقدیم مجلس می­ شود. بسیاری از معلمان امیدوار هستند با تصویب این لایحه در مجلس گشایشی در شرایط کاری آنها و به‌ویژه وضعیت معیشتی و رفاهی آنها به‌وجود بیاید. البته این قشر زحمتکش به محدودیت‌‌های مالی دولت واقف هستند.
یکی از برنامه‌‌های وزارت آموزش و پرورش نیز ساماندهی نیروی انسانی در این وزارتخانه بزرگ است. واقعیت این است که ساماندهی بیش از یک میلیون شاغل در این ارگان گسترده بر اساس تخصص، توانایی‌‌ها و تجارب کارکنان نیاز به برنامه‌ریزی و مطالعه دقیق دارد. اگر بخواهیم در این مورد مقایسه‌ای بین آموزش و پرورش و دانشگاه داشته باشیم به‌راحتی می‌توان دریافت که در نظام آموزش‌عالی معمولا بهترین و گزیده‌ترین ترکیب نیروی انسانی مشغول تدریس و پژوهش در دانشگاه هستند.
اساتید دانشگاه گل سرسبد دانایی و فرهنگ‌اند و قسمت‌‌های ستادی و اداری دانشگاه در خدمت این قشر فرهیخته هستند اما، در آموزش و پرورش افرادی که دارای تجارب و تحصیلات بالاتری هستند یا تقاضای مهاجرت به بیرون آموزش و پرورش دارند یا اینکه تمایل دارند ادامه فعالیت خود در آموزش و پرورش را به عنوان نیروی ستادی، یا معاونت آموزشی و مدیریت واحد آموزشی بگذرانند.
البته دلایل این امر می‌تواند، حقوق و مزایای بیشتر، کاری آسان‌تر نسبت به تدریس از نظر عده‌ای از همکاران و ارج و احترام بیشتر مدیران ستادی، مدیران آموزشی و معاونان ستادی و آموزشی در میان برخی از اولیای دانش‌آموزان و متاسفانه بسیاری از مسئولان آموزش و پرورش باشد. کلاس درس در مدرسه و دانشگاه بدون معلم و استاد معنایی ندارد. با درنظر گرفتن کلاس درس به‌عنوان بخش عملیاتی (صف) که مستقیما به تحقق اهداف آموزشی کمک می‌کند، آن گاه کیفیت و صلاحیت حرفه‌ای نیروی شاغل در این بخش (معلمان) همانند اساتید دانشگاه اهمیت زیادی خواهد داشت.
اکثر معلمان، تحصیل کردگان و تجربه‌اندوختگان جامعه هستند و با شناختی که از مسائل نظام آموزشی، اهداف تعلیم و تربیت و روش‌های اجرای این اهداف دارند، توقعات و انتظارات خاصی نیز از دست‌اندرکاران دارند و در همین رابطه با دقت و موشکافی، ناظر بر تصمیمات مسئولان هستند. توجه بیشتر به معلمان به‌خصوص معلمانی با مدارک تحصیلی بالاتر، معلمان پژوهنده و معلمان شایسته‌ای که مورد احترام مدرسه و اولیا هستند، توانمندی و انگیزه بیشتری برای ماندن در کلاس درس ایجاد کرده و می‌تواند به بهبود عملکرد و اثر بخشی نظام تعلیم وتربیت کمک شایانی کند.
لایحه رتبه‌بندی معلمان اگر معطوف به معلم حاضر در کلاس درس باشد می‌تواند انگیزه‌ای باشد برای معلمان در جهت تدریس با کیفیت‌تردر کلاس درس، انجام پژوهش‌های مرتبط با آموزش و پرورش و کسب صلاحیت‌های حرفه‌ای بیشتر و همچنین جذب افراد شایسته­ برای شغل معلمی. امیدواریم دولت و مجلس با تصویب لایحه رتبه‌بندی معلمان به ارتقای استانداردهای آموزشی، بهبود وضعیت معیشتی معلمان و تربیت نسلی دانش‌اندوخته ­تر و توانمند یاری رساند.
*کارشناس ارشد علوم تربیتی و آموزگار
 
منتشرشده در یادداشت

در آموزش و پرورش همه چیز ممکن است اتفاق بیفتد ،حتی آب سر بالایی برود .چند مدت پیش وقتی در اخبار "سخن معلم" خواندم ، معلمی پس از سه سال رنج بیماری و از دست دادن یک پایش حین انجام وظیفه حقوقش را هم قطع کرده اند زیاد تعجب نکردم . از این روی این گونه می گویم که آموزش و پرورش جایی است که هر اتفاقی محتمل است از جمله این اتفاق.

درپی این موضوع اخبار زیادی در تار نمای "سخن معلم "منتشر شد . البته یکی از آنها که تا حد زیادی خوشحال مان کرد پیگیری آقای ثقفی مدیر روابط عمومی آموزش و پرورش شهر تهران بود.

 در این پیگیری ، چند ساعت بعد حقوق این معلم دوباره بر قرار شد .اما فردای آن روز روابط عمومی آموزش و پرورش منطقه  11 جوابیه ای منتشر کرد و دلیل و یا دلایل خود را از این اقدام عجیب بیان نمودند . صرف نظر از اینکه این جوابیه دارای ایرادات شکلی و محتوایی فراوانی بود که در پست های متعددی هم که معلمان بر آن گذاشته اند مشهود است ؛  و من اصلا قصد ندارم نقدی بر آن بزنم و فقط به همین بسنده می کنم و عرض می کنم که زیبنده ی روابط عمومی آموزش و پرورشی که به دانش آموزان ادبیات فارسی و آیین نگارش درس می دهد این گونه مکاتبات نیست که بخواهد رسانه ای هم بشود ؛ به آقای ثقفی مسئول روابط عمومی شهر تهران ضمن تشکر از اقدام و پیگیری مشکل مطرح شده از جانب همکارمان ، جداً توصیه می کنم در انتخاب نیروهای توانمند در حوزه روابط عمومی مناطق اهتمام بیشتری نمایند .

 بعد از این اتفاقات و خواندن نامه های منتشر شده تصمیم گرفتم شخصا با معلم بستری شده در بیمارستان صحبتی داشته باشم تا حرف های معلم رنج کشیده را هم از زبان خودش شنیده باشم.

اولش حال مساعدی نداشت. از قرار معلوم روز گذشته روی پایش عمل جراحی شده بود و به دلیل درد شدیدی که از ناحیه پا داشت بی تاب بود اما وقتی پرستار اندکی مسکن تزریق کرد فرصتی شد تا باب گفت و گو را با او ایشان باز نمایم .

بعد از احوال پرسی از ایشان پرسیدم آقای نهضت داستان از چه قرار است ؛ چرا حقوق شما را قطع کرده اند و این کار به دستور چه کسی بوده؟

نگاهی کرد و بعد از خنده ای گفت بی خیال خدا رو شکر همه چیز تمام شد . در اداره آموزش و پرورش منطقه 11 " آب سر بالا می رود "

گفتم برای خودم  می خواهم بدانم مگر می شود شما در این وضع باشید و آن وقت اندک حقوقی هم که دارید قطع کنند ، آخر وزیر آموزش و پرورش بعد از اتفاق معلم بروجردی اعلام کرده بود که از همه معلمان حمایت حقوقی و قضایی می کند ، چرا اینجا حمایتی از شما صورت نگرفته ؟

با اکراه گفت من سه سال پیش برای آن که خودم را به جلسه ی آموزشی معلمان که خارج از ساعت اداری تشکیل شده بود برسانم  در اتوبان همت تصادف کردم و از آن موقع تا الان در بیمارستان و یا خانه به تناوب بستری بوده ام .تا اینکه چند مدت پیش یک پایم را قطع کردند و این پای دیگر هم وضع چندان جالبی ندارد و مرتب رویش اعمال جراحی انجام می شود تا شاید بتوانم زنده نگه اش دارم .

در آذر 92  شواری پزشکی تشکیل شد و من را از کار افتاده اعلام کرد و رای به اداره آموزش و پرورش منطقه 11 ارسال شد ؛ از طرفی" اداره کل شهر تهران" هم موافقت کرد با توجه به ماده 80  و نظر به این که من حین انجام وظیفه دچار سانحه شده ام مرا با 30 سال تمام از کار افتاده اعلام کند و حقوقم نیز با همان 30 سال محاسبه شود.

حالا اداره آموزش و پرورش منطقه 11 به من می گوید بیا مطابق ماده 79 خودت را از کار افتاده اعلام کن در حالی که ماده 80 مشمول حال من است. منطقه اصرار دارد من بروم با این حال که می داند من در بیمارستان هستم و دیروز عمل جراحی داشتم درخواست نامه سه سال ارفاق را امضاء کنم  ؛به تعبیری بروم نامه ای را امضا کنم و خودم رابا 25 سال از کار افتاده اعلام کنم .

در همین حال باز زنگ اخباری که بالای سرش بود به صدا در آورد تا پرستار سراغش بیاید ، همچنان درد پایش اذیت می کرد .  از من معذرت خواست گفت:

- سه سال است که وضعش همین است و درد رهایش نمی کند.

و در حالی که پای مصنوعی اش را که کنار تخت بود جابه جا می کرد گفت:

 شما جای من ، چه می کنید با این وضع ؟ واقعا از شما خواهشی دارم ؛شاید مسئولین اداره آموزش و پرورش منطقه 11 نمی دانند من در چه وضعی هستم ؛ شما می توانید برایم کاری کنید ؟

  با تعجب گفتم بفرمایید چه کمکی از دستم بر می آید ؟

این پا در راه آموزش و پرورش قطع شده ، ببرید و به رییس آموزش و پرورش منطقه 11 بگوید خودش را نتوانستم برای امضای آنچه خواسته اید بیاورم پایش را آوردم .بگویید این معلم زمانی برایش این اتفاق افتاده که حین انجام وظیفه بوده بروید و بگویید اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران با 30 تمام من را از کار افتاده اعلام کرده ؛ حالا شما این وسط چرا اصرار دارید که من با 25 سال خود را از کار افتاده اعلام کنم؟

انگار در منطقه 11 " آب سر بالا می رود" ، اداره کل دستور می دهد منطقه قبول نمی کند .مسئولین روابط عمومی  وزارت خانه به عیادت من می آیند ؛ دریغ و دریغ از منطقه 11 که کسی حال من را پرسیده باشد ؛ آقایان از اداره کل شهر تهران برای دل جویی و سر سلامتی  ملاقات من می آید ، یک نفر از مسئولین اداره حتی سراغی از من نمی گیرند تازه از من می خواهند که تخت بیمارستان را رها کنم و خدمت شان برسم .

کانون های معلمان ، سازمان معلمان ، شورای نویسندگان سخن معلم و بسیاری دیگر می آیند و می روند و برایم قوت قلب می شوند در عوض منطقه 11مرتب خط و نشان می کشد که اگر نیایی حقوقت را قطع می کنیم !

و بعد از من معذرت خواست و گفت اگر اجازه بدهید کمی استراحت کنم و من هم بی آنکه معطل کنم خداحافظی کردم و برایش آرزوی سلامتی داشتم .

وقتی می رفتم چشمم به پای از دست داده معلمی افتاد که خیلی پیش تر از این سر کلاس ایستاده و قدم زنان درس زندگی به شاگردانش می داد.

و تصور کردم اگر من جای او بودم چه می شد ؟ آیا ...

مدام این عبارت در ذهنم تکرار می شد " منطقه 11 آب سر بالا می رود "

مدتی پیش واقعا خوشحال شدم وقتی دیدم برای بزرگذاشت همکارمان مرحوم آقای خشخاشی جناب آقای چهار بند در مجلس ترحیم به سوگ نشستند ؛ خوشحال شدم که وزیر آموزش و پرورش در آن مجلس حضور داشتند ولی گریه ام گرفت که چرا مدیر کل آموزش و پرورش استان لرستان در آن مجلس حضور نداشت .

چه می توان گفت به مسئول منطقه 11 که این همه مدت با علم به اینکه همکارش سال هاست با تخت بیمارستان دست و پنجه نرم می کند و تا سر حد مرگ می رود و باز می گردد سراغی نمی گیرد و حالی نمی پرسد ؟

در عوض جوابیه ای پر طمطراقی صادر می کند؛ تا به زعم خود تنویر افکار عمومی کرده باشد  !

متاسفم برای خود ، و خجالت می کشم از همکار مرحومم آقای خشخاشی که سهل انگاری مدیرانی که گاهی یادشان می رود که همه چیز نگاه مدیریتی نیست ؛و گاهی قبل از مرگ هم می شود کاری کرد ...

nehzat9.1

 

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور